«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ شهریور ۴, شنبه

بیانیه‎ی مشترک حزب دمکرات کردستان ایران و کوملە کردستان ایران


٢٤ آگوست ٢٠١٢

در ادامه دیدارها و نشستهای مشترک حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله کردستان ایران به منظور بحث و بررسی پیرامون مسائل مهم منطقه و مسائل مرتبط با ایران و کردستان، همچنین در ادامه گفتگوها به منظور تدوین توافقنامهای مشترک برای همکاری میان دو حزب که از مدتها پیش، هیاتهایی از هر دو طرف برای آن مأمور کرده و بر روی آن کار کارشناسی می کردند، روز سه شنبه، ٣١ امرداد ١٣٩١ خورشیدی برابر با ٢١ آگوست ٢٠١٢ میلادی، هیأتی از رهبری دو حزب در مقر دفتر سیاسی حزب دمکرات به سرپرستی آقایان عبدالله مهتدی، دبیرکل کومله و مصطفی هجری، دبیرکل حزب دمکرات تشکیل جلسه داد.

دو هیأت در یک نشست پنج ساعته، ضمن بحث و بررسی پیرامون مسائل مهم منطقه، ایران و کردستان به ادامه گفتگوهای صورت گرفته در رابطه با تدوین توافقنامه همکاری فیمابین ادامه داده و این فرایند را به نتیجه نهایی رساندند. سپس متن توافقنامه به امضای آقایان مصطفی هجری و عبدالله مهتدی رسید.

طرفین همچنین ابراز امیدواری کردند که محتوای این توافقنامه زمینه همکاری گسترده تر میان نیروهای سیاسی ایران و کردستان را فراهم کند.

حزب دمکرات کردستان ایران
حزب کومله کردستان ایران
٣١/۵/١٣٩١ خورشیدی
٢١/٨/٢٠١٢ میلادی


متن توافقنامه‏ی مشترک حزب دمکرات کردستان ایران و کومله کردستان ایران

٢٤ آگوست ٢٠١٢

این توافقنامه میان حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله‏ی کردستان ایران امضاء گردیده و از این پس در هر جایی از این توافقنامه نامی از کومله و حزب دمکرات به میان می‏آید، منظور این دو سازمان است.

مقدمه:

جنبش رهایی‏بخش ملت کرد در کردستان ایران، سال‏های متمادی از مراحل متفاوت مبارزه‏ی پرفراز و نشیب خود را طی نموده است. مقاومت ملی و فداکاری و به شهادت رسیدن هزاران فرزند فداکار در راه اثبات هویت و حقوق سیاسی ملت کرد که در رأس همه‏ی آنها حق تعیین سرنوشت قرار دارد، واقعیتی انکارناپذیر است.

برای مبارزه‏ی ملت کرد در عصر حاضر و در این وضعیت، هم تغییرات گوناگون جهانی و هم تحولات اخیر خاورمیانه، همچنین توازن ابرقدرت‏ها و معادلات نوین این عرصه، بیش از همیشه زمینه را جهت طرح خواسته‏های ملی مردم کُرد و تأکید بیشتر بر حقوق خویش در سطح جهانی را مهیا ساخته است.

موج تغییر و دمکراسی‏خواهی فراگیر در منطقه‏ی خاورمیانه، پرتوانتر از هر زمان دیگری پایه‏های دیکتاتوری‏ها را به سوی فروپاشی سوق داده است. دیر یا زود دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران نیز، با تداوم مبارزه‏ی توده‏های مردم و اراده‏ی راسخ مبارزان راه آزادی، غیر از گسترش بحران همه‏جانبه‏ی اقتصادی و سیاسی و رفتن به سوی سرنگونی کامل، افق دیگری پیش‏رو ندارد.

اپوزیسیون ایرانی، گروه‌ها و جریان‌های مخالف جمهوری اسلامی در خارج از کشور، در دو سه سال گذشته، پس از ظهور و افول جنبش سبز در ایران، دور تازه‏ای از گفتگو و نشست مشترک و فعالیت را آغاز نموده‏اند. در این میان، علیرغم تفاوت نظر و دیدگاه‏ها، در مواردی درک متقابل و نزدیکی بیشتری نسبت به گذشته میان آنان ایجاد شده و اندیشه‏ی اتحاد و نوعی تلاش برای تشکیل جبهه‏ی دمکراسی‌خواهی با شعار تغییر رژیم در مقایسه با گذشته مقبولیت بیشتری یافته است.

حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله‏ی کردستان ایران، به عنوان دو جریان سیاسی مشروع که در این مدت در رابطه با برخی مسائل مهم همکاری‏ و اقدامات مشترکی انجام داده‏اند، در ادامه‏ی روند رو به رشد همکاری‏ها و نزدیکی بیشتر بر این باورند که در چنین شرایطی توافق بر سر مجموعه‏ای از نقاط اساسی مشترک در چهارچوب این طرح ضرورتی انکارناپذیر است.

این پلاتفورم مشترک به عنوان اصلی‏ترین دستور کار سیاسی در برابر تغییر و تحولات سیاسی معاصر، در واقع بیانگر نوعی هم‏پیمانی میان این دو جریان سیاسی است.

این توافقنامه‏ی مشترک که از سوی رهبری هر دو حزب مورد تأیید قرار گرفته، مبنای کار مشترک هر دو حزب در زمینه‏های سیاسی، دیپلماتیک، تبلیغاتی، رسانه‏ای و … را تدوین می‏کند. در همان حال، مبنای فعالیت مشترک به منظور گسترش این توافقنامه و تحقق همکاری‏های بیشتر در میان دیگر نیروهای سیاسی کردستان ایران است.

الف) اصول کلی:

١ ـ دو طرف بر این باورند که بدون سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، تحقق دمکراسی و حقوق ملی ملیت‏های ایران، به ویژه ملت کرد تحقق نخواهد یافت. همچنین دو طرف بر این باورند که نظام سیاسی آینده ایران لازم است سیستمی سکولار، دمکراتیک و فدرال باشد. از همین رو، ضروریست که هر دو طرف در نشست‏های خود با اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور بر این نکات اصرار ورزند.

٢ ـ کومله و حزب دمکرات اعتقادی کامل به انتخابات آزاد توسط مردم کردستان دارند و در چنین انتخاباتی بدون شک صندوق‏های رأی را اصلی‏ترین منبع مشروعیت تمام جریان‏های سیاسی و اصل اساسی دمکراتیزه نمودن جامعه‏ی آزاد می‏دانند.

٣ ـ هر دو طرف اعتقاد کامل به جدایی نهاد دین از دولت دارند و بر این باورند که حاکمیت آینده کردستان و قانون اساسی کشور بر پایه‏ی اصول دمکراسی، منشور جهانی حقوق بشر و حقوق سیاسی و ملی کردستان تدوین گردد. همچنین آزادی مذهبی و اعتقادات مختلف در کردستان را حق مشروع و انکارناپذیر تمام ساکنان کردستان می‏دانند.

٤ ـ هر دو طرف بر برابری کامل حقوق زنان با مردان در تمام زمینه‏های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی و … در جامعه تأکید می‏ورزند و خود را مدافع قانون مدرن و مترقی و انسانی در این زمینه می‏دانند و برای تصویب آن تلاش خواهند کرد.

۵ ـ حزب کومله و دمکرات خود را مدافع آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی مطبوعات، آزادی تأسیس سازمان‏های سیاسی، آزادی بنیان نهادن سازمان‏های مدنی و صنفی همچون کارگران، زنان، دانشجویان، جوانان و معلمان و … می‏دانند و در جامعه از آنان حمایت قانونی خواهند کرد.

٦ ـ طرفین پشتیبانی و پایبندی خود را به عدالت اجتماعی و حفظ محیط زیست کردستان و گنجاندن این موضوعات در قانون اساسی اعلام می‏نمایند.

۷ ـ دو طرف پایبندی خود را به حل مشکلات و مسائل سیاسی فیمابین از طریق دیالوگ و به شیوه‏ی سیاسی، آرام و به دور از هر گونه خشونت‏ طلبی اعلام می‏نمایند. همچنین این روش را برای کلیه‏ی نیروهای سیاسی کردستان ضروری دانسته و جهت تثبیت این اصل در سراسر کردستان تلاش می‏کنند.

٨ ـ حزب دمکرات و کومله، فدرالیسم ملی ـ جغرافیایی را به عنوان شعار اصلی و برنامه‏ی سیاسی خود برای حل مسئله‏ی ستم ملی در کردستان برگزیده و خود را پرچمدار این شعار دانسته و برای تثبیت و تحقق آن به اشتراک مساعی می‏‏پردازند.

٩ ـ این توافق‏نامه خدشه‏ا‏ی به اصل استقلال سیاسی، سازمانی، دیپلماتیک و رسانه‏ای هیچ یک از طرفین وارد نکرده، بلکه تلاش خواهد نمود که هماهنگی و وحدت نظر میان آنان را در راستای اهداف مشترک یاد شده در این پلاتفرم تأمین نماید.

ب) وظایف پیش از تغییرات سیاسی و سرنگونی رژیم

١ ـ شناساندن مشکلات و مطالبات ملت کُرد در کردستان ایران به جامعه‏ی بین‏المللی و کسب حمایت سیاسی برای جنبش رهایی‌بخش ملت کُرد، به عنوان مثال، سازماندهی اقدامات دیپلماتیک مشترک در سطح جهانی و دیدار از مراکز بین‏المللی در راستای این هدف.

