«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ شهریور ۲۰, سه‌شنبه

کودکان رنج با خوشبختی های کوچک شان ... ـ بازپخشش

در سرزمین های شان، هر روز معدنی تازه به بهره برداری می رسد و همراه با آن، آلودگی زیست بوم از آب های زیرزمینی و رودخانه ها گرفته تا هوا، گریز و نابودی جانداران و گاه آدمیانی که زمین های کشاورزی شان، فرآورده هایی زهرآگین به بار می آورد؛ چون گذشته، دیگر نمی توانند ماهی بگیرند یا از همه بدتر، ناچارند زمین های خود را به خداوندان زر و زور و نیرنگ واگذارند. "خوشبخت" ترین شان، کسانی هستند که در آن معادن یا بنگاه های وابسته به شرکت های سترگ امپریالیستی به کارهای کمرشکن تن می دهند تا چرخ زندگی، همچنان بچرخد؛ چرخی که کودکان، بخشی ناگسستنی از آن است؛ نیروی کاری ارزان که به آن چرخه، آرش و مانشی دوگانه همراه با بیم و امید می بخشد:
کودکان رنج با خوشبختی های کوچک شان که گاه بگونه ای نسنجیدنی، بزرگ تر از بزرگ ترین خوشبختی های کودکانی از گونه ی دیگر است ...

ب. الف. بزرگمهر    ۱۲ دی ماه ۱۳۹۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/01/blog-post_28.html



خودمان گورتان را خواهیم کند ... ـ بازپخشش

ماشاء الله سیر و پُر خورده اید! بحمدلله کم و کسری هم که ندارید؛ انشاء الله گورتان را از کشورمان گم می کنید! نه؟! خودمان گورتان را خواهیم کند و چال تان می کنیم.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/11/blog-post_41.html

زیرنویس تصویر:

فرزند کارگری از شوش



جلوگیری از جنگ جهانی، نیازی بی درنگ و روزافزون ـ بازپخشش

جلوگیری از جنگ جهانی برانگیخته شده از سوی امپریالیست ها، نیاز بی درنگ امروز همه ی مردم جهان است؛ فردای روزگار دیر خواهد بود

از دید من، این ناهمداستانی از برجستگی شایان درنگی برای جلوگیری از جنگ جهانی و امنیت اروپا و جهان برخوردار است (گزارش زیر). با پیوستن سوئد و بویژه فنلاند که مرز کم و بیش گسترده ای با روسیه دارد، زمینه های جنگ باز هم بیش تر فراهم شده و چشم انداز آتش افروزی «یانکی» ها در همراهی با برادران «انگلوساکسونِ» خود، رنگی تازه بخود می گیرد. از دید من، هم در سوئد و هم در کشورهای دیگر اروپا و جاهای دیگر جهان، باید با این ناهمداستانی بگونه ای کنشگرانه برخورد نمود و برای برانگیختنِ برآمدهای پرخاشجویانه ی گسترده ی توده ای در رویارویی با آتش افروزی های امپریالیست های «یانکی» و انگلیسی کوشید.

چنانچه رخدادهای لهستان و رزمایش های بتازگی انجام شده یا همچنان در دست انجام در آنجا که با آماج گشودن پیشانی جنگی پهلویی به پیش برده می شوند و کاسه های داغ تر از آشِ فرمانروا بر آن کشور، نخشِ «بزِ پیش» را در آن بر دوش گرفته اند نیز در برآورد خود بگنجانیم، نشانه هایی کم و بیش پر رنگ از زمینه چینی ها و آمایش های پیش از برداشتن گام های بزرگ جنگی را گواه خواهیم بود که افزون بر یورش سرراست به اوکراین با پیشگامی لهستانِ خوب ساز و برگ داده شده از سوی امپریالیست ها، آماجِ خوب در سر پرورانده ی درگیر نمودن لیتوانی، لتونی، رومانی و بویژه از همه برجسته تر: آلمان به جنگ با روسیه را در آستین خود دارد؛ آنگاه دیگر آشی که بویژه تبهکاران «یانکی» و انگلیسی دست اندر کار پخت و پز آن بوده اند، آماده خواهد بود:
جشن و شادمانی بزرگ برای پلیدترین و تبهکارترین فرمانروایان جهان سرمایه که با دُم شان گردو خواهند شکاند، در برابر مرگ و میر و آوارگی میلیون ها و شاید در پی گسترش جنگ، میلیاردها آدم!

نباید فراموش نمود یا چون آن چند چُس مرده ی تبهکارِ بیانیه از خود دَر کن، خود را به کوچه ی علی چپ انگلیسی و آمریکایی و اینا زد که همه ی ما و هر یک به نوبه ی خود، در برابر تاریخ و کوشش های بیشمار رنجبران برای برپایی همبود و هازمانی آدموار، پاسخگوییم و نمی توانیم از زیرِ بار آن شانه تهی کنیم.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ اردی بهشت ماه ۱۴۰۱

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/05/blog-post_33.html 

***

بر پایه گزارش ها سازمان سیاسی فرمانروا بر سوئد بر سرِ پیوستن به «ناتو» دچار دوگانگی است. شاخه ی «زنان سوسیال دموکرات»، خواستارِ بی سویه نگاه داشتن سپاهیگری در آن کشور شده است.

«آنیکا استراندال»، وزیر «آب و هوا و زیست بوم» سوئد در گفتگو با یکی از روزنامه های آن کشور گفت که بازوی (جناح) زنان سازمان با پیوستن به “ناتو» ناهمداستان است. «استراندال» که مِهترِ «گروه فدرال بازوی زنان» است، گفت که این بازو «تاریخی درازِ از پیکار در زمینه ی جستارهای هماوند با همزیستی آشتی جویانه (صلح)، جنگ ابزار زدایی (خلع سلاح)، تنش زدایی و آزادی از همپیمانی رزمجویانه دارد.» ما در «گروه فدرال» بر آنیم تا در راستای آهنگ (تصمیم) کنگره خود پابرجا بمانیم که سوئد باید از دیدگاه رزمی (نظامی) ناهمپیمان (غیرمتعهد) باشد و بیرون از «ناتو» جای گیرد.

گزیده ای برگرفته از یک گزارش در «آرتی» (۱۵ اردی بهشت ماه ۱۴۰۱) و برگردان شده به پارسی از سوی «گوگل» (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

... مانده بر سرزمینی تشنه و جان بر لب ـ بازپخشش

ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ مهر ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/11/blog-post_1501.html



«ایران گیت»: به نام جنگ با صددام، به کام بورژوازی لیبرال نوکیسه ی اسلام پناه! ـ بازپخشش

پیوند میان بورژوازی لیبرال ایران با اربابان سرمایه ی جهان! به چه بهایی؟

چگونه با سرمایه ی مردم ایران، اسلحه ی اسراییلی و آمریکایی خریداری و به ایالات متحد و تروریست های نیکاراگوئه کمک شد تا حکومت ملی «ساندینیست» ها را به زیر بکشند!

