«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ تیر ۲۸, شنبه

آیا بستن چنین پیمان هایی تنها از سرِ نادانی است؟! ـ بازانتشار

آیا واقعاً چنین قراردادی با چین بسته ایم؟!

سرانجام بعد از گذشت سه سال، جزئیات یکی از زیان بار ترین قراردادهای اقتصادی بعد از انقلاب با کشور چین برملا شد.

سه سال قبل مطابق با یک قرار داد عجیب، دولت ایران درآمد حاصل از فروش نفت را نزد دولت چین در اختیار این کشور می گذارد تا به عنوان پشتوانه «ال سی» های خرید کالای چینی برای ایران استفاده گردد. بنابر این قرارداد، دولت چین علاوه بر آن که پول خرید نفت ایران را نزد خود نگه می دارد، مدیریت این پول را نیز به عهده دارد و خود این پول را به ارزهای مختلف می تواند تبدیل کند. یکی از نکات جالب و البته تاسف بار در این قرارداد، این بوده است که دولت چین، هیچگونه تعهدی نسبت به نتیجه اقدام خود ندارد و اگر به خاطر تباه سهوی یا عمدی دولت چین بخشی از سود یا اصل پول ایران با نوسانات نرخهای ارز از بین برود، مسوولیت آن بر عهده ایران است؛ اما ترکمانچای بودن این قرارداد به اینجا ختم نشده و سایر مفاد قرارداد عجیب تر است؛ از جمله اینکه دولت چین برای افتتاح «ال سی» یا فروش نسیه کالا به ایران، در حالی که پول نقد ایران به عنوان پشتوانه در اختیار آن است، اقدام به دریافت بیمه از ایران می کند که امری عجیب و کم سابقه در بانکداری جهان است. این موضوع به این معناست که فروشنده در حالی که مبلغی بسیار بیشتر از پول کالا به صورت نقد در اختیار دارد، اقدام به کشیدن درصد قابل توجهی بر روی مبلغ کالا به عنوان حق بیمه یا هزینه ریسک کرده که این مبلغ در سالهای قبل ٤ درصد بوده و احتمالا در شرایط فعلی به دو برابر این رقم افزایش یافته است که در مقیاس کلی میلیاردها دلار می شود.

محور سوم این "قرارداد ترکمانچای"، استفاده نکردن کامل ایران از انبوه سرمایه کشور است که نزد چین سرمایه گذاری شده و گفته می شود این رقم در حال حاضر از مرز ٢۵ میلیارد دلار گذشته است. به بیان دیگر، ٢۵ میلیارد دلار از سرمایه کشور طبق این قرارداد در اختیار دولت چین می باشد؛ اما به جای پرداخت سود به ایران، از ایران مبالغ سنگینی به عنوان بیمه و ریسک دریافت می شود.

برای مشخص شدن ابعاد زیان کشور از محل این قرارداد، تنها به ذکر این نکته بسنده می کنیم که اگر این مبلغ هنگفت به جای سپرده گذاری نزد برادران چینی به خرید طلا اختصاص یافته بود، طی این مدت ارزش آن چندین برابر شده بود و علاوه بر آنکه اصل ٢۵ میلیارد دلار موجود بود، حدود ۵٠ میلیارد دلار دیگر که یارانه دو سال مردم است، سود عاید ایران شده بود.

به گزارش بازتاب، هرچند مطابق قانون امکان افزایش محورهای سوال از رئیس جمهور نیست، نمایندگان سوال کننده از احمدی نژاد در حاشیه سوالات خود [باید] به این موضوع هم اشاره ای کلی کنند، به ویژه که یکی از سوالات مربوط به پرداخت نکردن بودجه مصوب مترو از ذخیره ارزی است که مسوولان دولتی خالی بودن این صندوق را بهانه می کردند و اینک برخی زمینه های آن روشن شده است.

برگرفته از تارنگاشت «آفتاب»

این نوشتار شلخته، کم و بیش و تنها تا اندازه ای از سوی اینجانب ویرایش شده است. عنوان نوشتار و افزوده ی درون [ ] نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر   

پی نوشت:

با نادیده گرفتن کوته بینی نویسنده در پیشنهاد جایگزینِ نابکاریِ انجام شده و محدود نمودن انتقاد (؟!) به چارچوب های جناحی درون و پیرامون حاکمیت فرومایه ی جمهوری اسلامی، چنانچه چنین پیمانی براستی با چین و هر کشور یا اتحادیه ای از کشورها (اتحادیه اروپا) بسته شده باشد، براستی پیمانی بدتر از پیمان های «گلستان» و «ترکمانچای» و نشانه ی دیگری از نه تنها نادانی که نابکاری رژیم ضد ملی و ضد خلقی حاکم بر سرنوشت میهن ماست.

ب. الف. بزرگمهر   ٢١ اسپند ماه ١٣٩٠


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!