«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ دی ۱۰, یکشنبه

توبه ی گرگ، مرگ است!

تصویری که به پیوست می بینید، غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی، نماینده ی گماشته شده به نام مردم رشت در مجلس فرمایشی از سوی «خیمه و خرگاه نظام» است که همین چند روز پیش به شَوَند درخواست حقوق بیش تر برای خود و دیگر بیکارگان و بله قربانگویان تمرگیده در آنجا و نیز کارهای انجام نداده اش، مردم رشت ،«سنگِ پا» به وی پیشکش دادند. اینجانب نیز به پاس آن مردم هوشمند و آزاده، فرنامِ برازنده ی «آقای سنگِ پا» به کونش می بندم.

«آقای سنگ پا» که گویا دستیار ریاست یک گروهبندی (فراکسیون) در آن مجلس با نام شگرفِ «فراکسیون نخست مستقلین ولایی» نیز هست به هر شَوَندی که بر من روشن نیست و می تواند از خود شیرینی برای برادر تازی ـ انگلیسی تمرگیده بر ریاست آنجا گرفته تا همراهی با بیشینه گَلّه (گَلّه ی اکثریت) برای کوبیدن کَمینه گله ی (گَلّه ی اقلّیت) خرگاه را دربر گیرد، در سخنرانی اش در همانجا بخت و وقت را غنیمت شمرده تا همه ی کاسه کوزه های چرایی و چگونگیِ جنبش مردم ایران را بر سر «تندروها و دلواپسان» بشکاند. گزیده ای از گفته های وی چنین است:
«آن‌چه مسلم است، حرف مردم حق است و دولت‌ها باید دولت رفاه بوده و به فکر رفاه مردم باشند. فکر می‌کنم اتفاقاتی که افتاد، منجر به آن خواهد شد که مجلس در بحث بودجه و همچنین در بحث هدفمندی با وسواس بیشتری نسبت به تصویب لایحه بودجه و بویژه حذف یارانه‌بگیران اقدام خواهد کرد.

مساله این است که طی روزهای اخیر تندروها و دلواپسان در سخنرانی‌های خود به بهانه تخریب دولت روحانی، بالا تا پایین نظام را زیرسوال برده و مورد انتقاد قرار دادند و وقتی شهروندان وارد این سخنرانی‌ها می‌شوند با این مواجه می‌شوند که همه دزد هستند، همه خراب کرده و هیچ‌چیز سر جای خود نیست؛ آیا واقعیت مملکت این است؟ آیا اگر از دولتی خوشمان نمی‌آید باید اصل و اساس جمهوری اسلامی را زیرسوال ببریم؟!

هم‌اکنون شعارها و بیانات افرادی که در میان تجمع‌کنندگان حضور دارند، اظهارات همین افراطیونی است که خود را انقلابی می‌دانند. این دلواپسان باید بدانند با این رویه ریشه دولت را تخریب نمی‌کنند، بلکه ریشه و اساس نظام را مورد هجمه قرار می‌دهند و با این رویکردها نظام را به چالش می‌کشند.

شاهد بودیم دلواپسان به بهانه حقوق‌های نجومی چقدر سر و صدا کرده و ملت را نسبت به انقلاب و نظام بدبین کردند و سستی و کاهلی بانک مرکزی درحل مشکلات موسسات مالی نابخشودنی است؛ چرا که خسارت‌های زیادی به ما وارد کرده و امروز کار به‌جایی رسیده که کسی ۴۰ سال پول و ثروت مملکت را دزدیده و رفته یا کسانی در ۸ سال دفاع مقدس ستون پنجم دشمن بوده و گرای سربازان ما را به دشمن می‌دادند، از آن طرف مرزها دلسوز مردم شده‌اند.

مردم دیگر نگران گرانی‌ها نباشند؛ چرا که مجلس برنامه‌ای برای افزایش قیمت حامل‌های انرژی ندارد و قول می‌دهیم در بحث هدفمندی یارانه‌ها هیچ نیازمندی را از قلم نیاندازیم. به بیان دیگر این تجمعات پیامی از سوی مردم بود که این پیام اکنون از جانب مجلس و دولت دریافت شده است و نیاز به نگرانی نیست و ضرورتی به ادامه تجمعات نیست.

امیدواریم کسانی که عامل ناراضی‌تراشی هستند، سر عقل آمده و با همراهی هم، کشتی انقلاب را به سرمنزل مقصود برسانیم.»۱ 

«آقای سنگ پا» بی هیچ گمان و گفتگو، درست دریافته که «اصل و اساس جمهوری اسلامی» به چالش کشیده شده و این نخستین بار نیز نیست؛ ولی اینکه چنین چالشی، چه از سرِ خریّت یا بگمان نیرومندتر، مردم فریبی و در سایه نهادنِ «دولت زهدان اجاره ای» به سخنرانی ها و هیاهوی حساب شده و بودارِ۲ بگفته ی وی: «تندروها و دلواپسان» هماوند شود، برداشتی کوته بینانه و بس نادرست است. این توده های میلیونی مردم ایران اند که نه تنها نظامِ سگ مذهب اسلام پیشگان را به چالش کشیده اند که می خواهند بالا پایین آن را نیز یکی کنند. بر بنیاد گفته های خود «آقای سنگ پا» در سخنرانی یاد شده، از انتقاد و بهبود (اصلاح) و اینا سخن به میان آوردن به شوخی بیمزه ای می ماند:
«... سستی و کاهلی بانک مرکزی در حل مشکلات موسسات مالی نابخشودنی است؛ چرا که خسارت‌های زیادی به ما وارد کرده و امروز کار به‌جایی رسیده که کسی ۴۰ سال پول و ثروت مملکت را دزدیده و رفته یا کسانی در ۸ سال دفاع مقدس ستون پنجم دشمن بوده و گرای سربازان ما را به دشمن می‌دادند، از آن طرف مرزها دلسوز مردم شده‌اند» و مگر تنها همان یک تن است که پول و سرمایه ی کلانی بار زده و برده است؟ افزون بر آنکه سخن به میان آوردن از «ستون پنجم دشمن ... از آن طرف مرزها» نیز در خوش بینانه ترین برخورد، نشانه ی کودنی است؛ زیرا «ستون پنجم» تنها آنگاه که این سوی مرز باشد از آرش و مانش برخوردار می شود؛ همه ی آنان که آن سوی مرز، دلسوز مردم شده اند را نیز نمی توان دشمن آنان بشمار آورد. چه بسا آدم های پاک باخته ای که کار و زیست و خورد و خوراک روزانه و حتا تندرستی خود را نیز در راه پیشبرد آرمان های انقلابی و مردمی به آرش راستین آن زیر پا نهاده و در راه رهایی میهن شان از چنگ رژیمی ایران بربادده، شبانه روز می کوشند. چنین مرزبندی هایی، جز یاوه گویی های پیش پا افتاده و تاریخ مصرف گذشته بیش نیست که سال ها پیش تر بر زبان کژدم گزیده ی «بصیرت العظما» یا همانا «آقا بیشعور نظام» رانده شد و تنها اندکی پس از آن، نادرستی خود را نشان داد و پایور نمود. دوست و دشمن مردم، هم درون و هم برون کشور جای دارند. بنابراین، کوشش برای دادن نشانی نادرست، کاری بیهوده است و هم اکنون، اگر نگویم همه، بسیاری از مردم ایران و حتا جهان نیک می دانند که سر تا پای دَم و دستگاه دیوانسالاری رژیم دزدان اسلام پیشه که بگونه ای ریشخندآمیز «ولایت» نام گرفته، انباشته از خبرچینان، زنهارخواهان و کلان دزدانی است که گُزیده تر برند کالا!   

به این ترتیب، سخن بر سرِ سرنگونی رژیمی است که بر بنیاد کارکرد نزدیک به چهار دهه ی آن، انگ و نشانِ تبهکارترین رژیم تاریخ ایران را بر پیشانی داغ بسته ی خود دارد؛ واقعیتی که آن را به هیچ رو نمی توان نادیده گرفت و شست و پاک نمود یا در آن دست برد:
واقعیتی به حقیقت پیوسته و در متن تاریخ نقش بسته!

