«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ اردیبهشت ۳۱, دوشنبه

برای چه عزاداری؟! سرش به سنگ خورده انشاء الله مبارکش باد

یادت رفته در سال های آغاز جنگ با «۱۰۰دام» که سخت نیازمندِ «گوشت دَمِ توپ» بودید، گماشتگان نظام به مردم عزادارِ فرزند از دست داده در میدان های جنگ چه می گفتند؟ همین را می گفتند که من در بالا نوشتم: برای چه عزاداری؟!۱ خوشحال باشید که فرزندتان در جنگ مقدس شهید شده و سرراست به بهشتِ برین پرواز کرده است؛ من از آن چون لطیفه یاد کردم؛ ولی گویا براستی نیز اینجا و آنجا رخ داده بود.

اینک چنانچه رویت نمی شود از سرنگونیِ بالگرد مِهتَرِ جمهورت چون پیشامدی میمون و مبارک یاد کنی،۲ مرد باش و دستِکم مانند آن زمان از بازماندگان بخواه برای آمرزش روان از دست رفتگان بحای عزاداری به شادی برخاسته و «انشاء الله مبارکش باد» بر زبان آورند!۳ اگر بگفته ی پیامبر تازی: «میان بلال حَبشی و سیّد قریشی جداگانگی در کار نیست» و هر دو در پیشگاه الله به یک اندازه گناهکارند، در اینجا نیز دستِکم از این سویه، کم ترین جداگانگی میان شبکورِ خون آشام نظام خرموش پرورت با آن نوجوانان و جوانانِ میدان های جنگ با «۱۰۰دام» نیست؛ تنها چیزی که می ماند و نباید فراموش کنی، اندک جابجایی واژه هاست که بجای «ترکش به قلبش خورده   ایشالا مبارکش باد» بگویی و بنویسی:
«سرش به سنگ خورده انشاء الله مبارکش باد»

اگر چنین کارِ خداپسندانه ای به انجام برسانی، همینجا به تو دستینه می دهم که شمار بسیاری از توده های مردم ایران نیز برای آمرزش روانِ رفتگان به میدان آمده، دست افشانی و پایکوبی خواهند نمود. حتا می توانی چندین و چند از این انچوچک های تی تیش مامانی ویژه ی روزهای گزینش های ریاست جمهوری یا سوسک دوانی خیمه و خرگاه نظام (پرتور پیوست) را نیز به میدان فراخوانی تا رسانه های «جامعه جهانی» چپ و راست پرتورهایی زیبنده از آن ها گرفته و در رسانه های شان به نمایش بگذارند:
ببینید! تنها چشم و چال زنان را نشانه نمی گیرند؛ تنها گورستان و اینا نمی سازند؛ حتا برای شادی روان رفتگان شان دست افشانی و پایکوبی هم می کنند!

این را هم با پوزشی پیشاپیش، جداگانه برایت می نویسم:
آغاز سخن با «بسم الله القاصم الجّبارین» در اینگونه باره ها بس سزاوارتر از «بسم الله الرّحمن الرّحیم» است و از بار گناهانت در پیشگاه الله تازی تا اندازه ای می کاهد.

ب. الف. بزرگمهر   ۳۱ اردی بهشت ماه ۱۴۰۳ 

پی نوشت:

۱ ـ سرباز، پاسدار یا بسیجی شهیدی از مردم گیلان که خانواده و بستگانش مراسم عزاداری گرفته اند. گریه و زاری و اشکی است که از چهره ی مادر شهید و دیگران روان شده است. کسی یا شاید آخوندکی ابله (محسن قرائتی؟!) تشر می زند که چه جای گریه؟ شهید جایش در بهشت است ... باید برای وی خوشحال بود و شادی نمود! در پی این سخن، گروهی از عزاداران، در حالی که همچنان اشک می ریزند، هماهنگ با هم (با گویش گیلکی!) رِنگ می گیرند و می خوانند:
«ترکش به قلبش خورده                 ایشالا مبارکش باد»
...
«ترکش به قلبش خورده                 ایشالا مبارکش باد»

برگرفته از یادداشتِ « مرگ خوب نیست؛ حتا برای ایرانیان!»  ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ اَمرداد ۱۳۹۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2011/08/blog-post_2686.html

۲ ـ بنگرید به یادداشت «مِهتَرِ جمهور دزدان اسلام پیشه در پیشامدی میمون و مبارک، یکسره به دوزخ رهسپار شد»  ب. الف. بزرگمهر   ۳۱ اردی بهشت ماه ۱۴۰۳

https://www.behzadbozorgmehr.com/2024/05/blog-post_20.html

۳ ـ پی نوشت شماره یکم در بالا 

***

بسم الله الرّحمن الرّحیم

با اندوه و تاسف فراوان خبر تلخِ درگذشتِ شهادت گونه‌ی عالم مجاهد، رئیس جمهور مردمی و با کفایت و پرتلاش، خادم‌الرضا علیه السلام جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی و همراهان گرامی ایشان رضوان الله علیهم را دریافت کردم.

این حادثه‌ی ناگوار در اثنای یک تلاش خدمت‌رسانی اتفاق افتاد؛ همه‌ی مدت مسئولیت این انسان بزرگوار و فداکار چه در دوران کوتاه ریاست جمهوری و چه پیش از آن، یکسره به تلاش بی‌وقفه در خدمت به مردم و به کشور و به اسلام سپری شد.

رئیسی عزیز خستگی نمی شناخت. در این حادثه‌ی تلخ، ملت ایران، خدمتگزار صمیمی و مخلص و با ارزشی را از دست داد. برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمی شد.

در این حادثه‌ی سنگین شخصیتهای برجسته‌ئی مانند حجةالاسلام آل هاشم امام جمعه‌ی محبوب و معتبر تبریز، جناب آقای امیر عبداللهیان وزیر خارجه‌ی مجاهد و فعال، جناب آقای مالک رحمتی استاندار انقلابی و متدین آذربایجان شرقی و گروه پروازی و دیگر همراهان نیز به رحمت الهی پیوستند.

اینجانب پنج روز عزای عمومی اعلام میکنم و به ملت عزیز ایران تسلیت میگویم. جناب آقای مخبر طبق اصل ۱۳۱ قانون اساسی در مقام مدیریت قوه‌ی مجریه قرار میگیرد و موظف است به همراهی رؤسای قوای مقنّنه و قضائیه ترتیبی دهند که ظرف حداکثر پنجاه روز رئیس جمهور جدید انتخاب شود.

در پایان تسلیت صمیمی خود را به مادر گرامی جناب آقای رئیسی و همسر فاضل و بزرگوار ایشان و دیگر بازماندگان رئیس جمهور و خانواده‌های محترم همراهان بویژه والد ماجد جناب آقای آل هاشم معروض میدارم و صبر و تسلای آنان و رحمت الهی برای درگذشتگان را مسألت میکنم.

سیّدعلی خامنه‌ای

۴۰۳/۲/۳۱

برگرفته از «تجارت نیوز»   ۳۱ اردی بهشت ماه ۱۴۰۳ 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!