«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ دی ۱۰, شنبه

فرازنای خِرَدِ همگانی و همبستگی فراگیر توده های مردم ایران

به سخنان بانوی بزرگوارِ فرزند از دست داده در ویدئوی پیوست گوش فرا دهید؛ به نوبه ی خود، چون نمونه های نه چندان کم دیگری بویژه از چند ماه گذشته به این سو، فرازنای خِرَدِ همگانی و همبستگی فراگیر توده های مردم ایران را به نمایش نهاده و بِرُخ هر شنونده و بیننده ای می کشد؛ خِرَدی دربردارنده ی گونه ای خودآگاهیِ برخاسته از خِرَدی همگانی در همبستگی با توده های مردمِ نه تنها کردستان دلاور و بزرگوار که توده های مردم ایران زمین که در سنجش با آنچه در آغاز انقلاب توده ای بهمن ۵۷ خود از نزدیک گواه آن بودم، بس آگاهانه تر و پخته تر است. بدین سان از روزِ روشن، روشن تر است که توده های میلیونی مردم ایران سزاوار رژیمی سیاسی و سیاستمدارانی مردمی از ژاد خودشان هستند تا بتوانند دست در دست هم، میهن نگون بخت مان را بسوی پیشرفت و آبادانی رهنمون شوند. یک ناهمتایی (تناقض / تضاد) گسترده و ژرف با رژیمی دزد سالار، آدمکش، ضد خلقی و ضد زن و زندگی و آزادی که باید برای از میان برداشتن آن تا دیر نشده، گام هایی سنجیده و شتابان به پیش برداشت.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان

ب. الف. بزرگمهر   دهم دی ماه ۱۴۰۱

ویدئوی پیوست:  فرازنای خِرَدِ همگانی و همبستگی فراگیر توده های مردم ایران



نباید مردم مهربان، دلاور و بزرگوار کردستان را تنها نهاد ـ بازپخشش

نبرد میان مردم بپاخاسته ی ایران بویژه در کردستانِ دلاور و بزرگوار با تبهکارترین و پوشالی ترین رژیم تاریخ ایران که ناساز با همه ی داوهای دروغین اش، درکردار نخش گُرز تبهکاران نامور به «جامعه جهانی» را بر دوش دارد و چپ و راست توده های مردمِ بی هیچ جنگ ابزاری را به گلوله بسته و می کشد، فرازی نو یافته است. در این نبردِ همچنان نابرابر، سنگر نخستین از آنِ توده های مردم کردستان است که کم و بیش در همه جا از سنندج و مهاباد گرفته تا جوانرود و جاهای دیگر می کوشند تا مهار کوی و برزن و شهر زیستگاه خود را از چنگ نیروهای سرکوبگر برهانند که بی هیچ گمان و گفتگو به پیشروی جنبش انقلابی ایران کمک شایانی نموده و از این رو، پیروزی در آن از برجستگی ویژه ای برخوردار است. نباید این مردم مهربان، دلاور و بزرگوار را که در بازه های گوناگون تاریخی ایران، نخشی سرنوشت ساز در یکپارچگی میهن مان و همبستگی خلق های آن داشته و همچنان دارند، تنها نهاد. باید به هر گونه ای شدنی به یاری شان شتافت؛ خیابان های شهرها را بگونه ای انبوه پر نمود و جلوی جولان آزادانه ی مزدوران بسیجی و سپاهی سرکوبگر را گرفت؛ باید ایستاد و پایداری نمود؛ وگرنه، رژیم دزدان اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان که در میان شان شمار بسیاری از مزدوران دو یا چندملیتی کشورهای امپریالیستی لانه کرده و نخش آفرین پیشبرد آماج های دشمنان ایران و ایرانی هستند، کار را به فروپاشی ایران زمین خواهد کشاند.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان!

ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۱

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/11/blog-post_21.html

راهی جز رویارویی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار برای بزیر کشیدن رژیم پوشالی و روبمرگ برجای نمانده است

راهی جز رویارویی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار با رژیم پوشالی دزدان اسلام پیشه، نه تنها در کردستان دلاور و بزرگوار که در جای جای ایران، بر جای نمانده است؛ رژیمی بس پلید و سزاوار سرنگونی بی درنگ که چون سگ هاری روبمرگ، هر روز بیش از پیش هار شده، جان می ستاند.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان!

 ب. الف. بزرگمهر   ۱۰ دی ماه ۱۴۰۱

به میدان آمدنِ (حضور) گسترده ی مردم جوانرود در آیین خاکسپاری برهان الیاسی که امروز با شلیک نیروهای سرکوبگر جان باخت و جاودانه شد (بنگرید به ویدئوی پیوست).

بنیاد داده برگرفته از «تلگرام»، شنبه ۱۰ دیماه ۱۴۰۱

ویدئوی پیوست: به میدان آمدنِ گسترده ی مردم جوانرود در آیین خاکسپاری برهان الیاسی



۱۴۰۱ دی ۴, یکشنبه

ببین پسرم! باید دندان روی جگر بگذاری و حرف گوش کنی

ببین پسرم! کار به جای باریک کشیده و هوا پس است. باید دندان روی جگر بگذاری و حرف گوش کنی. باید سنگرت را هر جور شده پابرجا نگهداری. تو اکنون نماد آزادی و لیبرالیسم هستی و نباید سستی از خود نشان بدهی! این ریش و پشم و جامه ی چریکی هم با آنکه حالم را بهم می زند، هم اکنون بد نیست؛ همین بس که بتوانیم جنگ ابزارهای بایسته را پمپاژ کنیم و جان روس های زورگو را به لب شان برسانیم. مبادا جا بزنی و کار دست مان بدهی! تو تاکنون پسر خوبی بوده ای و می بینی که ما افزون بر جنگ ابزار، همه ی خواسته های مالی ات را هم برآورده کرده ایم. با این همه، نباید حتا یک دَم فراموش کنی که برای ما یافتن پسرخوانده ای تازه بویژه در میان همین آدم هایی که پیرامون خودت گرد آورده ای، کار چندان دشواری نیست. این چشم انداز که بدست روس ها گرفتار شوی و چون سگ های هار تکه پاره ات کنند را هم نباید دستِکم بگیری. از این ها که برایت گفتم، دلواپس نشو! آدم بویژه آدمی دلاور چون تو باید بتواند همه ی سویه های هستینگی (واقعیت) را با هم ببیند و راه را از چاه بازشناسد. زندگی که تنها دستیابی به پول فراوان و خرید ویلاهای گرانبها یا خوشمزگی جلوی دوربین های فیلمبرداری برای به خنده واداشتن مشتی کور و کچل نیست؛ این ها نیز بخشی از آن هستینگی است که می تواند به فرجامی ناخوشایند بینجامد. با این همه، تو همواره نمادی سرشناس از آزادی و لیبرالیسمِ «جامعه جهانی» خواهی ماند. امیدوارم دستت آمده باشد که چه می گویم ...

