«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۷ مرداد ۹, سه‌شنبه

حقوق اولیه؟!


کجایید مدعیان رهبری طبقه کارگر؟!


... باید همه را به چشمِ دشمن نگریست!

آقا بیشعور، نترسی! دشمن نیست. از خط و خطوط دور نافش پیداست که از آسمان آمده و شاید یکراست از کونِ خدا بزمین افتاده است. دست راستش را بگمان بسیار، فرشتگان گاوپیکرِ «آسمانِ نخست» با این پندار که فرستاده ی اهریمن است از سرِ نادانی شکانده اند. با این همه، چنانچه جلویت سبز شد، مبادا ذوق زده شوی و با این پندار که خدا وی را برای شیر دادن به تو فرستاده از پستان هایش آویزان شوی! کسی چه می داند؟! در جهانی خر تو خر که همه چیز از آسمان و زمین گرفته تا خدا و اهریمن به هم آمیخته و از آن میان، مسوولیت کشوری بزرگ و تاریخی بر گردن حقیری چون تو افتاده*، باید همه را به چشمِ دشمن نگریست!

ب. الف. بزرگمهر   نهم اَمرداد ماه ۱۳۹۷

* خودت تاکنون دو بار این را بر زبان راندی؛ بار نخست در آن نشست سر هم بندی شده ی «خُمرگان» که تو نابخرد را جایگزین «امام راحل» کردند و بار دوم، پس از آذرخش دی ماه سال گذشته که ناچار شدی از ریسمان الهی پایین بیایی و این واژه ی زشت و زیبای عربی را بکار گیری.

نیروی عقل خدادادی!


ما بودیم که اسلام را چون دوغ با دوشابِ سیاست آمیختیم ـ بازانتشار

«آقا بیشعور نظام»، در دیدار با «کلاغِ مچاله» و دیگر هموندان «شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی»، سخنان شایان درنگی بر زبان رانده که بخش کمابیش بزرگی از آن، بیش از کسانی که روی سخن نه چندان سرراست وی با آن ها بوده، دامن خود وی را می گیرد. در زیر گزیده ای از سخنان وی را آورده ام که با افزوده های برجسته نمایی شده از خود برنگ قهوه ای درون « » همراه شده است؛ افزوده هایی که گویی از دهان وی بیرون آمده و در بسیاری جاها دنباله ی منطقی سخنان بر زبان رانده شده از سوی وی در جایگاه آدمی گناهکار است که گرچه خود را از دیگر گناهکاران و تبهکاران جدا نگرفته، ولی اینجا و آنجا به خیالپردازی آمیخته و از رنگ و نیرنگ و گزافه گویی تهی نیست.

ب. الف. بزرگمهر   ششم دی ماه ۱۳۹۶    


***

ملت ایران، چهل سال مقتدرانه ایستادگی کرده و توانسته است بر همه این توطئه ها فائق آید و از هفت‌خوانی عبور کند که دیگر ملت‌ها از یک‌خوان آن نیز نتوانستند عبور کنند. «ناگفته نماند که ملت ایران از هر خوانی که رد شد، سر تا پا چاپیده شد و تا بخود آید، خوان دیگر فرا رسید. اگر حتا رستم دستان هم در یکی از این خوان ها پا نهاده بود، در گوشه ی یکی از خیابان های زابل، ناچار به سیگار فروشی می شد و همانجا می مرد.»


متأسفانه برخی افراد بی تقوا در داخل با متهم کردن افراد و دستگاهها و تلاش برای صحیح جلوه دادن دروغ‌های شاخدار بیگانگان، همان کار دشمن را انجام می دهند. این افراد بجای آنکه سیاست خود را «دینی» کنند، برای رسیدن به اهداف پَست و حقیر سیاسی، دین خود را با سیاسی کاری همراه کرده اند. «گرچه، خودمان نیز در این زمینه کم تر گناهکار نیستیم. ما بودیم که اسلام را چون دوغ با دوشابِ سیاست آمیختیم و چنان وضعیتی پدید آوردیم که مُقلّدین مان، گاه دوست و دشمن را بجای یکدیگر گرفته از هم بازنمی شناسند و از سیاست های کژدار و مریزمان که گاه از دوست بزرگ و نگهبانِ مان، ”شیطان بزرگ“ ساخته و گاه وی را کالبدی زنانه بخشیده، استغفرالله با وی قصد مجامعت و ”ماهِ عسل“ رفتن به شیوه ی باختری ها در سر پرورانده ایم، گیج و گول شده اند.» (برگرفته از یادداشتِ «موضع ما بحمدلله، روشن و درست و دست نخورده است»، ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ آذر ماه ۱۳۹۶
http://www.behzadbozorgmehr.com/2017/12/blog-post_92.html)

کسانی که دیروز همه امکانات کشور در اختیار آنها بود و کسانی که امروز همه امکانات مدیریتی کشور را در اختیار دارند، حق ندارند نقش اپوزیسیون بازی کنند و علیه کشور سخن بگویند بلکه باید پاسخگو باشند، ضمن آنکه مردم آگاه هستند و اینگونه رفتارها در آنان تأثیرگذار نخواهد بود. «ناگفته نماند که همه ی این گفته ها نه تنها برای آن ها که دیروز دست اندر کار بوده یا امروز دست اندر کارند، بجاست که بیش از آن ها برای خودمان بجا و سزاوار است که همه ی امکانات کشور در اختیارمان بوده و بیش از همگی آن ها نقش اپوزیسیون را بازی کرده و پاسخگوی هیچگونه مسوولیتی هم نبوده و نیستیم. ما از روزها پیش از دیروز و پریروز که از همکاری با ساواک در آتش زدن سینما رکس آبادان آغاز می شود تا امروز و الی ماشاء الله تا هنگامی که عزراییل، انشاء الله جان مان را بستاند، در پیشگاه حق تعالی گناهکار و پاسخگوییم.»

