«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ مرداد ۹, یکشنبه

بدبخت تر از من در این جهان کسی را می یابید؟

بدبخت تر از من در این جهان کسی را می یابید؟* کارم بجایی رسیده که باید هر از گاهی دستِ گدایی بسوی شما آدمکش ها دراز کنم.

ب. الف. بزرگمهر  نهم امرداد ماه ۱۴۰۱

* «شاهزاده چارلز» از خانواده ی «بن لادن» پول گرفته بود؛ این دِهِش پس از دیدار وی با دو تن از بستگانِ مغز اندیشمند تروریست [اُسامه بن لادن] در لندن انجام پذیرفت.

«روزنامه تایمز» روز یکشنبه گزارش داد که خودِ «شاهزاده چارلز بریتانیا» در سال ۲۰۱۳ کمکی یک میلیون پوندی از خانواده ی «اُسامه بن لادن» [دو تن از برادران ناتنی وی] برای بنگاه نیکوکاری خود دریافت نموده بود. بتازگی [نیز] دریافتِ «کیسه های پول دستیِ (نقدِ)» «شاهزاده» از خانواده ی پادشاهی «قَطَر» موشکافی شده است.

برگردان گزیده گزارشی برگرفته از «آرتی» به تاریخ نهم امرداد ماه ۱۴۰۱ به یاری «گوگل» (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

به تخم چپ اسب حضرت عباس با آن "علمِ" مرده ریگ شان! ـ بازپخشش

غُر و لُندی است از «نشانه خدا» مکارم شیرازی:
«... دولت‌ها آن مقدار سهم بودجه را تخصیص نمی‌دهند و این باعث شده است بسیاری از دستگاه‌ها با مشکلاتی مواجه شوند تا جایی که برخی از مؤسسات و تشکیلات حوزوی وابسته به بودجه، تعداد زیادی از نیروهای علمی خود را مرخص کرده است.»۱

با خود می اندیشم:
کدام نیروهای علمی؟! کدام علم؟ بیگمان آن علمِ مُرده ریگ و بی هیچ بار و بر را می گوید که جاودانه عُبید زاکانی با طنز زیبا و کوبنده اش در کالبد داستانی کوتاه به آن اشاره نموده بود:
«لولئی۲ با پسر خود ماجرا می كرد كه تو هیچ كاری نمی كنی و عمر در بطالت به سر می بری. چند با تو گویم كه مُعلق زدن بیاموز و سگ از چَنبر۳ جهانیدن و رَسَن بازی۴ تَعَلُّم كن تا از عمر خود برخوردار شوی. اگر از من نمی شنوی به خدا ترا در مدرسه اندازم تا آن علم مرده ریگ۵ ایشان بیاموزی و دانشمند شوی و تا زنده باشی در مذلت و فلاكت و اِدبار۶ بمانی و یك جو از هیچ جا حاصل نتوانی كرد.» سپس با خود می گویم:
چه بهتر! به تخم چپ اسب حضرت عباس با آن "علمِ" مرده ریگ شان! کِی از دوش مردم ایران پایین خواهند آمد؟ ...

... گرچه، این «کِی»، هماوندی سرراستی با «وقتِ گُلِ نی» دارد و چنانچه همه ی نیروهای خود را برای بزیر کشاندن شکمباره های دزد بی همه چیز بسیج نکنیم، آن ها تا آن هنگام که پشت شان به کشورهای امپریالیستی و ریزه خواران روسی و چینی شان گرم است، توده های میلیونی مردم ایران را بدبخت تر، خوارتر و سرافکنده تر خواهند نمود و خود، حتا اگر کار به آنجا برسد که «خُمس» و «زِکات» شان را از دست سربازان «یانکی» بستانند،۷ پایین کشیده نخواهند شد.  

ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ اَمرداد ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/08/blog-post_98.html

پی نوشت:

۱ ـ گفته های «نشانه خدا»: مکارم شیرازی در دیدار با گروهی از هموندان «شورای عالی و مدرسان حوزه علمیه خراسان» و مسؤولان ارشد «شبکه اجتهاد»، برگرفته از گزیده ی خبرهای تارنگاشت «حوزه»  ۱۷ اَمرداد ماه ۱۳۹۸

۲ ـ لولی همراه با «ی» هماوندی (نسبت) گرفته شده از واژه ی هندی ـ ایرانیِ «لول» از آرش های زشت و زیبای گوناگونی از آن میان، مَست و مَلنگ، سرخوش، شوخ چشم، بی آزرم، روسپی برخوردار است؛ ولی در بنیاد خود، بیشتر به آرشِ کولی (لوری) و بی خانمان است. کارواژه ی «لولیدن» به آرشِ «چون کِرم در جای خود جنببدن» از همین واژه گرفته شده است. واژه ی «لول» (lol) به آرشِ «سرخوشی» در یکی از شاخه ی بنیادین زبان های اروپایی و شاید بنیادی ترین از میان پنج شاخه ی بنیادی زبان های اروپایی: «ژِرمنی»، کم و بیش همگی ریشه گرفته از زبان مرده ی «سانسکریت» و همریشه با هر دو شاخه ی بنیادی زبان های «ایران خاوری» و «ایران باختری» نیز به همان آرش و بگمان بسیار اشاره به سرخوشی کولیوار دارد.

۳ ـ دایره، کمان، گردنبند

۴ ـ بندبازی (رَسَن به آرش ریسمان و بند است)

۵ ـ «مرده ریگ» به آرشِ آنچه از مرده بازمانده است.

۶ ـ به آرشِ بدبختی، نگونبختی و سیه روزی

۷ ـ ... آنچه برجای ماند، همین است که می بینید:
به گردن گرفتن ننگین ترین قرارداد تاریخ ایران، گسترش جاکشی و پااندازی و روسپیگری زیر چادر و پرچم «اسلام ناب انگلیسی ـ یانکی»، بدار آویختن جوانان مردم به هر بهانه ای و بسیاری زیانکاری های ریز و درشت دیگر که اسیدپاشی به چهره ی زنان، تنها یکی از آن شاهکارهاست.

... و آن رهبر "ساده زیست" تاچندی پیش ۹۵ میلیارد دلاری که اکنون بیگمان چند میلیاردی بر دلارهایش افزوده شده، نگران فرهنگی است که در فرجام کار با جمهوری اسلامی ـ برده داری موریتانی در آفریقا پهلو خواهد زد.

برگرفته از یادداشتِ «گوشه ای از اسلام ناب آقایان در بوته ی آزمون تاریخ»، ب. الف. بزرگمهر  ۱۲ آبان ماه ۱۳۹۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/11/blog-post_19.html

زیرنویس تصویر:

«... دولت‌ها آن مقدار سهم بودجه را تخصیص نمی‌دهند و این باعث شده است بسیاری از دستگاه‌ها با مشکلاتی مواجه شوند تا جایی که برخی از مؤسسات و تشکیلات حوزوی وابسته به بودجه، تعداد زیادی از نیروهای علمی خود را مرخص کرده است.»

