«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ اسفند ۱۰, پنجشنبه

یک پیام خوش برای تان دارم: من نمرده ام!

یک پیام خوش برای تان دارم: من نمرده ام! دست در دست هم، همه ی لاشخورها و خرموش ها و خرچُسِنه ها را بگیرید و به من بسپارید تا سر به نیست شان کنم؛ آنگاه هم ایران پاکیزه می شود؛ هم شما خوشبختی را خواهید چشید و هم من بیش از پیش با پیام هایی خوش آیند و دلنشین در آسمان این سرزمین کهن به پرواز در خواهم آمد.

ب. الف. بزرگمهر   دهم اسپند ماه ۱۴۰۲ 

***

مدیر کل حفاظت محیط زیست خراسان جنوبی گفت:
پرنده افسانه ای هما در خراسان جنوبی رویت شد و تصویر آن به ثبت رسیده است.

سعید کاملی، عکاس حیات وحش اهل روستای تخته جان استان خراسان جنوبی در صحنه‌ای نادر موفق به عکسبرداری از پرنده کمیاب هما در استان شد.

این موجود افسانه‌ای به نام علمی Gypaetus barbatus و ملقب به مرغ استخوان دار، نقشی مهمی در میراث فرهنگی دارد.

این پرنده به عنوان نمادی از سعادت، خوشبختی و پاکیزگی در افسانه‌ها و ادبیات ایرانی ظاهر شده و به عنوان حامل خبرهای خوب و نیایش‌های مثبت شناخته می‌شود

گزیده ای برگرفته از «چوب دو سر گُه»   دهم اسپند ماه ۱۴۰۲ (بختی برای ویرایش آن نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر)

با شاش حضرت سیراب شو! ـ بازپخشش

اینگونه مردمی گرسنه و نادان را می فریبند!

هرگز صحنه ی دیدار از خانه ی آیت الله بروجردی در شهر بروجرد را در دوران نوجوانی ام فراموش نکرده ام؛ خانه ای کم و بیش بزرگ و دراز با دو حوض قدیمی بزرگ با فاصله ای اندک از یکدیگر و آب خزه بسته ی پر از لجن و بدبو که چند ماهی درشت قرمز درونشان را تنها هنگامی که به سطح آب می آمدند، می شد دید. با دوست نزدیکم که تقریبا هیچگاه از یکدیگر جدا نمی شدیم به آنجا رفته بودیم؛ برای چه، یادم نیست؛ شاید بیش تر کنجکاوی و شلوغی مردمی که می آمدند و می رفتند ... و بیش ترشان زنانی پا به سن با چادرهایی سیاه و برخی با تنگ آب یا لیوانی در دست که از آن دو حوض آب پر می کردند یا همانجا سر می کشیدند. از دوستم که اهل همان شهر است، می پرسم:
این ها برای چه این آب پر از لجن را می خورند؟ چرا تنگ هایشان را از این دو حوض پر می کنند؟!

او هم به درستی نمی داند. تنها واژه های «تبرّک» و «شفا» در ذهنم نقش بسته اند. باور به پاکی (قداست) آن آخوند تا آنجا بود که آن آب آلوده را شفابخش می پنداشتند و برای فرخندگی («تبّرُک») آن را می نوشیدند و به خانه هایشان می بردند!

ویدئوی کوتاه زیر را ببینید. آخوند جوانی است که هنوز چندان به سخنرانی یا به گفته ی خودشان: موعظه، آموخته نیست؛ ببینید چگونه خرافات می پراکند و توده ی مردم نادان را گیج و گول تر می کند!

می دانید بهره کشان جهان، امپریالیست ها و سر سپردگان شان تا چه اندازه از چنین شرایطی خرسند می شوند؟ آب و نان آن ها، همانگونه که در میهن مان نیز می بینیم در پایداری چنین شرایطی است. برای همین هم بجای رسیدگی به وضع اقتصادی و اجتماعی مردم، با آنکه دست شان برای برخی گروه های اجتماعی کم و بیش آگاه تر توده های مردم رو شده، همچنان میلیاردها درآمد نفتی و بودجه ی کشور را برای گسترش مسجدها، حسنییه ها و پرورش انگل هایی پرخور و شکمباره به نام آخوند هزینه می کنند.     

ب. الف. بزرگمهر       پنجم خرداد ماه ١٣٩١


آیا راهی جز جنگ افروزی بیش تر برای رهایی از این کابوس ها هست؟

امیدوارم آزمایش مغزی در کار نباشد؛* زیرِ بارِ آن نخواهم رفت. شکیبایی ام را از دست داده ام و همه چیز در گرداب درونِ مغزم می چرخند؛ حتا دیگر دلم نمی خواهد با سگ نازنینم پیاده روی کنم؛ می ترسم باز هم پای یکی دیگر از پاسداران را بگزد و مانند دیگران روانه ی بیمارستانش کند. تنها مانده خودمان را هم بگزد و لَنگ مان کند که گوژ بالا گوژ خواهد بود؛ چون هم اکنون هم چندان درست راه نمی رویم. تازه نشسته ای و می خواهی به کارهای بر جای مانده و تلنبار شده برسی، آن تلخک گداسرشتِ پررو زنگ می زند و باز هم پول می خواهد؛ حرامزاده می پندارد که از حیف و میل آن برای خرید کاخ های تازه در چارگوشه ی جهان آگاه نیستیم؛ همیشه می نالد و گناه ناکامی های جنگی اش را که جان نزدیک به نیم میلیون سرباز بخت برگشته شان را ستانده با چشم سپیدی بگردن ما می اندازد تا باز هم ما را تیغ بزند. اینجوری هیچ آینده ای در کار نیست؛ نه برای او و نه برای خودم که جز باخت های سیاسی پی در پی بهره ای نبرده ام. اندیشه ی بازگشت آن گاومیش به این کاخ رو سیاهِ سپیدکاری شده و جایگزینی ام هم بیش از پیش کامم را تلخ می کند؛ از همه ی این ها بدتر، اندیشه ی اینکه پایم به دادگاه کشیده شود و تا پایان زندگی تیره روزم با آبرویی از دست رفته در زندان بگذرانم، گریبانم را رها نمی کند. نمی توانم گناه همه چیز را بگردن دَردانه پسرِ الدنگم بیفکنم. آینده تیره و تار است. این آینک تیره را هم بچشم زده ام که چهره ی ترشرویم را نبینید. آیا راهی جز جنگ افروزی بیش تر برای رهایی از این کابوس ها هست؟ بگمانم نه! من که از آن اَستَرِ جفتک پرانِ اسراییلی کم تر نیستم. از کُسخل بازی های چپ وراست را جابجا گرفتن هم چیزی در نخواهد آمد. هم اکنون هم بسیاری بو برده اند که سیاه بازی برای دریافت بخشودگی از دادگاه است. باید تا دیر نشده، جهان را لگدمال و نابودکنم ... تنها راه درستِ پیشِ رو همین است ...

