اینکه باخترزمین چنین و چنان می کند، بجای خود؛۱ از کوزه همان برون تراود که در
اوست؛ ولی اینکه روی نادانی ها، ندانمکاری ها و کوشش کودنوار خود برای زد و بند با
کشورهای امپریالیستی که کم ترین سودی برای توده های مردم روسیه نداشته و دود آن
بچشم خودتان نیز رفته سرپوش می نهید و آن ها را نادیده می گیرید، دشواری بزرگی نه
تنها برای شما که برای همه ی جهان چپاول شده از سوی امپریالیست ها می آفریند.
سخنان بریده بریده ی هخا۲ «پوتین» درباره ی چگونگی
برکناری «ویکتور یانوکوویچ»، مهتر جمهور پیش از کودتای ۱۹۱۴ اوکراین را چون نمونه
ای از شمار نه چندان کمی از چنین نادانی ها و ندانمکاری ها جلوی روی تان بنهید و
بخوانید تا دریابید چه می گویم.۳ همین هخا در گفتگو با آن
روزنامه نگار آمریکایی بزبانِ بی زبانیِ و شاید ناخواسته از دهانش
پرید و گفت:
«واشنگتن» از «مسکو» خواست
تا مهتر جمهور اوکراین را "آرام" کند و در برابر آن، سوگند یاد کرد ناهمداستان ها را آرام کند ... «یانوکوویچ» همانگونه
که آمریکایی ها از ما خواستند از نیروهای به جنگ ابزار ساز و برگ یافته (مُسَلَّح)
یا پلیس بهره نَبَرَد، [بهره نَبُرد]؛ و مخالفان به جنگ ابزار ساز و برگ یافته در «کی
یف» کودتا کردند ...۴
بدین سان، دَم و دستگاه دیوانسالاری روسیه نیز نه تنها یک سر
داستان غم انگیزی است که همچنان پایان نیافته که زمینه ساز بهره وری ناروا و
تبهکارانه ی امپریالیست ها و رژیم پوشالیِ دست نشانده ی «کیِف» در جنگ افروزی بوده
و هست. اینکه همین هخا و دَم و دستگاه دیوانسالاری اش، در آن هنگام هنوز خواب شیرین «شیرجه زدن در
بازار سرمایه داری»۵ و هموندی در سازمان دوزخی
«ناتو» را در سر می پروراندند، تنها بخشی از داستان غم انگیز فروپاشاندن فراهنجارینِ
(فراقانونی) «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» با دستینه ی تنها سه تن از
نیاکان سیاسی دَم و دستگاه کنونی است.۶ چنانچه از این گوشه چشم که آن
را ناگزیر کوتاه و نارسا یادآور شده ام به جُستار بنگریم، سخنان «واسیلی
نبنزیا»، نماینده پایای روسیه در نشست «شورای امنیت سازمان [نامور به] ملت های
یگانه»، یکسونگرانه، نارسا و ناگزیر کوته بینانه است؛ همچنین بگونه ای
دربرگیرنده (کُلّی) هر ارزیابی و برآوردی، چنانچه دستکم بخش های بنیادین
بهم پیوسته از روند و جُستار بدیده گرفته شده ای را با پیوندها، گسست ها، گمانه ها
و گزینه های آن نتواند بازتاب دهد، کم ترین ارزشی ندارد؛ نکته ای که کم و بیش در
همه ی اینگونه نوشتارها و گفتارهای سردمداران کنونی روسیه و دنبالچه های رسانه ای
شان چشم را می آزارد. آیا ریشخندآمیز نیست که بجای بهبود بنیادین همه ی این ها که
در کردار به بلاهای کوچک و بزرگ می انجامد با بزرگنمایی بسیار بیجای توانمندی های هخا
«پوتین» در راندن ابزارهای ترابری گوناگون، وی را به اندازه ی «سوپرمن» فیلم های کودکانه
کوچک نمود؟!۷ از شما چه پنهان، هنگامی که آن
را می خواندم، ناخودآگاه یاد «آقا بیشعور نظام» ده پانزده سال پیش و همانا «کیر خر
نظامِ خرموش پرور» کنونی افتادم:
پخمه ای همه فن حریف که حتا بُرد موشک برآورد می کرد!۸
ب. الف. بزرگمهر ششم اسپند ماه ۱۴۰۲
پی نوشت:
۱ ـ «واسیلی
نبنزیا»، نماینده پایای روسیه در نشست «شورای امنیت سازمان [نامور به] ملت های
یگانه» گفت:
«امروز نه تنها اوکراین که همه ی اروپا بار دیگر در برابر بیم دگردیسیدن به سکوی پرشی برای رویارویی رزمی است که از آن سوی اکیانوس شما را به سوی آن می کشانند. آیا مردم کشورهای اروپایی به این نیازمندند؟ می خواهم بباورم که چنین نیست.»
