ب. الف. بزرگمهر چهارم خرداد ماه ۱۳۹۱
https://www.behzadbozorgmehr.com/2012/05/blog-post_8837.html
آزمون های تاریخی نشان داده که رنگین پوست ها و کوچندگان از کشورهای دیگر که هنوز در جایِ تازه خوب ریشه ندوانده اند، برای نشان دادن خود بهتر کار می کنند. اگر به آن ها بگویی برو فلان کلاه را بیاور، می روند کلاه و سر فلانی را با هم می آورند. خوب! ما اینک یکی از شایسته ترین های شان را بکارگرفته ایم. او به همان اندازه خوب است که وزیر جنگ دولت «جرج بوش» خوب بود.
از زبان پرزیدنت «پرزیدنت بادبادی»: ب. الف. بزرگمهر دهم خرداد ماه ۱۴۰۰
***
«مَهِستان سنای یانکی ها» که ۱۰۰ نماینده در آن می چَرند، سوم بهمن ماه ۱۳۹۹ با ۹۰ رای همداستان در برابر تنها ۲ رای ناهمداستان، گزینه ی «پرزیدنت بادبادی» برای «وزارت جنگ»: «لوید آستین»، ژنرال چهار ستاره ی بازنشسته را پذیرفت. او نخستین سیاهپوستی است که به این جایگاه گمارده میشود.
«جک رید»، نماینده ی «دمکرات ها» در سخنان
خود به چالشهای بزرگ و گوناگون «یانکی» ها در شرایط کنونی از آن میان، رویارویی
با همه گیری ویروس و همچشمی با چین اشاره کرد. وی پیش از رای گیری گفت:
«ژنرال آستین، یک رهبر شایسته با پیشینه ای دراز و
درخشان در نیروهای به جنگ ابزار ساز و برگ یافته آمریکاست.»
«جیمز اینهوف»، مهترِ «جمهوری خواه» پیشین
نیز همراهِ درخواست از نمایندگان برای دادن رای مثبت گفت:
«ما در بیم برانگیزترین بازه ی زمانی هستیم.»
هموندان کنگره ی «یانکی» ها روز پنجشنبه با بیشینه آرا بخشودگی (معافیت) «ژنرال آستین» از آیین نامه های (مقررات) هماوند با گماشتن سپاهیان در جایگاه های بلندپایه ی وزارت جنگ را پذیرفتند (تصویب کردند). بر بنباد (طبق) این آیین نامه ها که آماج آن دادن برتری (اولویت) به غیرنظامیان است، سپاهیان پیشین، تنها پس از گذشت هفت سال از بازنشستگی میتوانند در جایگاه وزیر جنگ گماشته شوند. «ژنرال آستين»، چهار سال پيش بازنشسته شد و بدون پذیرش (تصويب) اين بخشودگی جداگانه (استثنايی) نمیتوانست به این جایگاه دست یابد.
برگرفته از «خبرخوان» تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» سوم بهمن ماه ۱۳۹۹ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)
من با تواِم رفیق
برگرفته از «تلگرام» نهم خرداد ماه ۱۴۰۰
«این جایگاه که متعلق به نظام است و صیانت آن بر ما واجب، نباید در شرایط انتخابات پیش رو، مورد تعرض و خدشه واقع شود ... نامزدها در تبلیغات و سخنرانیها از خطوط قرمز نظام عبور نکنند و منافع ملی را به مصالح و منافع شخصی، حزبی، جناحی و گروهی ترجیح ندهند و در صورت عبور از خطوط قرمز نظام، وفق موازین قانونی، قاطعانه و بدون در نظر گرفتن موقعیت و جایگاه با آنها برخورد میشود.»*
دنباله ی گفته
های «میخ در گل»**:
نمی بینید دشمن
خط قرمز نظام را چنان لگدمال کرده که همه
جا قهوه ای و بنفش و سیاه شده؟ گیریم اینجا
و آنجا نقطه ای، دایره ای از آن رنگ قرمز هنوز سو سو می زند؛ چرا باید درست همانجا
انگشت نهاد و نظام را انگولک کرد؟! مگر خدای نکرده، کِرم بجان تان افتاده، شما که
نان مفت همین نظام را می خورید؟! کمی از خود شرم کنید!