ب. الف. بزرگمهر   چهارم دی ماه ۱۴۰۱

نمی‌گذاریم امید را از ما بگیرند

خواهر جواد حیدری، از جانباختگانِ خیزش سراسری با پخش ویدیویی از رَخس و شادی برادرش نوشت:
«اگرچه عزا بر سرمان ریخته‌اند، اما صدای حق طلبی مان را نمی‌توانند خاموش کنند! نمی‌گذاریم امید را از ما بگیرند که گوشه گیر شویم؛ که ماتم بگیریم.

برگرفته از «تلگرام»   چهارم دی ماه ۱۴۰۱



۱۴۰۱ آذر ۲۷, یکشنبه

زمزمه هایی درونی

بفرمایید چای بنوشید! کار دیگری جز آنکه تخم های خود را باد بزنید که نیاموخته اید. در برابر بیگانگان دست به سینه می شوید و هر چه دستور می دهند بالای چشم می نهید بی آنکه جیک تان درآید؛ ولی به ما زنان که می رسید، هم زبانی دراز دارید و هم  دست تان به روی مان باز است. خاک بر سرتان!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۱



پاسخی شاهانه

ـ امشب توانِ کار داری یا می خواهی باز هم زبان بریزی؟

ـ پذیرفته شد (approved).

ب. الف. بزرگمهر   ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۱

زیرنویس پرتور:

چارلز پادشاه بچه ننه ی انگلیس و «کامیلا» (ماده شتر پیر؟)، «دوشس کورنوال»، در جریانِ بازدید از جایی در کانون لندن، چای می نوشند.



۱۴۰۱ آذر ۲۲, سه‌شنبه

تا کی می خواهی این و آن را شاخ بزنی؟!

راه بیا جانورِ زبان نفهم؛ تا کی می خواهی این و آن را شاخ بزنی؟! هر جا هم که دستت می رسد، خیر سرت می رینی و همه جا را گُه می مالی. نترس! نمی خواهیم سرت را بِبُریم؛ هنوز وختش نیست. می خواهیم شاخ هایت را کوتاه کنیم ...

ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۱



۱۴۰۱ آذر ۲۱, دوشنبه

... حتا کون رهبر عطیم الشأن مان از شفافیت برق می زند

«شفافیت یک اصل وارداتی به فرهنگ و قوانین و مقررات ما نیست بلکه ریشه در فرهنگ دینی و اسلامی ما دارد.»* حتا کون رهبر عطیم الشأن مان که برخی مغرضین می گویند گُهی است و اینجا آنجا پول چال کرده از شفافیت برق می زند. می گویید نه از سردمداران آمریکا و انگلیس و اینا بپرسید تا روشن شوید. درباره ی فساد هم بیهوده سخن نگویید؛ پول و مال از دست رفته، کار جنّ و پری است که ما را مظلوم یافته و چپ و راست به بیت المال دستبرد می زنند. چرا بیش تر این پول و مال ها سر از کانادا و ممالک محروسه ی دشمن خونی مان: آمریکای ملعون درمی آورد، امام زمان عجل الله تعالی و فرجه الشریف که سهل است، خود خدا نیز سر درنمی آورد؛ وگرنه، شیطان که جنّی ناچیز بیش نیست، نمی توانست خودش را یکی از فرشتگان مقرب جا بزند و حضرت آدم علیه السلام را بفریبد. با این همه، آن حضرت هنگام بیرون رانده شدن از بهشت و فرودی دردناک بر روی زمین،** تنها یکبار سرش به آن سنگ سیاه مقدس خورد و آدم شد؛ ولی ما با آنکه همگی تخم و ترکه ی آن حضرتیم و بارها و بارها سرمان با سنگ و کلوخ آشنا شده، هنوز آدم نشده ایم.

از زبان این مادربخطای نادان و پررو که به آسانی آب خوردن، دروغ های شاخدار سر هم می کند:

ب. الف. بزرگمهر   ۲۱ آذر ماه ۱۴۰۱

* ابراهیم رییسی، بامداد روز ۲۰ آذر ماه ۱۴۰۱ با بر زبان راندن اینکه «در نظام جمهوری اسلامی اساس بر آن است که مردم در جریان گردش اطلاعات قرار گیرند»، گفت: «شفافیت یک اصل وارداتی به فرهنگ و قوانین و مقررات ما نیست، بلکه ریشه در فرهنگ دینی و اسلامی ما دارد.» وی در پی افزود:
«در قانون اساسی و قوانین موضوعه مقرر شده که مردم باید در جریان قراردادها و پیمان‌ها و نیز فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی قرار گیرند، مگر آن مواردی که به تعبیر امیرالمومنین علی احتمال سوء استفاده دشمن از آنها وجود دارد. ما بر محترم شمرده شدن حریم شخصی و خصوصی در جمهوری اسلامی تأکید می کنیم. قانون اساسی حریم شخصی افراد را محترم شمرده اما غیر از آن آنچه در فضای عمومی جامعه می‌گذرد و از جمله تصمیم‌گیری‌ها برای کشور و مردم کاملا شفاف است و از جمله مجلس در جمهوری اسلامی ایران اساسا با شفافیت متولد شد. در قوه قضائیه استنطاق از متهم غیرعلنی است؛ اما زمانی که حکم به قطعیت برسد، قانون حکم به شفافیت داده است. بر اساس قانون زمانی که حکم به قطعیت برسد باید شفاف اعلام شود. همچنین دادگاه‌هایی که قاضی صلاح بداند نیز می‌توانند علنی برگزار شوند. در دستگاه اجرایی نیز اصل بر شفافیت در روند امور و اطلاع یافتن همگان از جذب، گزینش، انتصاب، ارتقا، به کارگیری، برنامه و پیشرفت کار و شاخص‌های کیفی و کمی است. شفافیت می‌تواند باعث واقعی شدن رقابت شود تا همه بتوانند ظرفیت‌های خود را برای کار بهتر و برتر ارائه کنند و امکان مشارکت به شکل برابر برای همه ایجاد شود. هیچ مدیری نباید در برابر فساد حساسیت نداشته باشد. او نباید اجازه دهد کوچکترین فسادی در مجموعه‌اش باشد. نظام جمهوری اسلامی هاضمه‌اش فساد نمی‌پذیرد. البته اگر در گوشه و کنار فساد پیدا شود، برخورد می‌شود، اما اگر کسی تصور کند با چند گزارش فساد فراگیر است، نادرست است.» برگرفته از «چوب دو سر گُه»   ۲۰ آذر ماه ۱۴۰۱

** بگمان بسیار با لگد یا اُردنگی یکی از فرشتگان مُقَرَّب بارگاه الهی

۱۴۰۱ آذر ۲۰, یکشنبه

بوی شقایق وحشی

اندوهمان نیست
از اینکه برای عشق
تکفیر میشویم؛

خوشبختیم چون
خوابهای مان بوی
شقایق وحشی می‌دهد
و رویاهای عاشقانه‌ی ما را
نمی‌شود تفتیش کرد.