 گفته های «نشانه خدا»: مکارم شیرازی در دیدار با گروهی از هموندان «شورای عالی و مدرسان حوزه علمیه خراسان» و مسؤولان ارشد «شبکه اجتهاد»، برگرفته از گزیده ی خبرهای تارنگاشت «حوزه»  ۱۷ اَمرداد ماه ۱۳۹۸

در ولایت امام زمان، تفاهم نامه های همکاری چنین ساده و بی آلایشند! ـ بازپخشش

من نمی دانم چرا جاهای دیگر جهان این اندازه کار را سخت می گیرند. اینجا کار را ساده کرده اند؛ این یک قرارداد «تفاهم نامه همکاری» در «ولایت امام زمان» است که تصویر آن را می بینید. ماده یکم آن را نگاه کنید که چه اندازه ساده و بی آلایش درباره ی «جُستار همکاری» نوشته است:
«حمایت از فعالیت های فرهنگی و دینی» و در ماده ی دوم آن با عنوان: «شرح خدمات» آمده است:
«بصیرت افزایی دینی و سیاسی ...»؛ تفاهم نامه ای است به مدت یکسال و به مبلغ ۵۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ریال

به عنوان نمونه، شما کافی است درباره ی یکی از پر رمز و رازترین واژه های قرآنی که آمیخته ای از سه حرف: الف، لام و میم است و کسی هنوز از آرش آن سر در نیاورده، در هرکدام از فعالیت های فرهنگی و دینی خود سخن سرایی کنید تا هم بر بصیرت دینی مسلمین افزوده و هم پول خوبی به جیب بزنید. چه می خواهید بیش از این؟ خدا بده برکت. مرگ می خواهی برو گیلان!

البته اگر از من بشنوید، این سه حرف را اینگونه می نویسم: میم، الف، لام که نخستین حرف های نام سه دانشمند انقلابی بزرگ دوران ماست: مارکس، انگلس و لنین؛ البته، بدی آن هم این است که با بر زبان راندن این سه نام، هم دیگر رمز و رازی برجای نمی ماند و خودتان به دست خود، دکان پربرکت ۵۰۰۰۰۰۰۰۰۰  ریالی را آجر کرده اید و هم از بیم جان و«مال» باید بگریزید؛ زیرا آنچه رمزآلود بوده را زمینی نموده، همه ی مارها را از جعبه ی مارگیری گریزانده و ناسزای ابدی همه ی مارگیران و افسونگران را به جان خریده اید.

ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ اردی بهشت ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/05/blog-post_21.html

۱۴۰۱ مرداد ۷, جمعه

نه بَبَم جان، کَاَنَّهُ عین عدالت است

پرتور پیوست را گنجانده و زیرش نوشته است:
«این تصویر درد بسیار داره تو خودش؛ پلیسی که ماهیت وجودیش باید حفاظت از مردم باشه، اما با خشونت با مردم رفتار می‌کنه، فرقی نداره معلم باشی، کارگر باشی، جانباز باشی، مرد باشی، زن باشی، کافیه معترض باشی و دنبال حق و حقوقت، باهات با خشونت و توهین برخورد می‌کنن، ولی در برابر کسی که قتل انجام داده، ولی توی حکومت بوده، پست و مقام داشته با کرنش و احترام، این عین بی‌عدالتیه!»*

نمی دانم چرا ناگهان «کیر خر نظامِ خرموش پرور» با آن گوش های درازش جلویم سبز می شود و به گویش قزوینی، پاسخ می دهد:
نه بَبَم جان، مگر چشمِ بصیرت نداری؟! کَاَنَّهُ عین عدالت است. کبوتر با کبوتر، باز با باز، کند همجنس با همجنس پرواز!

ب. الف. بزرگمهر   هفتم امرداد ماه ۱۴۰۱

* برگرفته از «تلگرام»  هفتم امرداد ماه ۱۴۰۱ (دانسته از ویرایش و پارسی نویسی آن خودداری ورزیده ام.  ب. الف. بزرگمهر)

حاکمیت تبهکار ایران، انباشته از مزدوران کشورهای امپریالیستی است! ـ بازپخشش

اطاعت از «ولی فقیه» با مهر «کارت سبز» یانکی ها! ـ بازانتشار

https://youtu.be/WpvgK8RO63o


 

* این ویدئو و تصویر زیر آن، اندکی بیش از دوسال پیش با برنام «اطاعت از ولی فقیه با مهر کارت سبز یانکی ها!» انتشار یافته بود؛ اینک، آن را با برنامی تازه و پی نوشت زیر بازانتشار می دهم.

https://www.behzadbozorgmehr.com/2011/12/blog-post_9307.html

ب. الف. بزرگمهر یکم اسپند ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/02/blog-post_5778.html

پی نوشت:

این آقا را بیگمان می شناسید: آموزگار درس اخلاق در دولت دهم! نمونه هایی چون وی در دم و دستگاه حاکمیت ایران کم نیستند. هر یک به فراخور روزگار خود و جایگاهی که در "ریسمان الهی" بهم زده اند، آلاف و علوفی در اینجا و آنجا ـ و چه جاهایی بهتر و امن تر از کشور «شیطان بزرگ» و «شیطان» های کوچک همدستش در اروپای باختری؟! ـ برای روز مبادا اندوخته اند. از دیدگاه خودشان، حساب همه چیز را کرده اند؛ نیک می دانند که ایران، کشور توفان ها و آتشفشان هاست و فردای روزگار روشن نیست که به سرنوشت آن آخوند پلید دوران مشروطه گرفتار نشوند؛ ولی، آنچه مرا به نوشتن این یادداشت کوچک واداشت، نه این است و نه حتا کوچک شمردن جوانان ایرانی از سوی این آخوندِ پفیوز که ننه اش به قربانش برود، دشواری جوانان ایرانی را نداشتن اخلاق پنداشته یا وانموده است!

آنچه با قرارداد ننگین ژنو و «اقتصاد مقاومتی» دستپخت «مجمع تشخیص نظام» که به گمانم جز سناریوی پیوستِ آن قرارداد ننگین برای سرکوب بیش تر روشنفکران و توده های مردم ایران بیش نیست، روشن تر می شود، نکته ای است که پیش تر در برخی یادداشت هایم با گمانه زنی اشاره کرده بودم و اکنون با باریک بینی بیش تر بر زبان می آورم:
حاکمیت تبهکار ایران، انباشته از مزدوران کشورهای امپریالیستی از بالاترین رده ها تا دُم آن است و تبهکاری های آن ها تنها در چارچوب اقتصادی نمی گنجد که سمتگیری سیاسی آگاهانه با سرشتی مزدورانه به سود کشورهای امپریالیستی دارد! نوک این "کوه یخ" را بویژه هم اکنون در وزارت امورخارجی این رژیم ضدملی و خائن می توان دید.

برای سرنگون نمودن این رژیم تبهکار و ضد ملی، دست به دست هم دهیم؛ سازمان یابیم و یگانه شویم!

ب. الف. بزرگمهر یکم اسپند ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/02/blog-post_5778.html

نابکارانه ترین گونه ی خونخواهی از توده های مردمی پایدار و سرفراز

این جنگ با روسیه نیست؛* نابکارانه ترین گونه ی خونخواهی از توده های مردمی است که نخواسته اند زیر سایه ی رژیم پوشالی و برآمده از کودتایی دستپختِ امپریالیست های «یانکی» و انگلیسی زندگی کنند.

