«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۶, جمعه

نشنیده ای که هم خر، هم خرما نمی شود؟

پسر! این چه ریخت و دَک و پوزی است با این ریش و پشم و آن کُت و شلوار و کراوات بهم زده ای؟! حالمان بهم خورد. یا ریش و پشم و جامه ی ترسناک چریکی یا یک «جنتلمن» درست و حسابی با چهره ای پاکیزه و آراسته چون «بنیامین» و «رَجَب تَپّه» ی خودمان! ما می دانیم که سال هاست رام و فرمانبردار شده و دستورات مان را جامه ی کردار پوشانده ای؛ همین که هم اکنون رهبر سوریه هستی را قدر بدان تا سال ها بر این کشور باستانی فرمانروایی کنی؛ ولی شاید نمی دانی که در «ایالات متحده» پرتوری که مردم و حتا برخی سیاست بازان گاگول تر از خودمان از تو دارند، همان تروریست پیشینی است که چون آبِ خوردن سر می بُرَّد و آدم می کشد؛ می دانی که بیش تر مردم جهان خِرَدشان به چشم شان است و ما هم که نمی توانیم ریز و شپشِ زندگی ترا برای شان بگوییم که پیامدِ آن، تَف و ناسزایی است که به سر وروی مان خواهند بارید؛ شمارِ بسیاری از آنان هم رای دهندگان ما هستند. بماند که پیروان خودت در اینجا هم سر به نیستت خواهند نمود. نشنیده ای که هم خر، هم خرما نمی شود؟

ب. الف. بزرگمهر   ۲۶ اردی بهشت ماه ۱۴۰۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!