«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ اسفند ۹, دوشنبه

خداوند شما را با حوریان بهشت محشور فرماید! انشاء الله ... ـ بازپخشش

آقا! دروغ چرا؟! تا قبر آ آ آ آ

خداوند شما را قرین رحمت خویش نموده با حوریان بهشت محشور فرماید! انشاء الله ...

ب. الف. بزرگمهر    ۱۷ شهریور ماه ۱۳۹۳




اندرزهایی از زبان «ولی فقیه» به جانشین آینده! ـ بازپخشش

او را نمی دانم تا چه اندازه به گفته ی خویش وفادار ماند و آیا جانشینش سخن وی را به گوشِ جان شنید یا نه؟ ولی، پند و اندرز این یکی به «ولی فقیه» پسین۱ چیزی در این مایه خواهد بود:
تا می توانی دوپهلو سخن بگو تا هر کس به فراخور حال خود از آن برداشت کند! از دروغگویی، هراسی به دل راه مده! می دانی که بنیاد آیین ما بر «تَقیّه» استوار است. اگر می خواهی «ولایت» مان از گزند روزگار در پناه باشد، «عوام النّاس» را به هر بهانه ای، زمین بخوابان و تنقیه شان کن۲ تا قدر عافیت بدانند! و آن ها که سری نترس ندارند را به ریسمان های گره دار الهی بسپار! آن کژدم نشسته بر پرچم این سرزمین را به نشانه ی زادگاه نیاکان و نماد خوی و سرشت همگی مان، پاس بدار و در همه جا به نمایش بگذار تا همواره ترس بر دل و جانِ ایرانیان فرمانروا باشد!

ب. الف. بزرگمهر     ۲۰ اردی بهشت ماه ۱۳۹۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/05/blog-post_82.html

پی نوشت:

۱ ـ زبانم لال، اگر کار به آنجا بکشد!

۲ ـ همینجا نیز شیوه ای از دروغگویی را به جانشینش می آموزاند؛ آماج وی همانا چیزی است که در زبان توده ی مردم به «کهریزکی شدن» آوازه یافته و بگمانم به عنوان نشانه ای از این رژیم پلید در فرهنگ واژه ها ماندگار خواهد شد.

این همان ندانمکاری بزرگی است که از آن می ترسیدم ...

نه جانم! این همان ندانمکاری بزرگی است که از آن می ترسیدم.۱ اینکه روسیه توانسته نیروهای اوکراینی وابسته به رژیم پوشالی و دست نشانده ی آن کشور را به میز گفتگو بکشاند، دستِکم با این دو اگر و مگر (شرط) درست است:
الف. بدرازا نکشد و دست بالا در یکی دو روز، چالش های بنیادین که بویژه دربرگیرنده و گره گشای نگرانی های هوده مند (مُوَجَّه) روسیه باشد را در بیانیه ای رسمی، گنجانده و دستینه (امضاء) شده باشد؛ و
ب. تا هنگام رسانه ای شدنِ چنان بیانیه ای، هیچگونه سخنی از آتش بس در کار نباشد و سپاهیان روسی در همراهی با برخی نیروهای رزمی اوکراین که از نقشه های شوم امپریالیست ها آگاهند و می دانند که پشتیبانی آن ها از کشورشان، بهانه و گامی برای به شکست کشاندن روسیه در جنگی فراگیرتر و سهمگین تر است، همه ی توان خود را برای رسیدن به دیگر مرزهای اوکراین بویژه در آن بخش ها که آتش افروزان امپریالیستی و کشورهای نوچه ی آتش بیار بزنگاه (معرکه) و تن داده به هموندی (عضویت) در «پیمان دوزخی ناتو» از آنجاها جنگ ابزار برای تندروهای ملی گرای کور و «نئونازی» های اوکراینی می فرستند، بکار گیرند.

... وگرنه، چنان گفتگویی جز خریدن زمان از سوی رژیم پوشالی و دست نشانده ی امپریالیست ها از آرش و مانش دیگری برخوردار نبوده و در پی سرازیر شدنِ جنگ ابزارهای باز هم بیش تری از سوی کشورهای امپریالیستی و شغال های دنباله روی شان که هم اکنون در جریان است و باید بی درنگ جلوی آن راگرفت، آتشِ جنگ بسود نیروهای جنگ افروز «ناتو» بسرکردگی «یانکی» ها گسترش فراوان تر یافته و زمینه برای پیاده نمودن سناریوهای مرگبارتر آماده می شود. درست در چنین بازه ی برجسته ای از زمان، سخنگوی ریاست جمهوری روسیه: «دیمیتری پسکوف» رو به کشورهای اروپای باختری، زبان به اندرز گشوده و می گوید: فرستادن جنگ ابزار از سوی دولت های باختری به اوکراین به برقراری آرامش (ثبات) در این کشور کمکی نمی کند.۲ در حالیکه نه تنها اندرز که یادآوری و حتا گوشزدی تند در چنین بازه ای از زمان، نه تنها کاری از پیش نمی برد که خواه ناخواه، نشانه ای (سیگنالی) از ناتوانی به دشمنِ خونیِ توده های مردم جهان می فرستد.    

جدا از همه ی این ها، این سخن باریک و پاکیزه (نکته) را نیز ناچارم بیفزایم که چانه زنی در این باره۳ با روباه نیرنگباز فرانسوی و گشودن دوباره یا شاید چندین باره ی پایِ این کارچاق کن به گفتگوهای میان روسیه و اوکراین را بسیار زیانبار می بینم.

ب. الف. بزرگمهر   نهم اسپند ماه ۱۴۰۰

پی نوشت:

۱ ـ «ولادیمیر مدینسکی»، مِهتَرِ گروه گفتگو کننده ی روسیه، درباره ی گفتگوی اوکراین و روسیه در «گومل»، گفت:
«روسیه تا زمانی که برای دستیابی به همداستانی بایسته باشد، آماده ی گفتگو با اوکراین است.»

برگرفته از «اسپوتنیک» نهم اسپند ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ «دیمیتری پسکوف»، سخنگوی ریاست جمهوری روسیه، گفت که فرستادن جنگ ابزار از سوی دولت های باختری به اوکراین به برقراری آرامش در این کشور کمکی نمی کند.

پیشتر کشور «چک» به آگاهی رسانده بود که جنگ ابزار و ساز و برگ (مُهمّات) به اوکراین فرستاده است. دولت های آلمان و پرتغال نیز برای فرستاده شدن جنگ ابزارها و ساز و برگ های زرهی فرآورده ی کشورهای شان به اوکراین پروانه داده اند.

برگرفته از «اسپوتنیک»  نهم اسپند ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۳ ـ ... و نه در چارچوب های دیگر از آن میان، همکاری های اروپایی میان روسیه، فرانسه، آلمان و  سایر کشورهای ریز و درشتِ آن «بزرگ خشکی» که بسیار سودمند نیز خواهد بود.