ب. الف. بزرگمهر دهم خرداد ماه ۱۴۰۰
* گفته های مردکی جا خوش کرده در جایگاه «دادستان تهران» به نام «علی القاصی مهر»، در نشست هماهنگی جهش ترازِ کارکردِ دستگاههای قضایی و امنیتی در "گزینش" پیش رو، برگرفته از «تابناک» نهم خرداد ماه ۱۴۰۰ (برجسته نمایی های متن، همه جا از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)
** القاضي : ميخ در گل (جاودانه عُبید زاکانی)
هر روز همینجا می ایستد؛ با کودکی بسته به پشت در جایی پرت و کم رهگذر. آیا کسی از وی چیزی می خرد؟
ب. الف. بزرگمهر ششم بهمن ماه ۱۳۹۶
https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/01/blog-post_892.html
آقا! آن بار که برای ریاست جمهوری نامزد شده بودید، نشد؛ تنها توانستیم از شما عکسی در کنار چند بوته گل بگیریم که نمایانگر روح لطیف و حسّاس شما بود. این بار، انشاء الله به میمنت و مبارکی، پیش از عزیمت به تهران، کفترهای دور حرم را چند دانه گندم و جویی ارزانی فرمایید؛ برای ما هم بخت خوبی است تا یکی دو عکس بگیریم و برای رسانه ها بفرستیم تا چاپ کنند؛ برای تلطیف اوضاع و از میان بردنِ چهره ای که دشمنان اسلام از نظام مقدس و شخص شخیص حضرتعالی درست کرده اند، مفید خواهد بود. به برادران هم سپرده بودیم که بخش هایی از گفتگوی سال ها پیش شما با آن جوانک دست به قلم را بیرون بکشند و چاپ بزنند؛ بگمانم انجام شده است. امروز که اخبار رسانه ای را نگاه می کردم، دیدم که آن رادیوی فردا پس فردا هم با وی که دیگر آدم جاافتاده و پا به سِنّی شده، در آن باره گفتگو کرده است. دست مریزاد! (با چابلوسی) تا چه اندازه وی را ترسانده اید که پس از سال های آزگار در پاسخ به گفتگوگر آن رادیو که نظرش را درباره ی رفتن شما به قوه قضاییه جویا می شود، پاسخ می دهد:
از زبان آن "لاله ی سپید" در کنار آخوند آدمکش: ب. الف. بزرگمهر ۱۹ اسپند ماه ۱۳۹۷
https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/03/blog-post_40.html
* برنامه گردان و گفتگوگر:
ـ ... برداشت از نقل قول مکتوب شما، چهره ای نرم و آرام و
منطقی از آقای ابراهیم رییسی ارائه می دهد؛ کسی که حرف شما را بدقّت گوش می دهد؛
به مهم ترین رُمان تان ابراز دلبستگی می کند؛ پول پشت جلد را هم اصرار دارد که
بپردازد؛ بدون فوت وقت، تقاضای بررسی «گردون» توقیف شده را برای خواندن اصل مطلب و
نه نقل قول های بولتنی و پرونده ای دارد. نهایتا هم برداشتی که می شود این است که
این آقای رییسی است که باعث می شود که این [پرونده] برود به «هیات
منصفه» ... موضع خود شما نسبت به این آقای ابراهیم رییسی بطور مشخص چیست؟ فکر می
کنید آقای ابراهیم رییسی با آمدنش به قوه قضاییه ... برخوردش با جریان های فرهنگی،
ناشرین کتاب، رسانه ها و آثار روشنفکران و کانون نویسندگان چگونه خواهد بود؟
«آقا معروفه»:
ـ ... ما ۱۸۰ درجه اختلاف داریم ... می یک آدمی هستم ضدِّ
انقلاب؛ یعنی با انقلاب مخالفم اَصلا، کُلَّا. با کل سیستمش مخالفم ... من اَصلا
به این فکر نکردم ... الان هم اَصلا بهش فکر نمی کنم. من اَصلا به این موضوعات فکر
نمی کنم ... برای اینکه مساله ی من نیست ...
برگرفته از پوشه ی آوایی «میم پ ۳» پیوست در گزارش «میخواهند روایتم را آبتوبه کنند بر سر ابراهیم رییسی»، تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» ۱۷ اسپند ماه ۱۳۹۷
ما که آقامون هرچی بگه همونه. با اینکه در بصیرت به پای آقا، خدا انشاء الله حفظش کنه، نمی رسه، ولی بالاخره بفهمی نفهمی بویی از بصیرت برده و هیچ جا کم نمیاره ... خط قرمزا رو با وسواس رعایت می کنه ... کلام آقا هنوز درست از دهن مبارک شون بیرون نیومده، تو هوا می قاپه و ملکه ی ذهنش می کنه ... میگه همون که آقا گفت. بحمدلله شکم مون هم که سیره. چیزی هم کم و کسر نداریم ... مرگ می خوای برو خانه کعبه! ... می گن دور از جون! دور ازجون! خودِ شیطون اونجا لونه کرده، استغفرلله، زبونم لال، خدا رو از خونه ش بیرون کرده ... ما هر سال یه تُک پا می رفتیم ... هم زیارت بود و هم بازارگردی. حالا دیگه جرأت نمی کنیم پامون رو اونجا بذاریم ... خدا به حق پنج تن ذلیل کنه این آل سعود رو ... آدم قحطی بود خدا از بین این همه مسلمون، اینا رو واسه ی پرده داری خونه ش انتخاب کرد؟! به آقامون که می گم، می گه اگه آقای خودمون پرده دار اونجا شده بود، وضع از این هم که اونجا پیش اومد، ممکن بود بدتر بشه و شاید امام زمان ناچار به ظهور می شد. بالاخره آقامون هرچی باشه از ما بیش تر سرش می شه؛ خوب! الحمدلله به خیر گذشت؛ ولی پیش خودمون بمونه ها ...
از زبان آن زن نماینده: ب. الف. بزرگمهر ۲۵ دی ماه ۱۳۹۴
دریافت توده های مردم از کیش ها و آیین های گوناگون زمینی و هوایی (بجای آسمانی) در همه جای جهان، رویهمرفته، بداندیشی را از خود دور کردن و پندار بد به خود راه ندادن، زبان به دروغ نگشودن و درستکار بودن در رفتار با در و همسایه و دیگران است که همه آن ها را در «پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک» پیامبر باستانی و خوش اندیشه ی ایران: زرتشت می توان چکاند و کوتاه نمود.