چگونه سرمایه داری نوکیسه ی اسلام پناه از «نعمت جنگ»١ خانمانسوز میان توده های مردم ایران و عراق، بهره مند شد! آیا به همین دلیل نبود که «نعمت جنگ» پس از پیروزی تاریخی ایران و بازپس گرفتن خرمشهر، به بهای خون فداکارترین فرزندان توده های مردم ایران، بازهم پی گرفته شد؟

ویدئوی زیر، گزیده هایی از ماجرای «ایران ـ گیت» را نشان می دهد. اینکه روایت آن از ماجرا تا چه اندازه دربرگیرنده یا انتشار آن چه آماج هایی را نشانه گرفته اند، به نوبه ی خود مهم اند؛ ولی، آنچه مهم تر است و هنوز بخش عمده ای از آن به درستی روشن نیست، نقش نیروهای بورژوا ـ لیبرال ایرانی در جامه ی اسلام و کارچاق کن ها و پادوهای آن چون هاشمی رفسنجانی و محسن رضایی در این ماجرای پلید و شگفت آنگیز است. آنچه در این زمینه، زیر عنوان «ماجرای ایران ـ کنترا» در «ویکی پدیا»۲ نیز آمده، چندان رسا نیست. با این همه، در آنجا اشاره ی کوتاهی به این نکته شده است که:
«... با گذشت چندین سال از این ماجرا هنوز جنجال سیاسی بر سر ابعاد آن ادامه دارد و برخی هاشمی رفسنجانی را متهم می‌کنند که فقط مذاکره برای خرید اسلحه و معامله برای آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان را به سید روح‌الله خمینی اطلاع داده‌است؛ ولی حضور هیات بلند پایه در تهران و تلاش برای عادی سازی روابط با آمریکا را از وی پنهان نموده‌است.» («ویکی پدیا» ـ برجسته نمایی از اینجانب است.  ب. الف. بزرگمهر)

ژنرال «اُلیوِر نورٍث» یکی از اعضای گروه آمریکایی همراه «مک فارلین» که آن هنگام با هاشمی رفسنجانی گفتگو و زمینه های ساخت و پاخت های پس از آن، خرید اسلحه ی اسراییلی و ... را فراهم نموده بودند، در دادگاه یا «کمیته ی حقیقت یاب» امریکایی می گوید:
«... نباید [به جُستار] به صورت کار اشتباهی نگریست که پول آیت الله [منظور آیت الله خمینی است!] را بگیری و آن را برای پشتیبانی از رزمندگان آزادی در نیکاراگوئه بفرستی!». (افزوده های درون [ ] از اینجانب است. ب. الف. بزرگمهر(

کس دیگری که از وی درباره ی آن به اصطلاح «رزمندگان آزادی» پرسش شده، رُک و پوست کنده و به درستی می گوید:
«رزمندگان آزادی؟! آنها رزمندگان آزادی نیستند؛ آنها تروریست هستند!»

این ویدئو بصورتی مستند نشان می دهد که چگونه با سرمایه ی مردم ایران، اسلحه ی اسراییلی و امریکایی خریداری و به ایالات متحد و تروریست های نیکاراگوئه کمک شد تا حکومت ملی «ساندینیست» ها را به زیر بکشند!۳

هاشمی رفسنجانی که از نخستین روزهای انقلاب بهمن ۵۷ تاکنون، در زد و بندهای اقتصادی کلان به سود «بزرگ سرمایه داران» و بازگشایی دروازه های اقتصاد کشور به روی آنان، در سرکوب آزادی های مدنی و اجتماعی و بویژه حقوق سندیکایی و کارگری، در آفرینش تنش و بدگمانی میان نیروهای انقلابی مسلمان و کمونیست، در جستجوی پیوندهای آشکار و پنهانی با «شیطان بزرگ» و دیگر «شیطانک»ها و کم وبیش در هر گند و گه کاری دیگر به زیان توده های مردم ایران، پلیدترین نقش را داشته و سرِ هر کس و ناکسی را به سود خود و خانواده ی هزارفامیلش کلاه گذاشته، در یکی از واپسین اظهار نظرهایش درباره ی «گفتگوهای هسته ای و غیرهسته ای» می گوید:
«... طرف‌های غربی اهل تعامل نیستند و صداقت ندارند و تنها زورگویی را مبنای کار خود قرار داده‌اند تا فرصت لازم را برای اهداف آینده به دست آورند.» («خبرگزاری مهر»، ٣١ خرداد ماه ١٣٩١)

وی که بازهم سر دیگران و شاید خود را کلاه می گذارد، نیک می داند که در گفتگوی دوجانبه یا چندجانبه که گفتگوهای میان کشورها را نیز دربرمی گیرد، آنچه تعیین کننده است اندازه ی نیروی پشتوانه هریک از آنهاست. کشورهای امپریالیستی به خوبی می دانند که با کسانی پشت میز گفتگو نشسته اند که:
الف. آن پشتوانه ی سترگ مردمی دوران انقلاب را کم و بیش بطور کامل از دست داده و جز مشتی جیره خوارِ مزدبگیرِ چاقوکش، دزدان و نابکارانی که تنها در پی چپاول سرمایه های کشورشان (قُربَتا الی لله) هستند، پشتوانه ای ندارند؛
ب. کشورشان و "گاری" های هریک از آنان با هزاران بند و بست به "ارابه" ی امپریالیست ها و بنگاه های اقتصادی شان بسته شده و خواه ناخواه به دنبال آنها کشیده خواهند شد؛
پ. هریک از آنها نماینده ی بخشی از حاکمیتی ملوک الطوایفی هستند که هر کدام ساز دیگری می زند و به هیچ رو همسو با هم و همپشت یکدیگر نبوده و نیستند و این نکته بویژه آنها را در گرفتن امتیازهای بازهم بیش تر از یکسو و پیمان شکنی های هر ازگاهی از سوی دیگر دلگرم تر و گستاخ تر می نماید؛ و
ت. کشورشان، آنچنان روند فرسایشی را پیموده که آستانه ی فروپاشی اقتصادی ـ اجتماعی را پشت سر نهاده و با ژرفش بیش تر به آستانه ی فروپاشی سیاسی و سرزمینی نزدیک می شود.

