«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

به آقا جانت بدگمان شو که کونش بیش از همه گُ.. است! ـ بازانتشار

چند روز پیش در یکی از تارنگاشت ها به گفته های زیر برخوردم که گویا از آنِ نماینده ی ولی فقیه در سپاه کرمان است؛ سخنانی که بجای گریستن، خنده ام را برانگیخت:
«اولی که روی کار آمدند یک سری وعده دادند که ما یک ماهه و ۱۰۰ روزه مشکلات اقتصادی را حل می‌کنیم؛ اما هفت هشت روز قبل، جناب رئیس‌جمهور مصاحبه تلویزیونی انجام دادند و خبرنگار گفت که شما چنین وعده‌ای داده‌اید؛ رئیس‌جمهور گفت، من کی گفتم، دروغ است ...

می‌گویند دروغگو کم حافظه است. قدیم‌ها دروغگو کم‌حافظه بود و کسی هم نبود که به یادش بیاورد. ابزار رسانه جمعی هم نبود که ثبت و ضبط کنند و حرف چهار سال قبل را بیاورند، بگذارند کنار حرف امروز و دروغ را ثابت کنند.

قدیمی‌ها یک نفرین کرده‌اند که من بخشی از آن‌ را قبول دارم؛ گفته‌اند بر پدر آدم دروغگو لعنت؛ من می‌‌گویم بر پدرش نه، پدرش که تقصیری ندارد. بر خود آدم دروغگو لعنت. چرا دروغ می‌گویید؟

بعد می‌گویند آدم عقل دارد و این حرف را نمی‌زند (اشاره به نشست خبری رئیس‌جمهور که گفته بود آدم کم عقل می‌گوید مشکلات اقتصادی را در ۱۰۰ روز حل می‌کند). خب شما زده‌اید؛ معلوم می‌شود عقل‌تان مشکل دارد که این حرف را زده‌اید. می‌گوید ۴۰ سال و ۱۰۰ سال دیگر هم مشکل اقتصادی حل نمی‌شود. پس دوباره ثبت‌نام کرده‌اید که چکار کنید؟ حالا که حل نمی‌شود، شما می‌خواهید چه چیزی را حل کنید؟ اینجاست که آدم شک می‌کند اینها چه ماموریتی دارند؟

بعضی‌ها می‌گویند الان چهار سال ایشان رئیس‌جمهور بودند، پس چرا حضرت آقا حمایت کرده‌اند؟ ‌حضرت آقا مگر این مشکلات را نمی‌بینند؟ مگر مدیریت سست و فشل و ضعیف را که عرضه کار کردن ندارد، نمی‌بینند پس چرا تذکر نمی‌دهند و مستقیم نمی‌گویند؟‌

در ۷۳ مقطع تاریخی حضرت علی (ع) به عمر کمک کردند. حضرت آقا اگر حمایت نکنند انقلاب اسلامی از بین می‌رود ...» (از گزارش زیر).

با خود، گرچه گویی رو به وی، گفتم:
نه جانم! به آقا جانت بدگمان شو که کونش بیش از همه گُ.. است؛ همو بود که اصل ۴۴ قانون اساسی را زیر پا نهاد و واپسین میخ را بر تابوت انقلاب نیمه جان بهمن ۵۷ کوبید! همو بود که درباره ی چگونگی سمتگیری اقتصادی ـ اجتماعی در کشوری که انقلاب توده ای بزرگی در آن رخ داد و ناگزیر به پاسخ به خواست های توده های مردمی بود که همه ی بار سنگین آن را به دوش کشیده و خون داده بودند، گفت:
«سعی کنیم نگاه سوسیالیستی و مارکسیستی بر تفکر اقتصادی ما غلبه پیدا نکند. آنها نگاه شان نگاه دیگری است. در نظام سوسیالیستی، نفس سرمایه محکوم است؛ در نظام اسلامی به‌هیچ‌وجه اینجوری نیست؛ سرمایه محکوم نیست؛ سوء استفاده‌ی از سرمایه محکوم است. نمی شود هم کسی بگوید آقا سرمایه، طبیعتش سوء استفاده است. نخیر، اینجوری نیست. می توان با مقررات درست، با مدیریت صحیح، سرمایه را در جهت درستی هدایت کرد و راه برد. بنابراین، آنچه که ما در سیاست های اصل ۴۴ مطرح کردیم، به‌هیچوجه با اقتصاد عدالت ‌محور منافاتی ندارد؛ بلکه به یک معنا مکمل و متمم آن است.»۱ 

