«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ دی ۱۰, جمعه

دورانی که سپری می شود ... ـ بازپخشش

زنان چادر چاقچوری خانواده های حاجی بازاری خودمان هم کمابیش همین ریخت و بدن را دارند یا باریک تر بگویم: بدرازای زمان، این ریختی می شوند. بی هیچ جنبشی درخور، روزها، ماه ها و سال ها می گذرد و آن ها کدبانوگری و سبزی پاک کنی روزانه و کار سپندینه ی شبانه ی خویش را پی می گیرند؛ تا آن هنگام که کمی پا به سن گذاشته از ریخت بیفتند و دیگر نیازهای زیر شکم حاج آقا را برآورده نکنند؛ تنها شاید، همچنانکه در این تصویر دیده می شود، هر از گاهی اندکی پایکوبی شبانه با پافشاری خداوند تسبیح بدست خانه و رنگ و آبی بخشیدن به زندگی سال ها یکنواخت؛ دلخوشکُنکی که گویا حاج آقا در کنار زن یا صییغه ی جوان و ترگل ورگلی که در بیش تر موردها در خانه ای دیگر، همان کارهای یکنواخت روزانه و شبانه را دور از چشم وی پی می گیرد و خشنودی خداوند دو یا چند زنه ی زمینی و خداوندِ آن بالا را فراهم می آورد، همچنان چشمی به وی نیز دارد. دورانی که سپری می شود ...

ب. الف. بزرگمهر   ۱۹ مهر ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/10/blog-post_69.html

سخنان این روس شایان درنگ است

«جو بایدن رئیس جمهور کنونی آمریکا باید تصمیم خود دونالد ترامپ مبنی بر خروج آمریکا از توافق هسته ای با ایران را محکوم می کرد و قول می داد که این اتفاق دیگر تکرار نخواهد شد. در غیر این صورت تهران برنامه هسته ای خود را در میان غیرقابل پیش بینی بودن واشنگتن متوقف نخواهد کرد. حالا اول از همه، آمریکایی‌ها باید هم ایران و هم بقیه جهان را متقاعد کنند که می‌توان با آنها مذاکره کرد، بالاخره این باور به‌ طور جدی تضعیف شده است. هیچ ارزیابی از اقدامات ترامپ توسط دولت فعلی انجام نشده است. آمریکایی‌ها در هیچ کجا نگفته‌ اند که آمریکای ترامپ تعهدات و قوانین بین‌المللی خود را زیر پا گذاشته است و چنین اقداماتی در رابطه با موضوع برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) درباره برنامه هسته‌ای ایران مستحق محکومیت است. اگر در واشنگتن گفته می شد که این اقدام هرگز تکرار نخواهد شد، به نظر من این یک موضع صادقانه از سوی ایالات متحده می بود. من معتقدم رئیس جمهور کنونی آمریکا باید چنین ارزیابی کند و آمادگی قاطعانه آمریکا برای عدم انجام آن را نشان دهد. در غیر این صورت، ایالات متحده همچنان یک شریک غیرقابل اعتماد خواهد بود که مذاکره با او بسیار خطرناک است ...»*

با آنکه چنین پیمانی را بارها بدتر از پیمان های ننگین «گلستان» و «ترکمنچای» و ننگی بزرگ برای ایران و ایرانی می دانم و روز و روزگار سخت دشوار و خردکننده ی کنونی توده های مردم میهن مان از پیامدها و گواهی بر آن است، چنانچه بر این همه چشم فرو بندیم و از گوشه چشمی تنگ تر، تنها خود این گفتگوهای همچنان پنهان و سر در تو را بنیادِ داوری بگیریم، سخنان این روس بگونه ای چشمگیر شایان درنگ است. خرموش های زنهارخوار اسلام پیشه ی ننگِ ایران، حتا در این زمینه نیز کم ترین دستاوردی نداشته اند.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

ب. الف. بزرگمهر   دهم دی ماه ۱۴۰۰

* از گفته های «کنستانتین کاساچُف»، دستیار مهتر «شورای فدراسیون روسیه» در گفتگویی رسانه ای، برگرفته از «اسپوتنیک»    هفتم دی ماه ۱۴۰۰ (بختی برای ویرایش این گزیده گزارش نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر)

یک عمر فقط خون جگر داشته ایم ... ـ بازپخشش

یک عمر فقط خون جگر داشته ایم
خیری نرسانده اند، شر داشته ایم

اصلا تو خودت بگرد و تحقیق بکن
یک شیخ مفید بیشتر داشته ایم؟

از «گوگل پلاس»

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/10/blog-post_47.html

این هم گوشه ای از نمایش است، پیرمرد پابگور؟

ـ زنگ زدم که بگویم بجای انگولکِ چالش های جهانی که ممکن است کار دستِ خودت و دیگران بدهد، چیزهای کوچک دور و برت را سامان بده! آن پرتورهای رنگ و وارنگ از خانواده و دیگران را چرا پشت به رو گذاشته ای؟! بگمانم سال به سال، نیم نگاهی هم به آن ها نمی اندازی؟ پرتورِ پاپی جان [مهتر کلیسای کاتولیک] که می گفتند روی میزت نهاده ای، کجاست؟ این هم گوشه ای از نمایش است، پیرمرد پابگور؟

ب. الف. بزرگمهر  دهم دی ماه ۱۴۰۰



۱۴۰۰ دی ۹, پنجشنبه

ای دیار روشنم

ای دیار روشنم، شد تیره چون شب، روزگارت
کو چراغی، جز تنم، کآتش زنم در شام تارت

ماه کو؟ خورشید کو؟ بهرام و ناهیدت کجا شد؟
چشمِ روشن کو که فانوسش کنم در رهگذارت؟

آبرویت را چه پیش آمد که این بی‌آبرویان
می‌گشایند آب در گنجینه‌های افتخارت

شیرزن، شیرش حرامِ کامِ نامردانِ کودن
کز بلاشان نیست ایمن گورِ مردان دیارت

می‌فروشند آن‌چه داری: کوهِ ساکن، رودِ جاری...
می‌ربایند آهوانِ خانگی را از کنارت

بهترین دُردانگانت، رهزنان را شد غنیمت
دُرجِ عصمت مانده بی دُردانگانِ شاهوارت.

شب که بر بالین نهم سر، آتش انگیزم ز بستر
با گدازِ سوز و سازِ مادرانِ داغدارت

در غمِ یارانِ بندی آهوی سر در کمندم
بند بگشا، ای خدا! تا شکر بگزارد شکارت

مدعی را گو چه سازی مُهر از گِل در نمازت
سجده بر مسکوکِ زر پُرسودتر آید به کارت!

ای زن، ای من، بر کمر دستی بزن، برخیز از جا
جان به کف داری ـ همین بس بهره از دار و ندارت ...