آنها، بسیار خوب «اهل تعامل» هستند؛ همانگونه که پیش از این نیز داد و ستدهای پر و پیمان و به گفته ای آنها برد ـ برد که این روزها "طوطیان" اسلام پناه نیز چپ و راست آن را بر زبان می آورند با نمایندگان گروه های گوناگونی از حاکمیت جمهوری اسلامی انجام می دادند و هنوز آن را پی می گیرند؛ داد و ستدهایی که تنها یک بازنده داشت و هنوز نیز دارد: توده های مردم ایران!

همه ی این ها را آن مردک پفیوز خوب می داند!

اکنون دیگر کم تر جایی برای داد و ستد یا به گفته ی آن مردک: «تعامل» برجای مانده است. چه جای تعاملی؟ و با چه کسانی؟ با آنها که برخی شان افزون بر نابکاری با نادانیِ بسیار، شاخه ای که خود بر روی آن نشسته بودند را نیز ارّه کرده و کار خود را یکسره نموده اند؟! با حاکمیتی پوسیده و از درون پاشیده که تنها به دو دلیل عمده هنوز بر سرِ پا ایستاده و از سایه ی خود نیز هراس دارد؟!

آن دو دلیل عمده، اینها هستند:
الف. نبود گزینه ای توده ای (و نه گزینه ای امپریالیست ساخته که توده های مردم زیر بار آن نخواهند رفت!) برای جایگزینی رژیمی ضد ملی و ضد خلقی؛ و
ب. تهدیدهای هدفمند امپریالیستی که از سویی توده های مردم را از سرانجام کاری کارستان می ترساند و از سوی دیگر "موش نیمه جان" را هر بار جانی تازه می بخشد که همچنان از این ستون به آن ستون پریده، نفسی تازه کند؛ و می خواهد کار را به آنجا برساند که هم این یک به پایان خط برسد و هم آن یک که همه ی هست و نیست خود بر باد داده، کاسه ی شکیبایی نیز از کف بدهد، هرگونه اندیشیدن و بازاندیشی را بکناری نهد و بگوید:
«هر کس بیایید مهم نیست؛ حتا اگر خود اهریمن باشد؛ همین اندازه کافی است که بتواند با جدیت حکومت کند و به این آشفتگی سر و سامانی بدهد»۴ 

به این دلیل هاست که چنین رژیمی باید هرچه زودتر و پیش از آنکه دیر شود به دست توده های مردم و نیروهای ایرانی به زیر کشیده شود؛ وگرنه امپریالیست های تا دندان ساز و برگ یافته، آن را در شرایط بسیار بدتری سرنگون نموده و چنان کوبش خردکننده ای بر سرتاپای کشورمان وارد خواهند نمود که شیرازه ی کارها از هم پاشیده شود؛ بگونه ای که اگر حتا همه ی سخنان فرماندهان سپاه پاسداران و ارتش ایران درباره ی آمادگی بازدارندگی نیروهای نظامی ایران نیز راست باشد، با بودن چنین رژیم خوار و فرومایه ای که تنها در پی رهایی خود است و سرنوشت خلق های ایران زمین، همبستگی و یکپارچگی آن را نیز به سرنوشت خود گره زده، تنها و تنها ازهم پاشیدگی به یکباره ی سیاسی و سرزمینی ایران را بدنبال داشته باشد. تنها کافی است که تراز نیروها (سیاسی، اجتماعی، نظامی و ...) که پهنه ی بین المللی را نیز دربرمی گیرد، اندکی بازهم بیش تر به سود آنها دگرگون شود تا یورش نظامی سهمگینی به کشور ما را آغاز نمایند؛ و آنگاه که ابتکار عمل به دست شان بیفتد، دیگر کار از کار گذشته است.

برای همه ی کسانی که با رویکردی ملی ـ میهنی دست به قلم برده، در این باره «سناریو» می نویسند یا «سناریو» های این و آن را به نقد می کشند، بوِیژه اگر مُهر و نشانی از چپ نیز بر پیشانی خود دارند، نکته ی بسیار مهم آن است که بر اصلی ترین و دربرگیرنده ترین سیاست های امپریالیستی خوب باریک شده و آن را در تحلیل های خود بگنجانند؛ وگرنه، خواه ناخواه به پیشبرد سیاست های اهریمنی آن ها کمک نموده اند. از دید من، سیاست عمومی امپریالیستی در منطقه ی بزرگی از آسیای میانه تا خاورمیانه در کلی ترین خطوط آن، افزون بر چنگ اندازی مستقیم بر سرچشمه های سرشار از نفت و گاز و سایر کانی های گرانبها، مهار منطقه ای بزرگ است که دست نیروهای اهریمنی سرمایه را به سوی چین و سرزمین های پهناور روسیه در خاور، بازتر خواهد نمود. امپریالیست ها به دلیل های گوناگونی که بیرون از چارچوب این یادداشت است (در برخی از نوشتارهای دیگرم به آن ها پرداخته ام!)، دیگر نیازی به همدستان و پیشکارانی چون واپسین شاه گوربگور شده ی ایران ندارند؛ آنها هنوز برای ظاهرسازی به نوکری گوش به فرمان و چاکری دست به سینه نیازمندند تا فرمان های آن ها را بی چون و چرا اجرا نماید. این نکته ای است که برخی سردمداران جمهوری اسلامی، آن شاهزاده ی حسرت به دل که برخی از چپ و راست، گاه ناخواسته، بزرگش می کنند و نیز "چپ" پرمدعایی که بی اندک دانشی و بینشی به کل "ماجرا"، تنها با برچینی مشتی «فاکت» دلخواه، «سناریو»هایی یکسویه می نویسد، هنوز نیک درنیافته اند.

ب. الف. بزرگمهر      ١۷ تیر ماه ١٣٩١

https://www.behzadbozorgmehr.com/2012/07/blog-post_5147.html

این ویدئو به شوندی که نمی دانم، دیگر در دسترس نیست.

پانوشت:

١ ـ  «جنگ برای ما نعمت است.» از پیام رسانه ای روح الله خمینی در آغاز جنگ


٣ ـ کاش کسی پیدا شود که چیرگی خوبی به زبان انگلیسی داشته و این نوار ویدئویی را با زیرنویس پارسی آرایش دهد یا متن پارسی آن را در اختیار هم میهنان و پارسی زبانان نهد. از دید من، چنین کاری وظیفه ای اجتماعی است!

۴ ـ «مکتب دیکتاتورها»، ایگناتسیو سیلونه، برگردان مهدی سحابی، «نشر نو»، تهران ١٣٦٣

۱۴۰۳ شهریور ۱۹, دوشنبه

نخست آموزش و سپس در کنار آن، پرورش!

آقای وزیر در اخبار خواندم که مهمترین وظیفه خود را تقویت و اجرای نماز عنوان کرده‌اید.