خطبه ی بابا آدم! الله اجازه فرمودند ... ـ بازپخشش

در آن بهشت آسمانی، بنا بر روایت های آسمانی ریسمانی، آدم (یا «حضرت آدم»!) ریش نداشت و با «اِوا» (همانا «حَوّا»ی عربی!)، چون خواهر و برادر می زیست؛ پایش به زمین که رسید و سرش به آن سنگ سیاه (حجرالاسود) که خورد، آدم شد؛ ریش درآورد و با «اِوا» درآمیخت و مشتی «هابیل» و «قابیل» ـ و مادینه های بی نام و نشان! ـ زاده شدند که تا به امروز به سر و مغز هم می زنند و هر بار درست همان یکی به دست آن دیگری کشته می شود! نمی دانم چگونه شد که پس از آن یا شاید همزمان، مشتی «حوری» و «غلمان» کونِ لخت نیز در آنجا پدیدار شدند و دل از عرب بیابانگرد عربستان (+آن بچه بازِ کونی نژاد بیت رهبری!) بردند.

بسیاری آدم ها هنگامی که از چیزی یا کاری سر درنمی آورند یا دست شان از گشودن گره دشواری پدید آمده برای شان کوتاه است، چیزی در این مایه می گویند:
پناه بر خدا! کار خداست دیگر ... 
 
من، خوب یا بد، به چیزی فراطبیعی و آفریننده ی جهان، باور ندارم؛ ولی حتا اگر چنین باوری نیز داشتم به کار و بار چنین خدایی بدگمان می شدم و نمی گفتم:
«کار خداست دیگر ...»! بگمانم بیش از آن خدای بازیگوش، کارِ آن پیامبر تازیِ مالیخولیایی و از او بیش تر، «عُمر پور خطّاب» و پس از وی دستبردهای دوره ی «اُمویان» باشد که چنین آش شلِ فلمکاری از آب درآمده است. به هر رو، مبارک باشد انشاء الله! الله اجازه فرمودند ... 
 
ب. الف. بزرگمهر    پنجم آذر ماه ۱۳۹۵ 
 
https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/11/blog-post_39.html

***
اَنکَحتُ وَ زَوَّجتُ ... 
 
عبارت آغازین خطبه ای است که برای عقدِ نکاح میان زوجین بر زبان می آورند و به «خطبه ی بابا آدم» نامور است؛ و خود کنایه از عقد زناشویی است. همچنین به شوخی آن را اینگونه نیز گفته و می گویند:
اَنکَحتُ
وَ زَوَّجتُ
دو دَس* رَختُ
تو مطبختُ ... 
 
کنایه ای غم انگیز از شیوه ی زندگی برده وارِ زنان در خانه ی شوهران خود؛ به بند درآمدنی که با مراسم عقد و ازدواج (اَنکَحتُ وَ زَوَّجتُ) آغاز می شده و بهای آن دو دست جامه در برابر کار شبانه روزی آشپزخانه (مطبخ) و ... بوده است. 
 
برگرفته از «کتاب کوچه»، حرف «الف»، دفتر چهارم، زنده یاد احمد شاملو، چاپ دوم، تابستان ۱۹۹۵ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از سوی اینجانب؛ برنام آن در کتاب «اَنکَحتُ وَ زَوَّجتُ ...» است.  ب. الف. بزرگمهر)
* دست؛ تراز اندازه گیری رخت و جامه!
 

برای آنها که نمی خواهند چشم بسته در پس رویدادها روان شوند ـ بازپخشش

یک یادآوری بایسته

یادداشت زیر از آنِ یازده سال پیش است؛ امروز که خواننده ای آن را خوانده، آن را دیدم و از خود پرسیدم: آیا آن گورخر هایِ اقتصادنادانِ نه چندان کم شماری از «چپ» و «راست» که در چند سال کنونی، بر بنیاد آن زبانزد کهنه که «چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است»، روضه هایی گاه پر سوز و گداز، بی هیچ گره گشایی کوجک ترین چالشی اقتصادی ـ هازمانی، برای توده ی روشنفکران خوانده و می خوانند بهنگام خود کم ترین چشمی به چنان رخدادهای ناگوار و چالش برانگیز داشتند؟ اینک، بیش از پیش روشن است که نه! و نه تنها کم ترین چشمی به آنچه در جریان بود، نداشتند که در گندابی که بورژوازی لیبرالِ زنهارخوار و سر تا پا وابسته به سیاست های امپریالیستی («بورژوازی کمپرادور») برای توده های مردم ایران آماده نموده بود، شیرجه رفتند و در کردار با آن همراه شدند؛ گندابی که در بازه ی زمانی کوتاهی از تاریخ، سرتاسر ایران را فراگرفت و کم و بیش همه را آلود. نمی خواهم از کسی نام ببرم؛ ولی حتا نامورترین شان در جامه ی «چپ» که برخی از آن ها از الفبای اقتصاد سیاسی مارکسیستی و «سوسیالیسم دانشورانه» نیز آگاهی درست و درمانی نداشتند را نیز دربرگرفته و می گیرد.

می دانم شنیدن آن ناگوار و تلخ است و من، همانگونه که مادرم با سُهشِ سرشتیِ بیمانند، هر از گاهی از دوره ی کودکی ام گرفته تا سال ها پس از آن یادآور می شد، آدمی گوشت تلخم؛ ولی آیا از این هوده برخوردار نیستم که بزبانی پرکاربردتر در میان جوانان امروزی، شما را گورخر بنامم؟ داوری آن با خود شما! ولی از آن برجسته تر، جنبیدن و کار و کرداری سمت و سو یافته برای برونرفت از چالش بسیار بزرگ اقتصادی ـ هازمانی را سازمان دادن است که از دید من و بنا بر آنچه تاکنون بر بنیاد «سوسیالیسم دانشورانه» به آن ها پرداخته و با پیش بینی های درخور (و نه لنگ لنگان در پی رویدادها دویدن و به تعبیر و تفسیر آن ها پرداختن و از آن بدتر، رونویسی از رویِ دستِ کسی که پیش تر به شناختی تازه رسیده و آن را در میان نهاده است!)، روشنگر بسیاری نکته های گوناگون از آن میان، در همین زمینه بوده ام، بدون کوششی یگانه، همگام با طبقه کارگر دلاور ایران و زحمتکشان پیرامون آن، برای سرنگونی تبهکارترین و ددمنش ترین رژیم تاریخ ایران، شدنی نیست؛ رژیمی پوشالی با ویژگی های ایلخانی و در کردار، ابزار دست کشورهای امپریالیستی که گام بگام ایران زمین را بسوی نابودی و تکه پاره شدن می کشاند.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی!

ب. الف. بزرگمهر   نهم اسپند ماه ۱۴۰۰ 

***

برای آنها که نمی خواهند چشم بسته در پس رویدادها روان شوند

برای آنها که نمی خواهند چشم بسته در پس رویدادها روان شوند یا گوش به سخنان شیرین این و آن درباره "پیشرفت های اقتصادی ـ اجتماعی" یا ایستادگی خیالی حاکمیت جمهوری اسلامی یا بخشی از آن در برابر امپریالیست ها سپارند، گزارش زیر تنها گوشه ای از پرده را کنار زده و بخشی از واقعیت های ناگوار را به نمایش می گذارد.