از اندیشه و زبان «پرزیدنت بادبادی»:  ب. الف. بزرگمهر   دهم اسپند ماه ۱۴۰۲

* کاخ روسیاه به آگاهی رساند که «پرزیدنت بادبادی»، مهتر جمهور «یانکی» ها برای آزمایش های پزشکی سالانه راهی بیمارستان می شود. بامداد امروز به وخت واشنگتن، وی به «کانون پزشکی والتر رید» در نزدیکی واشنگتن رفت.

بنیاد داده ها برگرفته از «چوب دو سر گُه» به تاریخ نهم اسپند ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۲ اسفند ۹, چهارشنبه

باید بی درنگ به یاری مردم دلاور و پایدار «ترانس نیستریا» شتافت

فشار امپریالیست ها و شغال های اروپایی مزدورشان افزایش می یابد و دایره ی در چنبره نهادنِ روسیه تنگ تر و فشرده تر می شود. باید بی درنگ، پیش از آنکه دیر شود، به یاری مردم دلاور و پایدار «ترانس نیستریا» شتافت که در کنار جمهوری سرفراز دمکراتیک خلق کره و سِربستان (+ کوسوو) یکی از جاهایی است که چنانچه جنگ کنونی باز هم بیشتر دامن گستَرَد به ددمنشانه ترین شیوه ها از سوی امپریالیست های «یانکی» و انگلیسی و دیگر شغال های دنباله روی شان در اروپای باختری سرکوب خواهند شد. بخودی خود روشن است که با پیوستن دو شغال سوئد و فنلاند به سازمان دوزخی «ناتو» بیم جنگ افروزی و کوبشی ناگهانی به شیوه ی هیتلر گوربگور شده به روسیه، افزایش چشمگیری یافته است.

دیدن واکنش بهنگام وزارت برونمرزی روسیه به درخواستِ آن جمهوری همچنان آیین مند شناخته نشده، خرسندی ام را برانگیخت و امیدوارم در کردار به واکنشی باز هم پرشتاب تر در پشتیبانی از هر سه کشور نامبرده شده در بالا بینجامد.*

ب. الف. بزرگمهر   نهم اسپند ماه ۱۴۰۲

* همچنین بنگرید به یادداشتِ «شایاترین جاها برای آغاز بازه ی زمانی دیگری از جنگ جهانی سوم»  ب. الف. بزرگمهر   ۳۱ امرداد ماه ۱۴۰۱ 

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/08/blog-post_22.html

***

درخواست کمک «جمهوری ترانس نیستریا» از روسیه به دلیل محاصره اقتصادی از سوی مولداوی

بر بنیاد پذیره نامه (قطعنامه) ای که امروز چهارشنبه از سوی کنگره ی نمایندگان همه  ی ترازهای جمهوریِ آیین مند (به رسمیت) شناخته نشده ی «ترانس نیستریا»ی مولداوی پذیرفته شد (به تصویب رسید)، «ترانس نیستریا» در هماوندی با چنبره ی (محاصره) اختسادی از سوی مولداوی از روسیه در خواست کمک کرده است.

این گواهی یادآور می شود که «جمهوری ترانس نیستریا»ی مولداوی با چالش ها و چشم زهره گرفتن (تهدید)های بی پیشینه ی اختسادی ـ هازمانی و رزمی ـ سیاسی روبرواست.

گزیده ای برگرفته از «چوب دو سر گُه»   نهم اسپند ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

تو آنجا بنشین، سخنرانی کن! ـ بازپخشش

ب. الف. بزرگمهر   هشتم آبان ماه ۱۳۹۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/10/blog-post_413.html



مردمی آواره و بی خانمان در پناه ساختمانی الحمدلله انشاء الله ماشاء الله هنوز ویران نشده

نواز غَزّه

ب. الف. بزرگمهر   نهم اسپند ماه ۱۴۰۲



این دو بشقاب به کجا می رسد؟

باریکه ی غَزّه

ب. الف. بزرگمهر   نهم اسپند ماه ۱۴۰۲



مرگت باد نادان یابو!

ب. الف. بزرگمهر   نهم اسپند ماه ۱۴۰۲



توده های مردم زندگی از دست داده را تبهکار می خوانی؟

خود تو جان ننه ات «کارآفرین» که سرمایه ی هنگفتت را بویژه از سرمایه گذاری در چین و بهره وری از کارگر ارزان چینی بدست آورده و از دله دزدی های ارزشمندترین دستاوردهای «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» در زمینه های فن آورانه و هوشمندترین ویژه کاران کوچیده از آنجا نیز بی بهره نمانده ای، یکی از بزرگ ترین تبهکاران جهان هستی؛۱ تبهکاری هزارچهره که همه گونه فرمایش های «سیا» و خداوندان جهان سرمایه را پاس داشته و می داری؛ و همزمان نمایش های خر رنگ کنی، خرس روسی رنگ کنی و ... می دهی. تو نیز بسان آن لات بی همه چیز «یانکی» که باری دیگر پا یه میدانِ نمایش ریشخندآمیز گزینش مهتری جمهوری نهاده و بگمان بسیار از تیردانِ «عموسام» بیرون خواهد جهید، تنها هوادار کوچِ آدم های برجسته ای.۲  

بیگمان در میان توده های مردمی زندگی از دست داده و بجان آمده در شماری از کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزیِ بیش تر وابسته به امپریالیست های «یانکی» که با پذیرش همه ی بیم ها بسوی بهشت نوید داده شده ی همه ی سرمایه داران و جان ننه های شان کارآفرینان جهان روی می آورند، تبهکاران ریز و درشتی نیز هست؛ ولی شمار توده ی مردم بحان آمده از تنگدستی بگونه ای نسنجیدنی با آن تبهکاران، دستِ بالا را دارند و تو مزدور تبهکار از ما بهترانِ جهان، سرِ خر را بسوی لات بی همه چیز «یانکی» کژ کرده و دهان گل و گشادت را می گشایی که آن ها را تبهکار بخوانی؟! تف بروی زشت و نهاد پلیدت!  

