«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ خرداد ۱۵, دوشنبه

رفتیم، زدیم، نشاندیم؛ ساده تر از روم باستان! ـ بازپخشش

همه چیزشان عوضی۱ است؛ حتا نام های شان! آن یکی، ملّا اختر محمد منصور نام داشت که چند روز پیش با یورش موشکی «شیطان بزرگ»، تکه تکه شد و آنچنان سوخت که از گوشش نیز کم ترین نشانه ای برجای نماند که بگوییم تکه ی بزرگش، گوشش بود؛ و این یکی، ملّا هیبت‌الله آخوندزاده۲ نام دارد که جانشین وی شده است. هرچه این یکی، چهره ای روشن، دستِکم به اندازه ی اختری کم سو نورانی دارد، آن یکی که اختر بختش به خاموشی گرایید از هیبتی ترسناک چون الله برخوردار بود.۳

با خاموشی ملّا اختر، آنچه مزدوران رسانه ای «شیطان بزرگ» از زبان «مبارک»۴، «روند احیا و تثبیت صلح در افغانستان»۵ نامیده اند، گشوده شد که هنوز چند و چون آن، نقش نوکران منطقه ای و از آن میان رژیم تبهکار دزدان اسلام پیشه در میهن مان در چنین گشایشی (؟)، چندان روشن نیست. آنچه روشن است، خرسندی بیش از اندازه ی «مبارک» از مرگ آن رهبر بداختر است که چنین سپارش یا بهتر است بگویم: دستوری نیز فرموده است:
«طالبان باید از بخت بدست‌ آمده برای گزینش تنها راه راستین، برای پایان دادن به نبردهای درازمدت بهره مند شود؛ [و] برای آشتی جویی۶ در روندی که فرجام آن آشتی پایدار و سازواری۷ است به دولت افغانستان بپیوندد.۸»۹ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب؛ افزوده ی درون [ ] نیز از آن من است.  ب. الف. بزرگمهر)

آیا آن رهبر بد اختر، کشت و کشتار و «جهاد در راه اسلام»۱۰ یا آنچه بگونه ای ریشخندآمیز و بی هیچگونه آرش و مانشی روشن، «پیکار با استکبار جهانی» خوانده می شود را بیش از اندازه جدی گرفته بود و چندان همسو با سیاست های خداوندان امپریالیست و نوکران منطقه ای اش ره نمی پیمود؟ پرسشی که پاسخ به آن، هنوز دشوار است.

آیا برگزیده شدن یا برگماری شتاب آمیز ملّا هیبت‌الله آخوندزاده به رهبری آن گروه دوزخی را گونه ای دهن کژی به «یانکی» ها و آنچه آن رسانه ی مزدور از زبان روزنامه ی «وال‌استریت‌ ژورنال» آورده بود،۱۱ باید انگاشت؟

بگمان نیرومند نه! زیرا یافتن و برکشیدن رهبری تازه که از آمادگی برای نرمش بیشتر و همسویی فراتر از آن بخت برگشته با سیاست های منطقه ای امپریالیست ها برهبری «یانکی» ها برخوردار باشد، می توانست به همان اندازه برنامه ریزی شده و همزمان با (یا شاید حتا پیش تر) از سر راه برداشتنِ ملّا اختر آغازیده باشد. بگمانم، سخنان همراه با خرسندی و دستور «مبارک» و نیز برگماری شتاب آمیز نزدیک ترین دستیار رهبر جان سپرده بجای وی تا اندازه ای بسیار، گواه این گفتار است. اینکه روندها و ستیزه های درونی دستیابی به بالاترین رده های فرماندهی در چنان گروهی، در آینده چگونه پی گرفته شود و بهره برداری «یانکی» ها از این گروه دوزخی چه سمت و سو یا برجستگی بیش تر یا کم تری یابد، جُستار دیگری است که در اینجا به آن نمی پردازم؛ ولی از این ها که بگذریم، شیوه های کارکرد و "منطق" امپریالیست های «یانکی» در از میان برداشتن یکی و نشاندن دیگری بجای وی، چشمگیر است؛ "منطق"ی برخاسته از زورگویی، بی پرده و کمابیش بی هیچ آراستگی به ادعاهای دمکراسی:
رفتیم، زدیم، نشاندیم! به همین سادگی؛ ساده تر از روم باستان!

ب. الف. بزرگمهر   ششم خرداد ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/05/blog-post_100.html

پی نوشت:

۱ ـ عوضی به آرش جابجا شده!

۲ ـ نام کوچک وی، «هبت الله» است که آن را دانسته، «هیبت الله» نوشته ام.

۳ ـ بر بنیاد برخی کیش های آیین های ترسایی و اسلام و شاید برخی دیگر کیش ها، خداوند کالبد آدمی را از روی کالبد خویش آفرید و جان بخشید. چرایش را نمی دانم؛ ولی می پندارم، چهره و اندام ملا اختر، بیش از هر کسی به الله می ماند.

۴ ـ همانا «بَرَک حسین اوباما»

۵ ـ رئیس‌جمهوری آمریکا رسما مرگ ملا منصور، رهبر طالبان افغانستان را در حمله هوایی ایالات متحده تائید کرده و می‌گوید کشته شدن او «گام مهمی» در روند احیا و تثبیت صلح در افغانستان است.

برگرفته از تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، سوم خرداد ماه ۱۳۹۵

 http://www.radiofarda.com/content/f35_obama_molla_mansour_taliban_afghanistan/27751326.html

پارسی نویسی:

۶ ـ بجای واژه ی از ریشه عربی «مصالحه»، بهتر است از آمیخته واژه ی پارسی «آشتی جویی» سود برد.

۷ ـ بجای واژه ی از ریشه عربی «رفاه»، می توان بسته به مورد از واژه ها یا آمیخته واژه های «سازواری»، «فراخ زیستی» یا «آسوده زیستی» سود برد.

۸ ـ بجای «ملحق شدن» باید «پیوستن» گفت و نوشت. 

***

۹ ـ به گفته رئیس‌جمهوری آمریکا «طالبان باید از فرصت به‌دست‌آمده برای انتخاب تنها راه واقعی، جهت پایان دادن به نبردهای طولانی استفاده کند؛ برای مصالحه در روندی که به سوی صلحی پایدار و رفاه می‌انجامد، به دولت افغانستان ملحق شود».

