«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ دی ۲۴, دوشنبه

خود این گفته ها بخوبی نشان می دهد به چه روزی افتاده اید الاغ ها

خود این گفته ها بخوبی نشان می دهد به چه روزی افتاده اید الاغ ها. از «عزراییل» بگو! می ترسی «نادان یابو» کونت را به موشک ببندد؟ پا در جای پای «کیر خر نظامِ خرموش پرور» نهاده و می خواهی چیزی بسان پریشانگویی های وی درباره ی پیروزی های پندارپرورانه به خورد نیروهای بدنه و حتا برخی فرماندهانِ سرخورده ی آن دَم و دستگاهِ سرکوبگر بدهی و دهان شان را ببندی؟ زور بیجا می زنی. می دانی اگر همین گفته ها را بگوش لات بی همه چیز «یانکی» برسانند، چه خواهد گفت؟

پاسخی کوتاه خواهد داد: «خواهیم دید»! انشاء الله دوباره هوس چپ و راست سیلی بگوش و بناگوشت نکرده باشی. خفقان بگیر و هیچ مگو گاگول الله!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۴ دی ماه ۱۴۰۳

ویدئوی پیوست: خود این گفته ها بخوبی نشان می دهد به چه روزی افتاده اید الاغ ها



در این ولایت، تنها نیروی کار و جان کارگران است که به مفت نمی ارزد ـ بازپخشش

روزانه شمار نه چندان کمی از کارگران ایران، دچار رخدادهای ناگوار هماوند با ایمنی نابسنده در کارگاه ها و کارخانه ها و کارهای ساختمانی و معدنی می شوند؛ رخدادهایی که در پی چنگ اندازی هرچه گسترده تر سرمایه داری و بخش خصوصی بر صنایع و اقتصاد کشور، افزایشی سنجش ناپذیر با گذشته ای هنوز نه چندان دور یافته است. خو گرفته اند که بیش تر این رخدادها که هر بار به مرگ و زخمی شدن شماری کارگر می انجامد را بر گردن خود کارگران بیفکنند و از بار پاسخگویی درباره ی کمبودها و نارسایی ها شانه تهی کنند. با این همه، روشن تر از روز است که شَوَند بنیادی چنین رخدادهای تلخ و ناگواری در بسیاری از موردها نبود مهار و بازرسی بایسته از آن میان از سوی ساختارهای کارگری از یکسو و شتاب سرمایه داران خرد و کلان در دستیابی آسان تر، کم هزینه تر و پرشتاب تر به سود هرچه بیش تر است. پیامد سرراست چنین چپاولگری بی حساب و کتابی که در آن هزینه های ایمنی هر روز کاهش بیش تری می یابد از دست رفتن زندگی کارگران است که در ولایت ایلخانی سگ مذهبان اسلام پیشه به هیچ گرفته شده است. گویی در این ولایت که بهای کالاها روزبروز و گاه بگونه ای سرسام آور، بالا می رود، تنها نیروی کار و جان کارگران و زحمتکشان است که به مفت نمی ارزد؛ این هم نمونه ای تازه از آن:
«جان باختن دو کارگر جوان کارخانه شرکت صنایع شیمیایی دارویی ارستو که در ترکش نیمروز آدینه ی گذشته ی آن کارخانه، دچار ۷۰ تا ۸۰ درصد سوختگی شده بودند.» (از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ اسپند ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/03/blog-post_92.html

شیر فهم شدید انشاء الله؟ خُب! حالا یاعلی گویان آستین ها را بالا بزنید ...

از سری آموزش های چاچول زبانی

برادرمان درست گفتند که «ما پول نمی خواهیم»؛ چهل و پنج شش سال آزگار چشم براه همین بودید که کسی بیاید به شما اختیار بدهد؟ خُب! ما به شما اختیار می دهیم! اختیار ما هم دست شما؛ از این بالاتر؟ شیر فهم شدید انشاء الله؟ خُب! حالا یاعلی گویان آستین ها را بالا بزنید و کاری هم به اینور آنور نداشته باشید.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۴ دی ماه ۱۴۰۳

ویدئوی پیوست: شیر فهم شدید انشاء الله؟ خُب! حالا یاعلی گویان آستین ها را بالا بزنید



۱۴۰۳ دی ۲۳, یکشنبه

جناب «میخ در گِل»! بیرون دادن آمارها به تنهایی، کدام دردی را درمان می کند؟

خوب! جناب «میخ در گِل»!* مردم از سیر تا پیاز این دزدی بزرگ که جنابعالی آمارهای آن را بیرون داده ای، می دانند؛ ولی پرسش بنیادین این است که چه کسانی در پشت پرده به چنین دزدانِ دبشی یاری رسانده و از چه ساز و کارهایی سود می برند که سال هاست همچنان در هر زمینه ای پی گرفته می شود و پاسخگویان رسمی چون شما تنها آمار آن ها را آنهم وختی که همه چیز لو رفته و جایی برای اما و اگر برجای نمانده، بیرون می دهید. این کار کدام دردی را درمان می کند؟

ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ دی ماه ۱۴۰۳ 

***

متهم ردیف اول پرونده چای دبش ۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون یورو ارز دریافت کرده است

پسندیده، قاضی پرونده چای دبش:
‏ـ در پرونده چای دبش متهم ردیف اول سه میلیارد و ۳۰۰ میلیون یورو ارز دریافت کرده است.

ـ همچنین این فرد حدود ۱.۴ میلیارد یورو بابت واردات ماشین آلات چای و حدود ۱.۸ بابت واردات چای گرفته است. از سه میلیارد و ۳۳۰ میلیون یورو حدود ۵۵۰ میلیون یورو گمرک رفع تعهد ارزی داده است و ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون یورو تعهدات ارزی دفع نشده دارد.