از این ها گذشته، مگر «دولت زهدان اجاره ای»، بخشی از رژیم سگ مذهب اسلام پیشگان نیست که «آقای سنگ پا» چنین فرمولبندی سفسطه آمیز و نیرنگبازانه ای را بکار برده است:
«... به بهانه تخریب دولت روحانی، بالا تا پایین نظام را زیرسوال برده و مورد انتقاد قرار دادند»؟!

اینکه توده های مردم ایران، بدرستی بازو یا بالِ «اسلام پیشگانِ بورژوا لیبرال» و دولت نماینده شان، نامور به «زهدان اجاره ای» را در کُلِّ «رژیم ولایت فقیه»، آماج پرخاش های خویش قرار داده و همراه با آن، کُل «رژیم ولایت فقیه» را به چالش کشیده و خواهان سرنگونی آن هستند، نشانه ای از هوشمندی فراوان شان و مایه ی بالندگی و سرفرازی هر ایرانی پاکدامن و میهن پرستی است. شعارهای مردم در چند شبانه روز گذشته، بخوبی نشانگر این هوشمندی و آن خواست است؛ از «مرگ بر جمهوری اسلامی!» و «مرگ بر دیکتاتور!» گرفته تا «اسلام را پله کردند، مردم را ذله کردند» و «سید علی حیا کن، مملکت را رها کن!» و بویژه: «می میریم، می میریم، ایران را پس می گیریم» که این واپسین شعار، نشان از آگاهی گسترش یافته ی مردمی دارد که نیک می دانند با رژیم و دولتی دستیار و نوکر سرسپرده ی بیگانگان و فشرده ی سخن: ضد ملی و زنهارخواه سر و کار دارند. در اینجا، سخن بر سر بهانه جویی مردم در کار نیست؛ آن ها می بایستی دشمنان ایران در کانونمندترین نقطه ی آن را آماجِ خشم سپندینه ی خویش قرار می دادند و از دید من، بسیار درست، همانجایی را نشانه گرفتند که «آقای سنگ پا» در همین سخنرانی، آشکار و پنهان به پشتیبانی از آن برخاسته است.   

کوچک نمودن آنچه مردم در خیابان های بسیاری شهرها فریاد زدند ـ و برجسته ترین نمونه های آن ها را در بالا یادآور شدم ـ و گنجاندن شان در خواست های اقتصادی که در سخنان «آقای سنگ پا» چنین بازتابی یافته:
«آن‌چه مسلم است، حرف مردم حق است و دولت‌ها باید دولت رفاه بوده و به فکر رفاه مردم باشند. فکر می‌کنم اتفاقاتی که افتاد، منجر به آن خواهد شد که مجلس در بحث بودجه و همچنین در بحث هدفمندی با وسواس بیشتری نسبت به تصویب لایحه بودجه و بویژه حذف یارانه‌بگیران اقدام خواهد کرد.»، افزون بر آنکه نشانه های روشن واپس نشینی رژیم از سیاست های دستور داده شده از سوی نهادهای اقتصادی کشورهای امپریالیستی چون «بانک جهانی» و «صندوق جهان پول» را به نمایش می نهد، در خوش بینانه ترین برخورد، نشانه ای از نادانی و خودفریبی «آقای سنگ پا»ست؛ گرچه در اینجا دشوار بتوان خوش بینانه برخورد نمود؛ زیرا وی، چنانچه از ترس آفتابی شدن میان توده های مردم در خیابان ها، شعارهایی چون «مرگ بر جمهوری اسلامی!»، «مرگ بر دیکتاتور!» و «می میریم، می میریم، ایران را پس می گیریم» را نشنیده باشد، در رسانه های همگانی و نامور به «اجتماعی» دیده و شنیده است. افزون بر این و از دیدگاه تاریخی، چنانچه خواست توده های مردم، تنها در چارچوب های اقتصادی می گنجید، چه نیازی به سرنگونی رژیم شاه گوربگور شده و پایان بخشیدن به «خاور خودکامگی دیرینه پا» بود؟! این نکته ای شایان درنگ است که در اینجا به آن بیش تر نمی پردازم. این نیز بماند که خواست های اقتصادی به نوبه ی خود و در چارچوب هایی بسته به اندازه ی دربرگیرندگی آن ها، سیاسی نیز هستند؛ درست همانگونه که هر یک از خواست های رستایی (صنفی) کارگران در هر جایی از چارچوب سیاسی ویژه ی خویش نیز برخوردار است..     

«آقای سنگ پا» سپارش نموده و سوگند یاد کرده است که:
«مردم دیگر نگران گرانی‌ها نباشند؛ چرا که مجلس برنامه‌ای برای افزایش قیمت حامل‌های انرژی ندارد و قول می‌دهیم در بحث هدفمندی یارانه‌ها هیچ نیازمندی را از قلم نیاندازیم. به بیان دیگر این تجمعات پیامی از سوی مردم بود که این پیام اکنون از جانب مجلس و دولت دریافت شده است و نیاز به نگرانی نیست و ضرورتی به ادامه تجمعات نیست.»

«آقای سنگ پا»، بیگمان این زبانزد که می گوید: «توبه ی گرگ، مرگ است» را شنیده و آرش آن را نیک می داند. با این همه به نمایندگی و از زبان همه ی دزدان اسلام پیشه که تاکنون، آزمون های پی در پی ـ و از آن میان، بتازگی در «نیشکر هفت تپه» ـ پشت سر نهاده و بارها سوگند یاد نموده و هر بار، سوگندشان را شکسته اند، باز هم به مردم بجان آمده از فشارهای اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی سپارش می کند که پیام تان را گرفتیم؛ بفرمایید به خانه های تان برگردید! مردم که مغز خر نخورده اند که چنین یاوه گویی ها را بگوش بگیرند و در مورد خود وی، دو گزینه ی بسیار ناهمتا و ۱۸۰ درجه روبروی هم از کار درمی آید:
یا گاگول مغز خر خورده ای است یا همان «آقای سنگ پا» که از رو نمی رود که بگمانم همین دومی، درست باشد. شَوَندی دیگر بر شناخت باریک مردم رشت از این گماشته ی فرومایه به نام آن ها در خرگاهِ مجلس!

به هر رو با همه ی به دست و پا افتادن های این نماینده ی فرمایشی و دیگر پادوهای رژیم برای بگفته ی وی: «به سرمنزل مقصود رساندن کشتی انقلاب» که چیزی جز بازی ریشخندآمیزی با واژه ها نیست، دست و پا زدن های رژیم تبهکار برای پرشی دیگر از این ستون به ستونی دیگر به پایان خود نزدیک تر شده است. پیام هوشمندانه ی توده های مردم ایران در همه جا روشن تر از آن است که بتوان آن را چون دوره ی شاه گوربگور شده به بیگانگان، «دستِ اجنبی»، «اتحاد سرخ و سیاه» و مانند آن ها هماوند نمود:
رژیم دزدان اسلام پیشه باید گورش را از سرزمین باستانی ایران گم کند و به فراموشخانه ی تاریخ سپرده شود!