ب. الف. بزرگمهر   هفتم امرداد ماه ۱۴۰۱

* اوکراین، «دونتسک» را با مین بمباران کرد

شهردار «الکسی کولمزین» گفت که نیروهای اوکراینی، چهارشنبه شب، مین های «پی اف ام ـ ۱» PFM-1») در پایتخت جمهوری خلق دونتسک پرتاب کردند. این بلندپایه ی «دونباس» از باشندگان (ساکنان) خواست تا در این باره هوشیار باشند.

کاربرد مین های کوچک پروانه ای شکل یادشده در بالا بر بنیادِ «پیمان اُتاوا» در سال ۱۹۹۷ که اوکراین نیز آن را دستینه نموده، ناشایا (ممنوع) است؛ این مین ها حتا زمانی که قربانی را هنگام پا گذاشتن بر روی آن نمی‌کشند، در بیش تر باره ها پای آدم را می ‌دَرَند.

برگردان گزارشی برگرفته از «آرتی» به تاریخ ششم امرداد ماه ۱۴۰۱ به یاری «گوگل» (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۱ مرداد ۵, چهارشنبه

پول مول داری بفرما! وگرنه، هِرّی!

پاسخ از زبان برادرِ امنیتی پاسدار سرمایه:
خواهرِ زبان دراز!

زمان مصرف «جانباز» سال هاست که سپری شده.* ما دیگر بحمدلله بخشی از «جامعه جهانی» شده ایم. پول مول داری بفرما! آن هم پول مولِ درست و درمان به یورو و دلار؛ وگرنه، هِرّی!

ب. الف. بزرگمهر   پنجم امرداد ماه ۱۴۰۱

* شماری از هموندانِ خانواده‌های زخمی شدگانِ دوران جنگ ایران و عراق که در روزهای کنونی در گردهمایی های پرخاشگرانه بازداشت شده بودند، امروز چهارشنبه پنجم مرداد ماه، با گرد هم آمدن در برابر «زندان اوین» خواهان آزادی آنها شدند.

یکی از هموندانِ خانواده ی جانبازان در بند با ناروا شناختنِ بازداشت آن ها و اینکه سال ها برای پشتیبانی از کشور خود جنگیده‌اند، گفت:
«این جانبازان اکثرا بیمار هستند و دارو مصرف می‌کنند؛ سه روز متوالی در این مکان تجمع کرده‌ایم؛ اما کسی پاسخگو نیست. قرار است آنها در دادگاه انقلاب محاکمه شوند، مگر این اشخاص غیر از مطالبه حقوق خود چه گناهی مرتکب شده‌اند؟»

شماری از زخمی شدگان جنگ ایران و عراق که در ماه‌های کنونی با برپایی گردهمایی های پرشمار به پایمال شدن هوده ی خود از آن میان، پاداش بازنشستگی پرخاش کرده بودند، روز شنبه، یکم امرداد ماه، در جریان گردهمایی های پرخاشگرانه از سوی نیروهای امنیتی با دستیازی به زور و آبروریزی بازداشت شدند.

برگرفته از «تلگرام»   پنجم امرداد ماه ۱۴۰۱ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

ویدئوی پیوست (نامگذاری از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)پول مول داری بفرما! وگرنه، هِرّی!



"اسلام"، بهانه و نام رمز شکست بود ... ـ بازپخشش

با توسری روی سرمان کردند تا انقلاب توده های مردم را بشکنند. "اسلام"، بهانه و نام رمز شکست بود و ما جلوترین سنگر رودرروی ضدانقلابی به پوستین اسلام درآمده! ببین چه «خاله خان باجی» هایی ازمان ساخته اند!

ب. الف. بزرگمهر   ۳۱ فروردین ماه ۱۳۹۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/04/blog-post_47.html


دیگر اینجای کار را نخوانده بودیم

از گفتگوی اولاغ شولتز با «ننه مرکل»:
ـ دیگر اینجای کار را نخوانده بودیم که کاهش گاز، کمبود دستمال توالت را در پی داشته باشد.* اینجور که نمی شود. کم کم ناچار می شویم هر بار که تنگ مان می گیرد به شیوه ی سده ها پیشِ خودمان، بسوی جنگل یا کنار رودخانه یا برکه ای بدویم و ایستاده کمی دولا بشویم تا بتوانیم خیر سرمان برینیم.

ـ حالا چرا پشت سرم وزوز می کنی؟! رویت نمی شود دسته گلی که به آب داده ای را برای همه بازگویی؟ چشمت کور! می خواستی دنبالِ کونِ آن مردک پابگور راه نیفتی و کمی هم شده، اندازه نگه داری. حالا باهمادی که سال ها با خون دل ساخته بودیم را هم از دست می دهیم و بزودی آن خُل و چِل انگلیسی وارفته را هم به مِهتَری «ناتو» می نشانند تا آلمان را به جنگِ سرراست با روسیه بکشانند و خودشان کناری بنشینند و برای مان دست بزنند.

ب. الف. بزرگمهر   پنجم امرداد ماه ۱۴۰۱

* رسانه ی آلمانی «زِیت آنلاین» («Zeit Online ») روز چهارشنبه گزارش داد که چنانچه کاهش در دسترس نهادن (عرضه) گاز روسیه در ماه‌های آینده پی گرفته شود، شاید آلمان با کمبود کالاهای بنیادین چون کاغذِ آبریزگاه (توالت) و کارتن روبرو شود. این رسانه به هشدار «یورگن شالر»، مِهتَرِ «انجمن های کاغذ باواریا» اشاره می کند که کارخانه های کاغذِ سرگرمِ کار شاید اگر به شوند کمبود گاز ناچار به فرآوری با گنجایش کاهش یافته شوند، دیگر سودآور نباشند.

برگردان گزیده گزارشی برگرفته از «آرتی» به تاریخ پنجم امرداد ماه ۱۴۰۱ به یاری «گوگل» (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۱ مرداد ۴, سه‌شنبه

... تو از اونا که همه شون سبیل داشتن، خوشگل تری! ـ بازپخشش

خُب! حالا شدی مثل یکی از خاله خان باجی های حرم ناصرالدین شاه؛ گرچه، تو از اونا که همه شون سبیل داشتن، خوشگل تری!

ب. الف. بزرگمهر    ۲۶ دی ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/01/blog-post_65.html



فیلمی گواهمند و آموزنده از ماه ها و هفته های پایانی «جنگ جهانی دوم»

از دید من، باریک شدن در رخدادهای به نمایش نهاده شده در این فیلم به دریافتِ بهترِ رویدادهای کنونی که آبستن جنگ جهانی دیگری است، کمک می کند.