ب. الف. بزرگمهر   نهم اسپند ماه ۱۴۰۲

پی نوشت:

۱ ـ ماسک قبلاً از دولت بایدن به دلیل «ترویج فعال مهاجرت غیرقانونی» انتقاد کرده بود. به گفته این کارآفرین، دولت جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، به جای محافظت از مرزها، «فرش قرمز برای مهاجران پهن می کند». در عین حال، ماسک از رشد مهاجرت قانونی حمایت می کند و مخالف آن نیست؛ اما «در مقابل این واقعیت است که تعداد زیادی از افراد تایید نشده در حال هجوم به آمریکا هستند.»

ماسک در شبکه ی اجتماعی اش نوشت:
«توانایی دور انداختن مدارک شناسایی از هر کشور، عبور از مرز جنوبی ایالات متحده آمریکا و درخواست پناهندگی، آمریکا را به پناهگاه خطرناک ترین جنایتکاران جهان تبدیل کرده است.»

گزیده ای نیازمند ویرایش و پاکیزه نویسی، برگرفته از «چوب دو سر گُه» نهم اسپند ماه ۱۴۰۲ که تنها در نشانه گذاری ها آن را ویرایش نموده و یکی دو جای آن را به ناچار بازنوشته ام.  ب. الف. بزرگمهر  نهم اسپند ماه ۱۴۰۲

۲ ـ « اگر پسر شگرفت هم چون خودت، در پی برجستگی است ...»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ اَمرداد ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/08/blog-post_68.html

زیرنویس پرتور:

پدیده ای ریشخندآمیز در جهانِ سر تا پا پلشتِ سرمایه داری

همه پرسیِ «ایل و تبار ماسک» از دنبال کنندگان و هواخواهان خود در یکی از رسانه های هازمانی ـ خبرچینی:
«دور و بری هام می گن که خیلی خوش تیپم. من نمی دونم راس می گن یا نه. شما بگین!»

۶۵ میلیون «لایک» (به نشانِ بیلاخ مانندشان)

ب. الف. بزرگمهر   نهم اسپند ماه ۱۴۰۲ (از یادداشتی برجای مانده)

۱۴۰۲ اسفند ۷, دوشنبه

جنبشی که سال ها خیابان ها را درنوردیده، باید گامی فراتر نهاده به جنگ ابزار آراسته شود ـ بازپخشش

بیانیه زیر و آرنگ در میان نهاده شده در آن برای گسترش پیکار و رزم کارگران به کانون های کار خرسندی بسیار مرا برانگیخت؛ بویژه از این سویه که خود با دشواری می توانم بنویسم و این را ناچارم برای آن گروه بزرگ از خوانندگان جویایی که گاه بگونه ای انبوه تر به تارنگاشتم سر می زنند، یادآور شوم. هم اکنون نیز با درد ماهیچه ها در سراسر بدن، سرگیجه ای که همواره با من همراه است و سری باد کرده از فشار خون بالا همین چند گزاره را می نویسم و باید این سخن باریک و پاکیزه (نکته) را نیز بیفزایم که طبقه کارگر دلاور ایران که بیش از پیش سنگینی بار پیکار بر دوش خود را می سُهد (احساس می کند) و کاریایی تاریخی بر دوش دارد، باید همچنین خود را آماده ی رویارویی رزمجویانه، نه تنها با سرکوبگران رژیم پوشالی دزدان اسلام پیشه نماید که سر تا پای این پلیدترین رژیم تاریخ ایران زمین را نشانه بگیرد و از آنچنان آمادگیِ برای رهبری جنبش توده ای برای سرنگونی آن برخوردار شود که توان پیگیری کارزار برای دستیابی به فرمانروایی را در خود پرورانده باشد. شاید این سخنان برای برخی و بویژه چپ نماها و روشنفکران چُس مرده ی تمرگیده در باخترزمین یا گوشه ای دِنج جا خوش کرده در خودِ ایران، گزافه گویی بدیده آید؛ ولی چنین نیست و من شوندهای آن را در سالیان گذشته بگونه ای گواهمند و دانشورانه یادآور شده ام. جنبش، بخودی خود، برای جنبیدن نیست و با چنین آماجی، انجام نمی پذیرد و در خود می پوسد. جنبشی که دستکم بیش از ده سال است که بارها و بارها خیابان ها را درنوردیده و چندین آذرخشِ جانانه (از آن میان، ۹۶ و ۹۸) آفریده و همواره به درِ بسته ی رژیمی ناشنوا و سرکوبگر برخورد نموده، باید بتواند گامی فراتر نهاده از آمادگی برای برخوردی آراسته به جنگ ابزار برخوردار شود. چنین کاریایی (وظیفه ای) از سال ها پیش، آن هنگام (بیش از ده سال پیش) که رژیم بروی کارگران یکی از کارخانه های بزرگ جنوب آتش گشود و دستِکم یکی از کارگران را کشت، پیشِ پای جنبش توده ای نهاده شده و از آن گریزی نیست. «آنچه تا دیروز بسنده بود، امروز بسنده نیست.»*

سخن باریک و پاکیزه ی دیگری را نیز ناچارم در اینجا در میان نهم که هم اکنون از برجستگی بسیاری برخوردار است: جنبش کنونی گسترش یابنده ی توده های کار و رنج را می کوشند، سرسپرده و مزدور بیگانگان نشان دهند که گویا «یانکی» ها، «عزراییل» («اسراییل») و آن سازمان دوزخی تبهکار که به ناروا نامِ تاریخی «سازمان مجاهدین خلق ایران» را بر پیشانی دارد، آن را پدید آورده و دامن می زنند. سرچشمه ی چنین یاوه ای پوچ اندر پوچ نیز که سپس بر زبانِ کژدم گزیده ی رهبر پوشالی رژیم تبهکار نیز آمد تا آنجا که من دیده ام، نوشتاری آمیخته به یاوه بسود سیاست های روسیه به نام «تحلیل روسیه از ناآرامی در ایران» بود که خواندن آن در تارنگاشتِ گروه کوچک چپ نما و مزدوری به نام «عدالت»، برافروختگی ام را در پی داشت. در آن نوشتار که بگونه ای کودکانه با چینش داده هایی از این یا آن خبرگزاری کوشیده تا جنبش توده ای گسترده ی مردم ایران را بکون «یانکی» ها و مزدورانش ببندد از آن میان، چنین آمده است:
«با توجه به اهمیت ویژه ای که روسیه برای ایران در محاسبات ژئوپلیتیک خود قائل می شود، نگرانی فزاینده ای در مسکو وجود دارد که شریک مهم سیاست خارجی و امنیتی ممکن است قربانی فناوری های خرابکارانه آمریکا شود.» و در پایان با کاربرد پند و اندرز حکیمانه ای «عهد بوق» به چنین برآیندی (نتیجه گیری) دست یافته است:
«تحلیلگران روسی نتیجه می گیرند که مقامات ایرانی نباید احساسات مردمی و عامل بی ثبات کننده خارجی را دست کم بگیرند. همراه با فعالیت‌های جدایی‌طلبان و رادیکال‌ها، آنها ترکیبی انفجاری و تهدیدی جدی برای دولت ایران به شمار می‌روند که باید بدون تأخیر راه‌حلی برای آن یافت»؛ برآیندی که بدون آن هم خرموش های دزد فرمانروا، «احساسات مردمیِ» توده های هست و نیست از دست داده ی میهن مان را به هیچ رو دستکم نگرفته و نمی گیرند و برای آن «راه‌حل [هایی] بدون تأخیر» در آستین دارند: از کوبیدن سرِ کسی که دستگیر شده به در و دیوار و شکستن کاسه سرش گرفته تا شلیک با تفتگ ساچمه ای و جنگی به کودک شش ساله و پیرمرد پا بسن نهاده و «کهریزکی کردن» و «ریسمان الهی بدون گره» و دار و درفش و الی ماشاء الله راه حل های کهنه و نوی دیگر.