ب. الف. بزرگمهر    دهم دی ماه ۱۳۹۶

پی نوشت:

۱ ـ برگرفته از گزارش «جعفرزاده ایمن‌آبادی :دلواپسان به‌بهانه تخریب دولت، حاکمیت را زیرسوال بردند»، «دنیای اقتصاد»  نهم دی ماه ۱۳۹۶ (برجسته نمایی های متن همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ به میدان درآمدن یا به میدان فرستاده شدنِ «گروه جن گیران و امام زمانی ها» و کنشگری های بودارِ «بز عزازیل نظام»، مردک پیزُری: احمدی نژاد، سرراست یا ناسرراست، آماجمند یا بگونه ای غریزی، در چارچوب یکی از تازه ترین اینگونه چاره جویی ها [کژدیسه نمودنِ گرایش به چپ بویژه در میان کارگران و زحمتکشان پیرامون آن به شوند شکستِ همه سویه ی سیاسی و اقتصادی ـ اجتماعی نولیبرالیسم سرمایه داری در کشورمان] می گنجد و از دید من، برجسته ترین آماج های آن، کاستن از روندِ سرریز شتابنده ی نیروهای درمانده ی درون و پیرامون رژیم که باور خود به راستی و درستی رژیم تبهکار و رهبر دروغگو و نیرنگباز آن را از دست داده و راهی دیگر می جویند و جلوگیری از گرایش نیرومند بسوی چپ است

برگرفته از پی نوشتِ نوشتار از چندین روز پیش آماده ی انتشار و نیازمند ویرایش فرجامین، ولی هنوز درج نشده ی «به الف بچه ی نادان و زبان درازی می ماند که الفبای خوب نیاموخته اش را به وی آموزش دهی»


آیا هیچکدام بویی از من برده اید؟!

از زبان خدای بخشنده ی مهربان:
نمی دانیم چه کسی یا چه چیزی بالاتر از خودمان را سپاسگزار باشیم که این بار پای ما را به میان نکشیدید و بر سر ما منّت نگذاشتید که گویا در راه ما و برای ما دست به چنین کارهایی می زنید. ما تاکنون آزارمان به یک مورچه نیز نرسیده است و هرچه به نام ما بدرازای سده ها و هزاره ها کرده اید و کرده اند، همه را دروغ می خوانم. ای کاش دست و پا داشتم و می توانستم از جایم بجنبم تا پدر پدرسوخته ی یکی یکی تان را دربیاورم؛ ولی می دانید که اگر حتا چنین بود، باز هم نمی توانستم از جایم بجنبم؛ زیرا با کم ترین جنبش ما همه ی جهان هستی در یک آن دود می شد و نشانی از هیچکدام تان بر جای نمی ماند. بعله! به نام خداوند بخشنده ی مهربان (بسم الله الرحمن الرحیم) که می گویند، همین است دیگر. شما حرامزاده های دروغگو! همه تان را می گویم؛ از آن پاپ گرفته و این همه نشانه خدای دروغینِ پخش شده در اینجا و آنجا تا آن کلّه خرهای ریشو که جلوی آن دیوار، خم و راست می شوند و هر جک و جانور دیگری از اینگونه، آیا هیچکدام بویی از من برده اید؟!

ب. الف. بزرگمهر    دهم دی ماه ۱۳۹۶

***

ردپای سرویس‌های خارجی و معاند در درگیری‌های دورود / ۲ نفر کشته شدند

خرم‌آباد ـ معاون سیاسی ـ امنیتی استانداری لرستان از ردپای سرویس‌های خارجی و معاند در درگیری‌های شهر دورود و کشته شدن دو نفر در این رابطه خبر داد.

به گزارش خبرنگار مهر، حبیب‌الله خجسته پور صبح یکشنبه در جمع خبرنگاران با بیان اینکه در تجمع غیرقانونی که غروب شنبه در شهر دورود داشتیم، تعدادی از افراد با فراخوان گروه‌های معاند به داخل خیابان آمده بودند منجر به درگیری شد، اظهار داشت:
در این درگیری متأسفانه دو نفر از همشهریان عزیز دورود کشته شدند.

وی با بیان اینکه در این درگیری‌ها ردپای گروه‌های تکفیری، معاند با نظام و سرویس‌های بیگانه کاملاً قابل‌مشاهده است، گفت:
در بررسی‌های به‌عمل‌آمده رد پای سرویس‌های خارجی کاملاً نمایان شده است.

معاون سیاسی امنیتی استانداری لرستان با بیان اینکه در این درگیری که دو نفر کشته‌ شده هیچ تیری از ناحیه نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی به سمت مردم شلیک نشده است، گفت:
هدف این بود که این تجمع به‌صورت مسالمت‌آمیز پایان بپذیرد؛ اما با توجه به حضور افراد و گروه‌هایی مذکور، متأسفانه این اتفاق رخ داد و منجر به کشته شدن دو نفر از کسانی که در این درگیری‌ها حضور داشتند شد.

خجسته پور یادآور شد:
امیدواریم در ادامه مسیر، شاهد آرامش بخشی به مردم به‌خصوص مردم فهیم استان لرستان و شهر دورود باشیم.

«خبرگزاری مهر»   دهم دی ماه ۱۳۹۶

بخت چندانی برای ویرایش این گزارش نداشتم.   ب. الف. بزرگمهر

خدای را بهر هر چیزی سپاس دارید!

تصویری از جنگلی تُنُک درج کرده و نوشته است:
یه روزایی تو زندگیمون هست که هیچ اتفاﻕ خاصی نمیفته؛ ما به این روزا می گیم:
تکراری، خسته کننده؛ ولی حواس مون نیست که می تونست اتفاقات بدی تو این روزها بیفته؛ طوریکه روزی صد بار دعا کنی، کاش همون روزای تکراری باز هم تکرار بشن ...

خدایا! به خاطر همه ی روزای تکراری اما بی مصبیتت، هزاران بار شکر!

از «گوگل پلاس» با ویرایش درخور در نشانه گذاری ها از اینجانب؛ برنام از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

... و من ناخودآگاه به یاد داستانک جاودانه عُبید زاکانی درباره ی آن قاضی و مردمی شبانه روز شکرگزار بهر هر چیزی می افتم که چند سال پیش، آن را در تارنگاشتم درج کرده بودم.

ب. الف. بزرگمهر   دهم دی ماه ۱۳۹۶

***

خدای را سپاس دارید که ...
برای همه ی جامه آلودگان به خرافات مذهبی

قاضی قوم خود را گفت:
ای مردم خدای را شكر كنید.

شكر كردند و گفتند:
این سپاس از بهر چه باشد.

گفت: خدای را سپاس دارید كه فرشتگان را نجاست مقرر نیست. ار نه بر ما می ریسیدند و جامه های ما را می آلودند.

جاودانه عُبید زاکانی



بیشرف ها در این سو آسوده تر آدم شکار می کنند!

بیشرف ها در دورود لرستان بسوی مردم پرخاشگر تیراندازی کردند. آنگونه که در خبرها آمده، دو یا سه جوان کشته شده اند. در ویدئوی زیر، تن خونین یکی دو تن از این جوانان که روی دست برده می شوند، دیده می شود.

مرگ بر رژیم دزدان اسلام پیشه!


بیشرف! بیشرف!

۱۳۹۶ دی ۹, شنبه

شعارهای سر داده شده از سوی مردم ایران، یک آرش بیش ندارد

رژیم تبهکار فرمانروا بر ایران باید گور خود را از این سرزمین باستانی گم کند!

به گزارش زیر اندکی باریک شوید! بخوبی روشن بود که پس از پشتیبانی نیرنگبازانه ی لات بی سر و پای «یانکی»: «دونالد ترامپ» از پرخاش گسترده ی مردم ایران به اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی سخت ناگوار و بیم برانگیز و گفتن نه به رژیم تبهکار دزدان اسلام پیشه که در شعارهای بگونه ای گسترده سر داده شده ای چون: «مرگ بر جمهوری اسلامی!»، «مرگ بر دیکتاتور!»، «اسلام را پله کردند، مردم را ذِلّه کردند» و «سیّدعلی حیا کن، مملکت را رها کن!» آشکارا بازتاب یافت، بهانه ای نیکو برای رژیم ضد ملی و زنهارخواه اسلام پیشگان فراهم می آورد تا سرراست و ناسرراست، جنبش توده ای مردم ایران را بکوبند و آن را به بیگانه و آنچه در همین گزارش، «بدخواهان کشور» نامیده شده، هماوند نمایند؛ و ناگفته نگذارم که واکنش طوطیِ وزارت نامور به «خارجه» به گفته های آن لات بی سر و پا، نه بدترین که در سنجشی نسبی با یاوه گویی های شکمبارگانی در جایگاه «امام آدینه» ی اینجا و آنجا یا کله خرهایی دهن دریده و دیگر چابلوسان «ولایت»، شاید بهترین شان باشد؛ واکنشی که از سفسطه گویی، گزافه گویی و دروغ تهی نیست!

