«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۵, پنجشنبه

گواهی تاریخی از همبستگی بیمانند خلق ها و ملت های «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» در نبرد با «اهریمن نازیسم»

«جنگ سترگ میهن سوسیالیستی» با همه ی زیان های بزرگِ گاه جبران ناپذیری که به مردم «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» زد، برای نخستین بار در تاریخ جهان، «آدم تراز نوین» را آفرید؛ گونه ای آفرینش، بسیار برتر از افسانه های آدمی ساخته و  پرداخته شده از گِلِ رُس در دوره ای که سفال سازی و کوزه گری، پیشرفته ترین دستاورد آدمی بود.

فیلم پیوست، گواهی تاریخی از همبستگی بیمانند خلق ها و ملت های «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» در نبرد با «اهریمن نازیسم» و ارتش نیرومندِ تا بُنِ دندان ساز و برگ یافته آن به پیشرفته ترین جنگ ابزارها در «جنگ جهانی دوم» است؛ بدون چنین همبستگی ژرف و سازنده ای که «نوزاد تراز نوین» پا به جهان نهاده در انقلاب سترگ اکتبر ۱۹۱۷را به نوجوانی بالنده فرارویاند و زمینه ای برای پیشرفت های بزرگ تر بسود کارگران و زحمتکشان در جهان فراهم نمود، پیروزی بر «اهریمن نازیسم» به هیچ رو شدنی نبود.

با آنکه از دیدگاه آماری و سنجشی بر بنیاد چندی (کَمّی)، روس ها ۸۰ ⸓ انبوه مردم را دربرمی گرفتند و رویهمرفته، نخش برجسته تری در سنجش با انبوه دیگر ملیت ها و خلق ها در آن پیروزی تاریخی بر دوش داشتند، نخش این ها را نه تنها نمی توان دستکم گرفت و ناچیز شمرد که از دیدگاهی دربرگیرنده که در آن «هماوندی میان «کُلّ و جزء»* و نیز «چندی و چونی» («کَمیت و کیفیت») نه آنگونه که از سوی برخی بیش از اندازه ساده شده، دریافت شده و می شود که بگونه ای پویا و ساختارمند با یکدیگر هماهنگی یافته، یگانه می شوند با برجستگی هرچه بیش تر خود می نماید؛ آنگونه برجستگی که در آن روس و کازاک و گرگیز (قرقیز) و ... و حتا کوچک ترین خلق های آن کشور پهناور آنچنان در هم تنیده و یکی شده اند که نه تنها به آمارگیری چند و چونی نیاز نیست که «نوزاد تراز نوین» پیشین به جوانی برومند فراروییده و «آدم تراز نوین» کالبد یافته پدیدار می شود. «جنگ سترگ میهنی» که در روسیه کنونی اینچنین از آن یاد می شود و درستِ آن: «جنگ سترگ میهن سوسیالیستی» و از آنِ همه در آن تنیدگی و یگانگی است با همه ی زیان های بزرگِ گاه جبران ناپذیری که به مردم «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» زد و جان بسیاری از دلاورترین، پیشگام ترین و بزرگوارترین آدم های از جان گذشته را در آن کشور ستاند، چنان آدمی را برای نخستین بار در تاریخ جهان آفرید؛ گونه ای آفرینش، بسیار برتر از افسانه های آدمی ساخته و  پرداخته شده از گِلِ رُس در دوره ای که سفال سازی و کوزه گری، پیشرفته ترین دستاورد آدمی بود.

فیلم پیوست، همچنین چگونگی همبستگی چشمگیر گِرگیزها و کازاک ها که هر دو با ملت ها و خلق های ایران همریشه اند با دیگر ملیت ها و خلق های درگیر در آن جنگ برافروخته شده از سوی آلمان نازی را به نمایش می نهد؛ نمونه هایی شایان درنگ و ستایش برای ما ایرانیان.

یاد همه ی دلاورمردان و زنان «ارتش سرخ اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» جانباخته و جانفشان در میدان های جنگ با آلمان نازی، پارتیزان های دلاور و همه ی کوشندگان و آمایشگران پشت پیشانی آن نبرد تاریخی که آدمیت را از چنگِ اهریمن «فاشیسم» و «نازیسم» رهاندند، زنده و گرامی باد!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۵ اردی بهشت ماه ۱۴۰۴

فیلم پیوست:

https://odysee.com/@RTDocumentary:4/Great_Victory_for_all:c?src=embed&t=193.171076

* «بگمانم جز برخی کهنه آخوندهای خِنگ که هنوز جداگانگی میان یک آدم با همبود آدمیان و هماوندی میان ꞌکل و جزءꞌ را درنمی یابند و می پندارند، این یک (همبود آدمیان) همان یک آدم همراه با شماری دیگر آدم است و بس، برای کم تر آدمی ناروشن است که ما نه با لات بی سر و پای ꞌیانکیꞌ که با دَم و دستگاه دیوانسالاری دراز و پهنِ ꞌیانکیꞌ ها سر و کار داریم ...»

برگرفته از نوشتار «جنبش کنونی مردم ایران را پاس داریم و به بار بنشانیم!»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۴ دی ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/01/blog-post_69.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!