زنده یاد سیمین بهبهانی

برگرفته از «تلگرام»   نهم دی ماه ۱۴۰۰

برسمیت شناختن «طالبان»، رسمیت بخشیدنِ تبهکاری و آدمکشی است

پرخاش زنان پیکارجوی افغانستان در کابل

یک زن به زبان اشاره می خواهد به جهان بگوید که «طالبان» کشتار براه انداخته و برسمیت شناختن این دولت واپسگرا، خودکامه و گروه گرا از سوی هر نیرویی، برسمیت شناختن تبهکاری و آدمکشی است.

برگرفته از «تلگرام»   نهم دی ماه ۱۴۰۰ (با اندک ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برنام را از بوم برگزیده ام.  ب. الف. بزرگمهر)

ویدئوی پیوست: برسمیت شناختن «طالبان»، رسمیت بخشیدنِ تبهکاری و آدمکشی است



ننگ بر ششلول بندهای نامور به «جامعه جهانی» که با چنین رژیم آدمکشی، بازی های خورد و برد را پی می گیرند

سخنان مادر امیرحسین‌زارع‌زاده از جانباختگان آبان۹۸ با ماموران امنیتی که او را از برگزاری یادبود فرزندش و دیگر فرزندانِ جانباخته می ترسانند (ویدئوی پیوست).

امیرحسین با گلوله‌ زخمی شد و پس از ۴۲روز در بیمارستان جان باخت. روز پیش در سالگرد امیرحسین، ماموران امنیتی مادر او را ترساندند که نباید همراه با دیگر مادرانِ فرزند از دست داده یادبود برگزار کند.

برگرفته از «تلگرام»  نهم دی ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

ننگ بر ششلول بندهای نامور به «جامعه جهانی» که با نمایندگان چنین رژیم تبهکار و آدمکشی، بازی های خورد و بردِ ایران بربادده را پی می گیرند و در سرِ پا نگاه داشتن شان به بهای به خاک سیاه نشستنِ توده های مردم ایران می کوشند!

ب. الف. بزرگمهر   نهم دی ماه ۱۴۰۰

ویدئوی پیوست: ننگ و بیزاری از ششلول بندهای نامور به «جامعه جهانی» که با چنین رژیم آدمکشی، بازی های خورد و برد را پی می گیرند



خانه ی خدا در چنگِ جِنّ و اِنس! بیچاره خدا! ـ بازپخشش

از ترس همین ها بود که از کالبدِ بت بزرگ کعبه به در آمد و به جایی دسترس ناپذیر در آسمان هفتم گریخت! تنها چیزی که از وی برجای ماند و شاید به شَوَند شتابی که در رفتن داشت، یادش رفت آن را همراه خود ببرد، همان سنگ سیاه آویخته درون آن چاردیواری است. کسی چه می داند؟! شاید هم تنها نشانه ای برجای مانده از کالبد وی؟

ـ آن را که ببوسید، گویی ... مرا بوسیده اید! همین، شما و تخم و ترکه تان را بس است!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۶ مهر ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/10/blog-post_10.html



بمباران هایی که با پشتوانه ی تبهکاران «جامعه جهانی» همچنان پی گرفته می شوند

آقایان و بانوان تبهکار پشتیبان هوده ی آدمی! این ها و ده ها و سدها نمونه ی آن در بسیاری جاهای دیگر چیزی بشمار نمی آیند؛ ولی اگر خون از بینی خبرچین دستگیر شده تان در هر جایی از جهان سرازیر شود، جنجال بپا می کنید که هوده ی آدمی از سوی این یا آن رژیم بزبان مارگزیده تان: «دیکتاتور»، «سرکوبگر» و «اقتدارگرا» که این یکی، نوک زبان مشتی گاگول چپ نما نیز افتاده، زیر پا نهاده شد و از ترسانیدن («شانتاژ») گرفته تا ویرانگری و حتا افکندن «مادرقحبه بمب ده تُنی» بر سر مردم بیگناه خودداری نمی کنید. دروغ می گویم مادربخطاهای تبهکار؟

ب. الف. بزرگمهر   نهم دی ماه ۱۴۰۰ 

***

 منابع خبری بامداد پنجشنبه گزارش دادند، جنگنده بمب افکن‌های ائتلاف سعودی طی ساعات گذشته ۳۰ بار مناطق مختلف یمن از جمله صنعا را بمباران کردند.

جنگنده‌های ائتلاف سعودی، یک مرکز فنی آموزشی متعلق به وزارت برق یمن را در منطقه ذهبان صنعا در ۲ نوبت بمباران کردند.

بر اساس این گزارش، جنگنده‌های سعودی همچنین اطراف بیمارستان الیتیم در شهرستان معین صنعا را هدف قرار دادند.

جنگنده بمب افکن‌های ائتلاف سعودی همچنین ۱۹ بار شهرستان‌های صرواح، الوادی و الجوبه استان مأرب را بمباران کردند.

این گزارش می‌افزاید، جنگنده‌های ائتلاف سعودی در ۲ نوبت مناطقی در استان تعز، ۲ نوبت شهرستان التحیتا استان الحدیده، یک نوبت شهرستان خب و الشعف استان الجوف و سه نوبت نیز شهرستان‌های حرض و میدی استان حجه را هدف قرار دادند.

طی روزهای اخیر حملات هوایی ائتلاف سعودی به مناطق مختلف یمن از جمله صنعا پایتخت این کشور افزایش یافته و تاکنون ده‌ها غیرنظامی در این حملات کشته شدند.

نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد از جمله بهداشت جهانی و یونیسف بارها هشدار داده‌اند که بر اثر ادامه حملات ائتلاف سعودی به یمن، مردم این کشور با قحطی و بروز یک فاجعه انسانی که در قرن گذشته بی‌سابقه است، روبه رو هستند.

برگرفته از «اسپوتنیک»   ۲۵ آذر ماه ۱۴۰۰

بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر

بر بنیاد کدام هوده ی تاریخی یا جهانی، عربستان برای مردم یمن رییس جمهور می کارد؟ ـ بازپخشش

بر بنیاد برآورد سازمان فرادولتی «سِیو دِ چیلدرن» از آغاز یورش های عربستان به یمن برای بازگرداندن «عبد ربه منصور هادی» به ریاست جمهوری آن کشور، تاکنون ۸۵ هزار کودک زیر پنج سال از گرسنگی و خوردن خوراک زیانبار برای فرونشاندن گرسنگی جان باخته‌اند. بر پایه آمارهای سازمان یادشده، در برابر هر کودک یمنی که در پی شلیک گلوله یا بمب می‌میرد، ده‌ها کودک دیگر به شَوَند گرسنگی و خوردن خوراکی های زیانبار جان می‌دهند.*