به هر رو، درباره ی پشتیبانی فریبکارانه ی دم و دستگاه دیوانسالاری «یانکی» ها از جنبش مردم ایران با بخش هایی از سخنان این طوطی گماشته در آن وزارتخانه ی سر تا پا انباشته از خبرچینان انگلیسی و «یانکی» و خدا نیز نمی داند کدام کشورهای دیگر، همداستانم؛ ولی با دروغ بزرگ بر زبان رانده شده از سوی وی در این باره که:
«قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ساختارهای دموکراتیک را برای حمایت قانونی از خواسته‌های مدنی مردم پیش بینی کرده است و امکان پیگیری این خواسته‌ها در چارچوب قانون کاملا امکان پذیر است» (گزارش زیر)، نه تنها ناهمداستانم که آن را برنمی تابم. زیرا هنگامی که در همان «قانون اساسیِ» دستبرد زده شده، «ولایت فقیه» از چنان جایگاه خداگونه، بی هیچ پاسخگویی به مردم که بس فراتر از «شاهنشاهی» است، برخوردار شده و سرراست با الله تازی در آسمان هفتم سر و کار دارد، دیگر سخن سرایی درباره ی «قانون اساسی» و هر قانون دیگری و بگونه دربرگیرنده: «قانون»، کاری بیهوده خواهد بود. این نیز بماند و در اینجا به آن نمی پردازم که چنان دستبردی به نخستین «قانون اساسی» برآمده از انقلاب بهمن ۵۷ با همه ی نارسایی ها، کاستی ها و دوپهلوگویی هایش که در پی، «ولایت فقیه» به «ولایت مطلق فقیه» فرارویید، در کردار به ولایتی ایلخانی دگردیسه می شود که در آن هر کُرّه بزی در جایگاه خود، اگر خدا هم نباشد، نیمه خدایی بیشرم و آبرو از آب درمی آید که به دلخواه خویش می بُرّد و می دوزد؛ تا اندازه ای همان «آتش به اختیار» که «ولی سفیه» کنونی بر زبان کژدم گزیده اش رانده بود!  نزدیک ترین و زشت ترین نمونه ی آن نیز بگمانم، بُریدن ۶۳ سال زندان از سوی یکی از برادران تازی ـ انگلیسی در جایگاه ریاست «قوه [نامور به] قضایی» برای "زبان درازی" یکی از هموندانِ «گروه جن گیران امام زمانی» است:
۶۳ حساب بانکی ام را برُخ می کشی؟ برایت ۶۳ سال زندان می بُرّم تا در آنجا کفن بپوسانی!

امیدوارم برداشت نابجا نیز نشود. آماج سخنم پشتیبانی از آن بخت برگشته یا گروه وی نیست که به نوبه ی خویش، بزرگ ترین زیان ها را برای ایران به بار آوردند.

این نکته نیز بگمانم برای همگی از آن میان، دست اندر کاران رژیم باید روشن باشد که برجسته ترین شعارهای سر داده شده از سوی مردم ایران، یک آرش بیش ندارد:
رژیم تبهکار فرمانروا بر ایران با همه ی عمله و اکره اش باید گور خود را از این سرزمین باستانی که آن را به گند و گُه کشیده و بوته ای نشاشیده بر جای ننهاده اند، گم کند! گم و گور شدنی که چنانچه بهنگام بدست همچنان توانای مردم ایران انجام نپذیرد، دیر یا زود، در شرایطی بسیار بدتر از امروز که توده ی مردم شاید دیگر توان برخاستن و نای پرخاش کردن را نیز از دست داده باشد، بدست کشورهای امپریالیستی برهبری «یانکی» ها رخ خواهد داد. چنین مباد!

ب. الف. بزرگمهر    نهم دی ماه ۱۳۹۶

***

سخنگوی وزارت خارجه: مردم ایران حمایت فریبکارانه مقامات آمریکایی از تجمعات اخیر را چیزی جز ریاکاری نمی دانند

تهران - ایرنا – سخنگوی وزارت امور خارجه اظهار داشت : مردم بزرگ ایران حمایت فرصت‌طلبانه و فریبکارانه مقامات آمریکایی از برخی تجمعات در روزهای اخیر در بعضی از شهرهای ایران را چیزی جز نیرنگ و ریاکاری دولت آمریکا نمی‌دانند.

سخنگوی وزارت خارجه: مردم ایران حمایت فریبکارانه مقامات آمریکایی از تجمعات اخیر را چیزی جز ریاکاری نمی دانند

به گزارش روز شنبه ایرنا از مرکز دیپلماسی رسانه ای وزارت امور خارجه، بهرام قاسمی ضمن محکوم کردن این اظهارات سخیف، بی‌ارزش و فاقد اعتبار، گفت: مردم ایران هیچ ارزش و اعتباری برای ادعاهای فرصت‌طلبانه مقامات آمریکایی و شخص آقای ترامپ، قائل نیستند.

رئیس مرکز دیپلماسی عمومی و رسانه ای وزارت امور خارجه تصریح کرد: مردم ایران بزرگترین پشتوانه امنیت و پیشرفت کشور هستند.

وی افزود: مشارکت مردم در انتخابات برای تعیین سرنوشت شان و حضور فعال آحاد ملت در نظارت و نقد دستگاه‌های اداره کشور ضامن شکوفایی و بالندگی کشور و انقلاب اسلامی است و حضور هوشمندانه همین مردم مهمترین عامل مقاومت در برابر بدخواهان کشور و مردم است که دولت آقای ترامپ ثابت کرده در راس این بدخواهان قراردارد.

قاسمی تاکید کرد: مردم ایران هیچ ارزش و اعتباری برای ادعاهای فرصت‌طلبانه مقامات آمریکایی و شخص آقای ترامپ، قائل نیستند.

سخنگوی وزارت امور خارجه ادامه داد: مردم بزرگ ایران قطعا مشارکت فعال آقای ترامپ در نقض حقوق بشر مردم فلسطین و یمن و بحرین را از نزدیک پیگیری کرده و محدودیت‌های اعمالی و خصومت‌های کینه‌توزانه رئیس جمهور آمریکا با مردم فرهیخته ایران در ممانعت از ورود آنان به خاک آمریکا و بازداشت تعدادی زیادی از ایرانیان مقیم در این کشور به بهانه‌های واهی را به یاد دارند.

وی افزود: به همین دلیل، حمایت فرصت‌طلبانه و فریبکارانه همین مقامات از برخی تجمعات در روزهای اخیر در برخی از شهرهای ایران را چیزی جز نیرنگ و ریاکاری دولت آمریکا نمی‌دانند.

قاسمی خاطرنشان کرد: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ساختارهای دموکراتیک را برای حمایت قانونی از خواسته‌های مدنی مردم پیش بینی کرده است و امکان پیگیری این خواسته‌ها در چارچوب قانون کاملا امکان پذیر است.

سخنگوی وزارت خارجه کشورمان با یادآوری قریب به 70 سال مداخلات دولت‌های مختلف آمریکا در امور داخلی کشورمان از جمله مدیریت و رهبری کودتا علیه دولت ملی و قانونی در ایران، حمایت‌های بیدریغ از سرکوب و ارعاب رژیم منحوس پهلوی در سرکوب آزادیخواهان ایران و حمایت تمام عیار از رژیم جنایتکار صدام حسین در دوران 8 ساله جنگ تحمیلی؛ تاکید کرد: مقامات آمریکا در موضعی نیستند که برای ملت بزرگ و فهیم ایران دلسوزی کنند.

«ایرنا»  نهم دی ماه ۱۳۹۶

بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم.   ب. الف. بزرگمهر


۱۳۹۶ دی ۸, جمعه

توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه

غمی نداریم جز دوری شما!