شاید شما وزیر کشور دیگری هستید و آنجا مدارس مشکلاتشان حل شده و تنها نگرانی وزیرشان متدین کردن دانش آموزان است؛ وگرنه، در ایران سوای از خیلی مشکلات کلان در مدارس، یک مشکل جدی جدیداً کشف شده است و آن ناتوانی دانش آموزان کلاس هفتم از خواندن و نوشتن ساده است.

آقای کاظمی! وقتی فردی نمی‌تواند فارسی، زبان مادری خود را بخواند و بنویسد، انتظار که ندارید بتواند زبان عربی (زبان قرآن)را بخواند و نماز صحیح به جای آورد؟

آقای وزیر گمان می‌کنم فراموش کرده‌اید که قرار است دانش‌آموز اول آموزش ببیند و بعد در کنار آن پرورش یابد. مقدمه ی آموزش، تواناییِ خواندن و نوشتن است و این مهمترین کارکرد مدرسه محسوب می‌شود؛ وگرنه، نمازخواندن را مادر بزرگ من هم بلد است یاد بدهد.

مدارس ایران اکنون جای هرکاری شده است؛ الی درس و مشق. نگران نیستید که بعد از ۶ سال دوره ابتدایی و اجرای طرح‌های رنگارنگ، ۲۵درصد از خروجی‌های آن در حد کلاس اول ابتدایی هم سواد ندارند؟

آیا نمی پرسید اصلا چرا این تعداد از ابتدایی فارغ‌التحصیل شده اند؟

کدام قانون و بخشنامه‌ای اجازه ارتقاء پایه این دانش‌آموزان را داده است؟

نمی‌پرسید نظارت و ارزیابی عملکرد ادارات آموزش و پرورش تا به حال مشغول چه کاری بوده اند؟

نمی پرسید مدیران مدارس چگونه متوجه این نقصان در این چند سال نشده‌اند و یا اگر شده‌اند، چرا چاره اندیشی نکرده‌اند؟ مدیران ادارات و نواحی چطور ؟

آقای وزیر شاید آنها هم مثل شما فقط مشغول حفاظت از حواشی بودند و نمی‌دیدند که دنیای دهه نودی‌ها قبل از آخرتشان چگونه ویران می‌شود.

آقای کاظمی لطفاً بفرمایید برای این مشکل چه برنامه‌ای دارید و چگونه می‌خواهید مدارس را از این بحران نجات دهید؟

صفیه بسیم، روزنامه ی همدلی، ۱۸ شهریور ۱۴۰۳

برگرفته از «تلگرام» («روزنامه ی فرهنگیان البرز»)  ۱۹ شهریور ماه ۱۴۰۳

برنام را از بوم برگزیده ام.  ب. الف. بزرگمهر

در این ولایت، بانکی درست و درمان نیز در کار نیست

در این ولایت، بانکی درست و درمان نیز در کار نیست؛* زالوهای مکنده ی پول و مال چرا! این هم نمودی دیگر از رژیمی پوشالی انباشته از دزدان و کلاهبرداران!

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از چنین رژیمی آدمکش پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۹ شهریور ماه ۱۴۰۳

* نماینده مسیحیان ارمنی شمال کشور در مجلس شورای اسلامی گفت:
در حال حاضر بانک واقعی نداریم؛ موسسات موسوم به بانک، شرکت‌های سرمایه‌گذاری هستند که بطور غیر قانونی و با مسوولیت «بانک مرکزی» به آنها اختیارات بانکداری مانند جذب سپرده و خلق پول داده شده است.

برگرفته از «تلگرام»   ۱۸ شهریور ماه ۱۴۰۳

«مرکز غیبی» برهم زنندگان امنیت ملی! ـ بازپخشش

زهرا محمدی، آموزگار زبان کردی به کودکان به شَوَندِ «تشکیل دسته ‌و جمعیت به قصد برهم‌زدن امنیت‌ ملی» به ۱۰ سال زندان، دادباخته (محکوم) ‌شد. (برگرفته از «تلگرام» با ویرایش و فشرده نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/07/blog-post_425.html



نه چادر، نه روسری؛ خاک بر سر آن توسری! ـ بازپخشش

فرمودید و فرمودند: یا روسری، یا توسری! یادتان هست؟ یا شاید روی این یکی نیز چون کُشت و کشتارهای اوین و بسیاری پدرسوختگی های دیگرتان ماله کشیده اید تا اروپایی ها بویی نبرند؟ به هر رو، ما در پاسخ می گوییم:
نه چادر، نه روسری؛ خاک بر سر آن توسری!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۵ آذر ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/12/blog-post_87.html



ما همه زامبی توییم خامنه ای ...

جَرّاح آمد! در دستی تیغ و در دستِ دیگر «نهج البلاغه» برای درمان بیمار آمد! پس (یواشکی) ساز بزنید! دایره و دُنبک بزنید!

همدل (با وفاق) و همنوا با هم بخوانید:
تا خون در رگ ماست
بابا علی رهبر ماست

ما همه زامبی توییم خامنه ای
به خونت تشنه ایم گداقُلی

تا خون تو نخواریم از پا نمی نشینیم
...

دست، دست، دست!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۹ شهریور ماه ۱۴۰۳

۱۴۰۳ شهریور ۱۷, شنبه

این تازه آغازِ خوانِ نخست از «هفتخوانِ رستم» است؛ مانده ایم از کجا آغاز کنیم!

حضرت بصیرت العظما و بحرالعلوم عالَم اسلام! قربان آن ریش انباشته از فرشتگانت بروم، چنین کاری خداپسندانه،۱ «دولت وفاق» را بحمدلله از یک تنگنای بزرگ رهاند؛ ولی این تازه آغازِ خوانِ نخست از «هفتخوانِ رستم» است که از حضرتعالی چه پنهان، نمی دانم بتوانیم از آن سربلند گذر نموده به خوان پسین پای نهیم. حضرتعالی بیش از آنکه در ارزیابی ما درباره ی روز و روزگار سیاه و رو به نابودی اختساد ولایت آسمانی ـ ریسمانی مان آمده بود از چالش ها آگاهید و بهتر از همه ی وزیران تازه دست بکار شده که برخی شان هنوز بخت بالا زدن آستین های خود را نیافته و برخی دیگر سرگرم بالا کشیدنِ تنبان های خودند، می دانید که چندان امیدی به بهبود نیست؛ مگر آنکه دست به عمل جراحی بزنیم و برخی بخش های بدردنخور و زیانده اختساد ولایت را بِبُرّیم و انشاء الله دور بریزیم؛ ولی مانده ایم از کجا آغاز کنیم! به بیماری دراز به دراز روی تخت افتاده و در آستانه ی مرگ می ماند که درمان پذیر نیست؛ افزون بر این، چنانکه می دانید، بیمار باید پیش از آغاز کار، انجام آن را بپذیرد (پرتور پیوست)۲ و ترس بزرگ مان در همینجاست؛ زیرا از بریدن یارانه های دَهَک های تا گردن فرورفته در منجلاب پدید آمده و جلوگیری از واردات داروی بیماران گوناگون گرفته تا افزایش بهای بنزین و دستبردِ باز هم بیش تر به جیب «عوام الناس»، چشم مان آب نمی خورد و بوی شورش و خون و خونریزی به مشام مان می رسد.