 از چندی پیش به این سو، رسانه های امپریالیستی ـ سیونیستی، دانسته و آگاهانه، مردم یمن را در واژه ی بسیار نابجای «حوثی» که اشاره ای آبزیرکاهانه به پیروان گونه ای شیعه ی چهارامامی دارد، گنجانده و چپ و راست در نوشته های خود بکار می برند. در این زمینه، سیاست جدایی فکنانه و خودی و ناخودی کردن مردم یمن از سوی رژیم سگ مذهب و سزاوار سرنگونیِ اسلام پیشگان فرمانروا بر ایران، نقشی برجسته در زمینه سازی و پیشبرد سیاست امپریالیست ها برهبری «یانکی» ها و رژیم مزدور عربستان و دیگر شیخک ها و خرسک های درون و پیرامون شاخاب پارس داشته و دارد. از این نکته که بگذریم و به آن در اینجا بیش تر نمی پردازم، چه کسانی از این هوده برخوردارند تا در یمن یا هر کشور دیگری در جهان، رییس جمهور برگزینند و بکار گمارند؟ آیا جز آن است که در یمن، تنها و تنها خود توده های مردم آن کشور از چنین هوده ای برخوردارند و بس؟ و اگر چنین است، چگونه رژیم پلید عربستان به بهایی بسیار سنگین و مرگبار که آمار یاد شده از سوی سازمان یاد شده در بالا، تنها نمودی از میان دیگر نمودهای بدبختی بزرگ دامنگیر شده در آن کشور را به نمایش نهاده از چنین هوده ای برخوردار شده که رییس جمهوری دست نشانده و پیش تر رانده شده از سوی مردم آنجا را دوباره بر چنان جایگاهی بنشاند؟ و آیا این همه، بهانه ای برای پیشبرد سیاست های جنگ افروزانه ی امپریالیست های «یانکی» برای چنگ اندازی بر سرزمین هایی تازه نیست؟ آیا آن رژیم آسمانی ریسمانی کوته بین، دو گام جلوتر را نمی بیند که امپریالیست ها و بویژه «یانکی» ها، فرمانروایی سرراست و بی سرِ خر بر سرزمین های منطقه در فرجام کار را در سر می پرورانند؟   

مرگ بر امپریالیسم جهانی!

ب. الف. بزرگمهر   یکم آذر ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/11/blog-post_47.html

* بنیاد خبر، برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» به تاریخ ۳۰ آبان ماه ۱۳۹۷ است.

۱۴۰۰ دی ۸, چهارشنبه

هیس! جیک تون در نیاد ... ـ بازپخشش

ب. الف. بزرگمهر   نهم آذر ماه ۱۳۹۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/11/blog-post_108.html

دیدنی های «ولایت آقا»، ۳۵ سال پس از انقلابی خلقی و شکوهمند! ـ بازپخشش

علی عراقچی یکی از اعضای گروه گفتگوهای هسته ای جمهوری اسلامی در «توییتر» از مردم ایران خواسته با هشتگ: «MustSeeIran»، جاهای دیدنی را به جهانگردان نشان دهند  ...

چیزی که من می توانم نشان بدهم این دبستان های کَپَری سده های میانی در بلوچستان ایران است!

از «گوگل پلاس» با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

  https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/04/blog-post_8632.html



جوانمردی کنید و انگشت تان را از سوراخ دعای مان بیرون بکشید! ـ بازپخشش

اگر و مگرهای گفتگوی دوباره ی رژیم سگ مذهب اسلام پیشگان با «یانکی» ها از دیدِ «استاد کُ.خُل عبّاسی» که بگمانم در کودکی، پس از چندین و چند بار افتادن در بازی «تاب، تاب، عبّاسی»، مُخش تاب برداشته و سپس به کیش و آیین اسلام پیشگان سیزده امامی گرویده است.

«شرط نخست آن است که آمریکا تمامی وب‌سایت‌های پورن خود را مسدود کند. شرط دوم آن است که امریکا باید حجاب را برسمیت شناخته و آن را بپذیرد. شرط سوم آن است که آمریکا باید وال‌استریت را به عنوان مرکز ربای جهانی بسته و اقتصاد رِبَوی [را] کنار بگذارد. شرط چهارم، جمع کردن بساط اسراییل است. شرط پنجم آن است که امریکا باید بپذیرد مسلمان شود. از من به شما نصیحت! تا اینها را به دین خود درنیاورده اید، دست از سرشان برندارید! ما اگر به زیر دوخَمِ امریکایی‌ها نرفته و آنها را شیعه دوازده‌ امامی نکنیم، امریکا ما را به دین خود درآورده و ما را رباخوار، فاسد و به خدمت سبک زندگی امریکایی درمی‌آورد.»* ولی، پیش از این اگر و مگرهای پنجگانه، جوانمردی کنید و انگشت تان را از سوراخ دعای مان بیرون بکشید!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ آبان ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/11/blog-post_87.html

* از شیرین زبانی های حسن عباسی، اندیشه پردازِ جریان نامور به «اصولگرایی»، خاستگاه: «اعتماد»، برگرفته از «انتخاب»  ۲۲ آبان ماه ۱۳۹۷

پارسی نویسی:

در بسیاری باره ها می توان بجای واژه ی از ریشه عریی «شرط» از «اگر و مگر» سود جُست.  ب. الف. بزرگمهر

کور خوانده اید! تضمینی در کار نیست! ـ بازپخشش

ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ اسپند ماه ۱۳۹۱

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/03/blog-post_5.html

برنام از اینجانب است.   ب. الف. بزرگمهر



این سگ الهام بخش ماست

... این هم سگ نازنین و تیزدندان مان که از نژاد «ژرمن شپرد» و تُخم و تَرَکِه ی یکی از توله های سگِ هیتلر خدابیامرز است.* این سگ الهام بخش ماست.

از زبان «پرزیدنت بادبادی»:  ب. الف. بزرگمهر   هشتم دی ماه ۱۴۰۰

* «پرزیدنت بادبادی»، همراه همسر بی زبان و سگش از نژاد نامور به «ژرمن شپرد» در دیدار با گروهی از کارمندان خراب شده ای به نام «آیزنهاور» («آلزایمر» هم می توان خواند!) در «کاخ سپید» یا همانا کاخ روسیاه از دید بسیاری از مردم جهان که نویسنده انگار پسرخاله یکی یا شاید هر دوی شان است از آن ها بسیار خودمانی با نام های کوچک شان: «جو و جیل» یاد نموده و مرا ناخودآگاه به یاد یکی از آمیخته واژه هایِ ساخت و پرداخت مادرم انداخت که در زمینه ی درهم آمیزی واژه های ترکی و پارسی و آفرینش واژه های شگرف و خنده دار از ویژه کاری شایان درنگی برخوردار بود؛ یکی از آن ها ناسزاگونه ای به نامِ «گُزگیل» (تا اندازه ای بسان «جو جیل») بود که من و یکی از خواهرانم، یک بار هر چه کوشیدیم آن را ریشه یابی کنیم بجایی نرسیدیم.   