برگرفته از تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، سوم خرداد ماه ۱۳۹۵

۱۰ ـ نمونه ای از برداشت این گروه دوزخی و وابسته به امپریالیست های «یانکی»، انگلیس و نوکران منطقه ای شان: پاکستان، عربستان و نیز تا اندازه ای رژیم اسلام پیشه ی ایران از آیین وامانده ی اسلام در گذشته ای دورتر، در دوران حاکمیت رژیم دمکراتیک و پیشروی افغانستان به زهر آلودن آب چاه دبستانی دخترانه در یکی از روستاها یا شهری کوچک در آن کشور بود که به مرگ شماری کودک انجامید.

۱۱ ـ  روزنامه وال‌استریت‌جورنال گفته است کاخ سفید امیدوار است حمله اخیر ضربه‌‌ای اساسی به طالبان وارد کرده و به اختلافات و نبردهای داخلی آنها برای پیدا کردن رهبر جدید دامن بزند.

برگرفته از تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، سوم خرداد ماه ۱۳۹۵

شیطان را گنجشک انگاشته است! ـ بازپخشش

سنگ پراکنی به سوی شیطان

شیطان را گنجشک پنداشته است!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۴ مهر ماه ۱۳۹۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/10/blog-post_74.html


تلخکِ کُرّه خر! از این روشن تر می خواهی بشنوی؟!

تلخکِ کُرّه خر! از این روشن تر می خواهی بشنوی؟! چه کسی شایسته تر  از دست اندر کاری آگاه در زمینه های سیاسی و سپاهیگری از میانِ خود «یانکی» ها باید این ها را به تو مزدور کودن گوشزد کند؟* آیا کاریایی که بر دوشَت نهاده، پالانَت کرده و به میدان فرستاده اند، جز به کشتن دادن روزانه شمارِ بسیاری از فرزندان توده های مردم در هر دو سوی پیشانی نبردی امپریالیسم خواسته و فروزان نگه داشتن تنور جنگ بسود تبهکارانِ آنچه آن را به نادرست «جامعه جهانی» می خوانند، چیز دیگری در بر دارد؟! مرگت باد حرامزاده!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ خرداد ماه ۱۴۰۲

* «اسکات ریتر» افسر پیشین داده پردازی (اطلاعات) ارتش «ایالات متحد» [بخوان: «یانکی» ها!] در گفتگویی رسانه ای گفت که امیدهای «ولادیمیر زلنسکی» درباره ی پذیرش اوکراین در «ناتو» پندارآمیز (واهی) است؛ زیرا باخترزمین («غرب») در نهان (مخفیانه) از «زلنسکی» بیزار (متنفر) است ...

وی افزود: «آیا او نمی داند که اوکراین هرگز هموندِ ناتو نخواهد شد؟»

بگفته ی این افسر داده پردازی پیشین، «زلنسکی» نه تنها در جهانی پندارآمیز (تخیلی) می زیَد (زندگی می کند) و کژپنداری هایی (توهماتی) درباره ی هموندی خود در «اتحاد» [آماج سخنِ نویسنده همانا سازمان تبهکار «ناتو» است.] دارد که (بلکه) حتا نگرش راستین (واقعی) کشورهای باخترزمین (غربی) درباره ی خود (نسبت به خود) را درنمی یابد (درک نمی کند).

«ریتر» در پاسخ به پرسشی درباره ی دریافت پایوری (تضمین) های امنیتی که «زلنسکی» پیش از هماوندی به «ناتو» درخواستِ آن را داده بود، گفت:
«زلنسکی! آنها از شما بیزارند؛ چگونه این را درنمی یابید؟ آنها می گذارند شما (به شما اجازه می دهند) مردم را به کشتن بدهید (به سلاخی بکشید). آنها شما را دوست ندارند. آنها به شما ارژی نمی دهند (به شما احترام نمی‌گذارند)؛ آنها از شما بهره می برند.»

برگرفته از «چوب دو سر گُه»   ۱۵ خرداد ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۲ خرداد ۱۲, جمعه

چه شد که به من دل باختی؟َ

ـ چه شد که به من دل باختی؟َ

ـ برق سردوشی ها و زَلَم زیمبوهایی که بخود آویخته ای، چشمم را گرفت؛ برای نبرد تن به تن آماده ای؟

ب. الف. بزرگمهر   ۱۲ خرداد ماه ۱۴۰۲

زیرنویس پرتور:

آیین زناشویی جانشین پادشاهی اردن: حسین و «رجوه السیف»



توده های مردم ایران پیامی دارند ... ـ بازپخشش

انقلاب این ریختی بود! با همه ی گوناگونی، بی هیچ خودی و ناخودی!

توده های مردم ایران پیامی دارند: کشورمان را پس می گیریم؛ ولی آن را بدست هیچ توله سگی نخواهیم سپرد!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ امرداد ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/08/blog-post_21.html



راهی جز این نیست و از همان نخست نیز نبود

راهی جز این نیست و از همان نخست نیز نبود؛۱ سر رژیمی برآمده از کودتایی امپریالیستی و انباشته از جک و جانوران تبهکار «نازی» را باید به سنگ کوفت و نابود کرد۲ و بازماندگان چنین شیوه ی اندیشگی تبهکارانه که خود را زیر چتر ملی گرایی پنهان می کنند را باید به دادگاه تبهکاران جنگی سپرد که پادافره بسیاری از آنان نیز پیشاپیش روشن است: تیرباران!