برگرفته از «تلگرام»   ۲۳ دی ماه ۱۴۰۳

* «القاضی» = «میخ در گِل» (جاودانه عُبید زاکانی)

من کودک کار نیستم ... ـ بازپخشش

من کودک کار نیستم. این ها عروسک هایم هستند که چهارگوش شده اند. من با آن ها بازی می کنم؛ سربسرشان می گذارم و گاهی که از دستم درمی روند، دعوای شان می کنم. آن ها هم گاهی تلافی می کنند؛ ولی کم کم یاد گرفته ام با آن ها چطور تا کنم تا حرفم را گوش کنند.

ب. الف. بزرگمهر  ۲۳ خرداد ماه ۱۳۹۹

https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/06/blog-post_31.html

تصویر برگرفته از «تلگرام»

بزبانی ساده تر، همه مان کور و کریم و دُرّ و گوهری که زیر پای مان ریخته را نمی بینیم

دُرّ و گوهر همین پنج روز و شش باشد، وین ولایت همیشه ناخوش باشد

«ملیجک نظام»:  مکران برای ایران طلاست، این دید ماست که مشکل دارد.

ـ این بصیرت‌هاست که اگر درست ببینیم از امکانات و نعمت‌های خدا می‌توانیم به درستی بهره ببریم و استفاده کنیم.

ـ باید کاری کنیم که بچه‌ها و کارشناسان و مدیران خود را جذب کنیم که به جای اینکه بروند، بمانند.

ـ سر مسائل بیهوده اینکه کردی، ترکی، عربی و عجمی و یا بلوچی با هم دعوا می‌کنیم در صورتی که همه ما را خدا خلق کرده است.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   ۲۱ دی ماه ۱۴۰۳

دنباله ی سخنان «ملیجک چاچول زبان»:
بزبانی ساده تر، همه مان کور و کریم و پس از چهل و شش سال دله دزدی های همراه با زد و خورد و یارکشی، دُرّ و گوهری که زیر پای مان ریخته را نمی بینیم. ما می توانیم بسان نیاکان چپاولگرمان که فرش بیمانند بهارستان در کاخ ساسانیانِ تیسفون (بغداد کنونی) را تکه تکه کرده و هر یک سهم خود را برداشت، ما نیز «از امکانات و نعمت‌های خدا بدرستی بهره ببریم»؛ بی آنکه توی سر و مغز هم بکوبیم و با بی بصیرتی خواهر و مادر یکدیگر را بباد ناسزا بگیریم. بعله! باید تا دیر نشده مانند حضرت «بصیرت العظما» بصیرت بیابیم و دریابیم که دُرّ و گوهر همین پنج روز و شش باشد، وین ولایت همیشه ناخوش باشد.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ دی ماه ۱۴۰۳

ویدئوی پیوست: بزبانی ساده تر، همه مان کور و کریم و دُرّ و گوهری که زیر پای مان ریخته را نمی بینیم



بکش پایین، نشان بده ببینیم

ما که ندیده ایم بچه اَنقُلابی پس از انقلاب؛* شاید برای «جامعه جهانی» آشکار کرده ای و یادت رفته ... بکش پایین، نشان بده ببینیم! انشاء الله دست نخورده باشد. این را هم یادآور شوم، بد نیست:
هر بار که سروده ی زیر از جاودانه عُبید زاکانی را می خوانم، ناخودآگاه به یاد تو می افتم. شَوَندش را نپرس؛ چون نمی دانم؛ ولی باز هم به هر شَوَندی می پندارم آن روان جاوید، این سروده را برای گل روی تو که زمانی با وِنگ وُنگ پا به جهان نهاده و  سر در پیِ نَفَس کِش خواهی نهاد، سروده است:
«جانا ترا هنوز بدین حسن و این جمال
نه وقت حج رسیده و نه روزه درخورست
گر در پی ثوابی و در بند آخرت
بشنو حدیث بنده كه این رای بهتر است
بر كیر من سوار شو از روی اعتقاد
كاین با هزار حج پیاده برابرست»

این دو سپارش را نیز می کنم که امیدوارم آویزه ی گوشِ خود کنی:
ـ برای یک مسلمان، حج یک بار واجب است؛ نه سه چهار بار در سال که «عِند حرام» است؛ چون جای دیگران را می گیری. بازار آنجا را هم کور کردی، بس است بچه اَنقُلابی!

ـ دروغ هم کم تر بگو! چوب خَطَّت نزد الله پر شده ...ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ دی ماه ۱۴۰۳

* خالیباف: علاقه‌ای به هیچ گروه سیاسی ندارم

ـ من بچه انقلابم و موضع خود را مشخص کرده‌ام

ـ تاکنون ۱۸ اتهام به من زده‌اند که همه را به دادگاه برده‌ام و احکام قطعی نشان داده این اتهامات دروغ بوده است

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   ۲۰ دی ماه ۱۴۰۳

ویدئوی پیوست: بکش پایین، نشان بده ببینیم



اینک زمان کرداری درنگ ناپذیر و ببار نشاندن بیانیه ها و سخنرانی هاست

کسی در هماوندی با فرمان بیدادگرانه ی بدار آویخته شدن تنی چند از زندانیان رستایی ـ سیاسی ایران چیزی در این مایه نوشته است: دیر نیست آن روز که مردم زندانیان را از زندان آزاد کنند ...

... و من با خود می اندیشم: «آن روز» بجای خود؛ در این باره بویژه سخن از همین امروز است.

اینک زمان کرداری درنگ ناپذیر و ببار نشاندن بیانیه ها و سخنرانی هاست؛ باید با همه ی نیرو و با پکپارچگی هر چه بیش تر پا به میدان نهاد و توده های مردم را به پرخاشی گسترده فراخواند.

از پند و اندرزگویی و یاسین خواندن بگوش خرموش هیچ نگویم، بهتر است.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ دی ماه ۱۴۰۳

وختی داد کلان دزد نامدار زنگوله پا نیز درمی آید ...