اینکه رفتار توده های مردم دین باور تا چه اندازه از ترسِ خشمگین شدنِ خدای نشسته بر بالای ابرها مایه گرفته و می گیرد یا باورمندان تا چه اندازه در راه یاوه سرایی هایی که از سوی رهبران و ریش سپیدان این کیش یا آن آیین که با گواه گرفتن گفته های خدای شان در این یا آن کتاب زمینی و هوایی به خوردشان داده شده و می شود، آماده ی خونریزی برای پاسداری از کیش و آیین خود شده و می شوند، بنا بر گواهی های بیشمار تاریخی، همواره از زمینه ای اجتماعی ـ اقتصادی برخوردار بوده و در سیاست روز بازتاب یافته است؛ نمونه ی روشن آن را در تفاوت های آشکار زبانِ «الله» و دگردیسگی آن از خدایی مهربان و بخشنده در دوره ای که شمار پیروان آن پیامبر تازی، کمی بیش از ۱۰۰ نفر و بسیاری از آن ها ناچار به پنهان نمودن گرویدن خویش به کیش تازه بودند (سوره های مکّی) به خدایی ترسناک، خشمگین و سوزاننده پس از آغاز شبیخون ها به کاروان ها (غزوات) و دستاوردهای مال و منال به چپاول رفته («غنائم») و از آن میان دخترکان یا زنانی که برخی شوی و همسر نیز داشته اند۱ (سوره های مدنی) آشکارا می توان دید که در آن، سیاستِ «الله» بر بنیاد زمینه ی تازه پدید آمده از این رو به آن رو می شود و پیروانش هرچه بیش تر به خونریزی و چپاول می گرایند.
اینک، نماینده ی مجلس
فرمایشی نظام: کوچکزاده یا همان «کوچک اُف» پیشین با اشاره به جامه ی «ماریته
اسخاکه»، «پوشش اعضای اين هيات در اين ديدار ديپلماتيک را ”ريشخند به ارزشهای انسانی و اسلامی“
ارزيابی کرده»۲ و افزوده است:
«آيا نماينده
پارلمان اروپا اينقدر بیتمدن و بیفرهنگ است که فرق بين لباس ملاقات رسمی با
لباس خواب و يا لباس ميهمانی شب را نمیداند؟»۳
این که چنان جامه ای را «ريشخند ارزشهای انسانی» بدانیم و بنامیم، سخنی بی پایه و حتا چرندگویی است؛ زیرا ارزش های آدمی، تنها بر بنیاد کیش اسلام نشانه گذاری نشده و حتا از آن فراتر، آن «ارزش های اسلامی» که وی آن را از روی نادانی یا بگمانم، دانسته و آگاهانه به دُم «ارزش های انسانی» می بندد از ارزش های آدمی و بویژه از ارزش زن که بخشی ناگسستنی در جامعه ی آدمیان و همپایه با مرد است، بسی می کاهد و در جهان کنونی، آن ها را به تراز آدم هایی با فرهنگی وامانده و پایین تر از تراز میانگین اجتماعی فرومی کاهد. این برخورد را بروشنی در شیوه ی نگاه کردن «ماریته اسخاکه» به آن زن چادری سر بزیر افکنده در یکی از تصویرها می توان دید. در تصویر دیگر نیز شیوه ی ایستادن، وضعیت سر و شانه و مشت های بسته شده ی یکی از برادران تازی ـ انگلیسی که مبادا ناخودآگاه به "گناه"ی از گونه ی احمدی نژادی فرجام یابد، بخوبی گواه است.
از این ها گذشته، این «کاسه ی داغ تر از آش نظام» از کدام «ارزش اسلامی» سخن می گوید؟
آیا پس از این همه آبروریزی های گوناگون برادران اسلام پناه و اسلام پیشه در ایران و جهان و همین چندی پیش در کردستان ایران که تاوان آن را جوانان برومند کرد پس داده و می دهند، هنوز خود را به کوری می زند و نمی داند که در چشم توده های مردم ایران، چنان "اسلام"ی نه تنها از کم ترین ارزشی برخوردار نیست که نیک دریافته اند، اسلام پیشگان بی آبرو چه شناگران کارکشته ای هستند؛ شناگرانی که به هنگام، زیرِ آبی هم می روند!
سپارش من به وی و دیگر دلواپسان ارزش های اسلامی اینچنین،
رُک و پوست کنده این است:
آن "ارزش"ها را درِ کوزه نهاده، آبش را بخورید!
زیرا بزودی چنان ریشخندآمیزتر از آنچه تاکنون شده اند، خواهند شد که یک یک تان
ناچار به برداشتن چنین صورتکی نیز خواهید شد. بنابراین، هرچه زودتر، آبرومندانه
تر؛ یا باریک تر: با بی آبرویی کم تر!
