«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ تیر ۲۶, شنبه

این رخدادها تنها دل دادن و قلوه گرفتن با کارمندی تو دل برو نبود ...

«من خودم دستیار آزمایشگاه بودم؛ من یک ꞌایمنی شناس ساختارهای زندهꞌ (ꞌایمونولوژیستꞌ) هستم و در آزمایشگاه کار می کردم؛  در آنجا گاهی پیشامدهایی رخ می داد ... ما به داده های روشنی درباره ی چند و چون این آزمایشگاه [شهر ووهان چین] پیش از همه گیری و در آغاز آن نیازمندیم. اگر داده هایی رسا (كامل) دریافت کنیم، می توانیم خاستگاه آزمایشگاهی ꞌکووید ۱۹ꞌ [بخوان: ꞌسارس ـ ۲ꞌ] را نادیده بگیریم (رد كنیم)»*

دنباله ی گفته های «چراغ گردسوز»:
این رخدادها تنها دل دادن و قلوه گرفتن فلان مِهتَرِ آزمایشگاه یا دستیارش با کارمندی تو دل برو نبود؛ چیزهای دیگری هم رخ می دادند، به عنوان نمونه، آقایی خرپول یا بیش تر وخت ها دستیارانِ مزدبگیرِ وی آنجا می آمدند و خواهان انگولک این یا آن ویروس به بهانه ی نیکوکاری و کمک به تنگدستان بیمار می شدند؛ خوب! روشن است که ویروس را اگر انگولک کنی، دیگر سر جای خودش بند نمی شود؛ بیرون می پرد و به هوا خوری می رود ...

ب. الف. بزرگمهر  ۲۶ تیر ماه ۱۴۰۰

* از گفته های مِهتَرِ ابزار دستِ «سازمان جهانی بهداشت»: «تدروس آدانوم چراغ گردسوز»  برگرفته از «اسپوتنیک»   ۲۵ تیر ماه ۱۴۰۰(با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب؛ برجسته نمایی درون [ ] نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!