«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ تیر ۹, دوشنبه

بر زبان راندن چنین یاوه ای به آرش بی قانونی مطلق است و بس!


برپایه ی آنچه در خبرگزاری ها به گفته ی علی مطهری و از زبان «رهبر بیش از اندازه خردمندِ آسمان ریسمانی» آمده، وی فرموده است:
«جرم اینها [موسوی و کروبی] بزرگ است و اگر امام بودند شدیدتر برخورد می‌کردند؛ اگر اینها محاکمه شوند، حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعا شما راضی نخواهید بود. ما اکنون به اینها ملاطفت کرده‌ایم.»

با نادیده گرفتن این نکته که واژه ی «ملاطفت» یا همانا «مهربانی»، بسان بسیاری دیگر از واژه ها از «انقلاب» گرفته تا «فتنه» بازتعریف باید شود تا مردم بیش تر شیرفهم شوند، بر زبان راندن اینکه «... اگر اینها محاکمه شوند، حکمشان خیلی سنگین خواهد بود.»، درباره ی کسانی که هنوز به کارشان در هیچ دادگاهی رسیدگی نشده، بر پایه ی حتا قانون های برسمیت شناخته شده ی رژیم تبهکار اسلامی، خود بزهی بزرگ بشمار می رود و نشاندهنده ی کشک بودن همه ی نهادهای آن رژیم از بالا تا پایین است؛ زیرا هیچکس، حتا اگر در بالاترین جایگاه فرمانروایی یک کشور نیز باشد، اجازه ی چنین داوری پیش از حکم دادگاه را ندارد و نباید داشته باشد. بر زبان راندن چنین یاوه ای از سوی «ولی مطلق فقیه» رژیمی پوسیده، تنها و تنها به آرش بی قانونی مطلق است و بس!

ب. الف. بزرگمهر    نهم تیر ماه ۱۳۹۳

۱۳۹۳ تیر ۷, شنبه

برده هایی جنسی در زرورقی از دین و مذهبی وامانده!


به نوشته تصویر پیوست، باریک شوید! آیا از خود و جامعه ای که از سوی دزدان اسلام پیشه ی بی آبرو به مرز تهیدستی و گرسنگی کشانده شده، شرم نمی کنید؟ آن هم در کشوری که تنها در دوره ی دهساله ی گذشته به اندازه ی همه ی دوران های پیش از آن، درآمد نفتی داشته است؟! و آن رهبر بیشرم، دم از فرهنگ می زند و زنان را به کدبانوگری دلگرم می کند! 

این هم نمونه ای از آن جامعه ی آرمانی اسلامی به پندار و باور رهبر "ساده زیست" نود و پنج میلیارد دلاری و دیگر دزدان الله کرم فرمانروا بر کشوری با پیشینه ی درخشان فرهنگی است؛ جامعه ای که سن و سال روسپیگری، دخترکان زیر ۱۵ سال را نیز دربرمی گیرد و بجای پیشرفت اجتماعی ـ اقتصادی به سوی برده داری پیش می رود؛ جامعه ای که زنان در نقش برده های جنسی، "پیشقراولان" آن بشمار می روند.

اینگونه که پیش می رود، بزودی برادران «یانکی» نیز به "جنبش" «ارتقای فضای معنوی جامعه و ایجاد شرایط مناسب روحی و آرامش خیال برادران ...» خواهند پیوست؛ حتا دور از ذهن نیست که «جرج دبلیو بوش» هم برای دمی آسایش و آرامش روحی سری به «مشهد مقدس» بزند. بگومگوهای وی با همسرش را می توانم تا اندازه ای به پندار آورم:
ـ اگر بازهم برایم از این چشم غُرّه ها بروی به حوریان بهشتی در آن شهر مقدس پناه خواهم برد!

ب. الف. بزرگمهر   هفتم تیر ماه ۱۳۹۳  

تصویر پیوست از «گوگل پلاس» برگرفته شده است.


کودکی نوپا یا پیرزنی بی دندان؟



۱۳۹۳ تیر ۶, جمعه

خرکردن مردم با پریشانگویی های مذهبی کم کم به سر می رسد!


به گزارش کوتاه زیر باریک شوید! گفته های آخوندی چابلوس است که به نوبه ی خود از «نشانه ی خدای» مالیخولیایی دیگری که به هنگام خود، بسیار خواب نما می شده، وام گرفته و بر زبان رانده است.

