«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ آبان ۱۴, دوشنبه

در آستانه ی روز پرستار پرخاش های پرستاران در ایران گسترش می‌یابد

وزیر بهداشت از رسیدگی به خواسته‌ها و پرداخت بخشی از معوقات پرستاران خبر داده بود اما پرستاران می‌گویند چیزی تغییر نکرده است. آن‌ها در چند روز اخیر دست به چندین تجمع اعتراضی زده‌اند. در زنجان نماینده پرستاران بازداشت شد.

از مردادماه گذشته پرستاران ایران در اعتراض به استثمار مضاعف، بیگاری و بی‌ثبا‌ت‌کاری دست به اعتصاب و تجمع اعتراضی می‌زنند.

محمدرضا ظفرقندی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی جمهوری اسلامی ۱۸ مهر در حاشیه هیئت دولت گفته بود:
برای پرستاران و هم شرکت‌های تولیدی دارو از صندوق ذخیره ارزی و هم از دولت و بیمه مطالباتی که مدت‌ها به تعویق افتاده بود، بخش عمده‌ای پرداخت شده است.

ظفرمندی افزوده بود:
مطالبات پرستاران در زمینه اضافه‌کاری حدود هفت ماه از ۱۴۰۲ باقی مانده و به اردیبهشت ۱۴۰۳ رسیده است که مقدار زیادی از آن پرداخت شده است.

پرستاران اما می‌گویند ۷ ماه از سال گذشته و هنوز یک ریال اضافه کار و کارانه پرداخت نشده و نظام حقوق و دستمزد و اضافه‌کار پرستاران نیز اصلاح نشده است.آن‌ها دولت را «روغگو» خطاب می‌کنند و می‌گویند تعرفه‌ها تنها تا اسفند ۱۴۰۲ و اضافه‌کارها تا بهمن ۱۴۰۲ پرداخت شده است.

جلسه شورای عالی بیمه نیز در هفته گذشته برگزار شد اما تعرفه‌های پرستاری مورد بررسی قرار نگرفت.

بدین ترتیب پرستاران بیمارستان‌های ایران از چند روز پیش تصمیم گرفته‌اند که در آستانه روز پرستار که پنج‌شنبه آینده ۱۷ آبان است، دست به تجمع و اعتصاب بزنند.

در این راستا روز دوشنبه ۱۴ آبان، مراسم روز پرستار در زنجان به صحنه‌ای از اعتراضات پرستاران تبدیل شد. پرستاران زنجانی که در ماه‌های گذشته بارها مقابل استانداری زنجان و دانشگاه علوم پزشکی استان تجمع کرده بودند، این بار نیز نسبت به وضعیت پرداختی و اضافه‌کاری اجباری اعتراض کردند.

آن‌ها فریاد می‌زدند: «وعده وعید کافیه، سفره ما خالیه»، «پرستار داد بزن، حقتو فریاد بزن»، جشن روز پرستار نمی‌خوایم، نمی‌خوایم!»

کانال تلگرامی «شورای هماهنگی اعتراضات پرستاران» گزارش داده است که محرم علی رمضانی، نماینده اول پرستاران استان زنجان، در جشن روز پرستار که در مقابل سالن روزبه برگزار شده بود، بازداشت شد و این رویداد باعث واکنش‌های گسترده‌ای در میان جامعه پرستاری و عموم مردم شده است.

روز دوشنبه همچنین تجمع اعتراضی گسترده پرستاران تمامی بیمارستان‌های یزد، از جمله بیمارستان‌های صدوقی، رهنمون و افشار برگزار شد.

«شورای هماهنگی اعتراضات پرستاران» گزارش داده است که «این اعتراضات به‌حدی شدت گرفته که بیمارستان‌ها در شرف تعطیلی قرار دارند و تنها عمل‌های اورژانسی انجام می‌شود. بیماران اورژانسی همچنان خدمات دریافت می‌کنند و وضعیت بحرانی است.»

پرستاران یزد در تجمعات خود فریاد می‌زدند: «حقمونو نگیریم شیفتمونو نمی‌ریم.»

روز دوشنبه همچنین پرستاران بخش‌های آزمایشگاه و رادیولوژی در بوشهر در اعتراض به وضعیت معیشتی، پایمال شدن حقوق، اعمال تبعیض و فشارهای کاری تجمع کردند.

روز گذشته، یکشنبه ۱۳ آبان تجمعات دیگری در بیمارستان‌های صدوقی یزد و نظام‌مافی شوش در اعتراض به شرایط فاجعه‌بار کاری و معیشتی و بی‌پاسخ ماندن خواسته‌های پرستاران برگزار شد.

در روز شنبه ۱۲ آبان نیز پرستاران مشهد از ساختمان قریشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد به سوی استانداری خراسان رضوی راهپیمایی کردند. آن‌ها شعار «فکر نکنید امروزه، وعده ما هر روزه» را سر می‌دادند.

در روز شنبه پرستاران فسا در استان فارس نیز دست به تجمع اعتراضی زدند.

پرستاران معترض همچنین گفته‌اند که از روز پنج‌شنبه ۱۷ آبان (روز پرستار) تا شنبه ۱۹ آبان اعتصاب سه روزه برگزار خواهند کرد. پرستاران بارها تأکید کرده‌اند که روز پرستار امسال، با برگزاری اعتراضات و اعتصابات سراسری خواهان تحقق مطالبات انباشته‌شده پرستاران و کادر درمان خواهند شد. آن‌ها از پرستاران همه شهرها خواسته‌اند که در این حرکت اعتراضی شرکت کنند.

پرستاران به دولت تا ۷ آبان فرصت داده بودند که تکلیف خواسته‌هایشان را روشن کند اما خواسته آن‌ها بی‌پاسخ ماند و به همین دلیل اعتصابات ادامه خواهد داشت.

پرستاران خواهان رفع تبعیض‌های پرداختی پرسنل درمان، تصحیح و افزایش محسوس رقم‌های پرداختی تعرفه‌گذاری، افزایش حقوق و مزایا در احکام حقوقی، تأمین نیروی انسانی و بهبود شرایط رفاهی و تسویه کامل معوقات خود هستند.

پرستاران اعلام کرده‌اند پیامدهای اعتصابات و اعتراضات آن‌ها بر‌عهده مسئولان حکومتی است.

