«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ تیر ۱۰, پنجشنبه

اگر موش بودیم، این دردسر را نداشتیم ...

گناه ما نیست؛ خدا ما را به این بزرگی آفرید. اگر موش بودیم، این دردسر را نداشتیم و مانند آن ها از هر سوراخ سُنبه ای توی خانه ها می رفتیم یا از دیوار بالا می کشیدیم؛ هرچه دل مان می خواست، همانجا می خوردیم و حتا بار می زدیم و می بردیم جایی امن انبار می کردیم. آن ها هر اندازه هم گُنده شوند و هِیکل بهم بزنند، دست بالا خرموش های چاق و چلّه ای خواهند شد که جز خوردن و ریدن و جفتگیری کاری دیگر نمی دانند. گاهی وخت ها هم دست های کوچک شان را رو به آسمان می گیرند و زیر لب وِزوز می کنند. بیگمان آن بالا چیزی هست؛ گرچه، ما هر چه به آسمان نگاه می کنیم، چیزی نمی بینیم؛ شاید برای این باشد که ما فیل ها چشم های تیزی نداریم. این هم گناه ما نیست ...

ب. الف. بزرگمهر   دهم تیر ماه ۱۴۰۰

زیرنویس پرتور:

فیلی در تایلند برای  دستیابی به خوراکی، دیوار خانه ای را سوراخ کرد (برگرفته از «اسپوتنیک» با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!