گزارش کامل در پیوند زیر، دربرگیرنده آمار صادرات و واردات هشت سال گذشته، می تواند برای آن گروه از کسانی که علاقمند به کار پژوهشی در این زمینه هستند، سودمند باشد.

ب. الف. بزرگمهر   دوم خرداد ماه هزار و سیصد و هشتاد و نه 

https://www.behzadbozorgmehr.com/2010/05/blog-post_6890.html 

***

واردات از مناطق آزاد ۱۰ برابر صادرات شد!

خبرگزاری مهر - گروه اقتصادی: مناطق آزاد تجاری که قرار بود پایگاه صادراتی ایران شوند به پایگاه وارداتی کشور تبدیل شده‌اند و حتی برخی مقامات مسئول دولتی هم به انتقاد از وضع موجود در این مناطق روی آوردند.

به گزارش خبرنگار مهر، خبر تامل انگیز و نگران کننده است:
«واردات از مناطق آزاد تجاری کشور در سال ۸۸ حدود ۱۰  برابر صادرات شده است.»

این خبر را نه یک کارشناس مسایل اقتصادی بلکه یک مقام مسئول دولتی می دهد و نسبت به آینده مناطق آزاد تجاری ایران ابراز نگرانی می کند.

هم اکنون باوجود گذشت سالها از عمر برخی مناطق آزاد و تجاری کشور، این مناطق همچنان اندر خم یک کوچه به سر می برند و متاسفانه شرایط به گونه ای رقم خورده است که این مناطق نه به پایگاه صادراتی بلکه به پایگاه وارداتی کشور تبدیل شده اند و آژیر قرمز را به صدا درآورده است.

براساس جدیدترین آخرین آمار و اطلاعات منتشر شده از سوی دفتر طرح ملی ساماندهی روابط اقتصادی جمهوری اسلامی ایران، واردات مناطق آزاد در فاصله سالهای ۸۸-۸۰ ده برابر شده است. در همین زمینه، حسین سلطانی نیا نماینده تام الاختیار وزیر بازرگانی در امور مناطق آزاد و ویژه اقتصادی در گفتگو با مهر گفت:
«واردات مناطق آزاد تجاری کشور در سال ۸۸  حدود ۱۰  برابر صادرات آنها بوده است که حکایت از عدم توازن تراز تجارت خارجی در این مناطق دارد

برگرفته از «خبرگزاری مهر»

برجسته نمایی ها از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر است.

۱۴۰۰ اسفند ۸, یکشنبه

نه روسیه و نه چین نباید رودست بخورند! ـ بازپخشش

جنگ را بی آنکه به پیامدهای آن بیندیشید به سپهر پیرامون زمین کشاندید و چوب آن را خوردید و باز هم بیش تر خواهید خورد. در این زمینه (هوش ساختگی)۱ نیز چین و روسیه از شما جنگ افروزان پیرو آلمان نازی پیش خواهند افتاد و جُنب بخورید، پاسخی کوبنده و سهمگین دریافت خواهید نمود.

از دید من با بدیده گرفتنِ آزمون بسیار تلخِ رودست خوردن «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» و ساده انگاری رهبری آن در آغاز یورش برق آسای آلمان نازی در «جنگ جهانی دوم» که در اندک زمانی به مرگ و میر بیهوده و جانگداز میلیون ها تن از مردم آن کشور و سپاهیان جانفشان «ارتش سرخ» انجامید، این بار روسیه با یا بی پشتوانه ی چین از هوده ی پیشدستی نمودنِ بهنگام، چنانچه زمینه ی یورش ناگهانی و برق آسای دیگری از سوی امپریالیست ها در کار باشد،۲برخوردار است و نباید کار به شکیبایی بیهوده و واکنش پس از دریافت کوبشِ نخست بکشد؛ چنین برخوردی بر بنیاد برآوردهای فنی ـ دانشورانه، بسیار نادرست و ناروا بوده و مرگ و میر میلیون ها و شاید میلیاردها آدم بیگناه را در پی خواهد داشت. برای جَک و جانورانِ خودبزرگ بینِ نازی سرشت با همه ی داوهای سر تا پا دروغ و فریب شان درباره ی هوده ی آدمی، بود و نبود آدمِیان یکیست و بگاه بایسته از این آمادگی برخوردارند که میلیاردها تن را سر به نیست کنند. چنانچه از نمونه های تاریخی دورتر بگذریم، دو نمونه ی تاریخیِ نزدیک ترِ کشتار ۲۰ میلیون تن در «بزرگ خشکی آمریکا» بدست اسپانیایی ها، پرتغالی ها و سپس بویژه انگلیسی ها که به همه ی آن ها نام پوششی «سرخپوست های رام نشده (وحشی)» داده بودند، در زمانی که انبوه توده ی آدمی بر روی کره زمین از ۲۰۰ میلیون تن سر نمی زد و بمباران ددمنشانه ی اتمی شهرهای «ناکازاکی» و «هیروشیما» در ژاپنِ شکست خورده ی آماده برای بالا بردن دست ها که در بنیاد خود برای ترساندن «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» و جلوگیری از گسترش فزاینده ی سوسیالیسم در اروپا و بویژه بخش های باختری و جنوبی آن بدست پلید «یانکی» ها به انجام رسید بروشنی گویای داو در میان نهاده شده در بالاست.

نه روسیه که در پیشانی نخست درگیری است و نه چین نباید رودست بخورند! این جستار مرگ و زندگی نه تنها برای آن دو کشور که برای همه ی جهان و آینده ی زاد و رود و زیست آدمی است.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ آذر ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2021/12/blog-post_27.html

پی نوشت:

۱ ـ رئیس سرویس جاسوسی خارجی بریتانیا هشدار داد که دشمنان غرب، از جمله روسیه و چین در عرصه هوش مصنوعی گام‌هایی برداشته‌اند که می‌تواند ژئوپلیتیک را در دهه بعد متحول کند ... ریچارد مور، رئیس سرویس امنیتی مخفی بریتانیا، موسوم به ام‌آی۶، گفت که مهندسی کوانتوم، زیست‌شناسی مهندسی‌شده، انبوه داده‌ها و پیشرفت‌های بزرگ در قدرت کامپیوتر تهدیدی را متوجه غرب کرده است که باید برطرف شود ... دشمنان ما برای تسلط بر هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و زیست‌شناسی مصنوعی پول هنگفتی خرج می‌کنند و جاه‌طلبی بسیاری هم دارند چرا که می‌دانند تسلط بر این تکنولوژی‌ها چه قدرتی به آنان می‌دهد ... ما به عنوان یک جامعه هنوز این واقعیت آشکار و تاثیرات بالقوه آن بر ژئوپلتیک جهانی را درونی خود نکرده‌ایم؛ اما این موضوع بسیار مهمی است که ام‌آی۶ باید بر آن تمرکز کند ... سرویس‌های جاسوسی غربی به‌ویژه نگران دستگاه‌های جاسوسی روسیه و چین هستند که به سرعت در صدد به‌کارگیری تکنولوژی‌های پیچیده هستند و در این راه حتی در پاره‌ای موارد از غرب پیشی گرفته‌اند ... نهادهای امنیتی غرب این ترس را دارند که پکن در طول چند دهه آینده بتواند تمام تکنولوژی‌های کلیدی در حال ظهور از جمله هوش مصنوعی، ژنتیک و زیست‌شناسی مصنوعی را تجت سیطره خود دربیاورد. (گزیده ای برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»  نهم آذر ماه ۱۴۰۰)

