«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ تیر ۱۰, سه‌شنبه

این خرابه ایران نیست؛ پس ایران کجاست؟

ترانه ای بر بنیاد سروده ی زنده یاد میرزاده عشقی

ویدئوی پیوست (برگرفته از «تلگرام»): این خرابه ایران نیست؛ پس ایران کجاست؟


شما براستی بی نیاز از هرگونه صورتک هستید! ـ بازانتشار

این ها تنی چند از همبازیان* در «جشنواره** ونیز» هستند که هر سال در همین روزها در شهر ونیز ایتالیا برگزار می شود. بد نبود «آقا بیشعور نظام» نیز به آنجا فرستاده می شد تا هم مُخش باز هم سبک تر شود و هم با همبازیگری در آن جشنواره، بخت خود را بیازماید. بگمانم نیازی به صورتک و اینا نیز نمی داشت و از دید من، بیگمان برنده ی نخست جشنواره نیز می شد؛ آنگاه می توانست در بازگشت به کشور، چنانچه هنوز درها برویش گشوده بود، پُزی هم به همپالکی ها و آن اندک مقلدین برجای مانده بدهد که:
دیدید؟! تاکنون در بسیاری زمینه ها و رشته ها از در عقب، در جهان اول می شدیم؛ ولی این بار بحمدلله از در جلو اول شدیم! به ما گفتند:
شما براستی بی نیاز از هرگونه صورتک هستید!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۶


پارسی نویسی:

* بجای «شرکت کننده» (در کاری) می توان از آمیخته واژه ی «همبازی» سود جست.

** بجای واژه ی لاتینی «کارناوال» می توان «جشنواره» گفت و نوشت.

از گناه تا توبه در چهار پرده! ـ بازانتشار

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/01/blog-post_89.html



«کرونا» ویروسی سیاسی با آماج از میان بردن توده های انبوه آدمی است ... ـ بازانتشار

چاق و چلّه شدنِ «کلان بورس بازان یانکی» در پی گسترش شتابنده ی ویروس «کرونا» در کم و بیش سرتاسر جهان،۱ تنها یکی از شمار چشمگیری پیامدهای دردناک برای کارگران و زحمتکشان همه ی کشورها و از دید من، نشانه ای بر سیاسی بودنِ ویروس «کرونا»ست؛ گویی دَم و دستگاه دیوانسالاریِ تبهکارترین کشور امپریالیستی جهان، نه برای رویارویی با این ویروس مرگبار که بیش ترین شمار کشته شدگان در جهان را در «ایالات متحد» در پی داشته و همچنان جان مردم را می ستاند که برای انجام از پیش برنامه ریزی شده و خوب سمتگیری شده ی پارو کردن پول و سرمایه از هر گوشه و کنار جهان به انگلی ترین شیوه ی پُرکاربرد («بورس بازی»)، آمادگی درخوری داشته و چشم براه این ویروس بوده است! ویروسی که به شوندهای گوناگون دانشورانه، اقتصادی ـ اجتماعی، سیاسی و نیز تاریخی،۲ چون نمونه های پیشین و باید افزود: بیش از آن ها، ویروسی دستکاری شده با آماج نابود کردن توده های انبوهی از آدمیانی است که «بورژوازی ... نمی تواند ... حتا گذران برده وار[شان را] تامین کند و مجبور است بگذارد تا برده اش به چنان وضعی تنزل کند که به جای آنکه بورژوازی از قِبَل او تغذیه کند، خودش او را غذا دهد.»۳

آیا پس از دستگرمی هایی چون «ایدز»، «سارس» و اینک «کرونا»، در آینده گواه ویروسی باز هم مرگبارتر خواهیم بود؟ از دید من، آری! و تا هنگامیکه گزینه ای سوسیالیستی و این بار، دربرگیرنده تر از «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» و «اردوگاه کشورهای سوسیالیستیِ» به تاریخ پیوسته، بر بنیاد شوراهایی راستین و پویا، بی هیچ سرِ خری در آن بالا که بجای همه بیندیشد و به این کار شایست یا ناشایست دست بزند، کالبد نیابد، باید چشم براه رخدادهای مرگبارتری از سوی سرمایه داری زمینگیر شده و رو به مرگ بود که شاید در بازه ای از زمان از توان براندازی دودمان آدمی نیز برخوردار شود. در چارچوبی دربرگیرنده تر، سخن تنها بر سر یا سوسیالیسم یا سرمایه داری نیست؛ سخن بر سر مرگ و زندگی است.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۹ فروردین ماه ۱۳۹۹


پی نوشت:

۱ ـ در پی گسترش شتابنده ی ویروس «کرونا» در جهان و کاهش بهای نفت خام که با انجام بی پیشینه ی پشتیبانی های اقتصادیِ دستگاه دیوانسالاری «یانکی» همزمان شد، «بورس» نیویورک در «ایالات متحد» در پایان داد و ستدهای ششم فروردین ماه ۱۳۹۹به بالاترین اندازه ی کنشگری خود از سال ۱۹۳۳ ترسایی به این سو دست یافت.

بنیاد داده ها برگرفته از گزارشی بسیار شلخته و دست و پا شکسته از تارنگاشت «اسپوتنیک» به تاریخ  ششم فروردین ماه ۱۳۹۹ است که ناچار به ویرایش و بازنویسی بنیادین آن شده ام.  ب. الف. بزرگمهر

۲ ـ شوربختانه نه از چنان بختی برای نوشتن در این باره برخوردارم و نه کششی چندان به انجام آن دارم؛ وگرنه، در پاسخ به چند نوشته ی ناگواهمند در این باره از آن میان، برگردانی سفسطه آمیز از «لوموند» که برخی شان بوی مزدوری نیز می دهند، چیزی گواهمند از سویه های گوناگون می نوشتم. نمودها و نشانه های بسیاری از آن میان بویژه در زمینه ی دانشورانه ـ تاریخی، گواهِ ساخته و پرداخته شدن این ویروسِ سیاسی از سوی امپریالیست ها بویژه امپریالیست های «یانکی»ست. 

