«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ فروردین ۱۸, دوشنبه

نمودی از روز و روزگار بلاگرفته ی میلیون ها تنگدست جامعه ایران

این نمودی از روز و روزگار بلاگرفته ی میلیون ها تنگدست جامعه ایران است که به مرگی خاموش در سایه ی رژیمی پوشالی و بی سر و سامان دادباخته اند؛* "رژیم"ی که تنها اندیشه ای که در سر دارد، گرفتن پایوری از «شیطان بزرگ» و فروش نفت و گاز و بگفته ی آن "رهبر" چموش حرامزاده: «و اینا»ست؛ «و اینا»یی که کم و بیش هر چیزی را دربرمی گیرد:
از فروش سیب زمینی و پیاز و هر گونه کالایی دیگر در بازارهای جهانی گرفته تا ارزانیِ آخشیج های بدن آدمی بویژه نوزادان و تن فروشی دخترکان و زنانی تنگدست و نگونبخت برای فرونشاندن گرسنگی خود و فرزندان شان از امروز تا فردایی ناروشن!

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۸ فروردین ماه ۱۳۹۹  

* دادباختن به آرشِ «محکوم شدن»

ویدئوی پیوست (درد دل مادری بلوچ با شش فرزند، برگرفته از «تلگرام»): نمودی از روز و روزگار بلاگرفته ی میلیون ها تنگدست جامعه ایران


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!