«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ تیر ۳۰, دوشنبه

وخی، وخی! به اندازه ی کافی ریسیده ای ...

«رضا افلاطونی، مدیرکل دفتر حقوقی ՛سازمان امور جنگل‌ها՝ با انتقاد از زمین خواری کسانی زیر پوشش قانونی گفت: موضوعی که اخیراً دل همه طبیعت دوستان را به درد آورد، صدور یک رأی از مرجع قضایی مبنی بر واگذاری ۵۶۰۰ هکتار از بهترین جنگل‌های ساری، تحت عنوان وقف به تصرف یک شخص بود؛ این درحالی واگذار شد که اراضی ملی و دولتی از نظر قانونی و شرعی بهیچوجه قابل وقف نیستند. کوه خواری، جنگل خواری، دریاخواری و زمین خواری به عنوان اصطلاحاتی جدید در جامعه و رسانه‌های عمومی عنوان شده‌اند؛ اما واژه جدید دیگری هم به نام ՛قانون خواری՝ وجود دارد که مبنای همه اینهاست ... قانون خواری یعنی یک شخص و یا دستگاهی برای تصرف اراضی دولتی و ملی، پشتوانه قانونی دارد و یا با سوء استفاده از نقص و تعارض قوانین، اراضی ملی را تصرف کند که ما بیشتر با این دسته از افراد مشکل داریم. ما در رابطه با قوانین مبنایی و پایه‌ای در سازمان جنگل‌ها مشکلی نداریم؛ چراکه این قوانین واقعا کامل و جامع تدوین شده است و تقریبا هم به روز هستند؛ اما آن قوانینی که بدون توجه به قوانین مبنایی هر حوزه تصویب می‌شوند، دستگاه را برای انجام مأموریت‌های خود دچار چالش می‌کنند.» (گزیده ای از سخنان رضا افلاطونی، مدیرکل دفتر حقوقی ՛سازمان امور جنگل‌ها՝، برگرفته از «فرارو»  ۲۸ تیر ماه ۱۳۹۹)

می بینی کیر خر؟! سرِ نخ «قانون خواری» به تو می رسد. تو بودی که همه ی این گند و گه کاری ها را نشان شان دادی و برای آن راه گشودی؛ آنجا که «اصل ۴۴ قانون اساسی» را فراقانونی زیر پا نهادی، حتا اندکی با خود نیندیشیدی چه پیامدهایی خواهد داشت. با این تبهکاری بزرگ، افزون بر پیامدهای بسیار ناگوار اقتصادی ـ اجتماعی، از دیدگاه حقوقی نیز به سر تا پای آنچه «نظام» خوانده می شود و پوشالی تلنبار شده روی هم بیش نیست، ریسیدی و زمینه را برای خورد و خوراک و زاد و رود موش ها از هر باره فراهم نمودی؛ آنجا که «آتش به اختیار» راه انداختی یا از اسیدپاش ها زیرجُلی پشتیبانی نمودی، درنیافتی که چنان نابکاری هایی زمینه هایی دیگر را نیز دربر خواهند گرفت و آلودگی تا «فیها خالدون» نظام سگ مذهبت را فرا خواهد گرفت؛ ولی یادت باشد مردک الدنگ که این کارکردهای فراقانونی، چنانچه در به روی همین پاشنه بچرخد، گریبان خودت را هم خواهد گرفت و به آنجا خواهد انجامید که روزی بسراغت بیایند و بگویند:
وخی، وخی! به اندازه ی کافی ریسیده ای؛ حال نوبت دیگران است!*

ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ تیر ماه ۱۳۹۹

* «وخی وخی اینقده کشش نده!» ب. الف. بزرگمهر    هفتم فروردین ماه ۱۳۹۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!