ب. الف. بزرگمهر    چهارم امرداد ماه ۱۴۰۱ 

Winter and Spring 1945, part 1, documentary

https://youtu.be/z9QOpDc8LOU

Winter and Spring 1945, part 2, documentary

https://youtu.be/l1nirsKzSaU

 Winter and Spring 1945, part 3, documentary

https://youtu.be/Frxi9jJJjwo

Winter and Spring 1945, part 4, documentary

https://youtu.be/FfNH8M83kKU

می دانم که سخنان من برای شما مردم داغدیده، تنبان نمی شود

می دانم که سخنان من برای شما مردم داغدیده، تُنبان نمی شود؛ می دانم که تبهکاری های ترسایان تا به امروز پی گرفته شده و نُختِه ی پایانی بر آن نیست؛ خوب می دانم این تبهکاری ها که دامنه ی گسترده ای از خوار شمردن شما «مردم بومی گرامی کانادا» و آزار جنسی کودکان تان گرفته تا کشتارهای گروهیِ پنهان و آشکار را دربرمی گیرد و تنها در یکی دو جا نیز رخ نداده را دانسته «نژاد کشی فرهنگی» جا می زنند تا همه ی آن پلشتی ها را زیر آن پوشانده، آن را فروکاهند؛ ولی از دستِ منِ مادرمرده چه کار دیگری جز نیایش به درگاه خدایی که خودم نیز به هستی آن چندان باور ندارم، برای شما برمی آید که انجام دهم؟! دولت کانادا و مِهتَرِ زنباره ی آن از ترس خیز گرفتنِ جنبشِ هوده مند شما، مرا به اینجا فراخواند تا سرِتان شیره بمالم و نگاه تان را از زمین بسوی آسمان برگردانم. کاریای بسیار دشواری است که مرا بیش تر از پا می اندازد و زمینگیرتر می کند؛ بدین سان، من افزون بر پوزش و درخواستِ بخشش برای تبهکاری ها و پلشتی های بیشمارِ انجام یافته از سوی  آن ها که هنوز همه ی آن نیز درست کاوش و بررسی نشده، ناگزیرم برای نخشِ گناهکارانه ای که در این میان بر دوشم افکنده اند نیز از شما پوزش خواسته و درخواستِ بخشش کنم.

از اندیشه و زبان «پاپی جان»:  ب. الف. بزرگمهر   چهارم امرداد ماه ۱۴۰۱ 

***

رهبر «کاتولیک رومی» از بومیان کانادا درخواستِ بخشش کرد

«پاپ فرانسیس» روز دوشنبه از بومیان کانادا درخواستِ بخشش کرد و از همدستی «کلیسای کاتولیک روم» در برنامه پردازی (پروژه) آموزشگاه های زیستی (مسکونی) که یک نهاد دولتی کانادا آن را نژاد کُشی (نسل کُشی) نامید، پوزش خواست. «پاپ» گفت:
«من فروتنانه برای بدنهادی که بسیاری از ترسایان (مسیحیان) در رویارویی با مردم بومی به آن دست یازیده اند، درخواستِ بخشش می کنم.»

«پاپ»، همان روز، در یکی از رسانه های هازمانی ـ خبرچینی («توییتر») نوشت:
«مردم بومی گرامی کانادا! من به سرزمین مادری شما آمده ام تا غم و اندوه خود را با شما در میان نهم؛ از خداوند درخواستِ آمرزش، درمان و آشتی کنم؛ نزدیکی خود را نشان دهم و با شما و برای شما نیایش کنم».

«پاپ» در یک دوره گردی (تور) شش روزه برای پوزش خواهی در کاناداست که سال گذشته، «جاستین ترودو»، نخست وزیر آن کشور درخواست آن را کرده بود.

کنشگران بومی، «کلیسای کاتولیک» را افزون بر «نژادکُشی فرهنگی»، در «نژادکُشی فیزیکی» نیز گناهکار دانسته اند (متهم کرده اند) و می گویند که بهره وری های ناروای جنسی گسترده و حتا مرگ در آموزشگاه های زیستی (مسکونی) در کار است (وجود دارد). سال گذشته، چندین گروه کنشگر گفتند که در چهار جا از «کاملوپس» و «بریتیش کلمبیا» تا «ساسکاچوان»، «گورهای گروهی» یافته اند.

برگردان گزیده گزارشی برگرفته از «آرتی» به تاریخ سوم امرداد ماه ۱۴۰۱ به یاری «گوگل» (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۱ مرداد ۳, دوشنبه

نکند هوای گاومیش بسرتان زده که بازگردد و دوباره همه چیز را بهم بریزد؟! ـ بازپخشش

با همسر نازنینم آمده بودیم به شما شادباش بگوییم. مرا از خود می رانید؟!* کجا بروم؟ من آمده ام تا هماهنگ با سپاهیان به کار بر زمین مانده از آن گاومیش سر و سامانی بخشیم و اگر خدا بخواهد، آتشِ جنگ جهانی دیگری را برافروزیم. نکند هوای گاومیش بسرتان زده که بازگردد و با ندانمکاری هایش دوباره همه چیز از آن میان، سال ها کار برنامه ریزی شده در این زمینه را بهم بریزد؟!

ب. الف. بزرگمهر   چهارم دی ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2021/12/blog-post_25.html

* به «پرزیدنت بادبادی»، مهتر جمهوری «یانکی» ها، دیروز ۲۴ دسامبر، در جریان گفتگوی راه دور وی و همسرش با کودکان در آستانه ی «کریسمسِ کاتولیک ها» ناسزا گفته شد. یکی از پِرمارها به نام «جِرِد» در پاسخ به شادباش آن دو گفت:
«امیدوارم شما هم کریسمس بیمانندی (فوق العاده ای) داشته باشید؛ برو، براندون!»

این گفته پس از آن دوستکام (محبوب) شد که هواداران یکی از هماوردی (مسابقه) های «انجمن ملی هماوردی های اتومبیل رانی» در ماه اکتبر گذشته به مهتر دولت ناسزا گفتند. در یک گفتگوی زنده با یکی از هماوردان به نام «براندون براون، خبرنگاری که پنداشته بود انبوه مردم آرنگ (شعار) سر داده اند: «برو براندون!» از این گفته برای ناسزاگویی (توهین) به «پرزیدنت بادبادی» سود برد.

بنیاد داده ها برگرفته از گزارشی شلخته، سردرگم و در یکی دو جا نارسا از «اسپوتنیک» به تاریخ سوم دی ماه ۱۴۰۰ با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب است.  ب. الف. بزرگمهر

پِرمار یا پیِرمار به آرشِ پدر و مادر و همتراز با واژه ی انگلیسی: «parent» (پیشنهاد یکی دو تن از کاربران در یکی از واژه نامه های اینترنتی) را می توان بجای واژه ی از ریشه عربی «والدین» بکار برد. در گویش مردم مازندران و گیلان و تنکابن، «پِر» و «مار» به آرش پدر و مادر در گویش پارسی است:
می پِرمار = پدر و مادرم

هر كس را سه خانه در بهشت باشد ... ـ بازپخشش

زنی در مجلس وعظ بود. چون به خانه آمد، شوهر را گفت:
واعظ فرمود هر كس كه امشب با حلال خود جمع شود از بهر او خانه ای در بهشت بسازند.

چون شب بخفتند، زن گفت:
برخیز اگر هوس خانه در بهشت داری!

مرد زنك را یك بار بگائید. چون زمانی بگذشت زن گفت:
از بهر خود ساختی؛ از بهر من نیز بساز!

مردك بساخت. بعد از زمانی گفت:
اگر مهمانی به خانه ی ما رسد، چه كنیم؟

مردك مهمانخانه ای نیز بساخت.