ما روزی مثل خورشید
طلوع میکنیم
حتا روزی که نباشیم ...

ایراندخت

برگرفته از «تلگرام»    ۲۰ آذر ماه ۱۴۰۱ (برنام را از بوم برگزیده ام.  ب. الف. بزرگمهر)

سخت تر از نرمش های حقیرانه در برابر خداوندان سرمایه ی جهان نیست

می بینی کیر خرِ بی پدر مادر؟ دختران دانشجو گیسوان نازنین خود را به درخت آویخته اند. تو هم بیا و یکبار هم شده در زندگی سر تا پا آلوده ات مرد باش و بجای آویزان کردن جوانان دلاور مردم از دار و درخت، ریشت را بتراش و جایی در پشت بام ولایت، آنجا که دختران دلاور دیگری خودکُشی شدند، بیاویز: نشانه ای از درخواستی آشتی جویانه و توبه به درگاه توده های مردم ایران برای بخشودن گناهانِ بی شمارت. نترس! سخت تر از نرمش های حقیرانه و پی در پی در برابر خداوندان سرمایه ی جهان برای پشتِ در نماندن نیست. نگران فرشته های الهی انباشته در ریشت هم نباش! بزودی پناهگاهی در جایی دیگر خواهند یافت و از رنج و شکنجه ی گوش سپردن به بیانات مُشعشعانه ات که گوش آن ها را بیش از همه آزرده، آسوده خواهند شد.  

ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ آذر ماه ۱۴۰۱

زیرنویس پرتور:

آویزان کردن گیسوان بریده شده در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

۱۴۰۱ آذر ۱۳, یکشنبه

سرودی جانبخش برای آینده ای دور و نزدیک

آهنگ انقلابی «کاتیوشا» از سرودهای ساخته شده (۱۹۳۸) در «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» به انگیزشِ پیکار با «فاشیسم» در «جنگ جهانی دوم»که در روزهای گذشته از سوی رزمندگان انقلابی در خیابان‌های مهاباد پخش و خوانده شد.

برگرفته از «تلگرام»  چهارم آذر ماه ۱۴۰۱ (برنام از آن من است.  ب. الف. بزرگمهر)

پی افزوده:

نخست دستیابی به رهبری طبقه کارگر در جنبش کنونی که بدون آن نه تنها انقلابی در کار نخواهد بود که جنبش کنونی به هرج و مرجی دلخواه کشورهای امپریالیستی و مزدوران شان در بدنه و پیرامون رژیم پوشالی دزدان اسلام پییشه کشیده شده، تکه پاره شدن ایران زمین و گسستگی پیوندهای دیرینه ی خلق های میهن مان را در پی خواهد داشت.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان

ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ آذر ماه ۱۴۰۱

ویدئوی پیوست («تلگرام»  چهارم آذر ماه ۱۴۰۱): سرودی جانبخش برای آینده ای دور و نزدیک



آموزشی رایگان برای زنانی که هنوز زبان نگشوده اند

آموزشی رایگان برای زنانی که هنوز زبان نگشوده اند؛ آموزشی که حتا برای بسیاری از «پنگوئن» های کون گُنده ی درون و پیرامونِ رژیم خرموش پرور نیز سودمند خواهد بود.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ آذر ماه ۱۴۰۱

ویدئوی پیوست (برگرفته از «تلگرام»): آموزشی رایگان برای زنانی که هنوز زبان نگشوده اند



۱۴۰۱ آذر ۸, سه‌شنبه

چو آبی که از سر گذشت، چه یک گز چه سَد گز

کاسه های داغ تر از آش روسی، نان و نوای چرب و نرم تری از آشفته بازار ایران می جویند

کاسه های داغ تر از آش روسی، نان و نوای چرب و نرم تری از آشفته بازارِ ایرانِ همچنان گرفتار در چنگِ خرموش های دزد اسلام پیشه می جویند (پرتور پیوست).* از دید من و بیگمان شمار انبوهی از ایرانیانِ درگیر با رژیم پوشالی و سرسپرده به بیگانگانِ اسلام پیشگانی یکی از دیگری دزدتر و آدمکش تر که دست شان بخون بهترین فرزندان ایران زمین آلوده است و همچنان با ناجوانمردی و زیر پا نهادنِ حتا پیش پا افتاده ترین هنجارهای شناخته ی شده ی هوده ی آدمی، آدمکشی های شان را پی می گیرند، چنان گروه هایی ورزشی از فوتبال گرفته تا دیگر رشته ها نمی بایستی و نباید در این بازه ی تاریخی بس ناگوار، دردناک و خون چکان به چنین هماوردی های جهانی زیر نام «تیم ملی ایران» پای نهند و در کردار، خواه ناخواه، بازیچه ی دست و ابزاری برای خودنمایی تبهکارترین و آلوده ترین رژیم تاریخ میهنِ بلاگرفته مان که سخت در پی بهبودِ چهره نفرت برانگیز خویش و رنگ و آب لایه (لعاب) ای تازه به آن دادن هستند، شوند؛ ولی در همبود و هازمانی که با همه ی کوشش های تاریخی خود، همچنان نشانه هایی از بارِ تاریخی توسری خوری و خاموش ماندن در برابر ستم و بیدادگری را دربردارد از چند فوتبالیست چه چشمداشتی؟ آن ها نیز از دل چنین همبود و هازمانی بیرون آمده اند؛ بماند که افزون بر این، نمی توانند از ناندانی سر تا پا آلوده به رنگ و نیرنگ و تبهکاری های گسترده در پهنه ی جهانی رشته ای ورزشی که تنها نامی از آن را بر دوش می کشد و سر تا پای آن داد و ستدی پلشت و آلوده بیش نیست، دل بکنند.

