«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۳, شنبه

نکته ای برجسته پیرامون چرایی گفتگوی جداگانه با آن چند کشور درباره ی چالش های هسته ای

آنچه در زیر آمده، برگرفته از یادداشتی از آنِ کم و بیش ده سال پیش است* و با آنکه در آن به چرایی «بنیان حقوقیِ» گفتگوهایی جداگانه با آن چند کشور اروپایی درباره ی چالش های نامور به «هسته ای» اشاره شده بود، آنچنانکه باید به آن نپرداختم؛ به این شَوَندِ ساده که دریافتم از دانشِ «حقوق» بگونه ای دربرگیرنده (عمومی) و نیز ویژه کارانه نارسا بود و همچنان هست؛ وگرنه، در نوشتاری جداگانه آن گفتگوهای زیرِجُلی  را به چالش می کشیدم؛ اینک که رژیم خرموش پرورِ سزاوار سرنگونی تا گردن در گِل و لای و لجنی خودآفریده فرورفته و بیم بزیر کشاندن ایران با خود در ژرفای مرداب پدید آمده می رود، سخن در این باره تا اندازه ای دیر است. با این همه، این یادآوری که چنان گفتگوهایی در بنیاد خود به هیچ رو شایسته و بایسته ی ایران و توده های مردم آن نبود و رژیم پلید فرمانروا با انگیزش و فشار بازوی لیبرال منش آن و بویژه کوشش های مزدورانی چون محمد جواد طریف (یا همانا «سید از خر جسته»)، خود در پیشبرد و به انجام رساندنِ چنین تبهکاری  بزرگی پیشگام شده بود، ناسودمند نخواهد بود. فشرده ی سخن آنکه، نه از دیدگاه حقوقی و نه از هر دیدگاه و سویه ای دیگر، کشورمان نمی بایستی به چنان گفتگوهایی فراقانونی و پیمان هایی ده ها برابر ننگین تر از «ترکمانچای» و «گلستان» تن می داد؛ چه برسد به آنکه خود در آن پیشگام شود!   

این را نیز جداگانه بگونه ای اشاره وار می افزایم که آماج امپریالیست ها از همان نخست، خود ایران با همه ی دستاوردها و داشته هایش بود و همچنان هست؛ و آن ها چنانچه بتوانند و این گمانه با بدیده گرفتن هستی رژیمی پلید که بارها زیر بار زور دشمنان راستین ایران، کمر خم نموده، افزایش نیز یافته، بیم بباد رفتن همه چیز و پیاده شدن آنچه «الگوی لیبی» خوانده می شود، بیش از هر زمان دیگری است.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ اردی بهشت ماه ۱۴۰۴

* «از همان آغاز گفتگوها زیر برنام گفتگوهای هسته ای به سرپرستی آخوند امنیتی و کودن انگلیسی در سال ۲۰۰۵ با برخی کشورهای اروپایی، همواره این پرسش در ذهنم چرخ  می زد که چرا در این باره با سازمان ملت ها یا سازمان جهانی انرژی اتمی سرراست گفتگو نمی کنند و حتا اگر چنان گفتگوهایی با سه چهار کشور امپریالیست اروپایی به هر شَوَندی بایسته است، چرا  با همکاری سازمان ملت ها انجام نمی پذیرد و آن گفتگوها از چه بنیان حقوقی برخوردار است؟ جُستار اینگونه در رسانه های امپریالیستی (و حتا ایرانی!) به میان آمد و در اندیشه ی توده های مردم جهان جای گرفت که گویا ایران سرگرم ساختن بمب اتمی است و از همین رو، چنان گفتگوهایی آغاز شده است.» 

برگرفته از یادداشتِ «اینگونه مردم ایران را سرافکنده کردند!»  ب. الف. بزرگمهر    ۲۴ اسپند ماه ۱۳۹۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/03/blog-post_88.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!