از دیدِ من، واکنش آن نماینده ی مجلس اروپا بسیار طبیعی
بود؛ زیرا نمی توانست زیر بار چنان پوشش ریشخندآمیزی برود که اسلام پیشگان دزد
تبهکار برای بهتر چاپیدن و سرکوب توده های مردم، آن را به زنان ایران گرانبار
نمودند و آماج های بسیار بزرگ انقلاب را به ضدارزش هایی چون پوشش برونی زنان و
ظاهرسازی های نیرنگبازانه ی دیگری فروکاستند. پاسخ وی به پرسش خبرنگاری در این
باره نیز بخوبی روشن و نیازمند چیزی افزون بر آن نیست:
«راه های زيادی برای نشان
دادن بزرگداشت هست. به پندار آورید، چگونه بود اگر من می پنداشتم مردهای ايرانی از
روی بی ادبی با من دست نمی دهند! کاش ما آزادی های بيشتری داشتيم که در هر جای
جهان بنا بر رواداری های خویش رفتار می کرديم ...»۴
ب. الف. بزرگمهر ۱۹ خرداد ماه ۱۳۹۴
https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/06/blog-post_65.html
پی نوشت:
۱ ـ می پندارم زبانزد اهریمنی: «مال» به آرش «دختر یا زنی درخورِ دستیابی یا دست درازی» که به گونه هایی هنوز نشانه های آن را بویژه در میان لات و لوت ها و نابکاران ایرانی با بر زبان راندن: «چه مالِ خوبی؟!»، «بنازم به این مال!» و مانند آن ها گواهیم؛ ریشه در همین رویکرد نابکارانه و نگاهی که نه تنها زن را چون کالا می نگرد که به گاه بایسته به بازار برده فروشی برده و به فروش می رساند، دارد؛ نگرش و رویکردی بس اهریمنانه، زیر پوشش کیش و آیین های وامانده ی آن که از آن دوران تاکنون، اینجا و آنجا نمود یافته است؛ واپسین نمونه ی آن که ننگی بر دامن آدمی از هر ملیت و نژاد و کیش و آیین و خداباوری یا خدا ناباوری است را در به بند کشیدن زنان بیگناه کرد ایزدی و ناایزدی و فروش آن ها از سوی اهریمنی ترین جریان تاکنون شناخته شده بر بنیاد بهره برداری نابجا از کیش اسلام به نام «داعش» گواه بوده ایم؛ جریانی اهریمنی که گرچه دست پرورده ی کشورهای امپریالیستی و اسراییل است، بویژه به کوشش و همدستی رژیم تبهکار جمهوری اسلامی با امپریالیست ها در خاک کشور همسایه، توانست تا اندازه ای هم شده در عراق، سوریه و برخی از دیگر کشورها ریشه بدواند.
۲ ـ برگرفته از «دیگربان»، ۱۷ خرداد ماه ۱۳۹۴ (برجسته نمایی های متن از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)
۳ ـ همانجا
۴ ـ «ماريته اسخاکه از سفرش به تهران می گوید»، «رادیو فردا»، ۱۸ خرداد ماه ۱۳۹۴ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)
زیرنویس تصویرها:
«راه های زيادی برای نشان
دادن بزرگداشت هست. به پندار آورید، چگونه بود اگر من می پنداشتم مردهای ايرانی از
روی بی ادبی با من دست نمی دهند! کاش ما آزادی های بيشتری داشتيم که در هر جای
جهان بنا بر رواداری های خویش رفتار می کرديم ...» (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب: ب. الف.
بزرگمهر)
«ماريته اسخاکه از سفرش به تهران می گوید»، «رادیو فردا»، ۱۸ خرداد ماه ۱۳۹۴
«مارمولک دلواپس نظام»:
«آقای کوچکزاده پوشش اعضای اين هيات در اين ديدار ديپلماتيک را
”ريشخند به ارزشهای انسانی و اسلامی“ ارزيابی کرده است. وی
نوشته [است]»:
”آيا
نماينده پارلمان اروپا اينقدر بیتمدن و بیفرهنگ است که فرق بين لباس ملاقات
رسمی با لباس خواب و يا لباس ميهمانی شب را نمیداند؟“»، تارنگاشت «دیگربان»، ۱۷
خرداد ماه ۱۳۹۴
ب. الف. بزرگمهر ۱۴ فروردین ماه ۱۳۹۳
https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/04/blog-post_9574.html
برگردان نوشته ی زیر تصویر:
دسته دسته به دین خدا وارد میشوند. (سوره ی نصر آیه ۲)
«امانوئل مَکِرون در گفتگو با ”فاکس نیوز“ که روز یکشنبه دوم اردیبهشت پخش شد، گفت:
دنباله ی سخن از زبانِ قارچ تازه روییده ی فرانسوی بر پاجوشِ
درختِ سر تا پا کپک زده ی دمکراسی بورژوایی:
یادم نیست دیپلمات خودمان بود یا یکی دیگر از دیپلمات های جامعه جهانی؟ به هر رو، جداگانگی در کار نیست و من ناچارم سخن وی را بازگویم:
«در هر صورت شاید توافق هستهای
مرده باشد؛ چرا باید تندروهای ایرانی را به خشم آورد و بخت خود را برای بدست آوردن
قراردادها در این کشور از دست بدهیم؟»*
ب. الف. بزرگمهر سوم اُردی بهشت ماه ۱۳۹۷
https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/04/blog-post_32.html
* برگرفته از گزارش «اتحادیه اروپا نتوانست درباره تحریمهای جدید علیه ایران به توافق برسد»، تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» ۲۷ فروردین ماه ۱۳۹۷
سایه ای به جا مانده از یکی از قربانیان بمباران اتمی هیروشیما در ژاپن است که از پرتو تند ترکش آن بر کناره ی پیاده رو و پله هایی که گویا آهنگ بالا رفتن از آن را داشته، نقش بسته و خود وی سر تا پا گداخته شده است؛ نشانه ای از یک تبهکاری سهمگین و بیمانند تاریخی!
