«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ اردیبهشت ۴, پنجشنبه

چه بازی خوبی! اگر می شود، مرا هم به بازی خود راه بدهید ... ـ بازانتشار

سلام! من "گربه" کوچکی از ژاپن هستم! توی بازی های ما بچه ها، اینجا همیشه برد و باخت هست؛ گاهی می بریم؛ گاهی هم می بازیم. مادرم دیروز درباره ی بازی تازه ای به نام «برد ـ برد» برایم می گفت که همه در آن برنده می شوند. من خوشحال شدم  و با خودم گفتم:
چه بازی خوبی! دیگر ناچار نیستی، هر بار که می بازی چند تا تیله ی خوشرنگ به بچه ی دیگری بدهی. بجایش توی هر دور بازی، تیله های تازه می بری ...

اگر می شود، مرا هم به بازی خود راه بدهید. من بچه ی خوش اخلاقی هستم. اخم و تَخم نمی کنم. همیشه لبخند می زنم. کلک هم نمی زنم. با خودم چند تا تیله هم برای شما می آورم. خودم به شما یاد می دهم. بازی با آن، آسان تر از بازی با هسته است. از مادرم که پرسیدم، نگفت با هسته ی کدام میوه ها بازی می کنید؛ تنها لبخند زد ...

ب. الف. بزرگمهر    ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۳ 

http://www.behzadbozorgmehr.com/2014/11/blog-post_75.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!