برگرفته از «تلگرام»   ۱۴ آبان ماه ۱۴۰۳

اگر قرار باشد حزبی سوسیال دمکرات از آب در بیاید، سر به تنش نباشد بهتر است ـ بازپخشش

گفتگویی است پندارآمیز میان رهبری از دور بیرون رفته و گوشه گیر که همچنان از دور می کوشد تا فرمان را در دست خود نگهدارد و دیپلماتی کارکشته که از سوی وی به کار گماشته شده و همراه دورقابچین هایی که پیرامون خویش گرد آورده، سیاست سوسیال دمکراسی پیشه نموده است؛ سیاستی که از سویه ی ناسازگاری آن با منافع توده های مردم و رسوایی هایی که تاکنون به بار آورده، خوشایند رهبر بازنشسته نیز نیست و گرچه راه چاره ای برای آن نمی یابد، می خواهد تا آنجا که در توان دارد، «رفیق دیپلمات»* که گرایش های لیبرال دمکراسی انگلیسی آشکاری نیز دارد را مهار کند.

رهبر بازنشسته رو به دیپلماتِ کارکشته:
رفیقی از آن حزب برادر که گفته بودم برای سخنرانی در آن همایش پیشنهاد کنی، پیشنهاد کردی؟

دیپلماتِ کارکشته:
بله! بله! همان روز پیشنهاد کردم؛ خوشبختانه دیگران هم از پیشنهاد ما خوش شان آمد و پذیرفتند. او هم آمد و سخنرانی کرد.

ـ خوب! چیزی هم از او آموختی؟

ـ آه! بله! بله! چیزهای بسیاری از وی آموختم. او گفت با اینکه شرایط عینی برای بدست گرفتن قدرت دولتی از سوی طبقه کارگر در آنجا آماده است، شرایط ذهنی چنین کاری هنوز فراهم نیست ...

ـ این ها را من هم در آن فشرده ای که نوشته بودی، خواندم؛ ولی چیزی از آن دستگیرم نشد؛ مگر او به عنوان پشنهاد سیاسی نگفته بود که گشودنِ گره کار در برقراری مالکیتِ اجتماعی، بیرون رفتن از «اتحادیه اروپا» و «ناتو»، از میان برداشتن یک‌ سویه ی بدهی ها و به قدرت رسیدن کارگران و مردم در همراهی با حزب کمونیست است؟ پس به این ترتیب، منظور آن رفیق این بود که خودِ حزب کمونیست از شرایط ذهنی برای انجام آن کارها آماده نیست؟!

ـ نمی دانم! شاید ... (رهبر بازنشسته سخنش را می بُرد!)

ـ من اگر جای تو بودم، می پرسیدم ... بیگمان، منظور آن رفیق، حزب های سیاسی دیگر هم که نبوده است! آن حزب ها که نماینده ی لایه های اجتماعی گوناگون اند، در همه ی کشورها هستند و در همه ی جنبش ها نیز با خواست های خود پا به میدان می نهند؛ بسان «کمون پاریس» و بهتر از آن، نمونه ی  انقلاب اکتبر روسیه ... مهم، آمادگی و ورزیدگی حزب کمونیست است که بتواند توده هایی که در میدان هستند را خوب و به هنگام به سوی آماج فرجامین رهبری کند ... درمی یابی که چه می گویم؟! می پندارم چندان چیزی از وی نیاموخته باشی! درست می گویم یا نه؟ یادم رفت بپرسم؛ منظور از «مالکیت اجتماعی» که نوشته بودی، چه بود؟ آیا آن رفیق، تنها به همین بسنده کرد؟! می دانی که «مالکیت اجتماعی بر زنان» را با ناجوانمردی و دروغ به مزدک بستند و درباره ی کمونیست ها هم به دروغ می گفتند که آن ها می خواهند همه ی دارایی های مردم را از دست شان بگیرند و اجتماعی کنند. اکنون از اینگونه دروغ ها دیگر نمی توانند ببافند و به خورد مردم بدهند؛ چون، بسیاری می دانند که آماج کمونیست ها «مالکیت اجتماعی ابزارهای فرآوری (تولید)» برای جلوگیری از بهره کشی سرمایه داری از این راه است؛ و نه گرفتن دارایی های خصوصی مردم در آن اندازه ای که نیازهای خودشان را تامین کند. تو هم باید این ها را بدانی!

ـ خوب! می دانید رفیق ... ما اینجا بیش تر با رفیق «گرین پیس» سر و کار داریم (گفتار «رفیق دیپلمات» که گرایشی آشکارا بهانه جویانه یافته از سوی رهبر بازنشسته که کمی هم برانگیخته شده، بُریده می شود!) ...

ـ ببین! این حزبی کمونیستی بوده ... درست تر بگویم: قرار بود برنامه ای کمونیستی سازگار با اوضاع کشورمان داشته باشد و مارکسیسم ـ لنینیسم را در برنامه ی خود گنجانده است. اگر قرار باشد حزب سوسیال دمکرات یا بدتر ار آن، لیبرال دمکرات از آب در بیاید، سر به تنش نباشد بهتر است. تو هم بجای اینکه با آن رفیق «گرین پیس» سر و کار داشته باشی، بهتر است دانش کمونیسم که خودم هم آن را خوب فرانگرفته ام، بیاموزی! ... یادم رفت بگویم که به آن فشرده ای که درآورده ای هم بدگمانم! یا باید آن را خوب درآورد که چکیده ای از سخنان و گفتگوها را همانگونه که بوده، دربرداشته باشد یا بجای آن، همه ی سخنرانی ها را موبمو درج کرد تا خوانندگان گاهنامه گمراه نشوند ... می دانی؟ با چنین شیوه کاری، نخستین چیزی که از دست می رود، اعتماد مردم و پیش از همه بر و بچه های خودمان به گفته ها و نوشته های مان است ...

ب. الف. بزرگمهر    ۲۴ اَمرداد ماه ۱۳۹۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/08/blog-post_58.html

* آن دیپلمات کارکشته را بگونه ای قراردادی، «رفیق دیپلمات» نامیده ام!

گُرته ی این گفتگوی پندارآمیز از داستان زیر الهام گرفته شده که آن را پیش تر با برنام «پس سلامِ الله عَلَی الحِسَین» در این تارنگاشت درج نموده ام؛ گرچه الهامی دور و سنجش ناپذیر با جُستارِ این نوشتار. 

***

پس سلامِ الله عَلَی الحِسَین

تعریضی است به آدم های ساده دلِ زود مُجاب شو و زود فریب خور

خان عشیره که مدتی پیش از نوکر خود آب خواسته بود و با آمدن ناگهانی شماری میهمان، هر دو از یاد برده بودند با احساس دوباره ی تشنگی از او پرسید:
ـ فغفور! مه رِ او دادی ته؟۱

فغفور که بارها به سبب فراموشکاری های خود مزه ی شلاق خان را چشیده بود، دستِ پیش را گرفت که:
ـ ها، خان! به سرت همو سات او دادم ته رِ.۲

خان، شگفت زده پرسید:
ـ خنکم بید؟۳

نوکر گفت:
ـ ها والله، خان! همچی خنکِ خنکم بید.