با روند کنونی جهان، بیم آنکه این یا آن جنگ درگیر شده در جایی، آتش بیار جنگی فراگیر و این بار، بسی فراگیرتر از «جنگ جهانی دوم» گردد و در واکنشی زنجیره ای میان کشورهای امپریالیستی باخترزمین و هم پیمان هایش در آسیای خاوری از یکسو با کشورهایی چون چین و روسیه که در پی یافتن جایگاهی درخور در چارچوب همین سامانه ی سرمایه داری زمینگیرشده هستند از دیگر سو، نابودی همه یا بخش بزرگی از کره زمین با کاربرد جنگ ابزارهای هسته ای را در پی داشته باشد، بیش از پیش خودمی نمایاند؛ جنگی اهریمنی که چنانچه آغاز شود، بختی برای ایستاندن به هنگامِ آن در کار نخواهد بود و پیامد آن شاید نابودی آدمی و فرهنگ وی از پهنه ی گیتی برای همیشه باشد؛ و سایه هایی بیشمار چون سایه ی آن قربانی بمباران هیروشیما افزون بر نشانه هایی دیگر ...
یادمان باشد! این بار، سخن تنها بر سر رویارویی میان جنگ و
صلح نیست! سخن بر سر این دو گزینه رو در
رو با یکدیگر است:
یا سوسیالیسم و برپایی جامعه ای جهانی بر بنیادی دادگرانه بی
بهره کشی آدمیان از یکدیگر یا نابودی آدمی و فرهنگ آن از پهنه ی زمین و روزگار:
سنگواره ای تاریخی در پهنه ی سپهر بیکرانه!
ب. الف. بزرگمهر دهم آذر ماه ۱۳۹۳
شاید چیزی در این مایه گفته باشد:
بحمدلله دریاچه اورمیا همچنان شور است؛ با همه ی خشک سالی
ها، ماشاء الله هر سال سیل می آید و آب، برخی جاها را می برد؛ انشاء الله باران
های بیش تر خواهد آمد؛ با آنکه نسل یوزپلنگ های ایران در حال نابودی است، الحمدلله
همه شان اسلام آورده اند.
ب. الف. بزرگمهر ۱۶ شهریور ماه ۱۳۹۵
https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/09/blog-post_71.html
به من رسانده اند که این بچه با شتاب بسیار، «ریسمان ولایت» را بالا می رود و همچنان کار خود را نیز پی می گیرد. راستش، کمی ترس بَرَم داشت و با خود گفتم:
گفتم به وی پیام برسانند که این همه شتاب در آن ولایت، نه تنها کار خوبی نیست و توی چشم و حتا ذوق برخی ها می زند که خدای ناکرده، کار هم دستِ آدم می دهد. کمی از شتاب خویش بکاه و بجایش کم تر پرخوری کن تا کم تر .....! گرچه، می دانم این بچه ی زبان نفهم، سخن هیچ کسی را بگوش نمی گیرد. از آن ریسمان بالا رفتن هم که شوخی نیست؛ باید زور بیش تری بزنی تا بتوانی رستگار شوی ...
ب. الف. بزرگمهر ششم بهمن ماه ۱۳۹۴
https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/01/blog-post_46.html
پی نوشت:
تصویر تازه ای هم از وی ندارم که بجای تصویر کهنه بگذارم. ب. الف. بزرگمهر
***
ریدم به این ولایت آقا ... ـ بازانتشار
این بچه ی زبان نفهم، اکنون بزرگ تر شده و خوشبختانه، دیگر نیازمند پوشک نیست. چندی پیش که نامه ی پر از پند و اندرزِ «آقا» را برایش خواندند به «اسلام ناب محمدی» دلبستگی یافت و راهی ایران شد. اکنون، همچنان همان کار را پی می گیرد؛ ولی شوربختانه از روی «ریسمان الهی» که به آن چنگ انداخته و در نبرد برای پیشی گرفتن بر دیگر همچشمان درگیر است. تنها می توان گفت که خدا به داد آن ها که از پس وی به ریسمان می آویزند، برسد.
ب. الف. بزرگمهر ۲۰ دی ماه ۱۳۹۴
https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/01/blog-post_22.html
***
ریدم
به این ولایت آقا ... ـ بازانتشار
این بچه تا چندی پیش، هنوز برخی
واژه ها را نمی توانست درست بر زبان آورد؛ ولی هم اکنون زبانش بیش تر وا شده است؛
گرچه، هنوز از بامداد تا شب و از نیمه شب تا بامداد، کارش همان است که بود!
رویهمرفته با آنکه زبان هم باز
کرده، هنوز بچه ی زبان نفهمی است و «خط قرمز» و حرف زور هم سرش نمی شود.
ب. الف. بزرگمهر دهم امرداد ماه ۱۳۹۳
https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/08/blog-post_73.html
* پی نوشت زیر تصویر
هم مال دو سه ماه پیش است.
پی نوشت:
این بچه ی زبون نفهم، صبح تا شب
کارش همینه! هنوز هم برخی واژه ها را نمی تونه درست ادا کنه ...
ب. الف. بزرگمهر دوم خرداد ماه ۱۳۹۳
https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/05/blog-post_3764.html
الهی خیر ببینی ننه! زود باش که کمرم دو تا شد ...
بیگمان اصلاح طلبی است؛ راستین و دروغینش را نمی دانم؛ گرچه چندان تفاوتی نمی کند؛ چون کار از اصلاح طلبی («رِفُرم» درچارچوب ساختارها و روبناهای سیاسی و اجتماعی کنونی!) مدت ها گذشته است.
تصویری از «کفترِ پرِ قیچیِ نظام» به همراه مادرش درج کرده و می نویسد:
«خاتمی
و مادرش. چقدر خوبه این مرد»!
از «گوگل پلاس»
با
خود می اندیشم:
کدام کودنی این هنگام، عکس یادگاری برمی دارد؟*
برایش
می نویسم:
ببینم هیچکدام از شما وقتی دست ننه ی خدای نکرده زمینگیرشده تون رو می گیرین از یکی از
خواهر برادرها می خواهید که ازتون عکس یادگاری بگیرن؟!
