«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ اردیبهشت ۱۰, دوشنبه

آیا طبقه کارگر ایران به نیازهای کنونی پاسخی درخور خواهد داد؟ ـ بازپخشش

فشارهای آماجمند و برنامه ریزی شده برای نابودی هر آنچه از اقتصاد ملی برجای مانده، نیازمند ساز و کارها و پاسخی فراتر از کارکردِ ساختارهای رستایی ـ سیاسیِ کارگری و حزب ها و سازمان هایی لمیده بر «سوسیالیسم دانشورانه» است!

در زیر گفته ای ارزشمند از یکی از تیزبین ترین و ورزیده ترین کمونیست های ایتالیا و جهان در دوره ی خود و نویسنده ی پرآوازه ی کتاب های «فونتامارا» و «نان و شراب»: «ایگناتسیو سیلونه» را آورده ام که بگمانم شایان درنگی درخور از سوی همه ی پیکارگران رستایی ـ سیاسی طبقه کارگر و زحمتکشان پیرامون آن در اوضاع کنونی ایران است؛ گفته ای از دید من، هوشمندانه که دریافت درست درونمایه ی آن، نیازمند برخوردی سازگار با تراز سازماندهی کارگری و سیاسی و نیز چشمی باریک بین به نشانه گذارترین نیروهای درگیر در پیشانی نبرد طبقاتی کنونی در میهن مان است:
«حزب های دمکراتیک و بگونه ای دربرگیرنده، سازمان های کارگری، ساختارهایی هستند که برای زمان سازش (صلح) و آماج های سازش آمیز ساخته شده اند. تنها پیکارهایی که این ساختارها توانایی و ابزار همدستی (شرکت) در آن را دارند، پیکارهای انتحاباتی است.»۱

رژیم تبهکار و زنهارخوارِ دزدان اسلام پیشه ی فرمانروا بر ایران در همدستی سرراست و آشکار با کشورهای امپریالیستی باختر زمین و تا اندازه ای ریزه خواران چینی و روسی شان، کار و زندگی کارگران و زحمتکشان میهن مان را در کردار با بن بستی مرگبار روبرو نموده است؛ این همدستی، نه از جایگاه رژیم و دولتی که به هر رو، بدین یا بدانگونه می کوشد تا بهره وری های ملی را چون بسیاری رژیم ها و دولت های دیگر جهان، پاس دارد که بیش از پیش، سرشت نوکری چماق بدست و سرکوبگر را به نمایش نهاده و بازمی تاباند که کاریایی چز پیشبرد آماج های اقتصادی و سیاسی خداوندان سرمایه ی جهان نمی شناسد؛ سرشتی که بویژه پس از دستینه نمودن قراردادهای ننگینِ نامور به «برجام» با آن کشورها رُخ نموده و هست و نیست کارگران و زحمتکشان ایران را به باد می دهد:
«... وضعیتی به غایت ستمگرانه و وارونه ... [که در آن] جای متهم و مجرم ستمگر با دادخواهان در مقابل چشمان میلیون ها نفر مردم شریف ایران و جهانیان عوض شده و کار به جایی رسیده است که غارتگران و چپاولگران به خود جرات میدهند کارگرانی را که عمری رنج و محنت کشیده و اینک با عدم پرداخت دستمزدهای شان، آنان و خانواده های شان را در فقر و گرسنگی مضاعف و غیر قابل تصوری فرو برده اند به دادگاه بکشانند.

این وضعیت غیر قابل تحمل است و باید به فوریت به جای کارگران معترض هپکو، کارفرمای این شرکت و حامیان آشکار و پنهانش در نهادهای قضائی و دیگر دستگاهها به جرم عدم پرداخت دستمزد آنان و تحمیل فقر و گرسنگی به هزاران انسان پیر و جوان و خردسال به محاکمه کشیده شوند.»۲ 

نمونه ی «هپکو»، یکی از صدها نمونه در چند سال کنونی است و گفته ی یاد شده از «سیلونه»، در همینجا هسته ی درست خود را برُخ می کشد:
پیگیری چنین وضعیتی نه تنها ستمگرانه است و جایی برای شکیب بیش تر بر جای نمی نهد که ساختارهای رستایی ـ سیاسیِ کارگری از توان رویارویی پیگیر و استوار با چنان فشارهایی آماجمند در درازمدت برخوردار نیستند؛ فشارهایی رویهمرفته خوب برنامه ریزی شده برای نابودی اقتصاد ملی که نیروی سهمگین امپریالیستی را نیز پشتوانه دارد. سخن بر سر گونه هایی از برخورد پُرکاربرد (رایج) بر بنیادِ نگرشِ ایستا (متافیزیکی) و خشک مغزانه ی «این بجای آن»، کنار نهادن چنین ساختارهایی و بکارگیری ساختارهایی سازگارتر بجای آن ها نیست که بر سر دیدنِ بهتر دورنمایِ پیشِ رو، روشن نمودن چارچوب ها و راهبردهایی سازگار با دورنمایی درخور اوضاع و شرایط کنونی ایران و جهان است. بزبانی باریک تر، چنانچه بهبودهای کوچک (اصلاحات ریز) در این یا آن زمینه ـ که آن را می توان با دگرگونی های چندی (کمّی) سنجید! ـ از توان فرارویی به بهبودهای بزرگ چونی (کیفی) در چارچوب ساختار اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی کنونی برخوردار نباشد ـ و به شَوَندِ آزمون های تاکنون بارها و بارها پی گرفته شده و هیچگاه به بار ننشسته و شَوَندهای دانشورانه ی دیگری از چنان توانی برخوردار نیست ـ باید کوشش در راه به بار نشاندن هر یک از آن بهبودها و گام های کوچک را در چارچوب و چشم انداز زیر و رو کردن آن ساختار گنجاند و نه با چشمداشت به بهبودی خودپو که از پیامدهای زیانبار آن، خودفریبی و دل خوش نمودن به پیروزی ها و دستاوردهای کوچک و بزرگ، ولی ناپایدار در گامی به واپس واداشتن رژیم در اینجا و آنجاست که هر آن از توانی درخور برخوردار شود، آن دستاوردها را بازپس گرفته، زیر پا می نهد. گرهگاهِ گفته ی یاد شده از «سیلونه» در همینجاست؛ و درست در همین جاست که نیاز فزاینده به حزبِ کارگری ـ کمونیستی راستین برای سمت و سو دادن و هماهنگ نمودن جنبش های جداگانه و پراکنده ی کارگران و زحمتکشان، خود را بیش از پیش برُخ می کشد؛ حزبی که اگر هستی ندارد، باید آن را از نو ساخت و با شایسته ترین فرزندان طبقه کارگر و سایر زحمتکشان پیرامون آن، فداکارترین و سازمانده ترین سندیکالیست ها و در کنارشان، اندک روشنفکران کوشا و رزمنده با پایگاه خلقی و نیز خوب ساز و برگ یافته به «سوسیالیسم دانشورانه» آراست.