چنانچه شیفتگی این آخوند به یکی از واپسگراترین آخوندهای تاریخ ایران و انقلاب مشروطه را کنار نهاده و آن را نادیده بگیریم، این نکته که در دوران انقلاب بهمن ۱۳۵۷ بسیاری از آخوندهای به نان و آب رسیده و از همه آن ها بالاتر، خودِ روح الله خمینی، دیدگاه هایی بس واپسگرایانه درباره ی انقلاب مشروطیت، پیشرفت و هرگونه نوآوری در بالا رفتن آگاهی توده های مردم ایران به منافع اقتصادی و اجتماعی خود داشتند و همه ی این ها با خوش بینی بیش از اندازه و گاه ساده انگاری از سوی نیروهای چپ نادیده گرفته شد، چشمگیر و پندآموز است؛ گرچه پندی که بسی پیش تر می بایستی گرفته می شد و چشمی که بسی دورتر باید می دید! افسوس ...

ب. الف. بزرگمهر   ششم تیر ماه ۱۳۹۳

***

پيکر فضل‌الله نوری پس از مرگ قرآن تلاوت می‌کرد

کاظم صديقی٬ امام جمعه موقت تهران گفته، «پيکر» شيخ فضل‌الله نوری پس از به دار آويخته شدن قرآن تلاوت می‌کرده است. به گزارش خبرگزاری«رسا»٬ آقای صديقی اين ادعا را شامگاه چهارشنبه (چهارم تير) در جمع گروهی از مردم تبريز به میان آورده است.

وی به نقل از آيت‌الله بهجت گفته «فردی که از شب تا صبح کنار پيکر شيخ فضل الله نوری مانده بود تا بدنش را صبح دفن کنند، صدای تلاوت قرآن از پيکر شيخ می‌شنيد.» صديقی افزوده که پيکر شيخ‌ فضل‌الله نوری با گذشت سه سال از زمان به دار آویختن وی همچنان در قبر «سالم» مانده بود.

کاظم صديقی پيشتر نيز گفته بود علی خامنه‌ای شبانه در بيايان‌های اطراف قم با «امام زمان» ديدار و در مورد شیوه های اداره کشور از وی راهنمایی می‌گيرد.

شيخ فضل‌الله نوری يکی از روحانيون شيعه بود که در جريان انقلاب مشروطه در تهران به دار آويخته شد.
از وی به عنوان يکی از مخالفان انقلاب مشروطه نام برده می‌شود که از سوی محمدعلی شاه نيز پشتیبانی مالی می‌شد.

پنجم تیر ماه ۱۳۹۳


این گزارش از سوی اینجانب تا اندازه ای ویرایش و پارسی نویسی شده است.    ب. الف. بزرگمهر

قاچی هندوانه و سوار بر زین جهان با همه ی ابدیتش!



آخرش همه از خود بیخود می شن! ـ بازانتشار


جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه 
چو ندیدند حقیقت ره افسانه زدند 
حافظ 
علی جان بزرگی، عضو شورای پژوهشی مجتمع پیامبر اعظم(ص):
در چند سال اخیر بیش از دو هزار و پانصد فرقه نوظهور در کشور بوجود آمده که جوانان به سمت گرایش به این فرقه‌ها هستند ...
(http://aftabnews.ir/vdcawwn6y49nui1.k5k4.html)

نخود آش:
تو کشوری که پشت سر هم خودی و ناخودی زاییده می شه، خودی ها مرتب از خود بیخود می شن و بیشترشون به شیطون بزرگ پناه می برن یا بعضی هاشون بی بصیرت از آب در میان، دیگه چه انتظاری از جوونا میشه داشت؟ اونام هم ازین وضع گیج شدن نمی دونن چیکار کنن. تو خودی ها که راشون نمی دن. خودشون هم از ترس اینکه یه روز از خودبیخود بشن یا بلانسبت بی بصیرت از آب در بیان، ترسیدن و اونطرف ها پیداشون نمی شه. ولی طفلی ها دلشون می خواد یه جایی بیخودی هم شده، خودی یا دستکم نخودی حساب بشن. واسه ی همین جذب این فرقه ها می شن. شیطون هم که یکی دو تا نیس. بزرگترین شون که همش تو کار توطئه های بزرگه؛ ولی اون شیطون کوچولوها هم که بیکار نیستن. میگن: حالا که خودی و ناخودیه، ما هم می ریم واسه ی خودمون فرقه دُرُس می کنیم؛ اگه تو گناباد نشد و جلومونو گرفتن می ریم تو همدون بساط مونو راه میندازیم. اونای دیگه شون هم هرکدوم یه جایی واسه ی خودشون دفتر و دستک و خانقاه دُرُس می کنن. بعضی شون هم پررویی را به اونجا رسوندن که میگن با امام زمان ارتباط دارن و حتا یکیشون همین چند وقت پیش ادعا می کرد نائب امام زمانه و به خیال خودش خبر می آورد و می برد.