زمان درازی از این سخنان که در خوشبینانه ترین برخورد از سرِ نادانی بر زبان یاوه گوی «آقای مطلق» آمده بود، نمی گذرد و می بینی چه خوب «با مقررات درست، با مدیریت صحیح، سرمایه را در جهت درستی هدایت کردند و راه بردند»؟! و سخن، تنها بر سر کارکرد آن آقا که به هر رو و از هر سویه که به آن نگریسته شود، بیش ترین نابخردی ها و ناکارآمدی ها در پدید آوردن شرایط ناگوار و تلخ کنونی ایران از وی سر زده است نیز نیست؛ سخن بر سر رژیم و دولتی ضدانقلابی و سزاوار سرنگونی است که فرمان و راهبرد و سمت و سو دهنده ی آن در هر پهنه ای، کلان سرمایه داران بویژه انگلی ترین لایه های آن یا همانا کلان سوداگران و بازرگانان است؛ همان ها که خرده ریزِ سودهای ناروا و سرسام آورشان از اقتصاد به نابودی کشانده ی شده ایران، از نفت و داد و ستدهای خورد و برد با «شیطان بزرگ» و همدستان و ریزه خوارانش به جیب «آقا جان»۲ و گروه کم و بیش بزرگی از کاسه لیسان و بادنجان دورقابچین های رانت خوار اسلام پیشه سرازیر شده و می شود تا به توده ی مردم رویهمرفته ناآگاه، ساده زیستی، شکیبایی، چشم فروبستن بر بیداد و واگذاری تبهکاران بزرگ فرمانروا بر هست و نیست مردم۳ به الله در «جهانِ» جان ننه شان «باقی» را بیاموزند و توده ی مردم آگاه تر را بزور ریسمان گرهدار الهی به همان جهان ناکجا آباد رهسپار کنند. می بینی چه تقسیم کار خوبی است؟! در این بخش بندی، آقا جانت، واژگون آنچه مشتی نادان وی را با بزرگنمایی بیش از اندازه در جایگاهی چون جایگاه «شاه» در رژیم گوربگور شده ی پادشاهی می نشانند و گستاخی چون تو وی را با حضرت علی که به هیچ رو با این مردک بی آبرو سنجیدنی نیست، در یک ترازو می نهد، یکی از همان «دانه ریز»۴های فرومایه ای است که به خرده ریز سودهای بادآورده ی «دانه درشت»ها خشنود و الله را صدها هزار بار سپاسگزار است.

بهره برداری بجا و سمت و سو دادن به سرمایه یا باریک تر بگویم: بهره وری از بخش خصوصی اقتصاد، آنگونه که در «اصل ۴۴ قانون اساسی»۵ به عنوان بخشی پوشاننده ی چاله چوله های اقتصادی وامانده ـ و نه بخش های بنیادین و زیر بنایی ـ تنها در شرایطی کارگشا بود که رژیم و دولت های برآمده از آن، همگام و همراستا با خواست های بنیادین انقلابی توده ای، در دست نیروهای نماینده ی توده های مردم و بگونه ای دربرگیرنده: نیروهای نماینده ی طبقه ی کارگر و دهگانان کم زمین و بی زمین جای می گرفت؛ بخشی که می بایستی با رهبری درست نیروهای انقلابی بدرازای زمان از نقش آن، گام بگام کاسته می شد. به هر رو و به هر شَوَندی که بررسی آن در این یادداشت نمی گنجد، چنین نشد و بجای آن، سرمایه داری بگونه ای دربرگیرنده سوداگر و بازرگان، چنان بال و پری یافت تا نه تنها از سودهای ناروای افسانه ای بهره مند شود که لگام گسیخته بچاپد و بار بزند و در هر جای دلخواه در جهانِ جان ننه شان «فانی»، چال کند.

با آنچه آمد و حتا بدون آن، ناهمترازی و سبکی سخنان آن مردک سخن سرا و یاوه گو بیش از پیش روشن می شود:
«... آنچه که ما در سیاست های اصل ۴۴ مطرح کردیم، به‌هیچوجه با اقتصاد عدالت ‌محور منافاتی ندارد؛ بلکه به یک معنا مکمل و متمم آن است.»