خان گفت:
ـ پس سلامِ الله عَلَی الحِسَین! نعلت بر قاتلون امام حِسَین!

برگرفته از «کتاب کوچه»، «حرف پ، دفتر نخست»، زنده یاد احمد شاملو با همکاری آیدا سرکیسیان، تهران ۱۳۷۸ (با اندک ویرایش، پارسی نویسی و بازآرایی از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/06/blog-post_16.html


رنگی از کبودیِ مرداب! ـ بازپخشش

این گروه خسته و بی حس که ککش نیز نمی گزد ...

می نویسد:
«خسته شدم از اخبار مرگ !

خسته شدم از اخبار جنگ!

خسته شدم از اخبار کذب!

زندگی مون همش شده خبر کشتن، اعدام، زندان، شکنجه، جنگ، تنش، بحران،جنایت، دزدی، فقر، نداری، فساد، فحشا، ناامنی، بدبختی، آوارگی، بیچارگی، گرانی، تورم، تحریم، انرژی هسته ای، مذاکرات بی نتیجه، وعده های سر خرمن، دروغ، ریا، فریب، «گشت ارشاد» و بگیر و ببند و همه اش «امر به معروف» و «نهی از منکر»! دلمون هم خوشه که داریم زندگی می کنیم؛ با این همه خبر منفی که از صبح تا شب می شنویم ،دیگه روحیه ای هم برامون باقی می مونه با این همه انرژی منفی که دریافت می کنیم؟

اصلا فکر کنم یه جورایی لمس شدیم؛ بی حس شدیم؛ وگرنه، مگه می شه این همه خبر بد از صبح تا شب بشنویم و ببینیم و کک مان هم نگزد؟! اصلا انگار هیچ اتفاقی نیفتاده! نمی دانم شاید هم پوست مان بیش از اندازه در برابر اینگونه خبرها و مشاهدات کلفت شده ؟! همه بی تفاوت؛ همه «ریلکس»؛ خونسرد ِ خونسرد !!گویی در این مملکت آب از آب تکان نمی خورد!»

از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش درخور بویژه در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر

می نویسم:
تحمیق مردم با سوء استفاده از دین و مذهب شان، کلاهبرداری های کلان، برباد دادن ثروت های جامعه و خلف وعده، همین است!

چرا این گروه از روشنفکران از خود نمی پرسند که چرا هر بار به بهانه ای گول حاکمیت نابکار و دزد را می خورند؟ چرا از خود نمی پرسند به چه دلیل در شرایطی که نه به بار بود و نه به دار (درخت) ـ و همچنان نیز چنین است ـ از آخوندی امنیتی که تنها وظیفه اش به توافق رسیدن با «شیطان بزرگ» است، شرمگینانه «مُچکّر» شدند و در بیرون کشیدنش از "کلاه جادو" یار و یاور حاکمیتی پیش تر آزموده؟!

حق دارند خسته باشند! «استاد اعظم»، مار را به دست آن ها در نقش «مش رجب» گرفته است؛ به پشتوانه ی آن با «شیطان» چانه ی مرگ می زنند؛ تضمین می خواهند؛ برای آن به نمایندگی از سوی مردم ایران به قراردادهای ننگین نیز تن داده اند و به همین دلیل، پوشیده اش می دارند. سرنوشت معمر قذافی با همه ی آن چیزهایی که با خواری بر دوش گرفت، جلوی دیدگان شان است و باز هم تضمین می خواهند! به پشتوانه ی رای مردم و فریب و نیرنگی که بکار بردند و همه ی این ها که اکنون خسته اند، یک به یک، آگاهانه یا ناآگاهانه در این فریب و نیرنگ با رژیمی نابکار همدستی نموده اند، چانه زنی با «شیطان بزرگ» را به یاری نمایندگان بورژوازی لیبرال ایران و «شیطان بچه» ها و «شیطان پرستان»ی از جنس خودِ «شیطان بزرگ»، پی می گیرند و شاید بسیاری از آن ها نمی دانند یا به خودفریبی سرگرمند که پیمان های میان کشورهای امپریالیستی و بویژه کشورهای باخترزمین، حتا میان خودشان بر آب بسته شده و می شود؛ پیمان هایی که با نخستین موج از هم می پاشند و آب می شوند. تاریخ شان را بخوانید؛ نمونه های روشنی آنجاست؛ حتا در سده های میانه و پیش تر!

بسیاری از آن ها نمی دانند یا دانسته و آگاهانه همه چیز را بر دوش دیگران گذاشته و می گذارند تا بجای آن ها به جبهه بروند و بجنگند؛ با دست و پای از دست داده، برگردند یا شهید شوند؛ در تظاهرات و اعتراض ها پیشاپیش همه باشند، سینه سپر کنند ... نخستین گلوله ها را دریافت کنند و جان ببازند ... و بسیاری کارهای دیگر که این گروه خسته و بی حس که ککش نیز نمی گزد، هیچگاه برای آن ها پیشگام نبوده و نیست.

برای این گروه خسته که بخش عمده ای از آن دربرگیرنده ی کنار گودنشینانی احتیاط کار و «آسته برو، آسته بیا که گربه شاخت نزنه» است، مهم نیست «خر» به چه رنگ و اندازه و قامتی باشد؛ مهم نیست «نیم پهلوی» باشد یا از جنس «اسلامِ آریایی» (!) یا هر «خر» و «کرّه خر» دیگری! هر کدام باشد، تفاوت نمی کند؛ مهم آن است که آن ها بتوانند زینش کنند یا دستِکم پالانش باشند. دشواری بزرگ این گروه «خسته» که روشن نیز نیست جز غرولند و آه و ناله، کار عمده ی دیگری نیز از دست شان برآمده و برمی آید، کم و بیش چنین است! و از همین روی نیز روزگارشان رنگی از کبودیِ مرداب دارد.

ب. الف. بزرگمهر    پنجم آبان ماه ۱۳۹۲ 
 
https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/10/blog-post_1082.html

*  این نوشته، سویه ی اجتماعی جُستار و نه تک تک آدم ها یا فرد ویژه ای را آماج خویش نهاده است.

کله خر، بگو انشاء الله!

کله خر! این داستانک از جاودانه عُبید زاکانی را شنیده ای:
روزی جحی برای خرید درازگوشی به بازار می رفت.

