«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ اسفند ۲۰, یکشنبه

فراموش نمود که بیفزاید حتا اگر یک چشم شان را نیز از دست داده باشند

دیگ به دیگ می گوید: رویت سیاه!

سخنگوی وزارت امور خارجه ایران با تأکید بر اینکه «آنچه طی حدود دو سال اخیر در گزارش شفاهی و کتبی هیئت به‌اصطلاح حقیقت‌یاب به شورای حقوق بشر ارائه شده، عملاً اتهام‌زنی یکطرفه از سوی بانیان ایجاد این هیئت علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است»، تصریح کرد: «کشورهایی که خود ناقض حقوق دیگر ملت‌ها هستند و در تمام جنایات رژیم صهیونیستی در قتل‌عام غیرنظامیان به‌ویژه زنان و کودکان شریک هستند، نمی‌توانند در مقام مدعی و یا قاضی وضعیت حقوق بشر در یک کشور بنشینند، بلکه می‌بایست پاسخگوی جنایات خود در نقض فاحش حقوق بشر باشند.»۱

«بدیهی است جمهوری اسلامی ایران متعهدانه، برای تعالی و پیشرفت روزافزون زنان و دختران سرزمین خود تلاش خواهد کرد و آینده ایران اسلامی۲ را زنان و دختران آن که مایه افتخار و سربلندی کشور هستند، خواهند ساخت؛ [حتا اگر یک چشم شان را نیز از دست داده باشند!] و در این مسیر، هوشیارانه توطئه‌های مداخله‌جویانه را خنثی خواهند نمود.» (گزیده ای از گزارشی آمیخته به یاوه گویی، برگرفته از «چوب دو سر گُه»   ۱۹ اسپند ماه ۱۴۰۲ (برجسته نمایی های بوم و افزوده های درون [ ] از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

کیسه کش خزینه ی نظام خرموش پرور فراموش نمود که بیفزاید «حتا اگر یک چشم شان را نیز از دست داده باشند»

ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ اسپند ماه ۱۴۰۲ 

پی نوشت:

۱ ـ دیگ به دیگ می گوید: رویت سیاه!

۲ ـ آمیخته واژه ی «ایران اسلامی» به همان اندازه بیمایه و بی هیچ آرش و مانشی درخور است که بگوییم: ارمنی اسلامی! ما در میهن مان، فرهنگی ویژه به نام «اسلام» هیچگاه نداشته و هنوز هم نداریم؛ آنچه داریم، دامنه ای رنگارنگ از انگاره های گوناگونی گاه بسیار ناهمتا با یکدیگر است که در دوره هایی از تاریخ پرفراز و نشیب ایران زمین، ناگزیر در پوشش جنبش های آمیخته به کیش ها و آیین های به میدان آمده و نشانه های کم و بیش برجسته ای از خود بر جای نهاده اند؛ از آن میان می توان در دوره ای نزدیک تر به امروز به جنبش های بابیه، بهایی گری و کمی دورتر اسماعیلیه اشاره نمود. «دینِ مُحَمَدّان» («اسلام») در پایه و بنیاد خود، دینی بسیار پیش پا افتاده، در سنجش با دین زرتشتی بود که ایرانیان به آن بال و پر فراوان فلسفی و دانشورانه در چارچوب هایی تنگ دادند. این نکته بخودی خود شایان درنگ و اندیشیدن بیش تر است که دین پیش پا افتاده ی نخستین که بهنگام خود با زور شمشیر و زبان بریدن ها و ربودن دختران و حتا زنان شوهردار و هزاران پستی و فرومایگی دیگر خود را گسترش می بخشید، سپس آراسته به منتیک (منطق) و «علم کلام» و تا اندازه ای فلسفه گسترش خود را پی گرفت و جهانگیر شد.

«زمانی کمابیش دراز، عبارتی خوارکننده ی تاریخ و فرهنگ و نیز خلق های ایران، سرِ زبان میوه چینان انقلاب بهمن ۵۷ افتاده بود که چپ و راست آن را همه جا بکار می بردند و شاید هنوز بر سر زبان مشتی آخوند نادان تر از نادان است: «ایران اسلامی»! بر بنیاد چنین عبارت سخت کودنواری، هر چه در این سرزمین بوده و هست از زیر خاکی گرفته تا جانداران دوپا و چهارپا و خزنده و جونده ی روی خاک، اگر تا آن هنگام هم اسلامی نبوده اند از زمان روی کار آمدن گلّه ی دزدان اسلام پیشه بر سر کار، اسلامی شده اند. به این ترتیب، حتا می توان گفت و نوشت: «ارمنی اسلامی»؛ گورِخر که جای خود دارد.»

برگرفته از پی نوشتِ «می آمدید از این حقیر استفتاء می کردید ...»  ب. الف. بزرگمهر   ۲۱ مهر ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/10/blog-post_53.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!