اکنون، بگو ببینم چنین یاوه ی دوپهلو و سفسطه آمیزی که از سویی گفته ای:
«... ‌حضرت آقا مگر این مشکلات را نمی‌بینند؟ مگر مدیریت سست و فشل و ضعیف را که عرضه کار کردن ندارد، نمی‌بینند پس چرا تذکر نمی‌دهند و مستقیم نمی‌گویند؟‌» و از سوی دیگر، کارکرد سر تا پا نابکارانه و تبهکارانه ی آقا جانت را با کارکرد حضرت علی، آدمی به هر رو راستگو، راستکردار و هوده گو، سنجیده و می گویی:
«در ۷۳ مقطع تاریخی، حضرت علی (ع) به عمر کمک کردند. حضرت آقا اگر حمایت نکنند انقلاب اسلامی از بین می‌رود ...» به چه آرش و مانشی است؟!

آیا از سر نادانی یا باریک تر گفته باشم: خریّت، چنین جفنگی بر زبان رانده ای؟! یا آنکه رُک و پوست کنده، خود نیز بادنجان دورقابچینی فرومایه و دروغگویی خرده پا بیش نیستی که نانی آلوده می لنبانی؟ اگر چنین باشد که بگمان نیرومند جز این نیست، تنها می توانم بگویم:
بر تو دروغگوی اسلام فروش، آقا جان دروغگوتر و نیرنگبازتر از خودت و آن «انقلاب اسلامی» ات که در کردار، جز به روسپیگری کشاندن دختران و زنان ایرانی بیش نیست، هزارها بار لعنت!

ب. الف. بزرگمهر  ۱۱ اردی بهشت ماه ۱۳۹۶


برجسته نمایی های متن همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

پی نوشت:

۱ ـ «بیانات در دیدار دانشجویان»، ۱۶ امرداد ماه ۱۳۹۱

۲ ـ چندین سال پیش دارایی وی به بیش از ۹۵ میلیارد دلار سر می زد؛ هم اکنون بویژه پس از «نرمش قهرمانانه» باید بسیار بیش از این باشد.

۳ ـ بزبان کژدم گزیده شان: «دانه درشت»ها

۴ ـ در برابر «دانه درشت»!

۵ ـ پیش از دستبرد فراقانونی ولی فقیه نادان و نابکار به آن!

***

سخنان تند نماینده ولی فقیه در سپاه کرمان علیه رئیس‌جمهور

حجت‌الاسلام محمدعلی محسن‌زاده، مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه ثارالله استان کرمان در سخنانی دولت حسن روحانی را در میان مجموعه‌ای معرفی کرد که به گفته او از عناصر جبهه سکولار ضد حاکمیت دینی هستند و علیه انقلاب اسلامی حرکت می‌کنند.

حجت‌الاسلام محسن‌زاده در یک همایش که روز یکشنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۶ در شهرستان انار کرمان برگزار شد، در خصوص چرایی ردصلاحیت نشدن حسن روحانی از سوی شورای نگهبان برای انتخابات پیش رو گفت: «چون نظام یک نظام قدرتمندی است. جای دیگری بود حذفش می‌کردند. اگر ایشان در فرانسه بود با این تفکرات ضد اصل نظام، او را کنار می‌زدند.»

وی افزود:
«از طرفی یک اشکال قانونی دارد. این دولت می‌خواهد انتخابات را برگزار کند یعنی وزیر کشور دولت اعتدال.  اگر به رئیس‌جمهورش بگویند صلاحیت ندارد، درباره وزیر کشورش اشکال پیدا می‌شود و انتخابات زیر سوال می‌رود. البته یک راه قانونی پیش‌بینی شده اما برای نظام هزینه دارد و هزینه داشت و آن این بود که مانند زمان بنی‌صدر، مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهور رای بدهد و حضرت آقا که حکم داده‌اند، تنفیذ حکم‌شان را پس بگیرند و عزل‌شان بکنند و بعد برای اجرای انتخابات کفیل بگیرند، اینها برای انقلاب هزینه دارد و بهترین راه این بود که ایشان را تایید کنند.»

حجت‌الاسلام محسن‌زاده در حالی این سخنان را علیه رئیس جمهور و نامزد انتخابات بیان کرده که از دو روز قبل، تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری آغاز شده و تخریب و سخنرانی علیه نامزدهای انتخاباتی بر اساس قوانین ممنوع است.

مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه ثارالله استان کرمان همچنین در تبیین جریان‌شناسی انقلاب اسلامی، از «جبهه استکبار به رهبری آمریکا و ایادی‌اش» و «جبهه جبهه سکولار ضد حاکمیت دینی در داخل کشور» به عنوان دو جبهه‌ای نام برد که علیه انقلاب اسلامی فعالیت می کنند.

به گفته حجت‌الاسلام محسن‌زاده، جبهه سکولار ضد حاکمیت دینی در درون خودش چهار مجموعه را جای داده است. وی از «مجموعه اصلاح‌طلبان با محوریت حجت‌الاسلام سیدمحمد خاتمی، آخوندهای ضد انقلاب (مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم)، حزب کارگزاران سازندگی و دولت حسن روحانی» به عنوان عناصر جبهه سکولار ضد حاکمیت دینی نام برد.

وی افزود:
«تنها راه [برای مقابله با این دو جبهه]، کار جبهه‌ای است. همه باید یک جبهه عظیم مردمی انقلابی شکل بدهند که الحمدالله شکل گرفته است. بنا نیست ما در سپاه و بسیج بگوییم به چه کسی رای بدهید. اما عرض‌مان این است که کار جبهه‌ای، امروز ضرورت انقلاب اسلامی است و خروجی “جبهه مردمی انقلاب اسلامی” هر کسی باشد برای ما امین است. جبهه مردمی انقلاب اسلامی الان دو گزینه در شش نفر دارند، هر کدام‌شان را معرفی کردند برای ما حجت شرعی است.»

حجت‌الاسلام محسن‌زاده با اینکه گفته ما نمی گوییم به چه کسی رای بدهید اما در ادامه افزوده نامزد مورد تایید جبهه مردمی انقلاب اسلامی، حجیت دارد.

مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه ثارالله استان کرمان در خصوص دلیل ردصلاحیت محمود احمدی‌نژاد نیز گفت:
«احمدی‌نژاد را به دلیل مخالفت با فرمان ولایت رد نکردند بلکه مشکلات دیگری داشت. یکی از مشکلاتش این بود  همانطوری که در فتنه ۸۸ با موسوی کل کل کردند و فتنه بزرگی درست کردند، دوباره می‌خواستند با آقای روحانی همین کار را انجام بدهند و یک فتنه بزرگ درست کنند و آقا یک بال فتنه را قیچی کردند و طرف دیگر را هم من و شما باید مراقبت کنیم تا فتنه‌ای درست نشود.»

***

بخش‌های کامل‌تری از سخنرانی حجت‌الاسلام محسن‌زاده به شرح زیر است.
جبهه سکولار ضد حاکمیت دینی در درون خودش چهار مجموعه را جای داده است:
۱-مجموعه اصلاح‌طلبان با محوریت محمد خاتمی

۲-آخوندهای ضد انقلاب:
دو مجمع هستند. مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم. این‌ها همان کسانی هستند که ۱۸ تا از آیت‌الله یشان در فتنه ۸۸ بعد از روز جمعه که حضرت آقا خطبه خواندند، بیانیه امضا کردند و از طرفداران جریان فتنه خواستند که نتیجه انتخابات در کف خیابان‌ مشخص شود، یعنی اینها جنگ خیابانی علیه انقلاب را ایجاد کردند اما خداوند شیطنت شیاطین را خنثی کرد. مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با ریاست آقای موسوی خوئینی‌ها ، یک آخوند خاکستری است که از اول انقلاب تا به امروز  هیچکس نمی‌فهمد سر در آخور کجا دارد، شرقی است، غربی است، آمریکایی است، انگلیسی است؟ واقعا شخصیت مرموز و پیچیده‌ای است. هیچکس نمی‌داند این چه کاره است.[مسئول مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم موسوی تبریزی است نه موسوی خوئینی ها]