اینکه فردی مکرر، دستگاهها یا قوای مختلف را مورد حمله و تهمت قرار دهد، هنر نیست زیرا هر کودکی می تواند با یک سنگ، شیشه ای را بشکند. هنر آن است که انسان خدا را در نظر داشته باشد و منطقی حرف بزند و از سخن گفتن برای هوای نفس و جهات شخصی و دستیابی به قدرت پرهیز کند؛ چرا که خداوند بابت هر سخنی از انسان سؤال و مؤاخذه خواهد کرد. «حال اگر خداوند به شوند بی دست و پایی این کار را نکند، نمایندگانش در روی زمین که شماری از آن ها در اینجا گرد آمده اند، آن را به انجام می رسانند»

انقلابی گری کار سختی است؛ زیرا پایبندی و تدین لازم دارد و نمی شود که انسان در یک دهه همه‌کاره ی کشور باشد و در دهه ی بعد، تبدیل به مخالف‌خوان کشور شود. «ناگفته نماند که خودمان در این زمینه که مخالف خوانِ دروغین از درون نظام بسازیم و سر مردم را شیره بمالیم، نقشِ بزرگی داشته ایم. انشاء الله خدا ما را ببخشد و توبه مان را پذیرا باشد. اکنون، نیک درمی یابیم که چنین بازی ناخوشایند و نامیمونی، چون تیغ دولبه عمل می کند و خدای نکرده، استغفرالله ...»

میزان حال فعلی افراد است ... همه باید مراقب باشیم؛ زیرا هیچکس ضمانت درست ‌ماندن تا لحظه مرگ را ندارد. «از خدا پنهان نیست؛ از شما هم پنهان نباشد؛ آن هنگام که همین آخوند ریش حنایی چاچول زبان، ما را به نرمش قهرمانانه ی سنگینی واداشت، فشار روانی بسیاری به ما وارد شد؛ بحمدلله به خیر گذشت و انشاء الله، خدا هم موضوع آن را فراموش نموده و پای مان به درگاه عذاب الهی نرسد ...»

نباید جوان ما احساس گیجی و حیرت کند و باید شبهات [ایجاد شده از جانب دشمن] را برطرف و ذهن ها را قانع و آسوده کرد. «به عنوان نمونه، برای جوان حسرت بدل مانده ای که نمی تواند زنی بستاند و به برادر دینیِ سرپرست خانوار و آویزان به ریسمان الهی که خدا به وی، چندین و چند همسر عطا فرموده، رشک می برد، باید گفت: تو باید این شبهات را از خود دور کنی و شب ها آجیل و تنقّلات و اینا نخوری»!

روز اول انقلاب گفتند نظام اسلامی شش ماه بیشتر دوام نمی‌آورد؛ در پایان شش ماه گفتند دو سال و بعد هم مدام این تحلیلهای بی اساس را تکرار کردند؛ اما بعد از ۴۰ سال جمهوری اسلامی به حیات طیبه خود ادامه می دهد. «این حیات طیبّه را هم اکنون جلوی چشم خود می بینید که بحمدلله آنچنان مردم بویژه جوانان و زنان را به وجد آورده که برای رفتن به جهان باقی سر و دست می شکنند؛ از شمار بسیاری که هر روز خود را با نشاط تمام از بام ساختمان ها یا از روی پل ها پرتاب می کنند، گرفته تا آن ها که چشم براه دوزخ در آن جهان نمی شوند و خودشان را به آتش می سپارند و قس علی هذا.»

البته دستگاه قضایی ما بدون ایراد نیست و بنده از اشکالات قوه قضاییه و قوه مجریه بی اطلاع نیستم؛ اما باید نقاط مثبت و منفی را در کنار هم دید و نباید همه را با یک چوب راند. «درباره ی رییس آنجا هم که می گویند از سود سپرده های مردم برای رسیدگی به امور قضایی شان، ۶۳ حساب بانکی به نام خود باز کرده، ما که کف دست مان را بو نکرده ایم. کسی چه می داند؛ شاید آماج کار وی مانند آن رندی که گوسپند مردم می دزدید و گوشتش صدقه می كرد، خدمت به خلق الله و دستگیری از بینوایان باشد؛ گیریم که در این میان، پیه و دنبه اش را هم در جایی دیگر آب کند. خودش می داند و خدای خود! می دانید که ما در اینگونه جزئیات وارد نمی شویم تا آبروی برادر دینی مان را بر باد دهیم»

به اذن الهی ملت ایران و نظام اسلامی در همه عرصه ها امریکا را مأیوس خواهند کرد. ریگان از این فرد فعلی هم هنرپیشه‌تر بود و هم قوی‌تر و البته عاقل‌تر، و عملاً هم علیه مردم ایران اقدام کرد و هواپیمای مسافربری ما را زد؛ اما اکنون در درگاه عذاب الهی مؤاخذه می شود و جمهوری اسلامی با اقتدار افزون‌تر به رشد و پیشرفت ادامه می دهد. «البته ما هم در درگاه الهی به این دلیل که ترسیده بودیم و خاموشی پیشه کردیم، مورد بازخواست قرار خواهیم گرفت.»