وی یادآور شد:
«کشاورزان اروپایی شورش میکنند و نمیخواهند بازارهای
کشاورزی را به شوتد بازارشکنی («دامپینگ» سادر (صادر) کنندگان اوکراینی از دست
بدهند ... اکنون هیچگونه "آینده ی اروپایی" برای اوکراین سر تا با
تبهکار با مردمی تنگدست که رهبری دست نشانده کنونی آن را از «انبار گندمه (غله)
شوروی» به این روز نشانده از هستی برخوردار نیست ... به اوکراین از هنگام دستیابی
به ناوابستگی هنجارین (استقلال رسمی)، نخش ناشایست سکوی پرش بر ضد روسیه داده شده
است.
نماینده ی روسیه در پایان گفت در سال ۲۰۰۴، نخستین کودتای
ضد قانون اساسی سازماندهی شده از سوی باختزمین در اوکراین انجام پذیرفت که در فرجام
کار (درنهایت)، مردم از آن پشتیبانی نکردند. در آن هنگام، باختزمین آمایش کودتایی
دیگر را آغازید که دیگر با دشواری روبرو نشود و ناهمداستانان سیاسی «اپوزیسیون» میهنپرستان
این کشور برای همیشه نابود شود. در همه ی سالهای پس از «کودتای میدان» در
اوکراین چنین روز و روزگاری فرمانرواست.
برگرفته از «چوب دو سر گُه» پنجم
اسپند ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش، پارسی و اندک بازنویسی درخور از اینجانب؛ برجسته
نمایی های بوم نیز از آنِ من است. ب. الف.
بزرگمهر)
۲ ـ
واژه ی «هخا» همان واژه ی سرِ زبان پارسی کنونیِ «آقا»ست که دهخدا آن را از ریشه ی
ترکی پنداشته است. مانش این واژه ی کهن پارسی، «بزرگِ تبار و خاندان» در دوران
باستان و «بزرگزاده» در دوره های برده داری و خاوندی است که هازمان طبقاتی استوار
شده است. چون یک نمونه، از دید من آمیخته واژه ی «هخامنش» که چون نامِ
سردودمان «هخامنشیان» از آن در تاریخ یاد شده، فرنامی است که دیگر سردودمانان و
بزرگان تبارها و خاندان ها در ایران باستان به آرش های «بزرگمنش»، «بزرگزاده»
(نجیب زاده) نیز از آن برخورداربوده و نام یک تن نیست. این را نیز بیفزایم که
بسیاری از واژه هایی که ترکی پنداشته می شود، درست بسان نمونه هایی در عربی،
کژدیسه شده ی واژه هایی ریشه گرفته از پارسی و دیگر زبان های ایرانی هستند که در
دوره های چیرگی تازیان و تاتارها و سلجوقیان کژ و کوله شده تا بزبان بیابانگردان
عربستان و آسیای میانی گوشنواز شوند. شوربختانه، ساخت و پرداخت کم و بیش همه ی
اینگونه واژه های کژ و کوله یکی از شیرینکاری ها و خودشیرینی های دیوانسالاران
ایرانی تبار تن به نوکری بیگانگان داده در دوره های گوناگون است که تا به امروز
نیز پی گرفته شده و می شوند؛ کاربرد «گِیت» به آرش دروازه و «استوری» به آرش
داستان و ماجرا دو نمونه ی کنونی اینگونه شیرینکاری هاست.
۳ ـ رهبر روسیه درباره ی بند به بندِ (به تفصیل) رخدادهای اوکراین در ۲۰سال گذشته
سخن گفت: میدان ۲۰۱۴، دوره ی «ویکتور یوشچنکو»، «همایش بخارست در سال ۲۰۰۸ ترسایی،
جایی که «کیِف» و «تفلیس» به «ناتو» فراخوانده شدند، روی کار آمدن «ویکتور یانوکوویچ».
جستار هماوندی با «باهماد اروپا»، کودتای خونین ۲۰۱۴.
پوتین گفت: در جریان این رویدادها،
«واشنگتن» از «مسکو» خواست تا مهتر جمهور اوکراین را "آرام" کند و در برابر
آن، سوگند یاد کرد (قول داد) ناهمداستان ها (مخالفان) را آرام کند.
وی افزود: «یانوکوویچ» همانگونه
که آمریکایی ها از ما خواستند از نیروهای به جنگ ابزار ساز و برگ یافته (مُسَلَّح)
یا پلیس بهره نَبَرَد، [بهره نَبُرد]؛ و مخالفان به جنگ ابزار ساز و برگ
یافته در «کی یف» کودتا کردند ...»