۳ ـ بنیانگزاران «سوسیالیسم علمی» در اثر درخشان خود: «مانیفست» چنین آورده اند:
«بورژوازی نمی تواند به هستی خویش ادامه دهد، مگر آن که افزارهای تولید و بنابراین مجموع مناسبات اجتماعی را پی در پی انقلابی کند و حال آن که برعکس، نخستین شرط هستی تمام طبقات صنعتی پیشین بی تغییر نگاه داشتن شیوه تولید کهنه بود. دگرگونی های پیاپی تولید، آشفتگی لاینقطع مجموعه اوضاع اجتماعی، فقدان دائمی امنیت، جنب و جوش مداوم ـ وجه تمایز دوران بورژوازی با کلیه ادوار پیشین است.» (مانیفست حزب کمونیست، کارل مارکس و فردریش انگلس، برگردان قهرمان زنده یاد محمد پورهرمزان، چاپ دوم ۱۳۵۸، انتشارات حزب توده ایران)

و در جای دیگر افزوده اند:
«بورژوازی توان فرمانروایی ندارد، زیرا نمی تواند برای برده خویش حتا گذران برده وار تامین کند و مجبور است بگذارد تا برده اش به چنان وضعی تنزل کند که به جای آنکه بورژوازی از قِبَل او تغذیه کند، خودش او را غذا دهد. جامعه دیگر نمی تواند زیر فرمان بورژوازی زندگی کند، بدین معنی که زندگی بورژوازی دیگر با جامعه همساز نیست.» (همانجا)

از دید من و برپایه ی پیشرفت های علمی و فنی بدست آمده از آن هنگام تاکنون، نمی توان بی درنگ چنین نتیجه گرفت که «جامعه دیگر نمی تواند زیر فرمان بورژوازی زندگی کند ... ». تنها می توان گفت که بر اثر پیشرفت های فن آورانه، بخش سترگی از آدمیزادگان در شرایط هستی سامانه ی سرمایه داری، به عنصرهای افزون بر نیاز در فرآوری (تولید به معنای گسترده ی آن) دگردیسه شده و بیکار می شوند. از آنجا که هیچگونه خودپویگی و روند خودکاری (اتو دینامیسم) برای رویش سوسیالیسم از درون سامانه سرمایه داری وجود ندارد، با روند پرشتاب و بالارونده ی فن آوری و علمی می توان بازهم نتیجه گیری نمود که در آینده ای نه چندان دور، آمیزه هایی از «آدم ـ ابزارها» و «ابزار های هوشمند» جایگزین طبقه کارگر بگونه ای ویژه و نژاد کنونی آدمیزادگان بگونه ای عام شود. در چنان شرایطی، دیگر «طبقه کارگر» نخواهد بود که با نابودی سامانه ی سرمایه داری، خود و نیز «طبقه سرمایه دار» را از میان برداشته و جامعه ای آدموار که در آن کسی «گرگ» دیگری نیست، بسازد که در روندی واژگون، سامانه ی سرمایه داری امپریالیستی و «طبقه سرمایه دار»، آنهم در شرایطی که هر روز زمینگیرتر می شود و به کوشش نظریه پردازان و رفوگران خود با دشواری بسیار بر صندلی چرخدار نشسته، خود، «طبقه کارگر» و نژاد آدم را از پهنه ی جهان و روزگار خواهد زدود.

با آنچه گفته شد، سوسیالیسم نمی تواند گونه ای بازگشت به گذشته و سوسیالیسمی خمود، نه چندان پویا و دیوانسالار باشد. به کوشش همه ی کمونیست ها و نیروهای پیشروی جهان باید توانست الگوهای سوسیالیستی درخور ـ دربرگیرنده ی الگوهایی با سمتگیری سوسیالیستی ـ دارای دورنما و چشم انداز روشن برای طبقه ی کارگر و زحمتکشان ساخت و پرداخت؛ الگوهایی که کاربرد داشته باشند. همچنانکه بورژوازی با «دگرگونی های پی در پی تولید»، «مجموع مناسبات اجتماعی را پی در پی انقلابی می کند»، سامانه سوسیالیستی نیز در پیکر الگوهای خود باید بتواند بیش از سامانه ی سرمایه داری یا دستکم به اندازه ی آن، دگرگونی های پی در پی تولید و مناسبات اجتماعی را در پی داشته باشد؟ گفتگو بر سر این الگوها بیرون از چارچوب این نوشتار است؛ ولی تنها به نکته ای مهم اشاره می کنم که می تواند جُستار خوبی برای پژوهش باشد: جامعه سوسیالیستی باید راه حلی برای چگونگی جایگزینی «جبر اقتصادی» در سامانه ی سرمایه داری با گونه ای خودپویی در پیکر الگوهای سوسیالیستی بیابد. این جایگزینی نمی تواند، آنگونه که تا اندازه ای بسیار در نخستین کشور سوسیالیستی جهان چهره نمود، درآمیزی «جبر اقتصادی» با «جبر غیر اقتصادی» یا بدتر از آن جایگزینی این به جای آن باشد.

برگرفته از نوشتارِ «سمتگیری سوسیالیستی، گُزینه ای دشوار، دست یافتنی، ولی نه ناگزیر!» ب. الف. بزرگمهر ۲۰ بهمن ۱۳۸۹


۱۳۹۹ تیر ۹, دوشنبه

دل خوش دار كه آن نیز در این دو روزه می شكند! ـ بازانتشار

مولانا بزرگمهر به عیادت «الامام الخطیبی»* رفت. پرسید كه چه زحمت داری؟

گفت: از آتشِ چهارشنبه سوری، تبم می گیرد و از شکستن خطوط قرمز خدا گردنم درد می كند. شكر كه امروز تبم شكسته است؛ اما گردنم هنوز درد می كند.

گفت: دل خوش دار كه آن نیز در این دو روزه می شكند.

با دستبرد به یکی از «حکایت» های جاودانه عبید زاکانی    

ب. الف. بزرگمهر ۲۶ اسپند ماه ۱۳۹۳

* الامام: نمازفروش؛ و  الخطيب: خر (رساله دلگشا، عُبید زاکانی) و الامام الخطیب به آرش «نمازفروشِ خر» است!

در ولایت امام زمان، حراج مهم ترین سرچشمه ی درآمد ملی، نشانه ی پیشرفت است! ـ بازانتشار

بازی "برد ـ برد" رژیم ایران بربادده جمهوری اسلامی با کشورهای امپریالیستی و ریزه خواران ریز و درشت آن

یک توضیح کوتاه

بخش عمده ای از یادداشت زیر را بیش از دو ماه پیش، برای نوشتاری بلندتر آماده نموده بودم که شوربختانه به دلیل بیماری و برخی دشواری های دیگر زندگی، آن را نیمه کاره رها نمودم. اکنون، آن را نه در کالبدی پیش تر درنظر گرفته شده که در اندازه ی یادداشتی کوتاه درج می کنم؛ زیرا جُستار آن همچنان از اهمیت ویژه ای هماوند با «تحریم های اقتصادی» باخترزمین برخوردار است