وختی داد کلان دزد نامدار زنگوله پا نیز درمی آید، نشان از ناگواری اندر ناگواری و غوز بالای غوز نظام سگ مذهب سزاوار سرنگونی دارد.۱ آیا می خواهند دزد فرومایه ای به نام بابک زنجانی که گفت و از دید من بدرستی گفت که «من تابلویی بیش نبودم» را به چوبه ی دار بسپارند؟ چرا؟! ده ها کلان دزد گردن کلفت تر از آن «تابلو» از آن میان، خودِ این زنگوله پا در چنین رژیم تبهکاری در ناز و آسایش خرغلت می زنند و همچنان ایران را می چاپند. چرا درباره ی این ها که کم و بیش همه ی سران و سردمداران نظام دزدسالار را دربرمی گیرد، جیکش درنمی آید؟ آیا می خواهند با نابودی «تابلو»ی فرومایه که با کمال خضوع و خشوع۲ راز و رمزهای کلان دزدان آغابالاسرِهای خود را در دل نگاه داشته و چیزی به بیرون درز نداده، سر نخ ها را چون چندین نمونه ی پیش از آن، کور نموده و یکی دیگر از سوراخ های باز مانده ی نظام دزدسالار را پر کنند؟ شاید؛ ولی ندایی درونی فریاد برمی آورد، تنها این نیست. دزدان ریز و درشت بویژه هر چه درشت تر باشند، همزمان با چشم و همچشمی های دیرپا و همیشگی باید هوای یکدیگر را نیز داشته باشند.

بروید برای خنک شدن دل سوخته، سر سرکوب شده با پتک «عزراییل» و آبروی باخته، بهترین و برومندترین فرزندان ایران زمین را بدار بیاویزید!

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ دی ماه ۱۴۰۳

پی نوشت:

۱ ـ دارند دزد محکوم به اعدام را تبدیل به قهرمان ملی می کنند! شرم آوره. (بیژن زنگنه، وزیر پیشین نفت)   برگرفته از «تلگرام»   ۲۳ دی ماه ۱۴۰۳

۲ ـ پوزش از کاربرد چنین واژه های نخراشیده، نتراشیده ی تازی

ویدئوی پیوست: وختی داد کلان دزد نامدار زنگوله پا نیز درمی آید



۱۴۰۳ دی ۲۲, شنبه

بیانیه گروهی از زندانیان سیاسی در ناهمداستانی با دار زدن

خواهان لغو کلی مجازات غیر انسانی و ارتجاعی اعدام هستیم

در حالی که نظام سیاسی حاکم بر ایران با تداوم سیاست‌های بحران‌زای داخلی و خارجی، وضعیت دهشتناکی را برای مردم ایران ایجاد کرده است، راه حل را در تشدید سرکوب‌ها در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جست‌وجو می‌کند.

حاکمیت که نگران شکل‌گیری جنبش‌های اعتراضی دیگری است، تلاش می‌کند با افزایش بی‌سابقه مجازات اعدام، سایه وحشت و هراس را بر جامعه نگه دارد. به گونه‌ای که با اعدام بیش از  ۱۰۰۰ نفر، حدود ۷۵ درصد اعدام‌های صورت گرفته در جهان در سال ۲۰۲۴ سهم مردم ایران شده است.

در تازه‌ترین مورد حکم اعدام سه زندانی سیاسی پخشان عزیزی، بهروز احسانی و مهدی حسنی در دیوان عالی تایید شده و بیم آن می‌رود که این احکام اجرا شود.

ما جمعی از زندانیان سیاسی با محکومیت اصل مجازات اعدام، آن را نمونه‌ای از قتل عمد حکومتی تلقی کرده و خواهان لغو کلی این مجازات غیر انسانی و ارتجاعی هستیم.

ضمنا با اعلام حمایت و پشتیبانی خود از سه زندانی سیاسی پخشان عزیزی، بهروز احسانی و مهدی حسنی، از مردم ایران و همچنین مجامع و سازمان‌های بین‌المللی به ویژه نهادهای فعال در حوزه حقوق بشر می‌خواهیم که در راستای نجات جان زندانیان سیاسی که با خطر حکم اعدام روبرو هستند و همچنین لغو کلی مجازات اعدام، از تمام ظرفیت خود برای اقدامات موثر استفاده نمایند.

دستینه کنندگان: 