به هر رو، آن ها باید این را بدانند و نمی توانند چشم بر آن ببندند که کار آن ها بسود چنان رژیمی سزاوار سرنگونی بی درنگ بوده و خواهد بود؛ ننگی تاریخی که کوچکی و بزرگی آن، چو آبی که از سر گذشت، چه یک گز چه سَد گز، چندان برجسته نیست.    

ب. الف. بزرگمهر   هشتم آذر ماه ۱۴۰۱

* در کانون مسکو، برنما (بَنِر) هایی با جُستار پشتیبانی از «تیم ملی فوتبال ایران» [بخوان: تیم ملی جمهوری دزدان اسلام پیشه ی همچنان فرمانروا بر ایران!] پخش شده است: «ایران دل روسیه با توست». این تیم در سومین دیدار خود در جام جهانی امشب، سه‌شنبه ۸ آذر ماه ۱۴۰۱ رویاروی «تیم فوتبال ایالات متحد» خواهد بود.

گزیده ای برگرفته از «چوب دو سر گُه»   هشتم آذر ماه ۱۴۰۱ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برجسته نمایی های بوم نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۱ آذر ۴, جمعه

ما این همه شاخ را برنمی تابیم! ـ بازپخشش

از دوران جنگ جهانی دوم به این سو، آقای جهان بوده ایم و می خواهیم همچنان باشیم.

به ما هشدار داده و می دهند که جنگ بازرگانی به جنگ نظامی می انجامد؛ انگار ما نمی دانیم؟! ما می دانیم؛ ولی آیا چاره ای دیگر داریم؟! زمین زیر پای مان آشکارا می لرزد؛ شاخ هایی بزرگ تر و نیرومندتر به شاخ های پیشین افزوده شده اند که سرمایه های مان و و همراه با آن، شیوه های رهبری اقتصادی، فن آوری و بسیاری دستاوردهای دیگرمان را قورت می دهند و هر روز بیش تر نیرو می گیرند. کار بجایی رسیده است که ساز و کارهای اندیشیده شده و ساخته و پرداخته از سوی خودمان در گذشته از آن میان، «سازمان بازرگانی جهانی»، دیگر نه تنها پاسخگوی نیازمندی های مان نیست که تراز وابستگی های بس سودمند دیگران به ما را نیز بسود آن ها واژگون نموده است. بسیاری از آن ها نه تنها دیگر «گاو شیرده» ما بشمار نمی آیند که به پستان خودمان چون گاوی شیرده چسبیده، شیره ی جان مان را می مکند. ما چنین شاخ هایی را برنمی تابیم و در نخستین گام، حتا اگر با روند جهانی شدن سرمایه سازگار نباشد، باید جلوی فرار سرمایه های مان به کشورهای با نیروی کار ارزان بهاتر را بگیریم. من، خود گرگی باران دیده و بازرگانی بی پدرمادرم! به من می خواهید آموزش بدهید؟! چه باک که جنگ بازرگانی به جنگ نظامی می انجامد! ما باید شاخ چینی ها را بشکنیم و اگر افسار کارها در اینجا، همه سویه دست خودم بود، دیگر شاخ های همپیمان خودمان و اروپای باختری که شاخ این ها نیز درازتر شده را نیز از قانون تازه نادیده نمی گرفتم. بیگمان این نکته را بدیده گرفته اید که چنین نادیده گرفتنی گذراست و هر آن، هنگامش برسد، شما مادر ...ها نیز باید همان تعرفه ها را هرچند برای تان سنگین باشد، بپردازید. از جنگ نظامی بیمناکید؟ خوب، باشید! این دشواری خودِ شماست و فراموش هم نکنید که چون دو جنگ جهانی گذشته، این شمایید که در کانونِ درگیری های آینده جای دارید؛ نه ما در این سوی اقیانوس. بگمانم اینک خوب دریافته باشید، چرا من به نمایندگی از سوی کلان سرمایه داران خودمان، چنین سیاستی در پیش گرفته ام:
ما این همه شاخ که فرمانروایی دلار بر جهان را نیز با بیم روبرو ساخته، برنمی تابیم! از دوران جنگ جهانی دوم به این سو، آقای جهان بوده ایم و می خواهیم همچنان باشیم.

از زبان لات بی سر و پای «یانکی»:     ب. الف. بزرگمهر   چهارم فروردین ماه ۱۳۹۷

زیرنویس تصویر:
دونالد ترامپ [بخوان: لات بی سر و پای «یانکی»!]، روز پنجشنبه ی گذشته، فرمان به اجرا درآوردنِ تعرفه ۵۰ میلیارد دلاری بر کالاهای چینی را دستینه کرد؛ همچنین بر بنیادِ پیمانی گذرا، تعرفه های تازه ی فولاد و آلومینیوم، کشورهای اروپایی، استرالیا، کره جنوبی و برخی دیگر از کشورهای همپیمان با «یانکی» ها را دربرنمی گیرد. (بنیاد خبر از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» به تاریخ دوم فروردین ماه ۱۳۹۷ برگرفته شده و از سوی اینجانب، فشرده و بازنویسی شده است.  ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۱ آذر ۳, پنجشنبه

وضعیت قرمز

برگرفته از «تلگرام»   سوم آذر ماه ۱۴۰۱

یاد همه ی جانباختگان جنبش انقلابی ایران زنده!

ب. الف. بزرگمهر   سوم آذر ماه ۱۴۰۱

ویدئوی پیوست: وضعیت قرمز



بیانیه «کانون صنفی معلمان اسلامشهر» در محکومیت کشتار و سرکوب خونین مردم مناطق کردنشین ایران زمین

اعتراضات سراسری ایرانیان در حالی وارد ماه سوم خود شده است که همه روزه بر تعداد شهرها و مناطق مختلف فارغ از زبان و مذهب و قومیتی و تحت لوا و شعار «آزادی و برابری» برای همه ی ایران، گسترده تر می شود و اعتصاباتی که پیش از این پراکنده و بی رمق بود، ابعاد گسترده ای یافته و صنایع حساس و بزرگ نفتی و پتروشیمی، قطعه سازی و خودروسازی‌‌ها و حمل و نقل جاده‌ای را نیز در برگرفته است؛ و این همه، نشان از ویرانی اعتماد مردم به حاکمیتی ست که مدتهاست به جای تدبیر در الگوی رفتاری اش، تحقیر را تقیه ی ریاکاری اش کرده است.