همینجا بد نیست این سخن باریک و پاکیزه (نکته) را از آن میان به برخی از سردمداران رژیم روسیه نیز گوشزد نمود که هرگونه پیشبرد و پیگیری سیاستی بر بنیاد ملی گرایی که کم ترین هماوندی با میهن دوستی و دلباختگی به سرزمین زاد و بوم خود در هیچ جایی از جهان ندارد و سرراست یا ناسرراست خواست های سرمایه داران ریز و درشتِ این یا آن کشور را بازمی تاباند، در فرجام خود به «نازیسم»، «فاشیسم»، «سیهونیسم» و دیگر گونه های ملی گرایی تندروانه با نام های دیگر می انجامد و جنگ و خونریزی میان ملت ها و خلق های جهان را در پی خواهد داشت.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۲ خرداد ماه ۱۴۰۲

پی نوشت:

۱ ـ «دیمیتری مدودف»، دستیار (معاون) مهتر (رئیس) «شورای امنیت فدراسیون روسیه» گفت:
«این رژیم که در اوکراین گسترش یافته، باید نابود شود؛ وگرنه ترساندن پیوسته بگونه ای پایدار از آنجا سرچشمه می گیرد و ما باید بگونه ای دنباله دار کنش هایی (عملیاتی) بسان آنچه بیش از یک سال به انجام رسیده را پی گیریم.

برگرفته از «چوب دو سر گُه»   ۱۱ خرداد ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ آنچه هم اکنون با پشتیبانی همه جانبه ی کشورهای امپریالیستی اروپای باختری و امپریالیست های «یانکی» از آنسوی اقیانوس در کشور اوکرایین رخ می دهد و باندهای فاشیستی، آشکارا و دیگر نه آنچنان پوشیده چون رویدادهای چندی پیش کشور یونان پا به میدان نهاده اند، از سویی یادآور چگونگی نیروگرفتن باندهای فاشیستی به یاری بزرگ ترین بنگاه های امپریالیستی آلمان و دیگر کشورهای اروپای باختری در دوره ی پیش از جنگ دوم جهانی است و از سوی دیگر بحران همه جانبه و زمینگیر شدن بیش از پیش سامانه ی سرمایه داری امپریالیستی را بازتاب می دهد؛ بحرانی که اگر جلوی گسترش آن به کشورهای دیگر که در بسیاری موردها چون اوکرایین با پایمال نمودن حق حاکمیت ملی همراه بوده، گرفته نشود، بی هیچ گفتگو و گمانی، سرانجام به جنگ جهانی گسترده تری از دو جنگ پیشین، شاید این بار به گستره ی کره زمین، فرا خواهد رویید.

همه ی آن ها که کم و بیش از زندگی و تاریخ آموخته اند و ژرفای بحران و امکان گسترش و فرارویی آن به جنگی دامنگیر با جنگ ابزارهای هسته ای و نوترونی و ... را درمی یابند، همه ی نیروی خود را برای ایستادگی در برابر فاشیسم به عنوان نماد چهره ی راستین و بی صورتک امپریالیسم، برای شکست و نابودی سامانه ی اهریمنی سرمایه داری بسیج نموده و بکار می گیرند. پیش از هرچیز نباید گذاشت تا مردم ناآگاه را درباره ی آماج های راستین فاشیست ها و راستگرایان تندرو  بفریبند؛ اگر امروز جلوی آن ها را در اوکرایین نگیریم، فردا در جای دیگر با دشواری های بزرگ تر روبرو خواهیم بود. امپریالیست ها، آنگاه که بیم نابودی شان در میان باشد، جعبه ی پاندورای خود را به تمامی خواهند گشود و کیسه های زر انباشته از چپاولگری و بهره کشی مردمان جهان را تا آنجا که باید و شاید در راه پاسداری از منافع پلید خود بکار خواهند گرفت ...

برگرفته از یادداشت همراه با پیش بینی ام: «گامی بجا و به هنگام در برابر یورش و کودتای فاشیست ها و پشتیبانان شان در اوکرایین!»  ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ اسپند ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/03/blog-post_2766.html

۱۴۰۲ خرداد ۸, دوشنبه

قربان معرفت همگی تان بروم ...

قربان معرفت همگی تان بروم که اینچنین بصیرت از خود نشان داده و این خدمتکارِ پایدارِ خود را بخدمت بیش تر فراخوانده اید. این بار با دستی پرُتر از همیشه، «ترک های کوهی بیلمَز»* را سر جای شان خواهم نشاند. آدم شان خواهیم کرد ... 

از زبان «رجب تپّه»:  ب. الف. بزرگمهر  هشتم خرداد ماه ۱۴۰۲

* درست بسان یاوه گویی های دولت کنونی و دولت های پیشین ترکیه که تا مدت ها کردهای سرزمین کردستان در خاور آن کشور را «ترک های کوهی» می نامید و با انگیزه های ملی گرایانه ی ترک برتربینی و پندار بازگشت به گذشته ی عثمانیگری، بخورد مردمی نادان نگاه داشته شده در آن کشور می داد.

برگرفته از پانوشتِ یادداشتِ «اینجا جمهوری عربی سوریه و همه از بیخ عرب اند ...»  ب. الف. بزرگمهر   ۲۴ خرداد ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/06/blog-post_95.html 

***

«احمد ینر، مهتر «کارگروه بِهین گزینش ترکیه» («کمیسیون عالی انتخابات ترکیه») روز یکشنبه به آگاهی رساند که «رجب طیب اردوغان» با دستیابی به بیش از ۵۲ درسد آرا در دور دوم گزینش مِهتری (ریاست) جمهوری ترکیه پیروز شد.

برگرفته از «چوب دو سر گُه»   هشتم خرداد ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۲ خرداد ۶, شنبه

این هنوز اسلام واقعی نیست ... ـ بازپخشش

می بینی مردک مادربخطا؟! بنشین و همچنان شعر و ور سرهم کن:
این هنوز اسلام واقعی نیست ... انشاء الله وقتی اسلام واقعی پیاده شود، همگی کر و لال و نابینا  خواهید شد و ایران عزیز را نیز تکه تکه به هر خریداری خواهیم فروخت؛ آنگاه، آن ها که مانده اند، سگ شان را نیز سلام خواهند کرد و به عظمت دین مقدس اسلام بهتر پی خواهند برد ...

ب. الف. بزرگمهر    ۱۸ مهر ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/10/blog-post_10.html


گاهی زندگی پرنده می شود ... ـ بازپخشش

گاهی زندگی پرنده می شود
و میان دستان دختری مهربان
خواب آسمان می بیند


ناهید ۲۳ آذر ماه ۱۳۹۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/12/blog-post_43.html



۱۴۰۲ خرداد ۵, جمعه

اگر من با هزاران بند پیدا و ناپیدا به خداوندمان وابسته ام ...