***

به گزارش اسپوتنیک به نقل از بریکینگ دیفنس، سپهبد چنس زالتزمن، معاون عملیات نیروی فضایی اعلام کرد: سلاحی که در ماه ژوئیه توسط چین آزمایش شد، یک سیستم بمباران جزئی مداری بوده است. ارتش آمریکا گمانه زنی ها در مورد ماهیت سلاح های آزمایش شده توسط پکن را که قبلا توسط کارشناسان بیان شده بود تایید می کند ... به گفته وی، ما در مورد یک سلاح کاملاً متفاوت صحبت می کنیم که تا زمانی که کاربر تعیین کند می تواند در مدار بماند و سپس رها شود. سالتزمن خاطرنشان کرد که این فناوری بسیار پیشرفته است و ایالات متحده باید به سرعت تعیین کند که چگونه باید آن را مهار کند. این نشریه یادآوری می کند که قبلاً چنین سیستم هایی توسط اتحاد جماهیر شوروی ساخته شده بود. (برگرفته از «اسپوتنیک»    نهم آذر ماه ۱۴۰۰)

بختی برای ویرایش هیچکدام از دو گزیده گزارش بالا نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر

۲ ـ از دید من با پیشبرد روند کنونی، چنان یورشی در دو بازه ی زمانی کوتاه و بی درنگ در پی یکدیگر به انجام خواهد رسید:
نخست درگیری زمینی و هوایی همه سویه با کاربرد جنگ ابزارهای کلاسیک و اتمی از سوی نیروهای «ناتو» یا بخشی از نیروهای آن پیمان دوزخی، چنانچه «یانکی» ها در همراه نمودن کشورهای اروپای باختری بویژه آلمان با خود کامیاب شوند و از زمینه ای گسترده برای گفتگو و اگر و مگرهایی چند برخوردار است؛ و سپس، یورش سهمگین و برق آسای «یانکی» ها با کاربرد نوین ترین جنگ ابزارهای هسته ای و لیزری نابود کننده از سپهر پیرامون زمین.

نه جانم! هم شرقی! هم غربی! جمهوری هرجایی! ـ بازپخشش

ب. الف. بزرگمهر   ۱۹ آذر ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/12/blog-post_85.html



کُره خر مادرمرده برای خود پناهی یافته است! ـ بازپخشش

چهره ات که به الاغ ها نمی ماند؛ گرمایی هم که نداری؛ ولی پاهای پشمالوی نرمت، جای خوبی برای آرمیدن است. شاید هم مادرم تو باشی ...

ب. الف. بزرگمهر    دهم دی ماه ۱۳۹۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/12/blog-post_248.html



خدایا، بدین شُکرانه ...! ـ بازپخشش

رازی و گیلانی و قزوینی با هم به حج رفتند. قزوینی مفلس بود و رازی و گیلانی توانگر بودند. رازی چون دست در حلقه ی كعبه زد، گفت:
خدایا به شكرانه ی آن كه مرا اینجا آوردی، «بنفشه» و «بلیان» را از مال خود آزاد كردم.

گیلانی چون حلقه بگرفت، گفت:
بدین شكرانه، «سنقر» و «مبارك» را آزاد كردم.

قزوینی چون حلقه بگرفت، گفت:
خدایا تو می دانی كه من نه بلیان دارم و نه سنقر و نه بنفشه و نه مبارك؛ بدین شكرانه، مادر فاطمه را از خود به سه طلاق آزاد كردم!

جاودانه عُبید زاکانی


زمستان می رود و روسیاهی به ذغال می ماند! ـ بازپخشش

سلام دخترم!

من و تو مانند بسیاری از انسانها در این جهان تحت سلطه سرمایه زندگی میکنیم و هیچگونه آزادی برای زیستن و تصمیم گرفتن برای خود نداریم؛ یا باید بدون فکر و اندیشه تن به نظام و سیستم استثمارگرانه سرمایه داری بدهیم و چون بردگان مانیکورت فکر کنیم که این تقدیر و سرنوشت ماست و بگوییم خداوندا رضایم به رضای تو و هرچه تو بخواهی، آن درست است و ستم دیدن و ستمکش بودن و استثمار شدن توسط مافیای قدرت و ثروت را سرنوشت محتوم خود بدانیم یا در پی جستجوی علل برآییم و به اندیشه و تفکر بپردازیم که در آن صورت حاکمان یا عوامل سرمایه داری از اندیشیدن و جستجوگر بودن ما به وحشت افتاده، آن اندک آزادی برده وار را نیز از ما سلب میکنند و برای زهرچشم گرفتن از بقیه انسانها زندگی را بر آنهایی که به دنبال آگاه شدن و کسب حق و حقوق هستند به جهنمی مضاعف تبدیل می کنند و چنان سرکوب و فشار را افزایش می دهند که دنیا را برای افراد فعال، آگاه به حق و حقوق و اندیشه گر تاریک و ظلمانی می کنند؛ طوری که در چنین وضعیتی، فقط با آگاهی طبقاتی و تحلیل درست از خود و دشمن می توان نوری بر آن تاباند و درک کرد که چرا و در ترس از چه چیزی، دشمن چنین سراسیمه حتی تمامی اصول و قانون و پرنسیب های تبلیغی خود را نیز زیر پا می گذارد؟

دخترم برای این سوال، فقط یک جواب علمی است؛ این مبارزه طبقاتی است. دشمن طبقاتی ما یعنی سرمایه داری بر اریکه قدرت تکیه زده است و از اندیشیدن در رابطه با شناخت خود و طبقه خود، شناختن راه و روش کسب حق و حقوق انسانی و طبقاتی هر کسی به وحشت می افتد و در آنجایی که آگاهی طبقاتی و مبارزه برای کسب حق و حقوق انسانی وجود داشته باشد، سرمایه داری هر چیزی را زیر پا می گذارد و تابع هیچ اصول و قانون و پرنسیبی نمی باشد. به این دلیل است که مرا از تو، از همه ی عزیزانم و از همه کودکان و جوانان و انسانها جدا کرده اند که مبادا بقیه را هم تحت تاثیر گذاشته به سمت کسب آگاهی طبقاتی و مبارزه برای کسب حقوق طبقاتی بکشانم، این مبارزه طبقاتی است که برخی آگاهانه و برخی خود بخود و برخی با توجه به هر دو در آن غوطه ور می شوند و گریزناپذیر است. وقتی آگاهی به سراغت می آید، دیگر نمی توانی برده وار ظلم و ستم را بپذیری و نمی توانی مغز و ذهنت را ببندی و بگویی، خدایا رضایم به رضای تو. آگاهی و اندیشیدن، تنها چیز خطرناکی برای حاکمان و سرمایه داری است؛ چرا که هر انسان را بسوی مبارزه با ظلم و ستم می کشاند.