ب. الف. بزرگمهر     ١۷ مهر ماه  ١٣٩١


***

در زیر بخش هایی از سخنرانی محمدی گلپایگانی، رییس دفتر خامنه ای، در گردهمایی جوجه آخوندها و آخوندهای استان گیلان را از «خبرگزاری دانشجو» برگرفته ام. تنها نکته ای که در این سخنرانی اهمیت بسیار دارد، اشاره ی وی به افزایش بی اندازه ی استخراج نفت در شرایطی است که تحریم های رسمی نفتی ایالات متحد و دیگر کشورهای امپریالیستی به اجرا درآمده و تحریم های بازهم بیش تری در راه است:
«پس از گذشت سه دهه از پيروزی انقلاب و با رهبری داهيانه مقام رهبری جهش علمی و اقتصادی در ايران به نقطه قابل توجهی دست پيدا کرده و سرعت رشد پيشرفت در کشور چشم های بسياری از کشورهای دنيا را به خود خيره کرده است.
...
تا سال ١٣٦۷ ميزان نفت استخراجی از چاه های نفتی کشور روزانه هشت تا نه ميليون بشکه بود و در حال حاضر روزانه ١٩ تا ٢٠ ميليون بشکه در کشور استخراج می شود.» (برجسته نمایی ها از اینجانب است.  ب. الف. بزرگمهر)

این سخنان در شرایطی بر زبان آمده (یا از دهان سخنران پریده؟!) که بنا بر آمارهای رسمی و نیمه رسمی، اندازه ی استخراج و فروش نفت ایران تا پیش از تحریم های کنونی کشورهای باختری، رقمی میان دو میلیون و سیصدهزار تا اندکی بیش از چهار میلیون بشکه در روز را دربرمی گرفت.*

آیا آمار ارائه شده از سوی رییس دفتر "رهبر عظیم الشّان" را باید در شمار و کنار برخی دیگر از سخنان هوایی سردمداران این رژیم فرومایه و نابکار نهاد یا باید روی آن درنگ بیش تری نمود؟ از دید من و بنا بر برخی گزارش ها، نمودها و نشانه ها از حراج نفت ایران در پایانه های نفتی برخی دیگر کشورها باید آن را درست انگاشت. گرچه فروش غیرقانونی نفت ایران از همان نخستین سال های نیروگرفتن ضدانقلاب در حاکمیت ایران، پیشینه داشته و نفت ایران حتا پیش از رسیدن به پایانه های نفتی در این یا آن کشور، چندبار روی آبهای دریاها و اقیانوس ها دست بدست می شد**، این بار چنین به نظر می رسد که همپا با حجم سترگ سرمایه های ملت ایران که روزانه از کشور بیرون برده شده و در کشورهای دیگر از شیخک نشین های کنداب پارس و ترکیه گرفته تا ینگه دنیا و کانادا و حتا جزیره های دوردست اقیانوس آرام، از سوی دزدان اسلام پناه، انبار و سرمایه گذاری می شود، حراج نفت ایران، آنهم به شکلی غیرقانونی، شتاب و افزایش بیمانندی یافته است. در این باره، چه از سوی دزدان و چپاولگرانِ حاکمیت (نمونه ها و المثنی های خاوری!) و چه از سوی بنگاه های بزرگ نفتی امپریالیستی که سود عمده در این حراج می برند، بیش ترین کوشش به عمل آمده و می آید که درازا و پهنای این دزدی تاریخی و بی پیشینه از چشم مردم ایران و جهان پنهان نگاه داشته شود. همزمان کوشش شده و می شود که گاه گداری، آن بخش ناچیزتر چنین حراج هایی را که کشورهای ریزه خوار دیگری چون هند، چین و مالزی از آن سود می برند با بزرگنمایی در رسانه های امپریالیستی به نمایش بگذارند.

هم اکنون، بخش عمده ای از بازی "بُرد ـ بُرد" رژیم ضدملی و خائن جمهوری اسلامی با امپریالیست های امریکایی و اروپایی بر این پایه استوار است؛ گرچه، همینجا باید یادآور شد که آنچه امپریالیست ها برده و می برند از کیسه ی مردم ایران و شیره ی جان آنهاست. برای رژیم پلید فرمانروا در کشورمان و نیز همه ی دزدان و چپاولگران بودجه ی عمومی کشور، در فرجام کار که چندان دور نیز نیست، بی هیچ گمان چندان بُردی در کار نخواهد بود؛ همه یا بخش عمده ای از پول های به جیب زده و تلنبار شده ی ایرانی در بانک هایشان را از راه های "قانونی" (مالیات بر درآمد و ...) و نیز تبصره هایی که همیشه در این یا آن کشوی میزشان آماده دارند، از حلقوم آن دزدان فرومایه بیرون خواهند کشید و توی سرشان خواهند زد.    

ب. الف. بزرگمهر     ١۷ مهر ماه  ١٣٩١


* آمارهای ارائه شده از سوی بانک مرکزی ایران در این باره با آمارهای وزارت نفت و سایر آمارها همخوانی ندارد و رقم راستین آن هیچگاه به درستی روشن نشده است. این را هم باید به پای نیرنگ و فریب اسلام پناهان دزدِ دست اندرکار گذاشت!

** در یک مورد از چنین دست بدست شدن ها و حراج چندباره ی نفت کشورمان در سال های گذشته، نگارنده در گفتگویی که برای درخواست کار در یکی از شرکت های بین المللی داشته، آگاهی پُر و پیمانی دارد.

***

ﻣﺮدم آﻣﺮﯾﮑﺎ ٤٠ درﺻﺪ ﻧﯿﺎز ﻧﻔﺘﯽ ﺧﻮد را از ﮐﺸﻮرھﺎی دﯾﮕﺮ ﺧﺮﯾﺪاری ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ

رﺋﯿﺲ دﻓﺘﺮ ﻣﻘﺎم ﻣﻌﻈﻢ رھﺒﺮي ﮔﻔﺖ: روزاﻧﻪ ﻣﺮدم آﻣﺮﯾﮑﺎ ٢۵ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﺑﺸﮑﻪ ﻧﻔﺖ ﻣﺼﺮف ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻨﮫﺎ ١۵ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﺑﺸﮑﻪ آن در داﺧﻞ ﮐﺸﻮر ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﯽﺷﻮد و ﻣﺎﺑﻘﯽ آن از ﮐﺸﻮرھﺎی دﯾﮕﺮ ﺧﺮﯾﺪاری ﻣﯽﺷﻮد.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﻧﮕﺎر «ﺧﺒﺮﮔﺰاری داﻧﺸﺠﻮ» از رﺷﺖ، ﺣﺠﺖاﻻﺳﻼم ﻣﺤﻤﺪي ﮔﻠﭙﺎﻳﮕﺎﻧﻲ ظﮫﺮ اﻣﺮوز در ﮔﺮدھﻤﺎﯾﯽ طﻼب و روﺣﺎﻧﯿﻮن ﮔﯿﻼن ﮐﻪ در ﻣﺼﻠﯽ اﻣﺎم ﺧﻤﯿﻨﯽ (ره) اﯾﻦ ﺷﮫﺮ ﺑﺮﮔﺰار ﺷﺪ، ﺑﺎ اﺷﺎره ﺑﻪ در ﭘﯿﺶ ﺑﻮدن ﻣﺎه رﻣﻀﺎن ﺗﺼﺮﯾﺢ ﮐﺮد:
اﺻﻠﯽ ﺗﺮﯾﻦ وﯾﮋﮔﯽ ﻣﺎه رﻣﻀﺎن دﻋﺎ اﺳﺖ. وی اﻓﺰود: اﺣﺎدﯾﺚ ﺑﺴﯿﺎری از اﺋﻤﻪ ﺑﺮای ﺷﯿﻌﯿﺎن وﺟﻮد دارد ﮐﻪ اﻧﺴﺎن ﺑﺎ ﺑﮫﺮه ﮔﯿﺮی از آﻧﮫﺎ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺧﺪا ﻧﺰدﯾﮏ ﺷﻮد.
...
ﺣﺠﺖ اﻻﺳﻼم ﮔﻠﭙﺎﯾﮕﺎﻧﯽ در اداﻣﻪ ﺑﺎ اﺷﺎره ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ھﺎی ﮐﺸﻮر در ﻋﺮﺻﻪ ھﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ اﻓﺰود:
اﯾﺮاﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﺎ ﭘﯿﺶ از اﻧﻘﻼب در ﺳﺎده ﺗﺮﯾﻦ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژی ھﺎ واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﮐﺸﻮرھﺎی ﻏﺮﺑﯽ ﺑﻮد اﻣﺮوز ھﺮ آﻧﭽﻪ را ﮐﻪ اراده ﮐﻨﺪ، ﺧﻮاھﺪ ﺳﺎﺧﺖ.

وی ﺗﺼﺮﯾﺢ ﮐﺮد:
ﭘﺲ از ﮔﺬﺷﺖ ﺳﻪ دھﻪ از ﭘﯿﺮوزی اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ و ﺑﺎ رھﺒﺮی داھﯿﺎﻧﻪ ﻣﻘﺎم ﻣﻌﻈﻢ رھﺒﺮی ﺟﮫﺶ ﻋﻠﻤﯽ و اﻗﺘﺼﺎدی در اﯾﺮان ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﮫﯽ دﺳﺖ ﭘﯿﺪا ﮐﺮده و ﺳﺮﻋﺖ رﺷﺪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ در ﮐﺸﻮر ﭼﺸﻢ ھﺎی ﺑﺴﯿﺎری از ﮐﺸﻮرھﺎی دﻧﯿﺎ را ﺑﻪ ﺧﻮد ﺧﯿﺮه ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ.

رﺋﯿﺲ دﻓﺘﺮ ﻣﻘﺎم ﻣﻌﻈﻢ رھﺒﺮي ﺑﺎ ﺑﯿﺎن اﯾﻨﮑﻪ ﺗﺎ ﺳﺎل ١٣٦۷ ﻣﯿﺰان ﻧﻔﺖ اﺳﺘﺨﺮاﺟﯽ از ﭼﺎه ھﺎی ﻧﻔﺘﯽ ﮐﺸﻮر روزاﻧﻪ ھﺸﺖ ﺗﺎ ٩ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﺑﺸﮑﻪ ﺑﻮد، ﮔﻔﺖ:
در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ روزاﻧﻪ ١٩ ﺗﺎ ٢٠ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﺑﺸﮑﻪ ﻧﻔﺖ از ﮐﺸﻮر اﺳﺘﺨﺮاج ﻣﯽ ﺷﻮد.

ﮔﻠﭙﺎﯾﮕﺎﻧﯽ ﺑﺎ اﺷﺎره ﺑﻪ ﻣﯿﺰان ﻣﺼﺮف ﻣﺮدم آﻣﺮﯾﮑﺎ از ﻧﻔﺖ اﻓﺰود:
روزاﻧﻪ ﻣﺮدم آﻣﺮﯾﮑﺎ ٢۵ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﺑﺸﮑﻪ ﻧﻔﺖ ﻣﺼﺮف ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻨﮫﺎ ١۵ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﺑﺸﮑﻪ آن در داﺧﻞ اﯾﻦ ﮐﺸﻮر ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮد و ﻣﺎﺑﻘﯽ آن از ﮐﺸﻮرھﺎی دﯾﮕﺮ ﺧﺮﯾﺪاری ﻣﯽ ﺷﻮد.
...

٢٨ تیر ماه ١٣٩١

برگرفته از «ﺧﺒﺮﮔﺰاری داﻧﺸﺠﻮ»:

یکی دو بند این گزارش را پیراسته ام.     ب. الف. بزرگمهر

جاروی بزرگ چینی در شاخاب پارس و دریای عمان

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

ب. الف. بزرگمهر  نهم تیر ماه ۱۳۹۹

ویدئوی پیوست (برگرفته از «تلگرام» ـ نامگذاری از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر):
جاروی بزرگ چینی در شاخاب پارس و دریای عمان


۱۳۹۹ تیر ۸, یکشنبه

... چون دوست یگانه شد با غیر نیامیزم ـ بازانتشار


یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم

گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر
ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم

بس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شد
مِنبعد بدان شرطم کز توبه بپرهیزم

سیم دل مسکینم در خاک درت گم شد
خاک سر هر کویی بی فایده می‌بیزم

در شهر به رسوایی دشمن به دفم برزد
تا بر دف عشق آمد تیر نظر تیزم

مجنون رخ لیلی چون قیس بنی عامر
فرهاد لب شیرین چون خسرو پرویزم

گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز
فرمان برمت جانا بنشینم و برخیزم

گر بی تو بود جنت بر کنگره ننشینم
ور با تو بود دوزخ در سلسله آویزم

با یاد تو گر سعدی در شعر نمی‌گنجد
چون دوست یگانه شد با غیر نیامیزم

شیخ اجل سعدی شیرازی ـ دیوان اشعار (غزلیات)