بازداشت‌های خودسرانه و بی منطق و روانه کردن هزاران نفر به بازداشتگاه هایی که از حداقل استاندارد و امکانات برخوردار نیستند، تشکیل دادگاه هایی بدون حضور رسانه های آزاد و مستقل و صدور احکامی چون محاربه و «افساد فی الارض»، بر طبل توخالی و نه دیگر هراس انگیز مرگ می کوبند!

سرکوب خونین و استفاده از ادوات نیمه سنگین و سلاح‌های جنگی علیه شهروندان کردنشین در چند استان کشورمان توسط نیروهای تامین امنیت کشور! (سپاه، بسیج و ...)، مشروعیت نهادهایی مانند «شورای عالی امنیت ملی» و دولت را بیش از پیش زیر سوال برده است.

کشتار وحشیانه، یورش به منازل مردم، تیراندازی به سوی منازل و آسیب به اموال شهروندان، اعمال شنیعی هستند که در برنامه روزانه و شبانه حکومت گنجانده شده و علیرغم کنترل شدید فضای مجازی اندک ویدیو‌هایی که با این مضامین همرسانی می‌شود، نگرانی‌ها را تشدید کرده است.

ماکت تبلیغاتی نابخردانه و هشدار و بیمِ «سوریه سازی» که ماه هاست «صدا و سیما» بخورد مردم می دهد، عملا توسط نیروهای نظامی و ضد مردمی در حال اجرا و با نظارت حاکمان در شهرهای کردنشین در شرف تحویل اند تا اگر از پس شعار ساخت یک میلیون واحد مسکونی در سال بر نمی آیند، در ویرانی شهرها با عزمی راسخ اهل عملند و نه شعار.

جنازه دزدی و حمله به مراسم عزادارانی که عزیزانشان با دستان خون‌آلوده ی عوامل حاکمیت به قتل رسیده‌اند با هیچکدام از موازین اسلامی و انسانی تطابق ندارد و این نیز تابلویی واضح از حمل تابوت شعائر دینی حکومتی ست که قرار بود دین و دنیای مان را بسازد.

حاکمیت بهتر است دست از گلوی این مردم داغدار بردارد و هزینه های جانی، مالی و روانی تحمیلی را متوقف کند و تجربه ی مکتوب تاریخ بشری را ورق بزند تا در آینه ی عادل تاریخ ببیند که با هیچ سلاحی نمی توان بر اراده ی ملت ها مسلط شد. ما عمیقا بر این باوریم که شاید حکومت با سرنیزه برای مدت محدودی میسر باشد، اما هرگز قابل اتکا نیست.

«کانون صنفی فرهنگیان اسلامشهر» به حاکمان هشدار  می دهد که هر چه سریعتر نیروهای امنیتی و نیابتی و سپاه پاسداران  را از شهرها و مناطق کردنشین خارج کرده و دست از کشتار کودکان و نوجوانان این سرزمین بردارد و یقین بداند آتش خشم مردمی که عزیزان شان را در خیابان های سرخ کردستان و بلوچستان و تمام مام وطن از دست می دهند، خاموش شدنی نیست و به یقین سرانجام سخت تری برای مسببان شرایط موجود خواهد داشت.

«کانون صنفی فرهنگیان اسلامشهر» ضمن محکومیت جنایات وحشیانه حاکمیت نسبت به آحاد مردم بویژه هموطنان کردنشین، ضمن اعلام حمایت از اعتراضات و اعتصابات حق طلبانه مردم کردستان و آحاد مردم شریف ایران، از تمامی معلمان شاغل و بازنشسته و اقشار تاثیرگذار جامعه می‌خواهد که نسبت به جنایات حکومتی در مناطق مختلف کردستان، مخصوصا کشتن کودکان و نوجوانان سکوت نکرده و در رساندن صدای مظلومان از تمام امکانات استفاده نمایند.

این کانون، سکوت دفتر «سازمان یونیسف» در ایران و سایر نهادهای بین‌المللی را محکوم کرده و خواستار واکنش و اقدامات لازم پیرامون حوادثی شد که پس از گذشت بیش از دوماه همچنان ابعاد غیر انسانی آن در خلق فجایع عمیق تر و گسترده تر می شود.

حکومت درحالی مشغول به اتهام زنی های بی اساس به اقوام مختلف کشور است که مرزنشینان که آخرین مقاومت کنندگان و ایستادگان در برابر دشمنان تاریخی ایران بوده اند و سد رسوخ ناپذیری بوده اند که باخون خود مُرَسَّم خط سرخ وطن بوده اند و معنابخش ایران جغرافیایی و فرهنگی و قطعا بیش از مرکز نشینان فدایی و علاقه مند وطنی هستند که پدران و مادران شان برای حفظ خط مرزی ایران جان ها فدا کرده و می کنند و تمام ایران با شعار «از کردستان تا زاهدان جانم فدای ایران»، مهر تاییدی ست بر یکپارچگی و پیوستگی ملت ایران.

«کانون صنفی فرهنگیان اسلامشهر»   چهارشنبه ۲ آذر ۱۴۰۱

برگرفته از «تلگرام»   سوم آذر ماه ۱۴۰۱

این بیانیه  بویژه در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب تا اندازه ای ویرایش شده است.  ب. الف. بزرگمهر

۱۴۰۱ آذر ۲, چهارشنبه

جای شُکرش باقی است که دَم و دستگاه عظیم خیمه و خرگاه نظام را با گاوداری جابجا نگرفته اند

معاون رییس جمهور ایران درباره ادامه مذاکرات با آژانس در شرایط فعلی و موضوع سفر بازرسان به تهران گفت: «ما اعلام کردیم آقای گروسی اگر می‌خواهند می‌توانند به ایران بیایند. همچنین درباره مذاکرات با آژانس گفته بودیم که به موارد ادعایی و سوالات، پاسخ داده شده است اما اینکه آژانس قانع نشده و به دنبال آن ملاحظاتی از سوی سه کشور اروپایی و آمریکا شکل گرفت تا از این مساله به عنوان اهرم فشار استفاده کنند، درست نیست.» وی تاکید کرد که ما نمی‌توانیم بپذیریم آنها بیایند بگویند ایران «سایت اعلام نشده» دارد. جایی که گاوداری است و آهن قراضه در آن می‌فروشند، چطور می‌تواند سایت هسته‌ای باشد؟ چرا موارد اتهامی که تولیدکننده آنها یک جریان تروریستی است و در کشور ما اقدام به ترور دانشمندان ما کرده و انفجار و خرابکاری هسته‌ای انجام داده و با صدای بلند هم می‌گوید، من این کار را کردم، اینقدر راحت می‌تواند اتهام ناروای خود را پیش ببرد؟*

دنباله ی گفته های این کارگزارِ کودنِ نظام چنین از آب درمی آید:
جای شُکرش باقی است که هنوز دَم و دستگاه عظیم خیمه و خرگاه نظام را با گاوداری جابجا نگرفته اند؛ اگر خدای ناکرده کار به اینجا بکشد، رهبر مُعَظّم را در جایگاه پاسخگویی خواهند نشاند و خدا را چه دیدی؟ با لگدمال کردن یکی دیگر از دایره های قرمز نظام، برای چندمین بار به نرمش قهرمانانه واخواهند داشت. این نیز بماند و ما نیز از آن سردرنمی آوریم که چرا در یک گاوداری، آهن قراضه داد و ستد می کنند؟!