شوربختانه، پرتوری از آن کارمندان در آن تارنگاشتِ پارسیِ شکسته بسته نویس به نام «اسپوتنیک» گنجانده نشده بود که خرسندی شان را از این دیدار نمایش دهد.





۱۴۰۰ دی ۷, سه‌شنبه

شما هم اگر تن تان می خارد، بگویید تا سرتان را زیر آب کنم!

رسانه ای بیگمان از آنِ تی تیش مامانی های ششلول بندهای «جامعه [نامور به] جهانی» است که گویا هر سال، بهترین زنان جهان را می شناسد و در گاهنامه اش می گنجاند تا دیگران نیز آن ها را بشناسند. امسالِ ترسایی نیز ده زن را برگزیده که این یکی در جایگاه سوم آن خودنمایی می کند. ببینید چه می گوید:
شما هم اگر تن تان می خارد، بگویید تا سرتان را زیر آب کنم!

جای آگاتا کریستی تهی!

ب. الف. بزرگمهر   هفتم دی ماه ۱۴۰۰



خدا را شُکر ما هر دو از همان نخست نگاهِ رو به جلو داشتیم

عمو سام:
خدا را شُکر ما هر دو از همان نخست نگاه رو به جلو داشتیم؛۱ اگر کار بگونه ای پیش می رفت که هر روز چشم در چشم یکدیگر دوخته و بر سر چیزهای بیهوده ای چون بهره مندی های ملی، بیخودی جک و چانه می زدیم، «برجام»ی در کار نمی بود. تازه، مگر نه آنکه نظام كارِ جهان به داد و ستد است؟ شما که خود این را بهتر از ما می دانید.۲ باز هم شُکر خدا، این برادرانت با آنکه هنوز چون تو کارآزموده نیستند، بسیار زود دریافتند که در میان نهادنِ خواسته‌ هایی فراتر از برجام، کار را به بن بست می کشاند. خوب! مگر ما چیزی بیش از آن خواستیم؟!

ب. الف. بزرگمهر   هفتم دی ماه ۱۴۰۰

پی نوشت:

۱ ـ «ما در گفتگو های وین همواره نگاه رو به جلو داشتیم. توصیه ما به تمام کشور های حاضر در وین که امروز گفتگو ها را آغاز می‌کنند، این است که با عزم رسیدن به یک توافق خوب به وین بیایند. آنچه برای جمهوری اسلامی ایران تحمل ناپذیر است، این است که برخی طرف‌ ها با اشتباه محاسباتی تصور کنند می‌توانند وقت و انرژی جمع را با کمپین های اطلاعاتی تلف کنند یا در مذاکرات به دنبال خواسته‌ هایی فراتر از برجام باشند؛ و یا تصور کنند می‌توانند منافعی کمتر از آنچه در برجام برای جمهوری اسلامی ایران درج شده، قائل شوند. اگر با این رویکرد مثبت به مذاکرات ادامه دهیم قطعاً در این مرحله که با ارائه محتوا مواجه می‌شویم به نتایج خوبی دست پیدا خواهیم کرد.» از گزافه گویی های همراه با ناز و اَدای «خرگوش دلاور نظام»، برگرفته از «اسپوتنیک»   ششم دی ماه ۱۴۰۰

۲ ـ «مرد باید كه دهد و ستاند؛ چه نظام كارها به داد و ستد است تا او را بزرگ و كریم الطرفین توان گفت.» برگرفته از نوشتار (رساله) «دلگشا» جاودانه عُبید زاکانی و گنجانده شده در نوشتارِ «من نمی دانم این چه حکمتی است؟»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ آذر ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2021/12/blog-post_8.html

باید به هر ترفندی شده، گوش این توله سگ روسی را بگیریم ...ـ بازپخشش

همزمان با آمایش هرچه گسترده تر و شتابنده ی بارباروسای فضایی، باید به هر ترفندی شده، گوش این توله سگ روسی را بگیریم و به میان خود بیاوریم.* من چون شما سیاستمدار نیستم؛ ولی از سُهش خوبی برخوردارم که او و دیگر دوستان مافیایی اش در دستگاه دیوانسالاری روسیه، در منگنه ی فشار از سوی مردم آن کشور و فشار از سوی ما، ناگزیر دست دوستی و همکاری بسوی مان دراز خواهند کرد و امکان تاریخی دیگری، شاید بهتر از آنچه گوربی و دوستانش زمانی دورتر در سینی زرین به ما پیشکش کردند، برای یکسره نمودن کار جهان فراهم خواهند نمود. ما باید همه ی کوشش خود را برای از میان بردن زرادخانه ی برجای مانده از دوران دیکتاتوری کمونیستی در آن کشور بکار بندیم. روز و روزگار بکام ما نیست و هر روز بدتر و تیره تر نیز می شود. چاره ی دیگری نداریم؛ وگرنه، نابود خواهیم شد.

از زبان لات بی همه چیزِ «یانکی» رو به نزدیک ترین همدستانش در کشورهای امپریالیستی اروپای باختری:  ب. الف. بزرگمهر  ۱۳ خرداد ماه ۱۳۹۹

https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/06/blog-post_98.html

* بگفته ی لات بی همه چیز «یانکی»، سزاوار است که روسیه در نشست «گروه هفت» باشد؛ زیرا «بسیاری از چیزهایی که ما درباره شان گفتگو می‌کنیم با روسیه هماوند است.»

بنیاد داده ها برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» به تاریخ ۱۳ خرداد ماه ۱۳۹۹ با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب است:  ب. الف. بزرگمهر

۱۴۰۰ دی ۶, دوشنبه

از بس بزور پنجره را با قلدری باز کرده اند، دیگر پنجره را نمی بندیم

از بس بزور پنجره را با قلدری باز کرده و پا به اندرون خانه نهاده اند، دیگر پنجره را نمی بندیم؛ همینجور تاق باز بهتر است.* این مُحَلّلِ مان هم که به وی دلبسته بودیم و تعریف و تمجیدش کردیم، مانند اَروس تعریفی که خودمان باشیم، گوزو از آب در آمد. با چشم های خودم دیدم که پنجره را برای شان باز می کند. حالا دیگر همه چی قاتی پاتی شده ... هم مُحَلّلِ هست؛ هم آن قلدر که هر بار جفت پا به پنجره لگد می زند و هم دوستان موش مرده اش که چشم دیدن شان را ندارم. ولله ترسیدم پنجره را بشکنند و ناچار شوم نجار برای تعمیر بیاورم. حالا خرج و بَرجَش بجای خود؛ می ترسم او هم زیاده خواه باشد و یک سرِ خرِ تازه به جمع قبلی اضافه شود. خدا ذلیل شان کند که علاوه بر پس و پیش مان، دین و ایمان مان را هم به باد دادیم.