اگر من با هزاران بند پیدا و ناپیدا به خداوندمان وابسته ام، تو نوکر گوش بفرمانش هستی ...

ب. الف. بزرگمهر   پنجم خرداد ماه ۱۴۰۲



آفرین بر تو نوکر پایبند و گوش بفرمان!

آفرین بر تو نوکر پایبند و گوش بفرمان! در میان شماری از نوکرانی که این روزها گربه رَخسانی پیشه کرده و برای روس ها دُم می چنبانند، تو و پیشینیان ات، شایسته ترین بوده و هستید.

از زبان «پرزیدنت بادبادی»:  ب. الف. بزرگمهر   پنجم خرداد ماه ۱۴۰۱

زیرنویس پرتور:

دیدار «پرزیدنت بادبادی» با نوکر ژاپنی اش: «فومیو کیشیدا»، نخست وزیر ژاپن، پیش از نشستِ تبهکاران در «هیروشیما» (ژاپن)



دیدار با شما در دادگاه رسیدگی به تبهکاری های جهانی!

دیدار با شما «جامعه ی جهانی» خودخوانده  در دادگاه رسیدگی به تبهکاری های جهانی!

ب. الف. بزرگمهر   پنجم خرداد ماه ۱۴۰۱



۱۴۰۲ اردیبهشت ۳۱, یکشنبه

... مسلمانان را چون یافتی؟ ـ بازپخشش

ترسا بچه ای صاحب جمال مسلمان شد. محتسب فرمود كه او را ختنه كردند. چون شب در آمد، او را بگایید.

بامداد پدر از پسر پرسید كه مسلمانان را چون یافتی؟

گفت:
قومی عجیبند؛ هر كس كه بدیشان در می آید، روز كیرش می برند و شب كونش می درند!

جاودانه عُبید زاکانی

https://www.behzadbozorgmehr.com/2012/07/blog-post_3697.html

رژیم نابکاران فرمانروا بر ایران از هیچگونه تبهکاری رویگردان نیست

گزارش زیر نمونه ای از بیشمار نمونه های دیگر تبهکاری هایی است که رژیم میوه چین انقلاب شکوهمند توده های مردم ایران در سال ۱۳۵۷ از آن هنگام تاکنون بسر مردم و بویژه جوانان برومند  ایران آورده است.* در چند سال کنونی بویژه از خیزش سال ۱۳۸۸ به این سو، تبهکاری ها چنان گوناگونی و ژرفشی یافته که زبانزد کوجه و بازارِ «مُرغ عروسی و عزا» (مُرغ پایکوبی و سوگواری) را می توان گواهِ (مصداق) سرنوشتِ توده های مردم هست و نیست از دست داده ی میهن مان انگاشت. خرموش های دزد اسلام پیشه، هر بار که از جان ننه شان: «جامعه جهانی» توسری خورده یا کتکی جانانه نوش جان کنند و آن رهبرِ (دستکم در سال های جوانی) کونکونک باز ناچار به «نرمش قهرمانانه» ی تازه ای شود یا ناساز با آن، دورنمای خوبی برای رد شدن از «پل شیطان بزرگ» جلوی دیدگانِ کوته بین شان پدیدار شده و یا پشتوانه ای تازه چون رژیم همچنان مافیایی روسیه بیابند، زمینه را برای خونخواهی از دشمن راستین شان: توده های مردمِ چندین دهه آزمون داده و آگاهی یافته به سرشت پلید و ددمنشانه شان درخور و شایسته انگاشته و به خونریزی ها و تبهکاری های باورنکردنی دیگری از آن میان، گروگان گرفتن زن و بچه و دیگر بستگان پایدارترین زندانیان سیاسی ایران دست یازیده اند. نمونه های دیگری نیز که نمی توان از کنارشان به آسانی گذشت و به آن ها اشاره نکرد، ددمنشانه ترین یورش ها و تبهکاری ها بویژه در رویارویی با مردم مهربان، دلاور و جوانمرد کردستان بوده که پیشینه ای دور و درازتر دارد.

در چنین روز و روزگاری، چنانچه به سوی دیگر پیشانی جنگ نابرابر بنگریم، دیگر آرنگ (شعار) هایی چون: «سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!» و «برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان» بسنده نیست و ناگزیر باید به جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار فراروید.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

ب. الف. بزرگمهر   ۳۱ اردی بهشت ماه ۱۴۰۲  

* حبیب دریس، یکی از زندانیان سیاسی محکوم به اعدام است. وی در تاریخ ٢۰ بهمن ۱۳۹۷ توسط دادگاه انقلاب جمهوری اسلامی به اعدام محکوم شده است. حکم اعدام او به دنبال ادعاهای بی‌اساس و بدون شواهد کافی از سوی سپاه پاسداران مبنی بر دست داشتن او در قتل یک افسر سپاه صادر شده است.

آقای دریس ۴۰ ساله است و در زندان شیبان اهواز به سر می‌برد. بر اساس گزارش‌ها، اتهام حبیب دریس «محاربه با خدا» است؛ اتهامی که مبنایی در واقعیت ندارد؛ اما برای او حکم اعدام به همراه داشته است. حبیب یکی از شش نفری است که در یک روز بازداشت و به قتل متهم شدند.

در دوره بازداشت، حبیب دریس متحمل شکنجه‌های سخت روحی و جسمی بوده ‌است. یکی از زندانیان سیاسی سابق از او نقل کرده است که: «بازجویان در حالی دست و پایش را بسته بودند، او را از سقف آویزان کرده، سرش را چندین بار در آب فرو کرده و با گذاشتن حوله‌های خیس روی صورتش، او را تا مرز خفگی برده‌اند.» این زندانی می‌افزاید که «بدن حبیب بارها کبود و خون‌آلود و پوستش کنده شده بود؛ زیرا او را با کابل و لوله کتک می‌زدند.»