این تیغی دولبه است، «کیر خر» مادربخطا! ـ بازانتشار

تنها در چند هفته ی گذشته در سرتاسر ایران، ده‌ها کارگر پرخاشگر به روز و روزگار سخت ناگوار اقتصادی ـ اجتماعی و دیگر خواست های هوده مند (برحقّ) خویش از آن میان، داشتن سندیکاها و ساختارهای ناوابسته از آنِ خود، بازداشت و یا در یورش های انبوه پاسبان های سر تا پا زره پوش، زخمی شده و گاه با سر و دست و پای شکسته، راهی بیمارستان شده اند. با پیشبرد چنین سیاست ناجوانمردانه و کوته بینانه ای، آزادی کارگران بازداشت‌شده نیز به دیگر خواست‌های کارگران پرخاشگر از آن میان، در «آذرآب»، «هپکو» و «نیشکر هفت‌تپه»، افزوده شده‌ است. پاسخ کسانی که از سوی «کیر خر نظام سگ مذهب»، «مسوولین پاکدست نظام» خوانده شده و در کم و بیش همه ی باره ها، دزدانی بیکاره، بیمایه و بی هیچ دانش و بینشی؛ بیش نیستند، نویدهایی بی پشتوانه بوده و همچنان هست. کارگران و دیگر زحمتکشان، بر بنیاد آزمون های گذشته تاکنون، نیک دریافته اند با چگونه جَک و جانورانی روبرویند و یاوه گویی ها و نویدهای بی پشتوانه شان را باور نمی کنند. دور نیست آن هنگام که همه ی شما مفتخواران و شکمبارگان را یکجا بروبند و روانه ی آشغالدانی تاریخ کنند؛ آن هنگام، دیگر نه هوچی بازی های لات بی همه چیز «یانکی»: «دونالد ترامپ» و دَم و دستگاهش و نه شغال های شیتیلی بگیر اروپای باختری و جاهای دیگر به شما کمکی نخواهد کرد؛ زیرا آن ها نیز ناچارند در برابر توده های مردم کشورهای خود، آبروی خود که همانا تُنبان های سر تا پا آلوده شان است را پاس دارند تا کون گُهی شان نمایان نشود.   

این تیغی دولبه است، «کیر خر» مادربخطا! به آن لبه بچرخد، تو و همه ی دیگر خورد و بردکنندگان نظام سگ مذهب که نمی خواهید پشت در بمانید* را ناگزیر خواهد نمود تا برای رهایی خود از چنگ توده ها، این بار، خواهر و مادرتان را هم به امپریالیست ها بفروشید تا شاید به یاری تان بشتابند! زندانیان سیاسی و رستایی ـ سیاسی ایران را بی درنگ از زندان آزاد کنید، خرموش های کوته بین! هم بسود ایران و هم بسود خودتان است که می خواهم سر به تن تان نباشد.

بر بنیاد گزارشی کوتاه درباره ی دستگیری گسترده ی کارگران در برگرفته از «تلگرام اتحادیه آزاد کارگران ایران» به تاریخ یکم آبان ماه ۱۳۹۸

ب. الف. بزرگمهر   یکم آبان ماه ۱۳۹۸


* یکی از گفته های پرسش برانگیزِ چند سال پیشِ این مردک نیرنگباز:
«... بلدیم چه‌جوری عمل بکنیم که بعد آنها نتوانند جمهوری اسلامی را پشت در نگه دارند. این را مسوولین نظام جمهوری اسلامی بلدند که چه جوری عمل بکنند.»

علی خامنه ای در دیدار اعضاى «مجلس خبرگان رهبرى»، پس از برگزاری هفدهمین همایش آن مجلس (برجسته نمایی های متن از آن من است.  ب. الف. بزرگمهر)

قدیم ترها سوسمارالدوله بود؛ اکنون سوسمار ولایت! ـ بازانتشار

تمساح کوچکی از یزد؟ یا شاید هم از جای دیگری است. به هر رو، فُرم دماغ و شیوه ی نگاه کردنش  آشناست.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ خرداد ماه ۱۳۹۳  

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/06/blog-post_7.html


چگونه «آخوندِ آی کیو» بهره ی هوشی خود را به نمایش می گذارد؟ ـ بازانتشار

آیا چنین آخوندی، نیازمند پرسش های سنجش هوش است؟!

حسن روحانی، یکی از "باهوش"ترین آخوندهای کنونی ایران، چندی پیش در یک سخنرانی چنین گفته بود:
«انگلیسی‌ها در سال ۸۴ به ما می‌گفتند، شهردار تهران رییس‌جمهور بعدی شما خواهد بود ...»*

با راست انگاشتن سخنِ «آخوندِ آی کیو»، چند نتیجه ی سودمند و یکی دو پرسش برای آن گروه از ایرانیانی که از روی نادانی و ناچاری یا به انگیزه هایی نان و آبدار در نمایش گزینش «کارپردازی خرگاه و پرده سرای ولایت فقیه» (برگماری ریاست جمهوری) شرکت خواهند نمود، بدست می آید:
ـ وی، خواسته یا ناخواسته، هماوندی تنگاتنگ خود با «انگلیسی ها» را دستِکم در سال ۱۳۸۴ لو داده است؛ زیرا آنچه آن ها به وی گفته اند، بیگمان راز و رمزی بوده که هرکسی شایسته ی دانستن آن نبوده و نیست؛
ـ وی در واگویی این راز و رمز و آگاه نمودنِ توده های مردم ایران، ۸ سال درنگ کرده و رازداری و وفاداری خود به «انگلیسی ها» را دستِکم تا ۸ سال از دیدهگان مردم پنهان داشته است. آیا هم اکنون، همان «انگلیسی ها» به وی اجازه ی واگویی چنین رازی را داده اند یا مانند برخی موردهای دیگر از دهانش در رفته است؟!
ـ اکنون که خود وی از سوی «شورای نگهبان خرگاه و پرده سرای ولایت فقیه»، کبریتی بی خطر برای آینده ی نظام شناخته شده و پا در میدان همچشمی با هفت برگزیده ی دیگر نهاده، پیش از آنکه چنان راز گهرباری را از پرده برون فکند، با خود نیندیشیده که چنانچه به عنوان بازیگرِ نخست خیمه شب بازی از صندوق برون آورده شود، فردای روزگار کسانی و شاید جلوتر از همه، همچشمان کنونی و آینده (اگر همچنان آینده ای برای رژیم پوسیده برجای مانده باشد!) می توانند همین ادعا را درباره ی وی بر زبان آورند؟! آیا «آخوندِ آی کیو» به پیامدهای سخن خود اندیشیده بود؟

در اینجا این نکته نیز نادیده گرفته شده که انگلیسی ها و دیگر بهره کشان جهان تا چه اندازه در سرنوشت ایران و ایرانی نقش داشته و دارند! گرچه، درازا و پهنای آن هنوز و بگونه ای همه جانبه روشن نیست، ولی ردِ پاهایی از گذشته و پیش از پیروزی انقلاب بهمن ۵۷ تاکنون، اینجا و آنجا بدیده می آید و نمودها و نشانه های بسیاری گواه چنین نقشی است.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۴ خرداد ماه ۱۳۹۲

 
* تارنگاشت «معادله»، سخنرانی آخوند روحانی در دانشکده ی حقوق دانشگاه شهید بهشتی

۱۳۹۹ تیر ۷, شنبه

در این چهل سال به اندازه ی چهارسد سال پیشرفت کرده‌ایم ـ بازانتشار

«در این چهل سال به اندازه ی چهارسد سال به این کشور خدمت شده است و به اندازه ی چهارسد سال رشد و پیشرفت کرده‌ایم.» سخنان بس حکیمانه ی «نشانه خدا»: محمد یزدی، در مراسم پایانی «یازدهمین اجلاسیه جامعه مدرسین حوزه و علمای بلاد»، پژوهشگاه عَلّامه طباطبایی در قم، برگرفته از «ایسنا» ۱۳ دی ماه ۱۳۹۷