٢ ـ وحدت در مشارکت یا عدم مشارکت با نیروهای اپوزیسیون ایرانی، با هماهنگی و مشورت قبلی و تأکید بر حقوق و خواستهای مردم کردستان به منظور تقویت جایگاه ملت کرد از طریق اتخاذ مواضع مشترک در کنفرانس‏ها و سمینارهای گوناگون و هماهنگی در این زمینه. تأکید دو طرف بر شعار فدرالیسم به عنوان راه حل مسأله‏ی ملیتهای ایرانی در میان گفتمان‏های مختلف اپوزیسیون ایران و شخصیتهای مخالف جمهوری اسلامی.

تقویت مواضع مشترک و گفتمان ترقی‌خواهانه‏ی ملی در کنگره‏ی ملیت‌های ایران فدرال و صیانت از این سازمان و معرفی آن به افکار عمومی جهانیان. تلاش برای تدوین سیاستی مشترک در سطح اپوزیسیون ایرانی که تجلی اصول اساسی جنبش ملی – دمکراتیک مردم کردستان و … باشد.

٣ ـ دو طرف از مبارزه‏ی برحق مردم کَرد در تمامی بخش‏های کردستان پشتیبانی نموده و در عین‏حال بر این باورند که هرگونه مداخله از جانب یکی بخش‏های کردستان در امور سایر بخش‏ها، سیاستی نسنجیده و زیانبار است. در همین راستا، به منظور تحکیم روابط و کسب جایگاهی مناسب‏تر برای ملت کرد در کردستان ایران و تعقیب سیاستی مشترک، در صورت لزوم، نشستهای مشترکی با حکومت اقلیم و نیروهای سیاسی اقلیم کردستان برگزار خواهند کرد.

٤ ـ کومله و حزب دمکرات اتحاد و انسجام ملی در کردستان ایران و استحکام مبارزات مشترک در میان احزاب سیاسی کردستان ایران را رسالت اصلی خود دانسته و برای یافتن راه‏کاری مناسب به منظور از بین‏بردن مواضع موجود بر سر راه اتحاد و همبستگی تلاش خواهند کرد.

۵ ـ دو طرف برآنند که همکاری‏های فیمابین را توسعه و استحکام بخشند. در این راستا گام‌های عملی طبق برنامه‌ای منظم و مدون از قبیل همکاری میان ارگان‌های مربوطه‏ی دو طرف در زمینه‏ رسانه‏ای، انتشار بیانیه‏‏ی مشترک در رابطه با حوادث سیاسی مهم و اقدامات مشترک برای افشای سیاست‌های ضد بشری رژیم جمهوری اسلامی یا هرگونه حرکت مدنی و سیاسی بردارند.

حزب دمکرات کردستان ایران                             حزب کومله کردستان ایران
دبیرکل مصطفی هجری                                   دبیرکل عبدالله مهتدی
                                             

پارگی ها را درز خواهیم گرفت!



۱۳۹۱ شهریور ۲, پنجشنبه

اگر گاوش زنده مانده بود ...

تصویری که جهانی شد!

دخترکی در میان ویرانه های خانه ای که تنها دیوار و دری آهنی از آن برجای مانده است؛ لبخندی بر لب و رادیویی که آن را چون هدیه ای گرانبها سخت به سینه چسبانده است! تنها چیز برجای مانده از آن خانه که وی را اینگونه خرسند نموده است؟ یا شاید هم به اشاره ی عکس بردار و گونه ای صحنه سازی که در جهان باختر به کاری روزمره و معمول برای بالا بردن تیراژ فلان یا بهمان رسانه تبدیل شده و در دیگر کشورها نیز کم کم گسترش می یابد، از وی خواسته اند که آن رادیو را آنگونه بغل کند و چنین لبخند بزند؟! ولی، چرا آن رادیو و نه عروسکی؟! و به هر رو، آن لبخند زیبای کودکانه، نشانه ی امید به زندگی، به بهبود کارها و درست نمودن ویرانی ها با همه ی دشواری های آن است. دشواری هایی که هنوز هم چون سال های گذشته و شاید بیش از پیش گریبانگیر شهرها و روستاهای کوچک کشورمان است ...

بی اختیار به گذشته برمی گردم؛ به روستای ناغان (نوغان) نزدیک اردل در چهارمحال و بختیاری. روزهای نخست سال ١٣۵٦ است. نزدیک غروب با وانتی کم و بیش پر از نان و خرما و چیزهای دیگری که یادم نیست به آنجا رسیده ایم. بخش عمده ی روستا چند روزی است که ویران شده و از کمک های دولتی هنوز کم ترین نشانه ای نیست. آنچه برده ایم چیزی بیش از تحفه ی کوچکی نیست و با شتاب آن را میان مردمی که به سویمان می آیند، پخش می کنیم. پس از آن هرکداممان که تنی چند بیش نیستیم برای کمک به سویی می شتابیم. هوا سرد است و شب، سوزِ زمستانی فرمانرواست. گروه، دیرهنگام گردِ هم می آید؛ لقمه ای نان و خرما و گپ و گفتگویی با همراهان. رفیق همراهم که برای کمک به پیرزنی نشسته بر ویرانه ای رفته، می گوید:
از شدت گریه، چشمانش ورم کرده بود و هنوز گاهی اشک می ریخت. پسر و نوه و یکی دو بستگان دیگرش در زیر آوار جان سپرده اند. دلداریش می دهم ...
ـ تنها برای آنها نیست که مویه می کنم. تنها گاو شیردهی که داشتم نیز زیر آوار مانده است. کاش خودم هم زیر آوار مانده بودم. اکنون، چه خاکی به سرم کنم. دیگر چیزی برایم نمانده است ...

پیرزن بینوا، بیگمان هفت کفن نیز پوسانده است و من با خود می اندیشم:
... اگر گاوش زنده مانده بود، همینگونه آن را بغل می کرد که این دخترک، رادیوی کوچکش را در بغل گرفته، می فشارد.

ب. الف. بزرگمهر      یکم شهریور ماه 

۱۳۹۱ شهریور ۱, چهارشنبه

چشمانت آذربایجان است


نگاهت
شور امیراف است
کودکی است با نگاهی ساکت
مانده در کِناره این شیون و کاه و آه
در کنار این همه ویرانی

قلبت، نقش قالی هِریس است
که زیر آوار زلزله مانده ...
نگاه خیره مردی به رویاست  
به رقص سرانگشتان پینه بسته و آوازهایت
بَر پای دار قالی  
که دلباخته آن بود و اکنون
آوار خاطره بر دلش را
فرشی به زیر آوار لرزانده بود

آه ای آذربایجان

آه ای آذربایجان

ای سرزمین گندم ، نان و نغمه های چوپان
نه بوی نانی از تنورت و نه  صدای هی هی چوپانان
نه  خانه ای گلی
این زلزله  با تو همان کرد که اَفشین ...
در آغوش  سُرختاب  تو
چه غم ها  که ناله  کرده است 

سراسر جهانم  را به سوگ تو فرا می خوانم، فرزند مشروطه
تمامی میهنم را از کردستان و سیستان و خراسان
و از هر کجای این جهان بی هر کجا

سرصبوری نباید داشته باشد آدمی رنج آدمی را 
وقتی که زمینی زیر کشت مانده
و دهقانش  به زیر آوار
چوپانش گله رها شده
و جهان کورِ کلمات را  می گرید

و این منم و کودکی که واژگان مجروح را
تا سه گیر آمده است
آه بابک ، حیدرعمواغلی ، ستارخان
تبریز به تو چشم دوخته است، زینب پاشا
وقت در گشودن انبارها و بر افراشتن پرچم رعایا
براین خرابه های به زخم نشسته شهر و روستاست

ارشیا            ٣٠ امرداد ٩١ پس از بازدید از مناطق زلزله زده آذربایجان

۱۳۹۱ مرداد ۳۱, سه‌شنبه

زمینه سازان و دست ابزاران کودتای ننگین ٢٨ اَمرداد این ها بودند!


تصویر روبرو را دوست ناشناسی برایم فرستاده است. تنی چند از چاقوکشان و نابکاران، پس از کودتای ننگین ٢٨ امرداد ١٣٣٢ برای شادباش پیروزی با دسته گل به حضور شاه جوان شرفیاب شده اند و وی چیزی از روی نوشته ای در دست برایشان می خواند:
پاسخی سپاس آمیز از زحمت هایی که برای بازگشت وی به پادشاهی و چیرگی دوباره ی امپریالیسم کهنه کار انگلیس و همچشم تازه پا به میدان نهاده اش: امپریالیسم آمریکا کشیده اند؟!

جای «شعبان بی مُخ» یا آنگونه که در آن هنگام میان مردم زبانزد شده بود: «شعبان تاج بخش» در میانشان خالی است. 