وقت روز، مرد زن را غافل كرد و كونش انداخت كه هر كس را سه خانه در بهشت باشد، باید یك خانه در دوزخ باشد.

جاودانه عُبید زاکانی

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/05/blog-post_19.html

۱۴۰۱ مرداد ۲, یکشنبه

اگر ننه مان می دانست ...

اگر ننه مان می دانست، هیچکدام مان را نمی زایید

مرگ بر رژیم پوشالی و ایران بربادده دزدان اسلام پیشه!

ب. الف. بزرگمهر   دوم امرداد ماه ۱۴۰۰

زیرنویس پرتور:

سه کودک جانباخته در تندآب استهبان پارس (برگرفته از «تلگرام» دوم امرداد ماه ۱۴۰۰)

۱۴۰۱ مرداد ۱, شنبه

... گرچه دشواری بزرگ در کشور خودمان است

«ریچارد مور»، مِهتَر «دستگاه داده های سربسته» («سرویس اطلاعات مخفی»)، نامور به «اِم آی ۶» انگلیس، پنجشنبه ی گذشته گفت:
«آگاهی بریتانیا اکنون کوشش های خود را بر روی چین کانونمند کرده است.» او در «همایش امنیت آسپن» در «کُلرادو» («ایالات متحد») گفت که دریافت روشی که پکن آماج های دوربردی (استراتژیک) خود را دنبال می کند، هم اکنون یکی از پیچیده ترین چالش هایی است که آگاهی بریتانیا با آن روبروست. «ما کوشش بیشتری برای چین انجام می دهیم. اکنون بیش از هر جُستار دیگری برای چین می کوشیم.» بنا بر گفته ی «اِم آی ۶»: «دریافتن چین هم اکنون برای آگاهی بسیار برجسته تر از پیکار با تروریسم است.» ... وی بر زبان آورد (اعتراف کرد) که برای «اِم آی ۶»، سامانه ‌های چین هنوز «بسیار تودرتو» هستند. مِهتَر «اِم آی ۶» افزود:
«بنگاه او دشواری چندانی در دریافت آماج دوربردی مِهتَر جمهور چین، ꞌشی جین پینگꞌ ندارد؛ ولی اگر شما از این استراتژی، از دیدگاه شیوه ی کارکرد و سازماندهی شان پیروی کنید، این یک شَگای (جعبه) سیاه است.»

برگردان گزارشی برگرفته از «آرتی» به تاریخ ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۱ به یاری «گوگل» (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

دنباله ی سخنان ناگفته ی مِهتَرِ خبرچین های انگلیس:
... گرچه دشواری بزرگ در کشور خودمان است که هر روز «بوریس جانسون» های تازه ای در آن سربرآورده و گاه به جایگاه های بلندپایه ای نیز دست می یابند؛ جک و جانورانی که نه تنها بدردِ هیچ کاری نمی خورند که دردسرهای بسیاری نیز می آفرینند و آبروی داشته و نداشته مان را نیز می برند.

ب. الف. بزرگمهر    یکم امرداد ماه ۱۴۰۱

خداوند این جماعت را بخیل خلق کرده است

«نمودار اسلام والمفسدین» مجید ناصری نژاد، نماینده ی فرمایشی مردم شادگان در «مَهِستان شورای اسلامی»، بامدادِ امروز در گفت‌وگویی رسانه ای گفت:
«شب گذشته، ساعت ۱۲و ۳۰ دو نفر موتور سوار ناشناس، منزل و حسینیه بنده را به رگبار گلوله بستند.» وی با بر زبان راندنِ اینکه پیش از این رخداد، پیشینه ی ترسانده شدن یا دشمنی با کسی را نداشته‌ایم، افزود:
«تاکنون علت تیراندازی به منزلمان را نمی‌دانم ... در این حادثه به کسی آسیبی نرسید و بنده نیروی انتظامی را بلافاصله پس از حادثه در جریان گذاشتم.»* 

دنباله ی سخنان ناگفته ی نمودار اسلام:
از کجا بدانیم چرا به خانه مان هجمه آورده اند؟ شاید خانه ای از خود ندارند و اجاره نشین هستند؛ شاید هم ولگردان بیکار و بیخانمانند که چشم دیدن یک خانه ی محقر و حسینیه ای کوچک که برای خشنودی خدا ساخته ایم را ندارند. خداوند این جماعت را بخیل خلق کرده است که دلیل و حکمت آن را هم نمی دانیم. عقل همگی شان هم به چشم شان است و جایی دورتر از شادگان و دور و بر آن را هم ندیده اند که از این تنگ نظری بیرون بیایند و ببینند از ما ثروتمندتر هم هستند. اگر بر فرض مثال ـ و می دانید که در مثل مناقشه نیست! ـ شوکت و جلالِ بِیت رهبر عظیم الشان مان را دیده بودند، لابد از حسادت کور می شدند. هر چه هم به آن ها پند و اندرز می دهیم که این تنگ چشمی را کنار بگذارید تا خدای رحمان و رحیم عنایت کرده در جهان باقی همه ی این ها را به شما ببخشد، مگر بگوش می گیرند؟ زیاده خواهی شان هم مزید بر علت است. زبانم لال، استغفرلله، اگر دست شان به «عَرش» می رسید، تُنبان الله را از پایش پایین می کشیدند و آبروی اسلام و مسلمین را می بردند؛ بحمدلله نه دست شان به آن جایگاه رفیع می رسد و نه خدای رحمان و رحیم، مانند بندگان خود، نیازمند تنبان و خانه و حسینیه و خورد و خوراک و ایناست.

ب. الف. بزرگمهر   یکم امرداد ماه ۱۴۰۱

* گزیده ای از یک گزارش، برگرفته از «خبرگزاری فارس»   ۳۱ تیر ماه ۱۴۰۱ (با ویرایش و پارسی نویسی درخورِ نخستین گزاره از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۱ تیر ۳۱, جمعه

سخن بر سر اینکه عبدالمهدی برود، عبدالبوزینه جایش را بگیرد، نیست! ـ بازپخشش

یادداشتی کوتاه به بهانه ی بازانتشار یادداشت زیر

از هفته ها و ماه های گذشته تاکنون گواه برآمدها و جنبش های رویهمرفته گسترده ی توده های بجان آمده ی مردم در سرتاسر جهان و بویژه پهنه ی بزرگی از آسیای باختری و جنوب باختری تا شمال آفریقا بوده ایم که با همه ی اُفت و خیزِ هر از گاهی در اینجا و آنجا، هیچگاه پایان نیافته و خاموش نشده اند. هسته ی بنیادین بسیاری از پرخاش های خیابانی که گاه به زد و خورد با نیروهای پاسدار فرمانروایان و خداوندان سرمایه نیز کشیده شده، چالش های اقتصادی ـ اجتماعی و خواستی ساده برای بهبود زندگی و کار و بار بوده و همچنان هست؛ خواستی هوده مند (بحقّ) که بویژه با گسترش ویروس سیاسی «سارس ـ ۲» (با نام پوششی «کووید ـ ۱۹»)، بیش از پیش زیر پا نهاده شده و می شود. همه ی این ها چنانچه ریز و شپش رویدادها و پدیده ها در اینجا و آنجا را کنار زده به بنیاد آن دست یابیم، گواه درستی سخن باریک و پاکیزه ای (نکته ای) است که در یادداشت زیر به آن اشاره شده بود؛ و برای چپ راستینِ خوب ساز و برگ یافته به «سوسیالیسمِ دانشورانه» بویژه این سخن باریک و پاکیزه از برجستگی دوچندان برخوردار است:
«... ژرفشی که بدون آخشیجِ آگاهیِ طبقاتیِ سمت و سو یافته ی کارگران و زحمتکشان پیرامون آن برای دستیابی به جامعه دادگرانه ای در سراسر جهان ـ و نه جامعه ای دادگرانه تر که روسپیانِ پینه دوزِ سوسیال دمکرات و لیبرال دمکرات، آن را جار می زنند و فریبی بیش نیست! ـ پیشرفت آن با بیم و امیدهایی فزاینده تر و زیگزاگ هایی افزون تر روبرو خواهد شد.» (از یادداشت زیر)

ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ اسپند ماه ۱۳۹۹

https://www.behzadbozorgmehr.com/2021/03/blog-post_11.html 

***

سخن بر سر اینکه عبدالمهدی برود، عبدالبوزینه جایش را بگیرد، نیست!

سخن بر سر اینکه عبدالمهدی برود، عبدالبوزینه جایش را بگیرد، نیست؛* نه تنها در سرزمین فروپاشیده ی عراق که در لبنان، ایران و دیگر «کشورهای پیرامونی جهان سرمایه داری» و دامنه ای گسترده از کشورهای جنوبی اروپای باختری و نیز بگونه ای دربرگیرنده (عمومی) در همه ی جهان سرمایه داری، سخن بر سر چند و چونِ سمتگیری اقتصادی ـ اجتماعی است و تا هنگامیکه این سمت و سو بسود توده های مردم در همه ی این کشورها نباشد، نه تنها آشوب های اجتماعی از میان نمی روند که همچنان افزایش می یابند و دربرگیرنده تر می شوند. اینکه «سگ زرد» برود و «شغال» جایش بنشیند و حتا دامنه ی دمکراسی بورژوایی با بازی های شیرین پارلمانی اینجا و آنجا گسترش بیش تری بیابد، بخودی خود، راهکاری برای گشودن گره های بزرگ چالش های اقتصادی ـ اجتماعی و در پیِ آن، چالش های سیاسی در هیچ جایی از جهان پهناور و هر دَم پیوسته تر به یکدیگر، نیست و در آینده نیز نخواهد بود. سخن بر سر پیروی از این یا آن الگوی ریز و درشتِ رویش اقتصادی در چارچوب سرمایه داری که جز پینه دوزی جامه ای ژنده بیش نیست نیز نمی تواند باشد؛ چنین جامه ای پاره پوره که دیگر سزاوار نام جامه نیست را باید ناگزیر دور افکند. الگوهای سرمایه داری، یکی پس از دیگری با شکست روبرو شده اند و روند پرشتاب جهانی شدنِ سرمایه، همچنین به جهانی تر شدن «کارگرهمبستگی جهانی» («انترناسیونالیسم پرولتری») و ژرفش پیوندهای آن با ملت ها و خلق های ستمدیده ی جهان انجامیده است؛ ژرفشی که بدون آخشیجِ آگاهیِ طبقاتیِ سمت و سو یافته ی کارگران و زحمتکشان پیرامون آن برای دستیابی به جامعه دادگرانه ای در سراسر جهان ـ و نه جامعه ای دادگرانه تر که روسپیانِ پینه دوزِ سوسیال دمکرات و لیبرال دمکرات، آن را جار می زنند و فریبی بیش نیست! ـ پیشرفت آن با بیم و امیدهایی فزاینده تر و زیگزاگ هایی افزون تر روبرو خواهد شد. روند واگرایانه ی اقتصادی و سیاسی و بستن درها بروی خود که با روی کار آوردنِ لات بی همه چیز «یانکی» از سوی امپریالیست های «یانکی» در پیش گرفته شده، خود نمودی چشمگیر از شکست سامانه ی سرمایه داری است که هر روز، بیش از پیش، زمینگیرتر می شود و همه ی جهان را همراه با خود بسوی مرگ می کشاند.**

گویند: نیاز، مادر نوآوری است و مادر نوآور دوران ما طبقه کارگرِ در سرشت خویش، بس توانایی است که هر روز بیش از پیش به آخشیجِ آگاهیِ طبقاتیِ سمت و سو یافته و بُرّنده، ساز و برگ یافته باشد.  

ب. الف. بزرگمهر   ۲۷ آذر ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/12/blog-post_57.html

بنا بر گزارش‌ها حزب iهای عراقی از دسته‌بندی‌های گوناگون، گفتگو برای یافتن نخست‌وزیر تازه را آغاز کرده‌اند. عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر پیشین، پس از کشته‌شدن ده‌ها تن از پرخاشگران در پنجشنبه گذشته، کناره‌گیری کرد.

برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» ۱۲ آذر ماه ۱۳۹۸ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

** سخن در این باره و روی آوری به نظامیگری افسار گسیخته تر و ماجراجویانه تر از گذشته که بویژه ار سوی امپریالیست های «یانکی» دنبال می شود را به نوشتاری دیگر وامی نهم.

به همان اندازه که ما تفاوت میان گوشت کوبیده با تاپاله ی گاو را تشخیص می دهیم ... ـ بازپخشش

به شوخی لوس و بیمزه ای می ماند که با گستاخی آمیخته به خرّیت یا خود را به خریّت زدن بر زبان آمده است؛ گونه ای آمیختگی که نمونه های آن را تنها در دَم و دستگاه بی سر و سامانِ خرموش های همچنان فرمانروا بر ایران می توان یافت؛ از نمونه وارترین شان، "رهبر" جان ننه اش: «عظیم الشأن» و آخوند پفیوز و بی آبروی امنیتی به نام حسن فریدون روحانی شده گرفته تا آن مردک پیزُریِ ویژه کارِ «زدودن صورت مسأله»: «بز عَزازیل نظام» و این "سردار" چاخان که در گفتگویی رسانه ای از آن میان، گفته است:
«پدافندهای هوایی ما امروز دقیق‌تر از پدافندهای کشورهای پیشرفته در این حوزه هستند.»* به این ترتیب، تنها کاری که می ماند، پیگیری دنباله ی گفتگو از زبان وی بگونه ای است که نمک آن اندکی افزایش یابد:
... به همان اندازه که ما تفاوت میان گوشت کوبیده با تاپاله ی گاو را تشخیص می دهیم، پدافندهای هوایی مان نیز هواپیمای شکاری را از هواپیمای مسافربری بازمی شناسند.

ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ بهمن ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/02/blog-post_28.html

* برگرفته از «تسنیم» ۲۸ بهمن ماه ۱۳۹۸

شما باید پاسخگوی همه ی نیازمندی های ما باشید؛ ولی نباید چشمِ کوچک ترین همکاری از سوی ما را داشته باشید!