پیشکشی مردم رشت به نماینده ی آن شهر در مجلس فرمایشی


توی سر سگ بزنی از لانه اش بیرون نمی آید


۱۳۹۶ دی ۷, پنجشنبه

انشاء الله گله ی شما همگی چاق و چِلّه و سر حال باشند


این هم تشری کوچک که می خواستید


نه جانم! بجای آنکه سر بر زمین بگذاری و بمیری، دهانت را ببند و لالمونی بگیر

احمدی نژاد: اگر رهبری یک نظری داشت و شما یک نظری، باید بمیری؟

نه جانم! مردن چرا؟! همین که دهانت را ببندی و خفقان بگیری، رهبری را بس است! آدم خردمند که روی سخنِ چنان رهبری سخن نمی گوید. یک ملت است و یک رهبرِ «بصیرت العظما»! دیگر جایی برای پرچانگی بر جای می ماند؟! رهبر بجای همه ی مردم، نیک می اندیشد و از زبان همگی، نیک سخن می گوید؛ ولی تا همینجا! کردار نیک آن با ملت است دیگر. در این باره و تنها از همین سویه می توان وی را با هیتلر سنجید و می دانید که «در مَثَل مُناقشه نیست». او نیز اندیشید که کدام کارها باید بشود تا نژاد برتر ژرمن در همه ی جهان سروری کند و آن را در گفتارهای بیمانند و سخنرانی های آتشین خود بر زبان آورد. آلمانی های نازی هم آن را به اجرا درآوردند. اکنون نیز همانگونه است؛ دین اسلام و البته، شاخه ای از آن به نام شیعه دوازده امامی که واپسین امام آن روشن نیست از هستی برخوردار بوده یا همان ها که تاکنون به نام وی از توده های پاک و بی آلایش شیعه مذهب بدرازای چندین سده پول های مفت و گزاف ستانده، چنان شخصیتی را ساخته و پرداخته اند، باید سرور همه ی جهان بشود؛ همین و بس! دیگر جایی برای ستیزه و اینا نیست. بجای آنکه سر بر زمین بگذاری و بمیری، لالمونی بگیر و همه ی نیرویت را در این راه بسیج کن تا انشاء الله آقا امام زمان سر ذوق بیاید و پدیدار شود.

ب. الف. بزرگمهر    هفتم دی ماه ۱۳۹۶




۱۳۹۶ دی ۶, چهارشنبه

ما بودیم که اسلام را چون دوغ با دوشابِ سیاست آمیختیم

«آقا بیشعور نظام»، در دیدار با «کلاغِ مچاله» و دیگر هموندان «شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی»، سخنان شایان درنگی بر زبان رانده که بخش کمابیش بزرگی از آن، بیش از کسانی که روی سخن نه چندان سرراست وی با آن ها بوده، دامن خود وی را می گیرد. در زیر گزیده ای از سخنان وی را آورده ام که با افزوده های برجسته نمایی شده از خود برنگ قهوه ای درون « » همراه شده است؛ افزوده هایی که گویی از دهان وی بیرون آمده و در بسیاری جاها دنباله ی منطقی سخنان بر زبان رانده شده از سوی وی در جایگاه آدمی گناهکار است که گرچه خود را از دیگر گناهکاران و تبهکاران جدا نگرفته، ولی اینجا و آنجا به خیالپردازی آمیخته و از رنگ و نیرنگ و گزافه گویی تهی نیست.

ب. الف. بزرگمهر   ششم دی ماه ۱۳۹۶    

***

ملت ایران، چهل سال مقتدرانه ایستادگی کرده و توانسته است بر همه این توطئه ها فائق آید و از هفت‌خوانی عبور کند که دیگر ملت‌ها از یک‌خوان آن نیز نتوانستند عبور کنند. «ناگفته نماند که ملت ایران از هر خوانی که رد شد، سر تا پا چاپیده شد و تا بخود آید، خوان دیگر فرا رسید. اگر حتا رستم دستان هم در یکی از این خوان ها پا نهاده بود، در گوشه ی یکی از خیابان های زابل، ناچار به سیگار فروشی می شد و همانجا می مرد.»


متأسفانه برخی افراد بی تقوا در داخل با متهم کردن افراد و دستگاهها و تلاش برای صحیح جلوه دادن دروغ‌های شاخدار بیگانگان، همان کار دشمن را انجام می دهند. این افراد بجای آنکه سیاست خود را «دینی» کنند، برای رسیدن به اهداف پَست و حقیر سیاسی، دین خود را با سیاسی کاری همراه کرده اند. «گرچه، خودمان نیز در این زمینه کم تر گناهکار نیستیم. ما بودیم که اسلام را چون دوغ با دوشابِ سیاست آمیختیم و چنان وضعیتی پدید آوردیم که مُقلّدین مان، گاه دوست و دشمن را بجای یکدیگر گرفته از هم بازنمی شناسند و از سیاست های کژدار و مریزمان که گاه از دوست بزرگ و نگهبانِ مان، ”شیطان بزرگ“ ساخته و گاه وی را کالبدی زنانه بخشیده، استغفرالله با وی قصد مجامعت و ”ماهِ عسل“ رفتن به شیوه ی باختری ها در سر پرورانده ایم، گیج و گول شده اند.» (برگرفته از یادداشتِ «موضع ما بحمدلله، روشن و درست و دست نخورده است»، ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ آذر ماه ۱۳۹۶
http://www.behzadbozorgmehr.com/2017/12/blog-post_92.html)

کسانی که دیروز همه امکانات کشور در اختیار آنها بود و کسانی که امروز همه امکانات مدیریتی کشور را در اختیار دارند، حق ندارند نقش اپوزیسیون بازی کنند و علیه کشور سخن بگویند بلکه باید پاسخگو باشند، ضمن آنکه مردم آگاه هستند و اینگونه رفتارها در آنان تأثیرگذار نخواهد بود. «ناگفته نماند که همه ی این گفته ها نه تنها برای آن ها که دیروز دست اندر کار بوده یا امروز دست اندر کارند، بجاست که بیش از آن ها برای خودمان بجا و سزاوار است که همه ی امکانات کشور در اختیارمان بوده و بیش از همگی آن ها نقش اپوزیسیون را بازی کرده و پاسخگوی هیچگونه مسوولیتی هم نبوده و نیستیم. ما از روزها پیش از دیروز و پریروز که از همکاری با ساواک در آتش زدن سینما رکس آبادان آغاز می شود تا امروز و الی ماشاء الله تا هنگامی که عزراییل، انشاء الله جان مان را بستاند، در پیشگاه حق تعالی گناهکار و پاسخگوییم.»

اینکه فردی مکرر، دستگاهها یا قوای مختلف را مورد حمله و تهمت قرار دهد، هنر نیست زیرا هر کودکی می تواند با یک سنگ، شیشه ای را بشکند. هنر آن است که انسان خدا را در نظر داشته باشد و منطقی حرف بزند و از سخن گفتن برای هوای نفس و جهات شخصی و دستیابی به قدرت پرهیز کند؛ چرا که خداوند بابت هر سخنی از انسان سؤال و مؤاخذه خواهد کرد. «حال اگر خداوند به شوند بی دست و پایی این کار را نکند، نمایندگانش در روی زمین که شماری از آن ها در اینجا گرد آمده اند، آن را به انجام می رسانند»

انقلابی گری کار سختی است؛ زیرا پایبندی و تدین لازم دارد و نمی شود که انسان در یک دهه همه‌کاره ی کشور باشد و در دهه ی بعد، تبدیل به مخالف‌خوان کشور شود. «ناگفته نماند که خودمان در این زمینه که مخالف خوانِ دروغین از درون نظام بسازیم و سر مردم را شیره بمالیم، نقشِ بزرگی داشته ایم. انشاء الله خدا ما را ببخشد و توبه مان را پذیرا باشد. اکنون، نیک درمی یابیم که چنین بازی ناخوشایند و نامیمونی، چون تیغ دولبه عمل می کند و خدای نکرده، استغفرالله ...»