البته، دخترم مبارزه تاوانی دارد که خود انسان و اطرافیانش باید بپردازند و از این بابت من برای تو و اطرافیان متاسفم و برای خود خرسندم که راه انسانی زیستن و انسانی فکر کردن و به فکر همنوعانم بودن و اینکه تنها راه نجات مبارزه طبقاتی و سرنگونی سرمایه داری است را پیدا کردم و هرچند که خودم و عزیزانم به شدت تحت فشار و ستم هستیم؛ اما این تنها راه است و نمی توان در جامعه سرمایه داری هم آگاهی داشت و هم برده وار ظلم و ستم را پذیرفت. اما دختر عزیزم دل آزرده و غمگین نباش؛ زمستان می رود و روسیاهی به ذغال می ماند؛ ستمگران رفتنی هستند و آینده از آن ستمدیدگان است.

مثل هر پدری، خبر عروسی تو تنها دخترم، قلبم را مالامال از شادی و عشق پدرانه کرد. اما اینکه سگان مافیای قدرت و ثروت، این دشمنان قسم خورده کارگران حتی برخلاف قوانین خودشان اجازه ندادند حتی با همراهی مامور چند ساعت در عروسیت شرکت کنم و تو را مانند روزهایی که با شادی کودکانه ات و با لبخند معصومانه ات هر صبح به مدرسه می رفتی و من تو را می بوسیدم، امروز در عروسیت ببوسم و برایت زندگی انسانی و خوشبختی آرزو کنم، چیزیکه احتمالش می رفت. به عنوان پدری که عاجز باشد در عروسی دختر یکی یکدانه اش شرکت کند، دنیا در جلوی چشمم تیره و تار گشته، بسیار اندوهگین شدم. از اینجا، پشت میله های زندان خود را در جشن عروسیت می بینم و دستانت را در دست می گیرم؛ رویت را می بوسم و می گویم، عروسیت مبارک دخترم! امیدوارم و آرزو می کنم، همراه همسرت خوشبخت باشی و به یک زندگی انسانی و شرافتمند دست پیدا کنید.

چنین اندیشه های زیبا را دشمنان آزادی، دشمنان انسانها و دشمن طبقاتی از ما گرفته اند؛ همانگونه که از تمامی مردم و بخصوص از طبقه کارگر گرفته اند.

دخترم! پس از لحظاتی، ناگهان علیرغم ناراحتی زیاد دردی دیگر به سراغم آمد رنج ها و آلام و مصیبت های بی شمار مردم ستمکش وطنم به سرعت در ذهنم دوباره جان گرفت و اینکه برای چه در زندانم، روشنایی و منطق مبارزه برای عموم و همدردی عمومی را در وجودم زنده کرد. مرا زندانی کردند چون دخترم را فرزندانم را دوست دارم، چون همه کودکان و جوانان را و همه انسانها را دوست دارم، مرا زندانی کردند، چون می خواهم که همه انسانها دارای برابری و حقوق عادلانه ی انسانی ـ اجتماعی و اقتصادی باشند. مرا زندانی کردند، چون اعتقاد دارم:
تو کز محنت دیگران بی غمی   نشاید که نامت نهند آدمی

آری، دختر عزیزم!

در کشوری که مشتی انگل زالو صفت با بهره کشی میلیونی انسانها و دزدی و غارت علنی هزاران میلیاردی ثروتهای عمومی، غنی ترین کشور جهان با رتبه دهم معدن جهان را به کشوری با هشتاد درصد مردم زیر خط فقر، یکی از بالاترین آمار گرانی، بیکاری میلیونی، میلیونها کودک و کار خیابان، تورم، فحشا و تن فروشی، بیکاری، بی مسکنی، طلاق، اعتیاد و افسردگی تبدیل کرده اند، در چنین شرایطی چگونه می توانم بی تفاوت به سرنوشت همزنجیرانم فقط به فکر تو و خودم باشم؟

چگونه می توانم به سرنوشت صدها هزار کودکان کار و خیابان و ده ها هزار دختران گرسنه و آواره خیابانها در کنار ثروتهای هزار میلیاردی طفیلی های انگل با ماشینهای چند میلیاردی شان بی تفاوت باشم؟

چگونه می توانم به بی سوادی هر دو نسل آینده ۱۱ میلیونی فقرا در کنار بورسیه های چند صد میلیاردی دلواپسان حکومتی بی تفاوت باشم؟

آیا می توان نشست و نگاه کرد که ششصد نفر مافیای زر و زور حکومتی، یک چهارم کل نقدینگی کشور یعنی یکصد و پنجاه هزار میلیارد وام بانکی را پس نمی دهند و یک میلیون و دویست هزار نفر جوان در صف انتظار وام ۵ میلیونی صف کشیده اند؟

چگونه می توان از کنار دستگیری و شکنجه و اعدام هزاران نفر آزادیخواه و برابری طلب به خاطر دفاع از حقوق قانونی و مشروعشان گذشت؟

بله، دخترعزیزم! انسان واقعی نمی تواند از کنار این همه تبعیض و نابرابری و بی عدالتی، بی تفاوت بگذرد.

تو ناراحت نباش، عزیزانی را در اینجا در نظر بگیر که عروسی که سهل است، اجازه رفتن به ختم همسر و پدر و مادر و فرزند خود را نیافتند تا اربابان ثروت و قدرت خوشخدمتی خود به سرمایه داری را به اثبات برسانند.

صد در صد بدان و آگاه باش که این حکم تاریخ است؛ عاقبت ستمگران و ظالمین زباله دان تاریخ است. بشنو از پدرت که در چنین جامعه ی طبقاتی کشتارگاه عاطفی انسانها خداوند زر و زور و تزویر با تزریق سم فردگرایی بر محور منافع شخصی و مصرف گرایی آدمی را تا سطح حیوان تنزل می دهد. فقط کسانی می توانند در این لجنزار هویت انسانی خود را حفظ کنند که برخلاف جریان آب شنا کرده و به قول انقلابیون فرانسه با شعار «یکی برای همه، همه برای یکی» و مطالعه آثار مترقی انقلابی بر ضد ستم و بهره کشی و افکار فردگرایانه حیوانی، مبارزه مستمر کرده و کمک و همیاری و عشق به همنوع را در جریان مبارزه سرلوحه خود قرار داده، فقط و فقط در این چارچوب عشق اصیل و واقعی به همسر و فرزندان می تواند، معنا پیدا کند و استمرار یابد؛ چرا که در غیر این صورت، آدمی بُتواره و شیفته پول و قدرت و موقعیت اجتماعی بالا و در نتیجه شیفته موقعیت فردی خود و بیگانه از مدار و هویت انسانی و طبقاتی خود چگونه می توان فداکاری و عشق همنوع خود از جمله همسر و فرزندانش را داشته باشد؟

دخترم!