مردی پیش آمد و پرسید:
كجا می روی؟

گفت: به بازار می روم كه درازگوشی بخرم.

گفتش: بگوی انشاءالله.

گفت: چه جای انشاءالله باشد كه خر در بازار و زر در كیسه ی من است.

چون به بازار در آمد، مایه اش را بزدند و چون بازگشت، همان مرد به او برخورد و پرسیدش:
از كجا می آیی؟

گفت: انشاءالله از بازار، انشاءالله زرم را بدزدیدند؛ انشاءالله خری نخریدم و زیان دیده و تهیدست به خانه بازمی گردم انشاءالله !

کله خر! این تکه فیلمِ با مزه و همچنین پندآموز۱ که در آن ششلول بندها نیز به ریشخند گرفته شده اند را ندیدی؟ برای تو و دیگر کله خرهای موشک باز و نیز چلاغعلی آسمان ریسمان باف که همگی دست در دستِ هم کشوری باستانی را به لبه ی پرتگاه نابودی و تکه تکه شدن کشانده و می کوشید تا سرنوشت ناگزیر خود را به سرنوشتِ میهن ارژمندمان گره بزنید،۲ در پیوند زیر گنجانده بودم:

https://www.behzadbozorgmehr.com/2024/08/blog-post_88.html    

تو بجز همانندی سرشتی بیمانندت به سخنگوی سال ها پیش «طالبان» که تا واپسین دَمِ سرنگونیِ این جریان فرهنگ ستیز و نابود کننده ی جان و روان میلیون ها افغان، همچنان داو پایداری در برابر «یانکی» ها داشت و سپس به آسانی به پاکستان گریخت، به کَچَلک ششلول بند این فیلم نیز می مانی که بگونه ای بیم برانگیز پا به میدان هفت تیر کشی با ششلول بند ناآشنای تازه پا نهاده به میخانه نهاد و در فرجامِ کار چپ و راست کشیده هایی جانانه از وی دریافت نموده، نزد دیگر ششلول بندها و نیز روسپیان آنجا خوار و بور شد.

نمایش و هوچی بازیِ منم منم بزبزه ها دو تار مو دارم به هوا را کنار بنه و با دُم «عزراییل» بازی نکن!  

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۴ آبان ماه ۱۴۰۳

پی نوشت:

۱ ـ https://www.youtube.com/watch?v=GPhT2HTLKLI

۲ ـ «کوشش برای گره زدن سرنوشت ناگزیر خویش به سرنوشت ایران و ایرانی، بیهوده است!»  ب. الف. بزرگمهر    ۱۹ اردی بهشت ماه ۱۳۹۴ 

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/05/blog-post_52.html 

***

ما سرانجام آنها را شکست خواهیم داد

سردار سلامی: آمریکا رفتار خود را تغیبر ندهد به سوی فروپاشی پیش خواهد رفت

مسلمانان دیگر اجازه نمی‌دهند حیثیت، کرامت و عزتشان توسط صهیونیسم و آمریکا قربانی و ذبح شود.

ما صاحب قدرت پایان ناپذیری به نام اسلام هستیم. هم قدرتمندیم و هم با اعتقاد و ایمان مان کار می‌کنیم.

ما سرانجام آنها را شکست خواهیم داد. این را آیندگان خواهد گفت. روح این ملت از شهیدان خود و از قرآن حکیم و از کلام حکیمانه رهبرش الهام می‌گیرد ما آموخته‌ایم چگونه باید دشمنان مان را شکست دهیم.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   ۱۳ آبان ماه ۱۴۰۳ (برنام را از بوم برگزیده ام.  ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۳ آبان ۱۳, یکشنبه

روباه و جوجه مرغ

یک قاب متفاوت از دلجویی رهبر انقلاب از دختر خردسال شهید جهاندیده در جریان دیدار امروز با خانواده‌های شهدای شرارت اخیر رژیم سهیونیستی

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   ۱۳ آبان ماه ۱۴۰۳ (برنام از آن من است.  ب. الف. بزرگمهر)



ما هم یکدیگر را رنگ می کنیم ... ـ بازپخشش

ما هر سال در این روز به روی یکدیگر از رهگذر گرفته تا دوست و آشنا، رنگ می پاشیم و همدیگر را رنگ می کنیم؛ ولی این رنگ کردن با آن رنگ کردن های شما زمین تا آسمان جداست؛ جشنی است برای نزدیکی دل ها به یکدیگر و گونه ای سرخوشی و نه برای فریب و نیرنگ دیگری!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۴ اسپند ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/03/blog-post_82.html



نه ترامپ، نه جنگ! ـ بازپخشش

ترامپ، به خانه برگرد!

در زیر هشت تصویر از پرخاش بسیار گسترده ی مردم سرزمین کره، پیش و پس از آمدن لات بی سر و پای «یانکی» به بخش چنگ اندازی شده در جنوب آن سرزمین باستانی را از اینجا و آنجا برگرفته و آورده ام. تنها واپسین تصویر از آنِ پرخاش توده ای مردم در «جمهوری سرفراز دمکراتیک خلق کره» در شمال آن سرزمین است. یکی دو تصویر از آنِ تارنگاشت «واشنگتن پست» و «دیلی استار» و شمار بیش تری از آنِ یک تارنگاشت هلندی است. همزمان با بار کردن همین هشت تصویر، بر پایه ی آنچه «ضد ویروس» گزارش می دهد با ۱۲ یورش رایانه ای نیز روبرو شدم («A phishing attempt detected») که بخودی خود، نشاندهنده ی سویه دیگری از مزدوری رسانه هایی یکی از دیگری تبهکارتر در شناسایی آدم هاست؛ رسانه هایی کمابیش همگی از آنِ کارتل های بزرگ سیهونیستی ـ امپریالیستی که شاید بیش از ۹۹ درصدشان  بجای بازتاب چنین پرخاش ها و پایداری توده های مردم در اینجا و آنجای جهان باشد، انباشته از گزارش و تصویر این یا آن انچوچک سینما، "ستاره" ی فوتبال و گُه خوری های سیاستمدارانی یکی از دیگری تبهکارتر، دله دزدتر و بیشرم تر است و چنانچه ناچار به بازتاباندن آن پرخاش ها نیز شوند، مانند نمونه ای که یادآور شدم از آن  برای گردآوری داده های کاربران بهره ای نابجا و تبهکارانه می برند.