میزان حال فعلی افراد است ... همه باید مراقب باشیم؛ زیرا هیچکس ضمانت درست ‌ماندن تا لحظه مرگ را ندارد. «از خدا پنهان نیست؛ از شما هم پنهان نباشد؛ آن هنگام که همین آخوند ریش حنایی چاچول زبان، ما را به نرمش قهرمانانه ی سنگینی واداشت، فشار روانی بسیاری به ما وارد شد؛ بحمدلله به خیر گذشت و انشاء الله، خدا هم موضوع آن را فراموش نموده و پای مان به درگاه عذاب الهی نرسد ...»

نباید جوان ما احساس گیجی و حیرت کند و باید شبهات [ایجاد شده از جانب دشمن] را برطرف و ذهن ها را قانع و آسوده کرد. «به عنوان نمونه، برای جوان حسرت بدل مانده ای که نمی تواند زنی بستاند و به برادر دینیِ سرپرست خانوار و آویزان به ریسمان الهی که خدا به وی، چندین و چند همسر عطا فرموده، رشک می برد، باید گفت: تو باید این شبهات را از خود دور کنی و شب ها آجیل و تنقّلات و اینا نخوری»!

روز اول انقلاب گفتند نظام اسلامی شش ماه بیشتر دوام نمی‌آورد؛ در پایان شش ماه گفتند دو سال و بعد هم مدام این تحلیلهای بی اساس را تکرار کردند؛ اما بعد از ۴۰ سال جمهوری اسلامی به حیات طیبه خود ادامه می دهد. «این حیات طیبّه را هم اکنون جلوی چشم خود می بینید که بحمدلله آنچنان مردم بویژه جوانان و زنان را به وجد آورده که برای رفتن به جهان باقی سر و دست می شکنند؛ از شمار بسیاری که هر روز خود را با نشاط تمام از بام ساختمان ها یا از روی پل ها پرتاب می کنند، گرفته تا آن ها که چشم براه دوزخ در آن جهان نمی شوند و خودشان را به آتش می سپارند و قس علی هذا.»

البته دستگاه قضایی ما بدون ایراد نیست و بنده از اشکالات قوه قضاییه و قوه مجریه بی اطلاع نیستم؛ اما باید نقاط مثبت و منفی را در کنار هم دید و نباید همه را با یک چوب راند. «درباره ی رییس آنجا هم که می گویند از سود سپرده های مردم برای رسیدگی به امور قضایی شان، ۶۳ حساب بانکی به نام خود باز کرده، ما که کف دست مان را بو نکرده ایم. کسی چه می داند؛ شاید آماج کار وی مانند آن رندی که گوسپند مردم می دزدید و گوشتش صدقه می كرد، خدمت به خلق الله و دستگیری از بینوایان باشد؛ گیریم که در این میان، پیه و دنبه اش را هم در جایی دیگر آب کند. خودش می داند و خدای خود! می دانید که ما در اینگونه جزئیات وارد نمی شویم تا آبروی برادر دینی مان را بر باد دهیم»

به اذن الهی ملت ایران و نظام اسلامی در همه عرصه ها امریکا را مأیوس خواهند کرد. ریگان از این فرد فعلی هم هنرپیشه‌تر بود و هم قوی‌تر و البته عاقل‌تر، و عملاً هم علیه مردم ایران اقدام کرد و هواپیمای مسافربری ما را زد؛ اما اکنون در درگاه عذاب الهی مؤاخذه می شود و جمهوری اسلامی با اقتدار افزون‌تر به رشد و پیشرفت ادامه می دهد. «البته ما هم در درگاه الهی به این دلیل که ترسیده بودیم و خاموشی پیشه کردیم، مورد بازخواست قرار خواهیم گرفت.»

مسوولان، اقتصاد مقاومتی را جدی بگیرند و به زبان آوردن آن اکتفا نکنند و متوجه باشند که اقتصاد مقاومتی با واردات بی رویه و ضعف تولید داخلی نمی‌سازد. «نمونه ای از آن، خرید مرغ های بیمارِ سرماخورده از اینجا و آنجاست که ناچار می شوند، همگی را سر به نیست کنند و دوباره از جاهای دیگر بخرند و به این بهانه، بهای مرغ را افزایش دهند. خوب! درست است که چنین کاری برای بازرگانان محترم سودآور و حتا دو بار سودآور است و مسوولان اقتصاد مقاومتی نیز از آن بهره مند می شوند؛ ولی پیامدِ آن، ورشکستگی مرغداران کشور و افزایش بهای مرغ است؛ مرغ هم که نباشد، تخم مرغی در کار نیست و هر دانه اش را باید به بهای تخم بلدرچین خرید. به این ترتیب، تخم بلدرچین هم افزایش می یابد و قس علی هذا؛ نمی خواستیم در اینجا بگوییم؛ ولی گزارش هایی نیز به ما داده اند که برخی از مسوولین نامبرده در سرماخوردنِ شمار بسیاری مرغ که سر به میلیون ها می زند، دست داشته اند. آیا این مسوولین فکر نکرده اند که در درگاه عذاب الهی بازخواست خواهند شد؟»  

اینها [خرید اقلام مورد نیاز دستگاهها از تولیدات داخلی] باطل السحر دشمن است، البته نیاز به زمان دارد و ممکن است در شش ماه یا یک سال «یا حتا چهل سال هم» جواب ندهد؛ اما تنها علاج واقعی است. اگر این موارد را رعایت کنیم جمهوری اسلامی به حرکت رو به جلو ادامه می دهد و مشکلاتی نظیر تورم، رکود و مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم که بنده از آنها مطلع هستم با همت و تلاش مسوولان قابل رفع است و خداوند گره ها را باز خواهد کرد.

گزیده ای از بیانات «بصیرت العظما» در دیدار با «کلاغ مچاله» و دیگر هموندان «شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی»، ششم دی ماه ۱۳۹۶ (همراه با افزوده های درون « » برنگ قهوه ای از اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

برگرفته از پیوند زیر:


باید همه ی توش و توان خود را برای سرنگونی رژیم دزدان اسلام پیشه در یک پیشانی همسو نمود! ـ بازانتشار

به گزارش زیر اندکی باریک شوید! درباره ی گذران زندگی تلخ و ناگوار مردم در استانی بزرگ است که تاکنون، دستِکم به دو استان «سیستان» و «بلوچستان» می بایست بخش می شد و نشده است؛ در حالیکه استانِ کمابیش همانند آن از دیدگاه جغرافیایی و بزرگی، چندین سال است که به سه استان خراسان شمالی، خراسان جنوبی و خراسان رضوی بخش شده است.

آمار بر زبان آمده از سوی مولانا ساداتی، امام آدینه ی سراوان درباره ی چابهار همراه با گزارش های منتشرشده ی دیگری درباره ی بی آبی شمار بسیاری از روستاهای این استان و تنگدستی فراگیر مردم که از مغز استخوان شان نیز گذشته و ناچار به گریز از خانه و کاشانه ی خود به استان های دیگر یا کوچ به کشورهای همسایه می شوند به اندازه ای بسنده گویای وضعیت بیم برانگیز اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی آنجاست؛ اوضاعی که بر روی منطقه ها و استان های دیگر نیز که وضعیتی چندان بهتر از «سیستان و بلوچستان» ندارند نیز مهر و نشان خود را هر روز بیش تر از پیش بر جای نهاده و کار را به فروپاشی می کشاند.

