«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ مرداد ۵, یکشنبه

در ولایت مان تا دلتان بخواهد، الی ماشاء الله، دستمال یزدی داریم ـ بازانتشار

تا جناب آقای ترامپ و دار و دسته اش را داریم، بحمدلله غمی نداریم. تاکنون، بحمدلله یکی دو بار ما را از بحران های خطرناک رهانیده اند و انشاء الله در آینده نیز خواهند رهانید. هر آن، عوام النُاس پا به خیابان نهادند و اسلام را به چالش کشیدند، ایشان بودند که با هوچی بازی های بیمانندشان بدادمان رسیدند و «بیضه اسلام» که می رفت از سوی دشمنان، تکه پاره شود را از دست شان قاپیده، دوباره در جای خود پیوند زدند. البته ما می دانیم که کمی هم «پلیتیک»* بکار می برند و می خواهند ماجرای ما با دشمن که همین عوام النّاس هستند را تا آنجا کش بدهند که هم ما و هم آن ها را آنچنان بی پا کنند تا هیچکدام نتوانیم از جای خود برخیزیم و سپس به ما هجمه (یورش) بیاورند. بعله! ما می دانیم؛ ولی چه کنیم که از سویی، راهی جز توی سر دشمن زدن برای مان بر جای ننهاده اند و از سوی دیگر، چاره ای جز مالیدن بیضه (تخم) جناب آقای ترامپ و دار و دسته اش نداریم. با این همه، در ولایت مان تا دلتان بخواهد، الی ماشاء الله، دستمال یزدی داریم و بحمدلله، همه ی آن ها را موش های بلغورکش مستراح (آبریزگاه) خودمان** که انشاء الله خوار و ذلیل شوند، نربوده و با خود این ور آن ور نبرده اند. این همان راهی است که وقتی خدا همه ی درها را می بندد، دری را برای بندگان باایمانش یواشکی باز می گذارد و چگونگی گشودن گرهِ کار را نیز نشان می دهد. دستمال یزدی به ما کمک می کند تا بی هیچ اشکال شرعی، کار را انشاء الله به پیش ببریم، بی آنکه دست مان آلوده شود. این ها که گوشه ای از آموزش بصیرت شناسی است را دانسته و آگاهانه برای مدیران والارتبه و بحمدلله پاکدست نظام می گویم تا بکار گیرند و خرمان که تا نیمه ی «پُلِ وَصلت» با «شیطان بزرگ» پیش رفته را از برزخ رهانیده و سُر و مُر و گُنده به آنسوی پل برسانند؛ انشاء الله!

از زبان «کیرِ خرِ نظام»:  ب. الف. بزرگمهر  ۱۸ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸


پی نوشت:

* دریافت این مردک کودن از سیاست و «دیپلماسی» تا مدت ها پیش از این، چیزی در مایه ی ترفند و نیرنگبازی بود و آن را بشیوه ای کودنوار، «پلیتیک» می نامید؛ گرچه، بگمانم هم اکنون نیز دریافت درستی از سیاست و «دیپلماسی» ندارد.

** گروه های گوناگون نامور به «اصلاح طلب»، «اعتدالیون» و حتا «خوش چُسان خزینه ی رهبری» با همه ی درآمیختگی های رنگارنگ و ناپایدارشان با یکدیگر!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!