۱- زرتشت احمدی راغب

۲- حسین استاجی

۳- شیوا اسماعیلی

۴- رضا اکبری منفرد

۵- سپهر امام جمعه

۶- لقمان امین پور

۷- سیامک امینی

۸- محمود اوجاقلو

۹- گلرخ ایرایی

۱۰- محمد آشتیانی عراقی

۱۱- شهریار براتی نیا

۱۲- وحید بنی عامریان

۱۳- یدی بهاری

۱۴- سکینه پروانه

۱۵- مرتضی پروین

۱۶- محمدحسن پوره

۱۷- حسین پیری

۱۸- محمد تقوی

۱۹- فروغ تقی پور

۲۰- عیسی چولاندیم

۲۱- احمدرضا حائری

۲۲- محمد حبیبی

۲۳- ناهید خداجو  

۲۴- نسرین خضری جوادی

۲۵- شاهرخ دانشورکار

۲۶- میثم دهبان زاده

۲۷- مهران رئوف

۲۸- رضا رضایی

۲۹- کامران رضایی فر

۳۰- داود رضوى

۳۱- خسرو رهنما

٣٢- خشايار سفيدى

۳۳- حمزه سواری

۳۴- محمد شافعی

۳۵- شیوا شاه‌‌سیاه

۳۶- حسین شنبه زاده

۳۷- حسین شهسواری

۳۸- مولود صفایی

۳۹- زهرا صفایی

۴۰- سپهر ضیایی

۴۱- فاطمه (حوریه) ضیایی آزاد

۴۲- هومن طاهری

۴۳- جمشید عزیزی

۴۴- بابک علیپور

۴۵- مرضیه فارسی

۴۶- نصرالله فلاحی

۴۷- الهه فولادی

۴۸- پویا قبادی

۴۹- آذر کوروندی

۵۰- اسماعیل گرامی

۵۱- سعید ماسوری

۵۲- رضا محمدحسینی طامه

۵۳- محمد علی محمودی

۵۴- امیرحسین مرادی

۵۵- بابک مرادى

۵۶- وریشه مرادی

۵۷- علی معزی

۵۸- فرزاد معظمی گودرزی

۵۹- جواد منبری

۶۰- ابوالحسن منتظر

۶۱- محمد نجفی

۶۲- طاهره نوری

۶۳- حورا نیک بخت

۶۴- اسدالله هادی

۶۵- علی هارون الرشیدی

۶۶- مریم یحیوی

۶۷- میریوسف یونسی

۶۸- علی یونسی

پرسشی بسیار بجا؛ ولی کو گوش شنوا؟

پرسشی بسیار بجا؛ ولی کو گوش شنوا؟ خرموش با آنکه از گوش هایی گنده برخوردار است، گران گوش است و خوب نمی شنود؛ چاره ی کار هم پس از سال ها آزمودن، تنها همین است که هر دو گوشش را بگیری و با میخ  همان خرگاه (همانا «طویله» بزبان پارسی عربی زده!) بدیوار خیمه و خرگاه رژیم میخکوب کنی.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ دی ماه ۱۴۰۳

ویدئوی پیوست (برگرفته از «تلگرام»  ۲۲ دی ماه ۱۴۰۳): پرسشی بسیار بجا؛ ولی کو گوش شنوا؟



خوب! این ها را به آقا جانت هم بگو ... ـ بازپخشش

خوب! این ها را به آقا جانت هم بگو و یادآور شو که بازی با واژه ها را کنار بنهد! به این کیر خر بگو که وی به آرش باریک واژه، سرگرم بده بستان و داد و ستدِ همه ی آن چیزهایی است که «موضوعات ناموسی و اساسی ...» نامیده بود. به او همچنین بگو که انقلاب توی مغزش بخورد و جانش را بگیرد!

ب. الف. بزرگمهر   دهم خرداد ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/05/blog-post_380.html

«واژه معامله، آن هم در جایی که پای شرافت یک ملت و غیرت دینی یک امت در میان است، اسم و واژه معامله را به کار می‌برند، چقدر فضاحت بار است؛ و این نشانگر پوچ بودن فکر سیاسی آنها است.» از گفته های یکی از برادران تازی ـ انگلیسی: علی لاریجانی، رییس مجلس شورای فرمایشی در سخنرانی پیش از نیایش آدینه ی دهم خرداد ماه ۱۳۹۸ با اشاره به آنچه از سوی «یانکی» ها «معامله (داد و ستد یا بده بستان) بزرگ قرن (سده)» نامیده شده است.

برگرفته از «افکار»  دهم خرداد ماه ۱۳۹۸

«حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه مسأله اصلی در مذاکرات، تعیین موضوع مذاکره است، افزودند: ما در مورد هر موضوعی مذاکره نمی کنیم و «موضوعات ناموسی و اساسی انقلاب» همچون توان دفاعی کشور نمی توانند موضوع مذاکره باشند. ایشان با اشاره به اینکه مذاکره به معنای معامله و کوتاه آمدن در برخی موارد است، خاطرنشان کردند: موضوعاتی همچون مسائل دفاعی، قابل مذاکره نیست.»، «خبرگزاری ایمنا»   هشتم خرداد ماه ۱۳۹۸

هر جا که هستیم به پشتیبانی از درخواست این پدر و مادر برخیزیم

هر جا که هستیم، چه ایران و چه هر کشوری دیگر، هر دین و باوری که داریم از درخواست این پدر و مادر پشتیبانی کنیم (ویدئوی پیوست)؛ و نه تنها از آن جان شیفته: «پخشان عزیزی» که دستیار و دستگیر آدم هایی نیازمند کمک بوده که نیز از دیگر زندانیان رستایی ـ سیاسی پایدار و سرفرازی که به بهانه های شگرف و من درآوردی رژیمی تبهکار و سزاوار سرنگونی به چوبه ی دار دادباخته اند به پشتیبانی برخیزیم! همه شان چنانچه حتا کار سیاسی نیز کرده باشند، کوچک ترین بزهی به انجام نرسانده اند. «آدمی جانوری سیاسی است»۱ (ارستو) و «هیچگونه مرز و مرزکشی سرراست و یکبار برای همیشه میان کنشگری رستایی با کنشگری سیاسی از هستی برخوردار نبوده و نیست»۲ بویژه آنجا که سخن از نان نیز بخودی خود سیاسی است.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ دی ماه ۱۴۰۳

پی نوشت:

۱ ـ برگرفته از یادداشتِ «هر روز مات می مانی، چه بگویی و چه بنویسی؟»   ب. الف. بزرگمهر   ۲۹ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/05/blog-post_647.html

۲ ـ برگرفته از یادداشت «گونه ای فریبکاری ناخواسته، فراتر از ꞌکاسه ای زیر نیم کاسه نهادنꞌ«!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۴ فروردین ماه ۱۴۰۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2024/04/blog-post.html

کوشش بیهوده و ریشخندآمیزی است که از سوی رژیم تبهکار فرمانروا بر ایران برای گنجاندن سندیکاهای کارگری در چارچوب تنگ و بی آرشِ سازمان هایی رستایی دنبال شده و می شود؛ سازمان هایی که گویا تنها کارشان، پیگیری درخواست های ریز و شپش اقتصادی کارگران است؛ آن هم بگونه ای که از دست به گفته ی نادرست ساخته و پرداخته شده ی قلم بمزدان سرمایه: «کارآفرینان»، صدقه دریافت می کنند! نه! سندیکاها و از آن میان، بویژه سندیکاهای کارگری، سازمان هایی رستایی ـ سیاسی اند؛ به همین شَوَند است که سرمایه داران از رویش و گسترش آن ها در میان کارگران بیمناکند و تا آنجا که می توانند در کارشان سنگ می اندازند و چنانچه نتوانند جلوی آن را بگیرند، می کوشند تا سندیکاها را در چارچوب سازمان هایی خرده کار و وابسته به خود دگردیسه نمایند.

