«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

«گزارش»

مورچه‌های مُسلح
کلاغ‌های بالای چنار
چشم‌های پشتِ شیشه‌ها
لات‌هایی که دوربینِ‌شان
بی خیالِ دست‌های پینه‌دار
مثلِ چاقو ـ
برای گردنِ افراشته‌ی کار
خوابِ بد می‌بینند

خیابان را ـ
بُریدند
آزادیِ پلاستیکی را تا کردند در جیب گذاشتند
و کارگران را در ون
تا ـ
روزِ کارگر پا در هوا بمانم
بی خیابان
و تهران خط بخورد
از سراسریِ اعتراض؛

خیابانِ آزادی را باختم
اما
حنجره‌ی کار!
روزِ جهانیِ کار
بی فریاد نماند:
درود بر کارگر
مرگ !
بر ـ
ستمگر؛
باز!
تقویم یک سرکوب ـ
ثبت کرد

ما ـ
یک شُعار.

فلزبان    یکم مه ۱۴۰۰

برگرفته از «تلگرام»

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!