به هر رو، همین هشت تصویر و شعارهایی که مردم با خود به میدان آورده اند به اندازه ای بسیار بیش از بسنده، گویا و بی نیاز از هرگونه سخنی افزوده است. زیر نویس انگلیسی یکی دو تا از آن ها و پیوندشان را نیز یادآور شده ام.

مرگ بر امپریالیسم!

زنده باد  «جمهوری سرفراز دمکراتیک خلق کره»!

پاینده و استوار باد همبستگی ملت ها و خلق های جهان در پیکار با امپریالیست ها و همه ی رژیم های ریزه خوار یا نوکرشان!

ب. الف. بزرگمهر    ۲۰ آبان ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/11/blog-post_47.html

برنام و زیر برنام را از شعارهای توده های انبوه مردم کُره برگرفته ام.  ب. الف. بزرگمهر 

***

زیرنویس و پیوند تصویر نخست:

South Korean protesters hold up signs reading "No Trump, No War," during an anti-Trump rally in Seoul on Saturday, ahead of President Trump's visit to South Korea. (Jung Yeon-je/AFP)

https://www.washingtonpost.com/news/worldviews/wp/2017/11/04/south-koreans-are-protesting-against-trumps-visit-and-in-support-of-it-too/?utm_term=.991e6b74a754

زیرنویس و پیوند تصویر دوم:

Thousands of South Korean protesters gathered in front of the US Embassy in Seoul ahead of President Donald Trump’s visit to the country on Tuesday. Demonstrators marched with signs, sang songs, and choreographed dances.

https://www.businessinsider.nl/south-koreans-protest-trump-visit-pictures-2017-11/?international=true&r=US

زیرنویس تصویر هشتم:




















ملیجک! دیگر گندش را در نیاور

ملیجک! دیگر گندش را در نیاور.* به تو گفتیم که نمایش دمکراسی و آزادیخواهی و تعامل و اینا بدهی تا خرمان انشاء الله از پل «شیطان بزرگ» رد بشود؛ نگفتیم که هر چه سال های آزگار رشته بودیم را پنبه کنی و این همکاران ورپریده ی شیطان را شیر کنی و دوباره بجان نظام مقدس مان بیندازی. این نمایش ها را برو با آن سو و در بیرون ولایت انجام بده؛ نه اینجا. تازه برُخت نخواستیم بکشیم؛ آنجا هم که رفته بودی جز با آن ضعیفه ی سوییسی با کسی که سرش به تنش بیارزد و ما را از این تنگنا بیرون بیاورد، دیداری نداشتی. نمی دانم چکار کردی که اینجور شد. انشاء الله برای شان «نهج البلاغه» نخوانده باشی؟ آن ها «نهج البلاغه» و «قرآن» و اینا سرشان نمی شود؛ این ها برای همین ولایت خودمان خوب است. بجای آنکه با آن گیس بریده ی قمی که موهایش را پسرانه کوتاه کرده بود، دست بدهی و آبروی نظام را پایمال کنی، چشم هایت را بیش تر باز می کردی و از مناقبِ حجاب می گفتی.

از زبان «کیر خر نظامِ خرموش پرور»:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ آبان ماه ۱۴۰۳

* خوش و بش گرم و صمیمی مردم و جوانان با دکتر پزشکیان در سفر کوتاه وی به قم

اگر چه دکتر پزشکیان در سفر نیم روزه خود به قم به دلیل فشردگی برنامه‌ها امکان حضور در میان مردم و گفتگو با آنان را نداشت، اما در بین دیدارهای وی با علمای اعلام و مراجع معظم تقلید، هر جا که فرصتی دست می‌داد، به ابراز احساسات مردم پاسخ می‌داد.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   دهم آبان ماه ۱۴۰۳

۱۴۰۳ آبان ۱۲, شنبه

آماج این بازدید، بیش تر آشنایی با جغرافیای هوایی این دور وبرها بود

ـ چیزی می بینی؟*

ـ نه چندان؛ بیابان و کوه و کمر است. تروریست ها را هم که از این بلندا نمی شود دید؛ اگر باشند هم قرار نیست برای مان با شادی دستی تکان بدهند؛ رگبار مسلسل است که به سوی مان می گیرند. برای چه زمینی نیامدیم؟

ـ خوب! آماج این بازدید، بیش تر آشنایی با جغرافیای هوایی** این دور و برها بود.

ـ جغرافیای هوایی؟! این دیگر چه صیغه ای است؟

ـ شاخه ای تازه از دانش و فن آوری دورسنجی است!

ـ نشنیده بودم؛ ولی چه رَپتی (ربطی) به تروریست ها دارد؟ آن ها که روی زمین اند ...

ـ خوب! برای همین ما برای آشنایی با جغرافیای هوایی آمده ایم. تنت که انشاء الله نمی خارد برادر؟!

گفتگوی پندارآمیز دو مزدور الدنگ نظام خرموش پرور:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۲ آبان ماه ۱۴۰۳

* بازدید هوایی سردار رادان از نقاط کویری و مرزی سیستان و بلوچستان

احمدرضا رادان، فرمانده کل انتظامی کشور  و هیات همراه از نقاط کویری و مرزی سیستان و بلوچستان بصورت هوایی بازدید کرد.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»  دهم آبان ماه ۱۴۰۳

** برای جلوگیری از برداشت نابجا و ناروا، دانش و فن آوری به نام «جغرافیای هوایی» نداریم. هر یک از پدیده های هماوند با هوا بسته به جُستار آن از خودِ «هواشناسی» («climatology») گرفته تا بررسی آلودگی های هوا نام های ویژه ی خود را دارند. من آن آمیخته واژه را چون گونه ای ریشخند از زبان یکی از آن دو الدنگ (سردار ساختگی) برای دست انداختن یا باریک تر: دست به سر کردن آن دیگری بکار بردم. سپس، درست پیش از گنجاندن این یادداشت با خود گفتم جستجویی در اینترنت داشته باشم؛ شاید کسی چنین آمیخته واژه ای را بکار برده باشد. کسی فن آوری «remote sensing» را چنین به پارسی برگردانده که نادرست است. برگردانِ درست آن به پارسی همان دورسنجی است که بسته به جُستار، ابزارها و گستره ی آن می تواند از زمین، هوا، زیرِ آب و سپهر پیرامون زمین انجام پذیرد.

گروهی از بیشمار گروه های دیگر فرشتگان زمینی دادخواه

ب. الف. بزرگمهر   ۱۲ آبان ماه ۱۴۰۳



در حقوق بشر بر اساس شرع مقدس اسلام عمل می‌کنیم! ـ بازپخشش

مرضیه افخم، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در واکنش به تصویب قطعنامه حقوق بشر ایران در «کمیته سوم نشست مجمع عمومی سازمان ملل»:
«جمهوری اسلامی ایران، بدون توجه به اقدامات مداخله جویانه سیاسی، بر اساس شرع مقدس اسلام و همچنین اصول مندرج در قانون اساسی کشور، در جهت حمایت و گسترش حقوق آحاد شهروندان خود ثابت قدم خواهد بود.»