نمی توان از کودتای ٢٨ اَمرداد و نقش امپریالیست های آمریکایی و انگلیسی و شاه پرستان سخن گفت و درباره ی شیخان و شیخکان جیره خوار و همراه این کودتا و بویژه آخوند فریبکاری به نام ابوالقاسم کاشانی سخن به میان نیاورد. وی و دار و دسته ی تبهکارش و از آن میان گروه چاقوکشانی که به دستور وی عمل می کردند، نقشی بس پلید در زمینه سازی پیروزی کودتای ننگین ٢٨ اَمرداد ١٣٣٢ داشت و ننگ و بدنامی ابدی از خود در تاریخ ایران زمین بر جای گذاشت. تصویر زیر با آنکه بسیار کهنه است و از کیفیت چندان خوبی برخوردار نیست، وی را در میان چاقوکشانی چون «شعبان بی مخ» نشان می دهد. تصویر دیگر، آخوند نادان و فریبکار را در گفتگو با لویی هندرسن سفیر وقت ایالات متحد در ایران نشان می دهد. بی گمان، برای ارشاد و پند و اندرز دینی به دیدار و گفتگو با وی نشتافته بود!


ننگ و نفرین ابدی توده های مردم ایران بر او و دیگر زمینه سازان کودتای امریکایی ـ انگلیسی!

ننگ ابدی بر همه ی مزدوران بی شرم، گستاخ و فرومایه ای که تاریخ را واژگونه وانمود می کنند!

ب. الف. بزرگمهر     ٣١ امرداد ماه ١٣٩١

پیوست:







مجاهد در راه خدا!




در ولایت امام زمان، اینگونه عشق می ورزند!

نمونه ای دیگر از گسترش "اخلاق اسلامی" در جامعه

پسر جوانی كه به علت وابستگی شدید عاطفی دختر مورد علاقه‌اش را با ۴۶ ضربه چاقو کشته بود توسط كارآگاهان اداره آگاهی دستگیر شد.

به گزارش پایگاه آگاهی ‌رسانی پلیس، ۲۳ اسفند سال گذشته، مأموران كلانتری ۱۴۴ جوادیه تهرانپارس از طریق مركز فوریت‌های پزشكی بیمارستان تهرانپارس در جریان جابجایی دختر جوان ۱۹ ساله‌ای به بیمارستان قرار گرفتند كه مورد اصابت ضربات پرشمار چاقو قرار گرفته است.

با وجود انجام اقدامات درمانی، به علت شدت جراحت‌های وارد شده به ناحیه گردن، این دختر ۱۹ ساله مُرد و پرونده به دستور بازپرس شعبه ی پنجم دادسرای امور جنایی تهران و برای انجام جستجوهای تخصصی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

در جستجوهای نخستین روشن شد كه این دختر جوان توسط جوانی به نام پیمان. پ ۲۳ ساله مورد اصابت ضربات چاقو قرار گرفته است. مقتول، قبل از مرگ خود و زمانی كه توسط عوامل اورژانس در حال جابجایی به بیمارستان بوده، به آنها عنوان داشته كه توسط پیمان مورد اصابت ضربات چاقو قرار گرفته است.

بی درنگ محل سكونت پیمان در منطقه خاك سفید مورد شناسایی قرار گرفت؛ ولی با حضور كارآگاهان در محل و انجام جستجوهای محلی مشخص شد كه متهم پس از انجام جنایت و به همراه تمامی اعضای خانواده خود از این محل گریخته است.

همزمان با انجام جستجوهای پلیسی جهت دستگیری متهم، با جابجایی کالبد مقتول به پزشكی اعلام شد كه با وجود اصابت ۴۶ ضربه چاقو به قسمت‌های مختلف بدن مقتول، از این تعداد ضربه تنها یك ضربه وارد شده به ناحیه گردن و همچنین دو ضربه وارد شده به قلب باعث مرگ مقتول شده‌اند.

با گریختن متهم از محل سكونت خود، كارآگاهان اداره دهم در ادامه ی جستجوهای خود آگاهی یافتند كه متهم از تهران گریخته و در شهرهای باختر كشور پنهان شده است. سرانجام با انجام جستجوهای دامنه دار پلیسی، واپسین پنهانگاه متهم در باختر كشور شناسایی شدت و متهم ۲۷ امرداد دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ جابجایی داده شد.

وابستگی شدید عاطفی عامل قتل!

متهم در جستجوهای اولیه ضمن اعتراف آشکار به قتل، درباره ی انگیزه ی خود در انجام این تبهکاری، تنها به نوشتن سه كلمه اكتفا كرد؛ وی در پاسخ این پرسش به كارآگاهان گفت:
وابستگی شدید عاطفی!

سرهنگ كارآگاه آریا حاجی زاده ـ معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ـ با اشاره به زمان دستگیری متهم عنوان كرد:
پژوهش درباره ی این پرونده در مراحل نخستین قرار داشته و متهم ۲۸ امرداد به دادسرای امور جنایی فرستاده و با توجه به اعتراف آشکار به انجام تبهکاری، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس صادر و متهم جهت انجام پژوهش های تكمیلی در اختیار اداره دهم قرار گرفته است.

برگرفته از «جوان آنورِ خط» (جوان آنلاین)

این گزارش از سوی اینجانب ویرایش و تا اندازه ای پارسی نویسی شده است.     ب. الف. بزرگمهر

۱۳۹۱ مرداد ۳۰, دوشنبه

دهان اسرائیل را با اندیشه و قلم ببندیم! کسی آتش‌بیار جنگ نشود!


این مرجع تقلید شیعیان [یوسف صانعی] صبح امروز در خطبه های نماز عید فطر که با حضور جمعی از مردم در محل دفتر خویش در قم برگزار شد، اظهار داشت: باید در همه حال خدا را ناظر بدانیم و مطمئن باشیم که خدا اعمال خوب را پاداش خوب و اعمال بد را جزای بدی خواهد داد.

وی افزود: البته نباید هیچ گاه از رحمت خدا نا امید و همچنین نباید مغرور شد و به این امر نیز یقین داشته باشیم که بزرگترین گناهان تجاوز به حقوق مردم است.

آیت الله صانعی با بیان این که باید برای رفع مشکلات خود و دیگر انسان ها تلاش کرد، گفت: تنها عامل در این همه مشکلاتی که گرفتار آن شده ایم و از جمله فقر و بیکاری، گرانی و دیگر مشکلات در جامعه، این است که حقوق مردم در برخی موارد نادیده گرفته شده است.

وی خاطرنشان کرد: اگر امروز به متخصصین اعصاب و روان جامعه مراجعه کنیم می بینیم تا چه میزان، مراجعه به آن ها زیاد شده، در حالی که باید پرسید چرا باید جوان جامعه مسلمان ایرانی گرفتار بیماری های اعصاب و روان باشد؟

... امروزه کار به جایی رسیده است که حدود ۴۰ درصد از جوانان ما گرفتار افسردگی و بیماری های فکری و روحی و روانی هستند و مخصوصا این آمار در میان جوانان آگاه و متوجه جامعه بیشتر است در حالی که باید پرسید چرا این گونه شده است؟ چرا امروزه در جامعه ما همه چیز گران است،

وی گفت: پیامبر اسلام(ص) و آل او همواره برای جان و وقت مردم ارزش قائل بوده و هیچ گاه راضی نبودند به خلاف انسانیت با کسی برخورد شود که نمونه آن رفتار امام علی(ع) با خوارج است که وقتی در مسجد کوفه علیه ایشان صحبت می کنند و هواداران امام(ع) قصد برخورد با آن ها را دارند، امام علی(ع) می فرماید تا زمانی که دست به شمشیر نبرده و فقط حرف می زنند نباید با آن ها کار داشت و حتی در این شرایط سهم آن ها را از بیت المال نیز قطع نمی کرد.

این مرجع تقلید تأکید کرد: راه رهایی از مشکلات فعلی جامعه عمل به سیره ائمه اطهار(ع) به معنای واقعی کلمه است؛ راهش این است که شرایط به گونه ای باشد که همه انسان های متفکر و اندیشمند و دلسوز کشور که سال ها با تدبیر و سیاست و عملکرد صحیح خود مملکت را به پیش برده، فرصت اظهار نظر داشته و از نظریات آن ها برای اداره بهتر جامعه استفاده شود؛ چرا که این افراد ذخائر کشور و انقلاب اسلامی هستند.

ایشان تأکید کرد: باید برای حل مشکلات جامعه و کشور از همه سلیقه ها و افراد دلسوز استفاده کنیم چرا که همه افراد و گروه ها در اداره مملکت حق دارند و این مسئله ای است که در عقل و فقه ما تثبیت شده است.

آیت الله صانعی، در خطبه دوم نماز عید فطر با اشاره به تهدیدات اخیر رژیم صهیونیستی مبنی بر حمله نظامی به ایران، اظهار داشت: نمی خواستم وارد این مسئله شوم اما شاهدیم که امروز صهیونیست غاصب، جنایت کار و لجوج، گاهی سخن از جنگ نظامی با ایران می زند که متأسفانه این قدر هم جرأت پیدا کرده اند که از تهدیدات خود کوتاه نمی آیند.

وی افزود: رژیم صهیونیستی در تهدیدات نظامی خود چهره کاسه داغ تر از آش را نشان می دهد و ادعا می کند که می خواهد از ساخت تسلیحات اتمی جمهوری اسلامی جلوگیری کرده و ملت ایران به حقوق خود دست یابند در حالی که او اگر می خواهد کاری کند اول باید برود جنایات خود بر مسلمانان و به ویژه ملت مظلوم فلسطین را جبران کند.