این هم یکی از نشانه های پیشرفت به اندازه ی چهارسد سال که همین «نشانه خدا» در گفتاری دوپهلو و آمیخته به نیرنگ و سفسطه، یک ماه پیش بر زبان رانده بود:
«خانم‌ها نقش و جایگاه بسیار عظیمی در اسلام دارند و حق بزرگی بر انسان دارند؛ ولی، همین خانم ها هم می توانند با برخی کِیدها روی روند قضایی تاثیرگذار باشند؛ حقوقدانان نباید زنان را در محل کارشان به تنهایی راه ندهید*  تا بتوانید این روابط را کنترل کنید.» برگرفته از «انتخاب»  ۱۲ آذر ماه ۱۳۹۷

ب. الف. بزرگمهر   ۱۴ دی ماه ۱۳۹۷


* آماج سخن: «حقوقدانان نباید... راه بدهند» است. یا جمله شکسته بسته بر زبان آمده یا نادرست نوشته شده است. برجسته نمایی های متن، همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

۱۳۹۹ تیر ۶, جمعه

کَاِنّهُ سیاست کیر خری همین است دیگر! ـ بازانتشار

ما نه تنها خودمان کیر خریم که ولایت مان هم کیر خری است. کَاِنّهُ سیاست مان هم کیر خری است. نفرمایید: نه! آقا. پناه بر خدا! شما کجا و کیر خر کجا؟ ما خودمان هم تاکنون، در [گند و گه] کاری که به انجام رسانده ایم، خوب باریک نشده بودیم تا آنکه گفته های همین دیروز یا پریروز یکی از وزیران رژیم اشغالگر قُدس،۱ لعنت الله علیه، ما را از خواب غفلت پراند و با خود گفتیم:
ای دلِ غافل! ببین چه بلایی بسر جوانان برومند اسلام آوردی و با گفته هایت بجای آنکه مرهم زخم زنان و مادران و فرزندان شان باشی با تراشیدن امتیازهای شهادت،۲ بر زخم شان بیش تر نمک پاشاندی؟! تازه نزدیک بود از دهان مان در برود که امتیاز دیگری نیز بتراشیم و بگوییم، آن ها هم اکنون در بهشت برین با حوری های دستچین شده ای برای هر کدام از سوی خداوند مُتَّعال محشورند که اگر گفته بودیم، بر سوز و گداز آن زنان شوی از دست داده می افزودیم و کسی چه می داند، شاید محشری بر پا می شد؛ بحمدلله، چه خوب شد که زبان مان را بهنگام گاز گرفتیم و بجای آن، چیزی کلی گفتیم.۳ 

البته ما پس از سال ها ممارست و سرمان به سنگ خوردن، دیگر این اندازه از «پولیتیک» سر در می آوریم که آماج گفته های آن وزیر تبهکار، برانگیختن ما به جنگ و موشک پرانی برادران است که سپس گناه آن را بر گردن مان بیندازند و بجز «شیطان بزرگ» و همدستانش، سایر کشورها از چین و ماچین گرفته تا روسیه و اینا را نیز بر ضدِّ ما بسیج کنند؛ ولی از این ها که بگذریم، پایه و بنیاد سخن وی، نادرست نیست. ما نیروهای بسیاری را در سوریه برای هیچ و پوچ زیر بمباران ها از دست دادیم؛ بی آنکه بتوانیم واکنشی درخور نشان بدهیم. افزون بر آنکه تا آنجا که شدنی بود، کوشیدیم آن کشته ها را از چشم عوام النّاس پنهان کنیم یا دستکم شمارگان بالای کشته های مان را کم تر نشان بدهیم. خوب! این گناهی نابخشودنی از سوی ماست که هر بار برای آن، بهانه ای نیز تراشیدیم و خواستیم پا در جای پای آن رییس جمهور کلّه خر آمریکایی: «جرج دبلیو سی» بگذاریم که «جنگ پیشگیرانه» را به میان آورد تا افغانستان و عراق و سایر جاها را بچنگ آورَد. ما نه تنها چیزی در سوریه و عراق و اینا بچنگ نیاوردیم که افزون بر جان از دست رفته ی آن جوانان و خانواده هایی بدبخت شده، پول و هزینه های سرسام آوری از بیت المال را نیز به باد دادیم! برای همین بزبان خود می گوییم:
نه تنها خودمان کیر خریم که ولایت مان هم کیر خری است و کَاِنّهُ از سیاست و «پولیتیک»، بلانسبت شما به اندازه ی گاو نیز سر در نمی آوریم!

«استکبار جهانی»، اگر بمباران می کند، همه جا را به آتش می کشد و گاه مردم بسیاری را یکجا به آن جهان می فرستد و ویرانی ببار می آورد، پس از آن همان جاها را سازگار با بهره وری های خود، بدلخواه از نو می سازد و آباد می کند تا سرمایه اش بکار بیفتد؛ از نیروی کار ارزان بهره کشی کند و سودهای هنگفت بجیب بزند. ما همان آماج ها را بشیوه هایی دیگر، نه در جاهای دیگر که در ولایت خودمان، پی می گیریم که خواه ناخواه پیامدهای دیگری دارد؛ چرخه ی فرآوری را بهم می زنیم؛ کارخانجات و صنایع را هر اندازه بزرگ و پیچیده نیز باشند، تکه تکه می کنیم و بفروش می رسانیم تا هم سودهای سرشار دولا پهنا ببریم و هم عوام النّاس، بیکار و تنگدست شده، دست شان بسوی ما دراز شود؛ بنگاه های نیکوکاری چون «بنیاد مستضعفان» و «کمیته امداد» و اینا با سرمایه های برجای مانده ی «طاغوتیان» فراری سر هم کرده و می کنیم تا زیر نام های خوش آوا و گوشنوازِ «توانمندسازی تهیدستان، آبادانی و پیشرفت جامعِ مناطق محروم»۴ با «... رعایت دقیق بندهای اقتصاد مقاومتی»،۵ خصوصی سازی ها را زیر چادر و در پناه اسلام عزیز گسترش دهیم۶ و خود را به اقتصاد «جامعه جهانی» پیوند دهیم؛ خوب! در این میان، «اقتصاد مقاومتی» مان به شَوَند آنکه بر بنیاد بده بستان کانون یافته، استواری و تندرستی خود را در برابر آن اقتصاد غول پیکر از دست می دهد و خواه ناخواه به بیماری های آمیزشی گوناگون دچار می شود؛ همین «اقتصاد مقاربتی» که جلوی دیدگان همگی تان است و هر آدمی از هر طبقه ی اجتماعی، فراخور روز و روزگارِ خویش به آن آلوده است. ما برای جلوگیری از گسترش آلودگی و مهار بده بستان ها و بُرد و آوردها ناچاریم تا آنجا که تیغ مان می بُرّد، «نیروهای جوان و متخصص و انقلابی و جریان‌سازی فعالیت جهادی در همه‌ بخش‌های»۷ چنان بنیادها و نهادهایی را بکار گیریم و دو چشم که داریم، دو چشم دیگر نیز وام بگیریم که خود این جوان ها خدای ناکرده، دست شان کژ نشود. البته، این تنها یکی از وظایف چنین جوان هایی است که بسیاری از آن ها از میان همان تنگدستان برگزیده شده و می شوند و باید برای خشنودی خدا کارهای دیگری نیز به انجام برسانند؛ از سرکوب پرخاشگران و دشمنان نظام که در میان کارگران و کشاورزان و آموزگاران و پرستاران و اینا رخنه کرده اند، گرفته تا پشتیبانی از گنبد زرین حضرت زینب در بلاد شام! 