مسوولان، اقتصاد مقاومتی را جدی بگیرند و به زبان آوردن آن اکتفا نکنند و متوجه باشند که اقتصاد مقاومتی با واردات بی رویه و ضعف تولید داخلی نمی‌سازد. «نمونه ای از آن، خرید مرغ های بیمارِ سرماخورده از اینجا و آنجاست که ناچار می شوند، همگی را سر به نیست کنند و دوباره از جاهای دیگر بخرند و به این بهانه، بهای مرغ را افزایش دهند. خوب! درست است که چنین کاری برای بازرگانان محترم سودآور و حتا دو بار سودآور است و مسوولان اقتصاد مقاومتی نیز از آن بهره مند می شوند؛ ولی پیامدِ آن، ورشکستگی مرغداران کشور و افزایش بهای مرغ است؛ مرغ هم که نباشد، تخم مرغی در کار نیست و هر دانه اش را باید به بهای تخم بلدرچین خرید. به این ترتیب، تخم بلدرچین هم افزایش می یابد و قس علی هذا؛ نمی خواستیم در اینجا بگوییم؛ ولی گزارش هایی نیز به ما داده اند که برخی از مسوولین نامبرده در سرماخوردنِ شمار بسیاری مرغ که سر به میلیون ها می زند، دست داشته اند. آیا این مسوولین فکر نکرده اند که در درگاه عذاب الهی بازخواست خواهند شد؟»  

اینها [خرید اقلام مورد نیاز دستگاهها از تولیدات داخلی] باطل السحر دشمن است، البته نیاز به زمان دارد و ممکن است در شش ماه یا یک سال «یا حتا چهل سال هم» جواب ندهد؛ اما تنها علاج واقعی است. اگر این موارد را رعایت کنیم جمهوری اسلامی به حرکت رو به جلو ادامه می دهد و مشکلاتی نظیر تورم، رکود و مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم که بنده از آنها مطلع هستم با همت و تلاش مسوولان قابل رفع است و خداوند گره ها را باز خواهد کرد.

گزیده ای از بیانات «بصیرت العظما» در دیدار با «کلاغ مچاله» و دیگر هموندان «شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی»، ششم دی ماه ۱۳۹۶ (همراه با افزوده های درون « » برنگ قهوه ای از اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

برگرفته از پیوند زیر:

۱۳۹۷ مرداد ۸, دوشنبه

به قهرمانان خاوران


رویت نمی شود در چشم ما نگاه کنی؟


با کارگران ایران نیز همینگونه تا می کنند ...


آفرین آقا بیشعور! این بار مرا هم سیاه کردی!

گزارش زیر دربردارنده ی گفتگوی گفتگوگری تیزهوش و ورزیده به نام هانا کاویانی با «مَتیو اسپیواک»، ویژه کار «پیکار با پولشویی» از آنِ بیش از یکماه پیش و کمابیش همزمان با سخن پردازی های تند و تیز «آقا بیشعور نظام» درباره ی تن ندادن به مقررات سازمانی ساخته و پرداخته ی کشورهای امپریالیستی، نامور به «گروه ویژه اقدام مالی» («اِف. آی. تی. اِف») است. هنگامی که آن را خواندم، نخستین چیزی که بذهنم آمد و آن را یادداشت کردم، این بود:
آفرین آقا بیشعور! این بار مرا هم سیاه کردی ...

می خواستم درباره ی آن، یادداشتی جداگانه بنویسم و یادداشت کوتاه کنایه آمیزم در همین باره* را پی گیرم که فراموش نمودم. دیشب که تصویر پیوست را دیدم، گرچه جُستار آن به بازرسی های سرزده ی «بنگاه جهانی انرژی اتمی» هماوند است، یاد این گزارش و گفتگوی روشنگر و رسواکننده ی رژیم موش های توسری خور اسلام پیشه افتادم که نه تنها خود از هر باره گند و پلشتند که به هر گند و پلیدی نیز تن داده و می دهند و بسان زنکه شلخته های دورانی دورتر، برای پنهانکاری و سیاه کردن مردم، هر بار خاک و خُل تلنبار شده را بزیر فرش جارو می کنند.

اینک نیازی به یادداشتی جداگانه در این باره نیست. خودِ پرسش و پاسخ به اندازه ای بسنده گویای واقعیتی است که هر روز ناگوارتر، دردناک تر و بیم برانگیزتر می شود.