این مرجع تقلید گفت: اگر رژیم صهیونیستی جنگی نظامی علیه ایران را عملی کند، بالاترین جنایت را علیه ملت ایران انجام داده است.

...

آیت الله صانعی گفت: رژیم صهیونیستی در صورت حمله نظامی به ایران، ننگی را برای خود می خرد که هیچ گاه از تاریخ اسلام و ذهن مسلمانان پاک نخواهد شد.

وی افزود: اقدامات رژیم صهیونیستی با باروت بازی کردن است و علاوه بر آن ضربات سختی از نظر فیزیکی و جغرافیایی خواهد خورد و همچنین ننگی بزرگ را در تاریخ اسلام برای خود ثبت می کند که قابل جبران هم نیست و ایران و تمام مسلمانان آن را فراموش نخواهند کرد.

این مرجع تقلید گفت: به رژیم صهیونیستی اخطار می کنم و می گویم که اگر دست به اقدام نظامی علیه ایران بزند، با باروت بازی کرده و تصمیمی که در مقابلش گرفته می شود که دیگر توانایی قد علم کردن نداشته باشد؛ و در آن جا دیگر مسئله حقوق بشر هم مطرح نیست.

وی با بیان این که ما فرزندان امام خمینی هستیم که برخی ها را سرجایشان نشاند، افزود: بنده طرفدار آزادی انسان ها و حقوق بشر و رعایت آن هستم؛ اما ما در مقابل حمله احتمالی رژیم صهیونیستی، به ایران موظف به عکس العمل هستیم؛ به گونه ای که این رژیم دیگر نتواند به چنین مسائلی فکر کند.

آیت الله صانعی خطاب به حاضران در نماز عید فطر گفت: باید همه به هر نحو ممکن تلاش کنیم تا این جنگ احتمالی رژیم صهیونیستی بر علیه ایران رخ ندهد، چرا که در صورت رخ دادن این اتفاق، اگر چه رژیم صهیونیستی بیشتری صدمه و لطمه را خواهد دید، کشور ایران نیز صدمه می بیند، چرا که در جنگ نان و حلوا تقسیم نمی کنند.

وی با بیان این که باید از سخنان تنش زا پرهیز کرد، گفت: نباید خدای ناکرده ما نیز در داخل کشور آتش بیار معرکه باشیم و باعث شویم که این جنگ احتمالی خدای ناکرده روی دهد.

این مرجع تقلید گفت: شرایط امروز کشور شرایط خاصی است و عمده این است که دهان رژیم صهیونیستی را با فکر و قلم و اندیشه و سعی و تلاش صحیح، ببندیم.

وی در پایان تأکید کرد: اگر چه رژیم صهیونیستی با حمله احتمالی به ایران جنایت می کند، اما ضرری که خود این رژیم خواهد دید، قابل مقایسه با ایران نیست.

برگرفته از «ایلنا»

این گزارش در چند جا از سوی اینجانب پیرایش شده است.  عنوان آن را نیز اندکی دستکاری نموده ام.  ب. الف. بزرگمهر

۱۳۹۱ مرداد ۲۹, یکشنبه

در همبستگی با مردم ایران، بر ضد جنگ امپریالیستی!


در مورد تحریم‌ها و تهدیدهای نظامی علیه ایران

گفت و شنودی با «لیا بولجر»، رییس سازمان «نظامیان هوادار صلح» آمریکا

مصاحبه‌گر (کاترین گودمن، «شورای صلح آمریکا»):
از این که وقت سخن به ما دادید متشکریم. در پایان همایش ملی بسیار موفق سازمان «نظامیان هوادار صلح» قرار داریم. ممکن است خواهش کنم در مورد تصمیمات مهم این کنگره راجع به اوضاع بین‌المللی و وضعیت سیاسی در آمریکا توضیحاتی بدهید؟

لیا بولجر:‌
«نظامیان هوادار صلح» مدت‌های طولانی است که در همبستگی با مردم همه ی کشورها و حق تعیین سرنوشت آنها به‌دست خودشان و در همبستگی با مردمی که برای صلح و عدالت مبارزه می‌کنند، فعالیت می‌کند. ما از بابت عملکرد دولت‌مان، ایالات متحده و یکی از نزدیک‌ترین متحدان سیاسی و نظامی آن، یعنی اسراییل که اکنون ایران را به‌شدت تهدید می‌کنند و از چنگ اندازی در سوریه سخن می‌گویند، بسیار نگرانیم. روشن است که واژه هایی که از دهان بلندپایگان دولتی ما بر زبان می آید، بسیار برانگیزاننده، دشمنانه و جنگ‌طلبانه است. این ستیزجویی برای ما بسیار هشدار دهنده است. این تهدیدهای برانگیزاننده ما را بسیار نگران می‌کند.

چندی پیش، سازمان ما نامه‌ای برای رییس جمهور «اوباما» فرستاد که در آن از او خواسته شده بود به ‌شکلی بدون‌ لاپوشانی اعلام کند که ایالات متحده از یورش اسراییل به ایران پشتیبانی نخواهد کرد. سکوت در این باره به ‌معنای شرکت در جرم است. اگر دولت آمریکا آشکارا مخالفت خود را با اقدام نظامی علیه ایران اعلام نکند، دولت اسرائیل آن را به‌معنای همداستانی ایالات متحده تعبیر خواهد کرد.

ما از دولت خود می‌خواهیم که به زیان هایی که از هم‌اکنون با اعمال تحریم علیه مردم و دولت ایران پدید آورده و همچنان پی می گیرد، بیاندیشد. این به مردم ایران زیان می‌زند و ما نمی‌خواهیم بار دیگر گواه وضعیتی همانند آنچه در عراق رخ داد، باشیم. در آنجا، تحریم‌های گرانبار شده از سوی ایالات متحده به مرگ نیم میلیون کودک انجامید. البته در ایران ما گواه مرگ نیم میلیون نفر نبوده‌ایم؛ ولی ما نمی‌خواهیم گواه مرگ حتی یک نفر باشیم؛ نمی‌خواهیم گواه صف‌های نان باشیم؛ نمی‌خواهیم هیچ ملتی به‌خاطر سیاست خارجی ما زیان ببیند.

آنچه در این همایش روی داد، پافشاری دوباره ما بر همبستگی با مردم جهان و مخالفت ما با امپریالیسم‌ آمریکا و نظامی‌گری آن بود. ما می‌کوشیم صدای خود را به‌عنوان نظامیان خدمت کرده، علیه دهشت جنگ بلند کنیم و برای خواباندن آن در هرکجا که باشد، می رزمیم. ما به ‌عنوان شهروندان آمریکایی، در برابر این واقعیت که دولت آمریکا با بهره وری از مالیات‌های ما، در حال زیان زدن به مردم کشورهای جهان است، خود را پاسخگو احساس می‌کنیم.

با توجه به وضعیت خطیر کنونی، آیا در این همایش تصمیمات عملی در مورد مسایل مربوط به ایران، تحریم‌ها و تهدیدهای نظامی اتخاذ شد؟

ما بیانیه‌های متعددی در این مورد بیرون داده ‌و به ‌شکلی گسترده نزد رسانه ها نهاده ایم؛ ولی از آنجا که رسانه‌های گروهی ما در مهار شرکت‌های غول‌پیکری قرار دارند که مالکیت آنها در دست مقاطعه‌کاران نظامی است، این بیانیه‌ها از سوی رسانه‌های زیر مهار شرکت‌ها بگونه ای گسترده منتشر نمی‌شوند؛ ولی رسانه‌های مستقل، مانند «پرس تی‌وی»، الجزیره و …، دیدگاه های ما را بگونه ای گسترده پخش کرده‌اند. صدای ما همچنین از سوی کسانی که گواه عملکردهای زیانبار دولت مان هستند به گوش دیگران می‌رسد. آنها دشواری را درمی یابند و می‌خواهند که صدای ما شنیده شود. دشواری اینجاست که دولت ما چنان با شرکت‌ها و رسانه‌های گروهی وابسته به آنها درهم آمیخته که رساندن صدای ما به مردم را بسیار دشوار نموده است.

ما بیانیه ای بسیار نیرومند و شدید در مخالفت با چنگ اندازی در سوریه بیرون دادیم؛ همانگونه که چنین کاری را در مخالفت با چنگ اندازی در لیبی کرده بودیم. این چنگ اندازی‌ها را اقدامات «انسان‌دوستانه» وانمود می‌کنند؛ ولی می دانیم که چیزی به‌ نام «جنگ انسان‌دوستانه» نمی‌تواند هستی داشته باشد. این یک نقیض‌گویی است. ما دست دوستی خود را به‌سوی مردم سراسر جهان دراز می‌کنیم و اعلام می‌کنیم که پشتیبان آنها هستیم. ما همه انسانیم و برای ما انسانیت فراتر از سیاست قرار دارد؛ ولی در مورد برنامه‌های عملی ما:
اعضای سازمان «نظامیان هوادار صلح» یک «تعهدنامه ی مقاومت در مورد ایران»، برای دست زدن به اقدام علیه سیاست‌های دولت‌مان را امضاء کرده‌اند. ما تعهد کرده‌ایم که خطر دستگیری، خطر از دست دادن آزادی را در راه بلند کردن فریادمان در مخالفت با سیاست‌های کشورمان علیه دولت‌هایی که هیچ زیانی به ما نرسانده‌ و هیچ قانون بین‌المللی را ـ برخلاف دولت آمریکا ـ  زیر پا نگذاشته‌اند، به ‌جان بپذیریم. این دولت آمریکا است که انواع و اقسام قوانین بین‌المللی را زیر پا گذاشته و دوگانگی (تناقض) هم در همینجاست. با اشغال افغانستان و عراق، ایالات متحده به‌ جنگ‌های یورشگرانه دست زده که بدترین شکل تبهکاری است. با اشغال کشورهای دیگر، ما هر روز دست به‌ تبهکاری های جنگی می‌زنیم. پاسخگویی مرگ صدها هزار انسان بر دوش ماست.

