«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ تیر ۲۵, چهارشنبه

ما گرگعلی هستیم و برای خودمان عزّت و احترام قائلیم ... ـ بازانتشار

به مقام مُعظّم رهبری، دامت اضافاته!

سلام علیکم!

همین چهار سال پیش بود که با دیدن شماری گوسپند چاق و چِلّه که شکم خود را برای رسیدن به کارپردازی خیمه و خرگاه ولایت صابون زده و در انتخابات شرکت نموده بودند، ما نیز سُمِّ حود را پیش نهاده از جنابعالی برای شرکت در انتخابات اجازه خواستیم.* هدف ما از چنین کاری بجز پاسخ به نیازی درونی برای دلی از عزا درآوردن، لَبِّیک به فراخوان آن حضرت برای شور و نشاط بخشیدن به انتخابات بود. می دانستیم که با آمدن مان، افزون بر آنکه گوسپندها به جنبش واداشته می شدند، حسابِ کار نیز بیش تر دست شان می آمد و از پند و اندرزهای نیکخواهانه ی شما برداشت و بهره برداری نابجا نمی کردند تا سایر جانداران درون خیمه و خرگاه که ما نیز به بسیاری از آن ها دلبستگی داریم را به جان یکدیگر بیندازند و شما را دل چرکین نمایند.

خواست حضرتعالی بود که تنها آن چند گوسپند، خودشان را نامزد کنند و اگر اشتباه نکنم، حتا به یکی از آن ها که من چشم دیدنش را ندارم و اگر به چنگم بیفتد، شکمش را بی درنگ خواهم درید، بیش از دیگران چشم امید بسته بودید. نتیجه اش را هم که دیدید. به فرمایشِ خود حضرتعالی، آمدند به اندازه ای بع بع کردند تا سرانجام اجازه دادید با شیطان بزرگ، بازی «قایم با شک» راه بیندازند؛ چشمِ مشتی جاندار درون و بیرون خرگاه را ببندند و آبروی همه را ببرند. بیش تر در این باره نمی گویم که خدای ناکرده ترش کنید. ما را هم خوار شمردید و نزد برخی جاندارانِ مُقرّبِ خیمه و خرگاه فرمودید که «یک گرگی، یک نَرّه گرگی هم برای ما نامه فرستاده ...»

برای آگاهی شما عرض کنم که ما «یک گرگی» یا هر گرگی نیستیم؛ بُز هم نیستیم که چندی پیش فرموده بودید، «یک بُزی، یک کُرّه بُزی آمده پیش من ...»! ما گرگعلی هستیم و برای خودمان عزّت و احترام قائلیم. غرض از نوشتن این نامه هم درخواست برای شرکت در انتخابات نیست که اگر خود جنابعالی هم چنین درخواستی داشته باشید به آن تن نخواهیم داد. اکنون که آن گوسپندها بازی «قایم با شک» با شیطان بزرگ را پی می گیرند و تنها در اندیشه ی آلاف و علوف خودشان هستند، ما هم تکلیف خود را می دانیم. ما نیز بازی «گرگم به هوا» راه می اندازیم و دانه دانه ی آن گوسپندها را می گیریم و لت و پارشان می کنیم. افزون بر آن، گلوی هر کس و ناکسی که چشمش را به هر بهانه ای بست، خواهیم درید. این بازی برای منِ گرگعلی و ما گرگ ها آبرومندانه تر از بازی هایی چون «قایم با شک» یا «قاب بازی» با شیطان بزرگ است.

آن بار چهره ی دلنشین خودمان در میان گُل و بوته را همراه نامه پیوست نموده بودیم؛ این بار، تازه ترین تصویرمان را برای تان می فرستیم تا قدّ و بالای گرگعلی را بخوبی ببینید و دیگر از «یک گرگی» و اینا سخن نگویید.

دستینه شده از سوی گرگعلی

ب. الف. بزرگمهر   چهارم آبان ماه ۱۳۹۵


* «آگهی انتخاباتی گرگعلی!»، ب. الف. بزرگمهر، ۱۹ اردی بهشت ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/05/blog-post_5711.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!