اون ذلیل مرده شیطون بزرگ هم که البته هیچ غلطی نمی تونه بکنه، مث ریگ پول واسه ی این کوچولو موچولوها خرج می کنه. فرقه ها هم که بیشرشون درویشن. خرج زیادی هم ندارن. کافیه حلق و دلق و جلق فراهم بشه، دیگه چیز زیادی ازین دنیا نمی خوان!

حالا می فرمایید اون جوونه که پول و پله ای هم دستش نیس یا بیکاره و نمی تونه زندگی تشکیل بده، چیکار کنه؟ دائم که نمیشه تو روضه خونی ها بشینه واسه ی امام حسین، قربونش برم، گریه کنه ... اصلن از بس همین کارا رو کرده که دیگه دلمرده شده. حالا جایی بهتر از فرقه و خرابات پیدا میشه واسش؟ ولله اگه منم جوون بودم، شاید توی یکی از این فرقه ها می رفتم و عالم هپروتو سیر می کردم. خرجشم فقط چند تا یاهو کشیدنه و اونهمه مقررات وضو و نماز و تکلیفات دینی رو هم نمی خواد. 

البته می دونم که هیچکدوم اینا آخر و عاقبت حوشی نداره و آخرش چنان جنگ حیدری نعمتی راه می افته که کشور که هیچی، دین و دیانت و بیضه ی اسلام همه باهم به باد می ره ... مث دوره کمال الدین اصفهانی که جنگ هفتاد و دو ملت راه افتاده بود و آخرشم یه قوم مغولی پیدا شد که بیاد همه رو له و لورده کنه و غائله رو بخوابونه. بلایی که تا به حال دو سه بار سرمون اومده و نتیجه شم این قوم مخلوطیه که یخورده هم دیگه خون آریایی تو رگهاش نیس ... یه ملغمه ای از عرب و تاتار و مغول و خدا می دونه چندتا نژاد دیگه! ... فقط از روی بعضی حکایت ها می شه کمی فهمید چه بلایی به سر این مردم تو طول تاریخ اومده که از ملتی که دستکم ماهی یه بار جشن می گرفتن و شادی می کردن تبدیل شدن به یه ملت گریان و نالان که حتا تو جشن تولد پیغمبر اسلام هم پیرمرده توی مسجد تو سرش می زد و گریه می کرد. واسه ی همینم هنوز منتظریم شاید امام زمون بیاد نجاتمون بده و تقاص ظلم هایی که بهمون رفته رو پس بگیره ... ولی چیزی که رفت دیگه رفته. مگه نه؟

این هم حکایت کمال الدین اصفهانی که یه آدم بفهمی نفهمی باسواد اونو نوشته برامون به یادگار گذاشته که از اون عبرت بگیریم و شاید آدم شیم:
در سده هفتم کوچی، اوضاع اجتماعی اصفهان به خاطر درگیری های مذهبی میان فرقه های جورواجور شافعی و حنفی به اندازه ای بالا گرفته بود که کمال الدین اصفهانی، این واپسین قصیده سرای بزرگ ایران به ستوه آمده بود و وی را وادارنمود تا با سروده زیر نفرینشان نماید:
ای خداوند هفت سیاره                پادشاهی فرست خونخواره
عدد مردمان بـیـفـزایـد                هر یکی را کند دو صد پــاره
نفرین کمال الدین با یورش سربازان مغول (اروپایی ها واژه ی بهتری برای این قوم خونخوار دارند: مُنگُل) به واقعیت پیوست. سربازان مُغول در سال ۶۳۳ کوچی، فرقه های شافعی، حنفی و دیگران را از میان برداشتند؛ بسیاری را بکشتند و شهر اصفهان (اسپهان یا سپاهان درست تر است) را که تا آن هنگام از دستبرد آن قوم بیابانگرد وحشی در امان مانده بود، با خاک یکسان نمودند.

