«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

«خرگوش» با همه ی دلاوری اش از خدا می ترسد و می داند دروغگو دشمن خداست

«خرگوش دلاور نظام»، خداترس است و نمی خواهد دروغی بگوید که الله در روز رستاخیز گریبانش را بگیرد و به آتش دوزخ رهسپارش کند. می گوید:
«گفتگوها در حال جریان است. ایالات متحده در چارچوب تعهدات خود بخش عمده آنچه باید انجام دهد و ما ضروری و الزام آور می‌دانیم را قبول کرده است.»* ولی هیچ روشن نیست آن بخش سترگ گردنسپاری «یانکی» ها به آنچه رژیم پوشالی خرموش پرور آن را «ضروری و الزام آور می داند»، چیست؛ همچنین، هیچ روشن نیست آنچه رژیم پوشالی خرموش پرور آن را «ضروری و الزام آور می داند» در کجای چارچوب گردنسپاری «یانکی» ها جای گرفته است!

با این همه، مبادا خدای ناکرده اندیشه ی بد بخود راه دهید که خرگوشِ از هم اکنون سرمست شده از بوی هویجِ تازه با واژه ها بازی کرده و گزاره ای «توتولوژیک» ساخته که از هر چارسوی چپ و راست و بالا و پایین آن ـ و کَاَنَّهُ شاید شش سویی که هنگام بیرون رفتن از در خانه باید ورد بخوانی و به خود فوت کنی تا خدای نکرده باد ترا نبرد و درست در دامن «شیطان بزرگ» بنشاند! ـ درست می نماید؛ بی آنکه چکه ای از آن به بیرون تراوش نموده و خدای ناکرده نامحرم از درونمایه ی آن اندکی هم شده، بو ببرد! «خرگوش» با همه ی دلاوری اش از  خدا می ترسد و می داند دروغگو دشمن خداست. از آن گذشته، او و همپالکی هایش در آن «وزارت خبرچینی» نمی خواهند با «شیطان بزرگ» که از سرِ درماندگی درخواست نموده تا هیچ گوشه ای از گفتگو و آنچه سیاه روی سپید نوشته و دستینه می شود، جایی درز نکند، ناجوانمردانه رفتار کنند و آبرویش را پیش آشنا و بیگانه ببرند.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ اردی بهشت ماه ۱۴۰۰  

* گفته های «خرگوش دلاور نظام خرموش پرور» در پاسخ به یک پرسش، برگرفته از «شبکه خبر»  ۲۰ اردی بهشت ماه ۱۴۰۰

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!