ب. الف. بزرگمهر   دوم آذر ماه ۱۴۰۱

* گزیده ای برگرفته از گزارش « رئیس سازمان انرژی اتمی: یک گاوداری را سایت اتمی اعلام می کنند» در «چوب دو سر گُه»  دوم آذر ماه ۱۴۰۱ (برجسته نمایی های بوم آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۱ آذر ۱, سه‌شنبه

خدایا مردگان مان را ببخش و بیامرز

وامانده ترین خلق ها و ملت های جهان

هر بار که چنین پرتورهایی می بینم، غمی سنگین بجانم می نشیند؛* در همه جای آنچه به «جهان اسلام» نامور شده، همین روز و روزگار فرمانرواست و هر بار درپی رویداد ناگواری زیست بومی، چون زمین لرزه، تندآب، آتشفشانی یا رخدادهای پیامدِ کاستی ها و ندانمکاری های سر زده از خودِ آدمی، چون فرو ریختن ساختمانی بلند به شوند فرسودگی و ... همین است. شاید افزون بر فرآوری شمار بسیاری فرزندِ از همان نخست گرسنه و بیمار، نماز به درگاه خداوندی تمرگیده بر تخت عرش در جایی میان آسمان بی پایان بهترین کاری است که آموخته اند و آن را بی کم و کاست به انجام می رسانند:
الله اکبر! دو رکعت نماز مرده می خوانم «قُربة إلی الله»؛ خدایا مردگان مان را ببخش و بیامرز!

کمی آنسوتر (در ترازی به پهنای زمینِ پهناور)، در ژاپن با فن آوری هایی پیشرفته از آن میان، برای جلوگیری از آسیب های زمین لرزه، توانسته اند ساختمان ها و سازه هایی بسازند که در برابر زمین لرزه های سهمگین ۸ و حتا ۹ ریشتری تاب می آورند؛ بی آنکه خون از بینی کسی بریزد. پاسخ به چرایی آن در این سو، در جهانی اسلام زده، پیشاپیش روشن است:
الله مُسلمین را بسی بیش تر از «کُفّار» و «ناپاکان» (بزبان کژدم گزیده شان: «نَجِس» ها) دوست دارد و آن ها را زودتر به «جهان جاودانی» (جهانِ جان ننه شان: «باقی») فرامی خواند.

نمونه ای از همه سویه، روشن تر آن را در میهن بخت برگشته ی جودمان گواهیم:
درست بسان گَلّه ی گوسپندان که نیازمند چوپانی راهنما هستند، مُسلمین نیز برای هر کار کوچک یا بزرگی از چگونگی پا نهادن در آبریزگاه و شیوه ی پاک کردن کون خود پس از ریسیدن گرفته تا شناخت دوست از دشمن و افزودن بصیرت به «ولایت فقیه» نیازمندند؛ وگرنه، گم و گور شده، گرفتار «شیطان رجیم» می شوند که برای گمراه نمودن پاکدینان در هر گوشه ای کمین نموده است. پیامد همه ی این ها نیز بدرازای تاریخ، همین از آب درمی آید که می بینیم:
پدیداری و گسترش هازمان های کوجک و بزرگی که در همگی شان، نیمی از توده ی مردم، فرمانبر و توسری خورِ نیمی دیگرند و همه ی آن ها با هم توسری خور آقابالاسرهای خودی و نیازمند «ناپاکان» برای برآوردنِ گاه پیش پا افتاده ترین نیازمندی های شان: وامانده ترین خلق ها و ملت های جهان!

ب. الف. بزرگمهر   یکم آذر ماه ۱۴۰۱

* روستاییان، پس از زمین لرزه ی ۵.۶ ریشتری که ۲۲ نوامبر ۲۰۲۲ در «سیانجور» اندونزی به کشته شدنِ دستکم ۱۶۲ تن، زخمی شدن سدها تن و ناپدید شدن شماری دیگر انجامید، آیین نماز خاکسپاری را بجا می آورند. (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۱ آبان ۳۰, دوشنبه

نباید مردم مهربان، دلاور و بزرگوار کردستان را تنها نهاد

این چند گزاره را از سر ناچاری، شتابزده می نویسم:
نبرد میان مردم بپاخاسته ی ایران بویژه در کردستانِ دلاور و بزرگوار با تبهکارترین و پوشالی ترین رژیم تاریخ ایران که ناساز با همه ی داوهای دروغین اش، درکردار نخش گُرز تبهکاران نامور به «جامعه جهانی» را بر دوش دارد و چپ و راست توده های مردمِ بی هیچ جنگ ابزاری را به گلوله بسته و می کشد، فرازی نو یافته است. در این نبردِ همچنان نابرابر، سنگر نخستین از آنِ توده های مردم کردستان است که کم و بیش در همه جا از سنندج و مهاباد گرفته تا جوانرود و جاهای دیگر می کوشند تا مهار کوی و برزن و شهر زیستگاه خود را از چنگ نیروهای سرکوبگر برهانند که بی هیچ گمان و گفتگو به پیشروی جنبش انقلابی ایران کمک شایانی نموده و از این رو، پیروزی در آن از برجستگی ویژه ای برخوردار است. نباید این مردم مهربان، دلاور و بزرگوار را که در بازه های گوناگون تاریخی ایران، نخشی سرنوشت ساز در یکپارچگی میهن مان و همبستگی خلق های آن داشته و همچنان دارند، تنها نهاد. باید به هر گونه ای شدنی به یاری شان شتافت؛ خیابان های شهرها را بگونه ای انبوه پر نمود و جلوی جولان آزادانه ی مزدوران بسیجی و سپاهی سرکوبگر را گرفت؛ باید ایستاد و پایداری نمود؛ وگرنه، رژیم دزدان اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان که در میان شان شمار بسیاری از مزدوران دو یا چندملیتی کشورهای امپریالیستی لانه کرده و نخش آفرین پیشبرد آماج های دشمنان ایران و ایرانی هستند، کار را به فروپاشی ایران زمین خواهد کشاند.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان!

ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۱

۱۴۰۱ آبان ۲۸, شنبه

درودی از دل و جان به دلاورمردان و زنان ایذه

درودی از دل و جان به دلاورمردان و زنانِ شهر سرفراز ایذه؛ شهری که در سنجش نسبی بزرگای آن با دیگر شهرهای ایران، جانباختگان (شهیدان) بسیاری پیشکش جنبش بپاخاسته ی مردم ایران نموده و در آذرخش بی همتای سال ۱۳۹۶ برای نخستین بار نشان داد که می توان رژیم ددمنش دزدان اسلام پیشه را از فرمانروایی بزیر کشید و شکست داد.*

یاد جانباخته آبتین رحمانی زنده!

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان

ب. الف. بزرگمهر   ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۱

* «... راهپیمایی های توده های مردم در شهرها بهنگام خود می تواند و باید همانگونه که نمونه ای از آن در شهر قهرمان ایذه رخ داد با یورش به کانون های بنیادین رژیم در تهران و دیگر شهرها برای برانداختن رژیم سزاوارِ سرنگونی پی گرفته شود.» برگرفته از «جنبش کنونی مردم ایران را پاس داریم و به بار بنشانیم!» ب. الف. بزرگمهر   ۱۴ دی ماه ۱۳۹۶ 

http://www.behzadbozorgmehr.com/2018/01/blog-post_69.html 

***

آیین خاکسپاری زنده یاد آبتین رحمانی از جانباختگان پرخاش های توده ای در ایذه

برگرفته از «تلگرام» ۲۷ آبان ۱۴۰۱

ویدئوی پیوست: درودی از دل و جان به دلاورمردان و زنان ایذه



۱۴۰۱ آبان ۲۶, پنجشنبه

زنان دلاور ایران، پیشتاز جنبش انقلابی فرازیابنده

«یک دوره برای اینکه کسی را توصیف کنند، می گفتیم! خیلی مَرده! الان، مردی که جرأتِ جسارت و مردانگی داشته باشە، باید بهش بگیم: خیلی زن هستی! چون جسارت زنان، بسیار بالاتر از مردان است!» 

از گفته های پدر جانباخته انقلابمحمد حسن‌زاده، در آیین خاکسپاری پیکر پسر جوانش در بوکان

برگرفته از «تلگرام» ۲۶ آبان ۱۴۰۱

ویدئوی پیوست: زنان دلاور ایران، پیشتاز جنبش انقلابی فرازیابنده



روی حرف من حرف نزن، الف بچه!

روی حرف من حرف نزن، الف بچه! بزرگ تری گفته اند؛ کوچک تری گفته اند. از هر چیز دیگر هم بگذریم، من که موهایم را در آسیاب سپید نکرده ام ...

از زبان «پرزیدنت بادبادی»:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۶ آبان ماه ۱۴۰۱



۱۴۰۱ آبان ۲۳, دوشنبه

بَه بَه بَه! صَبحُکُمُ الله بالخیر و العافیه! چه نازنین انیسانی؟!

بَه بَه بَه! صَبحُکُمُ الله بالخیر و العافیه! چه نازنین اَنیسانی؟! انگار از خود بهشت به پیشواز ما آمده اند. افسوس که همه ی چشم ها و دوربین ها به ما دوخته شده و نمی توان از حدِّ شرعی و عرفی پا فراتر نهاد ...

از زمزمه های ذهنی شیخ زائد جدّ اندر جدّ زائد:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ آبان ماه ۱۴۰۱

پیشواز از «شیخ محمد بن زاید آل نهیان»، مِهتَر یکی از شیخک نشین های درون و پیرامون شاخاب پارس، در فرودگاه «بالی» (اندونزی)

۱۴۰۱ آبان ۲۲, یکشنبه

بیا نجات دهنده باشیم نه دنبال ناجی

در آن چند سالی که زندان اوین بودم تختم روبروی پنجره‌ای بود که نوک درختان چنار و بلندای تپه‌های اوین را می شد دید. روزی معاون رییس زندان، شخصی به نام مومنی با وقاحت می گفت دهه شصت سرباز اوین بوده و با موتور زندانیان را برای تیرباران به بالای همان تپه ها می برده؛ می گفت از بالای تپه‌ها تا جلوی درب زندان جوی خون جاری می شد که بعد از مدتی تصمیم گرفتند زندانیان را با چوبه دار اعدام کنند ...

بعد از آن، همیشه ناخودآگاه به آن تپه‌ها خیره می شدم، بغض می کردم. بوی خون حس میکردم و هر بار که حرف مومنی به خاطرم می آمد با خودم با آن تپه ها با کسانی که بر فراز آن تیرباران شدند، عهد می بستم که هرگز عقب نشینی نکنم و تا زنده ام به راهی که در آن قدم گذاشته ام ادامه دهم ... بعدها فهمیدم مریم اکبری منفرد هم که حالا سیزده سال است که زندانی ست، در تمام مدتی که در اوین بود (حدود دوازده سال) هر روز پنج صبح که از خواب بیدار می شد به همان تپه ها نگاه می کرد و با خود عهد می بست تا ابد دادخواه خون خواهر و برادرانش خواهد ماند ...

حالا هر گوشه شهر را که نگاه کنیم، یادی و اثری از عزیزیست که کشته شده؛ پدران و مادران آن ها همچون پدر مهرشاد، مادر مهسا، مادر پژمان، دوستان خدانور و… فیلم ها و عکس های آنان را منتشر می کنند. بسیاری از آنها جایی بودند که شاید ما هم روزی بودیم یا ممکن است در آینده باشیم. هر کجا قدم می گذاریم، رد خونی قبلا بر زمین بوده ... بیا پای روی این خونها نگذاریم؛ بیا با آنها عهد ببندیم که دادخواه شان باشیم؛ بیا که برخیزیم و نگذاریم خون این عزیزان پایمال شود ... بیا نجات دهنده باشیم نه دنبال ناجی ...