شما باید پاسخگوی نیازمندی های ما به گندم و جو و نفت و گاز و زَر و اورانیوم و ... باشید؛ ولی نباید چشمِ کوچک ترین همکاری از سوی ما در زمینه هایی باشید که ما راه دستیابی به آن ها را بروی تان بسته ایم! ما به دولت پوشالی اوکراین و آن الف بچه ی پررو، تانک، توپخانه و موشک داده و بگاه بایسته، جنگ ابزارهای اتمی می دهیم تا شما را بکوبند و دست شان برسد، نابودتان کنند تا ما به سرزمین های گسترده تان دست یابیم؛ ولی شما نباید جیک تان درآید و به رفتارمان پرخاش کنید! درست است که کون مان گشاد است و به خود کوچک ترین رنجی هموار نمی کنیم تا از درخت سیبی که در زیر آن نشسته ایم، بالا برویم و با چیدن سیب شکم مان را سیر کنیم؛ ما برای این کارها ساخته نشده ایم. این کاریای شماست که برای مان از درخت، سیب بچینید و در سینی های بزرگ جلوی مان بگذارید.۱ 

این ها چکیده ی تراویده های مغزی شغال پیر اروپایی: «جوزپ بورل» در گزارش زیر بزبانی روشن تر است.

سیاست روسیه در برابر باخترزمین، دچار سردرگمی است؛ چنین سیاستی نه تنها از یکپارچگی بسنده دور است که ناهمتایی های شگرفی نیز دربردارد؛ سیاستی که چنانچه سمت و سوی سوسیالیستی نیابد، آن کشور و همراه یا خود، جهانِ همچنان زیر ستم و رنج بهره کشی را زمین زده و به فرمانبرداری باز هم بیش تر از میوه چینان «دهکده جهانی» واخواهد داشت.

یکی از نمودهای چنین سیاست سردرگمی که در چند ماه گذشته گواه آن بوده و اینک بیش از پیش بچشم می خورد، کشمکش های اختساد برونمرزی روسیه با «یانکی» ها و بویژه گروهبندی روبهکان و شغال های ریز و درشت اروپایی در «باهماد اروپا» است که در گفته های دورویانه و آمیخته با گستاخی شغال پیر اروپایی بازتابی چندش آور یافته است. در روز و روزگاری که کشورهای اروپایی و از آن میان بویژه امپریالیست های آلمان و فرانسه زیر فشار رویهمرفته توانفرسایی نهاده شده اند و اختسادشان با بیم درجازدن و واماندگی (رکود) اقتصادی روبروست و می کوشند تا آن را در چشم توده های مردم خود و جهان بر دوش روسیه بیفکنند، همچنان بگونه ای باریک از اهرم های سیاسی، اختسادی و رسانه ای خود برای رویارویی با روسیه سود می برند و همزمان با کمک های همه سویه به دولت پوشالی اوکراین دشمنی آشکار خود را به این کشور پهناور نشان می دهند، روسیه از بکارگیری اهرم های اختسادی بسیار گسترده ای که در دست دارد و می تواند با همین اهرم ها بی نیاز از هر گونه کاربردِ جنگ ابزارهای رزمی، جان یک یک شان را بستاند یا دستِکم سخت ناتوان شان کند با دست و دل بازی، شیرهای نفت و گاز را بروی شان باز می کند و خود را به پیمان هایی پایبند می داند که آن بی چشم و روها با پیروی از «یانکی» ها و انگلیسی ها بسیاری از چنان پیمان هایی را در کردار لگدمال کرده اند؛ در حالیکه روسیه بخوبی از این توان برخوردار است که با راهبست (تحریم) های بجا و زیرکانه به همه ی چنین کشورهایی که همچنان چنگ و دندان نشان می دهند، چنین پیامی بدهد:
یا همه ی راهبست ها را برمی دارید و از دنباله رویِ «برادران انگلوساکسون» دست می کشید یا نفت بی نفت! گاز بی گاز! گندم و جو بی گندم و جو! دیگر، کالاهای استراتژیکی چون اورانیوم از ما دریافت نخواهید کرد ...

... و آنگونه که ما در زبان پارسی، دریافت آن را ساده تر کرده ایم:
«آن ممه را لولو برد!» چنانچه همه ی این بازی های خریت آمیز که به خودتان بیش تر آسیب می رساند را کنار نهادید و رفتاری آدموار و دوستانه درپیش گرفتید، خواهید توانست از لولویی که خود به آن چنین کالبدی بخشیده اید، ممه بخواهید؛ و او به همه ی شما شغال ها و روبهکان وامانده، ممه خواهد داد تا سیر شده و کم تر زوزه سر دهید؛ گرچه زین پس به نرخ روزِ سرمایه و نه انچنان ارزان و فراوان چون گذشته که چشمِ دریافتِ آن دارید!

... و این ها که در بالا از آن یاد شد، تنها نمونه ای از گسیختگی در سیاست (در دربرگیرنده ترین چارچوب آن) از یکسو و ناهماهنگی های پیامد ناهمتایی در سیاست های اختسادی سردرگم برونمرزی روسیه از سوی دیگر را به نمایش می نهد. این نیز بماند که فروش کالاهای استراتژیک که تنها نمونه ای از آن در بالا یاد شد، آنهم به دشمنانی که بخونت تشنه اند، جز خریت سیاسی نامی دیگر ندارد.

روسیه باید بتواند «باهماد اروپا» را از «یانکی» ها و انگلیسی ها دور کند و از دید من، چنانچه سیاست برونمرزی باریکی ـ نه به شیوه ی خشک مغزانی چون لاوروف! ـ بر بنیاد «سوسیالیسم دانشورانه» در پیش بگیرد و برای آن، دستکم نیازمند چندین «یوگنی پریماکف» (Evgeny Maksimovich Primakov) در جایگاه رهبری سیاسی خواهد بود، می تواند به چنین آماجی دست یابد. در سوی دیگر، ناساز با هارت و پورت های میان تهیِ سیاست بازان اروپایی در رویارویی با روسیه، هم زمینه ها و هم گرایش های آن از هر باره آماده است. باید این زمینه ها را بیش تر شکافت و شناخت و با همسو نمودن هر چه بیش تر آن گرایش ها از آن ها بجا و بهنگام بهره مند شد. در کنار و همراستا با چنین سیاستی، نباید به هیچ رو، پیکار همه سویه با انگلیس و «یانکی» ها را شُل گرفت؛ این دو دشمنان سرسخت روسیه و همه ی جهانِ خواهان دادگری بسود توده های رنج و کار هستند و تا واپسین دَمِ شکست خود، بر چنین رفتار و کردارِ گرگ منشانه ای پای خواهند فشرد. به آن ها باید بسیار سخت گرفت و در راه نابودی رژیم های شان که دشمن توده های مردم خود نیز هستند بجان کوشید؛ و در اینجا برای پایور نمودن هر چه باریک تر گفتار خود، ناگزیر به یادآوری بر زبان آوریِ (اعتراف) از سرِ راستیِ «ولادیمیر پوتین» هستم که گفته بود:
«امروز یک نگاه به نخشه بس است تا ببینیم چگونه کشورهای باختری به نویدهای خود درباره ی جلوگیری از سمتگیری ꞌناتوꞌ به ꞌباخترꞌ رفتار کرده اند. آنها بسادگی ما را فریب دادند. ما پنج خیز از گسترش ꞌناتوꞌ را یکی پس از دیگری دریافت کردیم.»۲... و  من در ابنجا خیز ششمی را نیز به آن می افزایم که با همکاری نوکرسرشتانه ی «الف بچه ی پرروی اوکراینی» برای خریدن زمان۳ بر زبانِ «یانکی»گزیده ی وی آمد و بکار گرفته شد؛ نیرنگ و فریبی که ناساز با گفته های یاوه آمیز جناب «لاوروف» همین چند روز پیش که بهانه تراشی ناروایی برای پوشاندن چنان ندانمکاری سنگینی بود، باری دیگر کلاه گشادی بر سر روسیه نهاد و کار را به اینجا کشاند که «دُنباس» هر روز گلوله باران می شود و روزانه سربازان بسیاری از هر دو سو که افزون بر همریشه بودن با یکدیگر، بخش سترگی از آن دربرگیرنده ی فرزندان جوان توده های مردم اند، چون برگ خزان بر زمین می افتند و می میرند.

