«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ اردیبهشت ۳۱, چهارشنبه

نه دولت یهود که دولت ننگ یهود و یهودیان

کسی، در خوش بینانه ترین برخورد با شلختگی از «قاتلین و جنایتکاران دولت یهود» سخن می گوید (از رسانه ای چپ نما در «تلگرام») و نمی داند یا شاید خود را به خریّت می زند که دولت فراراست و نژادپرست (کدام نژاد؟!) فرمانروا بر آن تکه سرزمین که همه سویه به کمک های بی دریغِ «یانکی» ها و تا اندازه ای انگلیسی ها و پشتیبانی چند دولت امپریالیستیِ از کون فیل افتاده در «اروپای باختری» وابسته است، نه تنها نماینده ی همه ی یهودیان و دیگر خلق های باشنده در آنجا نیست که با بدیده گرفتن پراکندگی یهودیان در سراسر جهان، آن را می توان بدرستی «دولت ننگ یهود و یهودیان»* نامید؛ دولتی که چون نمونه ی همتای آن در میهن بخت برگشته ی خودمان، تنها جامه ی دروغین و گولزنک کیش و آیینی کهن را دربردارد و نیک که بنگری، باز هم چون رونوشتِ ننگ ایران و ایرانی خود، بسیاری از فرمان ها و دستورات بنیادین دینی خود از آن میان: گناه بودن کشتن آدمی را زیر پا نهاده و نه تنها نیروهای رزمی برجای مانده ی گروه وامانده و آسیب مغزی دیده ی «حماس» و دیگر گروهک های ریز و درشت تندروی اسلامی را می کُشد که ناساز با هنجارهای جهانی، مردم بیگناه و بخت برگشته ی «غَزّه» که میان دو لبه ی قیچی دندانه دار گیر افتاده اند را نیز با همکاری های پنهان و آشکار همه ی امپریالیست ها شَل و کور و نابود می کند.

مرگ بر اهریمن امپریالیسمِ همچنان بختک زده بر سینه ی جهان که آفریننده، پروش دهنده و پشتیبان همه ی چنین رژیم ها و گروهبندی های ریز و درشت وابسته بخود است!

برپا، پایدار و پیروز باد همبستگی جهانی خلق ها و ملت های جهان در برابر امپریالیست ها!

ب. الف. بزرگمهر   ۳۱ اردی بهشت ماه ۱۴۰۴

* «در این سو هم تا دلت بخواهد اَستَر و یابو داریم»  ب. الف. بزرگمهر   هشتم بهمن ماه ۱۴۰۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2025/01/blog-post_32.html

ویدئوی پیوست (برگرفته از «تلگرام» ۳۱ اردی بهشت ماه ۱۴۰۴): نه دولت یهود که دولت ننگ یهود و یهودیان



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!