ضمن آرزوی خوشبختی، امیدوارم با در پیش گرفتن یک زندگی انسانی ظلم ستیز همسر خوب و فداکار برای یکدیگر و انسانهایی ایثارگر و مفید به حال جامعه باشید.

کسی که شما و همه ی انسانها را دوست دارد.

شاهرخ زمانی

زندان رجایی شهر   ۲۲ شهریور ماه ۱۳۹۳

این نامه در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب ویرایش شده است. برنام آن را نیز از متنِ نامه برگزیده ام.   ب. الف. بزرگمهر

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/09/blog-post_77.html

اونجای آدم دروغگو و برای هر دوی شما هر کدام دو بار برای هر دو جا!

اونجای آدم دروغگو و برای هر دوی شما هم تو «جن بوداده» و هم آن خاله خرسه، هر کدام دو بار برای هر دو جا! یا هر دو بهمراه همه ی دیوانسالاران نیرنگباز دیگری که همین یاوه ها را بر زبان رانده اند، خرید یا توده های مردم جهان را خر انگاشته اید. این همه نیرو و جنگ ابزارهای پیشرفته در کشورهای پیرامون روسیه به بهانه ی جنگ در اوکراین کاشته اید و به همین بهانه که خودتان در برافروختنِ آتش آن بدرازای هشت سال نقشی بی برو برگرد داشته اید، آن را همچنان پی می گیرید و می گویید:
آن سازمان اهریمنی که بسوی خاور تا پیرامون بسیار نزدیک مرزهای روسیه نیز گسترش یافته، هرگز روسیه را نترسانده است!*

ب. الف. بزرگمهر   هشتم اسپند ماه ۱۴۰۰

پی نوشت:

* «جن ساکی»، سخنگوی کاخ سفید [بخوان روسیاه!] در گفتگویی رسانه ای گفت که «ناتو» روسیه را نمی ترساند. بگفته ی وی:
«ناتو هرگز روسیه را نترسانده است؛ فدراسیون روسیه هرگز از سوی اوکراین ترسانده نشده است.»

«لیندا توماس ـ گرینفیلد»، نماینده ی پایدار «ایالات متحد» [بخوان: «یانکی» ها] در «سازمان نامور به ملت ها» گغت که آمریکا [بخوان: «یانکی» ها] و «ناتو» روسیه را نمی ترسانند و این کشور، بیهوده به نیروهای بازدارنده ی خود هشدار می دهد. این نماینده همچنین با فراخوان به آسودگی (اطمینان دادن) گفت که هواپیماهای آمریکایی [بخوان: «یانکی» ها] در آسمان اوکراین کُنشی ندارد.

برگرفته از گزارشی رویهمرفته شلخته در «اسپوتنیک» به تاریخِ هشتم اسپند ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

زیرنویس پرتور:

خاله خرسه ی دستگاه دیوانسالاری «یانکی» ها

نمی دانم چرا هرگاه که می خواهند آشوب و جنگ در جایی برافروزند، سیاه پوستان و رنگین پوستان را به میدان می فرستند؟ کاسه هایی داغ تر از آش که اگر به آن ها بگویی، برو کلاه را بیاور، می روند کلاه را با سرِ بریده می آورند. بیگمان حکمتی الهی در کار است که من از آن سر در نمی آورم.

آن ها شما را به بازی گرفته اند تا رودستی که خورده اند را به بختی تازه دگردیسند

این تلخک مزدور به پشتوانه و راهنمایی خداوندان «یانکی» و انگلیسی اش، شما را سر می دواند و برای نیرنگبازی های اهریمنی و بی هیچ گمان و گفتگو مرگبارشان زمان می خرد. آن ها شما را به بازی گرفته اند تا رودستی که خورده اند را به بختی تازه دگردیسند. شاید شما شوندهای درست و گواهمندی برای گفتگو با این مهره ی سوخته دارید که من از آن ها آگاه نیستم؛ با این همه، یکبار دیگر یادآور می شوم:
نشستن با وی پشت میز گفتگو به هیچ فرجام خوشایندی برای ملت ها و خلق های روسیه و اوکراین و همچنین اروپا و جهان ـ به شوند برجستگی گره گشایی چالشی فراتر از مرزهای دو کشور! ـ نخواهد انجامید و زمینه را برای تبهکاری های گسترده تر امپریالیست ها بیش از پیش فراهم خواهد نمود. خود دانید؛ ولی می پندارم آنچه تاکنون در این باره نوشته ام، افزون بر آنکه با شیوه ی نگرش و برخورد رهبر روسیه، همسوتر و هماهنگ تر است، دورنگرتر و باریک تر نیز هست.

این تلخک مزدور و باید بیفزایم پررو و بیشرم، اگر رویش می شد، بجای آن چند شهر پیشنهادی از لندن یا واشنگتن یاد می کرد. پررویی بسیاری می خواهد که چون موش بجایی دور گریخته باشی و چیزی در دست نداشته باشی و با این همه، سر جای گفتگو چانه بزنی! از دید من، وخت گرانبهایی را بیهوده از دست می دهید.

ب. الف. بزرگمهر   هشتم اسپند ماه ۱۴۰۰ 

***

زلنسکی: محل مذاکره می تواند ورشو، بوداپست یا استانبول باشد نه مینسک

به گزارش اسپوتنیک، ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین گفت:
بستر گفتگو می تواند در شهرهای دیگر انجام گیرد اما نه در بلاروس.

زلنسکی، علیرغم سخنان پسکوف در مورد ورود هیئت فدراسیون روسیه به گومل، اظهار داشت:
محل برگزاری می تواند ورشو، براتیسلاوا، بوداپست، استانبول، باکو باشد.

پیش از این، کرملین اعلام کرده بود که برای مذاکرات در گومل آماده است؛ اما کی‌یف با برگزاری آن در بلاروس موافقت نکرد.

زلنسکی در پیامی که در کانال تلگرامش منتشر شد، گفت:
«اکنون ما می گوییم - نه مینسک. محل برگزاری ممکن است شهرهای دیگر جلسه باشد، البته ما صلح می خواهیم، ​​می خواهیم ملاقات کنیم، ما می خواهیم جنگ پایان یابد. ورشو، براتیسلاوا، بوداپست، استانبول، باکو - همه اینها را ما به طرف روسیه پیشنهاد کرده ایم. و هر شهر دیگری برای ما مناسب است. در کشوری که موشک از قلمرو آن پرواز نمی کند. تنها از این طریق است که مذاکرات می تواند صادقانه باشد و واقعاً به جنگ پایان دهد.»

پیشتر پسکوف اعلام کرده بود که هیئتی از مسکو در حال حاضر در گومل است. هیئت روسی برای مذاکره با اوکراینی ها شامل نمایندگان وزارت امور خارجه، وزارت دفاع و سایر بخش های فدراسیون روسیه از جمله ریاست جمهوری می باشد. وی افزود: روسیه منتظر هیئت اوکراینی برای مذاکره در گومل بلاروس است.

