«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ فروردین ۱۰, جمعه

به سخنرانی من می رینید؟! می دانم با شما چکار کنم ...

دست های من پاک و پاکیزه است؛۱ همین پیش از سخنرانی که به «جرج دبلیوسی بوش»۲ رفته بودم تا خیر سر شما پرروهای موی دماغ دمکراسی مان برینم، پس از آسودگی و سپاس از خدا۳  دست هایم را خوب شستم. به سخنرانی من می رینید؟! می دانم با شما چکار کنم ...

از زبان «پرزیدنت بادبادی»:  ب. الف. بزرگمهر   دهم فروردین ماه ۱۴۰۳

پی نوشت:

۱ ـ پرخاشگرانِ هوادار همزیستی آشتی جویانه میان ملت های جهان (صلح طلب) سخنرانی «پرزیدنت بادبادی»، مِهتَر جمهور «یانکی» ها و دو «دموکرات» پفیوز وی: «بَرَک حسین اوباما» و «دسته بیل کلینتون» در یک برنامه آوازه گری در نیویورک را بُریدند؛ یکی از پرخاشگران به سوت ‌زدن پرداخته و آرنگ (شعار) هایی درباره ی بیم «جنگ هسته‌ای با روسیه» سر می داد و دیگران به جنگ در باریکه ی «غَزّه» و کمک‌های آمریکا به عزراییل پرخاش می کردند.

در گفتارنامه (بیانیه) ی گروه روزنامه نگاران «کاخ روسیاه» (بجای «کاخ سپید») آمده است:
بسیاری فریاد می زدند، «دست های تان به خون آغشته است».

گزیده برگرفته از گزارشی رویهمرفته شلخته در «چوب دو سر گُه» به تاریخ  دهم فروردین ماه ۱۴۰۳ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب؛ ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ نام تازه و پرآرش تر آبریزگاه به انگلیسی

۳ ـ چیزی بسانِ «نیایشِ ویژه ی شاشیدن و ریدن» در دین و آیین های وامانده ی اسلام

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!