ب. الف. بزرگمهر نهم فروردین ماه ۱۳۹۴
https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/03/blog-post_492.html
* گرچه، بخوبی روشن است که نه «ننه» و نه «کفترِ
پرِ قیچی نظام»، هیچکدام به تصویری اینچنین برای یادگاری نیازمند نیستند.
زیرنویس تصویر:
الهی پیر بشی ننه!
الهی دستت به هر چند تا زری* که تا حالا نرسیده، برسه ...
* منظور ننه «ضریح» امامان و امامزادگان است که اگر هر روز هم یکی از آن ها را زیارت کنی، بازهم کم می آوری.
ـ باز هم که اغتشاش کردی؟ گل سرخ برای چه آورده ای؟ می خواهی به این بهانه به دوستان تان پیام بدهید که اغتشاش کنند؟
ـ آقا ما نمی دانیم اغتشاش چیست. بخدا در حوض و چاه و جوی آب کسی و پای هیچ درخت و بوته ای هم نشاشیده ایم که محیط زیست را آلوده کنیم. تنها از حق و حقوق خودمان دفاع کرده ایم. منظورتان از اغتشاش همین است؟!
از زبان عثمان اسماعیلی به آن که از یک شاخه گل نیز ترس بَرَش می دارد: ب. الف. بزرگمهر ششم خرداد ماه ۱۴۰۰
با نزدیک شدن دوباره ی «گزینش سگ زرد یا شغال» که در هر دوره در سنجش با دوره ی پیش از آن، فرمایشی تر و ریشخندآمیزتر می شود، هیاهو و جار و جنجال گروهی نه چندان بزرگ از خرموش های درون و پیرامون نظام سگ مذهب اسلام پیشگان که بیش ترین شان را نیز موش های بلغورکش پایین تنه ی آن دربرمی گیرد، بالا می گیرد و جُستاری دندانگیر برای رسانه های وابسته و مزدور درون و بیرون ایران برای گمانه زنی ها و برآوردهای آبکی یا بهتر بگویم: آبدوغ خیاری فراهم می کند تا این یا آن خرموش نامزد شده برای کارپردازی «خیمه و خرگاه نظام» با نام پوششی «انتخابات ریاست جمهوری» را سازگار با دیدگاه طبقاتی کوته بینانه ی خویش، سبک سنگین نموده بر دامنه ی جار و جنجالِ بپا شده باز هم بیفزایند: گویی کاری بزرگ در دست انجام و چرخشی از آن بزرگ تر در پیش روست!
نیک که بنگری و دامنه ی بسته آن جار و جنجال خر رنگ کنی که از لایه های نازک شده ی میان به بالای هازمان (جامعه) چندان پایین تر نمی رود را نادیده بگیری، این سخن باریک و پاکیزه (نکته) که ستیزه و گاه درگیری، تنها در میان شماری تبهکار و دزد و زنهارخوار (خیانتکار) در رژیمی دزدسالار و از درون پوسیده، درگرفته و یکی از شناخته شده ترین تبهکاران نیز نامزد بنیادینِ برگزیده از پیشِ چنان گزینشی است، تنها و تنها نشان از سرافکندگی ملُی* دارد.
ب. الف. بزرگمهر ششم خرداد ماه ۱۴۰۰
* بگمانم باید روشن باشد که کاربرد واژه ی «ملّی» در اینجا بر بنیاد آنچه بالاتر یادآور شده ام به آرش دربرگیرنده ی آن نیست و تنها توده های میلیونی مردم و دست بالا برخی لایه های خرده بورژوایِ کم و بیش دور از خرموش های ریز و درشت اسلام پیشه را دربرمی گیرد.
خداوندمان را که می شناسید؛ آدم دمدمی مزاج و خودبرتربینی است که جز پیشبرد کار خود به چیزی دیگر نمی اندیشد؛ کار دشواری هم بروی دوش مان نهاده که بیش از رایزنی و پند و اندرز است؛ ولی ما که نمی توانیم نقش آنچه در شریعت شما به آن «مُحلّل» می گویند را بازی کنیم تا راه پیوند دوباره گشوده شود. جان بجان مان کنند از این آمادگی برخوردار نیستیم و نخواهیم بود با هیچکدام از این ها به «نرمش قهرمانانه» تن بدهیم. به ما چه؟ بگذار شریعت شان را یکبار هم شده، زیر پا بگذارند و رهبرِ کارآزموده شان که پیش تر هم به چنین کاری تن داده، خودش برود با این دمدمی مزاج هر کار دل شان خواست با هم بکنند. ما زیرِ بار این بی ناموسی نمی رویم ...
از زبان نوکر بیچاره ی «یانکی» ها: ب. الف. بزرگمهر ۲۲ خرداد ماه ۱۳۹۸
https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/06/blog-post_79.html
زیرنویس تصویر:
شینزو آبه، در پی گفتگوی راه
دور با لات بی سر و پای «یانکی»، راهی تهران شد تا نخست آخوند پفیوز امنیتی و سپس
«کیر خر نظام» را گفت و گو کند.