... و شرع مقدّس اسلام که بخش عمده ای از قانون اساسی کشورمان از آن سرچشمه گرفته، یعنی:
به دار آویختن، سنگسار، شلاق و بریدن دست و پا که در نظام مقدّس جمهوری اسلامی، بریدن زبان با کارد موکت بری و «کهریزکی کردن» که این یکی بویژه درباره ی جوانان عزیزمان بکار می رود نیز به آن ها افزوده شده است! ما افتخار می کنیم که واژه ی تازه ی «کهریزکی کردن» (Kahrizakation) را به فرهنگ حقوق بشر جهان عرضه داشته ایم!

ما نیک می دانیم که دولت های باختری نیز که با دشواری هایی چون جمهوری اسلامی بویژه در هماوندی با جوانان پر شر و شور خود روبرو هستند، باریک اندیشانه به قانون های شرع مقدّس اسلامی می نگرند و از اینکه نمی توانند چنین قانون هایی را هم اکنون در کشورهای خود بکار ببرند، افسوس می خورند! ما همه ی این دولت ها را دعوت می کنیم تا بجای کژرفتاری با این نظام مقدّس، سودمندی ها و کاربردهای قوانین ما را بر دیدگان خود نهاده و با آینده نگری بیش تری با ما رفتار نمایند! (از سخنان ناگفته و در دل مانده ی سخنگوی وزارت امور خارجه رژیم تبهکار جمهوری اسلامی!)

بخش اندکی از این یادداشت با الهام از عبارتی در «گوگل پلاس» نوشته شده است.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۹ آبان ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/11/blog-post_4606.html

بروید گم شوید! می خواهیم آرزوی رییس جمهور برگزیده را برآورده کنیم

بروید گم شوید! می خواهیم آرزوی رییس جمهور نهج الملاقه ای مان که چندی پیش فرمودند: چه اشکالی دارد ما هم مانند آن سوی آب شویم را برآورده کنیم:
آسمانخراش هایی بسان دوبی و اینا برای تشریف فرما شدن ایرانگردان به ولایت مُقَدَّس آسمانی ـ ریسمانی و بهره بردن از نعمت های خداداده ی زمینی!

هر چه دورتر باشید، بهتر است؛ نمی خواهیم هیچکدام از چنین مهمانان بزرگمنشی که الحمدلله دست شان به جیب شان می رسد، چهره های از ریخت افتاده تان و این آلونک ها و اینا را ببینند و خدای نکرده بروند و حتا برای برداشتن کلاه جا مانده شان باری دیگر به اینجا گام ننهند. بروید! این زمینِ خدا و این هم شما ...

ب. الف. بزرگمهر   ۱۲ آبان ماه ۱۴۰۳

ویدئوی پیوست: بروید گم شوید! می خواهیم آرزوی رییس جمهور برگزیده را برآورده کنیم 

***

ویران نمودن بیش از ده خانه ی شهروندان و چنگ انداختن به زمین‌ های شان در زیباشهر چابهار

بامداد روز پنج‌شنبه ۱۰ آیان ماه ۱۴۰۳، نیروهای شهرداری و «بنیاد مسکن» به همراه «نیروهای انتظامی» [بخوان: گماشتگان سرکوبگر ولایت آسمانی ـ ریدمانی!] با چندین دستگاه لودر و بولدوزر به بخش زیباشهر در شهر چابهار یورش برده و با ویران نمودن بیش از ده خانه به آگاهی رساندند که آن ها را از بازستانده اند (بجای «مصادره کرده‌اند»).

برگرفته از «تلگرام»   ۱۱ آبان ماه ۱۴۰۳  (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛  افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)




کارفرمایانِ جنگ

برگرفته از «تلگرام»   ۱۱ آبان ماه ۱۴۰۳

ویدئوی پیوست: کارفرمایانِ جنگ



بعله! حالا که زبان درازی کردید، برنمی گردم ـ بازپخشش

پیشکش به بانو شهره بیات و همه ی ورزشکارانی که میهن خود را سربلند نمودند

بعله! حالا که زبان درازی کردید و ازین .. ها خوردید تا شما هستید، برنمی گردم.* دلم برای میهنم، مادر و پدر و بستگان و دوستانم تنگ می شود؛ ولی چاره چیست؟ ناچارم تا آن هنگام که گورتان را گم می کنید و امیدوارم چندان بدرازا نکشد، دندان روی جگر بگذارم. نمی دانم خدای این ها با خدای بالای سر ایران، یکی است یا نه؛ ولی زبانم لال بگمانم خدا هم مانند جانوران و گیاهان و آدمیان، تیره های گوناگون داشته باشد و هر کدام، پهنه ای از کره زمین را دیده بانی می کنند. چگونه پهنه های شان را از یکدیگر نشانه گذاری می کنند تا خدا تو خدا نشود، نمی دانم؛ ولی می پندارم مانند برخی جانوران که دور و برشان با شاش خود نشانه می گذارند، نباشد؛ گرچه، این را هم نمی دانم و تنها امیدوارم چنین باشد. به هر رو، خدای اینجا بهتر است و مانند خدای بالای سر ایران، باتوم یا چوب بدست نگرفته و مردم آزار و اسیدپاش و اینا را در پناه خود نمی گیرد؛ بیش تر هم بالای سر کلیساها گشت می زند و به جاهای دیگر بند نمی کند.