در برابر این همه ناروایی جانورخویانی ددمنش و پشتیبانان ریز و درشت یکی از دیگری پفیوزتر و بیشرم ترشان چه باید گفت و چکار باید نمود، نمی دانم؛ گرچه، اینک (همانا عجالتا بزبان کژذم گزیده ی خرموشی!)، دستِکم بگذارید بگویم:
ریدم به کله ی آن جان ننه شان: «تحلیلگران روسی» و همه ی آن های دیگر از آن میان، رهبر الدنگ نظام خرموش پرور که بالا آورده ی آن ها را هنوز بر زمین نیفتاده، در هوا قاپیده و در دهان میمون و مبارک شان نهادند!

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان

ب. الف. بزرگمهر    ۱۲ مهر ماه ۱۴۰۱

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/10/blog-post_4.html

* https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/07/blog-post_56.html

***

این مبارزه، مبارزه ما کارگران است و باید آنرا به سرعت از خیابان‌ها به مراکز کار خود گسترش دهیم

اعتراضات مردمی که پس از قتل حکومتی مهسا امینی آغاز شد، به فوریت در سراسر کشور گسترش یافت و به جنبشی عظیم علیه کل مناسبات ضد انسانی موجود تبدیل شد.

از همان ابتدای اعتراضات مردمی، دانشجویان مبارز و آزادیخواه در سراسر کشور به این اعتراضات پیوستند و با اعتصابات و اعتراضات بی وقفه‌ی خود که روز به روز ابعاد هر چه گسترده‌تر و سازش ناپذیرتری به خود گرفته است، دانشگاه‌ها را به نقطه امیدی برای پایان دادن به شرایط جهنمی موجود تبدیل کردند.

اعتصاب سراسری معلمان در روزهای چهارم و ششم مهرماه و فراخوان اعتصاب سراسری آنان برای روز دوازده مهر و شروع اعتراضات دانش‌آموزی، قیام مردمی علیه وضعیت موجود را بیش از پیش به نقطه برگشت‌ناپذیری برده و در این سو، تمامی تشکل‌های کارگری و بازنشستگان با صدور بیانیه‌های اعتراضی و وجود زمزمه اعتصابات گسترده در مراکز کارگری، دوشادوش هم می‌روند تا نوید بخش تحولاتی عظیم و بنیادین در کشور شوند.

حاکمیت با تمام دم و دستگاه سرکوبش متشکل از همه‌ی ارگان‌های امنیتی و نظامی و انتظامی علیه مردم آزادیخواه به میدان آمده و به کشتار معترضین دست زده‌ است. در خیابان و دانشگاه مردم را به گلوله می‌بندند، به وحشیانه‌ترین شکلی آنان را مورد ضرب و جرح قرار می‌دهند، هزاران نفر را بازداشت کرده‌اند و با امنیتی کردن اظهار نظرهای هنرمندان و ورزشکاران برجسته و بازداشت آنان، سعی در به تمکین کشاندن یک جامعه هشتاد و پنج میلیونی کارد به استخوان رسیده، دارند.

اما مردم ایران تماماً علیه وضعیت موجود به پاخاسته‌اند و این جنبش را سر بازایستادن نیست. این یک جنگ است، یک جنگ تمام عیار و مصافی تعیین کننده. حکومت به جنگ مردم آمده است تا بقایش را با انسان‌کُشی و سرکوب بی‌رحمانه تداوم بخشد. اما درمقابل، خیزش سراسری مردم ایران نیز برای به دست آوردن زندگی‌، آزادی‌ و حرمت و کرامت انسانی‌اش،  قدرتمندتر از همیشه به پیش میرود.

این جنبش، فراخوان آزادی، برابری و به زیر کشیدن استثمار و انقیاد است. پیروزی این جنبش، عدالت و رهایی را نه تنها برای مردم ایران به ارمغان خواهد آورد بلکه رنگ خود را بر جنبش‌های آزادیخواهانه و برابری‌طلبانه در کل منطقه خاورمیانه و سرتاسر جهان خواهد زد.

امروز جهانی به احترام انفجار آزادیخواهی و برابری‌طلبی در ایران، کلاه از سر برداشته و با شور و شعف وصف ناپذیری در جای جای گیتی به حمایت از آن برخاسته‌اند.

کارگران نفت و گاز و پتروشیمی، کارگران ذوب آهن اصفهان و فولاد در سراسر کشور، کارگران صنایع خودرو سازی، کارگران معادن و صنایع غذایی، کارگران خدمات شهری و اتوبوس‌رانی‌ها و مترو، رانندگان کامیون و عموم کارگران در سراسر کشور!

این جنبش برای جلوگیری از تحمیل هزینه‌های خونبار و غیرقابل جبران از سوی حکومت، باید در کمترین زمان ممکن به پیروزی برسد و این میسر نیست مگر با به میدان آمدن متحدانه ما کارگران در تمامی مراکز مهم تولیدی کشور.

چشمان مهسا و همه دختران و پسران نوجوان و جوان کتک خورده و در خون غلطیده ایران و دانشجویان و همه انسانهای آزادیخواه بدستان توانمند ما کارگران است.

این مبارزه، مبارزه ماست و باید آنرا به سرعت از خیابان‌ها به مراکز کار خود گسترش دهیم.

اتحادیه آزاد کارگران ایران ـ یازدهم مهرماه ۱۴۰۱

مردم ایران به اندازه ای شما را دوست دارند ...