نیروهای سپاه برای شکنجه حبیب، همسر و فرزندش را نیز ربودند. این نوع شکنجه‌های روحی و جسمی، روش حکومت برای وادار کردن زندانیان سیاسی به اعتراف به اعمالی است که انجام نداده‌اند. با وجود این موارد، دادگاه آقای دریس او را در ٢٥ بهمن ۱۴۰۱ به اعدام محکوم کرد. اطلاعات کمی در مورد شرایط فعلی حبیب وجود دارد.

برگرفته از «تلگرام»   ۳۱ اردی بهشت ماه ۱۴۰۲

بختی برای ویرایش گسترده ی این گزارش نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر

۱۴۰۲ اردیبهشت ۳۰, شنبه

باز هم چیزی برای گفتن داری؟!

فرزند دلبندت را بدار آویختیم؛ خودت را هم خونین و مالین کردیم؛ باز هم چیزی برای گفتن داری؟!*

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان

ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ اردی بهشت ماه ۱۴۰۲

* یورش سرکوبگران به خانوادههای بَست نشسته ی دادباختگان رژیم سگ مذهب دزدان اسلام پیشه در برابر «زندان قزلحصار»

بنیاد داده ها برگرفته از «تلگرام» (۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲) با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب است.  ب. الف. بزرگمهر

زیرنویس پرتور:

مادر زخمی شده ی یکی از دادباختگان به دار و درفشِ رژیم سگ مذهب دزدان اسلام پیشه در برابر «زندان قزلحصار»

ایران، سرزمین تو و شکمباره های دیگری چون تو نیست ... ـ بازپخشش

ایران، سرزمین تو و شکمباره های دیگری چون تو نیست!* سرزمین تو در تُنبانت نهفته است که یک پاچه ی آن را در اتریش جا نهاده ای، پفیوز بیشرم! به تو نمی توانم به آسانی، مادربخطا بگویم و برای آن های دیگری که بویژه به شَوَند دروغگویی های پی در پی شان، هر بار چنین فرنام زشتی را بکار برده ام نیز آماج سخنم، تنها در این چارچوب بوده که دروغگویان و تبهکارانی چنین زاده اند و نه چیزی بیش از آن؛ ولی درباره ی تو بویژه به این شَوَند که می دانم آن مادر خوب از تو بسیار بدش می آمد. آن بد آمدن را حتا در تصویری نمایشی که بگمانم با زور و من بمیرم، تو بمیری با وی انداخته بودی بروشنی می توان دید. از کیسه ی شهید و جانباز و سرزمین ایران خرج نکن، بیشرف! هوچی بازی را هم کنار بگذار! مردم ایران بویژه توده های کارگر و زحمتکشان، تو و دیگر تمرگیدگان در آن دولت بدرستی نامور به «زهدان اجاره ای» را خوب می شناسند. دوباره تنور بازی های خورد و برد داغ شد و برای گفتگوهای نان و آبدار، پستان به تنور می چسبانی، مردک بیشرم و آبرو؟ با این همه گند و گه ببار آورده، دوباره میدان پیدا کرده و حتا خواهان اختیارات گسترده تر نیز شده ای؟ خیلی خوش چُسی، دم خزینه ی خیمه و خرگاه ولایت سگ مذهب آبرو ریخته هم تمرگیده ای؟! ارزش پول نامور به «ملی» نزدیک بمرگ را این بار چه اندازه کاهش خواهی داد؟

از کدام «استقلال» سخن می گویی؟! این همه وابستگی اقتصادی و سیاسی به همه جا و بویژه به کشورهای امپریالیستی به یکسو، سرشکستگی سیاسی بی پیشینه و تن دادن به ننگین ترین قراردادهای تاریخ ایران، زیر سرپوش «برجام» در سوی دیگر! اگر به این استقلال می گویند که مشتی دزد پاچه ورمالیده، روز و شب، سرمایه های کشور را به کشورهای دیگر جابجا کنند، باید سر تا پای آن را با کاهگل پوشاند. کدام «عزّت» برای مردمی که اینچنین هست و نیست شان به باد داده شده، بر جای نهاده اید؟ توده های مردم ایران، تنها آنگاه «عزّت» و سرفرازی شان را برُخ جهان کشیده اند که پای در میدان نهاده، هستی رژیم ننگین خرموش های تبهکار را نشانه گرفتند. سخن راندن از «استقلال و عزت» کشوری که همه ی نمادهای تاریخی و فرهنگ آن زیر پا نهاده شده، برای تو، آن کیر خرِ دروغگوی تمرگیده در جایگاه جان ننه اش: رهبری و سر تا پای خیمه و خرگاه انباشته از دزدِ ولایت که با هزار بند و بست به گردونه ی خداوندان سرمایه ی جهان بسته شده و راه آن ها را هموار کرده و می کنند به شوخی بسیار زشت و ناپاکی با مردم ستمدیده ی ایران می ماند. کون خر را ببند، مردک پفیوز!

ب. الف. بزرگمهر   سوم خرداد ماه ۱۳۹۸


* «اگر سرزمین ما بمباران شود و باز هم شهید، جانباز و اسیر دهیم، دست از هدف استقلال و عزت کشور برنخواهیم داشت.» (هوچی بازی آخوند پفیوز امنیتی: حسن فریدون روحانی شده، دوم خرداد ماه ۱۳۹۸)

بند و به آب دادی؟! خوب! این که شرمندگی نداره ... ـ بازپخشش

بند و به آب دادی؟! خوب! این که شرمندگی نداره! اونور جهان، بند و به آب می دن؛ تازه خنجر هم به کمرشون می بندن ...

ب. الف. بزرگمهر  ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۳ 

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/04/blog-post_19.html


دلداده های ما آدم دست دوم نمی خواهند! ـ بازپخشش

نوشته ای است کوتاه با مایه ای ادبی و از سویه هایی چشمگیر:
پس از هر بار پایان هماوندی باید به حالت «ریست فکتوری» (rseset factory) بازگشت؛ کیلومتر دلدادگی را صفر کرد؛ دندان ها را سفید، چنگال ها را تیز و انبار آغوش مان را انباشته از زغال سنگ ...

دلداده های ما آدم دست دوم نمی خواهند!