از این ها که بگذریم، مگر قانون های شتری در اینجا هم باید کاربرد داشته باشد؟! هر زنی که از ایران پا به کشورهای دیگر می نهد از این حقوق برخوردار است که روسری سر نکند و هیچ کس و ناکسی نباید از چنین هوده ای برخوردار باشد که وی را سین جیم کند. بماند که قانون های برخاسته از شریعت شتری در خود ایران نیز که کشوری باستانی است و اسلام آن برتر از اسلام شتری عربستان است، بزور به مردم بویژه به زنان گرانبار شده و فراقانونی است. آماج سخنم نیز تنها کیش «شیعه» نیست؛ «اسماعیلیه» و «بهاییگری» و کیش های دیگر آن نیز هست که در تاریخ میهن مان نشانه گذار بوده اند. تازه، بگویید ببینم، چرا آن آخوند که نقش «کفتر پر قیچی نظام» را یاری می کند و گاه بگاه که روز و روزگارتان بیم برانگیزتر می شود، کنار بام ولایت می آید و چرخی می زند و بغبغویی می کند، هنگام سفرهای بیرون از ایران و جاهای خوب پاسداری شده و دور از چشم مردم در شمال یا برخی جاهای دیگرِ خودِ ایران، دستارش را در گوشه ای پنهان می کند یا همراه خود نمی برد؟! تنها او هم نیست؛ دیگران هم که بویژه به انگلیس دلبسته اند و هر از گاهی به آنجا می روند تا بواسیرشان را به تیغ بسپارند یا زایمان زنان صیغه ای شان در بیمارستان های آنجاها را بهانه می کنند، همینگونه رفتار می کنند. درباره ی آن نمایندگان و فرستادگان رسمی شان به «شورای امنیت» و جاهای دیگر که هر از گاهی ناگزیر با اسراییلی ها گرد یک میز می نشینند نیز چیزی نمی گویم؛ ولی آیا درست است که ورزشکارِ ترازِ جهانی خودمان که می تواند مدال زرّین بدست آورد و ایران را سرفراز کند به بهانه ی روبرو نشدن با ورزشکار اسراییلی از دستیابی به آن مدال بازداشته شود و سپس از حضرت آقا انگشتری حلبی به نشانه ی قدردانی بگیرد؟!

می پرسید چرا ورزشکاران می روند و گاه ناگزیر به پذیرش شهروندی کشور دیگری می شوند؟ آیا گروهبندی هایی که در آن بالا نزدیک تر به آن پاسبان آسمانی، نِشِسته و بی هیچ دردسری، درآمدهای نفتی و دیگر درآمدهای کشور را بجیب می ریزند و هر کدام شان، دستکم شهروندی یکی از کشورهای اروپایی، کانادا و کشور «شیطان بزرگ» را دریافت کرده اند، سرچشمه ی چنین سرخوردگی ها و سرمشق دیگران نبوده و نیستند؟ آیا همین دزدان که رهبری کشوری بزرگ بدست شان افتاده و آن را چپاول می کنند، هر گونه نمادِ ملی از شهروندی کشوری باستانی گرفته تا پول ملی و سایر چیزها را بی ارزش نکرده اند؟ کلاه خود را داور کنید و به هر کس اگر دروغ می گویید، دستِکم پاس و سپاس کلاه خود را داشته باشید و دروغ نگویید!

می خواستم برای تان این شرط را برای بازگشتنم بگذارم که اگر آن آخوند پر قیچی و دیگر آخوندهای پول و پله دار سوگند یاد کنند که از این پس با دستار و ردای شان به همه جا سفر خواهند نمود و آن جامه ی مُقَدَّس را تنها هنگام خواب از تن بیرون خواهند آورد، من هم سوگند یاد می کنم که روسری ام را بسان آن چارقدهای هفتاد هشتاد سال پیش، جوری زیر چانه ام گره بزنم که از سرم نلغزد؛ ولی با خود می گویم: این ها اگر هم بپذیرند، آن را زیر پا می نهند و کاری بیهوده است. به این ترتیب، آیا از این هوده برخوردارم که بگویم: مرده شور همه تان را ببَرَد که میهن باستانی مان را به گند کشیده اید؟

از زبان بانو شهره بیات، سرداور «فدراسیون جهانی شترنگ» در بازی های این دوره و دبیر پیشین «فدراسیون شترنگ ایران»:  ب. الف. بزرگمهر  ۲۰ دی ماه ۱۳۹۸

* «در پی جنجال بر سر روسریِ بانو شهره بیات، سرداور ایرانی ՛فدراسیون جهانی شترنگ՝ در بازی های جهانی، گفت به ایران بازنمی‌گردد» برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» ۲۰ دی ماه ۱۳۹۸ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۳ آبان ۱۱, جمعه

این بودجه در شفافیت از کون مبارک و میمون مقام معظم رهبری دستکمی ندارد

پزشکیان: ارائه بودجه به مجلس در زمان مقرر/ بودجه ۱۴۰۴ کاملا شفاف است

ـ در گذشته عملا ۲ بودجه داشتیم؛ یک بودجه که در صندوق نمی‌آمد و یک بودجه که دست شما بود اما این بودجه شفاف و درآمدها و هزینه‌های آن کاملا روشن است.

ـ چهارچوب و استانداردی تعریف شده است که براساس «کدینگ» می‌توانید به ردیف، استان و عنوان و ... دسترسی داشته باشید.

ـ در ارتباط با ثبات اقتصادی به ۲ موضوع بانکها و بورس توجه ویژه شده است؛ معمولا اگر دولت پول کم می‌آورد از بانک قرض می‌گرفت اما ما نه تنها قرض نمی‌گیریم بلکه ۲۰۰ همت برای کاهش بدهی بانکها درنظر گرفته ایم.

ـ سعی کردیم سرمایه برخی بانکها را افزایش دهیم و تا جایی که ممکن است تکالیف اضافه برای آنان تعریف نکنیم.

***

پزشکیان: مشاغل با درآمد کمتر از ۲۴ میلیون تومان معاف از مالیات می‌شوند

ـ در ارتباط با بورس، اوراق اضافه چاپ نخواهیم کرد.

ـ برای اینکه کسری نیاوریم از مقام معظم رهبری اجازه گرفتیم که مقداری ارز که معمولا وسط سال بعد از کسری و اعتراضات اجتماعی دریافت می‌شد، گرفتیم.

ـ بودجه واقعی است و سعی کردیم در این بودجه ثبات قانونی ایجاد کنیم و دائما قانون را تغییر ندهیم.

ـ در ارتباط با مالیات و بنگاه‌هایی که در بورس هستند، طبق قانون باید ۲۵ درصد سود می‌دادند؛ اما ما همان ۲۰ درصد را درنظر گرفتیم و اگر درآمد کسب کردند و سرمایه‌گذاری کردند، مالیات به درآمد تعلق نخواهد گرفت و تلاش کردیم که روند اصلاح شود.

ـ در ارتباط با گندم و نهاده‌های دامی، در بودجه ۱۲۴ هزار میلیارد تخصیص داده شده بود اما باید ۲۲۰ هزار میلیارد پرداخت می‌شد که با اجازه رهبر انقلاب از صندوق برداشت و بدهی گندم کاران را پرداخت کردیم. 

***

پزشکیان: ارز دارو و کالاهای اساسی همچنان پرداخت خواهد شد

ـ مبلغ ۲۵۰ هزار میلیارد تومان برای پرداخت به گندمکاران در سال آینده درنظر گرفتیم.