ب. الف. بزرگمهر   چهارم دی ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/12/blog-post_735.html

پی نوشت:

۱ ـ برگرفته از کتاب ارزنده ی «مکتب دیکتاتورها»، نوشته ی «ایگناتسیو سیلونه» (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر )

درباره ی «ایگناتسیو سیلونه» در «ویکی پدیا»ی پارسی، چنین آمده است:
سیلونه دوران کودکی را با تنگدستی گذراند و در زمین‌لرزه ی سال ۱۹۱۵ ایتالیا، پدر و مادر و پنج برادر خود را از دست داد. در ۱۹۲۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و با دستگاه فاشیستی موسولینی به پیکار پرداخت. در ۱۹۲۷ سفری به شوروی کرد و پس از بازگشت از آن سفر، مانند دیگر همکاران خود، آندره ژید و آرتور کوستلر و سایرین، راه ناوابسته ای در پیش گرفت؛ چنانکه در ۱۹۳۰ از حزب کمونیست ایتالیا کناره گرفت. وی به شَوَند کنشگری های سیاسی ناگزیر شد در ۱۹۳۰ به سویس بگریزد و شاهکارهای خود مانند «نان و شراب» و «فانتامارا» و «دانه زیر برف» و «یک مشت تمشک» و «رازلوک» و «روباه و گل‌های کاملیا» را در آنجا نوشت. سیلونه در هنگامه ی «جنگ جهانی دوم» به میهن خویش بازگشت و در جنبش زیرزمینی ضد فاشیسم بر ضد حکومت موسولینی رزمید.

در سال ۲۰۰۰ [بیست و دو سال پس از مرگ سیلونه!] ، دو تاریخ نگار ایتالیایی به نام‌های «داریو بیوکا» و «مائورو کانالی» "گواهی هایی" را منتشر کردند که نشان می‌داد سیلونه از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۰ با نام ساختگی «سیلوستره» برای پلیس فاشیستی ایتالیا خبرچینی می‌کرده‌است. انتشار این "گواهی ها" جنجال فراوانی برانگیخت که بر بنیاد آن ها، پیوستن سیلونه به «حزب کمونیست ایتالیا» با آماج رخنه در آن بود و او در دستگیری بخشی از رهبران آن حزب نقش برجسته ای داشته است. (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از سوی اینجانب؛ برجسته نمایی های متن و افزوده های درون [ ] نیز همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

واپسین بند نوشته ی بالا درباره ی خبرچینی آن کمونیست برجسته را به هزار و یک شَوَند که جای سخن در آن باره، اینجا نیست، نمی پذیرم و می توانم با اطمینان بسیار بالا درباره ی آن دو تن که پس از بیست و دو سال از مرگ وی، چنان اتهامات تبهکارانه ای درباره ی وی منتشر کرده اند، بگویم که مزدور و پادوی «سازمان مافیا»ی بویژه نیرومند در آن هنگام و خداوندان زر و زور و نیرنگ بوده و گواهی شان نیز پایه و بنیادی ندارد. بر بنیاد کارکرد این کمونیست برجسته ی دوران که از نخستین بندِ نوشته ی «ویکی پدیا» نیز بیرون می تراود، کتاب های بسیار خوب و ارزنده ی وی و بسیاری نمودها و نشانه های دیگر، آن "گواهی" های جنجالی جز دستپخت سازمان های خبرچینی ایتالیا و «یانکی» ها و شاید سایر سازمان های خبرچینی برای بدنام کردن این فرزند برومند جنبش کمونیستی و کارگری بیش نیست. بدنام نمودن هایی حساب شده و گاه بسیار زیرکانه و خوب ساخته و پرداخته شده که پیش از آن از مارکس و انگلس گرفته تا لنین و همه ی دیگر کسانی که سرشان به تن شان خوب می ارزیده و از آن میان، تقی ارانی، دانشمند انقلابی میهن مان در دوران کنونی نیز بکار گرفته شده است. بدنام نمودن هایی که کمابیش هیچگاه مانند آن ها برای رهبران بی بو و خاصیت تمرگیده در رهبری چنان حزب ها و سازمان هایی پیشینه نداشته یا باریک تر بگویم: من درباره شان چیزی نخوانده و نشنیده ام.  ب. الف. بزرگمهر    چهارم دی ماه ۱۳۹۶

۲ ـ برگرفته از «احضار و پرونده سازی علیه کارگران هپکو را قویا محکوم می کنیم»، اتحادیه آزاد کارگران ایران  یکم دی ماه ۱۳۹۶  (افزوده های درون [ ] از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

خواست های آموزگاران در آستانه ی روز آموزگار


تنها و تنها نشانه ای از چپاول گسترده ی خرموش های اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان ـ بازپخشش

در روز و روزگاری که کم و بیش ۸۰⸓ توده های مردمِ ایران زیر مرز تنگدستی یا در آستانه ای آن دست و پا می زنند، آمار زیر و داده های همسان با آن در زمینه هایی دیگر،* تنها و تنها نشانه ی چپاول گسترده ی خرموش های اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان به پیشکاریِ کشورهای بهره کش جهان است و بیش از آن ارزشی ندارد؛ خرموش ها با دُم شان گردو می شکنند و کَک شان هم نمی گزد که میهن مان با شتاب هر چه بیش تر به لبه ی پرتگاه فروپاشی نزدیک می شود. آن ها سال هاست که بارشان را زده و اندوخته هایی گاه افسانه ای در بهشت های زمینی شان انباشته اند؛ اندوخته هایی که نه آنگونه که در زبانزدی از آن یاد می شود: برای هفت پشت شان که برای هفتاد پشت شان نیز بس است؛ دانگ توده های میلیونی مردم ایران هم دست بالا، چنانچه سربزیر بوده و به رضای خدای ساخته و پرداخته راضی باشند، بهشتِ آسمان بالای ابرهاست.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان

ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ آذر ماه ۱۴۰۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2023/12/blog-post_11.html

* ایران بزرگترین قدرت تجارت دریایی خاورمیانه است

ایران با دارا بودن ۹۴۲ فروند کشتی بزرگترین قدرت تجارت دریایی در منطقه خاورمیانه بوده و بیش از یک سوم کشتی های این منطقه را به خود اختصاص داده است.

اداره اقتصادی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در گزارشی از وضعیت ناوگان کشتیرانی منطقه خاورمیانه اعلام کرد ایران با دارا بودن ۹۴۲ کشتی بزرگترین قدرت تجارت دریایی منطقه در سال ۲۰۲۲ بوده است.