چشمداشت آن امام آدینه از دولت و رژیمی زیر فرمان باندهای نیرومند دزدانی اسلام پیشه و خوب پروار شده، درباره ی دستگیری تبهکاران اقتصادی و رسیدگی به مردم ستمدیده ی آن استان و جاهای دیگر، سخت بیجاست و پند و اندرزهای نیکخواهانه ی وی در این باره نیز بجایی نخواهد رسید. همین که دولت نامور به «زهدان اجاره ای» بدرازای نزدیک به چهار سال، در کردار و بدست خویش، نابودی بسیاری از صنایع کشور را دامن زده و به آن شتاب داده و در زمینه های دیگر نیز به گفته ی آن امام آدینه، جز «سخن درمانی» کاری سودمند برای توده های مردم ایران به انجام نرسانده، بروشنی سمتگیری اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی دولت و رژیم پشتوانه ی آن را به نمایش می نهد. این سمتگیری که «اقتصاد مقاومتی» رهبر دَبَنگ۱، ورشکسته و بی آبروی رژیم نیز در آن می گنجد، تنها در چارچوب بده بستان های نان و آبدار مشتی دزد در جایگاه فرمانروایی ایران با کشورهای امپریالیستی و پذیرش نقش کارچاق کنی برای «کارتل» ها و «تراست» های بزرگ امپریالیستی دریافتنی است و بس! در چنان چارچوبی، بخش سترگی از درآمدهای نفتی و جز آن نیز از راه های گوناگون و از آن میان، پولشویی گسترش یافته که ایران در این زمینه از جایگاه نخست جهانی برخوردار شده۲ از کشور بیرون رفته و در بانک های همان کشورها و هر جای درخور دیگری برای اسلام پیشگان دزد، سپرده و سرمایه گذاری می شود. از دیدگاه سیاسی نیز چنین رژیمی، نه تنها از کم ترین پشتوانه ی اجتماعی و طبقاتی در ایران برخوردار نیست۳ که در کردار، نقش ژاندارم باتوم بدست کشورهای امپریالیستی برهبری «یانکی» ها در میهن مان را بر دوش گرفته و با سرکوب توده های مردم، بزندان افکندن ها و بدار آویختن هایی که هر روز بر شمار آن افزوده می شود، جای کم ترین گمان و دودلی درباره ی نقش خویش برجای ننهاده است.

نمونه ای از چپاول دامن گستر نفتِ بسیار ارزان شده که رژیم تبهکار دزدان اسلام پیشه در ارزان شدن بیش از پیش آن، نقشی برجسته بازی نموده را در آمارهای بر زبان آمده از سوی مدیرکل «بنادر و دریانوردی استان بوشهر» ببینید و آن را با آمارها و نمودارهای اجتماعی ـ اقتصادی «سیستان و بلوچستان» و کمابیش هر جای دیگر ایران بسنجید:  
«مدیرکل بنادر و دریانوردی استان بوشهر از افزایش ۶۰ درصدی صادرات جزیره خارگ خبر داد و گفت:
”در چهار ماه نخست امسال ۲۴۰ سوپرتانکر نفتکش در این جزیره اقدام به بارگیری کردند.
...
وی به تاثیر ”برجام“ در افزایش صادرات نفت ایران اشاره کرد و گفت:
”پس از برجام شاهد تردد کشتی‌های بزرگ نفتی و سوپر تانکرها به خارگ هستیم که نتیجه آن افزایش میزان صادرات در جزیره بوده است.
...
وی با اشاره به افزایش ۶۰ درصدی میزان صادرات فرآورده های نفتی در جزیره خارگ، خاطرنشان کرد: بیش از ۳۵.۸ میلیون تن بارگیری و صادرات طی چهارماه نخست امسال از بندر خارگ صورت گرفته است.»۴

آیا با درصد بسیار ناچیزی از درآمدهای نفتی کشور نمی توان آبادانی کشور و بویژه بهبود زندگی در منطقه هایی سخت آسیب دیده چون «سیستان و بلوچستان»، کُردستان و جاهای دیگر را سازمان داد و به گذران سخت زندگی توده های مردم سر و سامانی سزاوار بخشید؟ چرا نه؟! چنین کاری براستی شدنی است و نخسیتن گام ها برای جبران آسیب دیدگی های اجتماعی ـ اقتصادی نیز برخلاف دروغ های پی در پی و سپارش به شکیبایی دزدان اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن به زمان چندانی نیازمند نیست. برای آنکه پر بیراه سخن نگفته باشم، همین بس که به عنوان نمونه ای تاریخی، کارهای بسیار برجسته و حتا به هنگام خویش، درخشانِ «حکومت خودمختار آذربایجان» برهبری زنده یاد جعفر پیشه وری را یادآور شوم که در زمانی کوتاه تر از یکسال و در شرایط اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی سخت ناگوار برای آن خودمختاری نوپا با دستانی کم و بیش تهی از سرمایه و زیر فشاری از هر سو فزاینده به سود توده های مردم انجام پذیرفت و مُهر و نشان تاریخی دیگری برای خلق قهرمان آذربایجان و تاریخ ایران از خود بر جای نهاد.

با آنچه آمد و بی آنکه بخواهم کار و کوشش تاریخی یادشده با کردار تبهکارانه ی چنین رژیم پست و پلیدی در ترازو نهاده و سنجیده شود که به گفته ی زیبای عرب: «قیاس مع الفارق» بیش نیست، آیا آبادانی و پیشرفت کشور و بهبود اقتصاد ملی، آفرینش زمینه های کار سازنده برای جوانان و بسیاری کارهای سودمند دیگر از دست رژیم و دولت کنونی یا هر دولت دیگری از دستِ چنین رژیم خیانت پیشه ای برخواهد آمد؟ روشن است که چنین کارهایی از این رژیم برنمی آید و چنان چشمداشتی از رژیمی سزاوار سرنگونی سخت بیجا و بیهوده است. در اینجا، سخن نه تنها بر سر توانایی که حتا بر سر خواست نیز نیست؛ زیرا چنین رژیمی که کانون آن را مُشتی۵ کلان سرمایه دار سوداگر و بازرگان وابسته به سرمایه داری امپریالیستی دربرمی گیرد، حتا اگر چنان خواستی برای آبادانی کشور ـ به عنوان «انگاره ای نشدنی» (فرض محال)! ـ در سر داشت یا داشته باشد از توان انجام آن برخوردار نبوده و نیست؛ در اینجا، سخن بر سر گرایش های طبقاتی است و همانگونه که جلوی دیدگان همه ی ما رخ می دهد و با اندک باریک بینی، بخوبی دیدنی و دریافتنی است، چنین گرایشی در پهنه ی اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی، برتر و نیرومندتر از گرایش ملّی یا وابستگی های آیینی و نژادی و هرگونه گرایش و وابستگی دیگری، کُنش دارد.۶ درست به همین شَوَند است که چشمداشت هر گونه بهبود و اصلاحاتی («رفُرم») از درون چنین رژیمی، نه تنها بیجا و بیهوده است که در کردار اجتماعی، فریبکارانه و در پی، تبهکارانه از آب درمی آید و همه ی آن ها که چنین کاری را پی می گیرند، خواه ناخواه، در جایگاه همکاران و همدستانِ زالوهای اجتماعی قرار می گیرند. درست به همین شَوَند است که چنین رژیمی سزاوار سرنگونی است؛ و درست به همین شَوَند است که خواه ناخواه، دیر یا زود سرنگون خواهد شد؛ یا بدست توده های مردم ایران که شاه  و همراه با وی رژیم نزدیک به سه هزاره پادشاهی را بگور سپردند؛ یا در شرایطی بحرانی تر و ناگوارتر، بدست نیروهای اهریمنی «یانکی»، همدستان و مزدوران ایرانی تبارش! از همین روست که چنین رژیمی باید هرچه زودتر بدست توده های مردم ایران به سرکردگی و رهبری نیروهای پیشرو و سازمانده در یک پیشانی دربرگیرنده با کمینه برنامه ای با آماج سرنگونی تبهکارترین رژیم تاریخ ایران، سرنگون شود. هر راهی جز این، فرورفتن بیش تر در مرداب پدیدآمده و نابودی ایران زمین را در پی خواهد داشت.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۱ امرداد ماه ۱۳۹۵

http://www.behzadbozorgmehr.com/2016/08/blog-post_1.html

پی نوشت:

۱ ـ با آنچه در کردار بویژه در چارچوب قراردادهای ننگین نامور به «هسته ای» رخ داده، نامگذاری «اقتصاد مقاربتی» برای آن سزاوارتر است؛ گرچه به همان شَوَند یادشده و در همان چارچوب، چنان "اقتصادی" جز یک نامگذاری بیجایِ بر سر زبان آن دَبَنگ افتاده، بیش نیست و آنچه به این بهانه تاکنون انجام پذیرفته و می پذیرد، در چارچوب پیشبرد سیاستِ نولیبرالیسم امپریالیستی که رژیم دزدان اسلام پیشه، در نقش کارچاق کن و نوکر دست به سینه ی کلان سرمایه داران جهان در به بار نشستن آن شتاب دارند، می گنجد.