ب. الف. بزرگمهر    هشتم اَمرداد ماه ۱۳۹۷  

* «آیا حضرتعالی می فرمایید که خودمان یقه ی خودمان را بگیریم؟!»، ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ خرداد ماه ۱۳۹۷

***

نشست گروه ویژه اقدام مالی؛ چه سرنوشتی در انتظار ایران است؟

این هفته ایران در معرض یک تصمیم مهم در سازمان گروه ویژه اقدام مالی (اف‌ای‌تی‌اف) در پاریس است. این سازمان در نشست پیشین خود به مدت چهار ماه فرصت ایران برای اعمال اصلاحات در نظام مالی خود تمدید کرد؛ اصلاحاتی در ارتباط با مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم.

ایران پس از دستیابی به برجام تعهد خود را کرد که اصلاحاتی را پیش ببرد که می‌تواند به بهبود ارتباطش با نظام مالی بین‌المللی کند. اما این مسیر پرفراز و نشیب بوده و حال با ورود رهبر جمهوری اسلامی به این موضوع، آن هم در آستانه تصمیم اف ای تی اف، اهمیت ویژه‌ای یافته است.

آیت‌الله علی خامنه‌ای از مجلس خواست لایحه مقابله با تأمین مالی تروریسم را کنار بگذارد. و از سوی دیگر برخی قانونگذاران آمریکایی از وزیر خزانه‌داری خواسته‌اند با استفاده از نفوذ خود کشورهای عضو «گروه ویژه اقدام مالی» را ترغیب کند تا مانع دسترسی ایران به سیستم مالی بین‌المللی شوند.

درباره چشم‌انداز نشست پیش روی سازمان «اف‌ای‌تی‌اف» رادیوفردا با متیو اسپیواک، متخصص مبارزه با پولشویی، گفت‌وگو کرده است. آقای اسپیواک در ۱۶ سال گذشته درباره موضوع جرائم مالی در مؤسسات مختلف از جمله در وزارت دادگستری آمریکا کار کرده است.

چه انتظاری باید از نشست هفته آینده «اف‌ای‌تی‌اف» یا گروه ویژه اقدام مالی داشته باشیم، وقتی باید درباره ایران تصمیم بگیرد؟

سؤال مهمی است. باید چند موضوع را در نظر داشت. هم اکنون نسبت به گذشته، برای آمریکا یا هر کشور دیگری، جلب همه نظرات به سمت خود، سخت‌تر است. به صورت سنتی این مدلی بوده که این سازمان اداره می‌شده است. معمولاً گروه‌های کاری‌ وجود دارند که نشست‌های آنها به سه جلسه در سال منتهی می‌شد، بسیاری از تصمیم‌ها در آن گروه‌های کاری گرفته و در جلسه اصلی اعلام می‌شد.

اما در این مورد، به خاطر خیلی از اتفاقاتی که خارج از نشست‌های «اف‌ای‌تی‌اف» یا گروه ویژه اقدام مالی می‌افتد، وضعیت متفاوت است. اینکه کشورها به منافع ملی خود فکر می‌کنند، و اینکه چگونه هر تصمیمی بر این کشورها و بقیه تأثیر می‌گذارد، آنها را ترغیب می‌کند که چگونه تصمیم بگیرند و دیگران را با خود همراه بکنند.

موضوع دیگر این است که کار «اف‌ای‌تی‌اف» یا گروه ویژه اقدام مالی و مأموریت آن اصیل است و در پی حفاظت از نظام مالی بین‌المللی در مقابل جرائم مالی است، و به نظرم کشورهای عضو همچنان بر این باورند که این یک هدف بسیار مهم است اما اینکه درباره اینکه چگونه به این هدف برسند اختلاف نظر دارند.

من همچنین معتقدم که وقتی به نتایج این نشست نگاه کنیم، برای ایالات متحده و ایران سخت خواهد بود که دقیقاً آنچه را که می‌خواهند به دست آورند، برای ایران سخت خواهد بود که از فهرست کشورهای پرخطر خارج شود، چون هنوز در زمینه اقداماتی که باید می‌کرده، مسائلی باقی مانده است، اما برای ایالات متحده هم اگر بخواهد بار دیگر اقدامات متقابل سختگیرانه بر ایران اعمال شود، به دلایل متعددی سخت خواهد بود.

یعنی فکر می کنید که اعضا به حفظ وضع موجود تن به دهند و همچنین وضعیت کنونی ایران را در «اف‌ای‌تی‌اف» یا گروه ویژه اقدام مالی تمدید کنند؟

من نمی‌توانم با قطعیت بگویم که چه اتفاقی می‌افتد اما با وضعیت کنونی، با توجه به اینکه ایران کارهای زیادی انجام داده، مشورت‌هایی که با کارشناسان «اف‌ای‌تی‌اف» در جریان دارد، برقرار کردن نظام نقدینگی که در فوریه به آن اشاره شد، پیش بردن تلاش برای تصویب قوانینی که خصوصاً مربوط به اقدامات ضد پولشویی بوده، نشان می‌دهد که ایران در حال همکاری کردن است و مهم‌ترین موضوعی که در نظرگرفته خواهد شد این است که آیا ایران کشوری است که همکاری می‌کند یا خیر.