مردم برای هیچ و پوچ از همان آغاز انقلاب به آن «پشم شیشه» نمی گفتند؛* گرچه از زمانی به این سو باید چاقو و اینا را هم به آن افزود که همه ی آن ها با هم می شود:
ب. الف. بزرگمهر چهارم آذر ماه ۱۳۹۸
https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/11/blog-post_770.html
* «این تلویزیون رسانه ملی و متعلق به مردم نیست؛ چرا که اصلا افکار عمومی و حرف مردم را منعکس نمیکند و به شخصه نمیدانم که از کجا آمده است! به نوعی تلویزیون جزیرهایست که فقط اخبار مختص به عدهای را پوشش میدهد ... در سیستم کشور ما که تقریبا در دنیا منحصر به فرد بوده و فکر نمیکنم در هیچ کجای دنیا به این صورت باشد، اساسا اقناع افکار عمومی جایگاهی ندارد. یعنی برای دستاندرکاران مهم نیست که افکار عمومی و مردم از تصمیمات مختلف رضایت داشته باشند. چنین موضوعی در کشور ما معنی ندارد و مردم باید از تصمیماتی که گرفته میشود، تبعیت کنند.» گزیده گفته های از هر دری سخنیِ گلبانو: پروانه سلحشوری در گفتگویی رسانه ای، برگرفته از «ایلنا» سوم آذر ماه ۱۳۹۸
** «... کدام معترضی با تجهیزات کامل بازکردن تیرچراغ برق، گاردریل و ... به میدان اعتراض میآید و با سلاح سرد و گرم مردم را تهدید میکند تا به صف اعتراض بپیوندند.» از گفته های مردکی نادان در جایگاه «رییس سازمان پدافند غیرعامل خرموش های اسلام پیشه»، برگرفته از «خبرگزاری فارس» ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۸، درج شده در یادداشت «انگار هابیل و قابیل از یک خانواده و برادر یکدیگر نبودند؟!» ب. الف. بزرگمهر ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۸
ب. الف. بزرگمهر چهارم خرداد ماه ۱۴۰۰
زیرنویس پرتور:
پناهجویانی در کرانه ی اسپانیا ـ برگرفته از «اسپوتنیک»
به گزارش زیر و آنچه برجسته نمایش داده ام، اندکی باریک شوید! تنها و تنها برای پنهانکاری خورد و بردهای انجام شده یا در دست انجامِ گروهبندی هایِ بیش تر نوکیسه ای است که از خرید و فروش پادمایه (واکسن) «کیر و اینا» بزبان کژدم گزیده ی خودشان سودهایی سرشار می برند. نه برای این گروهبندی که گوشه ای از سفره ی پهن شده ی جان ننه شان: «انقلاب اسلامی» را به چنگ آورده و بی هیچ حساب و کتاب و بگیر و ببندی خر خود را می رانند و نه برای دیگر گروهبندی های دزدسالاران تمرگیده در بالا و میان هِرَم نظام سگ مذهب از کوچک ترین برجستگی برخوردار نیست که روزانه شمار بسیاری از توده های مردم ایران به آن ویروس مرگبار دچار شده و می میرند. بدین سان، اینکه کدام پادمایه با چه اندازه کارآیی یا ناکارآمدی و پیامدهای پسین شان خریداری شود نیز جایی در اندیشه ی کوته بینانه ی خرموشی شان ندارد. بی هیچ برنامه ای از پیش اندیشیده شده از هر جایی که دست شان رسیده ـ و ناگفته نماند بویژه از برخی کشورهای روباه سرشت دنباله روی «یانکی» ها در اروپای باختری ـ پادمایه خریده و دست بدست با بهایی چندین برابر، درون کشور و نیز برخی کشورهای همسایه فروخته اند. پیامد آن، خر تو خر ببار آمده و گرد و خاک فراوان به هوا برخاسته ی دلخواه کلان دزدان و کارچاق کن های ریز و درشت شان است که بهتر بجیب بزنند و به اروپا و کانادا و جاهای دیگر ببرند. مرگ شان باد که توده های مردم هست و نیست از دست داده ی ایران را به مرگ گرفته اند!
سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!
ب. الف. بزرگمهر سوم خرداد ماه ۱۴۰۰
***
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، اخیرا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رئیس کمیته اطلاع رسانی کرونا در مکاتبه با مهدی میراشرفی، رئیس کل گمرک ایران اعلام کرد، بر اساس شیوه نامه اطلاع رسانی واکسیناسیون مقابله با کرونا، تمامی امور مرتبط به اطلاعرسانی حوزه واکسن بایستی با هماهنگی با وزارت بهداشت و درمان و علوم پزشکی انجام شود تا شهروندان دچار اطلاعات پراکنده و تناقض نشوند و از سوء استفاده جریانهای معاند نظام و کشور جلوگیری گردد.
از این رو، در محورهای زیر هیچگونه اطلاعرسانی بدون هماهنگی با وزارت بهداشت انجام نشود:
۱ ـ در حوزه تولید واکسن
داخلی، محورهایی چون: میزان تولید، برآورد تولیدات در ماههای آینده، شیوه توزیع،
عوارض واکسن و موارد مشابه
۲ ـ در حوزه واردات، واکسن خارجی، محورهایی چون: میزان واردات، کشور مبدا، شیوه توزیع، میزان تزریق، عوارض واکسن و مواد مشابه
مجددا تاکید میکند که هرگونه اطلاعرسانی بدون هماهنگی با وزارت بهداشت و درمان و علوم پزشکی غیر مجاز بوده و تخلف محسوب میشود.