 کاظم جلالی، نماینده ی رژیم دزدسالار فرمانروا بر ایران در روسیه گفت:‌
«بنا بر آخرین آمار دریافتی، صادرات محصولات ایرانی به روسیه به بیش از دو میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳ میلادی رسید که افزایش قابل توجهی را نسبت به سال‌های قبل نشان می‌دهد ... آمار واقعی صادرات محصولات ایرانی به روسیه می‌تواند از این رقم هم بیشتر باشد؛ چرا که بخشی از محصولات ایرانی از طریق کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا مانند قزاقستان به روسیه وارد می‌شود.

آنها (صادرکنندگان ایرانی) علاقه‌مند به فعالیت در بازار روسیه هستند، از طرفی، همگی درک کرده‌اند که بازار روسیه،‌ بازار بسیار بزرگی است و از سوی دیگر،‌ ایران هم با توجه به بهره‌مندی از زیرساخت‌ها و توانمندی‌های بسیار خوب، می‌تواند سهم مناسبی را از بازار روسیه به خود اختصاص دهد ... معتقد هستم که ما نیز باید برای صادرکنندگان ایرانی تسهیلاتی همچون خط اعتباری را ایجاد کنیم تا آنها به صادرات کالاهای خود به روسیه تشویق شوند.کاظم جلالی گفت:‌ بنا بر آخرین آمار دریافتی، صادرات محصولات ایرانی به روسیه به بیش از دو میلیارد دلار در سال 2023 میلادی رسید که افزایش قابل توجهی را نسبت به سال‌های قبل نشان می‌دهد. (برگرفته از «چوب دو سر گُه»  هفتم اسپند ماه ۱۴۰۲)

کاظم جلالی، جایگاه مواد غذایی را در مبادلات تجاری دوجانبه مهم توصیف کرد و افزود:
بیش از ۴۰ درصد صادرات جمهوری اسلامی ایران به روسیه را مواد غذایی تشکیل می‌دهند. (برگرفته از «چوب دو سر گُه» ۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۲)

همانگونه که ملاحظه می فرمایید، مردم ایران به اندازه ای شما را دوست دارند که خود گرسنه سر بر بالین مرگ می نهند تا به شما مواد خوراکی ایرانی برسانند.

از زبان این «چوخ بختیار نظامِ خرموش پرور دزدان اسلام پیشه»:  ب. الف. بزرگمهر   هفتم اسپند ماه ۱۴۰۲

توی سر سگ بزنی از لانه اش بیرون نمی آید ـ بازپخشش

در این هوای سرد زمستانی، توی سر سگ بزنید از لانه اش بیرون نمی آید؛* ولی شما برّه های خوب مسیحی آمدید! سپاس از شما و اجرتان با خدا در آن جهان!

از زبان پاپ فرانسیس:  ب. الف. بزرگمهر    هشتم دی ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/12/blog-post_510.html

* بنیادِ گفته از آنِ «امام آدینه» («امام جمعه») ی اورمیه در نخستین سال های انقلاب بهمن ۵۷ در آن شهر است که بزبان ترکی رو به نمازگزارانی که شمارشان بسیار بیش از امروز بود، بر زبان کژدم گزیده اش رانده شد و مردم نمی دانستند آماج سخن آن آخوند دهن دریده، براستی سپاسگزاری از آمدن شان در آن روزِ بگمانم بسیار سردتر از همیشه است یا ریشخند و خوار نمودن شان!



خدایا! جان پوتین و دار و دسته اش را بِسِتان ...

خدایا! جان پوتین و دار و دسته اش را بِسِتان که کاسه کوزه ی همه مان را شکست و آرامش چندین سده ای مان را بهم ریخت ...

از اندیشه و زبان «بانو هیتلرنژاد»:  ب. الف. بزرگمهر   هفتم اسپند ماه ۱۴۰۲  

زیرنویس پرتور:

«اورسولا فُن در لاین»، مهتر «کارگروه اروپا»، هنگام سخنرانی در همایش رسانه ایِ پس از «نشست برلین»



درختا در پناه سایه سار تو! ـ بازپخشش

ب. الف. بزرگمهر    ۱۷ امرداد ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/08/blog-post_8.html



برای چه مرا برای چنین کاری برگزیده اید؟ آنجا برویم چه بگوییم؟

برای چه مرا برای چنین کاری برگزیده اید؟ آنجا برویم چه بگوییم؟* می دانید که دهان مان را نگشوده، هوِمان می کنند و سوت های گوشخراش می کشند؛ گروهی هم هنوز پای مان را در آنجا ننهاده، کون شان را کژ می کنند و می روند؛ ما می مانیم و شاید چند تنی چون خودمان که سبیل های شان را چون آن «شیخ زیگزاگی» چرب کرده ایم. آن ها هم که کف زدن را خوش ندارند؛ فریادهای الله اکبر و اینا هم که در آنجا کارساز نیست و گوشی شنوا نمی یابد. آیا بهتر نبود بجای ما جناب «حجت الاسلام والمفسدین»: محسن اژه ای، دوست و همکار محمود خاوری جا خوش کرده در بهشت زمینی مان: کانادا را به آنجا می فرستادید که دستکم بلد است در پاسخ به بداَخمان و اغتشاشگران آن شورا، سوت بلبلی بزند تا کم تر کِنِفت شویم؟

از زبان کودک خردسال نظام خرموش پرور:  ب. الف. بزرگمهر  هفتم اسپند ماه ۱۴۰۲

* پنجاه و پنجمین نشست سالانه «شورای حقوق بشر سازمان ملل» در ژنو از روز دوشنبه آغاز به کار می کند. قرار است وزیر خارجه ج.ا.ایران در این نشست سخنرانی داشته باشد. ارائه گزارش از سوی گزارشگر ویژه و شنیدن گزارش هیأت حقیقت یاب مستقل بین المللی در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران از دستورکارهای این نشست است.

برگرفته از «مُنیبان»   هفتم اسپند ماه ۱۴۰۲

سوت بلبلی زدن محسن اژه ای در همایش رسانه ای

۱۴۰۲ اسفند ۶, یکشنبه

دختر مگه مغز آقا خورده ای ... ـ بازپخشش

دختر مگه مغز آقا خورده ای از بز نر شیر بدوشی؟! کجایش را گرفته ای؟ ولش کن ...