ب. الف. بزرگمهر   ششم دی ماه ۱۴۰۰

* «امیدوارم این پنجره فرصت را طرف مقابل قدر بداند. ایران برجام را زنده نگهداشت و برغم همه ی فشارهای آمریکا خارج نشد. می‌توان گفت به تنهایی این سند بین‌المللی را زنده نگهداشته است؛ ولی این روند بیش از این نمی‌تواند ادامه دهد [یابد]. امیدوارم طرف مقابل قدر این فرصت را بداند و برای رفع موثر تحریم‌ها به وین بیاید. اگر این اتفاق بیفتد توافق در دسترس است.»

از گفته های «خرگوش دلاور نظام»: سعید خطیب زاده، برگرفته از «اسپوتنیک»   ششم دی ماه ۱۴۰۰

۱۴۰۰ دی ۵, یکشنبه

دله دزدی کنی، جارویت می کنیم

 ب. الف. بزرگمهر   پنجم دی ماه ۱۴۰۰

زیرنویس پرتور:
خوشامدگویی به شهردارِ تازه در برلین



در جهان ساخته و پرداخته شان، سایر کشورها و ملت ها جایی ندارند

«جامعه جهانی» از دید آن ها همان چند کشور ششلول بند امپریالیستی و دستِ بالا شغال های دنباله روی شان در اروپای باختری و کانادا هستند و بس! در چنین جهانی ساخته و پرداخته ی مُشتی کهنه اندیش تبهکار که همچنان رویای بازگشت به دوران نه چندان کوتاهِ چندین سده بهره کشیِ بی بند و بار از سایر کشورهای جهان و چپاول دارایی های شان را در سر می پرورانند، سایر کشورها جایی ندارند.

با این همه دگرگونی های چندی و چونی در زمینه های گوناگون اقتصادی ـ هازمانی و پیشرفت های دانشورانه ـ و رویهمرفته پیشرفت هایی با نشانه گذاری های آشکار بنیادین ـ که جلوی دیدگان کور شده شان رخ داده و می دهد و بی هیچ گمان و گفتگو، روبنای جهانی که کهنگی و پوسیدگی خود را بیش از پیش برُخ می کشد را نیز تا همین ده پانزده سال آینده زیر و رو خواهد نمود، دیگر برای چنان اندیشه های پوسیده که سایر کشورها و ملت های جهان را همچنان گاوهایی شیرده بشمار می آورد و می کوشد گذشته ی رویاییِ بهره کشان چیره بر جهان را بازسازی کند، کم ترین زمینه ای بر جای نمی ماند. همه چیز از آن میان، هماوندی های ستمگرانه ی همچنان پابرجا، خواه ناخواه، دگر خواهد شد؛ دگرگونی هایی که ناگزیر به سازماندهی هایی دانشورانه بسود همه ی آدمیان روی کره زمین بوده و از چارچوب سازند بی سر و سامان شده ی سرمایه داری پا فراتر خواهد نهاد.

ب. الف. بزرگمهر   پنجم دی ماه ۱۴۰۰ 

***

 نهاد بریتانیایی: چین دو سال دیرتر از پیش‌بینی‌ قبلی در ۲۰۳۰ اقتصاد اول جهان می‌شود

یک مرکز پژوهشی در بریتانیا روز یکشنبه در گزارشی اعلام کرد که در سال ۲۰۲۰ برای نخستین بار ارزش تولیدات اقتصادی به بیش از ۱۰۰ تریلیون دلار خواهد رسید و چین کمی دیرتر از پیش‌بینی قبلی به اقتصاد اول جهان تبدیل خواهد شد.

به گزارش رویترز٬ مرکز تحقیقات اقتصاد و تجارت، یک شرکت مشاوره بریتانیایی، گفته است، چین در سال ۲۰۳۰، دو سال دیرتر از پیش بینی سال گذشته اتحادیه جهانی اقتصاد، به اقتصاد اول جهان از نظر دلار بدل خواهد شد.

طبق این گزارش، هند در سال ۲۰۲۳ از فرانسه و سپس بریتانیا پیشی خواهد گرفت و ششمین اقتصاد بزرگ جهان خواهد شد.

داگلاس مک ویلیامز، معاون مدیر عامل این شرکت بریتانیایی، گفته است، مساله مهم در سال ۲۰۲۰ این است که اقتصادهای جهانی چگونه با تورم مقابله خواهند کرد، تورمی که اکنون در آمریکا به ۶.۸ درصد رسیده است.

داگلاس مک ویلیامز ابراز امیدواری کرده است که چنین عواملی کنترل شوند در غیر این صورت اقتصاد جهانی باید در سال ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ برای رکود آماده شود.

این گزارش همچنین پیش‌بینی کرده است که آلمان در سال ۲۰۳۶ از ژاپن در تولید اقتصادی پیشی بگیرد و روسیه خواهد توانست تا سال ۲۰۳۶ به دهمین اقتصاد بزرگ جهان بدل شود.

برگرفته از «خبرخوان» تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»   پنجم دی ماه ۱۴۰۰ (دانسته از ویرایش آن خودداری ورزیده ام. برجسته نمایی های بوم از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۰ دی ۴, شنبه

نکند هوای گاومیش بسرتان زده که بازگردد و دوباره همه چیز را بهم بریزد؟!

با همسر نازنینم آمده بودیم به شما شادباش بگوییم. مرا از خود می رانید؟!* کجا بروم؟ من آمده ام تا هماهنگ با سپاهیان به کار بر زمین مانده از آن گاومیش سر و سامانی بخشیم و اگر خدا بخواهد، آتشِ جنگ جهانی دیگری را برافروزیم. نکند هوای گاومیش بسرتان زده که بازگردد و با ندانمکاری هایش دوباره همه چیز از آن میان، سال ها کار برنامه ریزی شده در این زمینه را بهم بریزد؟!

ب. الف. بزرگمهر   چهارم دی ماه ۱۴۰۰

* به «پرزیدنت بادبادی»، مهتر جمهوری «یانکی» ها، دیروز ۲۴ دسامبر، در جریان گفتگوی راه دور وی و همسرش با کودکان در آستانه ی «کریسمسِ کاتولیک ها» ناسزا گفته شد. یکی از پِرمارها به نام «جِرِد» در پاسخ به شادباش آن دو گفت:
«امیدوارم شما هم کریسمس بیمانندی (فوق العاده ای) داشته باشید؛ برو، براندون!»

این گفته پس از آن دوستکام (محبوب) شد که هواداران یکی از هماوردی (مسابقه) های «انجمن ملی هماوردی های اتومبیل رانی» در ماه اکتبر گذشته به مهتر دولت ناسزا گفتند. در یک گفتگوی زنده با یکی از هماوردان به نام «براندون براون»، خبرنگاری که پنداشته بود انبوه مردم آرنگ (شعار) سر داده اند: «برو براندون» از این گفته برای ناسزاگویی (توهین) به «پرزیدنت بادبادی» سود برد.