سازمان «نظامیان هوادار صلح» هر کاری که به ‌نظرش برسد، انجام خواهد داد. اعضای ما به‌خاطر مخالفت زندانی شده‌اند. اعضای «نظامیان هوادار صلح» جان‌شان را در جنگ‌های دولت ما به‌خطر انداخته‌اند؛ ولی اکنون آماده اند به‌خاطر صلح خود را به‌خطر بیاندازند. اعضای ما آماده اند، به‌پا بایستند و بگویند: «نه، شما نمی‌توانید چنین کاری بکنید!» دلم می‌خواست، می‌توانستم ژرفای این احساس آنها را بیان کنم. آنها نمی‌خواهند گواه مرگ حتی یک کودک دیگر بوسیله ی هواپیماهای بی‌سرنشین باشند. آنها نمی‌خواهند گواه حتی یک مرگ دیگر باشند. این نفرت‌انگیر است.

سخن بر سرِ این است؛ و مطمئن هستم این جُستار در همایش در میان نهاده شده که خطر یورش به ایران در فاصله ی ماه‌های پیش از گزینش ریاست جمهوری آمریکا افزایش یافته است. نظر شما در این مورد چیست و این خطر را چه اندازه درنگ ناپذیر می‌بینید؟

خطر بسیار درنگ ناپذیر است. در بهار گذشته، هنگامی که «نتانیاهو» آمریکا بود و تنش زیادی پدیدار شد، ما کاملاً نگران بودیم که جنگ ممکن است هر آن آغاز شود. پس از آن، سخن از جنگ و یورش و کوبیدن بر طبل‌ها برای چند ماه کاهش یافت؛ چون مردم آمریکا درگیر روند گزینش ریاست جمهوری شدند؛ و این، آن چیزی است که من و همه ی ما را نگران می‌کند؛ چون هر دو نامزد ریاست جمهوری و همچنین دولت ما، با سازمان «ایپک»، لابی منافع اسراییل در آمریکا، هماوندی بسیار تنگاتنگ دارند.

آنچه ما را در حال حاضر، یعنی در دوران پیش از گزینش نوامبر، واقعاً نگران می‌کند، این است که به‌نظر برسد فرماندار «رامنی» جلوتر از «اوباما» است. «رامنی» آشکارا اعلام کرده که در صورت یورش اسراییل به ایران از این یورش پشتیبانی خواهد کرد. از دید من، اگر اوباما احساس کند که برنده ی گزینش نخواهد بود، آنگاه دولت اسراییل به این نتیجه خواهد رسید که می‌تواند از مجازات در امان بماند و در نتیجه ممکن است پیش از گزینش به ایران یورش کند. چنین کاری برای «اوباما» هیچ گزینه ی سیاسی جز پشتیبانی از یورش یکجانبه ی اسراییل به ایران برجای نخواهد گذاشت. اگر به خبرهای آمریکا توجه کنید، متوجه می‌شوید که همه ی شبانه‌روز سخن از سیاست و گزینش ریاست جمهوری است؛ گویی هیچ چیز دیگر در جهان روی نمی دهد.

بنابراین، با توجه به وضعیت سیاسی داخل آمریکا، از اکنون تا زمان گزینش در دوران خطرناک و به‌ویژه نگرانی‌آوری خواهیم بود.

سازمان «نظامیان هوادار صلح» در مخالفت خود با تحریم‌ها و جنگ بسیار قاطع بوده است؛ ولی می‌دانیم که وضعیت درون ایران بسیار پیچیده است و یک مبارزه در درون آن کشور جریان دارد. سازمان «نظامیان هوادار صلح» بارها همبستگی خود را با مردم ایران و دیگر کشورهای جهان اعلام کرده است. پیچیدگی وضعیت ایران بویژه در این است که مبارزه در مخالفت با جنگ می‌تواند جُستار همبستگی با مردم ایران را در سایه قرار دهد. سازمان «نظامیان هوادار صلح» چه سیاست مشخصی برای ترازمندی میان این دو جنبه دنبال می‌کند؟

مرامنامه ی «نظامیان هوادار صلح شامل پنج بند است که دومین آن کوشش برای جلوگیری از چنگ اندازی دولت ما، چه آشکارا و چه پنهانی، در امور درونی کشورهای دیگر است. ما نه از دولت هیچ کشور دیگر پشتیبانی می‌کنیم و نه با آن مخالفت. آنچه ما می‌گوییم این است که با اعمال دولت خودمان و متحد آن اسراییل که میلیاردها دلار از دولت ما دریافت می‌کند، مخالفیم. ما می‌گوییم با اعمال نظامی تهدید‌آمیز و گرایشات جنگ‌جویانه ی دولت‌مان مخالفیم. امپریالیسم آمریکا و جنگ‌های دلخواهانه و تجاوزگرانه ی آن تاریخی دراز دارد. برعکس، ایران به‌هیچ‌ رو یک چنین تاریخی ندارد. بنابراین، ما نمی‌گوییم کدام دولت خوب است و کدام بد. ما، به‌عنوان شهروندان آمریکا در برابر سیاست‌های دولت‌مان احساس پاسخگویی می‌کنیم و می‌کوشیم با همه ی توان خود از جنگ با کشورهای دیگر که زیان آن به مردم بیگناه می‌رسد، جلوگیری کنیم.

آیا پیامی برای مردم ایران دارید؟

پیش از هرچیز مایلم صمیمانه‌ترین تسلیت‌ها و همدردی‌های خود را با قربانیان زلزله ی اخیر در شمال ایران ابراز کنم. بویژه در شرایط چنین فجایع طبیعی است که باید با انسانیت و مهر با یکدیگر رفتار کنیم. اندیشیدن به این که در این شرایط، تحریم‌های اقتصادی می‌تواند جلوی رسیدن کمک‌های انسانی به قربانیان این زلزله را بگیرد، بسیار آزاردهنده است.

سازمان «نظامیان هوادار صلح»، دستِ دوستی خود را به ‌سوی مردم ایران دراز می‌کند. من بسیار دوست دارم که به ایران بیایم و با مردم ایران دیدار داشته باشم. بسیار دوست دارم در مورد فرهنگ ایران که دارای تاریخی دراز و شگرف است، بیشتر بیاموزم.

ما می دانیم که مردم جهان، جنگ نمی‌خواهند؛ این دولت‌ها هستند که جنگ می آفرینند. ما می‌دانیم که مردم ایران، دشمن ما نیستند و براستیً بر این جُستار پافشاری داریم. ما می‌خواهیم مردم ایران بدانند که سیاست خارجی دولت ما، نماینده ی خواست مردم آمریکا نیست. آرزو دارم که مردم ایران این را بدانند که ما همه ی کوشش خود را به‌ کار گرفته‌ایم تا بر دولت خود تأثیر بگذاریم. تک تک ما انسانیم و از انسان‌ها، هرکجا که باشند، پشتیبانی می‌کنیم.
با سپاس از شما.

من از شما سپاسگزارم.

برگردان: کارزار همبستگی

برگرفته از «کارزار همبستگی»      ۲۷ اَمرداد ۱۳۹۱

این گفت و شنود از سوی اینجانب ویرایش و پارسی نویسی شده است. عنوان و برجسته نمایی متن آن نیز از آنِ من است.    ب. الف. بزرگمهر

قایقران رودهای خشک

گفتگو و گشت و گذاری با محمدعلی سپانلو



... نه من دانم و نه آنكه این گفته است!


شخصی از خطیبی سوال كرد كه «والسماء ذات الحبك» [سوگند به آسمان، صاحب اختران و زمینها] چه معنی دارد؟

گفت: همه كس دانند كه سماء زمین باشد و ذات هم از این چیزكی باشد. حبك نه من دانم و نه آنكه این گفته است.

عُبید زاکانی

از امام رضا علیه‌السلام در مورد «والسماء ذات الحبک» سؤال کردند. ایشان با کف دست چپ را بر دست راست خود گذاشت و فرمود:
این دنیاست که آسمان دنیا ـ چون قبّه ـ بالای آن قرار گرفته و زمین دوم، فوق آسمان دنیا و آسمان دوم، قبه‌ای است که فوق آن قرار دارد و زمین سوم فوق آسمان دوم و به همین ترتیب تا هفت آسمان و زمین و عرش خداوند، فوق آسمان هفتم می‌باشد و پیامبر و اوصیاء آن حضرت روی همین زمین هستند و امر از فوق آسمانها و زمینها بر آن بزرگواران نازل می‌شود. (تفسیر جامع، جلد ششم، ص ۵١٣ و ۵١٤)

بار خدایا! بلا و مُلّا و یهودا را از ما بگردان!