۲ ـ «نهاد مدیریت دولتی بازِل»، در تازه‌ترین گزارش رتبه بندی "ضد پول‌شویی" اعلام کرد:
ایران در میان ۱۴۹ کشور مورد بررسی، همچنان از رتبه ی نخست در میان کشورهای پرخطر در زمینه پول‌شویی برخوردار است  (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر).

برگرفته از گزارش «ایران بار دیگر پرخطرترین کشور جهان در زمینه پول‌شویی شناخته شد»، تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، هشتم امرداد ماه ۱۳۹۵

۳ ـ گرچه آماری باریک درباره ی چند و چون «بورژوازی وابسته» («بورژوازی کمپرادور») در ایران در دست ندارم، نمودها و نشانه های نیرومندی گواه آن است که این لایه ی اجتماعی (؟) دوباره جان گرفته در پی شکست انقلاب بهمن ۵۷، در سنجش با نمونه ی همانند در دوره ی شاه گوربگورشده، گرچه نازک تر، ولی خرپول تر و بیش تر از آن هنگام وابسته به سرمایه امپریالیستی است؛ بورژوازی وابسته ای که شمار کلان سوداگران و بازرگانان آن از ۴۰۰ تا ۴۵۰ تن بیش تر نیست و در کلیدی ترین جایگاه ها در سیاست و اقتصاد به انگلی گراییده ی ایران تمرگیده اند. سرمایه ای که همین راهزنان تاکنون و در هر نوبت به بانک های کشورهای امپریالیستی جابجا نموده اند از چنان اندازه های کهکشانی برخوردار بوده که آشفتگی چندی در دورپیمایی سرمایه در اینجا و آنجا پدید آورده است. ستیز دزدان و ادعاهایی بر این بنیاد که گویا «یانکی» ها کاریای خود در چارچوب قراردادهای نامور به «هسته ای» را (خوب) به انجام نرسانده اند از همینجا سرچشمه می گیرد:
خواست آزادی های بیش تر برای شستن پول های بادآورده که ناخشنودی هایی، بویژه از سوی برخی که سرشان بی کلاه مانده را نیز دامن زده و می زند!

۴ ـ برگرفته از گزارش «بارگیری ۲۴۰ سوپرتانکر نفتکش در خارگ/ افزایش ۶۰ درصدی صادرات»، «خبرگزاری مهر»، دهم امرداد ماه ۱۳۹۵ (با اندک ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

۵ ـ به پندار من، هنگامی که با شمار ۴۰۰ ـ ۴۵۰ تن از چنان زالوهای اجتماعی سر و کار داریم، سخن راندن درباره ی لایه ای اجتماعی، هر چند نازک نیز که باشد تا اندازه ای گزافه گویی است!

۶ ـ «... من در جوانی در جلگه های آرژانتین بودم و در آنجا با روستاییان همه ی نژادها، چه اسپانیایی و چه هندی صحبت می کردم؛ و ما چنان همدیگر را می فهمیدیم که انگار همه مان از ”فونتامارا“ آمده بودیم؛ اما با یک ایتالیایی ـ که همه ی یکشنبه ها از کنسولگری می آمد، حرف می زدیم؛ بدون اینکه قادر به درک او باشیم. گاهی اوقات آنچه می فهمیدیم درست ضد چیزی بود که او می گفت. در کشتزار ما یک نفر پرتقالی کر و لال بود و ما ـ بدون ادای سخنی، مقاصد یکدیگر را درک می کردیم؛ اما حرف های آن ایتالیایی را نمی فهمیدیم.» برگرفته از کتاب «فونتامارا»، نوشته ی «ایگناتسیو سیلونه»، برگردان منوچهر آتشی، چاپ چهارم، شرکت سهامی کتاب های جیبی، سال ۱۳۵۷

«تفاوت طبقاتی، برجسته تر از تفاوت های ملی، نژادی و هر تفاوت اجتماعی دیگری است!»، ب. الف. بزرگمهر    چهاردهم مهر ماه ۱۳۹۳

***

وضعیت زندگی در سیستان و بلوچستان تکان دهنده است

مولانا ساداتی در بخشی از «خُطبه های» آدینه ی این هفته (۸ مردادماه ۹۵) با بر زبان راندن اینکه تبهکاران اقتصادی دشمن ملت و کشورند، با اشاره به خاستگاه ها و ذخایر فراوان کشور و اینکه برای گذران زندگی (معیشت) و اقتصاد اقدام عملی صورت نگرفته، وضعیت زندگی در سیستان و بلوچستان را تکان دهنده خواند.

امام آدینه ی «اهل سُنّت» سراوان در هماوندی با تبهکاری ها و تبهکاران اقتصادی گفت:
«کسانیکه مرتبط با فساد اقتصادی ،غارتگری ، دزدی و اختلاس از بیت المال اند به ثبوت رسیده در هر پست و سمتی باشند، دشمن کشور و در تحریم اقتصادی با آمریکا شریک اند.، مردم خواهانند که این دشمنان ملت مورد مواخذه قانونی قرار گیرند و اموال مسروقه به بیت المال برگردادنده شود. اقدام سپاه پاسداران در دستگیری تعدادی از گروه تبهکاران قابل تقدیر است؛ امیدواریم دستگاه قضایی کشور با اقدامات لازم رضایت خداوند و خشنودی مردم را فراهم سازد.»

مولانا ساداتی افزود:
«کشور ایران با دارا بودن خاستگاه ها سرشار از انواع ذخایر زمینی و زیر زمینی و نیروی جوان برای کار و تخصص هایی که از استعدادها بروز کرده می تواند در اقتصاد مقاومتی نقش بسیار مفید و در گذران زندگی و اقتصاد کشور ایفا نماید که متاسفانه دولت اقدام عملی غیر از سخن درمانی برنداشته است بلکه تعطیلی کارخانجات و بیکاری را در پی داشته است.»

خطیب آدینه ی «اهل سُنّت» سراوان در پی با اشاره به خاستگاه ها و گنجایش های پیشرفت، وضعیت زندگی در سیستان و بلوچستان را تکان دهنده خواند.

مولانا ساداتی گفت:
«امروز آمار وضعیت زندگی در سیستان و بلوچستان تکان دهنده است که از زبان خود مسوولین به عنوان مثال منطقه ای که از شاخص های زندگی و توسعه باید بهترین و آبادترین منطقه باشد، چابهار است که ۷۷ درصد مردم شهری و روستایی آن از نعمت آب آشامیدنی سالم محرومند؛ بیشترین مدارس غیر استاندارد، محروم از امکانات اولیه برق، آب، تلفن و غیره و ۵۰ هزار حاشیه نشین که ۶۰ درصد جمعیت را شامل می شود را داراست. وضعیت نامناسب شهرهای دیگر استان از جمله سراوان جای خود را دارد؛ حتی که دولت طرح و برنامه ای برای حل مشکلات ارایه نکرده و پروژه ای تعریف نشده است.»

برگرفته از تارنگاشت «ندای سنت»، نهم امرداد ماه ۱۳۹۵

این گزارش از سوی اینجانب ویرایش و پارسی نویسی شده است. برجسته نمایی های متن نیز از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!