«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ خرداد ۲, جمعه

چنین است راه و رسم رژیم پوشالی مایه ی ننگ ایران و ایرانی

در آنسو دُم جُنباندن برای «شیطان بزرگ» و درخواست های از سرِ درماندگی، در این سو سرکوب ارژمندترین فرزندان ایران زمین

بی‌خبری مطلق از وضعیت مهدی فراحی شاندیز، ۲۲ روز پس از دستگیری خشونت‌آمیز؛ کدام قانون نانوشته حاکم است؟

مهدی فراحی شاندیز، کارگر(معلم حق التدریسی اخراجی) و فعال آزادی‌خواه، که قریب به یک دهه از عمر خود را در زندان‌های جمهوری اسلامی سپری کرده، بار دیگر در روز ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، هم‌زمان با روز جهانی کارگر، به روایت شاهدان عینی، با خشونت و ضرب‌وشتم نیروهای امنیتی در خیابان دستگیر شد.

با گذشت ۲۲ روز از این بازداشت، و در حالی که خانواده‌ی او در هفته‌ی جاری بارها به مقابل زندان اوین مراجعه کرده‌اند، هنوز هیچ اطلاعی درباره‌ی وضعیت سلامتی یا محل نگهداری ایشان منتشر نشده است. این سطح از بی‌خبری مطلق، نه تنها نقض صریح حقوق اولیه‌ی زندانیان است، بلکه بار دیگر ماهیت قانون‌گریز و سرکوب‌گرانه‌ی حاکمیت را به نمایش می‌گذارد.

مهدی فراحی شاندیز انسانی شریف، مقاوم، و آگاه به حقوق خود و دیگران است. او که سال‌هاست هزینه‌ی ایستادگی بر اصول انسانی‌اش را پرداخت کرده، هرگز دست نیاز به سوی کسی دراز نکرده، اما امروز وظیفه‌ی ما معلمان، کنشگران و انسان‌هایی که هنوز به کرامت انسانی باور داریم که در برابر چنین ایستادگی بی‌چشمداشت، مسئولیم.

شایان ذکر است که آقای فراحی شاندیز مبتلا به بیماری قند خون است، که در شرایط زندان، بدون دسترسی به مراقبت‌های پزشکی مناسب، نوعی شکنجه‌ی مضاعف به‌شمار می‌آید. بدیهی است که مسئولیت هرگونه آسیب جسمی یا وخامت حال ایشان، مستقیماً متوجه نیروهای امنیتی و مسئولان زندان خواهد بود.

پ‌ن: شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، خواهان آزادی فوری و بی‌قیدوشرط مهدی فراحی شاندیز و اطلاع‌رسانی شفاف در مورد وضعیت جسمی و حقوقی او می‌باشد. این شورا خواهان پایان‌دادن به سرکوب سیستماتیک فعالان کارگری و معلمان در ایران است.

شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

برگرفته از «تلگرام»   یکم خرداد ماه ۱۴۰۴

برنام و زیر برنام از آن من است.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!