«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ خرداد ۱۰, شنبه

می خواهی پا در جای پای پیشوای ناکامت: «آدولف هیتلر» بنهی ...

می خواهی پا در جای پای پیشوای ناکامت: «آدولف هیتلر» بنهی و با بجان هم انداختن آلمانی ها و روس ها برای باری دیگر که دیگر ملیت ها و خلق های نه تنها اروپا که سایر کشورهای جهان نیز خواه ناخواه در آن درگیر خواهند شد، جهان را به آتش بکشی؟۱ می پنداری در همدستی با دیگر تبهکاران آنچه «جامعه جهانی» می نامید، بتوانید در چنان جنگی «نژاد جانوران موبور»۲ را بی هیچ گزندی سر پا نگهدارید و این بار، بجای «سرخپوست ها»،۳ همه یا بخشی سترگ از توده های مردم جهان را بکام مرگ بکشانید؟ پنداری خام و بیهوده در سر می پرورانی، هیتلرنژاد!۴

ب. الف. بزرگمهر   دهم خرداد ماه ۱۴۰۴

پی نوشت:

۱ ـ «فریدریش مرتس»، نخست وزیر آلمان، گفت که «دیگر هیچ راهبست (محدودیت)  بُردی برای جنگ ابزار‌های فرستاده شده به اوکراین در کار نیست؛ نه از سوی انگلیس، نه از سوی فرانسه، نه از سوی ما و نه از سوی آمریکایی‌ها [بخوان: «یانکی» ها]!»

برگردان به پارسی گزیده ای برگرفته از گزارشی در «آرتی» به تاریخ نهم خرداد ماه ۱۴۰۴ به یاری «گوگل» (با اندک ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ گفته ای از نیمچه فیلسوفی نیمه دیوانه یا باریک تر «کُسخل» به نام «فریدریش نیچه»

۳ ـ  «بنا بر آمارها و ارزیابی های نسبی، انبوه مردم جهان در آن هنگام بیش از ۲۰۰ میلیون تن نبود. اسپانیایی ها، پرتغالی ها، انگلیسی ها، فرانسوی ها، هلندی ها و ... این "بافرهنگ ترین" ملت های بهره کش جهان آن هنگام که تاکنون نیز برخی بیش تر و برخی کم تر، سَروَری خود بر جهان سرمایه را پاس می دارند، در بازه ی زمانی نه چندان درازی نزدیک به ده درصد مردم آن هنگام جهان [«سرخپوست ها»]* را از دم تیغ شمشیر گذراندند یا به گلوله بستند؛ فرهنگ های بزرگی که برخی از آن ها با فرهنگ سده های میانی در آسیا و اروپا پهلو می زد را زیر پا له کردند؛ هرچه زر و سیم و دارایی های ارزشمندشان را دزدیدند و برخی از نوآوری های شان را نیز اندکی پس از آن به نام خود جا زدند.»

برگرفته از یادداشتِ «ما نژادی برتر هستیم؛ نژاد جانوران موبور!»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۸ آبان ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/11/blog-post_38.html

* «سرخپوست» آمیخته واژه ای ساخته و پرداخته و نادانشورانه، بی هیچ آرش و مانشی درخور است که تا گذشته ای نزدیک بسی بیش از امروز برای ددمنش نشان دادن مردمانی با فرهنگ های گوناگون از «آمریکای لاتین» گرفته تا «کانادا» که با دلاوری بیمانندی در برابر چپاول و ددمنشی بی همتای کشورهای بهره کشیاد شده تا پای جان ایستاده و زیر بار زور نرفتند و به همین شَوَند، ناچار به بهانه تراشی برای سرکوب شان شدند تا بَرّه های بی آزار ترسایی شب ها با فرجادی آسوده سر به بالین نهند

۴ ـ «در جهان بهم پیوسته ی کنونی که بسیاری از روندهای سیاسی و اقتصادی ـ اجتماعی آن هر روز، بیش از پیش بهم گره می خورد، امنیت، آسایش و آرامش از مانشی یکپارچه تر از گذشته برخوردار است و در آینده نیز بر این یکپارچگی هرچه بیش تر افزوده خواهد شد: آشتی، آسایش و آرامش یا برای همه یا برای هیچکس!»

برگرفته از نوشتار «در جهان کنونی، آسایش و آرامش از مانشی یکپارچه برخوردار است»  ب. الف. بزرگمهر    پنجم مهر ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/09/blog-post_546.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!