برگرفته از «اسپوتنیک»  هشتم اسپند ماه ۱۴۰۰

بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر

۱۴۰۰ اسفند ۷, شنبه

وخت گرانبها را نباید بیهوده برباد داد

باید همه ی نیرو را برای دستگیری و به دادگاه توده ای سپردن این مهره ی سوخته بکار گرفت

این را کوتاه، فشرده و تا اندازه ای نارسا می نویسم. اکنون روشن شده که تلخک پفیوز و ابزار دست امپریالیست ها: «زلینسکی» در شهر «کیِف» نیست و بجایی دور در باختر اوکراین (و بگمان من، بیرون از آن، زیر سایه ی «یانکی» ها و انگلیسی ها) پناه برده است. بخودی خود روشن است، آن تبهکاران که در برانگیختن جنگ و پدیداری چنین روز و روزگاری برای مردم روسیه و اوکراین نقشی بنیادین داشته و دارند، خواهند کوشید تا آنجا که در توان دارند از این مهره ی سوخته و بیشرم، چون رییس جمهور قانونی اوکراین (از قانون های ریشخندآمیز بورژوازی)، سود ببرند و نقشه های پلیدشان را همچنان پی بگیرند. بدین سان باید همه ی نیرو را برای دستگیری و به دادگاه توده ای سپردن وی بکار گرفت یا دستِکم، وادارش نمود از لانه ای که در آن پناه گرفته به بیرون کشور بگریزد؛ بگونه ای که در رسانه های جهان بازتاب گسترده یابد. آرش و مانشِ دستور رهبری روسیه درباره ی «کارکردِ بُرَّنده و درنگ ناپذیر» (یا آنگونه که در رسانه های پارسی زبان در گویشی آمیخته با عربی بکار می رود: «اقدام قاطع و فوری») همین است. وخت گرانبها را نباید بیهوده برباد داد.

ب. الف. بزرگمهر   هفتم اسپند ماه ۱۴۰۰


تو راست می گویی که روسیه باید شرم کند ...

تنها تو و آن مِهتَرِ الدنگ و دروغ پردازت بهمراه گروه بسیار بسیار کوچکی از انگل ها، زالوها و شکمبارگان در جای جای جهان نباید از چیزی شرمنده باشید

تو راست می گویی که روسیه باید شرم کند.۱ نه تنها مردم روسیه که مردم سایر کشورهای جهان نیز باید از این همه پستی و دورویی، شنیدنِ دروغ هایِ گاه شاخدار و تبهکاری های بیشمار شرمنده باشند. نمونه های شرم آور نیز آنچنان پرشمار است که همه ی این چندین میلیارد تن توده ی مردم زیرِ چنین بارِ سنگینی خم شده و نمی توانند سرشان را بالا بگیرند. این یکی از واپسین نمونه های آن و بیگمان نه بدترین شان است:
بگفته ی «نیکلای پانکوف»، دستیار وزیر پاسداری (دفاع) روسیه، تاکنون سدهزار تن از آن میان، سی هزار کودک «دونباس» را وانهاده اند.۲ یک دادستان جهانی، در گزارش خود به آگاهی رساند که در سالهای درگیری در «دونتسک»، ۵۰۵۹ تن از آن میان، ۹۱ کودک، [تنها] در «جمهوری دمکراتیک دونستک» جان باخته اند.۳

تنها تو و آن مِهتَرِ الدنگ و دروغ پردازت بهمراه گروه بسیار بسیار کوچکی از انگل ها، زالوها و شکمبارگان در جای جای جهان که در سنجش با آن چندین میلیارد تن توده ی مردم، حتا لایه ی نازکی از همبودهای هازمانی بشمار نمی آیید، نباید از چیزی شرمنده باشید. می دانی چرا؟ برای آنکه بسان «نئاندرتال» ها که بگمانم همگی تان بویژه آن گروهِ نامور به «جانوران موبور»، سرراست از آن ها ریشه گرفته اید، شرمی در سرشت تان نیست. تاریخ گواه آن است و فیلم ها و فرآورده های "هنری" تان نیز نشان می دهد که به همان آسودگی که برای همخوابگی با زن یا مردی، واژه های گوشنواز بر زبان می آورید، آدم نیز می کشید و کَک تان هم نیز نمی گزد. اینچنین در سرشتِ خود بیشرمید، انگل ها و زالوهای بجان مردمِ جهان افتاده.

ب. الف. بزرگمهر   هفتم اسپند ماه ۱۴۰۰

پی نوشت:

۱ ـ آنتونی بُلَندکن، وزیر برونمرزی «یانکی» ها، کارکردِ روسیه در آیین مند (برسمیت) شناختنِ خودگردانیِ (استقلال) دو سرزمین «لوهانسک» و «دونتسک» را شرم‌ آور خواند.

برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» سوم اسپند ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ برگرفته از «اسپوتنیک» سوم اسپند ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۳ ـ برگرفته از «اسپوتنیک»  ششم اسپند ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب؛ افزوده ی درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

سخنانی خردمندانه، گواهمند از دیدگاه تاریخی، پاسخگویانه و از سرِ راستی

سخنان خردمندانه، گواهمند از دیدگاه تاریخی و از همه برجسته تر، پاسخگویانه و از دیدِ من از سرِ راستیِ رهبری روسیه به چالشی جهانی که گوش فرادادن به آن و اندیشیدن درباره ی آن را به همه ی نیروهای سیاسی ایران و جهان سپارش می کنم.*

ب. الف. بزرگمهر   هفتم اسپند ماه ۱۴۰۰

https://youtu.be/1qS6J-WbTD8



* کاش کسی کارِ برگردان به پارسی این دیدآوا (پیشنهاد کاربری در یکی از واژه نامه های اینترنتی برای آمیخته واژه ی لاتینیِ «ویدئو») و سوار نمودنِ آن را بر دوش می گرفت. خودم از چنین بختی برخوردار نیستم.  ب. الف. بزرگمهر

۱۴۰۰ اسفند ۶, جمعه

بحمدلله، گاز مایع، نفت کوره، ممه، ننه، هر چی دست مان برسد، می فروشیم ـ بازپخشش

ببخشیدش! برای خود یک چیزهایی می گوید که درد کسی را درمان نمی کند. گیریم که درآمدمان از گذشته، اندکی کم تر شده؛ ولی بحمدلله، گاز مایع، نفت کوره، ممه، ننه، هر چی دست مان برسد، می فروشیم.  چندان بد نمی گذرد و سور و سات مان روبراه است.