فکر می‌کنم می‌توانند بر این موضوع تمرکز کنند که تمدید برنامه اقدام باید اتفاق بیفتد. اما از سوی دیگر سؤال این است که آیا ایالات متحده موفق می‌شود که نظرها را با خود و برای برگرداندن ایران به وضعیت اقدام متقابل همراه کند و آیا می تواند این کار را با متحدان سنتی خود انجام دهد؟

اینجا ممکن است شاهد اختلاف نظر باشیم. چون ایالات متحده از توافق اتمی خارج شده است و این فشار بیشتری بر متحدان اروپایی وارد می‌کند که بتوانند برخی از منافع برجام را حفظ کنند. و اگر آنها به همراه آمریکا رأی به این بدهند که اقدامات متقابل در قبال ایران بازگردد، کار را سخت‌تر می‌کند و ممکن است به معنی تهدید امنیت و منافع اروپا ارزیابی شود.

شما در مقاله‌ای که اخیراً درباره نشست «اف‌ای‌تی‌اف» یا گروه ویژه اقدام مالی نوشتید،‌ به صحبت‌های مقام‌های ایرانی از جمله رهبر جمهوری اسلامی اشاره کردید و به نوعی تفسیر شما این بود که صحبت‌های آیت‌الله خامنه‌ای چند هدف متعدد داشته است. کمی درباره این توضیح می‌دهید؟

صحبت‌هایی که رهبر جمهوری اسلامی در هفته گذشته کرد، به نظر آمد که آب یخی بر روی همه روند «اف‌ای‌تی‌اف» بود که پارلمان را ترغیب می‌کرد از پیوستن به کنوانسیون‌های بین‌المللی پرهیز کند، و و ملزومات و استانداردهای «اف‌ای‌تی‌اف» را در نظر نگیرد، اما به نظرم همانند دورانی که به دستیابی به برجام منتهی شد، چنین اظهاراتی می‌تواند بیشتر از یک تفسیر داشته باشد، چرا که تنها یک مخاطب ندارد.

به نوعی به متحدان خودش اطمینان می داد درباره اینکه چگونه چنین اقداماتی بر منافع آنها تأثیر خواهد گذاشت و آنها مثلاً سپاه پاسداران چگونه می‌تواند فعالیت‌ها و اقداماتش را خارج از مرزهای ایران ادامه دهد. اما به نظرم در این اظهارات باید این را هم در نظر داشت که نیاز و حمایت از شفافیتِ بهتر در نظام بانکی در داخل ایران دیده می‌شود، و این موضوع هر روز بیشتر تبدیل به یک اولویت می‌شود. اما این اظهارات از نقطه نظر بین‌المللی هم قابل ارزیابی است و می‌تواند برای فشارآوردن به کشورهای اروپایی باشد که شرایط بهتری به ایران ارائه دهند.

همچنین در نهایت این موضوع را باید در قالب عمل در مقابل حرف تفسیر کرد. اگرچه حرف‌های تندی درباره ترک این روند زده شده، اما به اقداماتی که رهبر ایران اخیراً از آن حمایت کرده نگاه کنید. تأسیس شورای اقتصادی که برای واکنش به تحریم‌های آمریکا تأسیس شده و به نظرم تصادفی هم نیست که اولین تصمیم آن شورا تسریع همکاری با «اف‌ای‌تی‌اف» بود. در نتیجه اینها اظهارات و اقدامات متناقضی است که نمی‌توان در نظر نگرفت. شاید او از همه این روند ناراضی است اما شاید هم فقط این بخشی از مذاکره است.

اگر قانونگذاران ایرانی در نهایت مجموعه قوانینی را تصویب کنند، که به نوعی در راستای اقداماتی باشد که جامعه بین‌المللی در این زمینه از ایران مطالبه می‌کند، فکر می‌کنید این کار می‌تواند از سوی «اف‌ای‌تی‌اف» به عنوان همکاری ایران ارزیابی شود و ایران جایگاه کنونی خود را حفظ کند؟

به نظرم از نقطه نظر جامعه جهانی، وقتی درباره استانداردهای قانونی ضد پولشویی و اقدامات در مقابل تأمین مالی تروریسم نگاه کنیم، اینکه استانداردهای داخلی به‌روز و پیشرفته شوند، دلگرم‌کننده است اما در عین حال از نقطه نظر یک سازمان بین‌المللی مانند گروه ویژه اقدام مالی تا زمانی که کشورها و نه فقط ایران، نحوه اداره خودشان در این زمینه را تغییر ندهند، کاملاً قابل قبول نخواهد بود.

شاید بگویند که این یک قدم خوب اولیه است و باید ادامه یابد اما از منظر آنها از نظر نظام مالی بین‌المللی، اگر برای ایران یک استثنا قائل شوند، آنوقت باید برای بقیه کشورها هم این کار را بکنند. و این در راستای آنچه آنها می‌گویند هدفشان است نخواهد بود،‌ هدفی که مبارزه با تأمین مالی جهانی تروریسم و مبارزه با پولشویی است.

هانا کاویانی

برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» چهارم تیر ماه ۱۳۹۷

بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم. برجسته نمایی های متن، همه جا از آنِ من است.    ب. الف. بزرگمهر

مِلانی بچه ی خوبی باش تا من برگردم ...


ما دیگر آقای جهان نیستیم ...



















پارسی نویسی:
بجای واژه ی از ریشه عربی «نظم» می توان از واژه هایی چون «بسامانی» و «سامانمندی» سود برد.

از این برجسته تر، دونالد؟!