ـ در ارتباط با عدالت، آنچه از دستمان برمی‌آمد انجام دادیم. میزان حقوق را ۲۰ درصد افزایش دادیم اما متوسط افزایش حقوق ۲۸ درصد است.

ـ کسانی که هزینه بیشتری دارند، اهل و عیال بیشتری دارند تا ۴۰ درصد حقوق شان افزایش پیدا کرده است و در این روند، توجه و نگاه ما به اقشار آسیب‌پذیری بوده است. 

***

پزشکیان: در  مداخلات اقتصادی، مراقب گروه‌های آسیب‌پذیر خواهیم بود

[همه ی این ها را گفتیم تا برسیم به بنیاد داستان سرایی که ناچاریم آن را کمی دوپهلو و به میخ و به نال (نعل) بعرض برسانیم.]

ـ همه می‌دانیم که در آب، برق، گاز و پول ناترازی داریم که همه آنها نیاز به مداخلات علمی، کارشناسی و هماهنگی دارد.

ـ در همه مداخلات اقتصادی باید مراقب گروه‌های آسیب‌پذیر باشیم و اجازه ندهیم برای آنان مشکل ایجاد شود؛ ولی لاجرم باید مداخله کنیم.

ـ اگر ناترازی‌ها را نادیده بگیریم به مشکل برخورد خواهیم کرد و این قابل قبول نیست که برق و آب تولیدکننده را قطع کنیم.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   هشتم آبان ماه ۱۴۰۳ (برجسته نمایی های بوم و افزوده های درون [ ] از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

ویدئوی پیوست: این بودجه در شفافیت از کون مبارک و میمون مقام معظم رهبری دستکمی ندارد



تکانی دیگر باید ... ـ بازپخشش

تنها با کوشش و جنبش همگی ماست که کار سترگِ گذشتگان به فرجام تاریخی خود رسیده به بار می نشیند!

از انقلاب مشروطیت ایران، نخستین جنبش ملت های زیر چکمه ی امپریالیست ها و زیر ستم یا زیان دیده از این سامانه ی اهریمنی تاکنون، دیوارِ بلندِ دژِ «خاورخودکامگیِ» دیرینه پایِ ستمشاهی در گرامی میهن مان ایران، ترک برداشت، شکست و بخشی سترگ از آن فروریخت. نیاکان، پدران و مادرانِ ما، بخش بزرگی از کار را تاکنون پیش برده اند؛ اینک نوبت ماست! از زیر بارِ سنگینِ آن که به سنگینیِ گذشته ها نیست، شانه خالی نکنیم! تنها با کوشش و جنبش همگی ماست که کار سترگِ گذشتگان به فرجام تاریخی خود رسیده به بار می نشیند!

ب. الف. بزرگمهر    ۲۴ اردی بهشت ماه ۱۳۹۳  

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/05/blog-post_15.html


حقوق بوقلمون های اوباما و حقوق آدمی! ـ بازپخشش

نوشته است:
«سنت شکنی اوباما ۴ ساله شد؛ خودداری رییس جمهور امریکا از اجرای یک رسم ملی ـ تاریخی!
 
رییس جمهور امریکا امسال برای چهارمین سال پیایی از اجرای یکی از کهن ترین رسم های امریکایی یعنی قربانی کردن بوقلمون برای مراسم روز شکرگذاری خودداری کرد!
 
قربانی نکردن بوقلمون و اجرا نکردن یک رسم کهن توسط عالیترین مقام سیاسی کشور ایالت متحده با هدف احترام به حقوق حیوانات و رهایی یک حیوان، نکته ایست که می تواند مورد بهره برداری ما نیز قرار گیرد و بدانیم که می شود بسیاری از رسم ها و آیین های کهن را در گذر تاریخ به روز نمود یا بهبود بخشید.» سوفی حکمت («گوگل پلاس») 
 
این نوشته از سوی اینجانب ویرایش و پارسی نویسی شده است. عنوان نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر 

پی افزوده: 
 
با خود می اندیشم:
چه رییس جمهور نیک اندیشی! پایش را درست در جای پای آبراهام لینکلن گذاشته و در همان راهی گام برمی دارد که آن رییس جمهور خوشنام ایالات متحد در زندگی کوتاه خود پیمود؛ ولی درست از همان جایی که او به آن رسیده بود، دارد برمی گردد ... کاش همین پاسداری از حقوق حیوانات و بوقلمون های رنگارنگ را درباره ی حقوق آدمیان، مردم غیر نطامی، زنان و کودکان لیبی، افغانستان، پاکستان و سایر منطقه های جهان از خود نشان می داد! ولی، نه! انتظار بیجایی است. او هم باید در اندیشه ی جان خود و خانواده اش باشد؛ وگرنه به سرنوشت خانواده ی «کِنِدی» ها دچار می شود که یکی پس از دیگری سر به نیست شدند و آب از آب هم تکان نخورد. ولی، آیا این دورگه ی باهوش نمی داند نوکری چه کسانی را بر دوش گرفته است؟! چرا! می داند؛ خوب هم می داند و درست از همین رو تبهکاری بیش نیست.* 
 
راستی! از روی نادانی سوار آن قطار** شده بود؟!
 
ب. الف. بزرگمهر   ١١ آذر ماه ١٣٩١ 
 
https://www.behzadbozorgmehr.com/2012/12/blog-post_9527.html
 
* «آنان که نمی دانند، نادان هستند؛ ولی آنها که می دانند و پنهان می کنند، تبهکارند.»، برتولت برشت، نمایشنامه نویس، کارگردان نمایش و سراینده ی کمونیست آلمانی 
 
** «بَرَک حسین» هنگامی که به ریاست جمهوری ایالات متحد برگزیده (یا بهتر است بگویم: برگمارده) شد، تا اندازه ای رویای «آبراهام لینکلن» شدن را نیز در سر می پرورانید. وی برای تحویل گرفتن مقام ریاست جمهوری آن کشور با قطار همان مسیری را از فیلادلفیا به سوی واشنگتن پیمود که در سال ١٨٦١ «آبراهام لینکلن» آن را پیموده بود؛ رییس جمهوری که کارهای نیکی از خود برجای نهاد و سرانجام به دست «از ما بهتران» آنجا به آن جهان رهسپار شد.»
 
«گامی دیگر در فرارویی جنگ پنهانی به جنگی آشکار!»، ب. الف. بزرگمهر، ١٢ دی ماه ١٣٩٠
 
https://www.behzadbozorgmehr.com/2012/01/blog-post_02.html
برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!