«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ اردیبهشت ۴, پنجشنبه

به کولبران ایران که دیگر پشت ندارند ...

در بازی‌های کودکی‌ام
وقتی می‌باختم
رفیق‌هایم را به کول می‌کشیدم
بزرگ که شدم
در بازی نان و جان
به مسیری افتادم
که تنها کوه می‌دانست
وقتی شانه‌اش را
گذاشته بود تا ابرها بخوابند

حالا دخترم نگران نباش!
ادامه‌ی آرزوهایم را شما به کول بکشید
می‌شود شانه‌هایم را آرام بگذارید تا استراحت کند برای ابد؟!
باران هم نمی‌گذارد لبم خشک بماند
فقط ای رفیق‌هایم!
چرا هیچ دهانی باز نمی‌شود
جز چند جای تنم
که خوابیده در وطن‌ام ...

نجیب قربانی

برگرفته از «تلگرام هنر اعتراضی»

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!