«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ اردیبهشت ۱۰, چهارشنبه

کارخانه‌ها کارهای خانه‌هایی بودند که از شهر بیرون زدند ...

کارخانه‌ها
کارهای خانه‌هایی بودند
که از خستگی زیاد
از شهر بیرون زدند
تا کارگرها
آرزوی خانه‌دار شدن را
با خودشان
لای چرخ‌های گوشت ببرند،
زیر ارّه‌های بزرگ.. .

کسی چه می‌داند
درون صابون‌هایی
که استفاده می‌کنیم
چند کارگر حل شده‌اند
و قوطی‌های کنسرو
با بریدن چند دست
به بازار آمده‌اند...

مادرم
چند سال است
از کارخانه‌ی دارو‌سازی برنگشته
و من
هر قرصی که می‌خورم
هر آمپولی که می‌زنم
زنی در وجودم
ناله می‌کند ...

بهروز ایرانی

برگرفته از «تلگرام هنر اعتراضی»   دهم اردی بهشت ماه ۱۳۹۹

برنام را از متن سرودواره برگرفته ام.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!