در مازندران علا نام حاكمي بود، سخت ظالم. خشكسالي روي نمود؛ مردم به استسقاء بيرون رفتند. چون از نماز فارغ شدند، امام بر منبر دست به دعا برداشته، گفت:
«الهم ادفع عنا البلاء و الوباء و العلاء » (بار خدايا، بلا و وبا و «علا» را از ما بگردان!)

عُبید زاکانی

* استسقاء = در جستجوی آب

عنوان از اینجانب است.    ب. الف. بزرگمهر

۱۳۹۱ مرداد ۲۸, شنبه

در غروب کوچه های میهنم ...


در تنم شرار آتشی

در سرم زبانه های خشم

از حریق پرسشی گزیده لب

درغروب کوچ وار کوچه های میهنم پیش می روم.


آسمان سرد

ابرهای گیج و گنگ در دل شفق

سرد و بی خیال

بر ستوه برهنه ی غرور کوچه های میهنم نگاه می کنند.


ای ستاره ی سپیده دم

لحظه ای درنگ!

قصه ی سیاه این پرنده ی اسیر

در همه کرانه های روشن از نگاه آفتاب٬

با همه کبوتران آشنا

بگو!

با همه پرندگان رسته از قفس !


لحظه ای نگر!

در غروب خونبار کوچه های میهنم

در غروب کوچه های یخ زده ز فقر

در غروب کوچه های مثله از ستم

با چه سرعتی

با چه سرعتی

آسمان

سیاه می شود!

با چه سرعتی

با چه سرعتی

زندگی

تباه می شود!


تا طلوع خشم آفتاب

بر به خواب ماندگان عصر بی خبر

این خبر ببر!


برزین آذرمهر

تلنگری به موقع بر وجدان جوک گويان عليه ترک ها!


حالا وقت اش است

که حساب ات را تسويه کنی

با وجدان فريب خورده ات .

وقت اش است

که فکر کهنه ات را بياندازی دور

و بيايی به جمع انسان هايی

با فکر نو نوار

در هرکجا که هستی

با هر زبان که می نويسی

خرده ريز الفبای ات را

تا ببينی انسان ها

با دو زبان بيش تر سخن نمی گويند با همديگر

با زبان حکومتگران

يا زبان محکومان

مثل همين زبان ويرانگر زلزله

که ويرانی را ترجمه کرد اين بار

از زبان کاخ نشين حکومتگر

به زبان محرومان ترک زبان .

تو با کدام طرف و بر کدام طرفی

از زبان که با که سخن می گويی ؟

بيش از اين

خود را شرمسار تاريخ مکن

و سخن مگو

با زبان حاکمان با مردم

وقت اش است حالا

که بيايی به جمع انسان های نوانديش

به جمع يک زبان کارگران و زحمت کشان

چه ترک ها

يا غير ترک ها باشند.

پيامک های ات را مثل همين روزهای همدردی

به زبان مشترک محرومان بنويس و

شليک کن

به کاخ

بی خبر از زلزله و سيل

حکومت کنندگان.


خدامراد فولادی                     ٢۵ امرداد ١٣٩١

۱۳۹۱ مرداد ۲۶, پنجشنبه

ز شهزاده برای نگاری چنین خلیق!

ما ناچار شدیم پا به میدان گذاریم ...

نخواهم کسی گُزید ازین پس به جای او
  که هرگز ندیده‌ام بُتی با وفای او
چو جاوید زنده است دلم در هوای او
  سزد گر به زندگی بمیرم برای او
که نادر فتد ز کونِ فیل نگاری چنین خلیق

چو خواهم ازو شراب دَوَد گرم در وثاق
  صُراحیّ و جام را فرود آورد ز طاق
بریزد ز دست خویش‌ می از شیشه در ایاق
  پس‌ آنگاه به دست من دهد با صد اشتیاق
که بر یاد لعل من بنوش این می رحیق

چو من درکشم قدح سُراید که نوش‌ باد
  به قول قلندران همه جُزو هوش باد
هزار آفرین ترا به جان از سروش باد
  به جز در ثنای تو زبان‌ها خموش باد
که شهزاده را به صدق تویی داعی صدیق‌

زهی بخت حاسدت شب و روز در رقود
  به میزان خشم او تن دشمنان وقود
کمان از تو ممتحن چنان کز محک نقود
  سزد عقد جو ز هر کمند ترا عقود
سزد بُرج سُنبله دَواب ترا علیق

گزیده ای از یکی از سروده های قاآنی با اندک دستکاری درخور!    ب. الف. بزرگمهر

رَحیق = شراب بی دُرد و گوارا
رقود = به خواب شده
وقود = آنچه بدان آتش افروزند
نُقود = جمع نَقد، نقدینگی
بُرج سُنبله = کم و بیش هم ارز شهریور ماه
دَواب = ستوران، اسبان

کمدی کلاسیک از زبان "باهوش" ترین آخوند جمهوری اسلامی!


نوشتار زیر با عنوان «خاطرات حسن روحانی؛ رازهای اتمی شیخ دیپلمات» با اشاره به بخش هایی از کتاب یکی از "باهوش" ترین آخوندهای جمهوری اسلامی درباره ی پرونده ی هسته ای و جُستارهای پیرامون آن، گوشه هایی از "آش شله قلمکار" دم و دستگاه جمهوری اسلامی را به نمایش می گذارد.

آقایان، سیاست را با دروغگویی و فریبکاری یا آنگونه که رهبر نادان کنونی، در دوران ریاست جمهوری اش گفته بود با "تاکتیک" یکسان گرفته بودند. نتایج کار، مانند دیگر زمینه های اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی، اکنون جلوی دیدگان همه است* و با همه ی کوششی که در پنهان نگاه داشتن درونمایه ی گفتگوهای ننگین خود با دوستان** امپریالیست شان بکار برده و می برند، بخش عمده ای از آن، دستِ کم در چارچوب کلی، روشن شده و سرانجام گواهی های آن نیز منتشر خواهند شد.

من کتاب این شیخک را نخوانده ام و می پندارم که هرگز چنین بختی برای خواندن آن نداشته باشم. شاید چندان ضروری نیز نباشد؛ زیرا آنگونه که نویسنده ی این رسانه ی امپریالیستی آورده، بخش عمده ای از کتاب، «تکرار مکررات» است. با این همه، همان اندک نکته های اشاره شده در نوشتار زیر که شاید شمار بیش تر و چشمگیرتری از آن ها در کتاب یافت شوند، بخوبی می توانند جُستار نمایشنامه های کُمدی در آینده قرار گیرند.

ب. الف. بزرگمهر      ٢٦ امرداد ماه ١٣٩١

* نام ریشخند آمیز «بسته ی شفاهی» به آن داده اند که چندان شفاهی هم نیست و نمی تواند باشد؛ امپریالیست ها که برای گُل گفتن و گُل شنیدن با این دریوزگان و واماندگان سیاسی پای میز گفتگو نمی آیند! تنها برای حساب پس ندادن به توده های مردم ایران، چنین نیرنگی بکار برده اند.

** هنوز در چارچوبی مشروط می توان از چنین هماوندی (رابطه) دوستانه ای سخن به میان آورد. در آینده ی نه چندان دور که از هم اکنون نیز نشانه هایی از آن به چشم می خورد، آنگاه که پرده ها فرو افتد و خواری و فرومایگی بسیاری از آن ها، آنگونه که براستی هستند، برای توده های مردم ناآگاه تر (هم در ایران و هم در کشورهای دیگر) روشن شود، پوست بسیاری شان را خواهند کند و به پیرایشگاه پوست  (دَبّاغخانه) خواهند فرستاد؛ زیرا چند نوکری آن ها را بس است!

||||||||||||

خاطرات حسن روحانی؛ رازهای اتمی شیخ دیپلمات

حسن روحانی اولین دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران که در اواخر دولت محمد خاتمی و همزمان با بالا گرفتن تنش ها بر سر برنامه اتمی ایران مسئول پرونده اتمی این کشور شد، اخیرا خاطرات خود را از ۲۲ ماه مدیریت مذاکرات اتمی ایران منتشر کرده است.

این کتاب با نام امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای در ۹۹۹ صفحه خاطرات آقای روحانی را از مذاکرات پیچیده داخلی و گفت گو ها با طرف های خارجی و اسناد مربوط به آن در بر می گیرد.

اهمیت خاطرات آقای روحانی از مذاکرات اتمی ایران پس از گفت و گو های مربوط به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و آتش بس با عراق پس از جنگ هشت ساله پیچیده ترین، سرنوشت ساز ترین و از عمیق ترین بحران های بینالمللی ایران محسوب می شود، این است که موضوعات پرداخته شده در این کتاب هنوز موضوع بحث های روز است و تصمیم هایی که مقامات و رهبران بلندپایه ایران طی آن گرفته اند، با سرنوشت ۷۵ میلیون ایرانی گره خورده، آثار و تبعات آن همچنان ادامه دارد.

شکل تصمیم گیری در ساختار سیاسی ایران درباره موضوعات سرنوشت ساز و تاریخی، نحوه جمع بندی تصمیم ها، تاثیر روحیات اشخاص متفاوت بر یک موضوع واحد و سرانجام جزئیات خواندنی و مهم از شیوه و محتوی گفت و گوهای گروه مذاکره اتمی ایران با اروپایی ها در خاطرات آقای روحانی درج است و قضاوت را درباره عملکرد این گروه و تصمیم گیران اصلی ایران همراه می کند.