با بدیده گرفتن آزمون های سخت ناگوار دوره ی همریش حضرتعالی: جناب حسن فریدون روحانی شده در پستوهای «حوزه علمیه» که بی هیچ دانش و بینشی از پزشکی و «جَرّاحی»، دست به کارهایی بس ناشایست زد و ارزشِ پول ملی مان را یکباره به نیمی از آن کاهش داد، نمی دانم که این نظام مقدس آسمانی ـ ریسمانی، تاب و توان شورشی دیگر را خواهد داشت یا نه؟ بگمان این مُخلصِ ذوب ولایت، نخواهیم توانست تاب بیاوریم و همین بیماران روی تخت دراز شده، چون «زامبی» های به خون تشنه»، زبانم لال، جان و روانِ نظام مقدس را خواهند گرفت و کالبد بیجانش را نیز تکه تکه خواهند نمود. پیشنهاد این مخلص این است که بجای خرج پول برداشت شده از «صندوق توسعه ملی» برای «حل مشکل فرهنگیان، پرستاران، داروسازان، کشاورزان»۳ و اینا که چند روز پیش در گفتگویی رسانه ای آن را بر زبان آوردم، همه ی آن را برای بهبود زندگی برادران سرکوبگرمان که کم و بیش چون دیگران از گرانی و اینا رنج می برند بکار گرفته تا پشتوانه ی نظام انشاء الله استوارتر شود؛ همانگونه که مستحضرید، برای این ها بی مایه فطیر است و حتا بیم آنکه دست شان برسد، خودمان را هم به چوب و چماق ببندند کم نیست. اگر جسارت نباشد، احوط بر آن است که اغتشاش ها را نیز بسان دستگیری های پیشگیرانه با پیروی از روش هوشمندانه ی «جُرج دبلیو سی بوش»، پیش از سر بلند کردن، سرکوب کنیم.

نکته ی دیگری را هم با اذن حضرتعالی در میان می نهم: من نیک می دانم که صندوق، ناموس نظام۴ است و شما دل تان نمی خواهد برای چندین و چندمین بار کسی زیر نام «توسعه ملی» و اینا به آن دستبرد زده بی هیچ خمس و زکات و سهم امامی با چشم دریدگی کارش را پی بگیرد. آن دسته از وزیران کابینه ی من که در دولت های پیشین کژدستی هایی داشته و جسارت است: بلانسبت حضرتعالی، کون شان گهی بوده و دست بر قضا آن ها را بخدمت در کابینه ی اینجانب فراخوانده اید، لابد توبه نموده و پشت دست شان را داغ کرده اند؟ انشاء الله چنین باشد. به هر رو با آنکه کابینه ی ما «وفاق ملی» نام دارد، نمی توانم هیچگونه مسوولیتی درباره ی هیچیک از آن ها بپذیرم. در این زمینه، مسوولیت ها فردی است. مقتدای خودِ اینجانب هم حضرت علی علیه السلام  و «نهج البلاغه» است؛ نه امام حسن که آن همریش شما در سازش های درونی و بیرونیِ خود از آن میان با «شیطان بزرگ» به آن حضرت اقتدا نموده، «نهج البلاغه» برایش «نهج الملاقه» ای برای بده بستان های نان و آبدار بیش نبود. 

انشاء الله، چنانچه هنوز دست تان به «حوضِ کوٍثر» نرسیده، روزی از آبِ آن نوشیده، زندگی جاوید یابید! و عَجِّل فَرَجَهُم.

از زبان جَرّاح چاچولباز نظام سگ مذهب اسلام پیشگان:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ شهریور ماه ۱۴۰۳  

پی نوشت:

۱ ـ  با پیشنهاد مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور، مبنی بر کاهش سهم صندوق توسعه ملی به میزان ۲۰ درصد در سال جاری، رهبر انقلاب اسلامی با این پیشنهاد موافقت کردند. بر این اساس، مبلغ ۳۵۰ همت به صورت قرض از صندوق توسعه ملی به بودجه عمرانی دولت اضافه شد. با این اصلاح، مشکل پرداخت دیون گندمکاران و مسائل کامیونداران و تهیه برخی اقلام دیگر حل شد.

برگرفته از «ایسنا»  ۱۱ شهریور ماه ۱۴۰۳

۲  ـ «... در هر اقدام و جراحی اقتصادی اصل بر رضایت مردم است. بدون همراهی کردن مردم انجام کارهای بزرگ ناممکن است.»

۳ ـ از گفته های جَرّاح چاچولباز نظام سگ مذهب اسلام پیشگان در گفت و گویی رسانه ای برگرفته از «ایسنا»  ۱۱ شهریور ماه ۱۴۰۳

۴ ـ  «این صندوق که به آن چشم دوخته ای، ناموس ماست»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ اسپند ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/03/blog-post_3.html

۱۴۰۳ شهریور ۱۶, جمعه

درباره ی پوتین و ترامپ چه می اندیشید؟

ـ درباره ی پوتین چه می اندیشید؟

ـ قند توی دلم آب می شود. دلم می خواهد این انتر کوچولو را بغل کنم و ببوسم

ـ درباره ی ترامپ چه؟

ـ نگرانی و ترس! می ترسم بالا پایینم را یکی کند. چه خوب بود من و او با هم رویارو نشویم.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ شهریور ماه ۱۴۰۳



۱۴۰۳ شهریور ۱۵, پنجشنبه

ما روسری و اینا سرمون نمی کنیم ... ـ بازپخشش

ما روسری و اینا سرمون نمی کنیم. دلتون بسوزه!

از زبان دخترک:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۶ امرداد ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/08/blog-post_51.html


سپارش های ملوکانه درباره ی چگونگی برداشت از صندوق ملی ـ بازپخشش

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

با سلام و تحیت، در پاسخ به مرقوم شماره ۶۳۶ – ۹۸/م مورخ ۱۸/۱/۱۳۹۸ آن‌ جناب، سپارش های بایسته زیر را با شما و مسوولین یکی از دیگری پاکدست نظام در میان می نهم:

۱ ـ برداشت از صندوق، تنها برای جبران زیان های تندآب هاست؛ از موجودی صندوق، خُرد خُرد بردارید و تهِ آن را یکباره بالا نیاورید؛

۲ ـ هر برداشتی باید با اِذن این حقیر انجام شود و شماره های برداشت نیز یادداشت شود تا در پایان، کار به بگومگوی مسوولین که یکی، مثلا آقای عبدالعالی از این سو بگوید، ده بار برداشته اید و آقای عبدالمالی از آن سو نیمی از آن را بپذیرد، نکشد؛

۳ ـ در هر بار برداشت، سهم امامین و منظور از آن، تنها ۱۲ امام نیست، منظور و زود، تند، سریع پرداخت شود تا کمک به مردم آسیب دیده، برکت یابد؛

۴ ـ در کمک به عوام النّاس، شتابزده عمل نکرده از دوباره کاری خودداری کنید!

