«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ خرداد ۳, دوشنبه

زمین چه سخت باشد چه نرم، گاوها «گرگم به هوا» بازی می کنند ـ بازپخشش

می گویند: «زمین که سخت شد، گاو از چشم گاو می بیند»؛ زبانزدی کهن که در ولایت خرموش زده  مان تا چند سال پیش، اندک رنگی از واقعیت داشت۱ اینک کار بجایی رسیده که زمین چه سخت باشد چه نرم، گاوها ـ یا شاید بهتر است بگویم: خرموش ها! ـ جلوی دیدگان مردمی که از گرسنگی و تنگدستی و بیکاری و هزار درد بی درمان دیگر در رنجند، «گرگم به هوا»۲ بازی می کنند و می کوشند تا آن ها را سرِ کار بگذارند.

درباره ی این تبهکارِ نوکیسه (ویدئوی پیوست)۳ که دستی دراز در زد و بند و خورد و برد با سرمایه داران اروپایی و جاهای دیگر دارد نیز جای سخن بسیار است. ببینید چگونه می کوشد تا گناه پرپر شدن توده های مردم ایران که گسترش بسیاری یافته و آمارهای مرگ و میرشان نیز دستِکم ۲۵ برابر آمارهای دروغینی است که هر روز بر زبان می آورند را بر دوش خودشان بیفکند؛ در حالیکه، همه چیز از همان نخست تاکنون، سر درگمی در برنامه ریزی های باریکِ ملی و منطقه ای و کاربست درنگ ناپذیرِ، هماهنگ، پیوسته و سزاوار آن برای جلوگیری از گسترش ویروس سیاسی «سارس ـ ۲» با نام پوششی «کرونا» را نشان داده و می دهد؛ آنهم در خوش بینانه ترین برخورد! گرچه، بر بنیاد برآوردهای ویژه ی خودم که به ریز و شپش آن نپرداخته و نخواهم پرداخت به چند و چونِ روند مرگبار در پیش گرفته شده و آنچه هنوز در پیش است، آنچنان خوش بینانه نمی نگرم. نمودها و نشانه های ریز و درشت بسیاری، گواه کارکرد دانسته و آگاهانه ی «دولت تبهکار زهدان اجاره ای» در به کشتن دادن توده های مردم ایران است؛ روندی که به انگیزه های گوناگون و از آن میان، کاهش فشار خرد کننده ی فرودستان از همراهی و پشتیبانیِ کم و بیشِ بازوی واپسگرای رژیم سگ مذهب اسلام پیشگان نیز برخوردار است؛۴ همه ی آن ها رویهمرفته، نه تنها از پا به میدان نهادن این ویروس مرگبار نگران نبوده و نیستند که در گسترش چشمگیر سراسری آن در ایران زمین دست داشته اند. برای بسیاری از خرموش های تبهکار فرمانروا بر میهن مان، این ویروس سیاسی، زمینه و بهانه ای درخور برای بده بستان های نان و آبدار اقتصادی و کارچاق کنی های سودمند سیاسی با «ششلول بندهای جامعه جهانی» است؛ همین و نه بیش از این.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

ب. الف. بزرگمهر   دوم آبان ماه ۱۳۹۹

https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/10/blog-post_396.html

پی نوشت:

۱ ـ «... در ولایتی ایلخانی، اینگونه ناهماهنگی ها و گره خوردن هر چیزی با چیز گاه ناهماوند دیگری، پدیده ای شگفت انگیز نیست؛ بویژه اگر اوضاع روزبروز ناگوارتر شود. یک زبانزد کهن می گوید: زمین که سخت شد، گاو از چشم گاو می بیند!»

برگرفته از پی نوشتِ یادداشتِ «زمین که سخت شد، گاو از چشم گاو می بیند!»  ب. الف. بزرگمهر   چهارم بهمن ماه ۱۳۹۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/01/blog-post_84.html

۲ ـ «گرگم به هوا» یا «بالابلندی» یک بازی کودکانه ی کهن است. در این بازی با انداختن پَشَک (قرعه کشی) یا پیشگام شدن یکی از بازیکنان، نخستین «گرگ» برگزیده می‌شود و می‌ کوشد با سر در پیِ  سایر بازیکنان نهادن و دست رساندن به پشت شان که به هر سو پیرامون باغچه های میان خانه های کهن یا باغ فرار می کنند، یکی از آن ها را «گرگ» کند. بازیکنان تا هنگامی که در جایی بلندتر (چون سکوهای پیرامون باغچه ها) از جایی که «گرگ» ایستاده یا در جنبش است، جای گرفته اند، «گرگ» نمی تواند از آن ها «گرگ» تازه و جانشین خود درست کند. شیرینی این بازی در جابجا شدن های پی در پیِ کودکان از یک بلندی تا بلندی دیگر است که «گرگ» و سایرین را به جنبش وامی دارد و بازی تا آن هنگام که بخواهند یا خسته شوند، پی گرفته می شود.

بنیاد داده ها برگرفته از خاستگاهی اینترنتی، تنها برای سنجش آن با آنچه خود در ذهن داشته ام، است؛ این یکی از بازی های دلخواهِ دوره ی خردسالی با همسالانم بوده است. ب. الف. بزرگمهر

۳ ـ سعید نمکی

۴ ـ «... ما گسترش این ویروس را به فال نیک می گیریم و به آن، چون عطیه ای الهی برای کم کردن باز هم بیش ترِ عوام النّاسِ سرِ خر نظام می نگریم.» از زبانِ «کیر خر نظام خرموش پرور»، ب. الف. بزرگمهر   دوم اسپند ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2020/02/blog-post_21.html

ویدئوی پیوست:

زمین چه سخت باشد چه نرم، گاوها «گرگم به هوا» بازی می کنند



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!