برگرفته از پی نوشتِ یادداشتِ «پیروزی کوچک، ولی پرآرش برای گام های بزرگ تر و استوارتر به پیش!»  ب. الف. بزرگمهر    ۱۱ تیر ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/07/blog-post_1.html

ویدئوی پیوست (برگرفته از «تلگرام»   ۲۲ دی ماه ۱۴۰۳): هر جا که هستیم به پشتیبانی از درخواست این پدر و مادر برخیزیم



از دستارش ترس برتون نداره! آدم حرف شنوی یه ... ـ بازپخشش

وی سازگارتر از آن «مرد سازگار» است.*

«رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به دوران ۸ ساله ریاست جمهوری خود گفت:
همان تجربه پس از جنگ را با مقداری تغییرات یک فرمول قابل حل است. خارجی ها آن دوره به من می گفتند: «easy man» چون خیلی کم طول کشید که درهای خارج به روی ما باز شد.** الان هم می شود آن تجربه را به آسانی انجام داد ...»***

ب. الف. بزرگمهر   نهم تیر ماه ۱۳۹۲


* "He is easier than the "Easy Man

** مردک نیرنگباز که یک روده ی راست نیز در شکم ندارد، حتا اینجا نیز با وارونه کردن سخن از آن یاوه می سازد؛ وی نمی گوید که وی را «مرد سازگار» (easy man) می نامیده اند؛ چون درهای اقتصاد کشور را به روی سرمایه داران امپریالیستی که مردم ایران با انقلاب شکوهمند خود از کشور بیرون رانده بودند، گشود و بجای آن می گوید:
«... چون خیلی کم طول کشید که درهای خارج به روی ما باز شد.» آخوند آبزیرکاه که کم و بیش چون نوچه اش: «آخوند ریش حنایی» از ضریب هوشی پایینی برخوردار است و درست از همین رو به فریبکاری و نیرنگبازی دست می یازد، مردم را چون خود کودن پنداشته که چنین می گوید.

***  سخنان هاشمی رفسنجانی در دیدار با اعضای ستاد انتخاباتی اش پس از رد صلاحیت برای نامزدی ریاست جمهوری از سوی «شورای نگهبان»، دوم خرداد ماه ۱۳۹۲


شرمت نشود ملیجک! پرده از رُخ برگیر و بگو ...

شرمت نشود ملیجک! پرده از رُخ برگیر و بگو: ما آمده ایم تا دنباله ی کار برجای مانده ی پیشینیان خود در نابودی ساختارهای بویژه کلانِ اختسادی را پیش از رهسپاری به کانادا و اینا پی بگیریم؛ این تنها نمونه ای کوچک* از آن میان است.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ دی ماه ۱۴۰۳

* دولت در بودجه سال بعد حقوق و سود گمرکی دارو را از ارز ۲۸۵۰۰ بر مبنای ارز نزدیک ۶۵ هزار تومان محاسبه کرده، این یعنی گرانی دارو در سال آینده

احمد آتش‌هوش رئیس اتحادیه واردکنندگان دارو: بسیاری از داروها به دلیل قیمت‌ پایینی که دولت مصوب کرده است، دیگر تولید نمی‌شوند، ادامه این شرایط یعنی کمبود دارو!

برگرفته از «تلگرام»   ۲۲ دی ماه ۱۴۰۳

ویدئوی پیوست: شرمت نشود ملیجک! پرده از رُخ برگیر و بگو



ای شنبه فروشِ جمعه بازار!

افشرده ی صد خُمِ فشرده!
ای شیشه ی مُهر و موم خورده!

ای شنبه فروشِ جمعه بازار!
گویِ سَبَق از زمانه برده..

حجمِ گره! آبشار پیچک!
گیسوی بلندِ تاب خورده!

تکبیر مناره! بانگ ناقوس!
آتشکده، آتش فسرده!

ماهی، پرنده، بال، باله
دریا به کف، آسمان به گُرده

ای برگِ برنده! آه..! ای عشق!
از هر چه قمارباز برده

شالی! روح شمال! ری را!
ای جان جنوب! نخل! لیلا!

عاصم اسدی

برگرفته از «تلگرام»   ۲۱ دی ماه ۱۴۰۳ (برنام را از بوم سروده برگزیده ام.  ب. الف. بزرگمهر)

حسن آقا! تاریخ رژیم جمهوری اسلامی شاید با تو پایان یابد؛ ولی با احمدی نژاد آغاز نشده است! ـ بازپخشش

همچنین شایان درنگ «ملیجک کاردپزشک نظام» و دار و دسته اش «سید از خر جسته» و «خاله خان باجی نظام» و اینا که پی در پی از این نشست به آن نشست رفته و می روند تا به سخنرانی های گوناگون مشتی چاچول زبان چون خودشان گوش فراداده از پیشرفت های بیمانند نظام در همه ی زمینه ها بزبان کژدم گزیده ی خودشان: «محظوظ» شوند؛ و من هرچه با خود اندیشیده و می اندیشم که پس کِی این «چوخ بختیار»ها بگفته ی زنده یاد صمد بهرنگی کار می کنند بجایی نرسیده و نمی رسم و ناچار سرِ خود را با این پندار شیره می مالم که:
پسر تو چرا این همه بدبینی؟ بیگمان شب ها! این ها آدم های پرکاری هستند و شب و روز نمی شناسند ...

ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ دی ماه ۱۴۰۳ 

***

حسن آقا! تاریخ رژیم جمهوری اسلامی شاید با تو پایان یابد؛ ولی با احمدی نژاد آغاز نشده است!

برای جرج دبلیو بوش، تاریخ جهان از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ آغاز شده بود! از دید وی، همه ی آنچه پیش از این تاریخ در جهان رخ داده بود، چندان اهمیتی نداشت یا به گفته ای دیگر به جهان «پیش از تاریخ» وابسته بود؛ او رفت و آنچه بر جای نهاد، زیان های بزرگ پیامد جنگ در افغانستان و عراق، اقتصادی ویرانه و بدهکار برای ایالات متحد و قطب بندی بیش از پیش طبقاتی در جهان بود.

برای حسن فریدون روحانی، تاریخ ایران از دوره ی احمدی نژاد آغاز شده است که کوهی از ویرانگری در اقتصاد و اجتماع و سیاست برای وی و همکارانش بر جای نهاده و اکنون در گوشه ای دنج کمین نموده تا شاید دری به تخته بخورد و اگر جمهوری تبهکار هنوز نیمه جانی داشت، دوباره مورد لطف و مرحمت «آقا» و «ولایت آقا» و دوستان «بانک جهانی» و «صندوق بین المللی پول» قرار گیرد و کار پخش سیب زمینی و پیاز میان مستمندان و نیمه مستمندان را پی گیرد.

«حسن آقا» از آن هنگام که به کار گماشته شده تا کنون که بیش از چهار ماه می گذرد، جز زِر زِر و غُر و لُند درباره ی گند و گه کاری گماشته ی پیشین «ولایت آقا» و نمایش چند نمودار آماری که توده ی مردم از آن سر در نمی آورند، نه تنها کاری برای مردم به انجام نرسانده که یکی دو بار، دروغ های گُنده نیز ساخته و پرداخته است. شکر خدا یا آنگونه که ایرانیان را به آن خو داده اند: «الحمدلله» به کوشش فن آوری های پیشرفته که دنباله ی آن خواه ناخواه دامن «ولایت آقا» را گرفته و نیز دم و دستگاه آمار کشور با همه ی نارسایی های آن، این دروغ ها با شتاب از پرده برون افتاده و دست «حسن آقا» را کم و بیش در حنا نهاده است؛ از آن میان؛ دروغ گنده ی تحویل گرفتن خزانه ی تهی که سپس روشن شد، خواب خزینه ی شکسته ی ده شان در سال های دوردست را دیده که هرچه تویش آب می ریختی، همه را در می داد و آن را با خزانه ی کشور یکی گرفته است! گرچه، در این باره که همانندی هایی میان آن خزینه ی کهنه با این خزانه هست، من کم ترین گمانی ندارم؛ در این یکی هم، هرچه درآمدهای هنگفت نفتی و صادراتِ هست و نیست ایران سرازیر می شود، بسان آن یکی آب می رود و آب رفته را نیز که به جوی نمی توان بازگرداند؛ ولی چون با شتاب بیش تری پر می شود، هیچگاه یکسره تهی نمی شود و نمی تواند بشود. 

با این همه، اگر می پندارید پس از این یکی دو «گاف» یا به گفته ی توده ی مردم: «سوتی»، حسن آقا زبانش را گاز گرفته تا دیگر دروغ سر هم نکند و به خورد مردم ندهد، اشتباه بزرگی می کنید! به گفته های وی از زبان «خبرگزاری مهر» باریک شوید:
«... حسن روحانی در گزارش اقتصادی ۱۰۰ روزه دولت تدبیر و امید، مهم ترین مسائل اقتصادی پیش روی دولت را اشتغال و بیکاری اعلام کرد و گفت: از نظر درجه اهمیت، این دولت مهم ترین مساله کشور در سال های نزدیک آینده را بیکاری جوانان و به ویژه جوانان تحصیل کرده می داند. طی دوره ی ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۱ حدود ۷ میلیون نفر به جمعیت در سن کار اضافه شده، به طور متوسط سالی یک میلیون نفر (که از این تعداد بیش از ۶ میلیون نفر هنوز به بازار کار وارد نشده) و افراد مشغول به تحصیل در مقطع آموزش عالی نیز به رقم بی سابقه ۴/۵ میلیون نزدیک شده است.»۱ و آن را با خبری دیگر در این باره که کم تر از دو هفته پس از خبر بالا در همان خبرگزاری درج شده، بسنجید:
«با وجود این که مرکز آمار، گزارش بیکاری استان‌ها را کلی و تنها براساس یک نرخ منتشر می کند، اما وزارت تعاون، کار و رفاه با جزییات کامل اعلام کرد در سال ۹۱ مجموعا ۲ میلیون و ۹۴۴ هزار و ۱۴۳ نفر در کشور بیکار بوده اند که از این تعداد، ۸۷۴ هزار و ۳۰۷ نفر زن و ۲ میلیون و ۶۹ هزار و ۸۳۶ نفر نیز مرد بودند.

