«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آبان ۱۶, پنجشنبه

بزرگنمایی بخش اندکی از واقعیت برای لاپوشانی واقعیتی بسیار بزرگ تر!


نوشتاری سفسطه گرانه است که با بزرگنمایی بخش اندکی از واقعیت، بخش بسیار بزرگ تر آن را لاپوشانی می کند؛ می نویسد:
«این تنها بخشی از ماجرای  کارشکنی راست ها در برابر سیاست های اقتصادی عدالتخواهانه دولت موسوی  بود. سیاست هایی که بعدها درستی آن آشکار و در دولت های بعد از موسوی هم اجرا شد. بخشی از دعوا این بود که  آقای عسگراولادی و دوستانش معتقد بودند حتی در شرایط بحرانی جنگ هم واردات باید آزاد باشد و اصرار داشتند که دولت علیرغم کمبود ارز، به آنها اجازه واردات کالایی ازقبیل موز چیتیکا بدهد!

در سالهای اخیر که به علت تحریم ها و کمبود ارز، دولت با جلوگیری از واردات یا عدم اعطای ارز دولتی به برخی کالاهای غیرضروری ـ از جمله اتومبیل های لوکس ـ بحران ارز خارجی را تا حدودی مدیریت کرد، درستی این سیاست ها برای مردم مجددا آشکار شد. اما بدانید که برخی در زمان جنگ هم به مسائل بدیهی ایمان نداشتند!

اینها همانهایی بودند که می گفتند  در اسلام، حکم احتکار فقط درباره کشمش و گندم و... است و دولت نباید با کسانی که کالاهایی مثل لوازم الکتریکی را در انبار ذخیره می کنند تا گران بفروشند، برخورد کند!

اما با وجود همه ی این کارشکنی ها، اقتصاد کشور در دوران جنگ، تحریم و توطئه مدیریت شد؛ و به همین خاطر  امام (ره) از دولت موسوی حمایت کرد و به مجلس دوم تکلیف نمود که مجددا موسوی نخست وزیر شود. امام عاشق چشم و ابروی موسوی و بهزاد نبوی نبود؛ بلکه تفکر  موسوی و همفکرانش به لحاظ برداشت از احکام اسلام (فقه پویا) و تفکر اقتصادی عدالتخواهانه (حمایت از مستضعفین) آنها مورد تأیید امام بود یا بهتر بگوییم اینها (جناح چپ یا جناح خط امام) به آراء امام (ره) نزدیک تر بودند تا جناح راست که به جناح بازار و اسلام آمریکایی مشهور بودند.»

از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش درخور از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر

می نویسم:
بزرگنمایی بخش کوچکی از حقیقت، حتا اگر بینگاریم که سخنان شما درباره ی موسوی کاملن درست باشد (که به نظر من نیست!) و پوشاندن بخش بزرگ تر حقیقت، خواسته یا ناخواسته، خودآگاه یا ناخودآگاه، خود گونه ای دروغگویی است؛ اینکه در دوران جنگ با جیره بندی کالاها و مهار نسبی توزیع کالای بنیادین کوشش می شود تا کمبودها و نارسایی ها تا اندازه ای برطرف شود، امری طبیعی و ناگزیر است که بر این ناگزیری پافشاری می کنم. هر دولتی در چنان دوره ای که تنها ویژه ی ایران و دوره ی نخست وزیری موسوی هم نبوده و نیست، ناگزیر به انجام چنان رویه ای است؛ ولی جالب است بدانید و می پندارم که سن و سال شما قد نمی دهد که این چیزها را در آن هنگام دیده باشید که بخش بزرگ تر حقیقت پلید آن دوران، به جیب زدن ثروت های افسانه ای از سوی سوداگران و بازرگانان از راه های قانونی و غیرقانونی چون احتکار مواد خوراکی و سایر کالاهای مورد نیاز مردم و سوء استفاده از وضعیت جنگی بود که در سنجش با دوران جنگ جهانی دوم و پیامدهای آن در کشورمان و بازرگانانی که به نام «تاجر کوپنی» آوازه یافته بودند، صدها و هزارها برابر بیش تر بود. همه ی این ها در دوران نخست وزیری موسوی و ریاست جمهوری همین ولی فقیه نادان و نابکار کنونی در آن هنگام رخ داد و آقایان نه تنها کوچک ترین اقدامی در جلوگیری از چنین روندی، آن هم در شرایطی که فداکارترین فرزندان مردم در جبهه ها بودند، نکردند که یاوه های همین سوداگران و بازرگانان پلید را که به گفته شان: «کپونیسم» را برابر و همتراز کمونیسم می گرفتند و تبلیغ می کردند به ریش مبارک می گرفتند و به این آشفته فکری دامن می زدند که آنچه روی می دهد، همانند سامانه ی سوسیالیستی و کمونیستی است که دروغی بیشرمانه و سرپوشی بر سوداگری و سودهای افسانه ای و سربه فلک کشیده ی سوداگران و دلالان بود که برایشان جنگ براستی نعمتی بزرگ و آسمانی بشمار می آمد. این، آن بخش بسیار بزرگ تر حقیقت است که اگر آدمی درستکار باشید که من چنین می انگارم، آن را بی درنگ درخواهید یافت!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ آبان ماه ۱۳۹۲

 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!