«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آذر ۸, جمعه

ما برای حفظ بیضه ی اسلام آماده ی هرگونه بخشش و گذشت هستیم!

فرازهایی از سخنان استاد برجسته در دیدار با «سیّد از خرجسته» و پاسخ وی به استاد برجسته!

دکتر محمد جواد ظریف [همانا: سیّد از خر جسته ی خودمان!]، وزیر امور خارجه و هیات همراه با سفر به شهر مقدس قم و حضور در محل «بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء» با حضرت آیت الله جوادی آملی دیدار و از حمایت ها و رهنمودهای ایشان در طول مذاکرات هسته ای تقدیر و تشکر کرد. [این پشتیبانی ها و رهنمودها که پیش تر در رسانه ها بازتاب نیافته  بود! باید چنین انگاشت که چون هنگام گفتگوهای هسته ای، همگی تلفن های همراه شان را خاموش می نموده اند، حضرت آیت الله ناچار به سود بردن از وحی و دانش های وحیانی برای پیام رسانی به هنگام شده است!]

اندرزها و هشدارهای حضرت آیت الله جوادی آملی در دیدار دکتر ظریف:
«در جریان مذاکرات هسته‌ای همواره با مسئولین دلسوز نظام به ویژه رهبر معظم انقلاب مشورت کنید و همواره یک گروه از دانشمندان و متخصصین هسته‌ای را در کنار تیم مذاکره‌کننده داشته باشید.

ما در طول هشت سال دفاع مقدس به جهان ثابت کردیم که هیچ ترسی از دنیا نداریم [حضرت آیت الله گویا از فرار گسترده ی سربازان در جبهه ها و شکست های شکننده سپاه اسلام در واپسین نبردهای برخی جبهه ها، پیش از پایان جنگ آگاه نیستند!]؛ لیکن رعایت ادب یک وظیفه بین المللی و از دستورات رسمی دین مبین اسلام است؛ لذا ما با دنیا با رعایت ادب و در عین حال عاقلانه و عالمانه تعامل می کنیم.

ما انرژی هسته ای را برای پیشرفت و منافع مملکت خود می خواهیم و دین اجازه ساخت بمب اتم را به ما نمی دهد و ما نیز نیازی به این گونه سلاح ها نداریم، چون اعتماد و توکل ما به خدای سبحان است و خداوند خود حافظ خون پاک شهدایی است که برای برپایی این نظام شهید شده اند [از بس دروغ و نیرنگ بکار برده اید، آن ها نیز سخن شما را باور ندارند. آبرویی نیز برای ایران و اسلام خودتان برجای ننهاده اید؛ زیرا سیاست را چیزی در اندازه ی اخم و تخم یا لبخند، بزرگنمایی نیروی خود و سپس گردن نهادن به زور دریافته اید. دشواری کارتان به این ترتیب، نه تنها نابکاری است که در سیاست جایی ندارد که نادانی نیز هست!]

آمریکایی‌ها خیال نکنند اگر ما با آنها مذاکره کردیم و دست دادیم، یعنی اینکه به آنها اعتماد داریم؛ بلکه این از ادب، درایت و عقلانیت ما است که انسان مذاکره کند؛ دست بدهد و بعد انگشتانش را بشمرد.»

پاسخ «سیّد از خرجسته» به استاد برجسته:
«بحمدالله انگشتانم همگی سرِ جای شان است؛ گرچه انگشتر گرانبهایی را خواه ناخواه، بخشیدیم که فدای سر حضرتعالی و اسلام عزیز باد! ما برای حفظ بیضه ی اسلام آماده ی هرگونه بخشش و گذشت هستیم!»

این گزارش که از تارنگاشت «بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء»* برگرفته شده از سوی اینجانب بازنویسی و در بخش پایانی بازآفرینی شده است. عنوان و افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.     ب. الف. بزرگمهر



حکایتی آموزنده از عبید زاکانی:
«مُخَنثّی در راه مست افتاده بود. كسی بگایید و انگشتری زرین داشت؛ انگشتری برد. چون بیدارشد، در كون خود تر دید. گفت:
امشب بی ما عیش ها كرده ای! چون حال انگشتری معلوم كرد، گفت:
بخشش نیز فرموده ای!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!