بنیاد داده ها برگرفته از گزارشی شلخته، سردرگم و در یکی دو جا نارسا از «اسپوتنیک» به تاریخ سوم دی ماه ۱۴۰۰ با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب است.  ب. الف. بزرگمهر

پِرمار یا پیِرمار به آرشِ پدر و مادر و همتراز با واژه ی انگلیسی: «parent» (پیشنهاد یکی دو تن از کاربران در یکی از واژه نامه های اینترنتی) را می توان بجای واژه ی از ریشه عربی «والدین» بکار برد. در گویش مردم مازندران و گیلان و تنکابن، «پِر» و «مار» به آرش پدر و مادر در گویش پارسی است:
می پِرمار = پدر و مادرم

۱۴۰۰ دی ۲, پنجشنبه

شما چیزی برای از دست دادن ندارید

برادران کارگر!

کسی چیزی برای از دست دادن ندارد. شما چه‌بسا نمی‌توانید جامه ای را به تن کنید که خودتان می‌دوزید. نمی‌توانید کفشی را بپوشید که خودتان می‌دوزید. در خانه‌ای نمی‌توانید زندگی کنید که خودتان ساخته‌اید. آنها دارا می‌شوند و شما همچنان پابرهنه بر جای مانده‌اید. تاکنون برای بهره مندی دیگران کار کرده‌اید. هرچه هست را شما درست کرده‌اید؛ ولی بهره ای از آن نمی‌برید. عرق جبین و سوی چشم شما به ادارات و ساختمان‌ هایی دگرمی دیسد که آدم های درون آن ها از شما بهره کشی می‌کنند. این بهره‌کشی و رنج دیگر پس ا‌ست.

زنده یاد عزیز نسین

برگرفته از «تلگرام»  یکم دی ماه ۱۳۹۹ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برنام را نیز با اندک دستکاری در آن از بوم برگزیده ام.  ب. الف. بزرگمهر)

نه! ما کانادا نمی خواهیم برویم ... ـ بازپخشش

نه! ما کانادا نمی خواهیم برویم؛ چیزی هم جز علوفه برای دام های مان بار نزده ایم

ب. الف. بزرگمهر   هفتم شهریور ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/08/blog-post_65.html



او گه گیجه گرفته و نمی تواند مانند من تراز سزاواری پدید آورد ...

مولوی گُرگیج، امام آدینه ی اینک برکنار شده ی آزادشهر (گالیکش؟) در استان گلستان، گفته بود:
«مادر امام زین العابدین (ع)، دختر یزدگرد ساسانی بود و عُمَر بن خطاب پس از فتح ایران، او را به ازدواج امام حسین (ع) درآورد و ۹ امام پس از آن نیز از همین نسل بوجود آمده‌اند؛ در نتیجه اگر خلافت عُمَر بن خطاب را نپذیریم، اعتبار امامان و نسب آنان را زیر سؤال برده‌ایم.»۱ 

پس از آنکه این سخنان «قلوب مسلمانانِ [شکم سیر] بویژه مردم ایران اسلامی [بخوان: خرموش های دزد شکمباره!] را جریحه‌دار کرد و با واکنش‌های زیادی روبرو شد»۲ ، «نشانه خدا» نورمفیدی، نماینده ی «ولی سفیه» در استان گلستان هم [که زمینه ای درخور برای ماهیگیری از آب گل آلود یافته بود] از او پشتیبانی نمود و در بیانیه‌ای ار خود در کرده، چنین نوشت:
«به نظر اینجانب این حادثه به وضوح ثابت کرد که سیاست تقریب و وحدت امت اسلامی که برگرفته از آموزه‌های اهل بیت (علیهم السلام) و ملهم از اندیشه‌های امام راحل عظیم الشان (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) است از ضرورت‌های عصر حاضر و بسیار هوشمندانه بوده و می‌بایست بیش از پیش تقویت شود.»۳

این پشتیبانی بروشنی نشان داد که ساخت و پرداخت ۱۲ امام بر بنیاد شمارگان سپندینه در کیش های کهن تر ایرانی از آن میان، شمارگان ۶ و «بس شماره» (مضرب) های آن: «۱۲، ۷۲ و ...» از بیخ و بن، هیچگونه هماوندی با کیش اسلام ندارد و می توان با افزودن نام «عُمر پور خطّاب» (نامور به «عُمر گجسته» نزد نیاکانِ ایرانیان) و سایر امام های سُنّی به سیاهه ی امام های کنونی در گام نخست، دل های زخم خورده ی (همانا «قلوب جریحه دار شده») اسلام پیشگانِ شکم سیر و خرموش های دزد شکمباره را دوخت و درمان کرد و در گام پسین و پس از آن، پیامبر دروغین ترسایان: عیسا مسیح و کَاَنَّهُ، موسا کلیم الله را نیز به آن ها افزود و کیشی جهانی بر بنیاد خواست و آرزوی پیامبر خوش اندیشه ی ایرانی: مانی ساخت تا بزبان مار و کژدم گزیده ی همه ی کوته بینان از هر کیش و آیینی، «قالِّ قَضّیه» را کند و بدین سان، یکی از کارآترین ابزارهای امپریالیست ها و نوکران رنگارنگ شان برای افکندن تخم بدخواهی و کینه و دشمنی میان همه ی مردم جهان از هر کیش و آیینی شان را از دست پلیدشان بیرون کشید و نگذاشت در کنار ترفندهای دیگری که در انبان خود دارند، جنگ های نامور به چلیپایی (صلیبی) راه اندازند.۴

از این ها که بگذریم، واکنش «مولوی عبدالحمید»، امام آدینه ی شهر زاهدان به گفته های امام برکنار شده نیز شایان درنگ است:
«اهل بیت نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم از مشترکات اهل سنت و برادران شیعه هستند که هر دو فریق به آنان احترام خاصی قائل هستند و محبت می‌ورزند. اهل سنت بالاتفاق به حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌ و سلم و ائمه و بزرگان اهل بیت عشق می‌ورزند و آنان را جزو مقدسات خود می‌دانند و به بزرگی و مقام اهل بیت اعتقاد دارند و از روی محبت، اسامی نزدیکان حضرت رسول صلی‌الله ‌علیه ‌و سلم اعم از صحابه و اهل بیت رضی‌الله‌عنهم را بر فرزندان خود می‌گذارند. نام اهل بیت در میان برادران شیعه و اهل سنت به قدری زیاد است که این نشان از آن دارد که هر دو فریق با اهل بیت محبت دارند. عقیدۀ امام‌جمعۀ محترم اهل سنت گالیکش نیز عینا همین است. اگر در صحبت‌های اخیر ایشان در مراسم نماز جمعه تعبیری به کار رفته، قطعا قصد اهانت و توهین نداشته‌اند؛ چون این برخلاف عقیدۀ خودشان است.، چنانکه بیانیه‌ای که پس از این سخنان صادر کرده‌اند، کاملا واضح و روشن است و شائبه‌ قصد اهانت را به صراحت رد کرده است. توصیۀ بنده این است که مسلمانان اعم از شیعه و سنی و همۀ گرایش‌های اسلامی وحدت و اخوت اسلامی را رعایت کنند و مواظب باشند دشمنان سوء استفاده نکنند. دشمن در کمین است تا بزرگ‌نمایی کند و تفرقه بیندازد. فریقین باید حرمت‌ها را حفظ کنند تا فرصت سوء استفاده از دشمنان قسم‌خورده سلب شود.»۵