کمال الدین، در آن هنگام چنین سرود:
کس نیست که تا بر وطن خود گرید            بر حال تباه مردم بد گرید
دی بر سر مرده ای دو صد شیون بود         امروز یکی نیست که بر صد گرید 


در ولایت امام زمان، حراج مهم ترین سرچشمه ی درآمد ملی، نشانه ی پیشرفت است! ـ بازانتشار

بازی "برد ـ برد" رژیم ایران بربادده جمهوری اسلامی با کشورهای امپریالیستی و ریزه خواران ریز و درشت آن

یک توضیح کوتاه
بخش عمده ای از یادداشت زیر را بیش از دو ماه پیش، برای نوشتاری بلندتر آماده نموده بودم که شوربختانه به دلیل بیماری و برخی دشواری های دیگر زندگی، آن را نیمه کاره رها نمودم. اکنون، آن را نه در کالبدی پیش تر درنظر گرفته شده که در اندازه ی یادداشتی کوتاه درج می کنم؛ زیرا جُستار آن همچنان از اهمیت ویژه ای هماوند با «تحریم های اقتصادی» باخترزمین برخوردار است

ب. الف. بزرگمهر     ١۷ مهر ماه  ١٣٩١

|||||||||||||

در زیر بخش هایی از سخنرانی محمدی گلپایگانی، رییس دفتر خامنه ای، در گردهمایی جوجه آخوندها و آخوندهای استان گیلان را از «خبرگزاری دانشجو» برگرفته ام. تنها نکته ای که در این سخنرانی اهمیت بسیار دارد، اشاره ی وی به افزایش بی اندازه ی استخراج نفت در شرایطی است که تحریم های رسمی نفتی ایالات متحد و دیگر کشورهای امپریالیستی به اجرا درآمده و تحریم های بازهم بیش تری در راه است:
«پس از گذشت سه دهه از پيروزی انقلاب و با رهبری داهيانه مقام رهبری جهش علمی و اقتصادی در ايران به نقطه قابل توجهی دست پيدا کرده و سرعت رشد پيشرفت در کشور چشم های بسياری از کشورهای دنيا را به خود خيره کرده است.
...
تا سال ١٣٦۷ ميزان نفت استخراجی از چاه های نفتی کشور روزانه هشت تا نه ميليون بشکه بود و در حال حاضر روزانه ١٩ تا ٢٠ ميليون بشکه در کشور استخراج می شود.» (برجسته نمایی ها از اینجانب است.  ب. الف. بزرگمهر)

این سخنان در شرایطی بر زبان آمده (یا از دهان سخنران پریده؟!) که بنا بر آمارهای رسمی و نیمه رسمی، اندازه ی استخراج و فروش نفت ایران تا پیش از تحریم های کنونی کشورهای باختری، رقمی میان دو میلیون و سیصدهزار تا اندکی بیش از چهار میلیون بشکه در روز را دربرمی گرفت.*

آیا آمار ارائه شده از سوی رییس دفتر "رهبر "عظیم الشّان" را باید در شمار و کنار برخی دیگر از سخنان هوایی سردمداران این رژیم فرومایه و نابکار نهاد یا باید روی آن درنگ بیش تری نمود؟ از دید من و بنا بر برخی گزارش ها، نمودها و نشانه ها از حراج نفت ایران در پایانه های نفتی برخی دیگر کشورها باید آن را درست انگاشت. گرچه فروش غیرقانونی نفت ایران از همان نخستین سال های نیروگرفتن ضدانقلاب در حاکمیت ایران، پیشینه داشته و نفت ایران حتا پیش از رسیدن به پایانه های نفتی در این یا آن کشور، چندبار روی آبهای دریاها و اقیانوس ها دست بدست می شد**، این بار چنین به نظر می رسد که همپا با حجم سترگ سرمایه های ملت ایران که روزانه از کشور بیرون برده شده و در کشورهای دیگر از شیخک نشین های کنداب پارس و ترکیه گرفته تا ینگه دنیا و کانادا و حتا جزیره های دوردست اقیانوس آرام، از سوی دزدان اسلام پناه، انبار و سرمایه گذاری می شود، حراج نفت ایران، آنهم به شکلی غیرقانونی، شتاب و افزایش بیمانندی یافته است. در این باره، چه از سوی دزدان و چپاولگرانِ حاکمیت (نمونه ها و المثنی های خاوری!) و چه از سوی بنگاه های بزرگ نفتی امپریالیستی که سود عمده در این حراج می برند، بیش ترین کوشش به عمل آمده و می آید که درازا و پهنای این دزدی تاریخی و بی پیشینه از چشم مردم ایران و جهان پنهان نگاه داشته شود. همزمان کوشش شده و می شود که گاه گداری، آن بخش ناچیزتر چنین حراج هایی را که کشورهای ریزه خوار دیگری چون هند، چین و مالزی از آن سود می برند با بزرگنمایی در رسانه های امپریالیستی به نمایش بگذارند.