ب. الف. بزرگمهر   ۲۱ شهریور ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/09/blog-post_37.html



روی ندانمکاری ها و نابکاری های همراه با زد و بندهای خود ماله نکشید

اینکه باخترزمین چنین و چنان می کند، بجای خود؛۱ از کوزه همان برون تراود که در اوست؛ ولی اینکه روی نادانی ها، ندانمکاری ها و کوشش کودنوار خود برای زد و بند با کشورهای امپریالیستی که کم ترین سودی برای توده های مردم روسیه نداشته و دود آن بچشم خودتان نیز رفته سرپوش می نهید و آن ها را نادیده می گیرید، دشواری بزرگی نه تنها برای شما که برای همه ی جهان چپاول شده از سوی امپریالیست ها می آفریند. سخنان بریده بریده ی هخا۲ «پوتین» درباره ی چگونگی برکناری «ویکتور یانوکوویچ»، مهتر جمهور پیش از کودتای ۱۹۱۴ اوکراین را چون نمونه ای از شمار نه چندان کمی از چنین نادانی ها و ندانمکاری ها جلوی روی تان بنهید و بخوانید تا دریابید چه می گویم.۳ همین هخا در گفتگو با آن روزنامه نگار آمریکایی بزبانِ بی زبانیِ و شاید ناخواسته از دهانش پرید و گفت:
«واشنگتن» از «مسکو» خواست تا مهتر جمهور اوکراین را "آرام" کند و در برابر آن، سوگند یاد کرد  ناهمداستان ها را آرام کند ... «یانوکوویچ» همانگونه که آمریکایی ها از ما خواستند از نیروهای به جنگ ابزار ساز و برگ یافته (مُسَلَّح) یا پلیس بهره نَبَرَد، [بهره نَبُرد]؛ و مخالفان به جنگ ابزار ساز و برگ یافته در «کی یف» کودتا کردند ...۴

بدین سان، دَم و دستگاه دیوانسالاری روسیه نیز نه تنها یک سر داستان غم انگیزی است که همچنان پایان نیافته که زمینه ساز بهره وری ناروا و تبهکارانه ی امپریالیست ها و رژیم پوشالیِ دست نشانده ی «کیِف» در جنگ افروزی بوده و هست. اینکه همین هخا و دَم و دستگاه دیوانسالاری اش، در آن هنگام هنوز خواب شیرین «شیرجه زدن در بازار سرمایه داری»۵ و هموندی در سازمان دوزخی «ناتو» را در سر می پروراندند، تنها بخشی از داستان غم انگیز فروپاشاندن فراهنجارینِ (فراقانونی) «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» با دستینه ی تنها سه تن از نیاکان سیاسی دَم و دستگاه کنونی است.۶ چنانچه از این گوشه چشم که آن را ناگزیر کوتاه و نارسا یادآور شده ام به جُستار بنگریم، سخنان «واسیلی نبنزیا»، نماینده پایای روسیه در نشست «شورای امنیت سازمان [نامور به] ملت های یگانه»، یکسونگرانه، نارسا و ناگزیر کوته بینانه است؛ همچنین بگونه ای دربرگیرنده (کُلّی) هر ارزیابی و برآوردی، چنانچه دستکم بخش های بنیادین بهم پیوسته از روند و جُستار بدیده گرفته شده ای را با پیوندها، گسست ها، گمانه ها و گزینه های آن نتواند بازتاب دهد، کم ترین ارزشی ندارد؛ نکته ای که کم و بیش در همه ی اینگونه نوشتارها و گفتارهای سردمداران کنونی روسیه و دنبالچه های رسانه ای شان چشم را می آزارد. آیا ریشخندآمیز نیست که بجای بهبود بنیادین همه ی این ها که در کردار به بلاهای کوچک و بزرگ می انجامد با بزرگنمایی بسیار بیجای توانمندی های هخا «پوتین» در راندن ابزارهای ترابری گوناگون، وی را به اندازه ی «سوپرمن» فیلم های کودکانه کوچک نمود؟!۷ از شما چه پنهان، هنگامی که آن را می خواندم، ناخودآگاه یاد «آقا بیشعور نظام» ده پانزده سال پیش و همانا «کیر خر نظامِ خرموش پرور» کنونی افتادم:
پخمه ای همه فن حریف که حتا بُرد موشک برآورد می کرد!
۸

ب. الف. بزرگمهر   ششم اسپند ماه ۱۴۰۲

پی نوشت:

۱ ـ «واسیلی نبنزیا»، نماینده پایای روسیه در نشست «شورای امنیت سازمان [نامور به] ملت های یگانه» گفت:
«امروز نه تنها اوکراین که همه ی اروپا بار دیگر در برابر بیم دگردیسیدن به سکوی پرشی برای رویارویی رزمی است که از آن سوی اکیانوس شما را به سوی آن می کشانند. آیا مردم کشورهای اروپایی به این نیازمندند؟ می خواهم بباورم که چنین نیست.»

وی یادآور شد:
«کشاورزان اروپایی شورش می‌کنند و نمی‌خواهند بازارهای کشاورزی را به شوتد بازارشکنی («دامپینگ» سادر (صادر) کنندگان اوکراینی از دست بدهند ... اکنون هیچگونه "آینده ی اروپایی" برای اوکراین سر تا با تبهکار با مردمی تنگدست که رهبری دست نشانده کنونی آن را از «انبار گندمه (غله) شوروی» به این روز نشانده از هستی برخوردار نیست ... به اوکراین از هنگام دستیابی به ناوابستگی هنجارین (استقلال رسمی)، نخش ناشایست سکوی پرش بر ضد روسیه داده شده است.

نماینده ی روسیه در پایان گفت در سال ۲۰۰۴، نخستین کودتای ضد قانون اساسی سازماندهی شده از سوی باختزمین در اوکراین انجام پذیرفت که در فرجام کار (درنهایت)، مردم از آن پشتیبانی نکردند. در آن هنگام، باختزمین آمایش کودتایی دیگر را آغازید که دیگر با دشواری روبرو نشود و ناهمداستانان سیاسی «اپوزیسیون» میهن‌پرستان این کشور برای همیشه نابود شود. در همه ی سالهای پس از «کودتای میدان» در اوکراین چنین روز و روزگاری فرمانرواست.