۱۳۹۷ مرداد ۷, یکشنبه

قصّه ی ما بسر رسید؛ کارگر به هوده ش نرسید!

گفت‌وشنودی دوستانه، همراه با خشنودی و همدلی

در زیر گزیده ای از گزارش یکی از «سوسیال دمکرات» های جاخوش کرده زیر نام «حزب کمونیست انگلیس» را از گاهنامه ی «کاریکاتور سوسیال دمکراسی انگلیسی»: «نامه مردم»، شماره ی ۱۰۵۶ به تاریخ یکم اَمرداد ماه ۱۳۹۷ برگرفته ام که به بازدید وی و چهار تن دیگر از «سوسیال دمکرات» های جاخوش کرده زیر نام حزب های "کمونیست" اروپای باختری و «ایالات متحد» از چین و گفتگو با رییس «دفتر جهانی فدراسیون سراسری اتحادیه‌های کارگری چین» پرداخته است؛ گزارشی که با همه ی سنجیدگی های بایسته و «آسته برو، آسته بیا»های آن در گفتگو با آن رییس دفتر از برخی سویه ها به اندازه ای بسنده، روشنگر، گواهمند و همزمان، خنده دار و گریه آور است.

شاید بهتر بود که همه ی گزارش را یکجا می آوردم و خود می آسودم؛ ولی بگمانم، بازگویی بخشی از گفته های رییس دفتر که به تاریخچه ی اتحادیه های کارگری در آن کشور پرداخته و برخی دستاوردها که بیش ترشان چندیِ (کمّی) کار را به نمایش نهاده و نکته ای درباره ی چونی (کیفی) چنان "دستاوردهایی" دربرندارد، چندان چنگی بدل نمی زد.   

ب. الف. بزرگمهر   هفتم اَمرداد ماه ۱۳۹۷

***

در جریان سفر تازه مان به چین، پس از نشان دادن گرایش کمونیست‌های باختری برای دیدار با رهبران سندیکایی چین، ”ان جیانهوا“ پذیرفت که با ما گفتگو کند و کارکرد ”فدراسیون سراسری اتحادیه‌های کارگری چین“ را بگونه ای فشرده بازگوید و به برخی از پرسش‌ها نیز پاسخ گوید.*

جیانهوا روشن کرد که «ما در خدمت بهره مندی های توده‌های زحمتکش هستیم و همچون پلی میان آن ها و حزب کمونیست چین، پیوند برقرار می‌کنیم.»

برای بسیاری از هموندان اتحادیه‌های کارگری در کشورهای باختری، دریافت این نکته دشوار است که چرا «فدراسیون سراسری اتحادیه‌های کارگری چین»، در هماوندی هایش با کارفرمایان بخشِ خصوصی و دولتی چین، جایگاهِ ستیزه ‌جویانه ‌تری بخود نمی گیرد؟

«دست از کار کشیدن» (اعتصاب) شیوه‌ای ثمربخش در برطرف کردن گرفتاری‌های طبقه کارگر در چین نیست. او با سربلندی از فراگیر شدن هموندی کارگران در سندیکاهای کارگری سخن می‌راند. او می‌گوید که اندازه ی نیروی کار سازمان‌دهی‌شده در «فدراسیون سراسری اتحادیه‌های کارگری چین» ... هم‌اکنون چهل‌وچهار درصد است. با این همه، دگرگونی های انجام پذیرفته در «قانون اساسی چین« در سال ۱۹۸۲ و زدودن رُک و پوست کنده ی هوده ی «دست از کار کشیدن» از سوی حاضران در نشستِ پکن به چالش کشیده می‌شود و آقای جیانهوا در این باره مورد بازخواست قرار می‌گیرد؛ گرچه، قانون پایه ی تصویب شده در سال ۲۰۰۱ ، هوده ی «دست از کار کشیدنِ» اتحادیه‌های کارگری را برسمیت می‌شناسد.

آقای جیانهوا برق‌آسا پاسخ می‌دهد:
«این قضیه که اعتصاب در چین غیرقانونی است، بی‌پایه است.» افزون بر این، «کنگره ملی خلق» و همینگونه، قوه ی قضاییه توانایی آن را دارند که بهره مندی ها طبقه کارگر و آنچه برای وی نیکوست (مصالح) را بازشناسند و از آن پشتیبانی و پاسداری کنند. هنگامیکه اتحادیه‌های کارگری و کارفرماها به همداستانی و سازش نمی‌رسند، جُستار ستیزه برانگیز به گروه کارشناسان حقوقی محلی برای داوری فرستاده می‌شود. شمار بسیاری از داوران این گروه، هموند «حزب کمونیست چین» هستند. بنابراین، در بیشتر موردها چانه زنی ‌ها بسود کارگران و سندیکاهای شان پایان می‌پذیرد.