... وزارت کار اعلام کرده است در ۱۲ ماهه سال گذشته، مجموعا ۲ میلیون و ۹۴۴ هزار و ۱۴۳ نفر در کشور بیکار بوده اند.»۲ آدم چهارشاخ می ماند که چه بگوید! این را باور کند یا آن را؟ یا شاید بهتر است میانگین هر دو را بگیرد و اندازه ی انحراف آماری (standard deviation) آن را روشن کند. بازهم جور در نمی آید؛ چون این استاندارد، آنچنان از مرزهای خود (رویهمرفته ۵ درصد) فراتر می رود که آنچه برجای می ماند، تنها دروغ است و بس! پس بهتر است، هیچکدام را نپذیریم! و این تنها مورد نیست؛ هرجای «ولایت آقا» که گام بنهید یا انگشت بگذارید، همین اوضاع است و ناگفته نماند که هم باید مراقب پای خود باشید و هم انگشت خود که صدای «آقا» را در نیاورد؛ زیرا بسان راه های امپراتوری رم باستان که همگی به شهر رُم فرجام می یافتند، اینجا هر انگشت، دست یا پایی را اندکی هم بجنبانید، یک جای «آقا» را گاه بگونه ای ناخوشایند، نوازش می دهد و کم ترین پیامد آن برای آن ها که به ریسمان خدا در ایران بند شده و نان و آب خوبی برای خود فراهم نموده اند، این است که دست شان از آن ریسمان کوتاه شده و مانند نیای بزرگ همه: «حضرت آدم» به زمین پرتاب شده، سرشان به سنگ بخورد تا آدم شوند! 

به هر رو، چندبار تاکنون به «حسن آقا» گفته ایم۳:
حسن آقا! پدرت خوب، مادرت خوب! گذشته را فراموش کن و مانند جرج دبلیو بوش بپندار که همگی این چیزها پیش از تاریخ بوده است. این گوی و این میدان! اکنون این تویی و آن کابینه ات که خدا را شکر، الحمدلله، اذن «آقا» را برای هر کاری در دست داری، بیا و دست از این گله گذاری و ناله و زر زر بردار! مگرنه آنکه به مردم گفته بودی: «من یک حقوقدان هستم» و چنین و چنان می کنم؟! خوب! برخی از همین مردم به تو امید بسته بودند و هنوز ترا چشم و چراغ و امید خود می پندارند (یالانان!) تا شاید بخشی از حقوق از دست رفته شان را به آن ها بازگردانی و با تدبیر «خرِ اقتصاد» را که در گل فرو رفته، بیرون بیاوری! اکنون بیش از ۱۰۰ روز از گماشتگی ات گذشته و جز خوش و بش با اوباما و ساخت و پاخت با دار و دسته اش که سودی برای مردم ندارد، کار دیگری نکرده ای. اگر می دانستی که کاری از دستت برنمی آید و برای رییس جمهور شدن خودت را به این در و آن در زدی، پس روشن است که از نخست به مردم دروغ گفته ای و به اعتمادشان خیانت ورزیده ای؛ اگر هم اکنون دریافته ای که جز مهره ی کوچکی از این دم و دستگاه، تنها باید گوش به فرمان سوداگران هست و نیست مردم ایران باشی و کاری از دستت برای بهبود اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی برنمی آید، آسان ترین راه و صادقانه ترین رفتار، اعلام آن به مردم و کناره گیری است و ما نیک می دانیم که کاره ای نیستی و کاری هم جز دنبال نمودن راه ایران برانداز آن سه تای پیش از خودت از دستت برنمی آید و یادت هم باشد که تاریخ این زیانکاری های بزرگ برای ایران و ایرانی از احمدی نژاد آغاز نمی شود؛ وی تنها به آن شتابی بی پیشینه داد و بخش عمده ی سیاست بنگاه های اقتصادی امپریالیستی در ایران را پیاده کرد. نیک که بنگری، راه برونرفت از بحران اقتصادی ـ اجتماعی در ایران، ایستاندن روند سیاست اقتصادی امپریالیستی در کشورمان، ملی کردن بازرگانی خارجی و پیگیری سیاست اقتصادی ملی است که گرچه هنوز سوسیالیستی به آرش باریک بینانه ی آن نمی تواند باشد، باید از سمتگیری به آن سو برخوردار بوده و از پشتیبانی طبقه کارگر، دهگانان و سایر زحمتکشان خوب سازماندهی شده در سندیکاها و نهادهای کارگری، دهگانی، کارمندی که بخش عمده ای از آن در قانون اساسی کشورمان نیز به رسمیت شناخته شده، بهره مند شود. خوب! خودت می دانی که نه تو مرد این میدانی و نه اگر حتا بودی، «ولایت آقا» و سایر زالوهای اقتصادی ـ اجتماعی ایران که شیره ی جان مردم ایران را می مکند، چنین اجازه ای می فرمودند. نیک می دانی، راهی که در پیش گرفته ای جز به آستان بوسی باز هم بیش تر امپریالیست ها و نگونبختی و سرافکندگی بازهم بیش تر مردم ایران نخواهد انجامید و فرجام خوشی برای یکپارچگی کشورمان ندارد. این است که به تو پیشنهاد می کنیم، کناره گیری کنی و زیان های به بارآمده تاکنون را بیش تر نکنی.