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

ساده تر از این نمی توان آنچه بویژه در این ده پانزده سال گذشته تاکنون به سر مردم ایران آمده را به پندار آورد و نوشت. در همین دو خط کوتاه، دگردیسگی جامعه ای که با شتابی لگام گسیخته به دامن سرمایه داری نولیبرال امپریالیستی پرتاب شده، هماوندی ها و وجدان فردی و اجتماعی له شده، مانش های دوستی، دلدادگی و دلباختگی رنگ باخته و کالایی شدن خصوصی ترین هماوندی های میان زن و مرد، چشم را می زند.

پندار رنج و بدبختی گرانبار شده به توده های مردم و بویژه جوان ها در این سال ها برای نسل ما که به نوبه ی خود با دشواری هایی گاه سخت و توانفرسا روبرو بوده ایم بس دشوار است؛ آن را شاید تا اندازه ای بتوان حس کرد؛ ولی نمی توان تا ژرفا دریافت؛ حتا اندکی بیش تر اندیشیدن به آن همه، سرگیجه آور است و اگر جوان ها دیوانه نمی شوند، جای شگفتی است!

ب. الف. بزرگمهر ۲۰ اسپند ماه ۱۳۹۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/03/blog-post_35.html

کَاَنَّهُ ممکن است در دوباره بروی پاشنه ی دیگری بچرخد ... ـ بازپخشش

برادران! ما که مع الاسف کونسو شده و آب از سرمان گذشته است. حال چه توفیری دارد به کدام سو کون مان را بچرخانیم؟ به هر سو که بچرخانیم، دشمنِ لامروت حَیّ و حاضر است و بی آنکه فرصتی برای اندیشیدن و چاره جویی بدهد، تنقیه مان می کند؛ گیریم که آن یکی ها با بداخمی فرومی کنند و این یکی ها کمی ملایم تر و با خوشرویی. ما برای دوره ای کون مان را به سوی شرق گرفتیم تا این ها نیز بی بهره نمانند و شاید گشایشی باشد تا از شَرِّ غربی ها علی الخصوص «شیطان بزرگ» رها شویم؛ ولی آیه ی الهی نیست که تا ابد همینجور بماند. می دانید که برادران سوداگر و بازرگان مان که حق بزرگی به گردن مان دارند از این چرخش چندان خشنود نیستند؛ البته نه آنکه سودی نبرند؛ سود می برند که انشاء الله حلال شان باشد؛ ولی به هر دلیلی، تعامل با غرب را بیش تر خوش دارند. برای همین به شما و باز هم علی الخصوص به برخی از برادران تندروی مان که هر بار با یک مویز گرم می شوند و بار دیگر با یک غوره سردی شان می شود، توصیه اکید می کنیم که کمی بیش تر آینده نگر باشند و روسیه و چین و اینا را با حلوا حلوا گفتن، بیش از اندازه بالای سرشان نگذارند که ما را بیش تر بچاپند و بگایند. ما نمی دانیم خداوند رحمان و رحیم با حکمت بیکران خود، همین یک دقیقه ی دیگر چه آشی برای مان بار گذاشته و بزور دَگَنَگ بخوردمان بدهد. ما هم که همگی بحمدلله دیندار هستیم و نمازهای مان را انشاء الله سرِ وخت می خوانیم، ناچاریم به حکمت متعالی او که از «آسمان هفتم»، همه مان را با دقّت زیر نظر دارد، گردن نهاده و فرمانبردار اوامرش باشیم. کَاَنَّهُ ممکن است در دوباره بروی پاشنه ی دیگری بچرخد و ما دوباره ناچار شویم به دامن غرب غش کنیم. حال، اینکه چگونه هم روی مان به آن سو باشد و هم کون مان، نمی دانیم و جز انگشت حیرت بدندان گزیدن، کاری از دست مان برنمی آید. فکر هم نمی کنم، بزرگ ترین علّامه های مان هم بتوانند راه چاره ای برای این مُعضلِ عظیم علمی و عملی بیابند. انشاء الله خدای تعالی، خود راهی برای آن یافته و از سردرگمی نجات مان دهد. خدایا! پناه بر تو!

از زبان «کیر خر نظام خرموش پرور»:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ اسپند ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/03/blog-post_4.html

پیشبرد سیاستی بر بنیاد سمتگیری سوسیالیستی نیازی جهانی است

این ها سخنانی درست و باریک است؛* باریک تر از هر سخن دیگری که سایر رهبران دیوانسالاری روسیه تاکنون بر زبان رانده اند؛ تنها چیزی که به پیرویِ ناخواسته از زبانزدِ «سیاست خواهر و مادر نمی شناسد» می توان به آن افزود، این است که در هیچ زمینه ای از گفتگو که هم اکنون به آن نیازی نیست، نباید در برابر آن بی پدر مادرها واپس نشست یا به بازی های سخت دلخواه و فریبنده شان تن در داد و خوشبینانه به انجام پایدار آنچه سیاه روی سپید دستینه می شود، چشمِ امید داشت. باید این سخن باریک و پاکیزه (نکته) که بگمانم «دیمیترین مدودف» از آن آگاه است را بدیده گرفت که آن ها هستند که بی هیچ چشم اندازی روشن برای آینده، خود نیز در لای و لجنی که برای توده های مردم جهان و از آن میان، مردم نومید و سرگشته ی «ایالات متحد» پدید آورده اند، فرو می روند و هم اکنون نیز دستکم تا کمر در چنان منجلابی دست و پا می زنند. بنابراین، هر گونه پیشبرد سیاستی بر بنیاد زد و بندی دو سویه که انبوه توده های رنج کشیده ی مردم جهان و خودِ روسیه را نادیده می گیرد، تبهکاری بس بزرگی بوده و بر ناگواری هر چه بیش تر روز و روزگاری که هم اکنون نیز از آن میان، به شَوَندِ پیشبرد سیاست های کوته بینانه ی فرجام گرایی (pragmatism) روسیه به اندازه ای بسنده پیچیده و بیم برانگیز شده، خواهد افزود. باید استوار و پایدار ماند و بی هیچ اندک گامی به پس، آنچنان سیاستی دانشورانه در پیش گرفت که به فرورفتن پرشتاب تر سازند بی سر و سامان سرمایه داری امپریالیستی در منجلاب خودساخته بیفزاید؛ بگمانم روشن باشد که پیشبرد چنین سیاستی که در سرشت خود با ملی گرایی از هر گونه ی آن ناسازگار است، نمی تواند بدون دگرگونی های ساختاری بنیادین از آن میان، در دَم و دستگاهِ دیوانسالاری روسیه که در آن آخشیج های ناهمساز گوناگونی در مَلاتی سست و ناپایدار به هم پیوسته و همجوشی نه چندان پایدار پدید آورده اند، همراه نباشد. نیاز به پیشبرد سیاستی همه سویه و دربرگیرنده در همه ی زمینه ها بر بنیاد سمتگیری سوسیالیستی، نیازی جهانی از آن میان بویژه در روسیه و چین است.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۹ اردی بهشت ماه ۱۴۰۲