گزینه دیگر برای گشودن گره ستیزه ‌ها از راه دادگاه‌های مدنی یا دادگاه‌های رسیدگی به امور کارگری محلی انجام می پذیرد که هر کس یا هر اتحادیه‌ای می‌تواند از آن ها برای دادخواهی کمک بگیرد. به‌گفته ی آقای جیانهوا:
«در هر صورت، «دست از کار کشیدن» برای از میان برداشتن گرفتاری‌های طبقه کارگر در چین شیوه ی نشانه گذاری نیست. در شرایط جهانی شدن، فشار همچشمی های بازرگانی به این آرش است که نه‌ تنها کارگران و سرمایه‌داران در سراسر کشور، بر سر بهره مندی ها [آقای رییس دفتر، بگمانم دانسته از کاربرد «بهره مندی های طبقاتی» خودداری می کند.  ب. الف. بزرگمهر] با هم می ستیزند که میان بنگاه‌های بازرگانی چین و سرمایه‌داری بیگانه نیز ستیزه هست. او نتیجه می‌گیرد که «دست از کار کشیدن»، نه برای کارگران سودمند است و نه برای سرمایه‌داران چینی [این دومی که سرمایه داران نه تنها چینی که همه جای جهان را دربرمی گیرد، بیگمان راست می گوید!  ب. الف. بزرگمهر]. او با گفتاوردی از کارل مارکس درباره ی کارگران بیکار، کارگرانی که آنان را «سپاه اندوخته ی صنعتی» می‌نامد، به عامل شناخته شده ی دیگری، همانا اندوخته  ی (ذخیره) سترگ کارگران در چین اشاره می‌کند. او با لحنی هشدارآمیز می‌گوید:
«کارگران دست از کار کشیده  را می توانند به‌آسانی جایگزین کنند. از این رو، کارگران با آگاهی از این واقعیت که حزب کمونیست چین و قانون از هوده ی آن ها پشتیبانی خواهد کرد، بهتر است به رایزنی با کارفرما بنشینند.»

چنین پاسخی به آن می انجامد که دیدارکنندگان کمونیست بیگانه، پرسش‌های تازه‌ای از آقای جیانهوا بپرسند. به عنوان نمونه اینکه چگونه این فدراسیون از هوده ی کارگران کوچنده در منطقه‌های «بازرگانی آزاد» پاسداری می‌کند؟ چرا قانون‌هایی بر ضدّ اعتصاب‌شکنان تصویب نمی‌شوند؟ فدراسیون‌های کارگری چگونه هوده ی ویژه ی زنان کارگر را اجرایی و فراگیر می‌کنند؟

آقای جیانهوا در پاسخش بر برجستگیِ گرد آوردن بیشترین شمار کارگران و کارفرمایان در چارچوب پیمان‌های گروهی کارگران چین ـ تا آنجا که شدنی است ـ پامی فشارد. از راه این پیمان‌هاست که در جریان گفتگوها به میانجیگری «فدراسیون سراسری اتحادیه‌های کارگری چین»، چه بگونه ای گروهی و چه گاهی به تنهایی، اندازه ی دستمزدها و دیگر شرایط قراردادهای کارورزی بدست می آید ... او در پی می‌افزاید:
«فدراسیون، بیشتر وقت‌ها هنگامی که با شرکت‌های چندملیتی برای آمایش قراردادهای گروهی به گفتگو می‌نشیند با اتحادیه‌های بیگانه نیز رایزنی می‌کند. افزون بر این، ما از شرکت‌های چینی کنشگر در کشورهای بیگانه نیز می‌خواهیم که قانون‌های محلی پشتیبانی از کارگران را بی گفتگو بدیده بگیرند و پاس دارند.»

قانون برابری هوده ی زنان ... این امکان را فراهم آورده است که بیش از ۷۵ درصد زنان کارگر ـ در سنجش با ۱۰درصد در هند ـ به نیروی کار کنشگر در چین فرارویند. [این یکی از آن نکته هایی است که در آغاز، درباره ی «برخی دستاوردها که بیش ترشان چندیِ (کمّی) کار را به نمایش نهاد ...» به آن اشاره نمودم؛ به عنوان نمونه، آن سنجش که از سویی کامیابی هرچه بیش تر زنان در دستیابی به خواست برابری با مردان را به نمایش می نهد، درچارچوب بهره کشی سرمایه داری که در چین آهنگ چندین برابر شتاب آمیزتری در سنجش با بهره کشی کارگران اروپای باختری دارد، تنها و تنها بسود سرمایه داران درون و برون بویژه کشورهای امپریالیستی است که از نیروی کار ارزان آنجا بهره ای سرشار بدست می آورند.  ب. الف. بزرگمهر]

با چنین چشم‌اندازی، آقای جیانهوا امیدوار است که بازرگانی جهانی در همه‌جا در راستای سودرسانی به کارگران گسترش یابد! او با افسوس می‌گوید:
«چین خواهان خریدن کالاهای بیشتری از آمریکا و دیگر کشورهای پیشرفته است؛ ولی با سیاست‌های دولت آمریکا، صادرکنندگان را برای ارسال کالا به ما در تنگنا قرار داده است. هر کشوری باید از دستاوردهای فناوری بهره‌مند گردد.»

با این سخنانِ آقای جیانهوا که گفت: «هدف ما یکسان است؛ ما همگی خواستار پیش بردن هوده و سهم قانونی کارگران در همه ی سرزمین‌ها هستیم»، گفت‌وشنود دوستانه و سازنده، همراه با خشنودی و همدلی ما به پایان رسید.

