«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ مرداد ۶, دوشنبه

می پنداری از خدا دستور گرفتن، کار دشواری است؟! ـ بازانتشار

مصطفا پورمحمدی:
«ما افتخار می کنیم که دستور خدا در رابطه با منافقین را  اجرا کردیم و در مقابل دشمنان خدا و ملت با قدرت ایستادیم و مقابله کردیم.»

برگرفته از گزارش «افتخار می‌کنیم ‌دستور خدا را درباره ‌منافقین ‌اجرا کردیم»، «خبرگزاری تسنیم»، هفتم شهریور ماه ۱۳۹۵

مردک بی همه چیز!

خدا دستور داده بود تا بیشمار نوجوان زندانی را بزبان مارگزیده ات: «در رابطه با منافقین» به گلوله ببندی یا به دار بیاویزی؟!

آیا زندانیان توده ای و چپ که در میان شان جز گل های سرِ سبدِ دانش و فن و هنر ایران، پایدارترین زندانیان سیاسی رژیم گوربگور شده ی شاه نیز بودند و این بار صدها برابر بیش از شکنجه گاه های آن رژیم شکنجه و زجرکش شدند، بزبان کژدم گزیده ات: «منافق» بودند؟!

مردک ضعیف کُش!

آیا جز آن بود که خشمِ شکستِ همراه با سرشکستگی در پایانِ جنگ و پذیرش «قطعنامه» را با ریختن خون آن نورسانِ دست از همه جا کوتاه و آن مردان و زنان پایدار فرونشاندید؟

مردک بی پدر مادر!

در کدام کیش و آیینی، قدرت نمایی در برابر شماری زندانی زجرکش شده و غنچه هایی هنوز نشکفته در غُل و زنجیر، ایستادگی در برابر دشمنان خدا و ملت نامیده می شود؟ آیا به چنین تبهکاری بزرگی که به گلوله بستن زندانیان دست و پا بسته از سوی «داعش» می ماند و آن ها از شما این ها را آموخته اند، می توان بالید؟!

مردک بیشرم!

بگو ببینم! آیا خدا به تو یا هر کودن دیگری چنین اجازه ای داده که تعریفی دلخواه از آنچه «منافقین» نامیده ای، بدست دهید و بر بنیاد آن تعریف خودساخته، آدم بکشید؟! اگر قرآن را در این باره گواه می گیری، «طالبان»، «داعش»، رژیم عربستان زیر چکمه ی خاندان سعود و هر کون نشور دیگری که دستش بجایی بند شده و می تواند «کتاب» باز کند، هر کدام به نوبه ی خویش، آن واژه ی گوش آزار را بگونه ای دیگر تعریف می کند و از دیدگاهِ بیش از ۹۰ درصد آن ها همه ی شیعیان یا دستِکم، رژیم بلاخیزی که تو بیشرم نماینده ی آن هستی، «منافق» بشمار می روید.

آیا می خواهی همین امشب با همان خدا تماس گرفته، دستور تیرباران یا بدارآویختن تو و همه ی اسلام پیشگان دزد فرمانروا بر ایران که از کیش اسلام و آیین شیعه ی ۱۳ امامی، بس نابجا بهره برده، پول روی پول انباشته اید را بگیرم؟

می پنداری از خدا دستور گرفتن، کار دشواری است؟!

می بینی مردک گستاخ؟! راه پس و پیش نداشته ای و ناچار به جلو گریخته ای. باش تا هنگام آن برسد ...

ب. الف. بزرگمهر    هفتم شهریور ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/08/blog-post_769.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!