هم اکنون، بخش عمده ای از بازی "بُرد ـ بُرد" رژیم ضدملی و خائن جمهوری اسلامی با امپریالیست های امریکایی و اروپایی بر این پایه استوار است؛ گرچه، همینجا باید یادآور شد که آنچه امپریالیست ها برده و می برند از کیسه ی مردم ایران و شیره ی جان آنهاست. برای رژیم پلید فرمانروا در کشورمان و نیز همه ی دزدان و چپاولگران بودجه ی عمومی کشور، در فرجام کار که چندان دور نیز نیست، بی هیچ گمان چندان بُردی در کار نخواهد بود؛ همه یا بخش عمده ای از پول های به جیب زده و تلنبار شده ی ایرانی در بانک هایشان را از راه های "قانونی" (مالیات بر درآمد و ...) و نیز تبصره هایی که همیشه در این یا آن کشوی میزشان آماده دارند، از حلقوم آن دزدان فرومایه بیرون خواهند کشید و توی سرشان خواهند زد.    

ب. الف. بزرگمهر     ١۷ مهر ماه  ١٣٩١


* آمارهای ارائه شده از سوی بانک مرکزی ایران در این باره با آمارهای وزارت نفت و سایر آمارها همخوانی ندارد و رقم راستین آن هیچگاه به درستی روشن نشده است. این را هم باید به پای نیرنگ و فریب اسلام پناهان دزدِ دست اندرکار گذاشت!

** در یک مورد از چنین دست بدست شدن ها و حراج چندباره ی نفت کشورمان در سال های گذشته، نگارنده در گفتگویی که برای درخواست کار در یکی از شرکت های بین المللی داشته، آگاهی پُر و پیمانی دارد.

|||||||||||||

ﻣﺮدم آﻣﺮﯾﮑﺎ ٤٠ درﺻﺪ ﻧﯿﺎز ﻧﻔﺘﯽ ﺧﻮد را از ﮐﺸﻮرھﺎی دﯾﮕﺮ ﺧﺮﯾﺪاری ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ

رﺋﯿﺲ دﻓﺘﺮ ﻣﻘﺎم ﻣﻌﻈﻢ رھﺒﺮي ﮔﻔﺖ: روزاﻧﻪ ﻣﺮدم آﻣﺮﯾﮑﺎ ٢۵ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﺑﺸﮑﻪ ﻧﻔﺖ ﻣﺼﺮف ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻨﮫﺎ ١۵ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﺑﺸﮑﻪ آن در داﺧﻞ ﮐﺸﻮر ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﯽﺷﻮد و ﻣﺎﺑﻘﯽ آن از ﮐﺸﻮرھﺎی دﯾﮕﺮ ﺧﺮﯾﺪاری ﻣﯽﺷﻮد.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﻧﮕﺎر «ﺧﺒﺮﮔﺰاری داﻧﺸﺠﻮ» از رﺷﺖ، ﺣﺠﺖاﻻﺳﻼم ﻣﺤﻤﺪي ﮔﻠﭙﺎﻳﮕﺎﻧﻲ ظﮫﺮ اﻣﺮوز در ﮔﺮدھﻤﺎﯾﯽ طﻼب و روﺣﺎﻧﯿﻮن ﮔﯿﻼن ﮐﻪ در ﻣﺼﻠﯽ اﻣﺎم ﺧﻤﯿﻨﯽ (ره) اﯾﻦ ﺷﮫﺮ ﺑﺮﮔﺰار ﺷﺪ، ﺑﺎ اﺷﺎره ﺑﻪ در ﭘﯿﺶ ﺑﻮدن ﻣﺎه رﻣﻀﺎن ﺗﺼﺮﯾﺢ ﮐﺮد:
اﺻﻠﯽ ﺗﺮﯾﻦ وﯾﮋﮔﯽ ﻣﺎه رﻣﻀﺎن دﻋﺎ اﺳﺖ. وی اﻓﺰود: اﺣﺎدﯾﺚ ﺑﺴﯿﺎری از اﺋﻤﻪ ﺑﺮای ﺷﯿﻌﯿﺎن وﺟﻮد دارد ﮐﻪ اﻧﺴﺎن ﺑﺎ ﺑﮫﺮه ﮔﯿﺮی از آﻧﮫﺎ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺧﺪا ﻧﺰدﯾﮏ ﺷﻮد.
...
ﺣﺠﺖ اﻻﺳﻼم ﮔﻠﭙﺎﯾﮕﺎﻧﯽ در اداﻣﻪ ﺑﺎ اﺷﺎره ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ھﺎی ﮐﺸﻮر در ﻋﺮﺻﻪ ھﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ اﻓﺰود:
اﯾﺮاﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﺎ ﭘﯿﺶ از اﻧﻘﻼب در ﺳﺎده ﺗﺮﯾﻦ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژی ھﺎ واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﮐﺸﻮرھﺎی ﻏﺮﺑﯽ ﺑﻮد اﻣﺮوز ھﺮ آﻧﭽﻪ را ﮐﻪ اراده ﮐﻨﺪ، ﺧﻮاھﺪ ﺳﺎﺧﺖ.