«استکبار جهانی» بگونه ای سامانمند می کُشد و بدلخواه خود از نو زنده می کند؛ ولی ما بیماری و بیکاری و تنگدستی می پراکنیم؛ همه را بجان یکدیگر می اندازیم و آزار می دهمی و خودمان، هر از گاهی به ناگزیر، نرمش قهرمانانه می کنیم. شما کلاهت را داور کن! کدامیک بد و کدامیک بدتر است؟! برخی می گویند: «مرگ یکبار، شیون یکبار»! ولی ما می گوییم: آزار و شکنجه و شیونِ پیوسته! یا حسین مظلوم! کَاِنّهُ سیاست کیر خری همین است دیگر!

ب. الف. بزرگمهر   یکم اَمرداد ماه ۱۳۹۸


پی نوشت:

۱ ـ «از دو سال پیش تاکنون، اسراییل تنها کشوری در جهان است که ایرانیان را می کشد. ما سدها بار ایرانیان را در سوریه زده‌ایم؛ گاهی انجام آن را بر دوش می گیریم؛ گاهی رسانه‌های بیرونی آن را بر زبان می آورند؛ گاهی وزیران‌مان؛ گاهی هم رییس ستاد ارتش‌مان این را می‌گوید؛ این سیاستی هماهنگ شده است ... ایرانی‌ها در واکنش نشان دادن، دست‌وپا بسته اند؛ نه به این شَوَند که توانایی‌هایش را ندارند؛ به این شَوَند که آنها درمی‌ یابند اسراییل شوخی‌بردار نیست ...»، گزیده ای از گفته های تبهکاری به نام «زاخی هانگبی»، هموند حزب فراراست و نژادپرست فرمانروا یر اسراییل: «لیکود» و وزیر «نادان یابو»، در گفتگو با بخش زبان «اِبری» رادیو دولتی «کان»، برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»  ۳۰ تیر ماه ۱۳۹۸ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ «حقیقتاً هم شهدای شما، هم خانواده‌ها، پدران، مادران و فرزندان آنان، حق بزرگی بر گردن همه ملت ایران دارند. این شهدا امتیازاتی دارند:
یکی این است که اینها از حریم اهل بیت در عراق و سوریه دفاع کردند و در این راه به شهادت رسیدند ...
امتیاز دوم این شهدای شما این است که اینها رفتند با دشمنی مبارزه کردند که اگر اینها مبارزه نمی‌کردند این دشمن می‌آمد داخل کشور... اگر جلویش گرفته نمی‌شد ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیه استانها با اینها می‌جنگیدیم و جلوی اینها را می‌گرفتیم. در واقع این شهدای عزیز ما جان خودشان را در راه دفاع از کشور، ملت، دین، انقلاب اسلامی فدا کردند؛
امتیاز سوم هم این است که اینها در غربت به شهادت رسیدند، این هم یک امتیاز بزرگی است، این هم پیش خدای متعال فراموش نمی‌شود.» («خبرگزاری تسنیم»، ۱۶ بهمن ماه ۱۳۹۴)، برگرفته از نوشتار «مردک الدنگ و امتیازهایش!»، ب. الف. بزرگمهر    ۲۰ بهمن ماه ۱۳۹۴

۳ ـ «البته ما می توانیم امتیازهای بازهم بیش تری برای شما عزیزان که چشم و چراغ مان هستید، برشمریم؛ ولی بیش از این وقت شما که حق بزرگی بر گردن همه ی ملت ایران دارید را نمی گیریم ...»، برگرفته از نوشتار «مردک الدنگ و امتیازهایش!»، ب. الف. بزرگمهر    ۲۰ بهمن ماه ۱۳۹۴

۴ ـ «بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای مهندس پرویز فتاح دام توفیقه [همان «دامت برکاتُه» بزبانی روشنفکرانه تر به آرشِ «دامت پربرکت باد!» در زبان پارسی.  ب. الف. بزرگمهر]

با پایان گرفتن دوره‌ مسئولیت جناب آقای مهندس سعیدی‌کیا در بنیاد مستضعفان و با تقدیر و تشکر فراوان از مدیریت پرتلاش و مبتکرانه‌ ایشان، جنابعالی را برای مدت پنج سال به ریاست آن بنیاد و آقای سعیدی‌کیا را به ریاست هیئت امنای آن منصوب می‌کنم.

اهمّ توصیههای اینجانب اولاً اهتمام به توانمندسازی تهیدستان و مصروف کردن این امانت ملّی در جهت آبادانی و پیشرفت جامعِ مناطق محروم، و ثانیاً رعایت دقیق بندهای اقتصاد مقاومتی و ثالثاً به‌کارگیری نیروهای جوان و متخصص و انقلابی و جریان‌سازی فعالیت جهادی در همه‌ بخش‌های این بنیاد است.

توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت می‌کنم.