برگرفته از «تلگرام» (از صفحه اینستاگرام آتنا دائمی)  ۲۱ آبان ماه ۱۴۰۱

برنام را از بوم برگزیده ام.  ب. الف. بزرگمهر

ترانه‌ی ترکی ماهی سیاه کوچولو

کاری از نوید مثمر

زیرنویس پارسی

برگرفته از «تلگرام»   ۲۲ آبان ماه ۱۴۰۱

ویدئوی پیوست: ترانه‌ی ترکی ماهی سیاه کوچولو




۱۴۰۱ آبان ۲۱, شنبه

درود بر بزرگمنشی شان که دلاورانه به جنگ ابزار دست یازیدند

درود بر بزرگمنشی شان که دلاورانه به جنگ ابزار دست یازیدند. رژیم خرموش پرور فرمانروا بر میهن مان، راهی جز این جلوی پای توده های مردم بپاخاسته ننهاده است؛ راهی که باید آن را پی گرفت و به سرانجام رساند؛ وگرنه، دوباره جان می گیرند و کُشت و کشتارهای دامنه دارتر از گذشته براه خواهند انداخت.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۱ آبان ماه ۱۴۰۱

دو زندانی سیاسی به نام های اسحاق آسکانی (سمت چپ) و راشد بلوچ، روز ۱۷ آبان در «زندان مرکزی زاهدان» بدار آویخته شدند. این دو زندانی از سوی دستگاه امنیتی متهم شده بودند که ۴ تن از گماشتگان [جان ننه شان:] انتظامی را کشته و شماری دیگر از آنان را زخمی کرده‌اند.

برگرفته از «تلگرام»   ۲۰ آبان ماه ۱۴۰۱

درست بسان لاتی که چند پنج سیری پشت سرِ هم بالا انداخته، کسی جلودارش نیست

درست بسان لاتی که چند پنج سیری پشت سرِ هم بالا انداخته، کسی جلودارش نیست؛ افزون بر اینکه سمت و سو نیز حالیش نیست و می تواند یِهو سرِ خر را از باختر برگردانده به سینه ی خاور بکوبد.

از زبان این سردار چاخان پنج سیری:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۱ آبان ماه ۱۴۰۱

سردار امیرعلی حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد ایران موشک بالستیک هایپرسونیک برای مقابله با سپرهای دفاعی هوایی ساخته است. وی افزود:
«این موشک جدید از همه سامانه‌های سپر موشکی عبور می‌کند و فکر نمی‌کنم تا ده ها سال بعد هم فناوری پیدا شود که بتواند با آن مقابله کند ... این موشک، سامانه‌های ضد موشکی دشمن را هدف قرار می‌دهد و یک جهش بزرگ نسلی در حوزه موشکی است.»  برگرفته از «چوب دو سر گُه»   ۱۹ آبان ماه ۱۴۰۱  (با اندک ویرایش و فشرده نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۱ آبان ۱۵, یکشنبه

بزرگ ترین و ارزشمندترین دستاورد تاریخ آدمی ـ بازپخشش

به بهانه ی گفته های ولادیمیر پوتین*

رویش و گسترش «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» با همه ی نارسایی ها و کاستی هایی که به آن دچار شد، بزرگ ترین و ارزشمندترین دستاورد تاریخ آدمی بود و همچنان هست. چنین دستاوردی، آنچه در «کمون پاریس» به سرانجام دلخواه توده های کار و رنج نرسید را به فرجامی شایسته رساند و «سوسیالیسم دانشورانه» («مارکسیسم ـ لنینیسم») را در کردار سبز نمود. به شَوَندهای بسیاری از همه برجسته تر، نقش تبهکارانه ی «سوسیال دمکراسی» در کژدیسه نمودن بنیادهای «سوسیالیسم دانشورانه» که همچنان نیز پی گرفته می شود، می توانم بی هیچ دودلی بگویم:
چنانچه پیروزی درخشانِ تاریخیِ «حزب بلشویک» برهبری خردمندانه و کارآمدِ دانشمندِ تیزبینِ انقلابی: «و. ای. لنین» در کار نبود و «سوسیالیسم دانشورانه» برای نخستین بار، جامه ی کردار نمی پوشید، آموزش های «مارکس» و «انگلس» با همه ی باریکی شان، اگر نگویم به بوته ی فراموشی سپرده می شد که زیر خروارها لای و لجن اندیشه پردازی های مزدوران دانشگاه دیده ی سرمایه در کالبد «چپ» که هم اکنون نیز گواه آنیم، بگور سپرده می شد و بیرون کشیدن آن، چه بسا شدنی نبود.   

پیش بسوی برپایی سوسیالیسمی پویا و کنشگر از درون در گستره ای جهانی!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ اسپند ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/03/blog-post_65.html

* «اتحاد جماهیر شوروی» با اینکه همیشه در راهبست (تحریم) بود، گسترش یافت و به کامیابی های چشمگیری دست یافت. حتا پس از سال های دهه ی نود، راهبست ها بود و پس از آن به دوران تازه پای نهاد.

از گفته های ولادیمیر پوتین در گفتگو با مِهتَرِ جمهور «روسیه سپید» («بلاروس»)، برگرفته از گزارشی شلخته در «اسپوتنیک»  ۲۰ اسپند ماه ۱۴۰۰

نُختِه کور

نام اثر: نقطه کور

کلام و اجرا: توماج صالحی

توماج صالحی هنرمند و خواننده رپ، یکی از تازه ترین کارهای خود به نام «نقطه کور» را به زندانیان سیاسی پیشکش کرد:
«اولین ورودم به زندان توی یک سالگیم بود؛ در آغوش مادر. اتهامِ مادر: دشمنی با نظام، کمک مالی به خانواده‌های زندانیان سیاسی. جهان پُر از نقاطِ کور است. ظلم، ذاتاً به نقطه کور کشش دارد؛ جایی که صدای مظلوم راحت‌تر خفه می‌شود؛ جایی که نور نیست. پیشکشی برای تمام زندانیانِ سیاسی» از «اینستاگرام» وی، برگرفته از «تلگرام»   ۱۴ آبان ماه ۱۴۰۱

از دید من، این کار هنرمندانه که بازتابی از رنج ها و بدبختی های گرانبار شده ی توده های مردم ایران در زیر چکمه ی رژیمی ددمنش را دربردارد، ماندنی خواهد شد.

همینجا و به همین بهانه، درودی جانانه برای چنان مادری جانفشان می فرستم و برای توماج هنرمند نیز پیشرفت های بیش تر در کار و زندگی آرزومندم.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ آبان ماه ۱۴۰۱

* «نقطه» واژه ای در بنیاد خود پارسی است (نُختِه) که بگمان بسیار نیرومند از سوی ایرانیان خودشیرین بکار گرفته شده در دستگاه های دیوانسالاری فرمانروایان «اُموی» و «عباسی» و پس از آن بسان بسیاری دیگر از واژه های دگردیسیده ی پارسی، ریخت و رویی عربی یافته است.

ویدئوی پیوست: نُختِه کور



برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!