۵ ـ اعضای خانواده از ننه و بابا و اخوی گرفته تا عمه و دایی و خاله و زن دایی را به کمک فرانخوانید و علی الخصوص، مشارکت سرخه ای ها در این کمک ها را حتا چنانچه اعضای خانواده نباشند، ممنوع اعلام می کنم؛

۶ ـ مسوولین دست اندرکار باید انشاء الله توجه داشته باشند که همه ی تندآب ها در ولایت مقدس خودمان رخ داده و نه در کانادا و اینا که چنانچه تندآبی هم در آنجاها آمده باشد به خودشان مربوط است و ما وظیفه ای برای کمک به آن ها بر دوش نداریم. وقتی «واینا» می گوییم، یعنی فلسطین و سوریه و لبنان و عراق و جاهای دیگر را نیز دربرمی گیرد؛

۷ ـ از «حشره های شعبی» استفاده ی موثر بعمل آورده، فریاد هر نفس کشی را در گلو خفه کنید؛ برای هیچ و پوچ، ساز و برگ یافته به جنگ ابزار نیامده اند؛ و

۸ ـ از بر زبان راندن حرف مفت درباره ی ابر و باد و فلک و اینا تا آنجا که ممکن است، خودداری نمایید تا عکس آن ثابت نشود. خودمان اینجا هستیم و همین برای هفت پشت عوام النّاس بس است. شما لازم نکرده، پای تان را هر بار در کفش اینجانب کنید و گند کار را درآورید!

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته (بزبان پارسی: دامت پر برکت باد!)

سیّد سلطانعلی گدای حقیر     ۲۳ فروردین ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/04/blog-post_60.html

چانه زنی و کنار آمدن با امپریالیست ها را کنار نهاده، هر چه بیش تر و پرشتاب تر آماده شوید! ـ بازپخشش

آیا رژیم همچنان مافیایی روسیه سرانجام درمی یابد که سیاست چانه زنی و زد و بند با «یانکی» ها راه بجایی نخواهد برد؟ (گزارش زیرِ این یادداشت) آیا چنین رژیم سردرگم و گیر گرده در برگزینی سمتگیری درست اختسادی ـ هازمانی در درون و پیگیری سیاست فرامرزی آگاهانه بسود توده های مردم روسیه و جهان، درخواهد یافت که آماج سرراستِ امپریالیست های «یانکی» در همکاری نزدیک با «برادران انگلوساکسون» خود در آن آبخُستِ نفرین شده، نابودی روسیه و به بردگیِ بس فراتر واداشتنِ توده های مردم در همه ی جهان زیر نگاه و مهار آدمک ها و آدمواره ها۱ و نابودی گام بگام بخش سترگی از انبوه نیروی کار آدمیانِ روی زمین است؟

آیا چنین رژیمی که ناساز با داوِهای هر از گاهی و بخت جویانه (فرصت طلبانه)ی دنباله ی «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» بودن، بویی از سوسیالیسم نبرده و همچنان گونه هایی از سیاستِ سرمایه داری مافیایی را در روسیه پی می گیرد به تنگی زمان برای رسیدن به آمادگی درخور در رویارویی هسته ای با اهریمن خویان «یانکی» و شتاب بخشیدن به کُنشگریِ (عملیاتی نمودن) فن آوری های پیشرفته از آن میان، بکارگیری موشک های «سرمت» بر روی زیردریایی ها در نزدیک ترین جاها به «ایالات متحد»، آگاه است؟

آیا چنین رژیمی که همچنان سیاست های کوته بینانه و خشک مغزانه ی پراگماتیستی را پی می گیرد، این سخن باریک و پاکیزه (نکته) را آویزه ی گوش خویش ننهاده که در فرجام کار، نیروی بایسته و تواناییِ کاربردِ درخورِ آن است که سخن نخست را ـ و در این باره، چه در بازدارندگی و چه در کوبندگی ـ خواهد زد؟ کرداری که هزاران گفته، جایگزین آن نمی شود و نمی تواند بشود:
دو سد گفته چون نیم کردار نیست. شیخ اجل سعدی شیرازی

آیا چنین رژیمی هنوز نتوانسته ببیند که کاربرد چنان سیاست های کوته بینانه و خشک مغزانه ی پراگماتیستی در درگیری با اوکراین، افزون بر جان باختن چندین و چند هزار سرباز و فرمانده روسی و پاره تنانِ اوکراینی شان در آن سو به گواریده شدنِ گام بگام سیاست روسیه در سیاست «یانکی» ها و ابزار دست شدنِ آن برای پیشبرد هر چه باریک ترِ آن سیاست های اهریمنی در دامنه ی رویهمرفته بزرگی نه تنها در اروپا که جاهای دیگری پیرامون آن انجامیده است؟۲

همان «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» با همه ی نارسایی ها و کوتاهی های سر زده از تبهکاران راه یافته تا بلندترین جایگاه های رهبری آن که گروهبندی کنونی فرمانروا بر روسیه نیز دنباله ی آن هاست با همه ی پیف پیف های هر از گاهی روشنفکران خرده بورژوا و بورژوای تمرگیده در درون و پیرامون رژیم کنونی در با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن آن بگاهِ ناجاری، هوده ی سترگی بر گردن مردم سرفراز و پایدار روسیه در کالبد «شوروی» و خود شما رهبران رویهمرفته کوته بین و خشک مغز کنونی دارد. شما چه بخواهید، چه نخواهید، در برابر تاریخ آدمیت، آن مردم سرفراز و نیز توده های کار و رنج جهان که انقلاب سترگ اکتبر روسیه چشم و چراغ شان بود و همچنان هست، کاریای بسیار سنگینی بر دوش دارید که امیدوارم زین پس با در پیش گرفتن سیاستی دانشورانه و کارآ از پس آن برآیید.

به چانه زنی و زد و بندهای پشت پرده ی کنار آمدن با امپریالیست ها پایان داده، هر چه بیش تر و پرشتاب تر آماده شوید! بستنِ هر چه زودترِ سوراخ پدید آمده در اوکراین، نخستین گام در این راستاست.۳

ب. الف. بزرگمهر   هفتم آبان ماه ۱۴۰۱

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/10/blog-post_29.html

پی نوشت:

۱ ـ واژه ی «آدمک» را به آرش دستگاه های با هوش ساختگی ( robot ) بکار برده ام.

