«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ تیر ۱۷, سه‌شنبه

بهترین پرهیزکاری برای آنکه خدا از ما خشنود باشد ... ـ بازانتشار

بگمانم چوخ بختیاری معتدله است که چون دیگر نمونه های آن ها در این دوره، هرچه می کوشد نشیمنگاهی میان "اصلاح طلب" و "اعتدال گرا" و حتا "رادیکال همیشه دلواپس" بیابد، کامیاب نمی شود. کاری به این جُستار ندارم. از نوشته اش زیر برنام «خطبه های دل ...» خنده ام می گیرد و مانند همیشه اهریمن زیر پوستم می دود که کمی سربسر وی که نه، سربسر این گونه آدم ها که آن ها را چون «مُثُل» های افلاتون بدیده می گیرم، بگذارم.

«خطبه های دل ...» وی دربرگیرنده ی چندین سپارش است:
اول خودم را، دوم شما را، توصیه می كنم كه ...
وقتی خیلی به معنای واقعی، عمیق و دقیق كلمه سرمون شلوغه، باید...
اولاً علی رغم گرفتاری های مضاعف، از خودسازی و حفظ تقوا غافل نشیم.
ثانیاً از كارهای زاید كم كنیم و بر یكی دو محور اساسیش بپردازیم.
ثالثاً به حرف دیگران، نظر دیگران و قضاوت دیگران، پشیزی اهمیت نداده، اما حتما در حد اعلی سعی كنیم كه خدا از عمل و نیاتمون راضی باشه.
رابعاً از دیگران توقعی نداشته باشیم تا وقتمون رو صرف گرم كردن دلسردیمون نكنیم.
خامساً؛ سرمون رو خلوت كنیم و موهامون رو كوتاه كنیم، حتی اگه ژیگول منشیمون كم نمی شه، ماشین كنیم!

از «گوگل پلاس». دانسته از ویرایش و پارسی نویسی آن خودداری ورزیده ام.    ب. الف. بزرگمهر

من که عربی ام به اندازه ی این آقا چوخ بختیار چندان خوب نیست؛ ولی می شود سیاهه ی پند و اندرزش را کمی پیش برد و به وی و دیگرانی چون وی کمک نمود:
...
ششم:
از پرخوری و خوردن حلوا و شیرینی فراوان بویژه در ماه رمضان پرهیز کنیم؛ زیرا ممکن است زمانی پس از آن از حلق مان درآید؛
هفتم:
کم تر دنبال کون این و آن بدویم و منش کوچک و ناچیزمان را با جمله هایی اینچنین که «در معیت حاج آقا گوز به ریش بودیم ...» بزرگ تر از آنچه هست، بنماییم؛
هشتم:
هنگامی که چیزی می نویسیم یا می گوییم، بیش تر به آماج گفته ها و نوشته های مان چشم بداریم تا از چرت و پرت نویسی بویژه برای خودنمایی بپرهیزیم؛
نهم:
برای خودسازی، بجای گوشه ای تمرگیدن و وردهای یاجوج و ماجوج خواندن، ورزش کنیم تا آن شکم صاحب مرده که از ما خوکی پروار پدید آورده را آب کنیم؛
دهم:
به هر سخن یا داوری از سوی هر کسی، کوچک و بزرگ به پندار ما، اهمیت درخور بدهیم و آن را پیامی از سوی خدا بشمار آوریم؛
یازدهم:
از جستجوی جایی بالاتر و برتر در هِرَمی ستمگرانه که ما نیز در یکی از غرفه های پایینی، میانی یا بالایی آن جا داریم و نزدیک تر کردن خود به راهزن نشسته در آن بالا خودداری ورزیم؛ زیرا کاری از این ناپرهیزکارانه تر نیست! و مهم تر از همه؛
دوازدهم:
بجای پند و اندرز به دیگران، برای بزیر کشیدن بالایی ها از هرم و افشاندن بذر آگاهی اجتماعی میان توده ی مردم له شده در پایین هرم که به هیچ رو با ورد خوانی و یاجوج و ماجوج بازی جور در نمی آید، بجان بکوشیم که بهترین پرهیزکاری (تقوا) برای آنکه خدا از ما خشنود باشد، همین است؛ وگرنه، بهتر است زبان به دهان بگیریم و لام تا کام هیچ نگوییم!

ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۴  
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!