گزیده ای برگرفته از گفتگوی «تاکر کارلسون» با «ولادیمیر
پوتین» در «چوب دو سر گُه» ۲۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برجسته
نمایی های بوم و افزوده های درون [ ] نیز از آنِ
من است. ب. الف. بزرگمهر)
۴ ـ تا
اندازه ای بسان کلاهی که نوه ی «فرانکلین روزولت»، فرمانده ی کودتای انگلیسی ـ
«یانکی» ۲۸ امرداد ماه ۱۳۳۲
چندی پیش از انجام آن، سرِ تمرگیده در جایگاه نخست وزیری ایران آن هنگام: محمد
مصدق نهاد و از وی خواست از پرخاش های
خیابانی توده های مردم بسیج شده در خیابان ها از سوی حزب توده ایران جلو گیرد تا
بتواند برای گره گشایی دشواری های سیاسی پدید آمده میان باخترزمین و ایران همیاری
و همکاری داشته باشد؛ و آن مردک خودخواه و نادانِ که بنا بر سرشت طبقاتی و منش
ناپایدارش از گسترش بیش تر و سمت و سوگیری توده های مردم به «چپ» می ترسید با
پذیرش آن پیشنهاد، در کردار فرش را از زیر پای خود نیز کشید. در اینجا به
ندانمکاری ها و دودلی های بسیار بیجای رهبری آن هنگام حزبی که گام بگام شمار هر چه
بیش تری از روشنفکران لایه های میان به بالای هازمانی را بویژه در ساختار رهبری
خود انباشته بود و نتوانست بهنگام از جای بجنبد، نپرداخته ام.
۵ ـ از گفته های
تبهکار بی آبروی گوربگور شده: «بوریس یِلتسین»، اندکی پس از فروپاشی «اتحاد جمهوری
های شوروی سوسیالیستی»
۶ ـ «اتحاد
جمهوری های شوروی» فرونپاشید و هیچ دستکی (سَنَدی) برای آن نیست که نشان دهد «اتحاد
جمهوری های شوروی» از میان رفته است. سه تن [مهتران «جمهوری بلاروس»، «اوکراین» و
«فدراسیون روسیه»] در روز هشتم دسامبر ۱۹۹۱ با
دستینه کردن دستکی به نام «پیمان نامه ی مینسک»، فروپاشی «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی»، را دستینه
کردند. سه تن نمی توانند برای همه ی جمهوری ها و همه ی کشور فرمان دهند (تصمیم بگیرند)؛
افزون بر آن، چنین دستکی از هستی برخوردار نیست. پرتور (عکس) این دستک هست؛ رونوشت
(فتوکپی) آن هست؛ ولی خودِ دستک نیست! این جستار، تنها بر دوش مردم است. در ۱۷
مارس ۱۹۹۱، در «همه پرسی سراسری»، ۷۶٪ از شهروندان به پاسداشت (حفظ) «اتحاد جمهوری
های شوروی» رای دادند. «اتحاد جمهوری های شوروی» یک سانتی متر مربع به کسی نداد،
حتی یک جمهوری از «اتحاد جمهوری های شوروی» بیرون نرفت ...
برگردان گزیده ای برگرفته از گزارشی در «آرتی» به تاریخ ۱۵ امرداد ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش و پارسی نویسی و نیز بازآرایی درخور از
اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)
بنگرید به پی نوشت یادداشت «کاری
شایسته و بایسته برای پیروزی در نبرد با امپریالیست ها» ب. الف. بزرگمهر ۲۰ امرداد ماه ۱۴۰۲
https://www.behzadbozorgmehr.com/2023/08/blog-post_11.html
۷ ـ پرواز تازه ی «ولادیمیر پوتین»، مهتر جمهور روسیه با بمب افکن دوربردی « تی یو
۱۶۰ ام»، تنها نمونه ای بود که او راهبری
تراخودروها (وسایل نقلیه)، هواپیماها یا حتا زیردریایی های گوناگون را بر دوش
گرفت. در سال ۲۰۰۰ ترسایی، «پوتین» چون کمک خلبان با جنگنده «سوخو ۲۷» پرواز کرد و
در بخشی از پرواز، راهبری هواپیما را بر دوش داشت. در سال ۲۰۱۰، «ولادیمیر پوتین»
کاردانی خود را در رانندگی خودروهای «فرمول !» آزمود و در میدان هماوردی (پیست مسابقه)
«لنینگراد» به شتاب ۲۴۰ کیلومتر در ساعت رسید. «ولادیمیر
پوتین» در سال ۲۰۱۱ هنگام بازدید از نمایشگاه رزمی جهانی در «نیژنی تاگیل» با کارکرد
یک تانک جنگی «تی ۹۰ اس» آشنا شد. در سال ۲۰۱۵، «پوتین» با یک شناور به ته دریای سیاه
در پیرامون کریمه رفت. وی همچنین در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۹ در ژرف پیمایی (غواصی)
هایی در «دریای بالتیک »به سوی ناوچه ی غرق شده در سده ی ۱۹ ترسایی و یک زیردریایی
«جنگ جهانی دوم» همپا شد (شرکت کرد). در سال ۲۰۲۱، «پوتین» که کارآزادی (تعطیلات) خود در سیبری را سپری می کرد،
سرگرم اسب سواری دیده شد.
برگرفته از «چوب دو سر گُه» چهارم
اسپند ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)
۸ ـ نمونه
ی دیگری از ندانمکاری های کوته بینانه تان پشتیبانی از «نظامِ خرموش پرور» اسلام
پیشگان دزد و بی آبروی کنونی فرمانروا بر ایران است که بوته ای نشاشیده در سرزمین
ارژمند باستانی مان و جهان بر جای ننهاده اند. به آن در اینجا نپرداخته ام؛ ولی
وختش دیر یا زود خواهد رسید ...