«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ تیر ۱۶, دوشنبه

آنِ بیداری

چه خوش‌گوار زمانی‌ست آنِ بیداری
اگرچه خسته ز کار و گزند بیکاری

ز ژرف چاله‌ی جهلِ خرافه پرورِ شب
رها شوی و ز دانش، سری فراز آری

ز ساغری که مِیِ آگهی از آن لبریز
بنوشی و سرِ خود را به علم بسپاری

به زیرِ سایه‌ی دانش به ظلم بستیزی
تمامِ همتِ خود را به رزم بگذاری

سَری ز شوقِ نَبَردی که سخت و گَه زیباست
به رویِ بالشِ آزادگی، فرود آری

چه روزنی‌ست پسِ این امیدِ شورانگیز
که ممکن است مساواتِ آدمی، آری

بدین امید، بیاموز تا رها سازی
تمام خلق، پس از تندراه پیکاری

علی یزدانی

برگرفته از «تلگرام»

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!