ناوگان کشتیرانی ایران همچنین بیش از دو برابر ناوگان کشتیرانی عربستان سعودی بوده است. سیا تعداد کشتی های عربستان در سال ۲۰۲۲ را ۴۱۳ فروند اعلام کرده و این کشور را سومین قدرت تجارت دریایی در منطقه خاورمیانه معرفی کرده است.

گزیده ای برگرفته از گزارشی در «چوب دو سر گُه»   دهم آذر ماه ۱۴۰۲ (بختی برای ویرایش آن نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر)

ما بدبختی را بوسیدیم و گذاشتیم کنار ... ـ بازپخشش

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/03/blog-post_28.html


این روندی تاریخی است که پیش رفته و می رود

این روندی تاریخی است که پیش رفته و می رود؛* روندی که نیازمند هُل دادن بود و خوشبختانه روسیه با دلاوری ستودنی پیشگام انجام آن شد و همراه با سایر کشورهای هموندِ «بریکس» نه تنها راهِ مِه آلود را بیش تر گشود که چشم انداز امید به آینده ی آدمی در این خورشیدگَردِ کوچک را روشن تر نموده، افزایش بخشید.

اگر چنین هوچی بازی هایی را برای آنچه گزینش مهتری «یانکی» ها نامیده شده به میان آورده ای، بخوبی دریافتنی است؛ وگرنه، هر اندازه که از چند و چون روند پیشِ رو ناآگاه باشی و کورمال کورمال بخواهی جلوی آن را بگیری، شکستی سخت تر خورده، روسیاه تر از پیش خواهی شد. جهان که از زمانی پیش به کام تو و دیگر کلان سرمایه داران خرپول «یانکی» و همپالکی هایت نمی چرخد، زین پس بیش تر و بیش تر سمتگیری سوسیالیستی را برخواهد گزید و خواست تاریخی همچنان برآورده نشده ی طبقه کارگر و زحمتکشان و رنجبران پیرامون آن را سبز خواهد نمود. تو بسیار کوچک تر از آنی که می پنداری. سر جایت بتمرگ و کم تر مفت بگو مردک بی همه چیز!

ب. الف. بزرگمهر  دهم اردی بهشت ماه ۱۴۰۳

* بلومبرگ روز جمعه گزارش داد، دستیاران اقتصادی دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق ایالات متحده، به دنبال گزینه هایی برای جلوگیری از دور شدن کشورها از دلار آمریکا هستند زیرا با چالش فزاینده ای از سوی بازارهای نوظهور، از جمله کشورهای بریکس مواجه است.

نامزد احتمالی جمهوری‌خواه برای انتخابات ریاست‌جمهوری نوامبر و تیمش در حال بحث در مورد جریمه‌ها علیه متحدان و مخالفانی هستند که به دنبال انحراف تجارت خود از دلار به ارزهای دیگر هستند. این رسانه به نقل از افراد آشنا گفت که این گزینه ها می تواند شامل کنترل صادرات، هزینه های دستکاری ارز و تعرفه باشد.

گرایش جهانی به استفاده از ارزهای ملی در تجارت به جای دلار پس از قطع ارتباط روسیه از سیستم مالی غرب و مسدود شدن ذخایر خارجی آن در سال ۲۰۲۲ به عنوان بخشی از تحریم های مرتبط با اوکراین، شتاب قابل توجهی پیدا کرد.

به گزارش این خبرگزاری، مشاوران اقتصادی ترامپ و تیم مبارزات انتخاباتی او به طور خاص محدود کردن تلاش‌های دلارزدایی توسط کشورهای بریکس را در نظر گرفته‌اند.

این گروه - که اخیراً گسترش یافته و اکنون شامل برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی، اتیوپی، ایران، مصر است - استفاده از ارزهای ملی را در تجارت متقابل تقویت می کند. حتی از احتمال معرفی ارز تک نرخی جدید در سال های آینده خبر داده است.

ترامپ بارها گفته است که می‌خواهد دلار ارز ذخیره جهان باقی بماند.

ترامپ در ماه مارس در گفتگویی رسانه ای گفت: «از زمانی که کشورها قیمت دلار را کاهش می دهند متنفرم. او گفت: «من به کشورها اجازه نمی‌دهم دلار را پایین بیاورند، زیرا وقتی این استاندارد را از دست بدهیم، مانند از دست دادن یک جنگ انقلابی خواهد بود.

برگردان گزیده ای از یک گزارش برگرفته از «آرتی» به تاریخ هفتم اردی بهشت ماه ۱۴۰۳ (بختی برای ویرایش آن نداشتم.  برجسته نمایی های بوم، همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

ما این بار، «دیکتاتوری پرولتاریا» را با پیگیری بیش تر و همه سویه ای به انجام خواهیم رساند ـ بازپخشش

با همین داس، شما مفتخواران بیکاره و علف های هرزه ی لیبرال دمکرات و سوسیال دمکرات تان که میان ما کارگران و زحمتکشان بُر خورده اند را هر بار که سر بلند کنید، درو و واچین (وجین) خواهیم نمود؛ می دانیم چه کار دشوار و همچنان جانفرسایی است؛ ولی چاره ای نداریم. نباید بگذاریم تا بیش از این، جان بگیرید و جان مان را بستانید. با همین چکش تا هنگامی که هنوز ناگزیر زنده اید و نتوانسته ایم همبود دلخواه خود که در آن از بهره کشی نشانی نیست را برپا کنیم، توی مغزتان خواهیم کوبید. داس و چکش مان به همان اندازه که ابزارهای کارمان هستند، در کارزارمان با شما تفاله ها بکار خواهند آمد. ما دمکراسی و آزادی بورژوازی در بهره کشی از نیروی کار زیر هر پوششی از آن میان، شیرین زبانی درباره ی «ارزش های همه بشری» که با آن سرمان شیره مالیدید و بسیاری از دستاوردهای مان را نابود کردید را نه تنها برسمیت نمی شناسیم که چنین ارزش های دروغینی را زیر پا له می کنیم. ما این بار، «دیکتاتوری پرولتاریا»۱ را چه خوشایند شما بورژواها و خرده بورژواهای دودل باشد یا نباشد با پیگیری بیش تر و همه سویه ای به انجام خواهیم رساند.۲ این دیکتاتوری که بگونه ای سنجش ناپذیر، «دمکراتیک تر از دمکراتيک‌ ترين جمهورى های بورژوايى است ...»۳ به همان اندازه که برای شما بهره کشان، دیکتاتوری است و راه آزادی تان را می بندد، برای طبقه کارگرِ یه فرمانروایی دست یافته در هر جایی و زحمتکشان پیرامون وی، دمکراسی از گونه ای دیگر است.۴

ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/05/blog-post_3.html

پی نوشت:

۱ ـ «میان همبودهای سرمايه‌دارى و کمونيستى، دوران دگردیسی انقلابىِ همبود نخست به همبود دوم جای می گیرد. سازگار با اين دوران، يک دوران جابجایی سياسى نيز از هستی برخوردار است و دولتِ اين دوران، چيز ديگرى جز ديکتاتورى انقلابى پرولتاريا نمي تواند باشد.» برگرفته از نوشتار «انقلاب پرولترى و کائوتسکى رانده شده (مُرتد)»، و. ای. لنین، ۱۹۱۸ ترسایی (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

«بلشويسم انديشه ی ”ديکتاتورى پرولتاريا“ را در سراسر جهان گسترش بخشید و اين واژه ها را از زبان لاتين به روسى و سپس به همه ی زبان هاى جهان برگردان نمود و در نمونه ی فرمانروایی (حاکمیت) شوروى، نشان داد که حتا کارگران و دهگانان تهيدست در يک کشور وا‌مانده و حتا ناآزموده‌ترين، بى دانش‌ترين و از دیدگاه سازمان یافتگی، خو نیافته ترین شان از این توان برخوردار بودند تا يک سال تمام با همه ی دشوارى‌هاى سترگ، همراه با پیکار با بهره کشان (که بورژوازى همه ی جهان آن را پشتيبانى مي کرد)، فرمانروایی زحمتکشان را پاس دارند و آنچنان دمکراسى پدید آورند که از همه ی دمکراسى‌هاى پيشين جهان، والاتر و دامنه‌دارتر باشد؛ و نيز توانستند، کنش های نوآورانه ی ده ها ميليون کارگر و دهگان در رشته انجام سوسياليسم در کردار را بیاغازند.» برگرفته از نوشتار «انقلاب پرولترى و کائوتسکى رانده شده (مُرتد)»، و. ای. لنین، ۱۹۱۸ ترسایی (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ «مبارزه طبقاتی ناگزیر به دیکتاتوری پرولتاریا می انجامد. ... این دیکتاتوری فقط گذاری است به سوی نابودی هرگونه طبقه، به سوی جامعه فارغ از طبقات» (برگرفته از «دولت و انقلاب»، و. ای. لنین). لنین، درباره این کشف پر اهمیت تئوریک ـ سیاسی می گوید:
«دوران گذار از سرمایه داری به کمونیسم البته نمی تواند با اشکال سیاسی بسیار فراوان و بسیار گوناگون همراه نباشد، ولی ماهیت آنها ناگزیر یکی، دیکتاتوری پرولتاریا خواهد بود» (همانجا) وی در جای دیگر می افزاید:
«محدود نمودن مارکسیسم به آموزش درباره مبارزه طبقاتی، معنایش مثله کردن مارکسیسم، تحریف آن و تنزل دادن آن به سطحی است که برای بورژوازی قابل پذیرش باشد. مارکسیست فقط کسی است که پذیرش مبارزه میان طبقات را به پذیرش دیکتاتوری پرولتاریا برساند.» (همانجا)

۳ ـ برگرفته از نوشتار «انقلاب پرولترى و کائوتسکى رانده شده (مُرتد)»، و. ای. لنین، ۱۹۱۸ ترسایی

۴ ـ هرگاه بشيوه ی مارکسيستى داوری کنیم، بايد بگوييم: بهره کشان بیگمان دولت را (سخن هم بر سر دمکراسى به آرش يکى از برونزدهای دولت است) به ابزار چیرگی طبقه ی خود، همانا بهره کشان بر بهره دِهان، دگرمی دیسند. از اين سویه، هم دولت دمکراتيک تا هنگامی که بهره کشانِ چیره بر بیشینه بهره دِهان از هستی برخوردارند، ناگزير دمکراسى ویژه ی بهره کشان خواهد بود. دولت بهره دِهان بايد از بيخ و بُن با چنين دولتى جداگانگی داشته باشد؛ بايد دمکراسى ویژه ی بهره دِهان و ابزار سرکوب بهره کشان باشد و سرکوب طبقه هم به آرشِ نابرابرى اين طبقه و جدا (مستثنى) نمودن وى از «دمکراسى» است.

برگرفته از نوشتار «انقلاب پرولترى و کائوتسکى رانده شده (مُرتد)»، و. ای. لنین، ۱۹۱۸ ترسایی (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برجسته نمایی های متن نیز از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر)

به امید برپایی دوباره ی «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» در گستره ای فراتر! ـ بازپخشش

تنها چنین همدستی و یگانگی گسترده ی خلق ها در چارچوب سامانه ی سوسیالیسم از توان بازدارندگی در برابر اهریمن سرمایه داری امپریالیستی و نمودهای آن چون فاشیسم و نازیسم برخوردار است؛ تنها چنین برآمد خلق هایی دست در دست هم از توان برقراری صلح و آرامش در جهان به سود کارگران و زحمتکشان و ملت های ستمدیده و برقراری جهانی دادگرانه برخوردار خواهد بود!

رژه به مناسبت هفتادمین سالگرد پیروزی بر فاشیسم در جنگ کبیر میهنی در میدان سرخ مسکو

رژه امسال در مسکو یکی از بزرگ ترین رژه ها بدرازای تاریخ برگزاری جشن پیروزی بر فاشیسم بشمار می آید. بیش از ۱۶ هزار نظامی، ۱۹۴ ماشین نظامی زمینی و ۱۴۳ هواپیما و بالگرد در این رژه شرکت دارند.

ده گروه نظامی از سوی نیروهای نظامی جمهوری های آذربایجان، ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، هند، مغولستان، صربستان و چین در رژه پیروزی بر فاشیسم شرکت دارند.

بیش از ۲۳۰۰ تن از آن میان، جنگ دیدگانی از روسیه و کشور های دور و نزدیک به «میدان سرخ» دعوت شده اند.

کم و بیش ۳۰ تن از سران، دولتمردان و رهبران سازمان های جهانی در مراسم جشن پیروزی بر فاشیسم در جنگ کبیر میهنی سالهای ۱۹۴۵ ـ ۱۹۴۱ ترسایی شرکت دارند.

بخشی از سخنرانی ولادیمیر پوتین:
«عملکرد هیتلر در زمان جنگ دوم جهانی درس مهمی برای همه ی جهانیان شد. در سال های ۱۹۳۰، کشورهای اروپایی متوجه خطر مرگبار ”نازیسم“ نشدند. پس از گذشت هفتاد سال از آن دوران، بار دیگر تاریخ ما را به باریک اندیشی و منطق دعوت می کند. ما اکنون باید به خاطر داشته باشیم، نژاد پرستی و ایدئولوژی برتری یک نژاد، آغاز یکی از خونبارترین جنگ ها در جهان را در پی داشته است.»

پرچم پیروزی به میدان سرخ آورده می شود

پرچم افسانه ای پیروزی [اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی] و پرچم دولتی فدراسیون روسیه، دو نماد روسیه همراه با اجرای آهنگ ترانه ی «جنگ مقدس»، ساخته آلکساندروف، آهنگساز نامدار روسی به «میدان سرخ» آورده می شود. «ارتش سرخ» با  پرچم های رزمی یگان های سرفراز خود، آزادی و رهایی از یوغ فاشیسم را برای ملت های اروپا به ارمغان آورد تا پرچم پیروزی آور لشکر شماره ۱۵۰ آن بر فراز ساختمان پارلمان «آلمان نازی» شکست خورده نشانده شود.

۷۰ سال است که این پرچم، نماد پیروزی است و جنگ دیدگان آن را با پاسداری و دلسوزی به فرزندان، نوه ها و نتیجه های خود، این وارثان پیروزی های پرافتخار دست بدست می کنند تا  پرچم پیروزی بار دیگر سرفرازانه در رژه ی بزرگترین میدان کشور برافراشته شود.

مهمانان خارجی رژه می روند

نیروهای نظامی ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، هند، مغولستان، صربستان و چین در میدان سرخ رژه می روند.

افسران و دانشجویان آکادمی نیروی هوایی روسیه به نام ژوکوفسکی و گاگارین واقع در شهر وارونژ در جنوب روسیه رژه می روند

آکادمی نیروی هوایی با درهم آمیختن پنج نهاد آموزشی به مرکز بنیادین تربیت خلبانان، ناوبرها و ویژه کاران مراقبت پرواز در زمین دگرگون شده است.

هم اکنون، تازه ترین و نوین ترین امکانات آموزشی در «آکادمی نیروی هوایی روسیه» پدیدار شده که امکان می دهد متخصصان برای تمام هواپیماها و وسایل هواپیمایی نوین و پیشرفته در آنجا تربیت شوند.

در این آکادمی برای نخستین بار در تاریخ نیروهای نظامی روسیه، گروهان علمی درست شده که دانشمندان جوان در دانش های هواپیمایی، خدمت وظیفه خود را در آنجا سپری کنند.

بیش از ۱۰۰۰ دانش آموخته ی آکادمی دارای فرنام های بالنده ی «قهرمان اتحاد شوروی» و «فدراسیون روسیه» اند.

امروز، فرزندان و نوه های افسرانی که اولین پیروزمندان آسمان در کشور بوده و با نخستین هواپیماهای ساخت شوروی پرواز کرده اند، در رژه شرکت دارند.

بخش هایی برگرفته از گزارش «خبرگزاری ریا نووستی»:

این گزارش از سوی اینجانب، ویرایش، پارسی و بازنویسی شده است. برنام، زیربرنام و افزوده های درون [ ] نیز از اینجانب است.     ب. الف. بزرگمهر

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/05/blog-post_71.html

۱۴۰۳ اردیبهشت ۹, یکشنبه

بیانیه گروهی از دادگویانِ* دادگستری درباره ی رفتار درشتخویانه ی پاسبان ها با زنان به بهانه ی پوشش شان

در اعتراضات سال ۱۴۰۱ انبوهی از خواسته ها و مطالبات عمیق و ریشه دار زنان شامل حق آزادی و انتخاب نوع پوشش و مصونیت از هر گونه تعرض، بازخواست و بازداشت بواسطه اختیار عمل آزادانه در زندگی شخصی و آزادی عقیده و اندیشه در قالب شعارهای اعتراضی مطرح شد و به موازات جنبش اعتراضی، دستاوردهای خوبی نیز برای زنان بدست آمد که کمترین آن همراهی و همسویی بیشتر جامعه مردان با زنان بود که به عنوان یک دستاورد تاریخی و گرانسنگ بدان نگریسته می شود.

توقع بر این بود که این حقوق و آزادی‌های عمومی ریشه دار، در سطح قانون و سیاست نیز انعکاس و بازتاب شایسته ای داشته باشد و زمینه های عینی اصل مدارا و تساهل بیشتر در مواجهه با مقوله حجاب از سوی حاکمان فراهم گردد، اما بازگشت دوباره گشت ارشاد و برخوردهای خشونت آمیز و محدودیت های جدیدی که هر ازگاهی در سطح جامعه برای زنان اعمال می شود، نشان از بی اعتنایی به اصل مدارا و تساهل و شروع دوره جدیدی از سیاست های قهرآمیز در قبال زنان دارد، بنحوی که حاکمیت نه تنها هیچ‌ توجهی به حقوق راستین و مطالبات بدست آمده زنان ننموده بلکه کماکان بر سیاست های التهاب آفرین مدنظر خود اصرار ورزیده و‌ حتی شدیدتر هم شده و ما شاهد یک عقب گرد تاریخی به‌ گذشته هستیم. نمونه آن دستورالعمل های داخلی و غیرقانونی پلیس در رابطه با مقوله حجاب و ناامن شدن فضای سیاسی برای زنان است و از جمله این سیاست ها یکی طرح‌ حجاب و عفاف است که مسیر قانونی شدن در مجلس را دور از نظارت و دیده بانی جامعه طی می‌کند و دیگری طرح‌ نور که به یکباره بدون طی کردن مسیر قانونی، در دستور کار پلیس قرار گرفته است. فاجعه آنجاست که در طرح حجاب و عفاف موارد جنجالی زیادی وضع و شناسایی شده و قرار است امر قضا در رابطه با بی حجابی در مواردی به پلیس سپرده شود و از همین امروز نیز نشانه های آن را شاهد هستیم که پلیس بدون حکم قانونی‌ و یا تشکیل پرونده، زنان بی حجاب را به گونه ای بازداشت کرده و یا با خشونت با آنها برخورد می کند. حال آنکه طبق موازین قانونی جاری کشور، پلیس حتی حق تذکر زبانی به زنان را نیز ندارد چرا که اتهام موسوم به بی حجابی در نهایت امر مشمول مجازات های سبک و جریمه نقدی درجه ۸ است و مستقیم باید در دادگاه رسیدگی شود.

از این رو ما وکلای دادگستری، این طرح ها را خلاف قانون و آزادی های عمومی و در تعارض با قانون اساسی و اسناد بین المللی حقوق بشر می دانیم ‌و بطور قطع تداوم این سیاست ها‌، به ستیز و برخورد و ناامنی بیشتر در جامعه دامن زده و جنبه های ایذایی بیشتری را برای زنان فراهم می آورد و تاکید می‌کنیم تصویب و اجرای چنین طرحهایی از حیطه صلاحیت پلیس خارج است و در قانون اساسی کشور نیز جان، مال، ناموس و شغل افراد مصون از هر گونه تعرض است و برخورد با زنان و بازداشت آنها و یا پلمب مراکز فرهنگی و خدماتی و مغازه ها به بهانه ترویج بی حجابی بدون حکم قضایی، خلاف تمام موازین و مقررات قانونی است و دولت حقی برای تحمیل عقیده و الگوی پوشش مدنظر خود به زنان و جامعه ندارد.  امروز وظیفه همه ماست در این راه کنار زنان باشیم و‌ نسبت به عواقب چنین طرحها و تصمیماتی هشدار داده و به حاکمان نیز انذار و هشدار می دهیم که بجای این سیاست ها، زمینه اجرای اصول امنیت، رفاه، آزادی‌ و عدالت را در جامعه برای همگان فراهم آورند.

... و در پایان ضمن محکومیت اقدامات خشونت آفرین پلیس موسوم به گشت ارشاد و اعلام انزجار از هر نوع هتک حرمت به شأن والای زنان اعلام می کنیم در راه رهایی و آزادی زنان از هیچ کوششی فروگذار نکرده و همبستگی عمیق خود را با آنها اعلام داشته و خواستار مدارا و تساهل بیشتر حاکمان در این راستا و پایان دادن به سیاست های تخریبی نسبت به زنان هستیم.‌

دستینه کنندگان: ۱- مصطفی احمدیان ۲- مریم انصاری پور ۳- شهاب تجری ۴- محمد مهدی رضایی ۵- جلال اسماعیلی ۶- بهروز رستمی ۷- اردشیر محمدی ۸_مونا عبدی ۹:محمد رسول خزاعی ۱۰ : سعید کتابی ۱۱: هادی اسدیان ۱۲: نگین غلامی ۱۳: سهیلا درویشی ۱۴ : سمیرا کاظمی ۱۵: رضا نادری ۱۶: آرش امیری ۱۷: سعید تیموری ۱۸:شهرام حاتمی ۱۹: کورش حیدری ۲۰- نجمه شاه آبادی ۲۱ -شکیبا رضایی ۲۲_ کاوه نیستانی ۲۳ نگار زنگنه ۲۴ مسعود زنگنه ۲۵ – غلامرضا جمور ۲۶- حامد بهرام آبادی ۲۷- عثمان مزین ۲۸- آزاد اشراقی ۲۹- آرش رجبی کرمانشاهی ۳۰- حامد آقایی ۳۱- پیام درفشان ۳۲- فرمن جعفری ۳۳- علی شریف زاده اردکانی ۳۴- مصطفی نیلی ۳۵- محمدرضا کارگر پیشه مقدم ۳۶- حسین رضایی ۳۷- زهرا کاظمی ۳۸- شهلا اروجی ۳۹-جواد ظاهری ۴۰- بابک حیدریان ۴۱- یزدان گل‌محمدی ۴۲-محمد کریمی ۴۳- شهین محمدی ۴۴-محسن تقی نژاد ۴۵- ناصر یارمحمدی ۴۶-راحله مرادی ۴۷- پاکزاد محمودی ۴۸-محمد علی اثنی عشری ۴۹-مریم‌نوری ۵۰- مجید علیخانی ۵۱- مریم‌ میرعزیزی ۵۲_ پروانه شهسواری ۵۳_ مریم کارگر کرمی ۵۴_ حمزه ذاکری مهر ۵۵_ محمد رجبی ۵۶_ الهام الماسی ۵۷- حامد بادفر ۵۸- محمدرضا وکیل ۵۹- سیدهادی رحمانزاده ۶۰- جمشید عزیزی ۶۱- وحید محمدی

پارسی نویسی:

* «وکیل»، واژه ای ریشه گرفته از زبان های ایرانی است. «وکلا» واژه ای من درآوردی ساخته و پرداخته شده بر آن پایه به شیوه ی عربی است و بهتر است بکار برده نشود؛ بجای آن می توان از دیگر برابرهای «وکیل» از آن میان، «کارگزار» («کارگزاران») و «دادگو» («دادگویان») سود جست.

«بر پایه کتاب و نسک پهلوی ماتیکان هزارداتستان ک در زمان ساسانیان نوشته شده، برابرِ «وکیل» در سامانه حقوقی یا داتستانی «دادگو»ست؛ کسی که دادگویی می کند. (برگرفته از پیشنهاد یکی از کاربران در واژه نامه ای اینترنتی)

حرامزادگی گاهنامه ای مزدور در کژدیسه نمودن هستینگی رویدادها در «عزراییل»

به گزیده گزارش گنجانده شده در زیر این یادداشت* بویژه بخش های برجسته نمایی شده، اندکی باریک شوید! نمونه ای شایان درنگ در راستای بهانه تراشی برای یورش تبهکارانه ی دیگری از سوی دولت فراراست «عزراییل» برهبری «نادان یابو» برای بخاک و خون کشیدن باز هم بیش تر شهروندان بیگناه در «رفح» است که بسان سایر جاهای تاکنون بمباران شده بویژه زنان و کودکان و سالخوردگان را دربرمی گیرد.

بگمانم با افزایش تراز آگاهی توده های مردم عرب و یهود و مسیحی و ... از ترفندهای سیهونیست ها و پشتیبانان امپریالیست همدست شان که از برانگیحتن جنگ میان توده های مردم به بهانه هایی ساختگی سودهایی هنگفت می برند و خود را نیز از زیر تیغ بُرّنده ی یگانه شدن توده های ستمدیده  بر بنیادِ بهره وری های طبقاتی می رهانند، چندان نیازی به بازگویی بیش تر در این باره نباشد؛ ولی برای باز نمودن دست میرزابنویس های کودنِ این گاهنامه ی حرامزاده و باید افزود: کودن پرور، می پرسم:
چه بهانه ای برای شمار دستکم چندین هزار تنی توده های مردم درون خود «عزراییل» پیش از آغاز جنگی برانگیخته شده از سوی «موساد» که برکناری «نادان یابو» و دولت فراراست آن کشور را نشانه گرفته بود، خواهید تراشید؟

ب. الف. بزرگمهر   نهم اردی بهشت ماه ۱۴۰۳

* اعتراض دوباره هزاران اسرائیلی به نتانیاهو در پی «ناکامی» در تحقق اهداف جنگ

هزاران اسرائیلی شامگاه شنبه، هشتم اردیبهشت، در اقدامات اعتراضی دیگری علیه دولت بنیامین نتانیاهو با متهم کردن دولت به ناکامی در تحقق اهداف جنگ، خواهان برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی شدند.

همزمان، به دنبال اقدام گروه افراطی حماس در انتشار فیلم دیگری از دو مرد گروگان اسرائیلی، خانواده‌های ۱۳۳ گروگان اسرائیلی و حامیان آن‌ها در چند شهر گرد آمدند و خواهان تلاش جدی‌تر دولت برای بازگرداندن گروگان‌ها شدند.
...

دو گروه تظاهرکننده در تل‌آویو، حامیان سقوط دولت و خانوادههای گروگان‌ها، در اقدامات اعتراضی شنبه شب در تل‌آویو به یکدیگر پیوسته و علیه دولت و در راستای آزادی هر چه زودتر گروگان‌ها پیش از آغاز عملیات احتمالی زمینی ارتش اسرائیل در رفح شعار دادند.

به گزارش هاآرتص، پلیس تل‌آویو هفت معترض را به دلیل بستن بزرگراه «آیالون» بازداشت موقت کرد. این بزرگراه جاده شماره یک اسرائیل است که اورشلیم را به شهرهای مرکزی اسرائیل مانند تل‌آویو و هرتصلیا وصل می‌کند.

گروه تظاهرکنندگانی که کناره‌گیری دولت را نیاز مهم اسرائیل در مقطع کنونی می‌دانند، از وزیران حزب «جبهه میهنی» به رهبری بنی گانتس و گادی آیزنکوت خواستند ائتلاف دولت را ترک کنند و از «دادن مشروعیت به دولت راستگرا» دست بکشند.

گروه حماس شنبه شب فیلمی از کیت سگل ۶۲ ساله و عمری میران ۴۷ ساله را پخش کرد که آن‌دو ضمن تأکید بر عشق خود به خانواده‌، خواهان کوشش بیشتر دولت کشورشان برای آزادی گروگان‌ها شدند.

همسر و دو دختر کیث سیگل در یک ویدئو در واکنش به فیلم پخش شده از پدر خانواده، از وزیران اسرائیلی پرسیدند اگر پدر آن‌ها هم گروگان حماس بود، برای آزادی او چه اقداماتی انجام می‌دادند؟

فیلم پخش شده از عمری میران نخستین نشانه از زنده بودن او پس از ربوده شدن در حمله حماس به خاک اسرائیل بود.

پدر سالخورده عمری میران نیز شنبه شب در تجمع خانواده‌ گروگان‌ها در تل‌آویو با چشم گریان گفت او و سایر خانواده‌ها تنها خواهان بازگشت فرزند خود هستند.

حماس چهارشنبه گذشته نیز فیلمی از هرش گلدنبرگ پولین، یک مرد ۲۳ ساله گروگان را که یک دستش در اسارت در غزه بریده شده، پخش کرد. آن فیلم نیز موجب اعتراضات گسترده افکار عمومی علیه دولت بنیامین نتانیاهو شد.

به نوشته یدیعوت آخرونوت، اسرائیل ارزیابی می‌کند که افزایش شمار فیلم‌هایی که حماس پس از هفت ماه بحران گروگان‌گیری، به ناگهان از شمار بیشتری از گروگان‌هایش منتشر می‌کند، نشانه تقلای این گروه برای جلوگیری از آغاز عملیات زمینی ارتش اسرائیل در رفح است.

ماجد انصاری، سخنگوی وزارت خارجه قطر، شنبه به شبکه کان اسرائیل گفت نبود معامله برای آزادی گروگان‌ها، جان آن‌ها را در صورت آغاز عملیات زمینی در رفح با خطر جدی روبه‌رو خواهد کرد.

بتسال‌ئل اسموتریچ و ایتامار بن‌گویر، دو وزیر عضو ائتلاف دولت بنیامین نتانیاهو که رهبران دو حزب راست‌گرا هستند، گفته‌اند با معامله‌ای با حماس که اسرائیل ناچار به آزادی صدها «تروریست خطرناک» از زندان‌های خود شود، مخالف هستند.

از سوی دیگر، یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون اسرائیل، شنبه شب در پیامی به بنیامین نتانیاهو گفت اگر این دو وزیر افراطی را از دولت خود بیرون کند، او و ۲۳ عضو دیگر حزبی که او رهبری آن را در جناح اپوزیسیون در دست دارد، در حمایت از این معامله در کنست رأی خواهند داد.

گزیده ای برگرفته از گزارشی نیرنگبازانه در تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»   نهم اردی بهشت ماه ۱۴۰۳ (بختی برای ویرایش این گزیده گزارش نداشتم. برجسته نمایی های بوم، همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

زیرنویس پرتور گاهنامه ی مزدور:

خانواده‌های گروگان‌ها در تل‌آویو

نموداری گویا از بدبختی دامنگیر مردم در تبهکارترین کشور جهان! ـ بازپخشش

آمار مرگ و میر سال گذشته ی تیراندازی در کشور «یانکی» ها*

مرگ ۱۱۷۹۸ تن و از آن میان، ۶۳۰ کودک و زخمی شدن ۲۳۹۷۲ تن در پی۴۶۸۵۳ مورد تیراندازی؛ میانگین روزانه:۱۴۴  رخداد تیراندازی و مرگ ۳۶ تن!

آمارها و تصویر برگرفته از «گوگل پلاس». متن نوشته از سوی اینجانب، ویرایش، پارسی و بازنویسی شده است.  ب. الف. بزرگمهر

* این آمار یکی دو ماهی پیش از پایان سال گذشته ی ترسایی انتشار یافته بود. 

***

امسال در میان جوراب، ژاکت و شیشه های شراب، شمار بسیاری از آمریکایی ها پیشکش دیگری دریافت خواهند نمود: تفنگ!

دارندگان فروشگاه های جنگ ابزار در سراسر «ایالات متحد» درباره ی افزایش بازار فرآورده های شان در روزهای کریسمس [پایان سال ۲۰۱۵ ترسایی] گزارش داده اند. در ماه نوامبر، «اف بی ای» بیش از ۲/۲ میلیون بررسی پیشینه ی تفنگ به انجام رساند: افزایش ۲۴ درصدی در سنجش با سال پیش از آن! «بررسی پیشینه ی تفنگ» رکوردی تازه در «آدینه سیاه» برجای نهاد؛ هنگامی که ۱۸۵۳۴۵ مورد از سوی «اف بی ای» پردازش شد.

«بررسی پیشینه ی تفنگ اف بی ای» که از سوی «سامانه ی نهاد ملی بررسی پیشینه ی تبهکاری» پردازش شد، نشانگری باریک از فروش راستین تفنگ نیست ... 

