به مقام مُعظّم رهبری، دامت اضافاته!
سلام علیکم!
همین چهار سال پیش بود که با دیدن شماری گوسپند چاق و چِلّه که شکم خود را برای رسیدن به کارپردازی خیمه و خرگاه ولایت صابون زده و در انتخابات شرکت نموده بودند، ما نیز سُمِّ حود را پیش نهاده از جنابعالی برای شرکت در انتخابات اجازه خواستیم.* هدف ما از چنین کاری بجز پاسخ به نیازی درونی برای دلی از عزا درآوردن، لَبِّیک به فراخوان آن حضرت برای شور و نشاط بخشیدن به انتخابات بود. می دانستیم که با آمدن مان، افزون بر آنکه گوسپندها به جنبش واداشته می شدند، حسابِ کار نیز بیش تر دست شان می آمد و از پند و اندرزهای نیکخواهانه ی شما برداشت و بهره برداری نابجا نمی کردند تا سایر جانداران درون خیمه و خرگاه که ما نیز به بسیاری از آن ها دلبستگی داریم را به جان یکدیگر بیندازند و شما را دل چرکین نمایند.
خواست حضرتعالی بود که تنها آن چند گوسپند، خودشان را نامزد کنند و اگر اشتباه نکنم، حتا به یکی از آن ها که من چشم دیدنش را ندارم و اگر به چنگم بیفتد، شکمش را بی درنگ خواهم درید، بیش از دیگران چشم امید بسته بودید. نتیجه اش را هم که دیدید. به فرمایشِ خود حضرتعالی، آمدند به اندازه ای بع بع کردند تا سرانجام اجازه دادید با شیطان بزرگ، بازی «قایم با شک» راه بیندازند؛ چشمِ مشتی جاندار درون و بیرون خرگاه را ببندند و آبروی همه را ببرند. بیش تر در این باره نمی گویم که خدای ناکرده ترش کنید. ما را هم خوار شمردید و نزد برخی جاندارانِ مُقرّبِ خیمه و خرگاه فرمودید که «یک گرگی، یک نَرّه گرگی هم برای ما نامه فرستاده ...»
برای آگاهی شما عرض کنم که ما «یک گرگی» یا هر گرگی نیستیم؛ بُز هم نیستیم که چندی پیش فرموده بودید، «یک بُزی، یک کُرّه بُزی آمده پیش من ...»!** ما گرگعلی هستیم و برای خودمان عزّت و احترام قائلیم. غرض از نوشتن این نامه هم درخواست برای شرکت در انتخابات نیست که اگر خود جنابعالی هم چنین درخواستی داشته باشید به آن تن نخواهیم داد. اکنون که آن گوسپندها بازی «قایم با شک» با شیطان بزرگ را پی می گیرند و تنها در اندیشه ی آلاف و علوف خودشان هستند، ما هم تکلیف خود را می دانیم. ما نیز بازی «گرگم به هوا» راه می اندازیم و دانه دانه ی آن گوسپندها را می گیریم و لت و پارشان می کنیم. افزون بر آن، گلوی هر کس و ناکسی که چشمش را به هر بهانه ای بست، خواهیم درید. این بازی برای منِ گرگعلی و ما گرگ ها آبرومندانه تر از بازی هایی چون «قایم با شک» یا «قاب بازی» با شیطان بزرگ است.
آن بار چهره ی دلنشین خودمان در میان گُل و بوته را همراه نامه پیوست نموده بودیم؛ این بار، تازه ترین تصویرمان را برای تان می فرستیم تا قدّ و بالای گرگعلی را بخوبی ببینید و دیگر از «یک گرگی» و اینا سخن نگویید.
دستینه شده از سوی گرگعلی
ب. الف. بزرگمهر چهارم آبان ماه ۱۳۹۵
https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/10/blog-post_64.html
* «آگهی انتخاباتی گرگعلی!»، ب. الف. بزرگمهر، ۱۹ اردی بهشت ماه ۱۳۹۲
https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/05/blog-post_5711.html
** بر بنیاد این گفته ها: «... یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظهی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما که شما شرکت کنید.» برگرفته از «بیانات در ابتدای درس خارج فقه» از «تارنگاشت کیر خر نظام خرموش پرور» ۱۵ مهر ماه ۱۳۹۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر