«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ شهریور ۹, چهارشنبه

به ما نفت و گاز برسانند؛ دیگر چکار داریم با مردم ایران چگونه رفتار می کنند

به ما نفت و گاز برسانند؛ دست شان را باز هم بیش تر باز بگذارید تا هر کار شایست و ناشایست که دل شان خواست با مردم ایران انجام دهند. به ما چه آنجا با زندانیان سیاسی چنین و چنان می کنند. به ما چه زن باردار را شکنجه کرده و تازیانه زده اند. بگفته ی خودشان: خلایق هر چه لایق!

از زبان این شغال بیشرم و آبرو:  ب. الف. بزرگمهر   نهم شهریور ماه ۱۴۰۱ 

***

جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا می‌گوید در حالی که کشورهای اروپایی خواهان رهایی از نفت روسیه هستند، نفت ایران به‌عنوان یک منبع انرژی برای آن‌ها بهتر خواهد بود. او افزود: ایران هم‌اکنون نفت خود را به چین می‌فروشد و احیای برجام برای ایران نیز خوب خواهد بود؛ زیرا وارد بازارهای جهانی شده و نفت خود را به بهای بهتری به فروش می‌رسانند.

آقای بورل در پاسخ به این پرسش که آیا احتمال بازگشت نفت ایران به بازارهای جهانی تا زمستان وجود دارد، گفت:
«این موضوع ساده‌ای نیست؛ ولی باید ابتدا گام‌های نهایی در توافق احیای برجام برداشته شود. ما هنوز در آن نقطه نیستیم.»

برگرفته از «خبرخوان» تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» که از آغاز درگیری در اوکراین تاکنون، نه تنها بر شمار دروغ های شاخدارش درباره ی روسیه افزوده شده که گاه از هیچ و پوج خبری از تبهکاری های روسیه از خود در کرده یا با وارونه نمایی آنچه رخ داده و می دهد، گناه تبهکاری های نابخشودنی باند «نازی» فرمانروا بر اوکراین، نامور به «باندرا» و رژیم پوشالی و ابزار دست «یانکی» ها در آنجا را بگردن روسیه افکنده و می افکند.   هفتم شهریور ماه ۱۴۰۱

بختی برای ویرایش گسترده ی این گزیده گزارش نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر

مرزی به پهنا و درازای کره زمین در همه جا ـ بازپخشش

این ها تنی چند از مرزبانان جمهوری دمکراتیک خلق کرده اند که تصویربردار، تصویرشان را از راه دور برداشته است. خداوندان جهان سرمایه، چشم دیدن شان را ندارند؛ ضدانقلاب پا بگور هنوز فرمانروا بر میهن مان نیز به همچنین. بسیاری از ایرانیان پا به سن نهاده خوب می دانند که در گرماگرم جنگ «صددام» و پشتیبانان امپریالیست وی، همین کشور بود که با همه ی دار و ندار خویش به یاری ایران شتافت تا بتواند جنگ ابزارها و موشک هایی کمابیش همسان آن نیروهای اهریمنی بسازد و بکار گیرد و ناچار به کُرنش در برابر آن ها و «نرمش قهرمانانه» نشود. آن هنگام، هنوز ضدانقلاب تا این اندازه دُم درنیاورده و هنوز ناچار به انقلابی نمایی و چپ نمایی بود؛ پیام های سپاسگزاری و قدردانی بود که هر از گاهی برای رهبری آن کشور و مردم استوار و سرفراز آن، فرستاده می شد.

اکنون به همان اندازه که رزمندگان جان بر کف و فداکار ایران در پیشانی های جنگ بدست فراموشی سپرده شده اند، آن قدردانی ها و سپاس ها نیز جای خویش را به دشمنی آشکار و پنهان و یاوه گویی و چرت و پرت نویسی قلم بمزدان سرمایه داده است. دشمنان سوگند خورده ی مردم ایران و جهان نیز در روند پیموده شده به بهترین دوستان و پشتیبانان دزدان اسلام پیشه فراروییده و داد و ستدهای نان و آبدار با یکدیگر براه انداخته اند که توده های مردم و خلق های ایران، کم ترین دستی در آن ندارند؛ سهم این ها، نگرانی برای آینده و تنگدستی و کارتن خوابی و گورخوابی و زندان و داغ و درفش و دریافت گلوله هایی از دور و نزدیک، چون آنچه روزانه جان کولبران بی نوای کُرد را می ستاند، است! نیک که بنگرید، مرز میان انقلاب و ضدانقلاب را به پهنا و درازای کره زمین در همه جا خواهید یافت؛ مرزی نه بنیاد یافته بر نژاد و ملیت و رنگ پوست یا باورهای آسمانی و زمینی توده های سترگ آدمیان که بر بنیادِ جایگاه طبقاتی و سمتگیری های اجتماعی ـ اقتصادی! اینجاست که باید تفنگ ها را بسوی دشمنانی در جامه ی «خودی» نشانه گرفت و از تخت فرمانروایی بزیرشان کشید.   

ب. الف. بزرگمهر    ۳۰ دی ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/01/blog-post_52.html

نمادی از خَریّت در ترازِ جهانی

او سوسیالیسم را در سینی زرین به ما پیشکش کرد (بانوی حَلَبی)

شنگول منگول های یکی از دیگری مزدورتر! یادتان رفت گفته های «مارگارت تاچر» که خودش به خود برنامِ «آهنین» بخشیده بود را نیز بیفزایید که در گفتگو با آن هنرپیشه ی پیشین فیلم های ششلول بندی نامور به «تگزاسی»: «رونالد ریگان» چیزی در این مایه گفته بود:
او (گورباچف) سوسیالیسم را در سینی زرین به ما پیشکش کرد؛ چیزی که به هیچ رو چشم براه آن نبودیم.

اگر زمانی در آینده قرار باشد نمادی از خَریّت در تراز جهانی ساخته شود، «گوربی» با گوش هابی بزرگ و کفتری ریده بر پیشانی اش شایسته ترین نامزد آن است.

ب. الف. بزرگمهر   نهم شهریور ماه ۱۴۰۱ 

***

درگذشت میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، واکنش‌های جهانی را به دنبال داشت و از جمله جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده، او را «رهبری نادر» نامید که «جهان را امن‌تر ساخت».

آقای گورباچف شامگاه سه‌شنبه پس از یک دوره بیماری سخت و مزمن در سن ۹۱ سالگی در مسکو درگذشت.

جو بایدن در بیانیه‌ای گفت که گورباچف آینده‌ای متفاوت را تصور کرده بود و شجاعت آن را داشت که برای دستیابی به چنین آینده‌ای موقعیت خود را به خطر بیندازد. رئیس جمهوری ایالات متحده افزود: «نتیجه [چنین اقداماتی] یک جهان امن‌تر و آزادی بیشتر برای میلیون‌ها نفر بود.»

میخائیل گورباچف تقریبا تمام دو دهه آخر عمر خود رادر حاشیه سیاست گذراند و پس از اقدام روسیه در انضمام شبه‌جزیره کریمه به خاک خود در سال ۲۰۱۴ و نیز حمله نظامی این کشور به اوکراین به طور متناوب از کرملین و کاخ سفید درخواست می‌کرد که روابط خود را بهبود ببخشند.

آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد نیز از گورباچف به عنوان سیاستمداری نام برد که مسیر تاریخ را تغییر داد و گفت که «او بیش از هر فرد دیگری تلاش کرد تا جنگ سرد به پایانی صلح‌آمیز بینجامد.»

بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا، اظهار داشت: «من همواره شهامت و درستی او برای پایان دادن به جنگ سرد را ستایش می‌کنم... در زمانه‌ای که پوتین به اوکراین تجاوز نظامی کرده، تعهد نامتزلزل او به باز کردن جامعه شوروی الگویی برای همه ما خواهد ماند.»

همچنین اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا، از آقای گورباچف به عنوان «یک رهبر قابل اعتماد و مورد احترام» یاد کرد و اظهار داشت: «او نقشی حیاتی در پایان یافتن جنگ سرد و فرو انداختن پرده آهنین ایفا کرد. او راه را برای اروپای آزاد گشود ... این میراثی‌ست که ما فراموش نخواهیم کرد.»

آخرین رهبر اتجاد جماهیر شوروی چهره‌ای مورد احترام در غرب بود که گاهی با اسم مستعار و محبت‌آمیز گوربی از او یاد می‌شد. این احترام ناشی از کاهش تنش‌های هسته‌ای میان ایالات متحده و شوروی در دهه ۱۹۸۰ و بیرون آوردن اروپای شرقی از پشت پرده آهنین بود.

او در سال ۱۹۹۰ به خاطر مذاکره با رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت ایالات متحده، برای دستیابی به یک معاهده تاریخی هسته‌ای برنده جایزه نوبل صلح شد.

برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» که از آغاز درگیری در اوکراین تاکنون، نه تنها بر شمار دروغ های شاخدارش درباره ی روسیه افزوده شده که گاه از هیچ و پوج خبری از تبهکاری های روسیه از خود در کرده یا با وارونه نمایی آنچه رخ داده و می دهد، گناه تبهکاری های نابخشودنی باند «نازی» فرمانروا بر اوکراین، نامور به «باندرا» و رژیم پوشالی و ابزار دست «یانکی» ها در آنجا را بگردن روسیه افکنده و می افکند.   نهم شهریور ماه ۱۴۰۱

بختی برای ویرایش این گزیده گزارش نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر

 

۱۴۰۱ شهریور ۷, دوشنبه

روندی که با شتاب رو به بدتر شدن می رود! ـ بازپخشش

تصویری از بشار اسد است و برگرفته ای از سخن وی که زمان و مکان و مناسبت آن روشن نیست («گوگل پلاس»).

با اینکه سخن وی درباره ی سیاست اهریمنی باخترزمین (کشورهای امپریالیستی) درست است، درباره ی خودش درست نمی گوید. وی رییس جمهوری موروثی در آن کشور است که کم و بیش با پنجه ی آهنین فرمانروایی نموده است. یکی از دلیل های پیچیدگی اوضاع در سوریه نیز همین بوده و هست. وی باید در روندی دمکراتیک که نیروهای دمکرات آن کشور دست بالاتری در سرنوشت کشورشان بیابند، کنار گذاشته شود. منظور از نیروهای دمکرات، نیروها و سازمان ها و حزب های توده ای سوریه است و نه آنچه کشورهای امپریالیستی زیر این عنوان ساخته و پرداخته اند.

به هر رو، هرچه بشار اسد زودتر از قدرت کنار رود یا از سوی نیروهای مردمی کنار گذاشته شود به سود خلق های سوریه خواهد بود و از پیچیدگی اوضاع درون و پیرامون این کشور خواهد کاست.

اگر کمی به جُستار بیش تر باریک شویم، همین اوضاع را در ایران نیز می بینیم که با آنکه هنوز در مرحله ی جنینی خود است در شرایط بدتر شدن اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی یا چنگ اندازی نیروهای امپریالیستی و اسراییل با شتابی به مراتب بیش تر از سوریه پیش خواهد رفت و فروپاشی و تکه تکه شدن سرزمین ایران را در پی خواهد داشت. منظورم بگونه ای مشخص، حاکمیتی سراپا وامانده است که تنها و تنها در پی دستیابی به پایوری (تضمین) بقای خود از امپریالیست ها و در راس آن ها «شیطان بزرگ» است؛ حاکمیتی که از نظر درنوردیدن مرزهای خیانت و نابکاری نسبت به توده های تیره روز ایران، کارگران و زحمتکشان، زنان، جوانان و از همه مهم تر خلق های ایران زمین، رژیم بشار اسد را هم اکنون نیز پشت سر نهاده و شرایط بس بیمناک تری در سنجش با آنچه در سوریه می گذرد، برای آینده ی ایران رقم زده و خواهد زد.

 ب. الف. بزرگمهر    ٢٣ آذر ماه ١٣٩١

https://www.behzadbozorgmehr.com/2012/12/blog-post_2699.html

۱۴۰۱ شهریور ۳, پنجشنبه

آنچه در پس درگیری امپریالیست ها هر روز پررنگ تر و چشمگیرتر می شود ... ـ بازپخشش

در تارنگاشت وابسته به وزارت امور بیرونی «یانکی» ها درباره ی چالش های بازرگانی میان «یانکی» ها و چین از آن میان، آمده است:
«لیو هه، دستیار نخست‌وزیر و نماینده ی ویژه رییس‌جمهوری چین، هفته پیش برای گفتگو بر سر چالش های اقتصادی و بازرگانی میان ”پکن“ و ”واشینگتن“ به ”ایالات متحد“ سفر کرد. به گزارش ”خبرگزاری دولتی چین“، این سفر با درخواست بلندپایگان آمریکایی [بخوان: «یانکی»ها!] انجام شد.

آقای لیو، روز شنبه ۲۹ اردیبهشت ماه به خبرنگاران گفت که دو طرف همداستان شده اند تا ”وارد جنگ تجاری نشوند و جلوی برقراریِ تعرفه‌های تازه بر ضد یکدیگر را بگیرند؛ آنچه برجسته ترین آروین گفتگوها بود“ ... دستیار نخست‌وزیر دولت چین، خشنودی خویش از سفر به واشینگتن را نشان داده و گفته‌ است که همداستانی های بنیادین، پیش‌تر میان ”دونالد ترامپ“ [بخوان: لات بی سر و پای «یانکی»!] و ”شی جین‌پینگ“ [بخوان: کاسه بشقاب فروش چینی!] بدست آمده بود.

در بیانیه ی منتشر شده از سوی ”ایالات متحد“ [بخوان: «یانکی»ها!] و چین در همان روز، گفته شده که این کشور، همداستانی خود با افزایش چشمگیر واردات کالا و خدمات از ”ایالات متحد“ را اعلام نمود. با این همه، خبرگزاری‌های ”آسوشیتدپرس“ و ”رویترز“ می‌گویند که در آن بیانیه از ۲۰۰ میلیون دلار۱ تراز بازرگانی منفی میان دو کشور سخنی به‌ میان نیامده است.»۲

با خود می اندیشم، در آنجا جنگ و ستیز اقتصادی بر سر تراز منفی ۲۰۰ میلیون دلاری (میلیارد دلاری؟) میان بزرگ ترین اقتصادهای جهان است. در کشور ما با اقتصادی ناتوان، حسن کوتول پفیوز، تنها در یک قلم، قراردادهای اقتصادی به ارزش ۱۸ میلیارد یورو۳ با ایتالیا دستینه نموده که بخش سترگی از آن نیز خرید کالاهای بُنجل و قراردادهای خدماتی را دربرمی گیرد که بسیاری از چنان خدماتی در خودِ ایران بخوبی انجام پذیر است! همانند چنین قراردادهایی با فرانسه، آلمان، انگلیس، سوییس، اتریش و دیگر کشورهای اروپایی و سایر جاها نیز بسته شده که بگمانم ارزش آن ها، رویهمرفته از ۲۰۰ میلیارد دلارِ یاد شده در بالا سر می زند. آنگاه «آقا بیشعور نظام» از «اقتصاد مقاومتی» داد سخن می دهد که شاید نمادی از آن، تصویرِ زن فروشنده ی بچه به کولی در جایی پرت و کم رهگذر باشد (تصویر پیوست)؛ اقتصادی دچار سخت ترین بیماری های مقاربتی۴ ؛ آن هم در شرایطی که دست شان ـ و نیز دستِ ایران! ـ زیر ساتورِ «قطعنامه فصل هفتم منشور سازمان نامور به ملت های یگانه» است. این بار نیز بگمان بسیار نیرومند، بند را به آب داده اند و آنچه در پس درگیری امپریالیست های اروپایی برای پاسداری از سفره ی گسترده و رنگین ایران با امپریالیست های «یانکی»، هر روز پررنگ تر و چشمگیرتر می شود، گونه ای بخش بندیِ زورگویی و بهره کشی برای به بند کشیدنِ باز هم بیش تر و همه سویه ترِ تار و پود اقتصاد و اجتماع و سیاست ایران اسلام زده و به بدبختی دچار شده است. با آنکه چنان جنگ و ستیزهای اقتصادی و سیاسی میان کشورهای امپریالیستی اروپایی و امپریالیست های «یانکی» از زمینه هایی درخور برخوردار است و حتا می تواند به درگیری های جنگی میان شان در آینده ای دورتر (نه نزدیک!) نیز بینجامد،۵ در زمینه ی برخورد با کشورهایی چون روسیه، چین و سایر کشورهای پیرامونی چون ایران، همه ی کلان سرمایه داران جهان در کالبد کشورهای امپریالیستی، دست در دست یکدیگر دارند و همچشمی های گرگ منشانه شان بس کمرنگ تر از آن است که بتوان از آن ها بر بنیادِ آنچه درست یا نادرست، «سیاست تراز (موازنه) منفی» نام گرفته، بهره برد. این، پنداری بیهوده است که هم اکنون نیز همه ی نشانه های خودفریبی و مردم فریبی را دربر دارد؛ زیرا افزون بر شمار نه چندان کمی از غول پیکرترین «کارتل» ها و «تراست» های سرمایه داری در زمینه های نفت و ترابری دریایی و امور مالی و بانکی که به پیروی از فرمان تازه ی لات بی سر و پای «یانکی» از قرارداد با رژیم تبهکار سگ مذهبان اسلام پیشه کناره می گیرند و خواهند گرفت، پهلوهایی از سخنان دوپهلوی سیاست بازان فریبکار اروپایی نشان می دهد که هیچگونه پایوری برای رژیم فرمانروا بر میهن مان در کار نیست و در آینده نیز نخواهد بود؛۶ حتا روسیه و چین نیز از دادن چنان پایوری سر باز زده اند. این ها هنوز به آرش اینکه کشورهای امپریالیستی بگونه ای بایسته برای سرنگونیِ رژیمِ آدمکشِ موش های اسلام پیشه سمتگیری نموده یا خواهند نمود، نیست؛ به این شَوَندِ ساده که چنین رژیمی، هم در زمینه های اقتصادی و هم در زمینه ی سیاست های دوربردی و راهبردی منطقه ای و جهانی، نقش بس سودمندی برای کشورهای امپریالیست برهبری «یانکی» ها بازی نموده و همچنان بازی می نماید. به یاری چنین رژیمی بود که آنچه «بنیادگرایی یهودی» («سیهونیسم») نام گرفته و هماوندی تنگاتنگی با رژیم سیهونستی اسراییل از آغاز پیدایش خود تاکنون دارد در گونه های ریز و درشت «بنیادگرایی اسلامی» کالبد و جان دیگری یافت و به نوبه ی خویش، زمینه ی باز شدن دوباره ی پای امپریالیست های کهنه و نو به منطقه را فراهم نمود. بکوشش چنین رژیم تبهکاری بود که جنبش های پایدارِ منطقه در برابر امپریالیست ها از جنبش های با گرایش های چپ گرفته تا جنبش های ملی، پارچه پارچه شده و سمت و سوی جنبش های کور و کورترِ هرج و مرج جویانه با جامه های گوناگون "اسلامی" بخود گرفتند.    

به باور من، برجسته ترین شَوَندِ زیر پا نهادنِ رسمی قراردادی که از همان نخست در دوره ی گماشتگیِ «برادر بَرَک حسین اوباما»، زیر پا نهاده شد و مُرد،۷ اوضاع بسیار بحرانی اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی ایران است که کشورهای امپریالیستی برهبری «یانکی» ها نیز ناگزیر به دیدن و بشمار آوردن آن هستند؛ ناگفته نگذارم که خیزش توده های مردم ایران در دی ماه سال گذشته، آن ها را نیز دستِکم به اندازه ی رژیم پوشالی «ایلخانان ولایت» ترساند.

با آنچه کوتاه و فشرده در بالا از آن یاد شد و هنوز برخی دیگر سویه هایِ جُستار را ناگفته نهاده ام، خود را در جایگاه راهنمایِ رژیم پوشالی دزدان اسلام پیشه یا «دولت زهدان اجاره ایِ» آن نشاندن و بر زبان راندن پند و اندرزهایی چون «... در این موقعیت بسیار خطیر، باید با بهره‌جویی از اختلاف‌نظر پنج امضا کنندهٔ دیگر برجام با دولت آمریکا به تلاش جدّی ‌برای حفظ و تداوم توافق برجام ادامه داد.»۸ در خوش بینانه ترین برخورد، نشان از خریّتی همه سویه دارد؛ گرچه، اینجانب با چنین خوش بینی که سر به خوش باوری کودنواری می زند به چنین گروهبندی های نادرستی نمی نگرم.

ب. الف. بزرگمهر    ۳۰ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۷


پی نوشت:

۱ ـ بگمانم سخن بر سر ۲۰۰ میلیارد دلار باشد که این تارنگاشت شلخته و ناپاسخگو، آن را ۲۰۰ میلیون دلار نوشته است.

۲ ـ برگرفته از گزارش «چین: واشینگتن و پکن توافق کرده‌اند درگیر جنگ تجاری نشوند»، تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، ۳۰ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۷ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی و نیز بازنویسی درخور از سوی اینجانب؛ برجسته نمایی های متن و افزوده های درون [] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۳ ـ «با آغاز اجرایی شدن ”برجام“، میان ایران و ایتالیا قراردادهایی به ارزش ۱۸ میلیارد یورو دستینه شد که کمابیش پنج و نیم میلیارد یورو آن از آنِ ”صنعت فولاد“ بود. در بهمن ماه سال ۹۴ و همزمان با سفر حسن روحانی به رم، اعلام شد که قراردادی میان ایران [بخوان: رژیم سگ مذهب دزدان اسلام پیشه!] و شرکت ”دانیلی“ بسته شده که ”پرشین متالیک“ نام دارد و ارزش آن دو میلیارد دلار است [بی هیچ گمان گفتگو، راهی درخور برای پولشویی های کلان دزدان اسلام پیشه؛ شرکت هایی پوشالی و کارچاق کن!].

برگرفته از گزارش «یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های فولاد جهان همکاری با ایران را متوقف کرد»، تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، ۲۸ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۷ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برجسته نمایی های متن و افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۴ ـ همانا نزدیکی های جنسیِ پیامد نرمش های قهرمانانه پی در پی با «شیطان بزرگ» و همدستانش

۵ ـ «نکته ی دیگری را نیز در اینجا تنها اشاره می کنم؛ ولی به آن بیش تر نمی پردازم؛ نکته ای که به پندار من، در آینده نقشی برجسته تر در روند دگرگونی های سیاسی جهان خواهد یافت:
دگرگونی ناگزیر سیاست امپریالیست های یانکی و همدستان امپریالیست اروپایی باختری آن در رویارویی با تراز نیروهای نوپدید جهانی و از آن میان بویژه روسیه و سیاست های ماجراجویانه ی آن!

آیا چون روسیه تزاری، رژیم مافیایی کنونی آن کشور به همدستی و همیاری بیش تر در فرآیندهای جنگ جویانه و آماج های اهریمنی چیرگی بر کشورهای دیگر و به بردگی واداشتن خلق ها و ملت ها کشانده خواهد شد و نقشی پایور از سوی کشورهای امپریالیستی برای آن رژیم بدیده گرفته شده و برسمیت شناخته خواهد شد؟ آیا با افزایش تنش ها از آن میان، میان امپریالیست های ”یانکی“ در نقش سرکرده با امپریالیست های اروپای باختری، پدیداری پیشانی های سیاسی ـ نظامی تازه ای چون آنچه پیش از جنگ های جهانی نخست و دوم پدیدار شد و به جنگ فرارویید را گواه خواهیم بود؟

به پندار من، چه آن ماچه سگ بر سر کار آید، چه ”ترومپت پرهیاهو“، این جُستارها با برجستگی هرچه بیش تر در آینده رخ نموده و به میان خواهند آمد. جُستارهایی که نمودهایی نه چندان روشن از آن را در ستیزه های میان آن دو گواه بوده ایم.»

برگرفته از نوشتارِ «نکته هایی چند پیرامون گزینش میان سگ زرد و شغال در کشور ”یانکی“ ها»، ب. الف. بزرگمهر    ۱۸ آبان ماه ۱۳۹۵


۶ ـ «... رهبران اروپایی از آن میان، رییس‌جمهور فرانسه در روزهای گذشته گفته بودند که نمی‌توانند شرکت های اروپایی را به سرپیچی از قانون های تحریمی ”ایالات متحد“ یا سرمایه‌گذاری در ایران وادارند.»

برگرفته از گزارش «از تمهیدات کمیسیون اروپا برای حفظ برجام چه می‌دانیم؟»، تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» ۲۸ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۷ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۷ ـ بویژه در این زمینه، مزدورِ خبرچینِ «یانکی» ها: «سیّد از خرجسته» که جوهر آن قرارداد ننگین هنوز خشک نشده، آن را برای دستینه شدن از سوی «سازمان نامور به ملت های یگانه» به آنجا برد تا «قطعنامه فصل هفتم منشور» آن سازمان بکار گرفته شود، نقش شایان درنگی داشت.

۸ ـ برگرفته از «اعلامیۀ کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران ـ ضرورت مبارزۀ مشترک و هماهنگ با سیاست‌های جنگ‌طلبانهٔ آمریکا و ارتجاع در منطقه» ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷

۱۴۰۱ شهریور ۲, چهارشنبه

اینجا تا دلت بخواهد، آزادی هست! ـ بازپخشش

ششلول هایی که به کمر بسته اند را می بینی؟! اینجا تا دلت بخواهد، آزادی هست!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/05/blog-post_19.html



کاش این میدان را وامی گذاشتید و دنبال کار و بارتان می رفتید! ـ بازپخشش

یک یادداشت کوتاه به بهانه ی بازپخشش

 

با اینکه در دوره ی کنونی بویژه پس از روی کار آمدن لات بی همه چیز «یانکی»: «دونالد ترامپ» در دستگاه دیوانسالاری «یانکی» ها که چون شوکی نیرومند، خواب های پنبه دانه ای بسیاری از رهبران کشورهای جهان از آن میان رهبری چین و تا اندازه ای روسیه را برآشفت و به بیداری و شناخت هر چه بیش تر توده های مردم از سرشت راستین سرمایه داری امپریالیستی کمک بسیاری نمود، هنوز در آن کشور باستانی در بروی همان پاشنه می چرخد؛ گواه آن، افزایش شمار و دارایی توانگران (نشانه ای آشکار از گسترش شکاف طبقاتی در هر جایی از جهان!) در آنجاست:
«بر بنیاد داده های «فوربس»، دارایی میلیاردرهای جهان ۱۲،۷ تریلیون دلار برآورد می شود که ۴۰۰ میلیارد دلار کمتر از سال ۲۰۲۱ است. سیاهه ای دربرگیرنده ی ۲۶۶۸ تن که ۷۳۵ تن از آنها آمریکایی و ۶۰۷ تن از چین هستند. شمار میلیاردرهای روسی در این سیاهه ۸۳ تن است.» (برگرفته از «آر تی»  ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۱ با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

امیدوارم با رویدادهای سرنوشت ساز کنونی، گواه گردش به چپی راستین در آنجا باشیم.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۱

***

کاش این میدان را وامی گذاشتید و دنبال کار و بارتان می رفتید!

به نمودار زیر باریک شوید! ده شهری که بیش ترین شمار میلیونرها و بیگمان میلیاردرها در بالاترین رده های هر کدام، در آنجاها خانه گزیده اند را به ترتیب شمارگان آن آورده است.

از دیدگاه آماری، اگر استثناء ها را که به عنوان نمونه، شمار پراکنده ی دیگری از توانگران جهان هوس زندگی در کوه های سوییس داشته یا یکی از آبخست های اقیانوس آرام را برای زندگی برگزیده و از همانجا سوداگری خود را سر و سامان می دهند، کنار بگذاریم، نمودار زیر افزون بر نکته های دیگری که شاید درخور اشاره باشند، نشانگر این نکته نیز هست که کدام شهرها و کشورها از ایمنی هرچه بیش تر برای گردش بی سرِ خرِ سرمایه و آسایش و امید به آینده برای «از ما بهتران» برخوردارند.

چشمگیرتر از همه در این نمودار، شهرهای پکن، هنگ کنگ و شانگهای در ردیف های ششم، هشتم و نهم از جمهوری (هنوز توده ای خلق؟) چین در سیاهه ی زیر است! کشوری که شماری نادان با گرایش های چپگرایانه تا همین چندی پیش، آن را کشوری سوسیالیستی بشمار می آوردند و شاید هنوز نیز در میان شان به چنین گیج و گول هایی برخورد می کنیم که حتا از اندک دانش درخور در زمینه دریافت تفاوت های سطح فرگشت اجتماعی ـ اقتصادی این یا آن کشور برخوردار نیستند و به نسبت نادانی خود، پررو، پرمدعا و گاه آنچنان گستاخ اند که هنگامیکه کسی با اندکی دانش و بینش ژرف تر با گواهمندی و از دیدگاه سوسیالیسم علمی، روندی را که اکنون دیگر پیموده شده و آزمون ها و آروین های آن پیش روی همه است و آمار زیر نیز گواه روشن آن است، سال ها پیش به آن ها یادآور شده بود، چنان در پشتیبانی از «چین سوسیالیستی!» باد به گردن انداختند و پس از آن چپ و راست نوشتارهای بیمایه ای در ستایش رشد اقتصادی ـ اجتماعی آن کشور از چپ های اتوکشیده ی بکارگرفته شده در دانشگاه های باخترزمین به هر مناسبتی درج کردند که می بایستی از گفته ی خود پشیمان می شدی!

اکنون، بسیاری از چنین کسانی، چون نادان هایی در پیشانی (جبهه) روبروی آن که مدت ها بر دُهُل «دهکده جهانی» می کوفتند تا اندازه ای خفقان گرفته و هیچ نمی گویند؛ ولی آیا آن را می توان نشانه ای از بهبود نسبی و پیشرفت اندیشگی این گروه کم و بیش پرشمار در هر دو سوی دامنه ی «چپ» و «راست» در کشور ما بشمار آورد؟ کاش، اینگونه بود؛ ولی شوربختانه چنین نیست!

این نکته را نیز ناگفته نگذارم که آنچه گذرا با گواه گرفتن آمار زیر به آن اشاره نمودم به آن آرش نیست که به عنوان نمونه بگویم: کار در آن کشور یکسره شده و چین راه سرمایه داری می پیماید؛ نه! در آنجا نیز چون جاهای دیگر جهان و برخی کشورهای عربی شمال آفریقا که همین گروه های نادان با هر برآمدی از «بهار عربی» و با هر فروکشی از «خزان عربی» سخن می گویند، نبرد طبقاتی گاه بسیار سخت و نفس گیری، بسان جریان نیرومند آب در زیر رودخانه ای "آرام" درگیر است و تا هنگامی که گزینه ای شایسته و کارآ در زمینه ی اقتصادی ـ اجتماعی با سمتگیری سوسیالیستی در هر کدام از این کشورها یافت نشود، به بار نخواهد نشست.

درباره ی کشور چین نیز همانگونه که پیش از این نیز در یادداشتی یادآور شده بودم، امیدوارم آن بخش از نیروهای کمونیست آن کشور در کالبد حزب کمونیست آنجا یا شاید بیرون از آن (؟) که پلیدی های سرشتی سرمایه داری دامن شان را نیالوده به هنگام بجنبند و سرِ مارِ اهریمن خو را پیش از آنکه، همه ی دستاوردهای توده ای ـ دمکراتیک با سمتگیری سوسیالیستی (هنوز سخنی از مرحله ی رشد اقتصادی ـ اجتماعی سوسیالیستی در میان نیست و نمی تواند باشد!) از میان برود به سنگ بکوبند و نابودش نمایند؛ همین نکته را سال ها پیش، اینگونه یادآور شده و سپس در چارچوب نوشتاری، منتشر نموده بودم:
«رشد موازی و نيرومند سرمايه داری در کنار و درون سامانه سوسياليستی نمی تواند در مقياس تاريخی برای مدتی دراز ادامه يابد و به آشفتگی اقتصادی و ازهم پاشی اقتصاد خلقی می انجامد.»

«چند نکته در مورد چین»، ب. الف. بزرگمهر، ۲۵ مهر ۱۳۸۷ / ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸ و بازانتشار آن در:

https://www.behzadbozorgmehr.com/2010/05/blog-post_1347.html

زبان پارسی از آن میان، زبان زبانزدهایی است که در آن از نام جانوران اهلی و غیراهلی برای رساندن باریک بینانه ی جُستارها و حتا مانش ها بسیار سود برده می شود و خود ریشه در فرهنگ بسیار کهن هندی و آریایی دارد؛ داستان های زیبای «کلیله و دمنه»، گواه روشنی بر آن است؛ و یکی از این جانوران که شاید بیش از همه، دستِکم در زبان پارسی و فرهنگ کشور خودمان ـ و از دید من، بسیار بجا ـ بکار گرفته شده و می شود، همان درازگوش نامدار: خر یا اُلاغ است که گاه ساده تر، همانگونه نیز بکار می رود. من نیز با کمال میل آن را بکار می گیرم؛ در اینجا، بویژه به آن گروه های یادشده که افزون بر نادانی و پرمدعایی به "هنر"های دیگری چون فرصت طلبی، دزدی اندیشه و کار دیگران، رفیق بازی و باندبازی، خاله زنک بازی در کالبد گروه ها و سازمان هایی با ویژگی های فرقه گرایانه نیز آراسته اند و بسیاری از آن ها بجای کار سمتگیری شده برای توده های مردم میهن زادگاه خود، در بهترین حالت به گرفتن فلان گواهی دکترا از بهمان دانشگاه اروپایی یا امریکایی روی آورده یا تازه به یادآورده اند که می بایستی، هنرمند می شده و گویا حق شان خورده شده، یادآور می شوم:
کاش، چنین میدانی را وامی گذاشتید و هرچه زودتر دنبال کار و بارتان می رفتید! آنگاه گرد و غباری که به پا کرده و دیدگان خودتان را بیش از همه کور می کند، فرومی نشست و جا برای کوشندگان و کنشگران راستین کارگری، فرزندان طبقه کارگر و زحمتکشان بیش تر باز می شد و شاید چون برخی دیگر از کشورهای جهان، زمینه ای برای همکاری سازنده میان نیروهایی که می دانند برای چه پا به میدان نهاده اند، بهتر و بیش تر فراهم می شد.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۵ آبان ماه ۱۳۹۳ 

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/11/blog-post_99.html 

***

شهرهایی با بیش ترین شمار میلیونرهای جهان

۱ ـ توکیو            ۴۶۱۰۰۰ نفر

۲ ـ نیویورک        ۳۸۴۰۰۰

۳ ـ لندن            ۲۸۱۰۰۰

۴ ـ پاریس          ۲۱۹۰۰۰

۵ ـ فرانکفورت     ۲۱۷۰۰۰

۶ ـ پکن             ۲۱۳۰۰۰

۷ ـ اُساکا          ۱۹۰۰۰۰

۸ ـ هنگ کنگ    ۱۸۷۰۰۰

۹ ـ شانگهای     ۱۶۶۰۰۰

۱۰ ـ سنگاپور     ۱۵۷۰۰۰

 خاستگاه:

http://www.stylish-homes.us/millionaires/

مردک پفیوز درنیافته چه شکر گنده ای خورده است! ـ بازپخشش

تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی «یانکی» ها از زبان مردکی نابخرد، گنده گوز و پرهیاهو که پهنه ی سیاست را با صحنه ی نمایش جابجا گرفته، درباره ی «جمهوری دمکراتیک خلق کره»، چنین آورده است:
«... واشینگتن قصد دارد با یا بدون کمک چین مساله کره شمالی را حل و فصل کند.»۱ مردک پفیوز، نادانسته شکر گنده ای خورده است! وی بگمان بسیار، «مساله» ی به گفته ی وی «کره شمالی» که آن را با پاس و سپاس: «جمهوری دمکراتیک خلق کره» باید خواند و از آن یاد نمود را با «مساله» ای مانند «مساله ی ملانیا»۲ در دوران مانکن پیشگی اش که در همه ی کشورهای خرد و کلان امپریالیستی، پوششی برای گونه هایی از روسپیگری بیش نیست، یکسان گرفته و می پندارد با دو سه توپ و تشر و ترساندن این و آن و همزمان، درِ باغ سبز نشان دادن به کاسه بشقاب فروش های چینی یا دادن زیرمیزی چرب و چیلی به این یا آن نهاد مزدور سرمایه تا برای یاوه های بر زبان رانده شده از سوی وی، سر بجنبانند، می تواند چالشی را که خود «یانکی» ها همراه با مزدوران کُره ای و ژاپنی اش در آن نقشی بنیادین داشته و دارند بزبان روسپی گزیده اش «حل و فصل کند»!

خوب! در اینجا چنانچه از کنار دیگر سویه هایِ هماوند با چالش یادشده که هر یک به نوبه ی خویش، جستاری برجسته بشمار می آیند، بگذریم با گونه ای بیم برانگیز از کوته بینی و نابخردی سیاسی روبروییم که می تواند جان میلیون ها و شاید میلیاردها آدم را در زنجیره ای از بمباران های هسته ای و نوترونی و میکروبی بگیرد؛ زیرا «دُن کیشوتِ» خودنما این بار بجای اسبی زهوار دررفته، بر دم و دستگاه دیوانسالاری نیرومندترین کشور سرمایه داری امپریالیستی جهان سوار شده و بجای شمشیری چوبی به موشک ها و بمب هایی چندین تنی ساز و برگ یافته که می توانند زمین و زمان را زیر رو کنند.

چکار باید نمود؟ آیا باید چون کاسه بشقاب فروش های کوته بین، رفتاری دوپهلو در پیش گرفت۳ و کژدار و مریز رفتار نمود تا شاید «دُن کیشوت» در روندی گام بگام، دست از پنداربافی برداشته، خردمندی پیشه کند؟ بگمانم چون روز روشن است که چنین رفتاری، ریسک بسیار بزرگی دربردارد و در خوش بینانه ترین برخورد، گستاخی هرچه بیش تر «دُن کیشوت» را در پی خواهد داشت. بنابراین، باید از هم اکنون و تا دیر نشده به وی و آن دم و دستگاه دوزخی که دنباله اش تا اروپای باختری و جاهای دیگر نیز کشیده می شود، هشدار داد که اگر زدی، خواهی خورد! در این زمینه، رفتار روسیه را در برخورد با موشک پرانی های تبهکارانه ی امپریالیست های «یانکی» به سوریه و افغانستان، خردمندانه تر و پایمردانه تر می بینم؛۴ با آنکه این کشور به هیچ رو با «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» سنجش پذیر نیست و سیاست مافیایی حاکمیت روسیه نه بر بنیادی دانشورانه، همراه با دوربینی درخور که بر پایه ای رویهمرفته کردارگرایانه (پراگماتیستی) استوار شده، شیوه ی رفتار و برخورد آن را بس کارآتر و بُرّاتر از شیوه ی برخورد کاسه بشقاب فروش های چینی می دانم.

به هر رو، جایی برای واپس نشستن نیست؛ باید در برابر تهدیدهای امپریالیستی استوار ایستاد! بویژه آنکه بحران اقتصادی ـ اجتماعی بس بزرگ تر از پیش که اگر باریک تر بگویم، پله ای دیگر از بحران اقتصادی ـ اجتماعی سرمایه داری امپریالیستی از سال ۲۰۰۸ ترسایی به این سوست، در افق پدیدار شده است؛۵ نمودهای آن، کاهش سترگ سود سهام شرکت های خرد و کلان سرمایه داری در بازارهای بورس و سهام از سال ۲۰۱۶ به این سوست که در سال ۲۰۱۷ نمودهای بس بیش تری از خود نشان می دهد. شَوَند رخدادهای واپسگرایانه در جهان سرمایه داری که بیرون رفتن انگلیس از «اتحادیه ی سرمایه داری اروپا» و برکشیده شدن کسی چون دونالد ترامپ به جایگاه ریاست جمهوری «یانکی» ها، دو نمود چشمگیر از آن را به نمایش نهاد از یکسو و در پیش گرفتن ناگزیر سیاست های اقتصادی همکشیدگی (انقباضی) در بیش تر این کشورها از سوی دیگر، همه ی زمینه های بایسته برای برانگیختگی کشورهای بزرگ امپریالیستی برای راه اندازی جنگ های بزرگ تر و دامنه دارتر از گذشته را دربردارد. خویشتنداری و ندادن زمینه برای برافروختن جنگ، چون همیشه، سویه ای برجسته از رویکرد نیروهای انقلابی و پیشرو چپ در جهان است؛ ولی چنین رویکردی به آرش سر خم نمودن، کرنش و پای پس نهادن درر برابر نیروهای امپریالیستی بویژه آنگاه که سرتاپا آماده ی یورش می شوند، نیست.

اینک، بیش از پیش و بگونه ای درنگ ناپذیر، پشتیبانی جهانی از «جمهوری دمکراتیک خلق کره» و ایستادگی در برابر سیاست های جنگجویانه ی امپریالیستی برهبری «یانکی»ها کاریایی انقلابی است. باید به پیشواز رویارویی های آینده، هر اندازه که سهمگین نیز باشند، رفت؛ بی آنکه به چنین رویارویی هایی دامن زد و نیز پیش از آنکه دیر شود و بخت های بدست آمده و بازگشت ناپذیر تاریخی را از کف داد!

باید همه ی کوشش و توان خویش را برای همبستگی خلق ها و ملت های جهان در کالبد اردوگاه کشورهای سوسیالیستی و با سمتگیری سوسیالیستی بکار گرفت تا بتوان آینده ی جهان را از دستبرد اهریمنی ترین نیروهای ضد تاریخی دور و کره زمین را بیمه نمود.

باید، همانگونه که «چو ریونگ های» در رژه ی بزرگ نیروهای نظامی «جمهوری دمکراتیک خلق کره» در همین یکی دو روز پیش بر زبان آورد، برای رویارویی با هرگونه تهدید «یانکی»ها، همدستان و مزدوران شان آماده بود!۶

زنده باد «جمهوری دمکراتیک خلق کره» و مردم سرفراز آن!

ب. الف. بزرگمهر     ۲۷ فروردین ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/04/blog-post_36.html

پی نوشت:

۱ ـ برگرفته از گزارش «کُره‌شمالی توان نظامی خود را به نمایش گذاشت»، تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، ۲۷ فروردین ماه ۱۳۹۶

۲ ـ ملانیا ترامپ بانوی اول آمریکا عذرخواهی و پرداخت خسارت از سوی ناشر روزنامه بریتانیایی دیلی‌میل را پذیرفته است که «شایعات بی‌اساسی» را در مورد دوره کار مدلینگ ملینا گزارش کرده بود.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، دو طرف در یک بیانیه مشترک گفتند که دیلی‌میل «ادعاهای کاذب» خود مبنی بر اینکه خانم ترامپ «در دوره کار مدلینگ خدمات دیگری هم ارائه می‌کرده است» را پس گرفته و با پرداخت خسارت و هزینه‌های حقوقی پرونده نیز موافقت کرده است.

بر اساس گفته‌های یکی از افراد مطلع از پرونده که حاضر نشد نام او در گزارش قید شود، مجموع رقم مربوط به این پرونده قضایی در آمریکا و بریتانیا حدود ۲.۹ میلیون دلار بوده و در دادگاه برملا نشده است.

ملانیا ترامپ از روزنامه دیلی‌میل در بریتانیا و سایت «میل آنلاین» در آمریکا به خاطر گزارشی که در اوت ۲۰۱۶ منتشر شد شکایت کرد. این گزارش با عنوان «عکس‌های سکسی و سئوالات دردسر آفرین در مورد گذشته همسرش که می‌تواند دونالد ترامپ را به شکست بکشاند» منتشر شد.

در شکایتی که در ماه فوریه به مراجع قضایی نیویورک تسلیم شد وکلای بانوی اول آمریکا مدعی شدند که این گزارش کذب محض است و به قابلیت‌های او برای «فعالیت‌های اقتصادی چند میلیون دلاری» بر اساس شخصیت شناخته شده و «موفقیت‌های او به عنوان یک زن فعال در عرصه‌های اقتصادی» لطمه زده است.

روزنامه دیلی‌میل به عنوان بخشی از این توافق با عذرخواهی گفته است: «ما می‌پذیریم که این اتهامات علیه خانم ترامپ حقیقت ندارد و آنها را پس می‌گیریم.»

کاترین اونس، وکیل ناشر روزنامه دیلی‌میل در جلسه دادگاه در لندن گفت این شرکت می‌خواهد «به این موضوع به بهترین نحو خاتمه دهد و از شاکی به خاطر تمامی شرمساری و دردسرهایی که این مقاله ممکن است برای او به وجود آورده باشد، عذرخواهی کند.»

برگرفته از گزارش «ناشر دیلی‌میل ۲.۹ میلیون دلار خسارت به ملانیا ترامپ پرداخت می‌کند»، تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»   ۲۳ فروردین ماه ۱۳۹۶ (برجسته نمایی های متن همه جا از آنِ من است.)

کسانی که با شیوه های روزنامه نگاری در باخترزمین آشنایی دارند، بخوبی بودار بودن داستان را درمی یابند. این را نیز بیفزایم که یکی از راه های دستیابی به درآمدهای کلان از سوی رسانه های بزرگ امپریالیستی ـ سیهونیستی، اینگونه کارهاست که در سرشت خود بسیار تبهکارانه و پلشت نیز هست:
داده ها و آگاهی هایی از گذشته های دور و نزدیک آدم های نامدار یا پرآوازه گرد می آورند؛ یا برای منتشر نشدن شان پول های کلانی دریافت می کنند؛ یا نخست آن را تا اندازه ای سربسته (تا اندازه ای بسان بگم نگم های «بز عزازیل نظام»!) در روزنامه شان درج می کنند و سپس در جریانی ساختگی چون نمونه ی بالا، در ظاهر سخن خود را پس می گیرند و حتا جریمه ای نیز می پردازند که بسود آن آدم پرآوازه که بیش ترشان کون نشورهای به پول و پله رسیده اند، فرجام می یابد؛ در حالیکه زیرمیزیِ بسیار بزرگ تری دریافت نموده و کارشان نیز از سویه ی تبلیغی، آماج های مشخصی بسود طرف و در این مورد بگونه ای باریک: دونالد ترامپ در برداشته است.

مرغ پخته هم به این یاوه که «یک زن فعال در عرصه‌های اقتصادی» با «فعالیت‌های اقتصادی چند میلیون دلاری» به همسری پیر و پاتالی که دستِکم دو برابر وی سن و سال دارد، درآمده، می خندد.

ب. الف. بزرگمهر     ۲۷ فروردین ماه ۱۳۹۶

۳ ـ وَنگ وَنگ های دوپهلویِ «ونگ یی»، وزیر امور بیرونی چین:
«ما از طرف‌های درگیر می خواهیم به برانگیختن و تهدید یکدیگر پایان دهند و نگذارند شرایط به مرحله‌ای  برگشت ناپذیر و مهارناپذیر برسد.»، برگرفته از گزارش «چین: نباید اجازه داد که تنش کره شمالی به ”مرحله‌ای غیرقابل بازگشت“ برسد»، تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، ۲۶ فروردین ماه ۱۳۹۶ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

۴ ـ «... لاوروف همچنین هشدار داد که هر اقدام نظامی دیگر از سوی آمریکا ”نه تنها برای کل منطقه که برای امنیت جهان پیامدهای جدی“ خواهد داشت.»، برگرفته از گزارش «هشدار متحدان اسد به واشینگتن در مورد حمله‌ای دیگر به سوریه»، تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، ۲۶ فروردین ماه ۱۳۹۶ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

۵ ـ به این شَوَند، «پله ای دیگر» که بحران بزرگ اقتصادی ـ اجتماعی سال ۲۰۰۸ سرمایه داری امپریالیستی با همه ی فراز و نشیب آن، همچنان تاکنون پی گرفته شده است؛ افزایش بحران اینک به پله ی تازه ای (دگرسانیِ دگرگونی های چندی به چونی) که ترکش های سهمگین اقتصادی ـ اجتماعی در همه ی جهان را در پی دارد، نزدیک می شود.

۶ ـ برگرفته از گزارش «کُره‌شمالی توان نظامی خود را به نمایش گذاشت»، تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، ۲۷ فروردین ماه ۱۳۹۶

۱۴۰۱ مرداد ۳۱, دوشنبه

شایاترین جاها برای آغاز بازه ی زمانی دیگری از جنگ جهانی سوم

یادداشتی نیمه کاره جا مانده از چندین روز پیش

با آنکه همه ی نگاه ها به درگیری در اوکراین دوخته شده، سرزمین های پیشین یوگسلاوی همراه با سرزمین کُره شایاترین (مستعدترین) جاها برای آغازِ بازه ی زمانی (فاز) دیگری از «جنگ جهانی سوم» است که در کردار بگونه ای خزنده از سال ها پیش آغازیده است. آغاز آن را می توان از زمانِ زیر پا نهاده شدن چندین پیمان برجسته ی جهانی میان «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» و سپس روسیه در یکسو و امپریالیست های «یانکی» در سوی دیگر برای کاهش جنگ ابزارهای کشتار گروه های میلیونی و میلیاردی توده های مردم جهان (اتمی و ...) نشانه گذاری نمود که در دوره ی روی کار آمدنِ لات بی همه چیز «یانکی»: «دونالد ترامپ» با آفرینش و رونماییِ نیروی فرازمینی (فضایی) که زمینه های آن از سال ها پیش تر فراهم شده بود، شتاب بیش تری یافت و از کالبد خزنده به کالبدِ پرنده درآمد. این دوره با همه ی فراز و نشیب های خود، دیدگانِ روس ها، چینی ها، بسیاری از نیروهای با گرایش چپ و بگونه ای دربرگیرنده تر،توده های مردم جهان را بیش از پیش گشود* و رویهمرفته کمک بسیار بزرگی برای گرداندنِ سرِ خر سیاست هایی دوپهلو و همراه با زد و بند با امپریالیست های «یانکی»، انگلیسی و اروپای باختری با چشمداشتی ناروا و نادادگرانه بزیان کشورهای نامور به «پیرامونی» بسوی سیاستی بهتر سمتگیری شده بسود توده های کار و رنج در جهان نمود. یورش پیشدستانه ی روسیه به اوکراین، زمینه ی چرخشی بنیادین و شتابنده در این روند را فراهم نمود که همچنان با فراز و نشیب هایی از آن میان، ندانمکاری شگرف روسیه در برسمیت شناختن رژیم پوشالی و ابزار دست «یانکی» ها و انگلیس و بگفتگو نشستن های ناروا و بیهوده با آن** پی گرفته شده است. با این همه، بیم بازگشت به سیاست های گذشته با کوچک ترین واپس نشینی «یانکی» ها برای گرفتن آرایشی نو، هم در روسیه و هم در چین به این شَوَند که رویکردهای رهبری هر دو کشور بر بنیاد سیاستی استوار، پیگیر و باریک بسود نیروهای کار و رنج استوار نیست را نباید و نمی توان دستِکم گرفت. نمودهایی از دودلی و ناپیگیری و نیز کوشش هایی بیش تر زیرِجُلی برای رسیدن به همداستانی هایی نادرست و نابجا با امپریالیست ها در ماه ها و هفته های گذشته گواه آن است.

به هر رو، بایستگی پشتیبانی همه سویه از هر دو پیشانی یاد شده در بالا، نه تنها برجستگی کمتری در سنجش با اوکراین و تایوان ندارد که بویژه در درگیری های فزاینده میان «سِربستان» با همسایگان کنده شده از یوگسلاوی بکوشش سازمان دوزخی «ناتو» از برجستگی بیش تری برخوردار است. نباید فراموش نمود که اینجا از گذشته ای دور تاکنون، چنانچه دوره ی هستی یوگسلاوی را بدیده نگیریم، کانونِ آشوب های بزرگی در اروپا بوده است. برای آنکه نمونه ای روشن بدست داده باشم، برای هیچ و پوج نبود که یکی از تبهکارترین رهبران کشورهای امپریالیستی به نام «وینستون چرچیل» در گرماگرم «جنگ جهانی دوم» و درخواست های چندین باره ی رهبری «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» برای گشوده شدن پیشانی دیگری در باختر برای رویارویی با «آلمان نازی» که تا اندک زمانی پیش از آن، همه ی اروپای باختری و پیرامون آن را در چنگ داشت و بکوشش جانفشانه ی «ارتش سرخ» در آن بازه ی زمانی، ناگزیر به واپس نشینی تا مرزهای خود شده بود، بجای کرانه های فرانسه (یا دست بالا بلژیک) که از دیدگاه رزمی و سپاهیگری بهترین جا برای آغاز یورش گازانبری از هر دو سوی خاور و باختر بود، بر گشودن پیشانی تازه از سوی انگلیس و «ایالات متحد» در بالکان پا می فشرد!

از دید من با بدیده گرفتن بسیاری شَوَندها که در اینجا ناگزیر از کنار همه ی آن ها گذشته ام، هم اکنون و در آینده ی نزدیک با انگیزش امپریالیست های «انگلوساکسون» و همکاری تنگاتنگ آلمان، چشمِ پیدایش پیشانی تازه ای در بالکان را باید داشت؛ جایی که چنانچه جنگی تازه در آن درگیرد از زمینه هایی درخور برای گسترش مهارناپذیر به همه سو و کشانده شدن بسیاری کشورهای دیگر به آتش جنگی سهمناک برخوردار است؛ بالکان از دیدگاه تاریخی و جغرافیای سیاسی (ژئوپلیتیک) سست ترین جا و به همین شَوَند، شایاترین بستر برای پیشبرد سیاست های تبهکارانه ی امپریالیست ها برهبری «یانکی» ها در رویارویی با شاخ های تازه ی روسیه و چین و همه ی جهان ستمدیده و زیر پا لگدمال شده است. امیدوارم برجستگی پشتیبانی همه سویه از «سِربستان» از سوی همه ی نیروهای پیشروی جهان بویژه چینی ها که می پندارم باید سیاست کنشگرانه تری در پیش گیرند، بدیده گرفته شده و به جامه ی کردار درآید. امیدوارم آن ها و دیگران، هر یک به فراخور توانایی خود، سیاست «کارگر  همبستگی جهانی» («انترناسیونالیسم پرولتری») را جایگزین سیاست های ملی گرایانه نمایند و چون زنجیری پیوسته به یکدیگر و ناگسستنی در برابر نخشه های اهریمنی هارترین دشمنان آدمی در روی این خورشیدگَردِ کوجک بایستند.

زنده و استوار باد همبستگی هر چه فزاینده ترِ همه ی خلق ها و ملت های ستمدیده ی جهان!

نابود باد امپریالیسم!

ب. الف. بزرگمهر   ۳۱ امرداد ماه ۱۴۰۱  

* ... اینکه چنین کارهایی تاکنون به انجام نرسیده از خوشباوری فرمانروایان در داد و ستدهای نان و آبدار با «یانکی» ها و «باهماد [سرمایه داران] اروپا»، سرچشمه می گرفت. با روی کار آمدنِ لات بی همه چیز «یانکی»: «دونالد ترامپ» که در کردار، کوبه های سنگینی به سرمایه داری امپریالیستی زد و چهره ی راستین آن را آشکارتر نمود، جای خود را به هشیاری بیش تر (بویژه چین) و بدبینی درخور داد؛ روندی که از دید من، ریشه دارتر خواهد شد.

برگرفته از پی نوشتِ یادداشتِ «نقشه ی دستگاه دیوانسالاری اهریمنی ات نگرفت؛ سُنبه پر زور بود»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۱ اسپند ماه ۱۴۰۰ در پیوند زیر:

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/03/blog-post_78.html

** «این همان ندانمکاری بزرگی است که از آن می ترسیدم ...»  ب. الف. بزرگمهر   نهم اسپند ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/02/blog-post_7.html

«باید هر چه زودتر کار را با رژیم پوشالی اوکراین به فرجام رساند»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ اردی بهشت ماه ۱۴۰۱

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/05/blog-post_7.html

۱۴۰۱ مرداد ۳۰, یکشنبه

با بیش تر شدنِ دست ها، پته هایی که هر بار روی آب می آید کم تر توی چشم می زند

خبرنگار:
آیا با این رویکرد و گماشتن ناظر شرعی در هر شعبه ی بانکی،* گره دشواری های مالی نظام گشوده می شود و اختساد بانکی کشور بهبود می یابد؟ بگفته ی جنابعالی «شورای فقهی بانک مرکزی»، چهارمین سال خود را پشت سر می نهد. آیا این رویکرد از آنِ گذشته است یا بتازگی سرِ زبان نمایندگان مجلس افتاده است؟ و اگر چنین است، «اصلاح رفتار‌ها در تامین مالی متقاضیان تسهیلات و سود بانکی» و انجام مصوبات آن که در دستور کارتان قرار گرفته تا هنگامِ گماشتن ناظر شرعی در فرجام کار که به آن اشاره کردید تا کی بدرازا خواهد کشید؟

مِهتَر «شورای فقهی بانک مرکزی» و هموند «مجمع تشخیص مصلحت نظام سگ مذهب»:
لابد شنیده اید که ماهی را هر وخت از آب بگیری، تازه است؟** ما باید خو بگیریم که بجای دیدن نیمه ی تهی لیوان، نیمه ی پر آن را نگاه کنیم و خوش بین باشیم. درباره ی گره گشا بودن گماشتن ناظر شرعی، اگر راستش را بخواهید، پاسخم منفی است! ولی، چنین رویکردی دستکِم این خوبی را دارد که با بیش تر شدنِ دست ها، پته هایی که هر بار روی آب می آید به بزرگی پیش نیست و کم تر توی چشم می زند؛ بدین سان، سر نخ ها آسوده تر گم و گور می شوند. این بخشی از کارآموزی برادران پس از دست بکار شدن شان است که انشاء الله روحانیت را بیش از پیش درگیر چالش ها نموده از وابستگی سنتی شان به گرفتن خمس و زکات می کاهد.

ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ امرداد ماه ۱۴۰۱

* «با توجه به نبود دستگاه نظارتی بر بانک‌ها و شعب آنها، رویه‌ها و داد و ستد وجوه طی این سال‌ها بسیار نامناسب است؛ زیرا از این طریق، مطابق بودن یا نبودن کار بانک‌ها و شعب با شرع مشخص می‌شود. خوشبختانه با روی کار آمدن جناب آقای دکتر صالح‌آبادی و عزم ایشان مبنی بر این‌که نظام بانکی را اصلاح کند، ابعاد مختلف که یک بُعد آن هم بُعد شرعی است، مورد توجه قرار گرفت. بر همین اساس با تشکیل شورای فقهی بانک مرکزی که چهارمین سال خود را پشت سر می‌گذراند، انتظار می‌رود شاهد اصلاح رفتار‌ها در تامین مالی متقاضیان تسهیلات و سود بانکی باشیم. البته انجام این کار نیازمند مصوباتی است که بخشی از آن، پیش از این در شورای فقهی بانک مرکزی به نتیجه رسیده و بخش دیگر در در دستور کار قرار دارد. علاوه براین، باید توسط شورای پول و اعتبار به دستورالعمل تبدیل و به سوی بانک‌ها ابلاغ شود که پس از این مرحله به ناظر نیاز خواهد شد. ناظر هم مطابق دستورالعمل و ꞌچک‌لیستیꞌ که در اختیارش قرار می‌گیرد، کار نظارت را انجام می دهد. افرادی که به عنوان ناظر تعیین می‌شوند باید یک دوره آموزشی بگذرانند ...»

از گفته های مِهتَرِ «شورای فقهی بانک مرکزی» و هموند «مجمع تشخیص مصلحت نظام» به نام «غلامرضا مصباحی مقدم» در گفت و گویی رسانه ای درباره گفتگوهای درگرفته در «مهستان فرمایشی نظام خرموش پرور» پیرامونِ آنچه «ناظرین شرعی در بانک ها» نامیده شده است. (برگرفته از «آفتاب»  ۳۰ امرداد ماه ۱۴۰۱)

** این هم یکی دیگر از زبانزدهایی است که در نظام دزدسالار اسلام پیشگان، آرش و مانش پیشین خود را از دست داده است.

۱۴۰۱ مرداد ۲۹, شنبه

تندیسی او را باید! تندیسی به همان برازندگی منش استوار و پایدار وی ـ بازپخشش

سرهنگ عزت الله سیامک، آدمی از تراز نو و شرف مردم آزاده ی ایران، در دادگاه تجدید نظر نظامی رژیم کودتایی شاه گوربگور شده!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۴ خرداد ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/06/blog-post_65.html


آنگونه می نگری که می زی! ـ بازپخشش

نوشته ای است به عنوان «لذت زندگی» که گویا از یکی از داستان های «پائولو کوئیلیو» برگرفته شده است:
«دو میمون روی شاخه درختی نشسته بودند و به غروب خورشید نگاه می کردند.

یکی از دیگری پرسید: چرا هنگام غروب رنگ آسمان تغییر می کند؟

میمون دوم گفت: اگر بخواهیم همه چیز را توضیح بدهیم، مجالی برای زندگی نمی ماند. گاهی اوقات باید بدون توضیح از واقعیتی که در اطرافت می بینی، لذت ببری ...

میمون اول با ناراحتی گفت: تو فقط به دنبال لذت زندگی هستی و هیچ وقت نمی خواهی واقعیت ها را با منطق بیان کنی !

در همین حال هزار پایی از کنار آنها می گذشت..

میمون اول با دیدن هزارپا از او پرسید: هزارپا، تو چگونه این همه پا را با هماهنگی حرکت می دهی؟

هزارپا جواب داد: تا به امروز راجع به این موضوع فکر نکرده ام؟!

میمون دوم گفت: خوب فکر کن! چون این میمون درباره ی همه چیز توضیح منطقی می خواهد!

هزار پا نگاهی به پاهایش کرد و خواست توضیحی بدهد:
خوب اول این پا را حرکت می دهم؛ نه، نه. شاید اول این یکی را. باید اول بدنم را بچرخانم ...

هزار پا مدتی کوشید تا توضیح مناسبی برای حرکت دادن پاهایش بیان کند؛ ولی هرچه بیشتر می کوشید، ناموفق تر بود. پس با ناامیدی کوشید راه خودش را پی گیرد؛، ولی متوجه شد که نمی تواند.

با ناراحتی گفت: ببین چه بلایی به سرم آوردی؟! آنقدر کوشیدم، چگونگی حرکتم را توضیح دهم که راه رفتن یادم رفت!

میمون دوم به اولی گفت: می بینی؟!هنگامی که می کوشی همه چیز را توضیح دهی، اینگونه می شود! سپس، دوباره به غروب آفتاب خیره شد تا از آن لذت ببرد... پائولو کوئیلیو»

از «گوگل پلاس» با ویرایش درخور بویژه در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

آقای کم و بیش جا افتاده ای که گویا گلویش نیز بفهمی نفهمی پیش خانم نویسنده ی یادداشت بالا گیر کرده و بهانه ای برای خودنمایی می جوید، چنین می نویسد:
«سلام ... خانوم. صبح شما به خیر. خدا میدونه بدون اغراق و مداهنه میگم که این متن، جوهر طرز زندگی، چگونگی تفکر و ادراک و احساس و بینش ما رو در هیات یک تمثیل زیبا بیان کرده. کاملا درسته.

سهراب سپهری هم با خط بطلان کشیدن بر روی شناختهای عقلانی و منطق عقلانی که به شدت نیازمند تجزیه و تحلیل و توضیحه گفته:
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است
که در افسون گل سرخ
شناور باشیم!

سهراب حتی در لحظه ای که داره شعر میگه و میخواد زندگی رو تعریف کنه در همون لحظه از درختی که محو تماشای اون بوده یک سار می پره و سهراب ، تعریف زندگی رو پیدا میکنه و میگه:
زندگی یعنی...
یک سار پرید!

بله. زندگی رو باید زیست؛ نه تفسیر و تحلیل کرد. در لحظه زیستن، یعنی آماده بودن بر ای مواجهه با هر حادثه غافلگیر کننده ای. اما متاسفانه بشر اسیره ! اسیر ذهن و منطق عقلانی! و برای رهایی از این قفس تنگ و فرو شکستن همه پیش فرضها و پیش زمینه های ذهنی و موهوم باید مومنانه و سرسختانه تلاش کنه. رسیدن به همچین نگاه و ادراک زلالی، کار آسونی نیست؛ ولی اگر انسان واقعا بخواد به این مرتبه از ادراک برسه و زیبایی حیات را بی واسطه کلمات و تعقل متداول درک کنه، می تونه موفق بشه؛ چون این توانایی بالقوه در ما هست و فقط باید با یک تحریک شدید و کوبنده، فعال بشه. ممنون از پست زیبای شما ... مثل همیشه گل کاشتی ... عزیز. روزت خوش و روزگارت نیلوفری.» و در یادداشتی دیگر می افزاید:
«... عزیز!

تو هرجور که دوست داری میتونی منو صدا کنی؛ چون اصل کاری همون صدا کردنه! تو دنیایی زندگی می کنیم که آدم ها منتظرن، دیگران صداشون کنن و حتی نمیخوان صدای محبوبشون را هم تمنا کنند! ولی سهراب به ارزش حیاتی صدا کردن دیگری پی برده و گفته:
صدا کن مرا

صدای تو خوب است...

ممنون از صفا و صمیمت و درک و محبتت مهربان بانو.»

از «گوگل پلاس» با اندکی ویرایش در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

خنده ام گرفته است؛ از همه چیز ... به شوخی و جدی می نویسم:
«ناگفته نماند که این آقای پایولو کوییلو که گویند بسیاری جستارهای نوشته هایش را از مولانای ما کش رفته، این داستان را هنگامی نوشته که کتاب هایش فروش خوبی داشته اند و کم کم شروع کرده است جور دیگری به جهان نگریستن!»

خانم نویسنده ی یادداشت، برایم می نویسد:
«سلام آقا بهزاد ... ممنون از كامنت تان ... این كامنت باعث می شه برم و بیشتر در مورد نوشته های پائلو كوئیلو مطالعه كنم»

از اینکه در اندیشه ی کار بیش تر افتاده، خرسند می شوم و پاسخ می دهم:
بسیار کار خوبیه! ولی این جمله ی جالب را نه به عنوان «کلمات قصار» که من از همه ی آن ها متنفرم که به شکلی پویا و دینامیک به خاطر بسپارید؛ از مارکس است؛ ولی کلمات قصاری که گویا در زمان مانند قندیل هایی یخ بسته آویزانند، نیست:
«این هستی آدم هاست که شعور اجتماعی شان را تعیین می کند و نه برعکس!»

این گفته درباره ی همه آدم ها صدق می کند و کسی را از آن گریزی نیست؛ حتا کسانی که آن را خوب درمی یابند نیز ناچارند، زندگی شان را دگرگون کنند؛ وگرنه خود به یکی از آن قندیل ها دگردیسه می شوند که در لحظه ای از دوران زندگی خود یخ بسته و دیگر پیشرفتی نداشته اند.

با آرزوی کامیابی برای شما!

ب. الف. بزرگمهر    ۲۷ مهر ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/10/blog-post_7425.html

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!