۳-حزب کارگزاران سازندگی:
این‌ها در دوره مرحوم هاشمی رفسنجانی روی کار آمدند. نزدیک به چهار دهه است که در قدرت مانده‌اند. حزب باد هستند، هر دولتی می‌‌آید اینها رنگ عوض می‌کنند و با او همراه می‌شوند. حزب کارگزاران سازندگی دو شاخه دارد:‌ شاخه کرمانی-تهرانی و شاخه اصفهانی-تهرانی. رئیس شاخه اصفهانی آقای کرباسچی است و رئیس شاخه کرمانی هم حسین مرعشی است. عقیده اینها اسلام التقاطی است. این‌ها مسلمان ناب نیستند. آقای حسین مرعشی رسما اعلام می‌کند حزب کارگزاران سازندگی، حزب سوسیال دموکرات مسلمان است. سوسیالیست را از نظام شوروی سابق می‌گیرند، دموکرات را از لیبرال دموکرات آمریکا می‌گیرند و اسلام را هم از اسلام می‌گیرند. التقاطی مثل بقیه سازمان‌های التقاطی که اول انقلاب داشتیم مانند سازمان مجاهدین خلق، چریک‌های فدایی خلق، حزب توده، امتی‌ها.

۴-نئو کارگزاران یا همین اعتدالیون و دولتی که الان حاکم است: این‌ها ترکیبی هستند از اصلاح‌طلبان، اصحاب فتنه وحزب کارگزاران سازندگی.  اگر آدم‌های دولت آقای روحانی را شمارش کنید اکثریت‌شان حزب کارگزاران سازندگی هستند، تعدادی از آن‌ها عناصر اصلاح‌طلب هستند. سه چهار وزیر هم در فتنه پرونده داشته‌اند و الان وزیر هستند. مثلا وزیر علوم.

چرا نظام اعضای جبهه سکولار ضد حاکمیت دینی را تایید می کند؟

مجموعه این‌ها علیه انقلاب اسلامی حرکت می‌کنند. اگر این‌ها علیه انقلاب اسلامی حرکت می‌کنند، چرا نظام این‌ها را تایید می‌کند، نظام همین الان هم این‌ها را تایید کرده است. دلیلش دو چیز است؛ یک استحکام نظام:  در هیچ کجای دنیا مرسوم نیست اپوزیسیونی که علیه اصل نظام‌شان مخالف هستند این‌ها را در قدرت راه بدهند اما در جمهوری اسلامی به برکت حضور مردم و رهبری داهیانه ولی فقیه، نظام مستحکم است چون مستحکم است ابایی ندارد که چپ بیاید، راست بیاید، اصلاح‌طلب بیاید، اصولگرا بیاید، اعتدالی بیاید، سازندگی بیاید…اصل نظام مستحکم است، گاهی چوب لای چرخ می‌گذارند اما نمی‌توانند با اصل نظام اسلامی بازی کنند. لذا تایید صلاحیت می‌شوند.

دلیل دوم: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی است. آزادی‌های سیاسی که در نظام مقدس جمهوری اسلامی تعریف شده، آزادی‌های بسیار گسترده‌ای است. در هیچ کجای دنیا حتی در فرانسه که مهد آزادی به حساب می‌آید به شکلی که در کشور ما عناصر و افراد مورد تایید قرار می‌گیرند در آنجا مورد تایید واقع نمی‌شوند.

اهداف جبهه سکولار ضد حاکمیت دینی: رابطه با آمریکا و تغییر در محاسبات مردم

دو ویژگی را باید درباره جبهه دوم (جبهه سکولار ضد حاکمیت دینی) مطرح کنیم. یکی اهدافشان و دیگری هم نکات مشترکی که این چهار گروه با هم دارند.

این چهار گروه دو هدف عمده را دنبال می‌کنند: رابطه با آمریکا؛ می‌گویند چرا به آمریکا می‌گویید شیطان بزرگ. می‌گوییم امام (ره) گفتند، می‌گویند دوره امام گذشت.

آقای روحانی می گوید انقلاب باید متوقف شود

یادتان است آقای اکبر گنجی گفت که امام را باید به موزه تاریخ سپرد. جالب است این‌ها مدام فریاد می‌کنند که ما خط امام هستیم و دیگران نیستند اما نوبت به اجرای فرمایش امام که می‌رسد می‌گویند امام باید به موزه تاریخ سپرده شود، نوبت به انقلاب که می‌رسد آقای حسن روحانی، رئیس‌جمهور سال گذشته در ضیافت افطار ماه رمضان که برای اساتید دانشگاه و نخبگان فرهنگی برگزار کرد، می گوید انقلاب باید متوقف شود و زمان انقلاب و احساسات گذشته است.

هدف عمده این گروه‌ها حل رابطه با آمریکا است. می‌گویند با حل رابطه با آمریکا، مشکلات کشور حل می‌شود و می‌رویم مذاکره می‌کنیم تا مشکلات کشور حل شود و تحریم‌ها برداشته شود.