برگرفته از «چوب دو سر گُه»  پنجم اسپند ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش، پارسی و اندک بازنویسی درخور از اینجانب؛ برجسته نمایی های بوم نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ واژه ی «هخا» همان واژه ی سرِ زبان پارسی کنونیِ «آقا»ست که دهخدا آن را از ریشه ی ترکی پنداشته است. مانش این واژه ی کهن پارسی، «بزرگِ تبار و خاندان» در دوران باستان و «بزرگزاده» در دوره های برده داری و خاوندی است که هازمان طبقاتی استوار شده است. چون یک نمونه، از دید من آمیخته واژه ی «هخامنش» که چون نامِ سردودمان «هخامنشیان» از آن در تاریخ یاد شده، فرنامی است که دیگر سردودمانان و بزرگان تبارها و خاندان ها در ایران باستان به آرش های «بزرگمنش»، «بزرگزاده» (نجیب زاده) نیز از آن برخورداربوده و نام یک تن نیست. این را نیز بیفزایم که بسیاری از واژه هایی که ترکی پنداشته می شود، درست بسان نمونه هایی در عربی، کژدیسه شده ی واژه هایی ریشه گرفته از پارسی و دیگر زبان های ایرانی هستند که در دوره های چیرگی تازیان و تاتارها و سلجوقیان کژ و کوله شده تا بزبان بیابانگردان عربستان و آسیای میانی گوشنواز شوند. شوربختانه، ساخت و پرداخت کم و بیش همه ی اینگونه واژه های کژ و کوله یکی از شیرینکاری ها و خودشیرینی های دیوانسالاران ایرانی تبار تن به نوکری بیگانگان داده در دوره های گوناگون است که تا به امروز نیز پی گرفته شده و می شوند؛ کاربرد «گِیت» به آرش دروازه و «استوری» به آرش داستان و ماجرا دو نمونه ی کنونی اینگونه شیرینکاری هاست.      

۳ ـ رهبر روسیه درباره ی بند به بندِ (به تفصیل) رخدادهای اوکراین در ۲۰سال گذشته سخن گفت: میدان ۲۰۱۴، دوره ی «ویکتور یوشچنکو»، «همایش بخارست در سال ۲۰۰۸ ترسایی، جایی که «کیِف» و «تفلیس» به «ناتو» فراخوانده شدند، روی کار آمدن «ویکتور یانوکوویچ». جستار هماوندی با «باهماد اروپا»، کودتای خونین ۲۰۱۴.

پوتین گفت: در جریان این رویدادها، «واشنگتن» از «مسکو» خواست تا مهتر جمهور اوکراین را "آرام" کند و در برابر آن، سوگند یاد کرد (قول داد) ناهمداستان ها (مخالفان) را آرام کند.

وی افزود: «یانوکوویچ» همانگونه که آمریکایی ها از ما خواستند از نیروهای به جنگ ابزار ساز و برگ یافته (مُسَلَّح) یا پلیس بهره نَبَرَد، [بهره نَبُرد]؛ و مخالفان به جنگ ابزار ساز و برگ یافته در «کی یف» کودتا کردند ...»

گزیده ای برگرفته از گفتگوی «تاکر کارلسون» با «ولادیمیر پوتین»  در «چوب دو سر گُه»   ۲۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برجسته نمایی های بوم و افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۴ ـ تا اندازه ای بسان کلاهی که نوه ی «فرانکلین روزولت»، فرمانده ی کودتای انگلیسی ـ «یانکی» ۲۸ امرداد ماه ۱۳۳۲ چندی پیش از انجام آن، سرِ تمرگیده در جایگاه نخست وزیری ایران آن هنگام: محمد مصدق نهاد و  از وی خواست از پرخاش های خیابانی توده های مردم بسیج شده در خیابان ها از سوی حزب توده ایران جلو گیرد تا بتواند برای گره گشایی دشواری های سیاسی پدید آمده میان باخترزمین و ایران همیاری و همکاری داشته باشد؛ و آن مردک خودخواه و نادانِ که بنا بر سرشت طبقاتی و منش ناپایدارش از گسترش بیش تر و سمت و سوگیری توده های مردم به «چپ» می ترسید با پذیرش آن پیشنهاد، در کردار فرش را از زیر پای خود نیز کشید. در اینجا به ندانمکاری ها و دودلی های بسیار بیجای رهبری آن هنگام حزبی که گام بگام شمار هر چه بیش تری از روشنفکران لایه های میان به بالای هازمانی را بویژه در ساختار رهبری خود انباشته بود و نتوانست بهنگام از جای بجنبد، نپرداخته ام.   

۵ ـ از گفته های تبهکار بی آبروی گوربگور شده: «بوریس یِلتسین»، اندکی پس از فروپاشی «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی»

۶ ـ «اتحاد جمهوری های شوروی» فرونپاشید و هیچ دستکی (سَنَدی) برای آن نیست که نشان دهد «اتحاد جمهوری های شوروی» از میان رفته است. سه تن [مهتران «جمهوری بلاروس»، «اوکراین» و «فدراسیون روسیه»] در روز هشتم دسامبر ۱۹۹۱ با دستینه کردن دستکی به نام «پیمان نامه ی مینسک»، فروپاشی «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی»، را دستینه کردند. سه تن نمی توانند برای همه ی جمهوری ها و همه ی کشور فرمان دهند (تصمیم بگیرند)؛ افزون بر آن، چنین دستکی از هستی برخوردار نیست. پرتور (عکس) این دستک هست؛ رونوشت (فتوکپی) آن هست؛ ولی خودِ دستک نیست! این جستار، تنها بر دوش مردم است. در ۱۷ مارس ۱۹۹۱، در «همه پرسی سراسری»، ۷۶٪ از شهروندان به پاسداشت (حفظ) «اتحاد جمهوری های شوروی» رای دادند. «اتحاد جمهوری های شوروی» یک سانتی متر مربع به کسی نداد، حتی یک جمهوری از «اتحاد جمهوری های شوروی» بیرون نرفت ...

برگردان گزیده ای برگرفته از گزارشی در «آرتی» به تاریخ  ۱۵ امرداد ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش و پارسی نویسی و نیز بازآرایی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

بنگرید به پی نوشت یادداشت «کاری شایسته و بایسته برای پیروزی در نبرد با امپریالیست ها»  ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ امرداد ماه ۱۴۰۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2023/08/blog-post_11.html

۷ ـ پرواز تازه ی «ولادیمیر پوتین»، مهتر جمهور روسیه با بمب افکن دوربردی « تی یو ۱۶۰ ام»، تنها نمونه ای بود که او  راهبری تراخودروها (وسایل نقلیه)، هواپیماها یا حتا زیردریایی های گوناگون را بر دوش گرفت. در سال ۲۰۰۰ ترسایی، «پوتین» چون کمک خلبان با جنگنده «سوخو ۲۷» پرواز کرد و در بخشی از پرواز، راهبری هواپیما را بر دوش داشت. در سال ۲۰۱۰، «ولادیمیر پوتین» کاردانی خود را در رانندگی خودروهای «فرمول !» آزمود و در میدان هماوردی (پیست مسابقه) «لنینگراد» به شتاب ۲۴۰ کیلومتر در ساعت رسید. «ولادیمیر پوتین» در سال ۲۰۱۱ هنگام بازدید از نمایشگاه رزمی جهانی در «نیژنی تاگیل» با کارکرد یک تانک جنگی «تی ۹۰ اس» آشنا شد. در سال ۲۰۱۵، «پوتین» با یک شناور به ته دریای سیاه در پیرامون کریمه رفت. وی همچنین در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۹ در ژرف پیمایی (غواصی) هایی در «دریای بالتیک »به سوی ناوچه ی غرق شده در سده ی ۱۹ ترسایی و یک زیردریایی «جنگ جهانی دوم» همپا شد (شرکت کرد). در سال ۲۰۲۱، «پوتین» که کارآزادی (تعطیلات) خود در سیبری را سپری می کرد، سرگرم اسب سواری دیده شد.