***

بگمانم طنز نهفته در گفته ی پایانی «سوسیال دمکرات» جاخوش کرده زیر نام «حزب کمونیست انگلیس» به اندازه ای بسنده گویاست و تا اندازه ای داستان سرایی های مادربزرگ های خودمان در ایران را به یاد می آورد که با این جمله ی سرودسان به پایان می رسد:
«قصّه ی ما بسر رسید    غلاغه (کلاغه) به خونه ش نرسید»! در گفت‌وشنود دوستانه، همراه با خشنودی و همدلی یاد شده در بالا با نادیده گرفتن اینکه تا چه اندازه سازنده بود یا نبود، جمله ی مادربزرگ چنین چیزی از آب در می آید:
قصّه ی ما بسر رسید؛ کارگر به هوده ش نرسید!

ب. الف. بزرگمهر   هفتم اَمرداد ماه ۱۳۹۷

* کمابیش همه ی برگرفته ها از سوی اینجانب، پارسی نویسی و بویژه در نشانه گذاری ها ویرایش شده است. گاه در برخی جاها بی آنکه آسیبی به مانشِ متن بزند، ناگزیر به بازنویسی نیز شده ام؛ برجسته نمایی های متن و افزوده های درون [ ] نیز همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

کمدی درام سرافکندگی در پنج پرده! ـ بازانتشار

پرده نخست 

من ديپلمات نيستم، من انقلابى‌ام؛ حرف را صريح و صادقانه می‌گويم. ديپلمات يك كلمه‌اى را می‌گويد، معناى ديگرى را اراده می‌كند. ما صريح و صادقانه حرف خودمان را می‌زنيم؛ ما قاطع و جازم حرف خودمان را می‌زنيم.
۱۹ بهمن ماه ۱۳۹۱

پرده دوم 

اینها فرزندان انقلاب و مأموران جمهوری اسلامی هستند كه با تلاش فراوان در حال انجام دادن مأموریت سخت خود می باشند و «هیچ كس نباید آنها را تضعیف كند، مورد توهین قرار دهد یا سازشكار بداند.»
۱۲ آبان ماه ۱۳۹۲

پرده سوم 

موافقت با این مذاکرات برای شکستن فضای خصمانه جبهه استکبار بر ضد ایران بود و این مذاکرات باید ادامه یابد. همه بدانند که با وجود ادامه مذاکرات، فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران در زمینه تحقیق و توسعه هسته ای به هیچ وجه متوقف نخواهد شد و هیچ یک از دستاوردهای هسته ای نیز تعطیل بردار نیست.
۲۰ فروردین ماه ۱۳۹۳

پرده چهارم 

هیچ یک از دستاوردهای هسته ای کشور قابل تعطیل شدن نیست. کسی هم حق معامله برروی آنها را ندارد. کسی هم این کار را انجام نخواهد داد.
۲۰ فروردین ماه ۱۳۹۳

 پرده پنجم 

بنده هم اولِ امسال در مشهد مقدّس در سخنرانى گفتم [كه‌] مذاكره در موضوعات خاص اشكالى ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم؛ خوشبين نيستم به مذاكره؛ لكن مي خواهند مذاكره كنند، بكنند؛ ما هم به اذن ‌الله ضررى نميكنيم. ۱۲ آبان ماه ۱۳۹۲

پانوشت:

 «اینها فرزندان انقلاب و مأموران جمهوری اسلامی هستند» هم، دربرگیرنده ی «کسی هم حق معامله بر روی آنها را ندارد» هستند؛ همچنانکه دربردارنده ی «کسی هم این کار را انجام نخواهد داد» هستند!

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برنام آن را دستکاری نموده ام.   ب. الف. بزرگمهر

می نویسم:
بی جهت نیست که گفته اند:
دروغگو کم حافظه است!

ب. الف. بزرگمهر ۲۱ فروردین ماه ۱۳۹۳


پی نوشت:

کسی می نویسد:
«تمام شبی که گذشت را داشتم به همین گفتار فکر می کردم؛ چون سخنان قبلی را یک به یک شنیده بودم. مانده ام، بالاخره کدام؟!

پاسخ می دهم:
خودش هم آمیخته ای است از ندانمکاری و نابکاری در یک زنجیر پیوسته و درآمیخته با یکدیگر؛ از این دنده به آن دنده و برعکس و گاه و بویژه در دوره ی کنونی بیشتر، در تنگنا برای توجیه مزخرفاتی که پیش تر گفته شده و ... آن یکی رهبر یا به گفته ی شما: «امام راحل» که از دید من «حتا سگش به این یکی می ارزید»، هنگامی که گفته بود: «حتا یک نانوایی را هم نمی توانند بگردانند ...»، درست همین آدم را نشانه گرفته بود. حالا شما فکر کن، وقتی چنین آدم نادان و نابکاری یک کشور را بگرداند، نتیجه اش می شود، همان زن و شوهری که ناچارند برای بچه شان پیش از پا به جهان نهادن، دنبال کسانی بگردند که بچه شان را به فرزندی بپذیرد و مانند آن یکی فرزندشان حسرت چیزهایی که بچه های دیگر دارند و او ندارد را نداشته باشد ... طنز مساله هم اینجاست که همین نادان بر روی گنجی نود و پنج میلیارد دلاری چنبره زده است! طنز تاریخ هم هست ...

ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ فروردین ماه ۱۳۹۳


برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!