سیّدعلی خامنه‌ای ۳۱ تیر ماه ۱۳۹۸  

برگرفته از «تابناک»  ۳۱ تیر ماه ۱۳۹۸

۵ ـ همانجا

۶ ـ «در روزی که آقای سعیدی‌کیا خدمت آقا رسید، جمله‌ای آقا فرمودند. زمانی این بنیاد ۱.۵ میلیارد تومان درآمد نداشت و باید دولت ۲.۵ میلیارد تومان کمک می‌کرد. مسئولیت را به رفیق‌دوست واگذار کردم و در دوران فعالیتش، درآمد بنیاد را به ۶۰ تا ۷۰ میلیارد تومان رساند. آنچه را گرفت با آنچه تحویل داد، زمین تا آسمان تفاوت داشت ...» گفته های «نمودار اسلام»، محمدی‌گلپایگانی، رییس دفترِ «مقام مُعَظَّمِ رهبری» [همانا «کیر خر نظام»]، در مراسم معارفه (آشنایی) رییس «بنیاد مستضعفان»، برگرفته از «ایسنا» ۱۷ تیر ماه ۱۳۹۸

۷ ـ برگرفته از گزارش «تابناک» ۳۱ تیر ماه ۱۳۹۸

انشاء الله خودمان را هم به بورس می گذاریم

پیش تر در گفتگو با برخی بانوان برجسته ی نظام، درباره ی مزایای «بیع» گفته بودیم که کار شبانه روزی شان در خانه قابل خریداری است.۱ خوب! در مورد خودمان هم همینطور است؛ از آن گذشته، اینهمه عَظیم الشّان، عَظیم الشّان که می گویند، باید ببینیم با مَظِّنه ی بازار جهانی چه اندازه می ارزد.۲ البته می دانیم که تخم های مان را بانک ملکه انگلیس، پیشاپیش بیمه کرده است. حال چرا به تحم مان بند کرده اند و نه جای دیگر، نمی دانیم! باید از خودشان بپرسید. با این همه، بیمه یک چیز است و بورس، چیزی دیگر. ما باید بکوشیم تا شرکت‌های زیرمجموعه نهادهای وابسته به دفتر خودمان هم، شرایط پذیرش در بورس را بیابند و انشاء الله چابک تر و بانشاط تر از پیش در میدان همچشمی های جهانی تاخت و تاز کنند؛ برای اینکه جلوی گروکشی ها و سهم خواهی های تازه میان برادران دینی گرفته شود و کار انشاء الله با خوبی و خوشی به پیش برود، یکی از شرایط مان هم چشم پوشی بر پرونده های قطور مالیاتی این شرکت ها و هر آنچه در گذشته انجام داده اند، است.۳ چنانچه این امر، انشاء الله محقق شود، چه بسا خودمان را هم به بورس بگذاریم؛ ولی همینجا پیشاپیش این تذکر را علی الخصوص به جناب آقای رییس جمهور می دهیم که هدف این حقیر، تنها ارزیابی مَظِّنه ی خودمان است و لاغیر! دشمن ممکن است پا به میدان بگذارد و با بازارگرمی، قیمت را همینجوری بالا ببرد. مبادا خدای نکرده، نفس اَمّاره و حرصِ دستیابی به پول و مال بیش تر بر برادران غلبه کند و ما را بدست آن غول بیابانی بسپارند.

ب. الف. بزرگمهر  ششم تیر ماه ۱۳۹۹

پی نوشت:

۱ ـ «تصوّر از زن در خانه، تصوّر یک موجود درجهى دویى [است] که موظّف به خدمتگزارى به دیگران است؛ این تصوّر بین خیلىها هست ـ حالا بعضىها به زبان مىآورند، بهرو مىآورند، بعضىها هم به رو نمىآورند، امّا در دلشان این است ـ این درست نقطهى مقابل آن چیزى است که اسلام بیان کرده است. من مکرّر عرض کردهام این حدیث معروف را که ՛اَلمَرأَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة՝ قهرمان، در تعبیرات رایج عربى، به آن کارگزار میگویند؛ مثل ՛اَمَرَ قَهرِمانَهُ بِکَذا՝؛ مثلاً فلان صاحب ملک و املاک فراوان به قهرمان خودش، یعنى آن کسى که کارگزار امور این املاک است، گفت؛ به این میگویند ՛قهرمان՝ و در این حدیث می گوید:
خیال نکن زن، کارگزار تو داخل خانه است که باید کارهاى خانه را [انجام دهد]؛ اینجورى نیست. خب ببینید، این خودش یک فصلى است که از آن چندین فصل گشوده می شود: مسألهى احترام کار زن در خانه و عدم الزام او، مجبور نبودن او، قابل خریدارى شدن این کار یعنى قابل مبادلهى با پول؛ این است. اینها چیزهایى است که خُب در اسلام هست؛ در فقه اسلام هست؛ ... واقعاً فقه ما فقه مترقّى و برجستهاى است ...»

بخشی از بیاناتِ حکیمانه ی «کیر خر نظامِ خرموشی» در ديدار با گروهی از بانوان برگزيده ی بحمدلله یکی از دیگری کون گُنده تر كشور که اگر میان پنگوئن های قطب جنوب رها شوند، گونه ی نرینه ی آن ها بسراغ شان خواهند رفت و پیش از دماغ سوخته شدن، بزبان پنگوئنیِ گوش آشنا خواهند گفت:
«مال از این بهتر نمی شود»، ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۳ (برجسته نمایی های متن از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ «در مذاکره با وزیر امور اقتصادی و دارایی هماهنگ کردیم که شرکت‌های زیرمجموعه نهادهای وابسته به دفتر رهبری شرایط پذیرش در بورس پیدا کنند و این روند سرعت گیرد؛ مبنای زنجیره ارزش بر چابک‌سازی نهادها استوار است و در این زمینه می‌خواهیم شرکت‌های قابل واگذاری را از طریق بورس واگذار کنیم.»

از گفته های محمدجواد ایروانی، دستیار «نظارت و حسابرسی دفتر مقام معظم رهبری» در همایش «هم‌اندیشی سالانه نهادهای ذیل دفتر رهبری» برگرفته از «نور»  یکم بهمن ماه ۱۳۹۸

۳ ـ «علی خامنه‌ای با مصوبه ی ՛شورای عالی اقتصادی نظام خرموشی՝ برای کمک ویژه ی مالیاتی به شرکت‌هایی که امسال به بورس درمی آیند، همداستان شده است. بر بنیاد همداستانی ՛کیرِ خرِ نظام՝، سازمان مالیاتی کشور بر پرونده‌های پیش از سال ۹۸ شرکت‌هایی که امسال به بورس درمی آیند، چشم می پوشد و ՛این شرکت‌ ها تنها برای سیاهه ی مالی سال ۱۳۹۸ خود مالیات خواهند پرداخت.՝ برخی از این شرکت‌ها نگران بودند که ՛اگر به بازار بورس درآیند، زمینه و بهانه‌ای می شود تا پرونده های مالیاتی سال های گذشته آنها کالبد شکافی شود.՝ با برنامه ریزی تازه ی دولت که با سرجُنبانی رهبر پفیوز همراه شده، ՛سازمان امور مالیاتی حساب های سال های گذشته ی آنها را نادیده خواهد گرفت.»

بنیاد داده ها برگرفته از «خبرخوان» تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»  ششم تیر ماه ۱۳۹۹ (با ویرایش، پاکیزه و بازنویسی درخور از اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!