بماند که آنچه در کردار از سوی گروه هایی چون «داعش»، «طالبان» و گروه های کوچک و بزرگ دیگری همسان آن ها اینجا و آنجا رخ داده و می دهد تا چه اندازه نشان از دلباختگی مرگبارشان به «ائمه و بزرگان اهل بیتِ» شیعیان داشته و دارد؛ به هر رو، شیوه ی برخوردِ این آخوند دورو۶ در پشتیبانی زیرجُلی از آخوند گرگیج و منطق سست و سردرگمِ سخنان وی۷ را می توان با اندک پیچاندنِ زبان کژدم گزیده ی وی، چنین بر زبان آورد:
او گه گیجه گرفته و نمی تواند مانند من که هم از توبره عربستان می خورم و هم سر در کاهدان رژیم شیعه باور دارم، تراز سزاواری پدید آورد که نه سیخ بسوزد و نه کباب.

ب. الف. بزرگمهر   دوم دی ماه ۱۴۰۰

پی نوشت:

۱ ـ برگرفته از «کبنا»  ۲۶ آذر ماه ۱۴۰۰

۲ و ۳ ـ همانجا

۴ ـ شگفت زده نشوید جوندگان کوته بینِ «جهان پسا مدرن»! تا آن هنگام که سرمایه داری جان در بدن دارد، در کنار شمار دیگری از گزینه های جهانی و فراسرزمینی، چنین گزینه ای نیز از زمینه ای درخور بویژه در اروپا برخوردار است.

۵ ـ برگرفته از «خبرگزاری برنا»  ۲۴ آذر ماه ۱۴۰۰

۶ ـ زمانی در گذشته با خوش بینی به وی می نگریستم.

۷ ـ ... گرچه سخنان وی از هسته ای درست درباره ی باهوش و گوش ترین و همزمان، سنگدل ترین امام سنّی ها برخوردار است که برای جلوگیری از شورش های پی در پی و فزاینده ی ایرانیان، چنین ترفندی بکار برده بود تا دین و آیینی وامانده، ددمنشانه و باید بیفزایم، بس کودکانه در سنجش با دین ها و آیین های ایرانی و ناسازگار با فرهنگی بس پیشرفته تر در سرزمینی پهناور را جا بیندازد و با این همه، بی سر بریدن ها، زبان بریدن ها و خونریزی های بیشمار جلو نرفت؛ ترفندی که بدرازای زمان، گام بگام در برابر آیین های چهارگانه ی چیره ی سُنّی ایستاد و بویژه با پیدایشِ «شیعه هفت امامی» و سپس تا اندازه ای «دوازده امامی»، آن دین و آیین های پیش پا افتاده ی نخستین را در سده ی نهم خورشیدی از بخش های بزرگ کانونی ایران و برخی جاهای دوردست تر روفت و اسلامی با رنگ و بوی ایرانی پدید آورد.

پی افزوده:

شیعه ای در مسجد رفت. نام صحابه دید كه بر دیوار نوشته. خواست كه خیو [تُف] بر نام ابوبكر و عُمَر اندازد، بر نام علی افتاد. سخت برنجید و گفت:
تو كه پهلوی اینان نشینی، سزای تو این باشد!

جاودانه عُبید زاکانی

۱۴۰۰ دی ۱, چهارشنبه

مردمسالاری در چارچوب کدام سامانه ی اجتماعی و با کدام سمتگیری اقتصادی؟ ـ بازپخشش

نوشته است:
«... می‌بینیم که چشم آز دوختن به این فرد و یا آن گروه سیاسی، جز یاس و فقر و خشونت و خفقان و جنگ و کشتار و … برای کشورمان چیز دیگری نداشته است. می‌بینیم که چشم نیاز به واردات دموکراسی از خارج بر سر کشورهای همسایه ی ایران چه گلی زده است.  انتقاد سازنده، همیشه و از همه کس، پسندیده است؛ ولی پسندیده‌ترین آنها، انتقاد سازنده از خویش است. گرچه دولتهای خارجی در تاریخ معاصر ما اکثرا نقش داشته‌اند، ولی نمی‌توان مفعولانه، همه ی کوتاهی ها را به گردن  “شیطان بزرگ”  انداخت و یا تا ابد هر تحلیل سیاسی و ریشه‌ یابی حوادث مملکتی را  “کار انگلیس ها” دانست!  گرچه در تاریخ معاصر کشورمان، افراد فراوانی را می توان نام برد که به درجات مختلف، برای سرنوشت کنونی کشورمان گناهکار هستند؛ ولی نمی توان مفعولانه، همه ی کوتاهی ها را به گردن این یا آن فرد و یا این یا آن حزب و گروه سیاسی انداخت. باید یک گام فراتر رویم. هر کدام مان از خود بپرسیم که کوتاهی من در این وضعیت کنونی چه اندازه است؟ خود را انتقاد کنیم که در جریان استقرار و استمرار ولایت مطلقه ی فقیه، من به سهم خود، چقدر گناهکار بوده‌ام؟ اگر با توجیهاتی مانند  “اینها همه جنگ زرگریست”  و یا “سیاست پدر و مادر ندارد” در لاک خود فرو رفته‌ایم و به کار و کسب و تحصیل و زندگی خود سرگرم شده‌ایم و  “کلاه خود را گرفته‌‌ایم که باد نبرد”، می‌بینیم که برای مشکلی عمومی، راه حلی خصوصی و فردی جسته‌ایم و هر کدام مان، دیر یا زود و به انحاء مختلف، تجربه خواهیم کرد که این باد به هیچ کلاهی رحم نمی‌کند و تر و خشک را با هم می‌سوزاند.

حتی اگر در رهایی مملکت شب و  روز کوشیده‌ایم، باز جا دارد هر کدام مان از خود بپرسیم که چگونه می‌توانم نقش خود را در آزادی خود و میهن و هموطنانم، موثرتر کنم.