چهار سال وقت کشور را صرف لغو تحریم ها کردند؛ اما تحریم ها لغو نشد!

چهار سال وقت کشور را صرف می‌کنند تا تحریم‌ها برداشته شود اما می‌بینند تحریم‌ها برداشته نشد و برای ۱۰ سال دیگر تمدید شد و تحریم‌های جدید هم گذاشته شد. می‌گوییم آقا شما که گفتید مذاکره می‌کنید تا تحریم‌ها برداشته شود اما آقای ظریف می‌گوید کی گفتیم ما مذاکره می‌کنیم تا تحریم‌ها برداشته شود؟ آقای رئیس‌جمهور می‌گوید ما مذاکره کردیم تا سایه جنگ برطرف شود. ما اصلا صحبت از تحریم نکردیم.

یادتان رفته است که هی می‌گفتید مذاکره کنیم تا تحریم‌ها برداشته شود، جیب مردم پر پول می‌شود، مشکل آب و هوا حل می‌شود، مشکل آب خوردن حل می‌شود، مشکل ازدواج جوانان با برجام حل می‌شود. این‌ها را گفتند یا نگفتند؟ اما حالا رسما می‌گویند کی گفتیم برجام برای رفع تحریم‌هاست. مشکل این است که دروغ استخوان ندارد و آقایان خیلی راحت هر چیزی می‌خواهند می‌گویند و بعد هم دیوار حاشا بلند و می‌گویند ما کی گفتیم، ما دولت راستگویان هستیم، دروغ‌گویان کسان دیگری بودند.

چرا دروغ می گویید؟ بر آدم دروغگو لعنت

اولی که روی کار آمدند یک سری وعده دادند که ما یک ماهه و ۱۰۰ روزه مشکلات اقتصادی را حل می‌کنیم اما هفت هشت روز قبل جناب رئیس‌جمهور مصاحبه تلویزیونی انجام دادند و خبرنگار گفت که شما چنین وعده‌ای داده‌اید، رئیس‌جمهور گفت من کی گفتم، دروغ است.
(در ادامه مراسم فایلی از سخنان رئیس‌جمهور در چهار سال قبل پخش شد که روحانی در آن می‌گفت با یک برنامه کوتاه مدت می‌توان تحول اقتصادی ایجاد کرد.(

می‌گویند دروغ‌گو کم حافظه است. قدیم‌ها دروغگو کم‌حافظه بود و کسی هم نبود که  به یادش بیاورد. ابزار رسانه جمعی هم نبود که ثبت و ضبط کنند و حرف چهار سال قبل را بیاورند بگذارند کنار حرف امروز و دروغ را ثابت کنند.

قدیمی‌ها یک نفرین کرده‌اند که من بخشی از آن‌ را قبول دارم، گفته‌اند بر پدر آدم دروغگو لعنت؛ من می‌‌گویم بر پدرش نه، پدرش که تقصیری ندارد. بر خود آدم دروغگو لعنت. چرا دروغ می‌گویید؟

برای چه کاندیدا شده اید؟ آدم شک می کند چه ماموریتی دارند

بعد می‌گویند آدم عقل دارد و این حرف را نمی‌زند (اشاره به نشست خبری رئیس‌جمهور که گفته بود آدم کم عقل می‌گوید مشکلات اقتصادی را در ۱۰۰ رو حل می‌کند). خب شما زده‌اید، معلوم می‌شود عقل‌تان مشکل دارد که این حرف را زده‌اید. می‌گوید ۴۰ سال و ۱۰۰ سال دیگر هم مشکل اقتصادی حل نمی‌شود پس دوباره ثبت‌نام کرده‌اید که چکار کنید؟ حالا که حل نمی‌شود شما می‌خواهید چه چیزی را حل کنید؟ اینجاست که آدم شک می‌کند اینها چه ماموریتی دارند؟

بعضی‌ها می‌گویند الان چهار سال ایشان رئیس‌جمهور بودند پس چرا حضرت آقا حمایت کرده‌اند؟‌حضرت آقا مگر این مشکلات را نمی‌بینند؟ مگر مدیریت سست و فشل و ضعیف را که عرضه کار کردن ندارد، نمی‌بینند پس چرا تذکر نمی‌دهند و مستقیم نمی‌گویند؟‌

در ۷۳ مقطع تاریخی حضرت علی (ع) به عمر کمک کردند. حضرت آقا اگر حمایت نکنند انقلاب اسلامی از بین می‌رود. دوستان پاسدار بعضی‌شان اینجا هستند و دفعه سوم است که آمده‌ام برای شما ایجاد مزاحمت می‌کنم. در همان جلسات هم گفتم که نه راست را قبول دارم و نه چپ را، نه اصلاح‌طلب را قبول دارم و نه اصولگرا را، چرا قبول ندارم چون انحراف دارند.