برای اینکه بازهم بهتر دریابی که خوب کار کردن چگونه است، بخشی از  بیانیه ی کمیته مرکزی «فرقه دمکرات آذربایجان» به مناسبت شصت و نهمین سالروز جنبش ۲۱ آذر را به عنوان نمونه می آوریم که چکیده ای از کار سترگ انجام یافته از سوی دولت ملی آذربایجان به رهبری زنده یاد پیشه وری در مدتی کم تر از یکسال با دستانی کم و بیش تهی از پول و سرمایه در شرایطی به مراتب بدتر از امروز، زیر فشار و تهدید فزاینده ی دولت مرکزی و اوضاع جهانی همچنان ناگوار را یادآور شده و اظهار نظر دیگران در این باره را بازتاب داده است:
«دولت ملی به رهبری پیشه وری در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ از مجلس ملی رای اعتماد گرفت و بی درنگ با شتاب و با همه ی نیرو اقدامات مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در جهت سازندگی و بهبود منافع کارگران و مردم محروم آغاز کرد. فعالیت های فرهنگی و آبادانی گسترده ای را در پهنه ی آموزش به زبان مادری در دبستان ها، بنیادگزاری دانشگاه و مرکزهای تربیت آموزگار، بهبود اداری، بازسازی اقتصادی و پشتیبانی از صنایع محلی، اصلاحات ارضی در روستاها، تشکیل شوراهای شهری و روستایی همراه با کمیته های نظارتی، آمایش قانون کار، تصویب قوانین مالیاتی که در آن مالیات بر مواد غذایی از میان برداشته شده بود، تشکیل کلاس های سواد آموزی، ایجاد فرستنده رادیویی و مراکز اطلاع رسانی و چاپخانه و ده ها طرح سازندگی و آبادانی را در دستور فعالیت های خود قرار داد. خیابان های اصلی تبریز آسفالت شدند. خیابان ها به نام ستارخان، باقرخان و دیگر قهرمانان انقلاب مشروطیت نام گذاری شدند. بیمارستان ها و کلینیک ها بنیادگزاری گردید. خانه های سالمندان پدید آمد. یکی دیگر از مهم ترین اقدامات دولت خودمختار، تقسیم زمین میان کشاورزان و اصلاحات در حوزه کشاورزی بود. راهسازی گسترده آغاز شد.

”روزنامه آذربایجان“ در تاریخ پنجم اسفند ماه ۱۳۲۴ با اعلام آغاز تقسیم اراضی نوشت:
”تعداد املاک خالصه اعم از انتقالی، فروخته شده، بازخریداری و سایر انواع بالغ بر سه هزار پارچه آبادی است. املاک دشمنان حکومت ملی که آذربایجان را ترک نموده اند ۴۳۷ پارچه می باشد که در آمار فوق منظور نشده است. با تقسیم این املاک به نظر می رسد یک میلیون نفر از دهقانان صاحب زمین خواهند شد“ در پی آن، آگهی مربوط به آغاز تقسیم خالصجات در شهرهای میاندوآب، خوی، اهر و اطراف تبریز در تاریخ ۷/۱۲/۲۴ از سوی وزارت کشاورزی آذربایجان انتشار یافت.

”روزنامه جبهه“، ارگان ”حزب ایران“ در سرمقاله هشتم مهر ماه ۱۳۲۵، شماره ۲۵۸، نوشت:
”... نهضت آذربایجان آزادی خواه، اصلاح  طلب و مترقی است. در آذربایجان املاک را تقسیم می کند؛ عوارض را حذف می نماید. همه ی عملیات در جهت ترقی دادن سطح زندگی دهقانان انجام می گیرد و در آذربایجان در عرض یک سال، ۵۰۰ مدرسه می سازند. بیمارستان های متعدد ساختند، دانشگاه تشکیل می دهند، کودکستان و تیمارگاه آماده می کنند؛ یعنی در بالا بردن سطح دانش اهالی کوشش فراوان مرعی می دارند؛ با همه ی قوا راه ها را تعمیر کرده، خیابان ها را اسفالت می کنند؛ از ناامنی جلوگیری کرده در مقابل فساد به سختی مبارزه می نمایند. رهبران نهضت آذربایجان از آزادی خواهان مبارز قدیمی هستند که اغلب اهل فضل و دانشند ...“ 

کنسول انگلیس در تبریز نیز می نویسد:
... فرصت یافتم با برخی از مقامات فرقه دمکرات … به نظر می رسد آنان از قشر ماهر طبقه کارگر صنعتی هستند ... اصلاحات ارضی دوستان زیادی برای حکومت محلی ایجاد نموده، برنامه های اشتغالزا برای بیکاران تولید اشتغال کرده، اصلاح اداری موجب کارایی دستگاه دولتی شده و این تحولات در مجموع پشتیبانی مردمی را به همراه داشته است. 

”روزنامه کیهان“ به قلم عبدالرحمن فرامرزی، نوشت:
”آنچه که محقق است این است که در هر جای دنیا نهضتی بر ضد هیات حاکمه و وضع موجود بشود به تهمت های زیادی متهم می گردند، من یقین دارم روزهایی که آذربایجانی ها نهضت مشروطه خواهی کرده بودند نیز در نزد هیات حاکمه و طرفداران وضع موجود به همین گونه تهمت ها منسوب می گشته اند. قیام خیابانی و میرزا کوچک خان را به خاطر دارم که به همین نسبت ها متهم بود و در دولت ملی ترین اشخاص یعنی مرحوم مشیرالدوله آن ها را اشرار و متجاسرین لقب دادند؛ ولی امروز برای آن ها گریه می کنند و لقب آزادیخواه و مجاهد به آن ها می دهند.“ »۴ 

اگر مرد میدان باشی که نیستی از آن اندکی هم شده، خواهی آموخت؛ دست از زر زر کردن برخواهی داشت و به کاری کارستان سرگرم شده، وعده هایت به مردم را به سرانجام خواهی رساند؛ وگرنه، بهترین راه کناره گیری است تا زحمت و رنج بیش تر برای مردم ایران فراهم نکنی

ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ آذر ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/12/blog-post_8074.html

پانوشت

۱ ـ «خبرگزاری مهر» ششم آذر ماه ۱۳۹۲

http://www.mehrnews.com/detail/News/2183796

۲ ـ «خبرگزاری مهر» ۱۹ آذر ماه ۱۳۹۲

http://www.mehrnews.com/detail/News/2192272

۳ ـ منظورم خودم همراه این «نخود آش» است که دشنامگویی و بددهنی، بخشی از سرشتش شده و چاره ای هم ندارد؛ همین است که هست یا آنگونه که ترک های خودمان قشنگ تر می گویند: بودور که وار!

۴ ـ بیانیه ی کمیته مرکزی «فرقه دمکرات آذربایجان» به مناسبت شصت و نهمین سالروز جنبش ۲۱ آذر، آذر ۱۳۹۲

http://www.adfmk.com

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!