کتاب آقای روحانی در دوره ای که او و گروه مذاکره کننده اتمی ایران به «وادادگی در برابر کشورهای غربی» متهم می شوند، با بالاگرفتن دامنه تحریم ها و مشکلات سیاسی و اقتصادی ناشی از رویکرد اتمی جانشینانش، نوعی پاسخ به تاریخ و حضور در برابر هیات منصفه افکار عمومی است.

یکی از بخش های ابتدایی کتاب شرح مشکلات پیش رو در ایران در گفت و گوهای ملی است. حسن روحانی به صراحت از این موضوع گلایه دارد و می نویسد که آستانه گفت و گو در سطح ملی در ایران پایین است و با این وضع «دستیابی به اجماع ملی ممکن است چند سال طول بکشد.»

او با اشاره به تجربیات ۲۲ ماهه ای که به عنوان مذاکره کننده ارشد اتمی ایران دارد می نویسد که در ایران «به گفت و گو و توافق عادت نداریم و در نتیجه چند بحث پس از چند جلسه، به دعوا و تخاصم کشیده می شود و طرف ها یکدیگر را به ساده لوحی، انفعال، مرعوب بودن و افراطی گرایی محکوم می کنند و مذاکره برچیده می شود.»

بحران جهانی و چاره جویی داخلی

پرونده اتمی ایران در جریان اجلاس نیمه اول سال۱۳۸۲ شورای حکام بعدی بین المللی پیدا کرد.
شورای حکام با اجماع همه اعضا به ایران ۵۰ روز مهلت داده بود که پروتکل الحاقی معاهده منع گسترش سلاح های اتمی را امضا کند. ایالات متحده آمریکا ایران را یکی از محورهای شرارت خوانده بود و ارتش آمریکا به همراه نیروهای ائتلاف، حکومت عراق در همسایگی ایران را ظرف مدتی کوتاه ساقط و بغداد را به کنترل خود درآورده بود.

به نوشته حسن روحانی «توطئه آمریکا علیه نظام دور از ذهن نبود.»

در این شرایط وزیران امور خارجه از بریتانیا، فرانسه و آلمان با ارسال پیامی به ایران خواستار پیوستن این کشور به پروتکل الحاقی و اعلام آمادگی برای حضور در تهران کردند. در این زمان مسئولان مذاکرات اتمی، غلامرضا آقازاده رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و علی اکبر صالحی سفیر وقت این کشور در وین (وزیر خارجه کنونی) بود.

آقای روحانی در این کتاب می نویسد که سازمان انرژی اتمی ایران از ابعاد بحران پیش روی اتمی مطلع نبود و «ضعف کارشناسی حقوقی» داشت.
به نوشته او غلامرضا آقازاده پیش از قطعنامه و ضرب الاجل ۵۰ روزه آژانس گفته بود پرونده ایران موضوع مهمی نیست و به زودی در آژانس مختومه می شود و سفیر ایران در آژانس هم پیام داده بود که خطری ایران را در شورای حکام تهدید نمی کند و احتمال صدور قطعنامه وجود ندارد.

آقای روحانی به توان محدود وزارت امور خارجه و بی اعتمادی ها میان این وزارتخانه و سازمان انرژی اتمی اشاره می کند و می گوید که شماری از معاونان وزارت خارجه کمال خرازی وزیر وقت را برای محول کردن امور به شورای عالی امنیت ملی تحت فشار گذاشته بودند.

روحانی چگونه وارد شد؟

شورای امنیت ملی ایران زاییده ذهن اکبر هاشمی رفسنجانی در نخستین روزهای پس از درگذشت آیت الله خمینی و تحول در قانون اساسی ایران است. در جریان بحث هایی که در شورای بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ انجام می شود با الگو گیری از شورای امنیت ملی آمریکا و با هدف متمرکز کردن تصمیم ها، حسن روحانی، فرمانده قرارگاه پدافند هوایی و اولین رئیس قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا برای تاسیس شورای تازه که در قانون اساسی بازنگری شده گنجانده شده بود، ماموریت گرفت.

آقای روحانی می نویسد که شورا پیش از این تصمیم صدام حسین برای حمله به کویت و سقوط اتحادجماهیر شوروی را پیش بینی کرده بود و با «مدیریت موفق» که در ماجرای حمله نیروهای ائتلاف به افغانستان و عراق در پیش گرفت، اطمینان جناح ها و گروه های داخلی را با خود داشت.

به نوشته او پس از اصرار وزارت خارجه، محمد خاتمی، رئیس جمهور ایران هم او را تشویق به دست گرفتن پرونده اتمی می کند. «غروب ۱۲ مهر ۱۳۸۲ نامه دستنویس آقای خاتمی برای شروع کار» به عنوان حکم مسئول مذاکرات اتمی به دفتر حسن روحانی رسید اما او بر اساس خاطراتش «نامه را در کشوی میز گذاشتم.»

ساعاتی بعد، در دیدار او و رهبر ایران، آیت الله خامنه ای از او میخواهد که مسئول مذاکرات شود و «باری از روی دوش نظام بردارد.» به این ترتیب حسن روحانی از ۱۲ مهر ۱۳۸۲ کار خود را در یکی از پرچالش ترین پرونده های تاریخ معاصر ایران آغاز کرد.

هیات مذاکره کننده چگونه تعیین شد؟ بحران چگونه بالا گرفت؟

هیات مذاکره کننده اتمی ایران در دوره ریاست جمهوری ایران در دوره ۲۲ ماهه مذاکرات، منتقدان و مدافعان جدی داشت. گروه هایی در داخل آنها را به وادادگی در برابر غرب و جناح هایی آنها را توانمندترین دیپلمات های کشور می دانستند.

«در یکی از جلسات کمیته عالی هسته ای، علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه اسبق و مشاور بین الملل رهبر ایران "راجع به فقدان مهارت های لازم دیپلماتیک در سازمان انرژی اتمی صحبت کرد و گفت آقایان دکتر محمد جواد ظریف، دکتر البرزی و مهندس ناصری توانمندترین افراد ما در موضوعات بین المللی هستند. دکتر خرازی (وزیر امور خارجه) هم گفت این سه نفر در موضوعات بین المللی بهترین افراد وزارت امور خارجه هستند.»

علی ربیعی و علی آقامحمدی هم مسئولیت تبلیغات را بر عهده گرفتند و چند ماه بعد حسین موسویان، به همراه صادق خرازی، محمدحسین عادلی، سفرای ایران در فرانسه و بریتانیا و محمد سعیدی معاون بین الملل سازمان انرژی اتمی هم به جمع گروه مذاکره کننده پیوستند.

به نوشته حسن روحانی یک سال پیش از صدور ضرب الاجل در شورای حکام، نظر سازمان انرژی اتمی ایران این بود که تاسیسات نظنز تکمیل شود و سپس آن را به آژانس اعلام کنند. «ولی متاسفانه این رویکرد برنامه های آتی سازمان را با مشکل مواجه کرد.»

آقای روحانی به بازدید محمد البرادعی، مدیرکل وقت آژانس بین المللی انرژی اتمی از نطنز و گزارش دلایل آلودگی به اورانیوم غنی شده در سطح پایین اشاره می کند و می نویسد که با کشف آلودگی ۷۹ درصدی در نطنز، «مشکلات جدی برای کشور شروع شد.»

آقای روحانی می نویسد که سازمان انرژی اتمی از وجود آلودگی ها بی خبر بود و دستگاه هایی که این سازمان برای تشخیص آلودگی در اختیار داشت قدیمی بود و نمی توانست آلودگی های موجود را تشخیص دهد.

به نوشته آقای روحانی سطح آلودگی های کشف شده در حدی بود که سازمان انرژی اتمی هم از وجود آن تعجب کرده بود که این موضوع کشور را در شوک فروبرده برد. به گفته او ناباوری درباره این آلودگی ها تا جایی بود که برخی از احتمال آلوده سازی عمدی توسط بازرسان آژانس حرف می زدند و این استدلال را قوی مطرح می کردند که در نزدیک بود پایه جواب رسمی ایران باشد.

به نوشته آقای روحانی با کمک کشورهایی که ایران تجهیزات غنی سازی دست دوم را از آنها خریده بود تا حدودی دلایل وجود بخشی از آلودگی های متنوع برای آژانس روشن شد اما نکته جالب در این میان همکاری حکومت معمر قذافی رهبر وقت لیبی با آژانس بین المللی انرژی اتمی و برچیدن تاسیاست اتمی این کشور بود.

نگرانی اصلاح طلبان

به نوشته حسن روحانی، قدافی فروشنده سانتریفیوژها در بازار سیاه را به آژانس اعلام کرده بود و آژانس با دستگیری این فرد در یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی، به لیست خریدهای ایران رسیده بود.

پیش از این که ایران از موضوع مطلع شود، آژانس خواهان توضیح ایران درباره پرداخت سه میلیون دلار بابت یک خرید از بازار سیاه شده بود و به نوشته آقای روحانی در پی یافتن فروشنده «نقشه بمب اتمی» به ایران بود.

آقای روحانی می نویسد که سازمان انرژی اتمی ایران ابتدا گفت که نقشه های بمب را از اینترنت دانلود کرده است اما پس از آن بازرسان آژانس حتی محل دقیق و کشویی که این نقشه در آن قرار داشت را به مقام های ایرانی یادآوری کردند که باعث تعجب آنها شده بود.

