«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

از داوهای گُنده گُنده درباره ی پاسداری از هوده ی آدمی تا رخنمون های راستینگی

برای هوده ی یک کلاهبردار بی سر و پای روسی تبار (ناوالنی) سینه چاک می کنند؛ به نامش بنیادهای گوناگون می سازند و وی را تا جایگاه دلاور پشتیبان هوده ی مردم روسیه در رسانه های پر و پیمان شان بالا می برند. حتا برای یک پاندای چینی که گویا بستنی ویژه ی خود را یک هفته دریافت نکرده و هوده اش خورد شده، ده ها گزارش ریز و درشت چاپ می زنند تا همه ی مردم جهان آگاه شوند که آن ها نه تنها هوادار پیگیر هوده ی آدمی هستند که هوده ی گیاهان و جانوران را نیز پاس می دارند؛ ولی همزمان با این داوهای گُنده گُنده، سر هزاران پناهجوی بیچاره که به آب و آتش زده اند تا خود را به این یا آن کشور داومند (مُدَعّی) پاسداری از هوده ی آدمی برسانند را به آسودگی اینچنین زیر آب می کنند:
بررسی های روزنامه گاردین نشان می‌دهد که در دوره ی همه‌گیری «کرونا»، «اتحادیه اروپا» چهل هزار پناهجوی فراری از آن میان، شمار بسیاری زن و کودک را با دستیازی به روش‌های فراقانونی و کارکردهای ناحوانمردانه (برخی همچنان ناشناخته)، بازگردانده که به کشته شدن دو هزار پناهجو انجامیده است. شایان درنگ است که بخش سترگی از این پناهجویان از سرزمین های جنگ زده گریخته بودند.

گزارش روزنامه ی یاد شده به تاریخ ۱۵ اردی بهشت ماه گذشته، همچنین نشان می دهد که خفه شدنِ شمار بسیاری از پناهندگان در دریا در همین دوره، پیامد سرراست یا ناسرراستِ بستن مرزها، مهار سختگیرانه ی درآمدنِ (ورود) پناهندگان و بازگرداندن شان از سوی «اتحادیه اروپا»، افزون بر بدرفتاری با آن ها بوده است.

از این هواداری ها و آنچه در کردار روی می دهد، آنچنان تنگت می گیرد که می خواهی به سر تا پای همگی شان بشاشی.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۹ اردی بهشت ماه ۱۴۰۰

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!