«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۵, چهارشنبه

برای آگاهی دوستان اینترنتی ـ بازانتشار

یک یادآوری بایسته

امروز برای نخستین بار، نتوانستم نوشته ام را در کالبد پیام «تلگرام» برای کسانی که می خواستم، بفرستم. شَوَند یا شَوَندهای آن را نمی دانم. شاید، برخی به هر شَوَندی، گرایش به دریافت این نوشته ها که به هر رو از تند و تیزی های ویژه و در بیش تر موردها گزنده ی خود برخوردارند و پیش تر نیز در «گوگل پلاس»، خواب و آرامش برخی وابستگان به رژیم خرموش ها را بر هم زده و چندین بار سرراست یا ناسراست تهدیدم نموده بودند، ندارند. من نه تنها کوچک ترین دشواری با آن ندارم که تا اندازه ای بسیار با آن گیر و دارها آشنا هستم و از سال ها پیش تاکنون، درباره ی چگونگی سود بردن از چنین رسانه هایی هشدار داده و بگمانم یک بار نیز تا اندازه ای به ریز و شپش آن و سود نبردن از چنین رسانه هایی برای کارهای سازمانی و حزبی در شرایط کشورهایی چون ایران بگونه ای ویژه کارانه پرداخته ام.

در «تلگرام»، در سنجش نسبی با «گوگل پلاس»، کار را ساده کرده اند و کسی هم نیست که درباره ی چند و چون گرفتاری هایی چون فرستاده نشدن پیام، چیزی بدردخور نوشته باشد. آنچه در بخش پاسخ به پرسش ها نوشته اند، جنبه ای دربرگیرنده (عمومی) و در بسیاری زمینه ها نارسا دارد. بیگمان همین که «تلگرام»چی ها می دانند، بس است و دیگران نیازی به دانستن باریک تر ندارند!

به هر رو از این بخت سود برده و تنها نشانی خودم در آنجا را به آگاهی می رسانم:

همینجا یکبار دیگر یادآور می شوم که پس از بسته شدن «گوگل پلاس»، «تلگرام» تنها جایی است که هموند آن شده و راستش را بگویم در همین دو ماه تا اندازه ای دلم را زده است. آن را به هیچ رو سنجش پذیر با «گوگل پلاس» که شوربختانه بسته شد، نمی دانم. به این ترتیب، این امکان که هر آن از این «رسانه» بیرون آمده و آنگونه که پیش ترها می گفتند و شاید هنوز زبانزد است: «عطایش را به لقایش ببخشم»، هست و بیگمان آن را بهنگام اعلام خواهم نمود.  تنها نشانی من در «تلگرام» همان است که در بالا نوشتم؛ زیرا در آنجا به نام «بهزاد بزرگمهر»، کس یا کسان دیگری نیز هستند. همچنین در «فیس بوک» نیز که من هیچگاه هموند آن نبوده و در آینده نیز نخواهم بود به همین نام، دستکم یک تن هست که نباید هیچکدام را با اینجانب جابجا گرفت.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۵ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸

***

برای آگاهی دوستان اینترنتی

از دیشب (بیست و دو اسپند ماه) با شناسه ی «@BehzadBozorgmehr» ، کاربر «تلگرام» شده ام. جز «گوگل پلاس» که بزودی بسته می شود و «تلگرام»، هموند هیچ رسانه ی نامور به «اجتماعی» دیگری نبوده، نیستم و نخواهم بود. شناسه های همسان که به نمونه هایی از آن، گاه در جستجوی اینترنتی برخورده ام یا دانسته و آگاهانه ساخته و پرداخته شده اند یا از آنِ کسانی دیگر به این نام، بی هیچ آماج بدی در سر است.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ اسپند ماه ۱۳۹۷


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!