آقای روحانی از وجود چند جاسوس در سازمان انرژی اتمی خبر می دهد و می نویسد که «از این بدتر این که وزارت اطلاعات به ما می گفت چند نفر دیگر هم هستند که نتوانستیم آنها را دستگیر کنیم.»

نویسنده در بخش موضوعات مورد اختلاف ایران و با آژانس به موارد مشابه دیگری هم اشاره می کند و می نویسد که موضوع دیگری وجود داشت که به سال ها قبل و دوره ریاست رضا امراللهی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی باز می گشت. درباره موضوع «تولید آزمایشگاهی مقدار کمی یو اف ۴ (ماده آماده شده برای غنی سازی اورانیوم) آژانس می گفت این تولید آزمایشگاهی در رساله ها منتشر شده پس از بررسی معلوم شد دانشجویی در رساله خود به این موضوع اشاره کرده و این رساله در کتابخانه دانشگاه موجود است.»

پس از گزارش ایران به آژانس درباره فعالیت های اتمی این کشور به نوشته آقای روحانی «البرداعی گفت که آنچه ایران گفته همان چیزهایی است که پیشتر از طریق دیگر می دانستیم . . . کشورهای غربی، آمریکا و اعراب» به نوشته حسن روحانی از سال ها قبل از فعالیت های اتمی ایران اطلاع داشتند.

نویسنده در جای جای کتاب از دشواری های مذاکرات و حل و فصل ذره ذره ابهامات با آژانس و گاه از دست رفتن نتایج پیش بینی شده می گوید.

آقای روحانی از دیداربا البرداعی در وین می نویسد و می گوید که «او گفت نمی دانیم با سازمان انرژی اتمی شما چه کار کنم گیج شده ام. یک زمان سازمان می گفت فن آوری ما بومی است، پس از کندوکاو و سئولات زیاد گفتند ۷۰ هزار قطع وارداتی است. در سال ۱۹۹۵ خریدیم پس از مدتی گفتند بخشی در سال ۸۵ وارد شده بعد گفتند که به هیچ تزریق (به سانتریفیوژها) انجام نشده از لا به لای صحبت ها معلوم شد تزریق هم انجام شده با این جو ایجاد شده چگونه با شما کار کنیم؟»

او به موافقت ها و مخالفت ها در داخل با غنی سازی اورانیوم می نویسد و می گوید اصلاح طلبان و بخشی از نمایندگان مجلس ششم می گفتند «سازمان انرژی اتمی می خواهد دولت را سرنگون کند . . . اصلاح طلبان تصور می کردند که سازمان انرژی اتمی به دولت وفادار نیست و می خواهد آن را به دردسر بیاندازد.»

حسن روحانی در این کتاب به خاطراتش از توصیه مقام های دیگر کشورها برای پایان دادن به بحران بالا گرفته بین المللی اشاره می کند.

از اشارات جالب توجه که در کتاب آمده گفته های وزیر خارجه وقت چین در سفر به تهران است که در مذاکرات خصوصی به آقای روحانی گفته بود «من اگر در ایران مسئولیت داشتم می گفتم دوره ای برای پیشرفت اقتصادی و علمی خودتان مشخص کنید بعد جلوی قدرت های بزرگ بایستید» ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه هم در مسکو به او گفته بود «ما به شما کمک می کنیم ولی در قایق شما نمی نشینیم. ما با هم همسایه هستیم ولی نمی توانیم منافع خود را به خطر بیندازیم.»

او از قول جک استراو وزیر خارجه وقت بریتانیا، خاویر سولانا، مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سفیر وقت فرانسه در تهران جملاتی مشابه آورده است و همچنین گفته های اعضای گروه مذاکره کننده را آورده که می گفتند که اگر اروپا یک سال تعلیق می خواهد ما باید یک سال و نیم تعلیق کنیم تا با به وجود آوردن اعتماد، مسائل را حل و فصل کنیم.

تشکر بازاریان از امضای پروتکل الحاقی

از نکات جالب توجه کتاب ماجرای حضور سه وزیر اروپایی در تهران در آخرین روز مهر سال ۱۳۸۲ است که به پذیرش پروتکل الحاقی و تعلیق غنی سازی اورانیوم در ایران انجامید.

آقای روحانی از دشواری های مذاکرات با سه وزیر اروپایی، بر سر تعیین کلمه به کلمه بیانیه نهایی نشست تهران، مذاکرات به بن بست رسیده با آنها و آمادگی یوشکا فیشر وزیر خارجه وقت آلمان برای خروج از محل مذاکرات و بازگشت به کشورش می نویسد و می گوید «شکست مذاکرات علاوه به جنبه های سیاسی خطر امنیتی هم برای ایران داشت.»

تماس تلفنی او از محل مذاکرات در کاخ سعدآباد تهران با محمد خاتمی رئیس جمهور وقت و سفارش او برای جلوگیری از شکست و رسیدن به توافق و تماس آقای روحانی با دفتر رهبر ایران و گزارش امور از نکات جالب دیگر است.

«ایشان (محمد خاتمی) گفتند نگذارید مذاکرات به شکست منجر شود، ایشان اضافه کردند هرچه تصمیم شما باشد من قبول دارم و حمایت می کنم با دفتر مقام معظم رهبری هم تماس گرفتند تا مباحث به رهبر معظم انقلاب منتقل شود که خبری نشد. بنابراین، شرایط برای نوعی مانور از نظر تنظیم جملات و عبارات آماده شد.»

آقای روحانی در این اثنا به موضوع عکسی که در آن با جک استراو وزیر خارجه بریتانیا در حال خنده است و بسیار پربازتاب بود اشاره می کند و می گوید استراو در پایان توافق و پیش از کنفرانس خبری به او گفته بود که تونی بلر (نخست وزیر بریتانیا) در بیمارستان است و من به او گفتم لابد نمی خواهی که به این زودی ها مرخص شود که هر دو خندیدیم.

نقل قول دیگری هم نویسنده از جک استراو آورده مربوط به واکنش او به تظاهرات دانشجویان بسیجی در برابر کاخ سعدآباد در اعتراض به پروتکل الحاقی است که استراو به خنده به کمال خرازی می گوید «چقدر به اینها پول داده اید که به اینجا آمدند.»

آقای روحانی می گوید که پس از پذیرش پروتکل الحاقی، محمدرضا مهدوی کنی (رئیس کنونی مجلس خبرگان رهبری) از جانب بازاریان تهران از او تشکر کرده بود و گفته بود «پس از مدت ها بحران و رکود و جدی نگرانی، آرامش به بازار بازگشته» و نگرانی های بازاریان رفع شده است.

حسن روحانی به پایان دوره کاری خود پس از ۱۶ سال در شورای عالی امنیت ملی و ۲۲ ماه مذاکرات اتمی همزمان با روز دوازدهم آغاز به کار محمود احمدی نژاد اشاره می کند و می نویسد که پس از اولین و آخرین دیدار با آقای احمدی نژاد که خواستار تماس روحانی با البرادعی و «پرداخت تمام مخارج آژانس از سوی ایران شد» با علی لاریجانی تماس گرفته و گفته «ظاهرا باید خودتان را زودتر برای گرفتن امور آماده کنید.»

روایت آقای روحانی از شرایط کشور و فشار برای پایان تعلیق ها در پایان دولت محمد خاتمی، مخالفت با مذاکره با آمریکا و رد پیشنهاد جورج بوش برای حل و فصل اختلافات با ایران و از دست رفتن پیشنهاد همه پرسی و رفراندوم که «سران کشور با آن مخالف نبودند اما همزمان با انتخابات ریاست جمهوری مناسب نمی دانستند» با لحنی حسرت بار و افسوسناک می گوید «اساس امور در شورای عالی امنیت ملی ایران این است که نگرانی نداشته باشیم اما در این شش سال نگرانی ها کمتر نشده است.»

او در جمع بندی می گوید «اگر بخواهیم مسئول تخریب این فرایند را بشناسیم، یکی آمریکا بود، یکی ضعف و تردیدهای اروپا و دیگری هم فشارهای برخی افراد و گروه های داخلی و آخرین آن هم داستان انتخابات ایران بود

انتشار کتاب خاطرات حسن روحانی به نظر حاصل ترکیبی تقریر و تحریر است که همین موضوع باعث شده برخی از مباحث چندین و چندبار به شکل نالازمی تکرار شود.

با این حال این کتاب ۹۹۹ صفحه ای اقدامی بی سابقه و نادر در ایران است که خاطرات رهبران سیاسی در تشریح و شفاف سازی دوران مسئولیت شان را دسترس قرار می دهد.

کاری که در اغلب کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه مرسوم است و راه را برای تحقیق و نگارش و پژوهش های تاریخی نه برای سال های دور و تاریک شده در ذهن که همراه با تحولات روز هموار می کند.

به نظر می رسد با تکرار مکرر انتقادها از گروه مذاکره کننده به سرپرستی آقای روحانی و کمرنگ شدن واقعیت های تاریخی در این دوره مهم ایران، حسن روحانی با نگارش این کتاب به هدف خود نزدیک شده است.

محمد قوام

بی بی سی


برجسته نمایی ها از اینجانب است.    ب. الف. بزرگمهر

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!