* «دیمیتری مدودف»، دستیار مِهتر «شورای امنیت روسیه» گفت:
«روسیه درباره ی اوکراین و حتا اگر و مگر (شرایط) برپایی همزیستی آشتی آمیز (صلح) پس از جنگ، تنها می تواند با ꞌواشنگتنꞌ گفتگو کند؛ ولی از آنجا که گفتگو درباره ی آن بسیار زود است، هم اکنون نیازی به گفتگو نیست.»

«مدودف» به گفته های «اورسولا فون در لاین»؛ مهتر «کارگروه (کمیسیون) اروپا» درباره ی ردِ گفتگوهای همزیستی آشتی آمیز با اگر و مگرهای برابر میان روسیه و اوکراین پرداخت و افزود:
«سخت است با یک ویژه کار زنان که به رهبریِ ꞌباهماد (اتحادیه) اروپاꞌ خودنمایی می کند، ناهمداستان باشم (مخالفت کنم). این بانو گفت که گفتگوهای میان روسیه و اوکراین در چند و چون (شرایط) برابر (مساوی) باید انجام شود؛ بیگمان (البته) چنین (اینطور) است. چگونه می توان با یک کشور «نازی» نیمه جان که زیر مهار (تحت کنترل) بیگانه (خارجی) است، گفتگوهای برابر انجام داد؟» 

وی بر این نکته پافشرد (تاکید کرد) که گفتگو تنها می تواند میان روسیه و ایالات متحده باشد. «مدودف» در این باره افزود:
«تنها می توان با خداوندان (اربابان) آنان گفتگو کرد؛ یا بهتر است بگوییم: تنها با ꞌواشنگتنꞌ. هیچ انباز (شریک) گفتگوی دیگری نیست (وجود ندارد). تنها هم درباره ی اگر و مگرهای برپایی (برقراری) دهناد (نظم) جهانی پس از جنگ می توان گفتگو کرد؛ گرچه گفتگو در این باره بسیار زود است. بنابراین، هم اکنون (در حال حاضر) به هیچ گفتگویی نیاز نیست.»

برگرفته از گزارشی شلخته در «چوب دو سر گُه» به تاریخ  ۳۰ اردی بهشت ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۲ اردیبهشت ۲۶, سه‌شنبه

آری از سیاه هم سیاه تر است

پاسخ به نگار مسعودی از زبان «کیر خر نظامِ خرموش پرور»:
بله جانم! می روی ریز و شپش زندگی تنگدستانه ی عوام النّاس بی چشم و رو که ما چشم دیدن شان را نداریم، گرد می آوری و آبروی نظام را نزد «جامعه جهانی» که ما چشم امید به گشایش همه سویه ی کار و بارمان با آن ها داریم را می ریزی؟* خُب این اگر سیاه نمایی نیست، پس چیست؟! برای نمونه، شما همین دستاری که بسر بسته ایم را با ظاهربینی سیاه می بینی؛ این «جَهل مُرَّکب» و بی بصیرتی کامل است؛ زیرا اگر درون نگر باشی، درخواهی یافت که همین دستار از سپیدی و پاکی با کونِ یک یک مُقدّسین گرانقدر ما از صدر اسلام گرفته تاکنون که خودمان نمونه ای مجسم از آنیم، پهلو می زند. افزون بر این، کار شما به چالش کشیدن حکمت الهی و چوب لای چرخ الله نهادن است؛ شما با کورذهنی سرشتی نمی بینی که هستیِ عوام النّاسِ تنگدست و بی فرهنگ نیز یکی از حکمت های خداوند رحمان و رحیم است؛ زیرا اگر این ها را نمی آفرید، نخبگان برگزیده اش هیچ سنجه و ترازی در دست نداشتند که جایگاه متعالی نخبگی خویش و اینکه از سوی «قادر مطلق» برگزیده شده اند را دریابند؛ آنگاه آیا انگیزه ای برای کارآفرینی بیش تر و پربارتر برجای می ماند که برای دستیابی به آن ناچار به همچشمی با دبگر نخبگان برگزیده ی الله باشند؟

ب. الف. بزرگمهر   ۲۶ اردی بهشت ماه ۱۴۰۲

* نگار مسعودی، نگاره گر (عکاس) و مستند ساز اجتماعی با انتشار مجموعه عکس« ما در حجم کوچک خود رسوب می کنیم»، نوشته است:
مجموعه ی «ما در حجم کوچک خود رسوب می‌کنیم» با محوریت زنان بی خانمان، طی مدت یک سال (۱۳۹۹) عکاسی و مصاحبه از بی خانمان های پارک میثاقِ دروازه غار تهران جمع آوری شد و بابت این مجموعه به سیاه نمایی و فعالیت تبلیغی علیه نظام محکوم شدم. روز به روز به تعداد زنان و مردانی که سقفی بالای سر ندارند و به اجبار در خیابان و گور و ماشین و پشت بام و … زندگی می کنند اضافه می شود؛ آری موضوع از سیاه هم سیاه تر است.

پ.ن: فقر عامل بی خانمانی، بی خانمانی عامل اعتیاد و دیگر معضلات است و عاملان اصلی، حاکمیت های فاسد و مرتجع . برخی از عکس ها و مصاحبه های مجموعه در صفحه پیشین مصادره شده ام منتشر شده است.