برگرفته از پی نوشتِ نوشتارِ «نه تنها دوست آدمی که جایگزین وی در چرخه ی فرآوری کالاها و خدمات!» در پیوند زیر:

ب. الف. بزرگمهر هفتم آبان ماه ١٣٩١

https://www.behzadbozorgmehr.com/2012/10/blog-post_29.html

شاید بتوان آمیخته واژه ی «آدمواره» را که از سوی کاربری در بالا پیشنهاد شده، در چارچوبی بسته با اندک چشم پوشی برابر واژه ی از ریشه لاتینی «رُبات» انگاشت؛ ولی این آمیخته واژه که ساخته ی اینجانب سال ها پیش است، چارچوبی فراتر از «رُبات» ( آدمک ) دارد:
«آدمواره» را در اینجا به مفهوم همپیوندی های بسیار گوناگونی از آدم و سامانه های نرم ابزاری که در آینده برپایه دانش های گوناگون زیست فن آوری ( بیوتکنولوژی ) پدید خواهند آمد، بکار برده ام.

برگرفته از پی نوشتِ نوشتارِ «چگونه "جهان افلاتون" به واقعیت می پیوندد!» در پیوند زیر:

ب. الف. بزرگمهر سوم آبان ماه ۱۳٨٨

https://www.behzadbozorgmehr.com/2009/10/blog-post_25.html

۲ ـ چنانچه بخت با من یار باشد و آن اسب سرکشِ روغن کشی درونِ سرم اندکی بیارامد، در این باره یادداشتی جداگانه خواهم نوشت.

۳ ـ رای تاریخی پیوستن سرزمین های روسی زبان یاد شده به میهن خود، نشانه ی خوبی برای برونرفت از روز و روزگار بیم برانگیز کنونی پدید می آورد و بر نیروی روسیه از هر سویه می افزاید؛ گرچه، سوراخی که امپریالیست ها در آنجا یافته اند را نمی بندد. از دید من، روسیه همراه با نیروهای مردمی سرزمین های آزاد شده از چنگ امپریالیست ها و دولت دست نشانده شان در اوکراین باید همه ی توان خود را برای بفرار واداشتن یا بیرون راندن مزدوران گروهبندی بچه پرروی یهودی بکار گیرند. می توانم با آسودگی این داو را بر زبان آورم که هم اکنون، بسیاری از مردم زیر بار رژیم باتوم بدست امپریالیست ها در آنجا با چنین گروهبندی پلیدی سر همراهی ندارند؛ بگمانم می توان و باید این نیروی در سرشت خود توانمند را به جنبش درآورد و با بستن سوراخ بر جای مانده، پوزه ی امپریالیست ها بویژه «برادران انگلوساکسون» را بخاک مالید.   

برگرفته از یادداشتِ «سوسمار پرتغالی» بار دیگر دُم خود را برای خوشایند «جامعه جهانی» جنباند،  ب. الف. بزرگمهر   نهم مهر ماه ۱۴۰۱

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/10/blog-post.html 

***

«آناتولی آنتونوف» می‌گوید همه ی جنگ ابزارهای هسته‌ای روسیه درونِ کشور گرد آورده شده و آمریکا را نمی‌ترساند. وی از «ایالات متحد» خواست تا جنگ ابزارهای هسته‌ای بیرون از کشور خود را بازگرداند و آموزش نیروهای کشورهای غیرهسته ای برای بهره وری از این جنگ ابزارها را پایان دهد.

«آناتولی آنتونوف» در پاسخ به نوشتاری که روز چهارشنبه در «پولیتیکو» بچاپ رسید، گفت که «ایالات متحد» سرگرم برنامه ریزی برای شتاب بخشیدن به برپایی بمب های هسته ای «ب ۶۱ ـ ۱۲» در پایگاه های «ناتو» در اروپاست. بر پایه گواهی های دیپلماتیک که در آن رسانه گنجانده شده، بمب های پیشرفته و باریک تر بجای بهار سال ۲۰۲۳ ترسایی که پیش تر برنامه ریزی شده بود در ماه دسامبر به این بزرگ خشکی می رسند و از آن میان، کم و بیش ۱۰۰ بمب در پایگاه های هواییِ آلمان، ایتالیا، بلژیک، هلند و ترکیه جای می گیرند.

«آنتونوف» گفت که بلندپایگانِ واشنگتن، جنگ ابزار «ب ۶۱ ـ ۱۲» را راهبردی («تاکتیکی») می‌خوانند و «گمان می‌کنند که زرّادگاهِ روسیه از همان رده، چندین برابر بیش تر از آنِ ایالات متحده است.» با این همه، آنها به این هستینگی (واقعیت) اشاره نمی کنند که همه ی جنگ ابزار های هسته ای راهبردی ما در انبارهای کانونمند در خاک روسیه گرد آورده (ذخیره) شده است و نمی تواند زهر چشمی (تهدیدی) برای «ایالات متحد» باشد. از سوی دیگر، بمب‌های آمریکا در کشورهای اروپایی با پرواز کوتاه تا مرزهای روسیه جای می گیرند. بنابراین با همه ی (علیرغم) بازده کرانمند (محدود)، بمب های «ب ۶۱ ـ ۱۲» نخش دوربردی (استراتژیک) دارند.

گزیده گزارشی برگرفته از «آرتی»   هفتم آبان ماه ۱۴۰۱ (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

عجایب صنعتی دیدم در این دشت ... ـ بازپخشش

...  که آخوند در پیِ بهانه می گشت!

به گزارش زیر اندکی باریک شوید! مات می مانی چه بگویی؛ گرچه شَوَند بنیادین چنین گفته هایی که تنها از آنِ این یکی نیست و چون موجی در سخن سرایی های آخوندهای نیایش های آدینه و نیز واپسگرایانی دیگر، این روزها بیش از پیش جامعه را درمی نوردد، اوجگیری دوباره ی جنبش اجتماعی و در کانون آن، دامنه ای گسترده ی از پرخاش ها و از کار دست کشیدن های کارگری در سراسر کشور است؛ زمینه ای نگران کننده برای رژیم تبهکار که افزون بر سرکوب به هر ابزاری برای دگردیسه نمودن آن دست می یازد و مانند همیشه زنان در جایگاهِ جلوترین خط پیشانیِ جنگ را نشانه گرفته اند.