از زبان دودکش نظام سگ مذهب:  ب. الف. بزرگمهر  ۱۸ آذر ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/12/blog-post_71.html

«میانگین صادرات گاز مایع ایران در ۱۱ ماه نخست سال ۲۰۱۹، کم و بیش ۴۲۰ هزار تن در ماه بود. پارسال، میانگین این شمارگان، ۴۰۰ هزار تن در ماه بود. گاز مایع، یکی از درآمدزاترین صادرات فرآورده های نفتی ایران است و ارزش سالیانه ی آن به بیش از ۱.۷ میلیارد دلار می‌رسد.» برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» ۱۳ آذر ماه ۱۳۹۸ (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

«می‌دانیم در شرایط تحریم و فشار، مردم در سختی هستند و قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده است. می دانیم در این شرایط، صادرات و واردات جابجایی پول و ارز ما در دنیا با مشکلات زیادی توام است و می‌دانیم که در صادرات نفت با مشکلاتی مواجه هستیم؛ اما در عین حال تلاش ما این است سختی معیشت مردم را کاهش بدهیم.» از گفته های آخوند پفیوز امنیتی، هنگام پیشنهاد بودجه ی سال ۱۳۹۹ به مجلس شورای فرمایشی خرموش ها، برگرفته از «صنعت»  ۱۷ آذر ماه ۱۳۹۸

بیا! اینم یک بوسه ی کمدی ... ـ بازپخشش

 بیا! اینم یک بوسه ی کمدی! خوشت  اومد؟

ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/05/blog-post_13.html



درست تر از هر کار دیگری همین است

درست تر از هر کار دیگری همین است.* گفتگو با تلخک پفیوز اوکراینی: «زلنسکی» و دولت پوشالی اش که از سوی کسانی درون روسیه و یکی دو سیاست بازِ موش دوان اروپای باختری به میان آمده، چنانچه پیش از این کاری درست می بود، هم اکنون و زین پس جز کودنی سیاسی و رزمی آرش و مانش دیگری ندارد.

ب. الف. بزرگمهر   ششم اسپند ماه ۱۴۰۰

* سخنگوی وزارت برونمرزی روسیه: «زاخاروا» گفت که آماج کنشگری (عمليات) ویژه ی روسيه اين است كه رژيم کنونی در كیِف را به شَوَندِ تبهکاری ها به دادگاه بسپارد.

برگرفته از «اسپوتنیک»  ششم اسپند ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

راه دادن سیاست بازانِ اروپای باختری به گفتگوهای «درونی»، کاری نادرست و زیانبار است

جدا از کوشش برای دور کردن کشورهای اروپای باختری و بویژه فرانسه و آلمان از «یانکی» ها که از زمینه های هازمانی ـ اقتصادی در هماوندی با زمینه ی جغرافیای سیاسی (ژئوپلیتیک) برخوردار است و روسیه باید همه ی نیروی خود را در این باره بکار بَرَد، راه دادن سیاست بازانِ آن کشورها به گفتگوهایی که دانسته از آن با برنام «درونی» یاد می کنم، کاری بسیار نادرست و رویهمرفته زیانبار است و خواهد بود. این سخن باریک و پاکیزه (نکته) را نیز ناگزیرم درباره ی «امانوئل مکرون» که در میان سیاست بازان «باختر زمین» به باور من باهوش ترین شان است بیفزایم که آدمی بسیار آبزیرکاه و دوروست.*

سخن باریک و پاکیزه ی دیگر، نگشودنِ درِ گفتگو با آدم های زنهارخواری چون تلخک اوکراینی: «زلنسکی» است؛ بویژه آنکه ابزار دست این و آن بوده و از نیرویی پیرامون خود برخوردار نباشند؛ از همین رو، گفته های شان پشت میز گفتگو، حتا چنانچه با راستگویی همراه باشد به کرداری راست و درست نمی انجامد. بجای گفتگو با چنین جک و جانورانی پلید که سزاوار جوخه ی تیرباران هستند، باید نیروهای درستکار اوکراینی را در دامنه ی گسترده ی هازمانی آن یافت و با آن ها به گفتگو برای همکاری و گره گشایی چالش ها نشست.   

ب. الف. بزرگمهر   ششم اسپند ماه ۱۴۰۰

* درباره ی ویژگی های روانی وی می توانم یادداشتی دستکم در چهار برگ بنویسم که نیازی به آن نمی بینم. 

***

امانوئل مکرون به درخواست ولادیمیر زلنسکی با ولادیمیر پوتین تماس گرفت تا درخواست مذاکره را به او منتقل کند.

مکرون گفت:
«من به درخواست رئیس جمهور زلنسکی گفت و گوی سریع، صریح و مستقیم با رئیس جمهور پوتین داشتم. برای اینکه اولاً درخواست توقف هرچه زودتر عملیات جنگی را مطرح کنم و ثانیاً پیشنهاد گفتگو با زلنسکی را ارائه دهم که این درخواست را می کند اما خودش نتوانست با پوتین تماس بگیرد.

این سیاستمدار [سیاست باز واژه ی بهتری است.] خاطرنشان کرد که او همچنین «پیامی از فرانسه و پیامی از زلنسکی» را به رئیس جمهور روسیه ابلاغ کرده است. وی افزود:

«تاکنون این کار تأثیر نداشته است.»

گفت و گوی تلفنی پوتین و مکرون شامگاه ۲۴ فوریه به ابتکار طرف فرانسوی انجام شد. رئیس جمهور روسیه در گفتگو با رئیس جمهور فرانسه تصمیم خود برای انجام عملیات نظامی در دونباس را توضیح داد. پوتین پیشتر در ۲۴ فوریه اعلام کرد که تصمیم دارد یک عملیات نظامی ویژه برای دفاع از دونباس انجام دهد. رئیس جمهور روسیه همچنین نیروهای خارجی را که ممکن است تلاش کنند روسیه را تهدید کنند، مورد خطاب قرار داد. به گفته وی، واکنش روسیه فوری خواهد بود.

برگرفته از «اسپوتنیک»  ششم اسپند ماه ۱۴۰۰ 

 ***

اوکراین برای مذاکره با روسیه درباره وضعیت بی طرف اعلام آمادگی کرد. «میخائیل پودولیاک»، مشاور رئیس دفتر رئیس‌جمهور اوکراین در بیانیه‌ای گفت:
این کشور باید تضمین‌ های امنیتی نیز دریافت کند.

پیشتر ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین گفته بود دیر یا زود گفتگو میان روسیه و اوکراین برای توقف خصومت ها آغاز خواهد شد. وی همچنین اظهار داشت که از بحث در مورد هیچ موضوعی با مسکو، از جمله وضعیت خارج از بلوک هراسی ندارد.

ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه پیش از این گفته بود، در مورد عملیات نظامی ویژه در دونباس تصمیم گرفته است. وی در یک سخنرانی تلویزیونی گفت: شرایط نیازمند اقدام قاطع و فوری ما است، جمهوری‌های مردمی دونباس از روسیه در خواست کمک کردند. رئیس‌جمهور روسیه با بیان اینکه تمام مسئولیت این خونریزی‌ها بر عهده دولت حاکم بر اوکراین خواهد بود، از ارتش اوکراین خواست تا دستورات جنایتکارانه مقامات اوکراینی را اجرا نکنند، سلاح‌ها را زمین بگذارند وبه خانه های خود بروند.

برگرفته از «اسپوتنیک»  ششم اسپند ماه ۱۴۰۰

بختی برای ویرایش گسترده ی این دو گزارش رویهمرفته شلخته نداشتم.  افزوده های درون [ ] از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر 

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!