برگرفته از «تلگرام»   ۲۴ اردی بهشت ماه ۱۴۰۲

دانسته از ویرایش گسترده ی این یادداشت خودداری ورزیده ام.  ب. الف. بزرگمهر   ۲۶ اردی بهشت ماه ۱۴۰۲

۱۴۰۲ اردیبهشت ۲۰, چهارشنبه

گرامی باد سالگشتِ پیروزی سترگِ تاریخیِ «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» بر اهریمن «نازیسم»! ـ بازپخشش

سخنان «ولادیمیر پوتین» بسیار درست است؛۱ روسیه نمی بایستی این بار رودست می خورد۲ و خوشبختانه بهنگام جُنبید. این بهنگام جنبیدن، چنان مرا خرسند نمود که سر درد و سرگیجه های تندم به یکباره پر کشید و توانستم چیزی در آن باره بنویسم.۳ درباره ی این رژه،۴ باید این سخن باریک و پاکیزه (نکته) بدیده گرفته شود که پیروزی بر اهریمن تا دندان ساز و برگ داده شده به پیشرفته ترین جنگ ابزارهای زمان خود و چیره بر کم و بیش همه ی اروپای آن هنگام، یک پیروزی سترگ تاریخی برای «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» بود که روسیه با همه ی بزرگی آن، تنها بخشی و باید بی درنگ بیفزایم: بخشی جدانشدنی از سایر بخش ها در یگانگی ملت ها و خلق های رنگارنگِ همدست و همپا در آن پیروزی بود. چه خوب می بود، چنانچه آن یگانگی بی همتایِ برآمده از «کارگر همبستگی جهانی» («انترناسیونالیسم پرولتری»)، در چنین رژه ای بازتاب یافته به نمایش درمی آمد و تنها به ستودن دستاوردهایِ «جنگ جهانی دوم» در سخنرانی مِهتَرِ جمهور روسیه بسنده نمی شد. افزون بر آن، پیروزی سترگ «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی»، پیروزی همه ی ملت ها و خلق های جهان که بسیاری از آن ها به شَوَند همین پیروزی تاریخی به ناوابستگی سیاسی و هازمانی ـ اختسادی نسبی دست یافتند و از زیر یوغ کشورهای بهره کش سرمایه داری بیرون جستند نیز بود.

در اینجا ناچارم باری دیگر یادآور شوم و بر آن پافشارم که سیاست در هر گونه و نمودِ آن در چارچوب ملی گرایی که تُند یا کُند آن نیز از جداگانگی چشمگیری در ریشه برخوردار نیستند، در فرجام کار ره بجایی نمی برد و در برابر سیاست امپریالیست ها، دیر یا زود به شکست می انجامد.

با امید به پیروزی سوسیالیسمی پویا بر بنیاد «سوسیالیسم دانشورانه» با ساز و کارِ درونیِ خودکار (autodynamism) و نیرو گرفتن شوراهای کارگری و توده ای از پایه تا فراز، یاد همه ی زنان و مردان دلاور و جانباختگان در راه رهایی از چنگ اهریمن «نازیسم» و «فاشیسم» و نیز همه ی سربازان و فرماندهان دلاور جانباخته در آن پیشدستی هشیارانه و بهنگام را گرامی می دارم.

درودی جانانه بر توده های مردم، رزمندگان و فرماندهان رزمی خلق های دونباس و روسیه!

مرگ بر سرمایه داری و در نخستین گام، سرکوب و نابودی سرمایه داری امپریالیستی در پهنه ی جهان!

برپا، زنده و پایدار باد همبستگی همه ی خلق ها و ملت های جهان در راه دستیابی به هازمانی آدموار بی هیچگونه بهره کشی آدمی از یکدیگر!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۹ اردی بهشت ماه ۱۴۰۱

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/05/blog-post_9.html

پی نوشت:

۱ ـ مِهتَرِ جمهور روسیه در رژه ی روز پیروزی بر آلمان نازی بر این سخن باریک و پاکیزه (نکته) پافشرد که راه اندازی یورش، «تنها برآنِشِ (تصمیم) درست» بود. «ولادیمیر پوتین»، مِهتَرِ جمهور روسیه در جریان سخنرانی خود در رژه روز پیروزی در «میدان سرخ» مسکو در روز دوشنبه به آگاهی رساند که کنش رزمی روسیه در اوکراین، کاری پیشگیرانه در برابر تازش های آینده بود.

پوتین نه تنها دستاوردهای مردم شوروی در «جنگ جهانی دوم» را ستود که همچنین به شَوَندهای (دلایل) «کرملین» درباره ی کشاکش میان «مسکو» و «کیِف» اشاره کرد. او گفت که روسیه ناچار به کنش بود؛ زیرا یورشی گسترده در رویارویی با جمهوری‌های جداشده در خاورِ «دونباس» داشت برنامه‌ریزی می شد. ما زیرساخت‌های رزمی را دیدیم که [در اوکراین] گشوده می شد؛ سدها رایزن بیگانه کار خود را آغازیده بودند. نوین ترین جنگ ابزارها بگونه ای پیوسته از کشورهای «ناتو» رسانده می شد. پروا (خطر) هر روز بیشتر می شد. روسیه با پیشدستی کردن به یورش پاسخ داد؛ این برآنشی ناگزیر، بهنگام و تنها کارِ درست از سوی کشوری فرمانروا، نیرومند و ناوابسته بود.

برگردان گزیده ای از یک گزارش به یاری «گوگل»، برگرفته از «آرتی» نوزدهم اردی بهشت ماه ۱۴۰۱ (با ویرایش، پارسی و اندک بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ «نه روسیه و نه چین نباید رودست بخورند!»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ آذر ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2021/12/blog-post_27.html

«نه یک گام به پس!»  ب. الف. بزرگمهر   هفتم بهمن ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/01/blog-post_27.html

۳ ـ «کار بسیار درست و بجایی انجام دادی، آقای پوتین؛ درود بر شما!»  ب. الف. بزرگمهر   پنجم اسپند ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/02/blog-post_43.html

۴ ـ رژه ی روز پیروزی بر آلمان نازی، بنگرید به بوم انگلیسی گزارش یاد شده در پیوست شماره ی یکم: «آرتی» نوزدهم اردی بهشت ماه ۱۴۰۱

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!