اهداف مشترک این‌ها (جبهه سکولار ضد حاکمیت دینی) تغییر در محاسبات مردم است. مردم تا حالا می‌گفتند اسلام و انقلاب و شهید و ارزش‌ها اما حالا شعار مردم از خدا و پیغمبر رفته به سمت نان و مسکن.  می‌گویند مشکلات به خاطر انقلاب است و ما باید دست از انقلاب بکشیم.

خدا نگذرد از سر کسانی که می گویند خدا شاه را بیامرزد

پیرمردها می‌گویند خدا شاه را بیامرزد. خدا نگذرد از این پیرمردها و پیرززن‌ها که می‌گویند خدا شاه را بیامرزد و در قعر جهنم با جناب شاه محشور شوند.

اینها (جبهه سکولار ضد حاکمیت دینی) می‌خواهند کاری کنند که مردم بگویند خدا شاه را بیامرزد. آقایی که امروز در مملکت ما به عنوان رئیس در قوه مجریه ریاست می‌کند سال ۱۳۵۵ در خاطراتش نوشته من از سمنان به تهران رفتم و یک خانه با یک اتاق اجاره کردم و ما چون بچه‌دار بودیم خیلی سخت بود با یک اتاق زندگی کردن. یکی دو سال اینجا زندگی کردیم و بعدش یک آقایی در تهران خانه خرید، طبقه همکف خودش می‌نشست و ما در زیرزمین با دو اتاق زندگی می‌کردیم خیلی خوب بود. حالا ثروت‌های‌شان را هزار میلیاردی اعلام می‌کنند، از کجا آورده‌اید؟ در اینترنت محل زندگی هیات دولت را جستجو کنید، صفر تا صدشان در منطقه یک تهران زندگی می‌کنند، ولنجک و نیاوران و… آنجا دیگر زمین میلیونی قیمت نمی‌کنند، ده‌ها میلیونی است، کاخ‌نشینی می‌کنند.

آقای رئیس ساعت نه و نیم تشریف می‌آورند کاخ سعدآباد و ساعت ۱۲ تشریف می‌برند خانه
خوشبختانه یا متاسفانه حفاظت از شخصیت‌ها بر عهده سپاه است. حالا چه شخصیت را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، آش کشک خاله است باید از او حفاظت کنیم. آقای رئیس ساعت نه و نیم تشریف می‌آورند کاخ سعدآباد و ساعت ۱۲ تشریف می‌برند خانه. می‌خواهند ممکلت داری کنند، اینجوری می‌شود؟ یک شب می‌آیند در کرمان ما. محل جایگاه باید عوض شود، سایه باشد. دو اسپیلت چند هزار می‌گذراند تا دمای جایگاه از ۱۸ درجه بالاتر نرود و اذیت نشوند. در بهترین هتل در کرمان برایشان جا درست می‌کنند، بادیگاردشان که از بچه‌های سپاه نیستند می‌آید دست می‌گذارد روی صندلی و تختخواب و می‌گوید ایشان نمی‌توانند روی این تختخواب بخوابند و اذیت می‌شوند.  هواپیما از کرمان به تهران اعزام می‌شود و یک تخت ۱۰ و نیم میلیون تومانی می‌آورند تا یک شب رویش بخوابند. جلسه شورای اداری کرمان می‌خواهند بگیرند. می‌آیند نگاه می‌کنند و می‌گویند این صندلی خوب نیست و خسته می‌شوند، باید صندلی‌های باشد که وقتی می‌نشینند قلقلک بدهد. بعد می‌روند صندلی به قیمت سه و نیم میلیون تومان می‌خرند و می‌آورند. ما بناست اینجوری عدالت علوی در جمهوری اسلامی اجرا کنیم؟

«خبرگزاری انار»   چهارم اردی بهشت ماه ۱۳۹۶

بختی برای ویرایش این یادداشت نداشتم.   ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!