برگرفته از «چوب دو سر گُه»    چهارم اسپند ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۸ ـ نمونه ی دیگری از ندانمکاری های کوته بینانه تان پشتیبانی از «نظامِ خرموش پرور» اسلام پیشگان دزد و بی آبروی کنونی فرمانروا بر ایران است که بوته ای نشاشیده در سرزمین ارژمند باستانی مان و جهان بر جای ننهاده اند. به آن در اینجا نپرداخته ام؛ ولی وختش دیر یا زود خواهد رسید ...

۱۴۰۲ اسفند ۵, شنبه

اینچنین است اسلام انگلیسی ـ آمریکایی در فرجامِ کار! ـ بازپخشش

 ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ بهمن ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/02/blog-post_5776.html



شاید یکی از بهترین شادباش های «روز وکیل»

تشکر از خانم فرزانه زیلابی، به مناسبت روز وکیل

در ۷ اسفند ۱۳۳۱ لایحه استقلال وکلا به درخواست مصدق تصویب شد‌ که برخی این  روز را به نام روز وکیل نامیده اند. بر این اساس، روز دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۲۶ فوریه ۲۰۲۴ روز وکیل می باشد.

با توجه به اخبار و گزارشات بی نهایت منتشر شده در سراسر جهان،  وکلای متعهد که مخالف هر نوع ستم و تبعیضی بوده و هستند، شدیدا و به اشکال مختلف، در معرض آذیت و آزار، بازداشت ،تهدید و شکنجه و مرگ قرار گرفته اند.

در ایران نمونه های بیشماری از  وکلای شریف و آزاد اندیش وجود دارد  که نه تنها تطمیع دستگاه و نهادهای حکومتی و رانتی نشده اند، بلکه با تمام تلاش و توان خود  در راستای مبارزه با ستم و ناعدالتی ها، متحمل هزینه های بسیار سنگینی شده اند.

در آستانه روز وکیل، ما سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه لازم دیدیم صمیمانه از تلاش های بی دریغ خانم فرزانه زیلابی که سال ها در کنار کارگران هفت تپه و دیگر کارگران قرار داشته اند و در این راه متحمل هزینه های زیادی شده اند، تشکر و سپاس خود را نثار شهامت،فداکاری و همراهی بی دریغ  ایشان، داشته باشیم.

نام خانم فرزانه زیلابی بعنوان مدافع حقوق ستمدیدگان و استثمار شوندگان در تاریخ جنبش کارگری ایران ثبت خواهد شد و کارگران نیشکر هفت تپه و دیگر کارگران و زحمتکشان، از این زن آگاه و جسور همیشه به نیکی یاد خواهند کرد.

ما از خانم فرزانه زیلابی و تمام وکلایی که در مقابل ستم و استثمار و تبعیض و نابرابری ها در کنار کارگران و زحمتکشان و فرو دستان قرار داشته و دارند ،کمال تشکر و سپاس را داریم.

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه 

۵ اسفند ۱۴۰۲

برگرفته از «تلگرام»   پنحم اسپند ماه ۱۴۰۲

پی افزوده:

به نوبه ی خویش این روز را به بانوی بزرگوار: فرزانه زیلابی شادباش می گویم.

با بهترین آرزوها   ب. الف. بزرگمهر   پنجم اسپند ماه ۱۴۰۲

۱۴۰۲ اسفند ۳, پنجشنبه

کارگران را بازی می دهند و دست بسر می کنند ...

کارگران را بازی می دهند و دست بسر می کنند. این یک بن بست است؛ بن بستی که با پیوستن دیگر کارگران سایر بخش های صنعتی کشور بویژه صنایع نفت و گاز از نیروی زمینگیر نمودن رژیم پوشالی خرموش ها گشوده خواهد شد. بدون چنین سمتگیری، پیکار با چنین رژیم ضدکارگری و پشتوانه ی امپریالیستی آن جز خرده کاری بیش نخواهد بود و هر بار یا شل کن سفت کن های جانکاه برای کارگران همراه بوده و اندک کامیابی های آنان را ناکام خواهد نمود؛ دریافت این نکته برای انبوه کارگران کشور از برجستگی ویژه ای برخوردار است که تا زمانی که این رژیم فرمانرواست، نه تنها امیدی به بهبود بنیادین زندگی طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان پیرامون آن نیست که حتا بهبودهای نسبی که با نیرد سنگر به سنگر کارگران بدست آمده نیز در کردار پایمال می شوند؛ بدین سان همه ی نیرو و هر نبرد سنگر به سنگری باید با سمتگیری برای سرنگونی این تبهکارترین رژیم تاریخ ایران بدیده گرفته شده و در راستای آن به انجام برسند.

از دید من، در جاهایی که کارگران می توانند خود رهبری کار کارخانجات بزرگ را بدست گیرند، نباید از انجام آن خودداری ورزند.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ب. الف. بزرگمهر   سوم اسپند ماه ۱۴۰۲ 

***

اعتصابی دیگر در گروه ملی صنعتی فولاد

سه شنبه اول اسفند ماه ۱۴۰۲, کارگران همه بخشهای گروه ملی صنعتی فولاد ایران ـ اهواز، دست به اعتصاب زدند. این دور از اعتصاب در اعتراض به دستور مدیریت مبنی بر اخراج شماری از کارگران صورت گرفته است.

در چند روز گذشته و به دنبال اعتراضات کارگران به نحوه اجرای طرح طبقه بندی مشاغل، تعدادی از کارگران به دستور مدیرعامل و مدیرحراست شرکت، ممنوع الورود و دستور اخراج آنها صادر شده است.

کارگران اخراجی نیز از روز گذشته با برپایی چادر، مقابل ورودی شرکت تحصن کرده اند.

گفته بودیم با موجی سهمگین‌تر باز می‌گردیم تا یک بار برای همیشه بساط ظلم و ستم را از سفره زحمت‌کشان شرکت جمع کنیم.

صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد

برگرفته از «تلگرام»

بوی خودم را می دهی

ب. الف. بزرگمهر   سوم اسپند ماه ۱۴۰۲



برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!