«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ فروردین ۱۳, چهارشنبه

در پيله ای از رنگين‌كمان فقر ...

آنها به خانه برگشته اند 
نوشتن سر برمی دارد از دست من
نمي خواهم حرف بزنم
نی نوازان
بره ها های سكوت را به دشت برده اند 
جهان به گونه ای ديگر نگاهمان می كند
گویی عدالت را قورت داده ايم
تهران را بتكانند
اهداف بصيرت شان بالا می آيد
ما ديگر از غرق شدن در بازمانده ی اهداف شان نمی ترسيم 
حالا كه جهان ديوانه‌خانه است

ماكلاغ هايي كه
هياهوی ما بر آنتن سكوت می‌ميرد
نيازی به جنگ نيست
من كه با سرمايه صلح آمدم
اعلام ورشكستگی می كنم
با اين حفره های عميق
هر روز انبانم خالی‌تر است

در توطئه های حقيقی
و «سندرومِ» دایی جان 
در پيله ای از رنگين‌كمان فقر
ريسمان پاره می‌كنيم

حقيقت در جنگ های بشری
پنهان و آشكار است
بايد قبرستان ها را گشود
و تاريخ را ورق زد
بايد ديد
در فصل چندم گرفتار شده ايم
در چه قرنی
و آنها كه مرده اند
كجای جهنم
يا بهشت كفن می‌پوسانند.

نرگس اليكایی

برگرفته از «تلگرام هنر اعتراضی»

برنام را از متن سرودواره برگرفته ام.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!