مرگ بر امپریالیسم به انگیزشِ و رهبریِ «یانکی» ها و انگلیس!

درود بر توده های سترگ مردم روسیه که همراه با دیگر خلق ها و ملت های «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی»، پیروزی تاریخی سترگی در پایان «جنگ جهانی دوم» رقم زدند و هوده ی سترگی بر گردن همه ی ملت ها و خلق های جهان دارند! این بار نیز آن ها پیشگام نبردی شده اند که باید برای پیروزی آن همه سویه کوشید و از همه برجسته تر، سمتگیری سوسیالیستی را سازمانی شایسته بخشید.

زنده و پوینده باد پیکار توده های مردم جهان برای نابودی جهان سرمایه و آفرینش سوسیالیسمی پویا در راهی اینک گشوده شده که امیدوارم بدرستی تا پایانِ آن پی گرفته شود و جهانی دادگرانه بیافریند!

ب. الف. بزرگمهر   ۳۱ تیر ماه ۱۴۰۱

پی نوشت:

۱ ـ با الهام از یکی از داستان های نویسنده ی ریشخندپرداز (طنزپرداز) روسی: «نیکلای سالتیکوف شچدرین»

۲ ـ برگرفته از «اسپوتنیک»  سوم اسپند ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برجسته نمایی های بوم نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۳ ـ «این همان ندانمکاری بزرگی است که از آن می ترسیدم ...»  ب. الف. بزرگمهر   نهم اسپند ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/02/blog-post_7.html 

***

اتحادیه اروپا تحریم ها علیه هوانوردی روسیه را روشن کرد

کمک به صنعت در موارد خاص مجاز است، در حالی که تجارت مواد غذایی روسیه از تحریم ها مستثنی است

اتحادیه اروپا روشن کرده است که در بحبوحه تحریم‌هایی که بروکسل علیه مسکو به دلیل حمله به اوکراین اعمال کرده است، هنوز چه نوع معاملاتی با روسیه مجاز است. لیست معافیت ها شامل کمک فنی به صنعت هوانوردی روسیه تحت شرایط خاص و همچنین هرگونه معامله مرتبط با تجارت مواد غذایی و کود است.

شورای اروپا در بیانیه‌ای اعلام کرد، کمک‌های فنی به روسیه برای کالاها و فناوری‌های مرتبط با هوانوردی، تا زمانی که "برای حفاظت از استانداردهای فنی صنعتی سازمان بین‌المللی هوانوردی غیرنظامی مورد نیاز باشد" هیچ یک از محدودیت‌های این اتحادیه را نقض نخواهد کرد.

در این بیانیه آمده است که معاملات با «بعضی از مؤسسات دولتی» در روسیه نیز در صورتی که به محصولات کشاورزی یا انتقال نفت به کشورهای ثالث مرتبط باشد، مجاز خواهد بود. تجارت "محصولات کشاورزی و غذایی، از جمله گندم و کود" بین روسیه و هیچ کشور ثالثی [باید روشن باشد که آماج سخن از «کشور ثالث»، پیش و بیش از هر کشوری، کشورهای اروپای باختری را دربرمی گیرد!] نیز "به هیچ وجه" تحت تأثیر تحریم های اتحادیه اروپا قرار نمی گیرد.

جوزپ بورل، دیپلمات ارشد اتحادیه اروپا، در توضیح این تصمیم گفت:
«ما در حال تمدید معافیت معاملات برای محصولات کشاورزی و انتقال نفت به کشورهای ثالث هستیم.» وی افزود:
«اتحادیه اروپا سهم خود را انجام می دهد تا اطمینان حاصل شود که می توانیم بر بحران جهانی غذا [در اینجا نیز آماج سخن از «بحران جهانی غذا»، شکم های شکمبارگان اروپای باختری است.]  غلبه کنیم.»

در این بیانیه آمده است که هر کشور غیر اتحادیه اروپا و شهروندان آنها که «خارج از اتحادیه اروپا فعالیت می کنند» می توانند هرگونه محصول دارویی یا پزشکی را از روسیه بدون ترس از عواقب بروکسل خریداری کنند.

این بیانیه در حالی منتشر شد که اتحادیه اروپا با دور هفتم تحریم‌های خود، که شامل ممنوعیت واردات طلای روسیه در سراسر اتحادیه اروپا بود، به مسکو سیلی زد. این بلوک همچنین دارایی های «شِربانک» (Sberbank)، بزرگترین وام دهنده ی روسیه را مسدود کرد. تحریم ها فهرست «اقلام کنترل شده» را که بروکسل معتقد است «ممکن است به پیشرفت نظامی و فناوری روسیه یا توسعه بخش دفاعی و امنیتی روسیه کمک کند» گسترش داد. ممنوعیت دسترسی به بندر برای کشتی های روسی نیز تمدید شد.

کمیسیون اتحادیه اروپا آخرین دور از اقدامات محدودکننده را به عنوان یک بسته «حفظ و همسویی» توصیف کرد که هدف آن تشدید خلأهای موجود در تحریم های موجود و همسویی اتحادیه اروپا با دیگر متحدان غربی خود در زمینه واردات طلا است.

آمریکا و متحدانش در اروپا و جاهای دیگر تحریم‌های گسترده‌ای را علیه روسیه از آغاز عملیات نظامی این کشور در اوکراین اعمال کرده‌اند. چندین دور از اقدامات، بخش‌های بانکی و مالی روسیه، از جمله مسدود کردن ذخایر بانک مرکزی و همچنین محدودیت‌های شخصی علیه مقامات روسی و تجار نزدیک به کرملین را هدف قرار داده است. تعدادی از بانک های روسیه نیز از سیستم پیام رسانی سوئیفت قطع شده اند.

در دور قبلی تحریم ها، اتحادیه اروپا نفت روسیه را ممنوع کرد. اکنون، این بلوک در نظر دارد مصرف گاز خود را تا ۱۵ درصد کاهش دهد تا وابستگی خود به واردات انرژی روسیه را کاهش دهد.

برگرفته از «آرتی»   ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۱

بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم.  برجسته نمایی های بوم و افزوده های درون [ ] از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!