اگر پیوسته به خود یادآور شویم که لازمه ی مردمسالاری، اعمال قدرت و مشروعیت از طریق مردم است، انتقاد سازنده و بررسی سازنده ی عملکرد خود، کوشش برای در صحنه ماندن، سرنوشت خود در دست گرفتن و ایجاد ارتباط با دیگران را از ساده‌ترین و از عملی‌ترین و در دسترس‌ترین راهِ حلها می‌یابیم ...»

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور بویژه در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر

می نویسم:
در بنیاد خود، سخن خوب و فرمایشی سنگین است؛ ولی چند نکته را باید توجه کرد که از آنور بام زمین نیفتیم:

الف. جُستار، جُستاری اجتماعی است نه فردی؛
ب. پافشاری بیش از اندازه و بزرگنمایی این سویه از جُستار که بخودی خود سخنی سنجیده و درست است، بیم پنهان ماندن گناهکاران اصلی، نابخردان و نابکاران در زیر سرپوش همین سخن منطقی را در پی دارد: سخنی منطقی که از چارچوب خود فراتر رفته و به ناهمتای (ضد) خود دگردیسه شده است؛ و
پ. از همه مهم تر، «مردمسالاری، اعمال قدرت و مشروعیت مشروعیت مردم» در چارچوب کدام سامانه یا سازند اجتماعی؟ ستیز بزرگ و بنیادین بر سر این است؛ وگرنه، جُستار بسیار ساده تر و گره گشایی آن نیز آسان بود. آیا می خواهیم راه رویش سرمایه داری را در کشورمان همچنان دنبال کنیم؟ چنین راهی، در درجه ی نخست، پیمودن همان راهی است که رژیم شاه گوربگورشده می پیمود و به انقلاب اجتماعی انجامید؛ راهی که از دوره ی ریاست جمهوری رفسنجانی و دوره های پس از وی با شدت هرچه بیش تر پی گرفته شد و در دوره ی احمدی نژاد با زیرپا نهاده شدن اصل ۴۴ قانون اساسی از سوی رهبریِ نادان و نابکار کشور، وضع فاجعه آمیز کنونی را پدید آورد. پیگیری چنین راه رشدی در بهترین حالت آن که این امکان در دوران کنونی به دلیل نبود اتحاد شوروی از یکسو و هارشدن و درماندگی و زمینگیرشدن سامانه ی سرمایه داری امپریالیستی و همزمان چنگ اندازی به سرزمین ها و منابع انرژی کشورها از سوی دیگر بسیار کم تر از گذشته است، دوباره سرمایه داری وابسته (کمپرادور) را در ایران پدید خواهد آورد که از سویه ی سیاسی آن به مراتب سست تر، کارچاق کن تر و نوکرسرشت تر از دوره ی شاه گوربگورشده خواهد بود و در کشور ما به دلیل هایی بیرون از چارچوب این یادداشت کوتاه از کم ترین زمینه برخوردار است؛ یعنی یکپارچگی سرزمینی ایران از میان خواهد رفت. شوربختانه، امکان چنین گزینه ای به همان دلیل هایی که در بالا به آن گذرا اشاره نمودم، بسیار بیش تر از آن یکی است. دلیل دیگر و استوارتر جُستار، همچنین این است که هر برآمد تاریخی به هر رو به پاسخی نیازمند است. در کشور ما، انقلابی بزرگ و پردامنه رخ داد و اکنون که شکست خورده، شکست آن نیز به همان نسبت سنگین خواهد بود. خواست های مهم انقلاب حتا در چارچوب «رفرم» های سرمایه داری (البته نه در چشم انداز سرمایه داری که در چشم اندازی با سمتگیری سوسیالیستی!) پاسخ داده نشده است. این نکته ای بس مهم در کنار دیگر دلیل هاست.

با همه ی این ها همانگونه که می بینید، کوتاه بودن افق و چشم انداز تاریخی بازرگانان و سوداگران هست و نیست کشور و دولت های شان از رفسنجانی به این سو در داد و ستد کردن با سرمایه داری امپریالیستی و آنچه عسگرالاغی نادان بر زبان رانده بود، فشرده می شود:
ما ایران را تجارتخانه ی منطقه (یا جهان) می کنیم! (نقل به مضمون)

خوب که در آن باریک شوید، اندیشه ای بر پایه دیدگاه سرمایه داری مرکانتیلیستی سیصدسال پیش اروپا و حتا عقب مانده تر از آن که در جهان کنونی ممکن نیست! به همین دلیل است که اقتصاد ایران را با نابخردی از همه سو به ارابه ی سرمایه داری امپریالیستی بسته اند و می پنداشتند (از مدتی پیش به این سو دیگر چنین نمی پندارند!) که می توانند در کنار آن، سرمایه داری مستقل خود را آن هم نه برپایه بورژوازی صنعتی ـ تولیدی (در چارچوب مشخص و نارسایی: بورژوازی ملی!) که بر پایه سرمایه داری بازرگانی نگه دارند و روشن است که در این اندیشه، توده های مردم یا عوام الناس از دید این آقایان از بنیاد بشمار نیامده اند؛ یعنی وضع کنونی!

راه حل، درپیش گرفتن راه رشد با سمتگیری سوسیالیستی (با راه رشد سوسیالیستی تفاوت هایی گاه عمده دارد!) و برپایی اقتصادی ملی است که در برخی زمینه های مهم اقتصادی ـ اجتماعی باید بومی باشد! راه دیگری نیست و این راه نیز اگر تا ۱۲ ـ ۱۵ سال پیش هنوز امکان پذیر بود، در چارچوب این رژیم دیگر ممکن نیست. به همین دلیل، سرنگونی این رژیم تبهکار در دستور روز و مستقیم تاریخ میهن مان قرار گرفته و هر روز دیرکرد، فرورفتن در باتلاق جنگ های برادرکشی آینده و تکه تکه شدن ایران است؛ به عبارتی دیگر و روشن تر، گونه ای همچشمی (رقابت) میان نیروهای میهن پرست ایرانی با برنامه ای مشخص و روشن برای سمتگیری اقتصادی ـ اجتماعی یادشده در بالا و درنظر گرفتن منافع تک تک خلق های این سرزمین از سویی با امپریالیست ها به سرکردگی یانکی ها که عمده نیروی خود را برای سست و نارسا نمودن هرچه بیش تر نیروهای میهنی کشورمان از یکسو و رژیم خوار و سرافکنده و تبهکار جمهوری اسلامی که هم اکنون نیز در آن قرارداد ژنو به چیزهایی از دید من بدتر از قراردادهای گلستان و ترکمانچای تن داده و به همین دلیل کوشش در پنهان نگاه داشتن آن ها دارد از سوی دیگر بکار می برند تا کار را در فرجام خود هرچه کم هزینه تر با ریسک بسیار پایین و نتیجه ی پایور (تضمین) شده به پیش ببرند.

ب. الف. بزرگمهر    ۲۲ دی ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/01/blog-post_9152.html

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!