برگرفته از «تسنیم» ۲۹ اردی بهشت ماه ۱۴۰۰
بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم. ب. الف. بزرگمهر (برجسته نمایی های متن، همه جا از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)
می گویند: «زمین که سخت شد، گاو از چشم گاو می بیند»؛ زبانزدی کهن که در ولایت خرموش زده مان تا چند سال پیش، اندک رنگی از واقعیت داشت۱ اینک کار بجایی رسیده که زمین چه سخت باشد چه نرم، گاوها ـ یا شاید بهتر است بگویم: خرموش ها! ـ جلوی دیدگان مردمی که از گرسنگی و تنگدستی و بیکاری و هزار درد بی درمان دیگر در رنجند، «گرگم به هوا»۲ بازی می کنند و می کوشند تا آن ها را سرِ کار بگذارند.
درباره ی این تبهکارِ نوکیسه (ویدئوی پیوست)۳ که دستی دراز در زد و بند و خورد و برد با سرمایه داران اروپایی و جاهای دیگر دارد نیز جای سخن بسیار است. ببینید چگونه می کوشد تا گناه پرپر شدن توده های مردم ایران که گسترش بسیاری یافته و آمارهای مرگ و میرشان نیز دستِکم ۲۵ برابر آمارهای دروغینی است که هر روز بر زبان می آورند را بر دوش خودشان بیفکند؛ در حالیکه، همه چیز از همان نخست تاکنون، سر درگمی در برنامه ریزی های باریکِ ملی و منطقه ای و کاربست درنگ ناپذیرِ، هماهنگ، پیوسته و سزاوار آن برای جلوگیری از گسترش ویروس سیاسی «سارس ـ ۲» با نام پوششی «کرونا» را نشان داده و می دهد؛ آنهم در خوش بینانه ترین برخورد! گرچه، بر بنیاد برآوردهای ویژه ی خودم که به ریز و شپش آن نپرداخته و نخواهم پرداخت به چند و چونِ روند مرگبار در پیش گرفته شده و آنچه هنوز در پیش است، آنچنان خوش بینانه نمی نگرم. نمودها و نشانه های ریز و درشت بسیاری، گواه کارکرد دانسته و آگاهانه ی «دولت تبهکار زهدان اجاره ای» در به کشتن دادن توده های مردم ایران است؛ روندی که به انگیزه های گوناگون و از آن میان، کاهش فشار خرد کننده ی فرودستان از همراهی و پشتیبانیِ کم و بیشِ بازوی واپسگرای رژیم سگ مذهب اسلام پیشگان نیز برخوردار است؛۴ همه ی آن ها رویهمرفته، نه تنها از پا به میدان نهادن این ویروس مرگبار نگران نبوده و نیستند که در گسترش چشمگیر سراسری آن در ایران زمین دست داشته اند. برای بسیاری از خرموش های تبهکار فرمانروا بر میهن مان، این ویروس سیاسی، زمینه و بهانه ای درخور برای بده بستان های نان و آبدار اقتصادی و کارچاق کنی های سودمند سیاسی با «ششلول بندهای جامعه جهانی» است؛ همین و نه بیش از این.
سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!
ب. الف. بزرگمهر دوم آبان ماه ۱۳۹۹
https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/10/blog-post_396.html
پی نوشت:
۱ ـ «... در ولایتی ایلخانی، اینگونه ناهماهنگی ها و گره خوردن هر چیزی با چیز گاه ناهماوند دیگری، پدیده ای شگفت انگیز نیست؛ بویژه اگر اوضاع روزبروز ناگوارتر شود. یک زبانزد کهن می گوید: زمین که سخت شد، گاو از چشم گاو می بیند!»
برگرفته از پی نوشتِ یادداشتِ «زمین که سخت شد، گاو از چشم گاو می بیند!» ب. الف. بزرگمهر چهارم بهمن ماه ۱۳۹۴
https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/01/blog-post_84.html
۲ ـ «گرگم به هوا» یا «بالابلندی» یک بازی کودکانه ی کهن است. در این بازی با انداختن پَشَک (قرعه کشی) یا پیشگام شدن یکی از بازیکنان، نخستین «گرگ» برگزیده میشود و می کوشد با سر در پیِ سایر بازیکنان نهادن و دست رساندن به پشت شان که به هر سو پیرامون باغچه های میان خانه های کهن یا باغ فرار می کنند، یکی از آن ها را «گرگ» کند. بازیکنان تا هنگامی که در جایی بلندتر (چون سکوهای پیرامون باغچه ها) از جایی که «گرگ» ایستاده یا در جنبش است، جای گرفته اند، «گرگ» نمی تواند از آن ها «گرگ» تازه و جانشین خود درست کند. شیرینی این بازی در جابجا شدن های پی در پیِ کودکان از یک بلندی تا بلندی دیگر است که «گرگ» و سایرین را به جنبش وامی دارد و بازی تا آن هنگام که بخواهند یا خسته شوند، پی گرفته می شود.
بنیاد داده ها برگرفته از خاستگاهی اینترنتی، تنها برای سنجش آن با آنچه خود در ذهن داشته ام، است؛ این یکی از بازی های دلخواهِ دوره ی خردسالی با همسالانم بوده است. ب. الف. بزرگمهر
۳ ـ سعید نمکی
۴ ـ «... ما گسترش این ویروس را به فال نیک می گیریم و به آن، چون عطیه ای الهی برای کم کردن باز هم بیش ترِ عوام النّاسِ سرِ خر نظام می نگریم.» از زبانِ «کیر خر نظام خرموش پرور»، ب. الف. بزرگمهر دوم اسپند ماه ۱۳۹۸
https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/02/blog-post_21.html
ویدئوی پیوست:
زمین چه سخت باشد چه نرم، گاوها «گرگم به هوا» بازی می
کنند