اینکه از گذشته ای دورتر، چه در کیشِ اسلام و چه در کیش ها و آیین های دیگر، برای نشان دادن درستی آموزه های آسمانی ریسمانی از دستاوردهای دانش بگونه ای دلخواه و بیش تر کژدیسه شده در کالبد «علم کلام» («تئولوژی»)، بهره برداری های نابجایی انجام پذیرفته و همچنان انجام می پذیرد، نکته ای ناروشن نیست؛ ولی شتاب روندهای اجتماعی، خواست های به بار ننشسته ی توده های مردم در پیِ انقلابی توده ای برای بهبود زندگی و کار و بارشان حتا در چارچوب اصلاحات اجتماعی (رِفُرم) و تشنگی ضدانقلاب اسلام پیشه برای گره گشایی هرچه زودتر دشواری های همچنان برجای مانده با «شیطان بزرگ» و همدستانش به هر بهانه ای و به بهای نابودی ایران، کاربردِ «علم کلام» در میهن مان را آنچنان به یاوه گویی و ژاژخواهی کشانده که باورِ آن دشوار است. آنچه این «پیشوای نیایش آدینه» در اسپهان بر زبان رانده، نمونه ای از آن همه است. افزون بر آنکه نمایندگی وی در آن نشست هر از گاهیِ گروهی از مفتخواران به نام «مجلس خبرگان»، بی ارزشی و ناهنجاری این "نهاد" سربار بر مردم ایران را نیز به نمایش می نهد.

هنگامی که گفته های این آخوند را دیدم، باورم نشد و پنداشتم، شاید کسی آن را از زبان وی ساخته و پرداخته است؛ ولی، نه! ساخت و پرداختی در کار نیست؛ گفته های خودش است. تنها چیزی که ناخودآگاه در ذهنم جوانه زد، این لنگه از زبانزدی سرودواره بود:

«عجایب صنعتی دیدم در این دشت ...» که دنباله اش را خودم ساخته ام:
...  که آخوند در پیِ بهانه می گشت!

ب. الف. بزرگمهر    ۲۱ بهمن ماه ۱۳۹۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/02/blog-post_18.html

زیرنویس تصویر:

عجایب صنعتی دیدم در این دشت        که آخوند در پیِ بهانه می گشت!    

***

بی حجابی باعث بیماری روده و معده می شود

طبق اعلام پزشکان، بیماری روده و معده از این هیجانات آغاز می شود و به سایر اعضای بدن سرایت می کند. بنابراین اگر انسان به سلامتی جسمی خود اهمیت می دهد، باید بهترین پوشش را که چادر مشکی است را به سر کنند.

یه گزارش فارس، نماینده مردم اصفهان در مجلس خبرگان گفت:
معتقدم که آموزش و پرورش باید بحث چادر را از مقطع اول ابتدایی الزامی کند؛ چرا که دانش آموزان از همان ابتدا با حیا بزرگ می شوند و آثارش را در جامعه می بینند.

آیت الله سیدابوالحسن مهدوی با اشاره به اینکه هنوز این مطلب برای روانشناسان حل نشده که چرا بعضی از بچه ها گاهی در خانه با والدین پرخاشگری می کنند، افزود:
این موضوع در دین برای ما حل شده که از عوامل مهم پرخاشگری و غضب دختران در منزل، بی حیایی است و این بی حیایی در مدارس نیز رواج پیدا می کند.

وی در پی گفت:
تمام مسوولان آموزش و پرورش باید بدانند که آنها در برابر بی حیایی دختران در آخرت مسوول و پاسخگو باید باشند و امروز این موضوع را اعلام می کنم تا همه فرهنگیان بدانند و بعدها اعلام نکنند که حتی یک روحانی دینی هم این موضوع را به ما نگفته است.

نماینده مردم اصفهان در مجلس خبرگان تصریح کرد:
در حال حاضر، عقل ما را هدایت می کند به سمت چادر که به عنوان بهترین پوشش برای زنان جامعه اسلامی مطرح است؛ چرا که سر تا پای بدن زنان را می پوشاند و جلب توجه هم نمی کند.

وی با اشاره به اینکه فطرت و خلقت انسان در داشتن پوشش کامل است، گفت:
این حقیقت آشکار است که آزادی فکر در اثر پوشش کامل برای انسان حاصل می شود و حیا، ارمغان پوشش کامل با چادر مشکی است به طوری که نفس انسان را از کارهای زشت حفظ می کند.

مهدوی در ادامه اظهاراتش افزود:
آزادی عمل برای هر فرد تا جایی است که مزاحم آزادی اجتماع نشود و این می رساند که پوشش داخل منزل برای زن با پوشش خارج از منزل فرق دارد به طوری که در بیرون به این دلیل که مزاحمت برای حقوق دیگران ایجاد می کند، باید پوشش کامل را رعایت کنند و مردها نیز موظف به انجام این کار هستند. این در حالی است که پوشش کامل زنان در جامعه با چادر مشکی محقق می شود تا حقوق دیگران حفظ شود. امروز همگان به این باور رسیده اند که اگر افکار مردم در جامعه مشغول به شهوت شود، دیگر نمی توانند بر روی کارهای خود تمرکز کنند.
 

نماینده ولی فقیه در سازمان هلال احمر استان اصفهان به اهمیت حفظ هویت ملی در مقابل تهاجم دشمن نیز اشاره کرد و گفت:
دشمنان در هر جامعه ای می خواهند هویت ملی را از بین ببرد و بر همین اساس از راه بی حجابی و بی بند و باری وارد می شوند.

وی در پی عنوان کرد:
سابقه دشمن در این مسیر، سابقه سیاهی است به طور مثال کارنامه رضاخان را در کشور خود، امان الله خان را در افغانستان و آتاتورک را در ترکیه، استعمار انگلیس در کشورهای مختلف مشاهده می کنیم که اگر کسی مقید به ملیت خود (زندگی اسلامی) و حفظ آثار ملی خود باشد، باز لازم است چادر مشکی را که جزء ملیت کشورهای مسلمان به خصوص ایران است را حفظ کند.

آیت الله مهدوی با بیان اینکه سلامت جسم، ارمغان پوشش کامل با چادر مشکی است، افزود:
پزشکان معتقدند هیجاناتی که به روح انسان وارد می شود، بیماری جسمی برای انسان می آورد به طوری که بی حجابی و بی بندوباری این هیجانات را به روح انسان وارد می کند. طبق اعلام پزشکان، بیماری روده و معده از این هیجانات آغاز می شود و به سایر اعضای بدن سرایت می کند بنابراین اگر انسان به سلامتی جسمی خود اهمیت می دهد، باید بهترین پوشش را که چادر مشکی است را به سر کنند.

http://tnews.ir/news/1A6C44617290.html

این گزارش از سوی اینجانب، اندکی اینجا و آنجا ویرایش شده است. برجسته نمایی های متن نیز از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!