وی ﺗﺼﺮﯾﺢ ﮐﺮد:
ﭘﺲ از ﮔﺬﺷﺖ ﺳﻪ دھﻪ از ﭘﯿﺮوزی اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ و ﺑﺎ رھﺒﺮی داھﯿﺎﻧﻪ ﻣﻘﺎم ﻣﻌﻈﻢ رھﺒﺮی ﺟﮫﺶ ﻋﻠﻤﯽ و اﻗﺘﺼﺎدی در اﯾﺮان ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﮫﯽ دﺳﺖ ﭘﯿﺪا ﮐﺮده و ﺳﺮﻋﺖ رﺷﺪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ در ﮐﺸﻮر ﭼﺸﻢ ھﺎی ﺑﺴﯿﺎری از ﮐﺸﻮرھﺎی دﻧﯿﺎ را ﺑﻪ ﺧﻮد ﺧﯿﺮه ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ.

رﺋﯿﺲ دﻓﺘﺮ ﻣﻘﺎم ﻣﻌﻈﻢ رھﺒﺮي ﺑﺎ ﺑﯿﺎن اﯾﻨﮑﻪ ﺗﺎ ﺳﺎل ١٣٦۷ ﻣﯿﺰان ﻧﻔﺖ اﺳﺘﺨﺮاﺟﯽ از ﭼﺎه ھﺎی ﻧﻔﺘﯽ ﮐﺸﻮر روزاﻧﻪ ھﺸﺖ ﺗﺎ ٩ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﺑﺸﮑﻪ ﺑﻮد، ﮔﻔﺖ:
در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ روزاﻧﻪ ١٩ ﺗﺎ ٢٠ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﺑﺸﮑﻪ ﻧﻔﺖ از ﮐﺸﻮر اﺳﺘﺨﺮاج ﻣﯽ ﺷﻮد.

ﮔﻠﭙﺎﯾﮕﺎﻧﯽ ﺑﺎ اﺷﺎره ﺑﻪ ﻣﯿﺰان ﻣﺼﺮف ﻣﺮدم آﻣﺮﯾﮑﺎ از ﻧﻔﺖ اﻓﺰود:
روزاﻧﻪ ﻣﺮدم آﻣﺮﯾﮑﺎ ٢۵ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﺑﺸﮑﻪ ﻧﻔﺖ ﻣﺼﺮف ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻨﮫﺎ ١۵ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﺑﺸﮑﻪ آن در داﺧﻞ اﯾﻦ ﮐﺸﻮر ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮد و ﻣﺎﺑﻘﯽ آن از ﮐﺸﻮرھﺎی دﯾﮕﺮ ﺧﺮﯾﺪاری ﻣﯽ ﺷﻮد.
...

٢٨ تیر ماه ١٣٩١

برگرفته از «ﺧﺒﺮﮔﺰاری داﻧﺸﺠﻮ»:

یکی دو بند این گزارش را پیراسته ام.     ب. الف. بزرگمهر

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!