بخشی از یک گزارش، برگرفته از پیوند زیر:

http://www.theguardian.com/business/2015/dec/24/gun-sales-christmas-holiday-shopping-industry-boom

برگردان و افزوده های درون [ ] از آن من است. ب. الف. بزرگمهر

زیرنویس تصویر:

زن در همان حال که ششلول را می آزماید با خنده و شوخی رو به مرد کنار دستش:
می دانی که تا چه اندازه به تو دلبسته ام! برای همین، همیشه این امکان هست که گلوله ای در مغز کوچکت بنشانم ...

مرد نیز بی آنکه به ژرفای حقیقت نهفته در گفته بیندیشد، سبک مغزانه می خندد یا شاید ناچار به خندیدن است!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ دی ماه ۱۳۹۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/01/blog-post_90.html 

 

پیشکش به آقا بیشعور نظام! ـ بازپخشش

عودی که در برِ ماست       هدیه به رهبر ماست*

* بیگمان، تنها دسته ی آن!

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/12/blog-post_21.html


... و به نام «شکیبایی» از درون ویران می شوی! ـ بازپخشش

تا دلت بخواهد پررو هستند. می خواهند به گفته ی خود مردم را با زور رهسپار بهشت کنند؛ و می کنند! با ریسمان های گره خورده الهی و با هزار فریب و نیرنگ دیگر! هرچه سرِخر کم تر، بهتر! سپس نگران کاهش جمعیت، افزایش جدایی میان زن و شوی و کم شدن همسریابی جوانان می شوند؛ بی آنکه اندکی به روی خود آورند که سبب پدیداری همه ی این پدیده ها و بسیاری دیگر از آلودگی های اجتماعی، هستی پلید و پلشت خودشان است. با همه ی این ها، خود را به کوچه ی علی چپ می زنند و پند و اندرز را تا آنجا پی می گیرند که بسیاری چیزهای ناهماوند با یکدیگر را به یکدیگر پیوند می دهند:
ـ سبب بدبختی تان این است که نماز نمی خوانید و روزه نمی گیرید!

... و در گام پسین، آنگاه که شمار بسیاری نماز می خوانند و روزه می گیرند و هر روز به درگاه خدای نادیده زاری می کنند:
ـ ... به این علت است که نمازتان را به هنگام نمی خوانید!

... و در فرجام:
ـ دلیلش این است که قلب تان با خدا صاف نیست!

... و در این میان؛ می دزدند و می چاپند و می گایند و همه جا را به گند می کشند؛ نه تنها در ایران، سرزمینی باستانی با فرهنگ درخشان تاریخی که در همه جای جهان، بوته ای نشاشیده برجای نگذاشته اند و حتا به آبخست های «سه گوش برمودا» که کسانی داستان های ترسناک از ناپدید شدن آدم ها و کشتی ها و ... از آن می گویند، پول بار زده و برده اند. تخم ابلیس ها، نیک می دانند که همه ی این ها افسانه پردازی مردمی نادان و نادان نگهداشته شده است و بس! و آنچه مهم است، خدای زمینی یا همان زر و پول و سرمایه است که باید نیک پاسداری شود و بجای نوزده رکعت، صد و نود رکعت در شبانه روز بر آن نماز گذاشته شود تا برکت بیش تر یابد و سهم «شیطان» نیز پرداخته شود! ... و خدای آسمان ها؟ آه، بله! هستی اش از همه شایسته تر و بایسته تر است؛ اگر او در میان نباشد، زحمتکشان و رنجبران و تهیدستان چگونه فرمان خواهند برد؟ چگونه پذیرای نگونبختی و تنگدستی و نداری خود و خانواده شان خواهند شد؟ دشوار است؛ دشوار! هیچ جایگزینی به از آن نیست ...

آن رهبر بیشرم، پس از این همه گند و پلشتی و دزدی و نابکاری و رسوایی های پی در پی سیاسی و اقتصادی در همه جا تنها هنرش این می شود که دزدان اسلام پیشه را از پرخوری در شب های ماه رمضان نکوهش کند و آن ها را به خاموشی دعوت نماید:
هیس! هیچکس بو نبرد! ... کش ندهید! اگر اشرافی گری هم می کنید، جلوی چشم مردم نکنید! پرده دری نکنید و آبروی برادر اسلام پیشه ی خود را پاس بدارید که آبروی خودتان نیز به آن وابسته است ... رهبری که ۹۵ میلیارد دلار در این سی و اندی ساله به جیب زده  و دوباره یاد «فرهنگ» و «فرهنگ اسلامی» می افتد که گویا با این همه پول و سرمایه ای که سالیانه به جیب و شکم مشتی شکمباره "اسلام پرور" فرو ریخته شده، هنوز پسند وی نیست و زنان را به کدبانوگری در خانه فرامی خواند تا "فرهنگ" دلبسته اش سر و سامان یابد؛ فرهنگی که در آن از پایین تا بالا توسری خور یکدیگر و آن بالایی هم توسری خور بیگانه باشد؛ همچنانکه هم اکنون نیز نمودهای آن بروشنی دیده می شود ... انشاء الله امام زمان خواهد آمد و همه چیز را درست خواهد کرد.

نوشته ی دردناک و گزنده ی زیر، تنها گوشه ای از چنین "فرهنگ" پوسیده ای را در ژرفای اجتماع به بادرفته به نمایش می گذارد؛ "فرهنگی" دست پرورده ی «آقایان»!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ خرداد ماه ۱۳۹۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/06/blog-post_2106.html

برنام نوشتار برگرفته از متن زیر است.  ب. الف. بزرگمهر

***

سرزمینی پر از شهوت ها و هوس های خیالی و واقعی ... آری اینجا ایران است! به چه چیز باید خندید؟

به تن فروشی های شب هنگام مادر به پدر برای اثبات عشق؟

به پوشش خواهر در خانه و لختی مهمانی های شبانه؟

به غیرت پسر به مادر و شوخی های مادر پسر با دوستان؟

به شب کاری های تازه داماد برای پاس کردن چک تالار؟ یا به فیلم بازی کردن نوعروس هنگام هماغوشی نخست؟

شاید هم به گریه و داد مردم از نداری و خریدن ماشین های چند ده میلیونی؟

در شهر من، بکارت همان کاغذ نقره ای رنگ داخل پاکت سیگار است ... پاره که شود، هر کسی هوس می کند که دست درازی کند ... پس باید برای سوختن و تمام شدن آماده باشی ... به زودی دور می اندازندت ... حتی همان کسی که بسته را خودش باز کرده ...

آری، دوست من اینجا ایران است! سرزمین من ... سرزمین تو ... گناه هیچ کس نیست! به نام «عشق»، کالبدت را لگدمالِ بوسه های هوس آلودشان می کنند و به نام «ناپاکی» فراموشت می کنند ...

به نام «نجابت» باید خاموش شوی و به نام «شکیبایی» از درون ویران می شوی.

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!