«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ فروردین ۱۰, جمعه

خوابی که شوربختانه هستینگی یافت ...

خوابی که شوربختانه هستینگی یافت* و از آنچه در پرتور غم انگیز پیوست بازتاب یافته نیز پا فراتر نهاد. بگمانم کم ترین نیازی به بازگویی روز و روزگارِ توده های مردم ایران نیست که از دست و پا زدن در مردابی کِشنده، گذشته و به دَم و بازدمی به شماره افتاده رسیده است. برونرفت از چنین روز و روزگارِ بن بستی، بنا بر شَوَندهای دانشورانه، بی رهبری طبقه کارگر و نزدیک ترین پشتیبانان پیرامون آن در میانِ دیگر زحمتکشان شدنی نیست؛ نفرین شدگانی تاریخی که با همه ی دلاوری ها و جانفشانی های شان بویژه در دوره ی کنونی، با پیشبرد باریک سیاستی امپریالیستی به سردمداری انگلیس که از گذشته ای دور تاکنون، دستی دراز در سیاست و اختساد میهن نگونبخت مان داشته و دارند به مرگ گرفته شده و همچنان از سازمان سیاسی رزمنده ای خوب ساز و برگ یافته به «سوسیالیسمِ دانشورانه» و کارآ که پای در میدان نبرد داشته و چون بُزِ پیش راه را بجلو بگشاید، بی بهره اند.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ب. الف. بزرگمهر   دهم فروردین ماه ۱۴۰۳

* «برای ما نیز چنین آینده ای خواب دیده اند!»  ب. الف. بزرگمهر    هفتم خرداد ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/05/blog-post_794.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!